ترانه زیبای نوشو Nusu
کو به کو در به در من بِگردَستم بوشوم / بسا کسان بیدم دل نَبستم بوشوم
دل بو می شین من می دیلِ شین بوم / عقل ویرجه دانه اوچین بوم
ناگه بیدم دل گه من دِ بجَستم بوشوم / پَر بکشه دل پیِ خو نیمه
هوش ببه آشفته سراسیمه / تنها بمانستم بار دَبستم بوشوم
نۊشۊ ، نۊشۊ
یاد بیاور آن شبهای مهتابی را؛ آن شبرویهای مخفیانه را، بیقراریها و حرف نزدنها را، بیاد بیاور آن کشش آشکار و عیانمان را، آن اولین حرفهای شیرینمان را، هرآنچه تو گفتی در خاطرم هست، شاهد قلب من لبهای توست، نوشو نوشو
ترانه زیبای شادی/خوشبختی Felicità
Felicità (شادی/خوشبختی)؛ آهنگی دو نفره از «آلبانو کاریزی» و «رومینا پاور»، از مشهورترین آهنگهای ایتالیایی در جهان شناخته میشود. شادی، دست هم را گرفتن و به دوردست رفتن است. شادی نگاه معصوم توست در میان جمع. شادی همچون کودکان؛ صمیمیماندن است. بالشی است از پَر، و آب رودی که جاری است. بارانی است که از پشت پردهها میبارد. کمکردن نور است برای آرامشدن و آشتیکردن. لیوانی شراب است و یک تکه نان. گذاشتن یادداشتی مهرآمیز در کشو است. شادی؛ دونفره خواندن است که چقدر دوستت دارم.
Bint El Shalabiya بنت الشلبیه
▬ البنت الشلبية، دختر شلبیه با تمام وجودم دوستت دارم. تو چشم منی [برایم همه چیز هستی] محبوبم زیر طاقها ایستاده و در انتظار است، برایم آسان نیست خاطرش را مکدر کنم. عشق من تو از دور ظاهر میشوی و من با قلب مجروحم خاطرات گذشته را مرور میکنم... [که] زیر درخت انار با من حرف زدی و ترانه خواندی...و [از دوئیت، به یکتویی و یکتایی رسیدیم]
ماه کاغذیIt's Only a Paper Moon
برای اینکه نگاهمان یک سویه نباشد و زیست تک منبعی نداشته باشیم علاوه بر تکیه بر خرد و امید، باید نگاهی زیباشناسانه به هنر و زندگی هم داشته باشیم تا بقول آندره ژید عظمت در نگاه ما باشد، نه در آنچه میبینیم.ترانه قدیمی «این فقط یک ماه کاغذی است» It's Only a Paper Moon حدود ۹۰ سال پیش، بر سر زبانها افتاد و تا هم اکنون خاطرهانگیز است.آهنگ ترانه را «هارولد آرلن» Harold Arlen ساخته و «ییپ هاربرگ» Yip Harburg و «بیلی رُز» Billy Rose شعرش را سرودهاند. من به مضمون ترانه اشاره میکنم.
نخستینبار که چهره تو را دیدمThe First Time Ever I Saw Your Face
روزگاری بود که عشق و بوسه و خاطره، نوعی نیایش بود و مثل آسمان آبی زیبا و زلال. آن زمان برخلاف اکنون بر همه چیز گرد محنت و ریا ننشسته و آلودگی و خودخواهی حرف اول را نمیزد. ترانه «نخستینبار که چهره تو را دیدم» را در سالهای دور، هنرمند انقلابی و آرمانخواه Ewan MacColl «ایوان مککال»، برای خوانندگی «پگی سیگر» Peggy Seeger که بعدها همسرش شد، ساخت و بعدها «روبرتا فلک» و دیگران هم اجرا کردند.
آوای مزبور، در طول دهه ۱۹۶۰، که مثل امروز بر چهره آبی عشق غبار ننشسته، و کمتر «عُشّاق» به فکر رندی و تجارت و فزونطلبی بودند، ورد زبانها بود.
دانوب آبی The Blue Danube
این مطلب اشاره کوتاهی است به دانوب آبی، یکی از زیباترین آثار یوهان اشتراوس. دوستان دانشور و فرهنگورز، بدون شناخت دنیای لطیف هنر و بدون تأمل در عمق شاعرانه اشیاء، نمیتوانیم آنچنان که باید از پس روزمرّگی و کژیهای روزگار برآییم. برای اینکه مثل فرقهها زیست تک منبعی نداشته باشیم، برای اینکه برنا و شاداب بمانیم و اسیر ژورنالیسم مبتذل سیاسی، که معمولاً از دانش سیاسی تهی است نشویم، باید علاوه بر خرد و امید، نگاهی زیباشناسانه به زندگی و هنر هم داشته باشیم تا بقول آندره ژید عظمت در نگاه ما باشد، نه در آنچه میبینیم.
میلیونها سال پیش Million Years Ago
میلیونها سال پیش، در اصل، آهنگی از خواننده و ترانهسرای بریتانیایی، ادل Adele است. وی این آهنگ را با همکاری گرگ کوستین نوشته و در تدوین آن از ملودی آهنگ «شبح اپرا» The Phantom of the Opera و نیز آهنگ «آجیلارا توتونماک»، از «احمد کایا» تاثیر پذیرفتهاست. با این یادآوری که موسقی، رقص و شعر آهنگهاست و ما به این غذای روح، و به نگاه زیباشناسانه به هنر و زندگی نیاز داریم، به مضمون ترانه اشاره میکنم.
ترانه یک میلیون رؤیا A Million Dreams
چشمانم را میبندم و [در عالم رؤیا] میتوانم دنیایی را که انتظار میکِشم – دنیای خودم را – از میان تاریکی و از میان یک در، و از میان جایی که هرگز کسی آنجا نبوده، اما برایم مثل خانه میماند، ببینم و حس کنم.
[ظاهراً این خیالی بیش نیست] میتوانند بگویند اینها[این حرفها] همهش دیوانگیست و من عقلم رو از دست دادهام. اهمیتی ندارد. اینطور فرض کن، اما ما میتوانیم در دنیایی زندگی کنیم که خودمان میسازیمش. هر شب که به بستر خواب میروم، روشنترین رنگها ذهنم را پُر میکند و یک میلیون خاطره و رؤیا مرا بیدار نگه میدارد و به فکر فرو میروم که این دنیا میتوانست چگونه باشد...
«آمور میو» Amor mio کجاست عشق که سرود زندگی سر کند؟
این مطلب به ترانهای اشاره دارد که کولیها از عمق جان میخوانند و با همه سادگی بسیار زیباست. زیبا و حزین. چه بسا برای بسیاری از ما آشنا باشد بیآنکه نامش را بدانیم. موضوع و مضمون آن پاره گمشده آدمی، عشق است که عسل پوشان سرکهفروش، به بیدردانِ بیغمشاد، نسبت میدهند و با تنرهطلبی به آن اخم میکنند.
نخستینبار ترانه زیبا و حزین «آمور میو» Amor mio را در «سانتا کلارا»ی کوبا شنیدم. چند خواننده سالخورده کوبایی که یکی از آنها خیلی پیر بود و به جایی دوردست مینگریست، دستهجمعی و با هم، آن ترانه را میخواندند. برف روزگار بر سر و صورتشان نشسته بود.
گراسياس آلا ويداGracias A La Vidaسپاس از زندگی
ترانه Gracias a la vida «گراسیاس آلا ویدا» یکی از زیباترین ستایشها در وصف زندگی است که با نوای موسیقی در هم آمیخته شده و شادی همراه با اندوه نهفته در شعر به زیبایی و غنای آن افزودهاست. سپاس از زندگی به خاطر اعطای چشم بینا، سپاس از زندگی به خاطر اعطای گوشی برای شنیدن صدای طبیعت و زندگی، سپاس از زندگی به خاطر اعطای پایی برای رفتن و راهی برای رسیدن به مقصود، سپاس از زندگی به خاطر اعطای چشمان زیبا به کسی که دوستش دارم، سپاس از زندگی به خاطر قلبی برای بازشناختن خوبی از بدی، سپاس از زندگی برای اعطای اشک، لبخند و سرودن شعری که شعر همه مردم جهان است...
قطعه زیبای چارداش Csárdás از آثار ویتوریو مونتی
چارداش Csárdás / Czardas (سزارداس) نوعی رقص محلی مَجار است که پیشینهاش به قرن هیجدهم میرسد. این رقص زیبا و پر تحرک را سال ۱۹۰۴ میلادی، آهنگساز ایتالیایی، ویتوریو مونتی Vittorio Monti، با تصنیف قطعه زیبای چارداش ماندگار کردهاست. زمان اجرای آن حدود ۴ دقیقه و نیم است و تقریباً بهوسیلهٔ هر ارکستر کولی اجرا میشود.
آواز ماوت هاوزن و ترانه زیبای آندونیسAdonis from the Mauthausen
این مطلب اشاره کوتاهی است به اردوگاه، یا بهتر بگویم زندان ماوت هاوزن و ترانهی زیبای Ο Αντώνης «آندونیس» که سال ۱۹۶۶(۱۳۴۵ شمسی) با اجرای ماریا فارانتوری Maria Farantouri خوانندهٔ بزرگ یونانی بر سر زبانها افتاد.در اوائل انقلاب یک کاست که «ترانههای میهن تلخ - ماوت هاوزن» نام داشت، دست به دست میگشت و شنیدم تدوین «احمد شاملو» است. یادش بخیر.
کوچه لَرَه سو سپمیشمKüçələrə su səpmişəmکوچهها را آب و جارو کردهام
کوچه را آب پاشیده ام، تا وقتی یارم میآید گرد و خاکی بلند نشودطوری بیاید و برود که هیچ حرف و حدیثی در میان نماندسماور را روشن کردهام، قند در استکان انداختهام، اما یارم رفته و من تنها ماندهامچه قدر خاطر دوست عزیز و شیرین است
رقص شعر تن است و شریعت با آن بیگانهبا من تا پایان راه عشق برقص
ترانه «با من تا پایان راه عشق برقص» Dance Me to the End of Love، کششی لطیف و رابطهای عاطفی و عمیق را که چونان یک نهال زیبا سر از خاک برآورده و به برگ و بار نشسته، به تصویر میکِشد. نهالی که البته با گردباد زمان گلاویز خواهد شد.ترانه «با من تا پایان راه عشق برقص» شنونده دردمند را در خود میبرَد و به شعف و غم میکشانَد، غمهایی که از جنس غصه نیست. غمهایی که قدمش مبارک باد.
در شرایطی که ایران خاک پاک ایزدی در حصار ظلمت اهریمن است و دشمنان رحمت و مهر بر آن یأس و محنت میبارند، به شور و شادی و به موسیقی و رقص نیاز داریم. به رقص، که شعر تن است و شریعت با آن بیگانه.
بیخیال سیاست، عشق را عشق استکازابلانکا و ترانه As time goes by
همچنان که زمان میگذرد
ترانه زیبای As time goes by همچنان که زمان میگذرد، فیلم خاطرهانگیز و رمانتیک کازابلانکا Casablanca یکی از بهترین فیلمهای سیاه و سفید تاریخ سینما را تداعی میکند. فیلم مزبور ماجرای عاشقانهای را به تصویر میکشید. داستان مردی که میان «عشق، و انسان خوب بودن» نمیداند چه خاکی بر سرش بریزد. او میبایست بین «عشق به زن مورد علاقهاش» و «کمک به فرار یک مبارز از دست حاکمیت وابسته به فرانسه ویشی» تنها یکی را انتخاب کند
آبلیویون Oblivionفراموش میکنم
یکی از زیباترین تانگوهای «آستور پیاتزولا» (Astor Piazzolla) آهنگساز آرژانتینی، قطعه Oblivion (آبلیویون) است که آدمی را به تامل و مکث میکشاند. این موسیقی زیبا، برای ارکستر زهی و آکاردئون تصنیف شده و به اشکال گونهگون تنظیم و به اجرا در آمدهاست.
پیاتزولا (۱۹۲۱-۱۹۹۲) با قطعات و نوازندگی خود، انقلابی در این سبک موسیقی ایجاد کرد، در آرژانتین از او به زیبایی و با لقب «آستور کبیر» یاد میکنند که به راستی برازندهی اوست.
سایه«پیر پرنیان اندیش» و ارغوانش
این بحث اشاره کوتاهی به شاعر دردمند و فرهیخته میهنمان امیر هوشنگ ابتهاج - متخلص به، ه. ا. سایه، و اثر زیبای او ارغوان است. همو که عمری به سر دویده در جستجوی یار...
او سایه نیست، آفتابی در سایه است.
سالها پیش که کتاب «نه زیستن نه مرگ» نوشته دوست عزیز آقای ایرج مصداقی را به ایشان دادم، برای نخستین بار، شعر زیبای ارغوان را شنیدم و از قضا پروفسور J.T.P. (Hans) de Bruijn یوهانس پیتر دوبروین (ایرانشناس و سناییشناس برجستهی هلندی)هم که ارغوان و شماری دیگر از اشعار سایه را به هلندی ترجمه کردهاند، حضور داشت.
یکی از زیباترین آهنگهای تمام دوران 'O sole mio
برای محمدرضا شجریان
این بحث یه یکی از زییاترین آهنگهای تمام دوران (اوسوله میو) یعنی خورشید من، اشاره دارد. این ترانه درواقع به عشق که شبچراغ زندگی است و به «او»، اشاره دارد که هر کسی در زندگیش داشته و خواهد داشت و بسیار هم زیباست. تنها تنزهطلبان دورو که در خلوت و جلوت ادا و اطوار درمیآورند، خود را به آن راه میزنند...O sole mio (اوسوله میو) یک آهنگ ناپلی ایتالیایی است. شعر آن را جیوانی کاپورو Giovanni Capurro سال ۱۸۹۸ سروده و ادواردو دی کاپوا Eduardo di Capua روی آن آهنگ گذاشتهاست.
بعدها کاسبان هنر از این اثر زیبا سودها بردند اما سراینده و آهنگساز آن از فقر مردند.
هرچه غمناک است عمیق نیست اما آنچه عمیق است غمناک است.
«یاد آن روزها بخیر» Those Were the Days
«یاد آن روزها بخیر» Those Were the Days ترانهای از مری هاپکین Mary Hopkin خوانندهٔ اهل ولز را بیاد میآورد که البته موسیقی آن برگرفته از یک ترانهٔ روسی با نام Дорогой длинною (دارو-گای دِلینای) به معنی «راه طولانی» ساختهٔ «بوریس فومین» Boris Fomin است که خیلیها ازجمله تامارا سرتلی(۱۹۲۵) و الکساندر ورتینسکی(۱۹۲۶) و...آن را اجرا کردهاند.
کولیهای روسیه نیز که هر جا میرفتند شور و شادی بپا میشد، این ترانه را خواندهاند. من اجرایی از آن را در مسکو، در تئاتر کولیها (تئاتر رومِن) Romen Theatre دیدهام.
إذا الشّعْبُ يَوْمَاً أرَادَ الْحَيَاةَ...
روزی که مردم زندگی را برگزینند...
روزی که مردم زندگی را برگزینند سرنوشت ناگزیر است که به خواستههایشان گردن نهد. پس تاریکیها ناچار زدوده میشود و بندها بی شک در هم میشکنند.
باد در میان درهها و بر فراز کوهها این سرود را بر لب داشت:
آن زمان که برای رسیدن به هدفی گام بر میداری و سوار بر مرکب آرزوها میشوی؛ از سنگلاخ بلندیها و شعلههای آتش نهراس. اگر رویای صعود به قلهها نداشته باشی تا ابد بین صخرههای کوهپایه خواهی زیست...
یکی بود یکی نبودمیلیون میلیون گل رُزМиллион Алых Роз
عشق فداکاری یک جانبه، داوطلبانه، تمام عیار و بیچشمداشت است. از اجبار و استثمار فاصله دارد و به جای خودخواهی و خودبینی، همدلی و همدردی به ارمغان میآورد.
عشق سینه مردمان را از کینه تهی میکند و به محبت میآمیزد. آنجا که او فرمانرواست. ادب هست و بیادبی نیست. مهر هست و کین نیست.
عشق پاک و زیباست و عاشقیکردن اساساً کاری خدایی است. اما هر عشقه و کنش و واکنشی عشق نیست.
آسیابهای بادی ذهنِ تو
The Windmills of Your Mind
ترانه زیبای «آسیابهای بادی ذهن تو» که فرهاد نیز خواندهاست؛ دورانی را بیاد میآورد که همه چیز در سیاست – سیاستی که اخلاق را زیر پا میگذارَد – خلاصه نمیشد.
از آنجا که انسان موجودی خاطرهگراست به مضمون آن اشاره میکنم؛ با این توضیح که نه به انقلاب اشاره دارد و نه از مبارزه و درافتادن با ستمگران حرف میزند. درون آدمی را نشانه میگیرد و از آنچه بیشتر ما با تنزهطلبی لاپوشانی میکنیم، پرده برمیدارد.
آواز در باران تا همیشه زنده میماند
Singin' in the Rain
این مطلب به آهنگ آواز در باران Singin' in the Rain اشاره دارد که سال ۱۹۵۲«جین کلی» Gene Kelly در فیلمی به همین نام، زیر باران، اجرا نمود.
زمانی که با ورودِ صدا به سینما و سپری شدنِ دورانِ صامت، فیلمهای موزیکال از راه رسیدند؛ آواز در باران بر سر زبانها افتاد.
پیر بولز Pierre Boulez غزل خدا حافظی را خواند
ما بر زمان میگذریم نه زمان بر ما
پیر بولز Pierre Boulez هم بر زمان گذشت و رفت. رفت و مثل آب رفته دیگر به جوی باز نمیگردد.
هـیچ آیـینه دگـر آهن نشد
هیچ نانی گندم خرمن نشد
هیچ انگوری دگر غوره نشد
هیچ میوه پخته با کوره نشد
همهی روندهای پیرامون ما برگشتناپذیر هستند. «آنتروپی» یقه پیر بولز را گرفت و او به خاک افتاد اما حتماً در آثارش حضور دارد.
ادیت پیاف Edith Piaf گُنجِشَکَکِ اَشی مَشی
ادیت پیاف اصلاً قیافه نداشت امّا به محض آنکه روی صحنه میرفت به تمام معنا سکسی و زیبا و دلربا میشد. صدایش آینهای از زندگی رنج بار او بود و آدمی را به دیدار خویشتن میبُرد.در جنگ جهانی دوم؛ وقتی فاشیستها به پاریس ریختند و زندانها را از آزادیخواهان پُر کردندامکانات ویژهای برای ارتباط با زندانیان فرانسوی داشت، از همینرو آدمهای نُخاله و بیفرهنگ، به او تُهمت مزدوری زدند و شایع کردند: خیلی بی مرز است و با دشمن سَر و سر دارد،امّا بعدها روشن شد که در آن سالها با جنبش مقاومت فرانسه همکاری داشته و بسیاری زندگیشان را مدیون او هستند.
فرانک سیناترا؛ ماوراء صدا و خود صدا بود
فرانک سیناترا Frank Sinatra موفقترین خوانندۀ تکخوان اواسط دههٔ ۱۹۴۰ بود. از او بهعنوان بزرگترین ترانهخوان پاپ سدۀ بیستم یاد کردهاند. صدای صاف و شخصیت جذابی داشت اما پشت سرش حرف و حدیث هم کم نبود. از جمله اینکه با عشق و مقوله خانواده بازی میکند. او گل بی عیب نبود اما به آنچه میخواند باور داشت و اصالتهایی را هم، نمایندگی میکرد.
کنسرتو آرانخوئز Concierto de Aranjuez
این بحث در مورد کُنسِرتو آرانخوئز Concierto de Aranjuez یکی از زیباترین تصنیفات شناخته شده در جهان موسیقی است که به توصیف موسیقیشناس ارجمند میهنمان خانم «لیلی افشار»؛ ساز گیتار را به کمال و ابهتی جاودانه رساند. آهنگساز این اثر زیبا هنرمند نابینا «خواکین رودریگو» Joaquin Rodrigo اهل اسپانیا است. آرانخوئز با الهام از آوازهای کهن اسپانیا آفریده شده و به گوش بسیاری از ما آشناست.
کاوالریا روستیکانا Cavalleria rusticana
غیرت روستایی
داستان «کاوالریا روستیکانا» (غیرت روستایی) که بنوعی مرا بیاد یوگنی آنه گین Evgeny Onegin اثر پوشکین و همچنین اپرای «کارمن» اثر «ژرژ بیزه» میاندازد، اگرچه به سیسیل ایتالیا و یکی دو قرن پیش مربوط میشود اما فزونطلبی، روح انتقامجویی و خُلق و خوی «خروس»ی مُستتر در آن؛ زمان و مکان نمیشناسد.آیا عطش آدمی را برای عدالت و حفظ غرور؛ تنها مرگ سیراب میکند و مرگ به غایات آمال بدل میشود؟
وقتی که من بچه بودم؛ غم بود، اما کم بود
Yesterday When I Was Young
هر بار که به یادگار زیبای مرضیه؛ همایون خرم و معینی کرمانشاهی (خاطرات عمر رفته بر نظرگاهم نشسته) گوش میکنم بیاختیار به یاد Yesterday When I Was Young میافتم. ترانه «آن روزها وقتی جوان بودم» که «فرهاد»(خواننده فقید گنجشکک اشی مشی) هم خواندهاست.
گردشِ ایام!Turn! Turn! Turn
برای هر چیز زمانی وجود دارد
بـرای هـر چیـزی كه در زیـر آسمـان انجام میگیرد، زمان معینی وجود دارد: زمانی برای تولد، زمانی برای مرگ. زمانی برای كاشت، زمانی برای برداشت. زمانی برای گریستن، زمانی برای خندیدن.
زمانی برای اندوه، زمانی برای رقصیدن. زمانی برای در آغوش گرفتن، زمانی برای اجتناب از درآغوش گرفتن. زمانی برای سكوت، زمانی برای شکست سکوت. زمانی برای محبت، زمانی برای نفرت. زمانی برای جنگ و زمانی برای صلح...
نگذارید کسی به خواب رود !Nessun dorma
اپرای «توراندوت» Turandot (توراندخت)
هر بار صدای خواننده پُرآوازه اپرا لوچیانو پاواروتی را میشنوم بیاختیار بهیاد توراندخت میافتم که داستان پُر رمز و رازش از گذشتههای دور توجه مرا به خود جلب مینمود.
چندین بار اپرای «توراندوت» Turandot (توراندخت) را دیده و شنیدهام. زیبایی، گیرایی و شکوه آن هر صاحبدلی را به دیدار خویشتن میبرَد.
خالق آن موسیقیدان نامی جاکومو پوچینی Giacomo Puccini است.
اینکه وی از جملهی پشتیبانان موسولینی هم بوده موضوعی دیگر است.
هاريس الکسيو و تانگوی نِفلی
Nefeli's Tango) Το τανγκό της Νεφέλης)
نفلی Nefeli در باغ انگور بود که دو فرشته پارچه طلایی را که دور سرش بسته بود کش رفتند، گلها هم عطر او را دزدیده و به خودشون زدند و (پرندههای) عشق به او خندیدند و بهش تیر انداختند.
اما زئوس خدای خدایان، به داد نفلی رسید و او را تبدیل به ابر نمود تا در آسمان پراکنده شود. نفلی ابر شد. ابر شد و گریست و باران بر زمین تشنه بارید...
صبحانه در تیفانی و رفیق و مونس من «ماهرود»
Breakfast at Tiffany's
دیشب وقت سحر پرندهای با آواز غریبش مرا به خود آورد و بی اختیار مرغ دلم به گذشتهها پر کشید؛ گذشتههای دور وقتی گلپایگان بودم و بعد از سحر راهی صحرا میشدم تا برای گاومان علف بچینم.
ماه دشت و دمن را روشن میکرد و پرندگان چون سُحوری شبهای تار آواز سر میدادند. آن موسیقی دلانگیز هنوز در گوشم زنگ میزند و از خود بی خودم میکند. از خود بیخود شدن همیشه الیناسیون (ازخودبیگانگی) نیست.
چه بر سر گل ها آمدهاست؟
?Where Have All the Flowers Gone
پیت سیگر Pete Seeger خواننده و ترانه سرای آمریکایی ترانه زیبا و قابل تأملی دارد که به زبانهای گوناگون ترجمه شده و علاوه بر خود وی، خوانندگان بزرگی آنرا اجرا کردهاند. من در یکی از ویدئوهای خودم (در قسمت هفتم گفت و شنود با شاعر و نویسنده ارجمند اسماعیل وفا یغمایی) بخشی از آن را گذاشتهام.
نام ترانه این است:
چه بر سر گل ها آمده است؟
?Where Have All the Flowers Gone
زنوبیا Zenobia و پالمیرا Palmyra
شهر باستانی Palmyra پالمیرا (تدمر) که در طول تاریخ رنگ و وارنگ بسیار دیدهاست اینک گرفتار داعش سازان و داعشیان شدهاست. گویی بازی سیاست بین المللی دارد به گونهای به قواعد قرن نوزدهم رجعت میکند.
جدا از دسیسههای طالبان نفت و دلار، عملکرد دولت مستبد اسد و نیروهای مرتجع به اصطلاح اپوزیسیون نیز (هر دو)، در ایجاد این شرایط که آبستن بلاست، نقش داشتهاند.
بوریس آلکساندرویچ آلکساندروف
Борис Александрович Александров
سرود زحمتکشان (فاتحان تاریخ) که مهمترین عنصر آن (شعر)، کار اسماعیل وفا یغمائی است و سال ۱۳۵۹ توسط کامبیز روشن روان و فریدون ناصری تنظیم شد و ارکستر سمفونیک تهران اجرا نمود، (به جز مقدمه آن)، از آهنگ راه پیمایی سربازان Шли солдаты [شیلی سالداته] اثر بوریس الکساندروف اقتباس شدهاست.
سپاس از زندگیگراسیاس آلا ویدا Gracias a la vida
ترانه «گراسیاس آلا ویدا»(سپاس از زندگی)، با صدای «مرسدسسوسا» شهرت جهانی یافت. این ترانه اگرچه مضمونی عاشقانه دارد اما سی چهل سال پیش هرکه میخواند و هرکه میشنید به قصد مبارزه با خودکامگی بود. در زمان فرانکو، همچنین، در دوران نظامیان آرژانتین، یکی از دلائل دستگیری جوانان تکثیر همین ترانه بود. انگار اعلامیه گروههای سیاسی است.
اتاق بی سقفِ «فارل ویلیامز»
Room without a roof
این مطلب به آهنگ Happy اشاره دارد که توسط خواننده آمریکایی فارل ویلیامز Pharrell Williams اجرا شده و سر و صدای بسیار بپا کردهاست.
این همان آهنگی است که به خاطر اجرایش عده ای در ایران بازداشت شدند.
بازگشت دوباره ویلیام باتلر ییتس
The Second Coming
اعلی مردمان بین که عاریاند از هر باوری و سفلگان نگر که راسخاند در اشتیاقشان.
(در این اوضاع و احوال) ظهور دوبارهای در راه است. اما بیان و تصور آن هم برایم دشوار است. تصویر مهیب تمامیت بشر چشمانم را میآزارد. تصویر بیابانی برهوت، جایی در ریگزار صحرا و ابوالهول که با نگاهی مات و بیرحم، یواش یواش رانهایش را میجنباند و جلو میآید در حالیکه لاشخورانی بالای سر او پرواز میکنند و منتظر مرگش هستند.
زیگونروایزن (آوای کولی)
Zigeunerweisen
زیگونروایزن (آوای کولی) Zigeunerweisen /Gypsy Airs یکی از فاخرترین آثار «پابلو دو ساراساته» نوازنده مشهور ویولن و آهنگساز عصر رمانتیک است. بر پایه آوازها و ملودی کولیها و غربالبندان غربتی بنا شده و گویی درد و رنج آنان را آهنگین کردهاست. زیگونروایزن را هنرمندان نامدار (با ویلن، پیانو، ترومپت، ساز دهنی و...) نواختهاند و چندین ترانه نیز روی آن ساخته شدهاست.
گفتگو با شادی Разговор со счастьем
همه جا سرد و ساکت بود که ناگهان شادی از گرد راه رسید و دَر زد.
نمیدونم باور کنم یا نه !
سلام... سلام شادی، ای غنچه آزادی، آیا تو واقعاً برای من اومدی؟...
این همه سال کجا بودی؟ بارها و بارها بر زمین برف نشست، تو نبودی،
بارها و بارها باران پائیزی بارید، تو نبودی.
بارها و بارها شب شد و صبح شد، اما... اما تو غیب ات زده بود.
«منتظرمانده چشمان ترم، در این سیاهی، تا تو بیائی» ــ
این همه مدّت کجا بودی؟
بنهدیکتوس ، آواز زکریا
Benedictus
بنهدیکتوس Benedictus نیایش شکرگزاری زکریای نبی است که به تولد فرزندش یحیی اشاره دارد. به آن آواز زکریا هم گفته میشود.
متن این سرود نبوی در انجیل لوقا آمده و مضمون آن رهایی از جور دشمنان و شرایط سخت است. سرود زکریا دو بخش مجزا و در عین حال مربوط بهم دارد. در بخش نخست نوعی شکرگزاری و امید برای رهایی یهودیان از یوغ رومیان است. بخش دوم صحبت از رستگاری میکند و اینکه تاریکی و شب نخواهد ماند و سحر خواهد رسید
کارمینا بورانا Carmina Burana
اسماعیل وفا یغمایی و سرود ای آزادی
سال ۵۹ شنیدم اسماعیل وفا یغمائی سرود ای آزادی را با الهام از کلام دکتر علی شریعتی که گفته بود: «آی آزادی چه رنجها برایت کشیدم و چه رنجها خواهم کشید. چه شکنجهها دیدم و چه شکنجهها خواهم دید، اما خودم را به استبداد نخواهم فروخت...» سرودهاست. سرود زیبایی که در آن بخش آغازین «کارمینا بورانا» استفاده شدهاست. من در ویکیپدیا درباره این کانتات نوشتهام...
چهار فصل ویوالدیبسط رویدادها و داستان طبیعت در قالب موسیقی
The Four Seasons
چهار فصل یکی از آشناترین قطعات تاریخ موسیقی اروپاست. ویوالدی این اثر را که اشاره مستقیمی به رنگها دارد نزدیک به سه قرن پیش تنظیم نمودهاست. گفته میشود این قطعه شورانگیز، نهرهای روان، آواز پرندگان، پارس سگها، وزوز حشرات، چوپانهای جار زننده، تندبادها، رقاصهای مست، شبهای خاموش، چشماندازهای یخ زده، اسکیبازی کودکان بر روی یخ، و روشنی و گرمای آتش، را به نمایش میگذارد. آدمی، به ویژه اگر در کوران ابتلا باشد و سیاهیها در سر راهش کمین کنند و سنگ و خار بیاندازند، چنانچه با زبان موسیقی آشنا باشد از شنیدن این نوای سحرانگیز، نتیجه میگیرد گرچه سرما کولاک میکند امّا، بهار درراه است. چهار فصل از همان آغاز مبشر شادی و بهار است.