معراجنامه ابن ديلاق - ذبیح بهروز

سلام بر شما خانمها و آقایان محترم، بعد از اشاره به پژوهشگر، نمایشنامه نویس، و زبانشناس ذبیح بهروز که طنز هم میسرود، یکی از آثارش - معراجنامه ابن ديلاق - را که کمتر در دسترس است، ثبت میکنم. ذبیح بهروز (۱۲۶۸ - ۱۳۵۰) تحصیلات خود را در مدارس قدیمه آغاز کرد. برای تکمیل علوم ادبی و عربی ده سال در قاهره بود، سپس عازم انگلستان شد و همکار ادوارد براون و رنالد نیکلسن بود. به آلمان و ایتالیا هم رفت، سپس به ایران آمد و از سال ۱۳۰۲ در دارالفنون و دیگر مراکز علمی درس میداد. گفته میشود جند بار مترجم رضا شاه هم بود و گویا طنز وی در بارهی ذكاءالملك فروغی يادگار اين دوره است. ذبیح بهروز از نخستین کسانی بود که در شیوهٔ تحقیق ایران شناسان غربی به اما و اگر پرداخت. کتاب «تقویم و تاریخ در ایران» در زمینه گاهشماری ازجمله آثار او است. همچنین جیجک علیشاه یا اوضاع دربار ایران در چند سال پیش؛ شاه ایران و بانوی ارمن؛ شب فردوسی؛ حکیم باشی؛ گند باد آورد(تقلیدی هجو آمیز از «نعت» در مثنویهای کهن فارسی که بخش معروف تر آن معراج نامه است)؛ گندستان (به نظم و نثر به تقلید گلستان)؛ هوشی و موشی و...در هجو و تمسخر دو شرق شناس خیالی (پروفسور شُل کُن هایم و پروفسور سفت کن بِرگ)، ذبیح بهروز با اشاره به سروده دقیقی:
همی تافتی بر جهان یکسره، به اردیبهشت آفتاب از بره
معتقد بود این شعر، به معنی انتقال خورشید از برج ثور (دومین برج فلکی) به برج امل (اولین برج فلکی) است. به نظر وی ۱۷۲۵ قبل از میلاد، مبداء تقویمهای ایرانی و محاسبات زمان در ایران بوده که خیلیها در آن تشکیک کردهاند. ذبیح بهروز مروج کاربرد فارسی سره بود و برای تدارک یک روش تدریس آسان به نوآموزان چند جزوه با مضمون «کودک دبیره» نوشت. وی نمایشنامهنویس هم بود. وی با صادق هدایت رفت و آمد داشت و مانند او و گریگور یقیکیان تاریخ ایران باستان را مضمون بعضی از نمایشنامههای خود قرار داد. ذبیح بهروز انجمن ایرانویچ را بنیاد نهاد که به بررسی فرهنگهای فارسی میپرداخت. به معادلسازی واژهها اهمیت میداد. از تکیهکلامهای وی این شعر بود:
اگر پند خردمندان به جان و دل نیاموزی - جهان آن پند با تلخی بیاموزد ترا روزی
ذبیح بهروز معتقد بود «محراب» یادگار آیین مهر است و از «مهرآو» میآید که درست نیست... ذبیح بهروز، را خیلیها نقد کردهاند. نوشتهای با امضای مستعار علينقی استرآبادی انتشار يافت. پرويز اذكائي هم مقاله «قبه الارض ايراني» را نوشت و آنچه را فرضيات بی اساس میخواند، زیر سؤال برد. ذبیح بهروز با دیدگاهی بر مبنای تئوری توطئه، مانویان را بهعنوان بزرگترین دشمنان فرهنگ و تمدن ایران در طول تاریخ میپنداشت و فتح ایران بهدست اسکندر را را افسانهای ساخته و پرداختهٔ غربیها میدانست که البته قابل دفاع نبود. از حق نمیتوان گذشت که آثارِ امثال ذبیح بهروز، صادق هدایت و احمد کسروی تاثیرِ زیادی در نقد خرافههای دینی داشتهاست. از کسانی كه از ذبیح بهروز تاثير گرفتهاند میتوان صبحی مهتدی، خان ملك ساساني صادق هدايت، شهيد نورائی، انجوی شيرازی،امام شوشتری، اكبر آزاد و... را نام برد. گفته میشود ذبیح بهروز به دكتر مصدق نزدیک بوده است.