۱۲ نکته در مورد حکیم زَکَریای رازی

۱- ابوبکر محمّد بن زَکَریای رازی (۲۴۴ـ ۳۰۴) پزشک، فیلسوف و شیمیدان ایرانی، بهعنوان کاشف الکل، جوهر گوگرد (اسید سولفوریک) و نفت سفید مشهور است. ابن ربن طبری در طب، ابوزید بلخی در فلسفه و ابوالعباس محمد بن نیشابوری در حکمت، استاد رازی بودند.
۲- مورخان غربی از او به نامهای رازس Rhazes=razes و الرازی Al-Razi در کتابهای خود یاد کردهاند. رازی در آخر عمرش چه بسا به دلیل کار مداوم با مواد شیمیایی نابینا شد.
۳- گفته میشود رازی در دو کتاب «فیالنبوات» [نقض الادیان] و «فی حیَلِ المُتَنَبّین» [مخارق الانبیاء]، پیامبران و تمام ادیان را به باد انتقاد گرفتهاست. واقعش هیچکس، هیچکس این نوشتهها را ندیده، اما امثال «جنیفر مایکل هخت» Jennifer Michael Hecht با این نقل قول و آن نقل قول، حرفهای خودشان را دهان رازی میگذارند!
۴- در مناظره زکریای رازی با ابوحاتم رازی، از قول وی نقل شده : تو ادعا میکنی معجزهای که نبوت محمد را اثبات میکند(قرآن)، در دسترس است. میگویی که هر کس انکارش میکند مشابهاش را بیاورد. خب، ما میتوانیم هزاران مشابهاش را بیاوریم از آثار لفاظان، فصیحگویان و شاعران که بسیار بهتر از قرآن جملهبندی شدند و مفاهیم را موجزتر میرسانند. آنها معانی را بهتر میرسانند و وزن شعری بهتری دارند. تو دربارهٔ کتابی سخن میگویی که افسانهٔ باستانی را بازگویی میکند و در عین حال سراسر تناقض است و هیچ اطلاعات یا توضیح مفید و بدردبخوری ندارد و آنگاه تو میگویی چیزی شبیه آن بیاور؟ من نمیدانم چقدر اینها از خود رازی است و چقدر امثال «مُحّب الاسلام» در ترجمه و تعلیقات مناظره مورد بحث، به آن افزودهاند. چون اصل نوشتهها در دسترس نیست.
۵- اگر رازی چنین حرفهایی زده این پرسش پیش میآید که چرا مرتجعین دین خو، «کفرگویی» وی را تحمل کردند و رازی با زندان و آزار روبرو نشد؟ اینکه بگوییم در عوض نوشتههایش را از بین بردند و...پاسخ نیست. چگونه ممکن است رازی با ابوحاتم در منزل یکی از بزرگان ری، در حضور دیگران ازجمله امیر و قاضی القضات شه، نبوت را زیر سؤال ببرد و همه مذاهب را هم باطل اعلام کند و سپس در کمال احترام زندگی کند؟ اینکه بگوییم رازی در زمانی میزیست که دین بود بی شریعت و در آن مقطع، نقد و تفکر ممکن، به پرسش مزبور پاسخ نمیدهد. در قرن سوم هجری، در زمانی که زکریای رازی میزیست - چهار سال قبل از درگذشت وی - علمای اعلام، حسین بن منصور حلاج، عارف ایرانی را به خاطر عقایدش به کفرگویی متهم کرده، تکفیر کردند و قاضی شرع بغداد به دستور ابوالفضل جعفر مقتدر، خلیفه عباسی حکم اعدامش را صادر نمود و منصور حلاج را پس از آزار زیاد، به دار آویختند. ضمناً قتل حلاج (۶ فروردین ۳۰۱ خورشیدی)، روی داده و با زمان غزالی و سهروردی که گفته میشود شریعت حاکم شد بسیار فاصله دارد. وقتی رازی جوان بود، معتمد عباسی با تمام قوا، صاحب الزنج شورشی که میکوشید با یعقوب لیث و قرمطیان، علیه خلفا متحد شود، بر سر زبانها بود. در گرماگرم نبرد صاحب الزنج با خلفای عباسی که به دستگیری و جانباختن وی انجامید، رازی در قید حیات بود. چگونه مرتجعین در آن زمانه پر از بیداد کفرگویی او را تحمل کردند؟ بگذریم که رازی در مقدمه کتبی چون الحاوی پیامبر و آل او را ستوده است! و صلیالله علی محمد نبی و آله [ تصویر همراه با این متن را ببینید]. در قدیمیترین منابع کتابشناسی مانند فهرست ابن ندیم که یک سده بعد از رازی میزیسته کتابهایی به او نسبت داده شده که مؤیّد اعتقادش به خدا، نبوت و معاد میباشد. اینکه در فلان هندبوک آکسفورد، فردی پیرامون آتئیسم، نوشته «به اعتقاد رازی، قرآن دروغ است و پیامبران شیادان اند»، «سند» نیست. «تحلیل» است.
۶- الحاوی • المرشد • من لایحضره الطبیب • الجُدَری و الحَصْبَه • دفع مضار الاغذیه • ابدال الادویه • تقدیم الفواکه و ما ضررها علی الطعام • برءالساعه • القراباذین • رساله در تقطیر • القولنج • الشکوک علی جالینوس و الکناش الفاخر • «مقاله فی الفصد» و… ازجمله آثار حکیم رازی هستند. مجموعهای نزدیک به ۶۰ نسخه خطی از آثار آن حکیم در گنجینه کتابخانه و موزه ملی ملک نگهداری میشود. ازجمله قدیمیترین نسخه خطی مفیدالخاص فی علمالخواص - یا «کتابالخواص»...
۷- رازی جزو اولین پزشکانی است که تجربه و آزمایش را وارد علم طب کرد. تشخیص تفکیکی بین آبله و سرخک را هم به وی نسبت میدهند. در کتاب الجُدَری و الحَصْبَه (آبله و سرخک) به علت بروز آبله پرداخته و سبب انتقال آن را عامل مخمر از راه خون دانستهاست.
۸- رازی از تفکرات فلسفی رایج عصر خود که فلسفه ارسطویی- افلاطونی بود، پیروی نمیکرد و عقاید خاص خود را داشت. در فلسفه به سقراط و افلاطون متمایل بود و از افکار هندی و مانوی هم تاثیر گرفته، با این وجود مرعوب افکار پیشینیان نمیشد. آنچه امثال ارسطو گفته بودند، برای او، این است و جز این نیست، نبود و در مقابل فلسفۀ مشائی ارسطو، راه و روش خاص خودش را ارائه میداد.
۹- در نظر رازی، جهان جایگاه شر و رنج است اما تنها راه نجات، عقل و فلسفه است و روانها از تیرگی این عالم پاک نمیشود و نفسها از این رنج رهایی نمییابند مگر از طریق فلسفه…
از او نقل شده: «آفریدگار که نامش بزرگ باد، خرد از آن رو به ما ارزانی داشت که به مددش بتوانیم، در این دنیا و آن دیگر، از بهرههایی که وصول و حصولش در طبع چون مایی به ودیعت نهاده شده برخوردار گردیم. خرد بزرگترین مواهب خداوند به ماست و هیچ چیز نیست که در سودرسانی و بهرهبخشی بر آن سر آید...»
۱۰- واقعش از قول رازی حرفهای زیادی گفته شده (که معلوم نیست همه سخنان خود او باشد) اما خب نقل میشود. مثلا «یکی از بزرگترین دلایل اختلاف پیامبران این است که آنها نسبت به یکدیگر سخنان ضد و نقیض میگویند. آنچه که یکی از آنها حقیقت بدون چون و چرا میداند، پیامبر دیگر انکار و رد میکند. با این وجود، هر یک از آنها ادعا میکند که تنها او راست و درست میگوید...» اینکه آیا سخنان فوق، واقعاً از زکریای رازی است، اثبات پذیر نیست.
۱۱- ازجمله معارضین رازی، داعیان اسماعیلی بودند. حمید الدین کرمانی، ناصر خسرو قبادیانی و بسیاری دیگر از بزرگان مذهب اسماعیلیه، او را جاهل و غافل نامیدند و امثال ابن حزم اندلسی نیز سخنان رازی را از قبیل دعاوی و خرافات قلمداد کردهاست.


برای ارسال این مطلب به فیسبوک، آیکون زیر را کلیک کنید:facebook