میراث مکتوب نیاکان
این مطلب هنوز آماده نیست
به پارهای از متون زرتشتی، پارسی میانه، ادبیات پهلوی و نوشتهها به زبان پارسیگ (زبان منسوب به پارس) هم اشاره میشود. ازجمله: آئین هوشنگ، ائوگمَداَئچا، اورنگ جمشید، بَغ نَسک (بخشی از اوستای ساسانی)، بُنْدَهِش، پنجنامک زرتشت، جاماسپ نامَگ، چِهردادنَسک، خُردهاَوِستا، دادِستان دینی (از تألیفات منوچهر)، دَساتیر آذر کیوان، دینْکَرد، روایات داراب هرمزدیار، زَندِ وَهمَنْ یَسن (تفسیرِ بهمنْ یشت)، سُتوتیَسن (سْتَئُتَ یِسْنیَه)، سُروش یَشت هادُخت، شایِست نِشایِست، شکند گمانیک ویچار (شکند گمانیک وِزار)، فرهنگ اویم ـ ایوک ōīm-ēwak، فرهنگ پهلوی، قصه سنجان، گزیدههای زادسپَرَم، مردانفرخ پسر اورمزدداد، دادِسْتان مینویِ خِرَد، نامههای منوچهر، وندیداد، ویرازگان vīrāzagān، هادُخت نَسک، یَشت (بخشی از کتابِ اوستا)، هیربدستان و نِیرَنگستان، یادگار جاماسبی (ایادگار جاماسپیگ)، ماتیکان گجستک ابالیش (رساله عبدالله ملعون)، اندرز اوشنر دانا، اندرز بزرگمهر بُختگان، اندرز خسرو قبادان، اندرز دانایان به مزدیسنان، اندرز دستوران به بهدینان، اندرز آذربادِ مَهرَسپَندان، اندرز بهزاد فرخ پیروز، پُس دانشن کامگ (پسر آرزومند دانش)، چیده اندرز پوریوتکیشان، خیم و خرد فرخ مرد (ذکر خصوصیات فرخ مرد)، روایات فرنبغ سروش پسر بهرام، روایتِ اِمیدِ اَشَوَهیشتان، شاپورگانِ مانی، کارنامه اردشیر بابکان، عهد اردشیر (نامهای از اردشیر در آئین ملکداری)، کاروَند، گزارش شطرنج (چترنگنامک)، داستان هزار افسان که هسته اصلی هزار و یک شب ایرانی است و... کتیبهها و مُهرهای ساسانی، فلزنوشتهها و سفالنوشتههای پارسی میانه را هم باید افزود. (واژهٔ پهلوی بهمعنای منسوب به پَهْلَو Pahlaw یا همان پارت است. البته منظور از زبان پهلوی، پارسی میانه است. چرا میانه؟ برای اینکه مابین دو زبان فارسی باستان و فارسی نو قرار گرفتهاست. فارسی میانه، مادر زبان فارسی امروز و فرزند زبان فارسی باستان است).
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از دوران باستان آثار خیلی زیادی به شکل مکتوب نداریم. دینکرد، کارنامه اردشیر بابکان، بُنْدَهِشْن و یادگار زریران... که به زبان پهلوی هم هست بعد از هجوم اعراب به ایران نوشته شدند. درخت آسوریگ نیز با اینکه ریشهاش به دوران اشکانی و اساطیر بابلی برمیگردد، بعد از اسلام نوشته شدهاست. پیش از آن حدود ۱۲۵۰ سال تاریخ داشتیم، از تخت جمشید و باغهای پردیس و گزارههایی چون پندار نیک و... که بگذریم، آثار خیلی زیادی به شکل مکتوب نداریم. متاسفانه آنچه گفتم واقعی است. از کتیبهی اریارمنه، کتیبه ارشام، کتیبه کورش در مشهد مرغاب، کتیبههای داریوش در بیستون، و سنگنوشتهای به خط آرامی در نقش رستم که از آن تاکنون فقط چند کلمه خوانده شده و... که بگذریم، ازدوره هخامنشی اسناد مکتوب زیادی باقی نماندهاست. بخصوص که در دوره ساسانی، هرچند در بدو تاسیس، اشاره کوتاهی به هخامنشیان میشود، اما عملاً شاهنشاهی هخامنشیان نادیده گرفته شده و تاریخنگاری و هویت تازهای از گذشته ایران عرضه میشود. شاید چون هخامنشیان مغلوب اسکندر شدند و حکومت ساسانی نیز با رومیان میجنگیدند و رومیان خود را برآمده از امپراتوری اسکندر میدانستند، ساسانیان دوست نداشتند بر اجداد هخامنشی خود که مغلوب اسکندر بودند تاکید کنند و ازهمین رو علاقهای به طرح هویت هخامنشی نداشتند. جدا از نکته فوق، در دوره ساسانی با نوعی تاریخنگاری مذهبی مواجه هستیم. ساسانیان به جای اینکه به گذشته تاریخی خود بازگردند، هویت خود را به متون مذهبی تاثیرگذار بر خود باز میگردانند و به دوره کیانیان ارجاع میدهند و خود را به متن مقدس اوستا ربط میدهند. در دوره ساسانی، نام پادشاهان هم برآمده از نامهای کیانی همچون پیروز، قباد و خسرو است که در اوستا آمدهاست. دوران ایران باستان دوران تشکیل دولت ماد تا پایان حکومت ساسانیان است. ماد نام یکی از اقوام ایرانی تبار است که در سدهٔ ۱۷ پیش از میلاد در سرزمینی که بعدها به نام ماد شناختهشد، نشیمن گزید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از دوره هخامنشی سه گروه كتیبه برجای ماندهاست.
۱- كتیبههای بازمانده به زبان فارسی باستان یعنی زبان مادری فرمانروایان این سلسله. پارهای از این كتیبهها بهویژه كتیبه بیستون داریوش به سه زبان فارسی باستان، عیلامی و اكدی تحریر شدهاست.
۲- كتیبهها و الواح آرامی، كه مراسم آئینی و عبادی را مورد اشاره قرار میدهد.
۳- الواح عیلامی، كه در تخت جمشید به دست آمد. مندرجات این الواح مربوط است به مسایل دیوانی، حقالاجارهها، قیمتها، دستمزدها، طبقهبندی پیشهوران و هنرمندان و...
بعد از هخامنشیان سندی که گفته میشود ممکن است به زبان فارسی باستان باشد، سنگ نوشتهای به خط آرامی در نقش رستم است که از آن تاکنون فقط چند کلمه خوانده شدهاست.
زبان اوستایی سالیان دراز در سرودها و نیایشهای دینی که سینه به سینه حفظ شده بود، به کار میرفت، با این وصف از آثار مکتوب این زبان تنها کتاب اوستا - مجموعهٔ کهنترین نوشتار و سرودههای ایرانی - باقی ماندهاست. در شهر «اوش» در قرقیزستان از چندین نفر شنیدم که میگفتند که زبان ما با زبان اوستایی گره خورده و بخشی از واژههایی که امروزه در زبان قرقیزی استفاده میشود، ریشه اوستایی دارد.
زبان رسمی حکومت اشکانی زبان پارتی بود. زبان پارتی یا پهلوی اشکانی یا پهلوانیک از زبانهای ایرانی شمال غربی است. از این زبان [پارتی] نوشتههایی بر روی سنگ، چرم، سفال، سکه، مُهر و... بر جای ماندهاست. شنیدهام که یکی از منظومههای عاشقانه فارسی(ویس و رامین)، همچنین بعضی از قصههای شاهنامه، مانند بیژن و منیژه اصالت پارتی دارد. در دوران اشکانی، قصهگویان و نقالان(گوسانها)، سینه به سینه داستانهای کهن را که بعدها در گردآوری و تدوین خدای نامه پهلوی و شاهنامه استفاده شد، روایت میکردند. از کهنترین آثار پارتی بنچاق اورامان در کردستان و نیز ظروف کشف شده در دامغان است. بنچاک(بنچاق) اَوْرامان از آثار به جای مانده به خط پارتی (پهلوی اشکانی) متشکل از سه سند معامله، مربوط به فروش دو تاکستان و یک زمین دیگر است که بر روی پوست آهو نوشته شده و در غاری در اورامان در استان کردستان بدست آمدهاست. من آن را دیدهام. در کتابخانهٔ بریتانیا نگاهداری میشود. دو سند از این سه سند، به خط و زبان یونانی است. یکی معادل ۸۷ پیش از میلاد و دیگری معادل ۲۲ پیش از میلاد است. سند سوم به خط و زبان پارتی (پهلوی اشکانی)است و مربوط به ۵۲ میلادی. نام دو نفر طرف معامله در این اسناد «پاتَسپَک، پسر تیرِن» و «آویل، پسر باینین» نگاشته شدهاست.(منظور ازبُنچاق یا بنچاک، سند مِلک است).
ساسانیان و زبان پارسی میانه
زبان ارتباطی مشترک در تمامی شاهنشاهی ساسانی، زبان پارسی میانه Pārsīg بود (زبان پهلوی). پارسی میانه که بعدها به زبان پارسی دری تبدیل شد، واسطهٔ مستقیم میان پارسی باستان و پارسی امروزی بود. آثاری از مانی و پیروانش، به زبان فارسی میانه، پارتی و سُغدی برجای ماندهاست. آثار باقی مانده از زبان فارسی میانه، برای شناخت جهانبینی و اسطورههای باستانی ایران، منبع با ارزشی است. از دورانی که زبان فارسی میانه رواج داشته، یعنی از سدهٔ سوم پیش از میلاد تا سدهٔ سوم میلادی، سکههای پارسی به دست آمده شایان توجه است. از آن دوران پارهنوشتهها و سنگنوشتههای پراکندهای نیز در نقاط گوناگون به جای مانده که شامل آثار مکتوب شاهان نخستین ساسانی و وزرا و ملازمان نزدیک آنهاست.
در طول دوران ساسانی بیشتر آنچه مکتوب شد، به سبب تغییر خط پهلوی به عربی و تحول زبان پهلوی به فارسی و نیز تعصبات دینی و جنگ و ستیزها،...از بین رفت. شعر پهلوی هم با تحول زبان و تغییر وزن هجایی به عروضی و از رونقافتادن موسیقی (چون غالباً همراه با موسیقی خوانده میشد)، به وضعی مشابه دچار گردید. البته از عصر ساسانی، کتیبهها، کتابها و برخی جملات و لغات پراکنده در کتابهای عربی و فارسی و... باقی ماندهاست. کتیبهها شامل نوشتههایی بر سنگ (بویژه سنگهای قیمتی)، پوست، سفال، فلز، پاپیروس، چوب، سکه و جز آنها است که از جهات گوناگون ازجمله زبانشناسی اهمیت دارند. در دوره ساسانیان، مسیحیان ایران هم کتابهایی به زبان پهلوی نوشته، و یا از کتابهای دینی خود ترجمه کرده بودند. گفته میشود از آن میان تنها ترجمه پهلوی از زبور در دست است که نمیدانم چقدر واقعی است. در میان آثار پهلوی دو فرهنگ کوچک هم وجود دارد: فرهنگ اویم ایوک، که در آن واژههای اوستایی با معادل پهلوی آنها ذکر شده، و واژهنامهٔ کوچکی دربارهٔ حدود ۵۰۰ هُزوارش [اُزوارش] که در نوشتههای پارسی میانه زردشتیان به کار میرفت و از نظر املایی برای دبیران و کاتبان دشوار بودهاست. آنها را به زبان آرامی و به خط پهلوی مینوشتند اما هنگام خواندنشان برابر پارسی میانه آنها تلفظ میشد. واژه هُزوارِش، نخستین بار به صورت «زوارش» در کتاب الفهرست ابن ندیم به کار رفتهاست. البته اولین کتابی که هزوارشهای پهلوی را گردآوردی نمود، فرهنگ پهلویک بود. در این فرهنگ حدود ۵۰۰ هزوارش، که در نوشتههای پارسی میانه زردشتیان با خط پهلوی به کار میرفته، و معنی آنها به پازند آمدهاست. پازند در اصطلاح یعنی ثبت تلفظ کلمات زبان پهلوی با خط اوستایی (دین دبیره) پازند معنی دقیق تری هم دارد که از آن میگذرم. درواقع تغییریافتهای از خط اوستایی است و نه خود آن. به سبب اینکه در پهلوی صدای لام L خاصی وجود داشت که در خط اوستا نبود، این حرف به نگارش اوستایی اضافه شد و خط اوستاییِ پازند بهوجود آمد. از کتب بجا مانده روزگار ساسانیان، میتوان به ترجمهها و تفسیرهای اوستا به پهلوی اشاره کرد. همچنین نیایشها و بعضی از متون پهلوی که به خط اوستایی آوانویسی شده و اصطلاحاً پازند نامیده میشود. مانند بُنْدَهِشْن، مینوی خرد، اَوْگِمَدَیْچا، یادگار جاماسپی و از این قبیل. بر مبنای اوستا و ترجمه آن، چندین و چند کتاب و رساله به پهلوی نوشته شده که پیشتر به اسامی برخی از آنها اشاره کردم. دینکرد، پرسشنیها(مجموعهای از پرسشها)، شکند گمانیگ وزار(گزارش گمان شکن) شکند گمانیک ویچار به معنای گزارش گُمانشکن (گزارشِ رفعِ شبهه). این کتاب برای اثبات بنیادهای دین زرتشت و در رد دینهای یهودی، مسیحیت، آیین مانوی و تا اندازهای دربارهٔ اسلام نوشته شدهاست. نویسندهٔ این کتاب مردانفرخ پسر اورمزدداد است که در میانهٔ سدهٔ نهم میلادی، همزمان با نیمهٔ نخستینِ سدهٔ سوم هجری و در زمان فرمانروایی مأمون خلیفهٔ عباسی دست به کار نوشتن آن زدهاست. او در این کتاب، شماری پُرسمان فلسفی پیش کشیدهاست که در پیبردن به باورهای ایرانیانِ وقت در مسائل فلسفی و دینی یاری میرساند. به یاری این کتاب میتوان به شماری از واژههای فلسفی در فارسی میانه پی برد. این کتاب نشان میدهد که تا مدتها بعد از هجوم اعراب به ایران زمین، بودند کسانی که اسلام را نپذیرفته بودند.
صفا، ذبیحالله، تاریخ ادبیات ایران
تفضلی، احمد، و به کوشش آموزگار، ژاله. تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام.
اوشیدری، جهانگیر. دانشنامهٔ مزدیسنا
جعفری دهقی، محمود. بازشناسی منابع و مآخذ تاریخ ایران باستان
یاسمی، رشید، «ارداویرافنامه»، مجله مهر، خرداد ۱۳۱۴
دانشنامه ایرانیکا، عناصر اسطورهای در منظورمه درخت آسوری
کتاب زَند وَهومَن یَسن
عریان، سعید. صورتبندیها و مؤلفههای اجتماعی- فرهنگی ایران باستان
فضیلت، فریدون، کتاب سوم دینکرد، درس نامه دین مزدایی
شولیزاده، فرید، نگاهی به کتاب شکند گمانیک ویچار
هدایت، صادق، مقدمه بر کتاب «شکند گمانیک ویچار» (گزارش گمان شکن)
مشکور، محمدجواد. کارنامهٔ اردشیر بابکان
ابن ندیم. الفهرست. ترجمهٔ محمد رضا تجدد
کویر، محمود، بر بال سیمرغ
جعفری، محمود، ماتیکان یوشت فریان، متن پهلوی
صانعی، پرویز، مقدمه ماتیکان هزار دادستان
مینوی، مجتبی. نامهٔ تَنْسَرْ. (نامهٔ تَنْسَرْ به گُشْنَسْبْ)
بهار، محمدتقی، ۱۳۷۹: ترجمه چند متن پهلوی
عریان، سعید، ۱۳۹۱: متنهای پهلوی
S.Shaked,trans, The Wisdom of the Sasanian Sages (Denkard VI) by Aturpati-i Emetan,Boulder: Westview, 1979
N. Safa-Isfehani, Rivāyat-i Hēmīt-i Ašawahistān. A Study in Zoroastrian Law, Harvard Iranian ,Series 2, n.p., 1980. p. iv.
- نولدکه، تئودور، حماسه ملی ایران، ترجمه بزرگ علوی
- کیا، خجسته، «نشانههای نمایشی در حماسه یادگار زریران»،
- رقیه همتی، حماسه دقیقی و یادگار زریران
- http://www.ensani.ir/storage/Files/20120413175025-5163-158.pdf
- عباس آذرانداز، یادگار زریران، نمونهای از هنر شاعری ایرانیان در دوره میانه
- http://languagestudy.ihcs.ac.ir/article_1171_8a02296cea83d2ec4a1e4af7f559a369.pdf
- یادگار زریران- شاهنامه گشتاسب – حماسه ملی ایران قدیم
- ترجمه ملکالشعرا بهار
- http://www.ensani.ir/storage/Files/20120329143621-5068-318.pdf
- یادگار زریران، ترجمه یحیی ماهیار نوابی
- http://www.mehremihan.ir/dadeh/nask/YadgarZariran.pdf
- ژاله آموزگار، همچنین مهرداد بهار، بیژن غنی و سعید عریان هم یادگار زریران را ترجمه کردهاند.
- ترجمه انگلیسی یادگار زریران
- http://www.avesta.org/mp/zarir.htm
- مریم خادم، یادگار زریران، برگی دیگر از افتخارات ایرانیان
- http://www.sid.ir/fa/VEWSSID/J_pdf/32513860510.pdf
- Benvenist, E. (1932). “Mémorial de Zarēr”, in Journal Asiatiqe, Paris.
- Henning, W.B. (1933). “A Pahlavi Poem”, ActaIranica VI (selected papers), Leiden.
- https://www.parsianjoman.org/wp-content/uploads/Nameye-Tenser.pdf
این بحث در مورد نامه تنسر(بهرام خورزاد)، به گُشْنَسپْ(شاه طبرستان) است که با رویکارآمدن اردشیر بابکان، بنیانگذار سلسلهٔ ساسانی، اعتراض خود را علیه قدرت حاکم علنی کرده بود. تَنْسَرْ Tansar (توسَر Tōsar)، سر همه بود و موبد موبدان. او در دستگاه اردشیر بر دیگران سروری داشت و در واقع تنها را سر بود.
در سال ۲۲۴ میلادی که اردشیر بابکان با شکستدادن اردوان پنجم واپسین شاهنشاه اشکانی، به قدرت رسید و سلسلهٔ ساسانی را بنیاد نهاد. شاهان کوچک(شاهان محلی) که حق استفاده از تاج داشتند، نسبت به سیاستهای وی تردید و اعتراض کردند. یکی از آنان گُشْنَسپْ، پادشاه طبرستان بود که به قول «روزبه پور دادویه» معروف به ابن مقفّع، عظیمتر و با مرتبهتر از آخرین پادشاه اشکانی بود و بر همین اساس اردشیر با او مدارا کرد و لشکر به ولایتتش نفرستاد و در معالجه مساهله و مجامله نمود تا به مقاتله و مناضله نرسد. گُشْنَسپْ، به بگیر و ببندها، خودرأیی و بدعتهای اردشیر، به دیدهٔ انتقاد مینگریست و از تَنْسَرْ، موبد موبدان، خواست که دلیل چنین اقداماتی توضیح داده شود. وی طی نامهای پرسشهای خود را عنوان کرد و پاسخ به آن نامه موجب پدیدآمدن نوشتهای شد به نام نامهٔ تَنْسَرْ. نامه تَنْسَرْ یکی از ماندگارترین منابع برای شناخت اندیشه سیاسی ایران باستان جهت آگاهی از تأسیسات حکومتی عهد ساسانی است.
بسیاری از تاریخنگاران از جمله یوزف ویزههوفر Josef Wiesehöfer (نویسنده کتاب ایران باستان)، ریچارد نلسون فرای Richard Nelson Frye ایرانشناس آمریکایی، آرتور امانوئل کریستنسن Arthur Emanuel Christensen خاورشناس دانمارکی و دکتر عزیزالله بیات تاریخ نگار ایرانی، زمان نگارش نامه تَنْسَرْ را اواخر دوره ساسانیان نوشتهاند. نامهٔ تَنْسَرْ را ابن مقفّع از زبان پهلوی به عربی ترجمه کردهاست. متن اصلی آن (به خط پهلوی)، همچنین برگردان ابن مقفّع (به زبان عربی) در دسترس نیست اما ترجمه فارسیاش در کتاب تاریخ طبرستان اثر «ابن اسفندیار» (بهاءالدین محمد پسر حسن پسر اسفندیار) آمدهاست. به گفته ابن اسفندیار «او را تَنْسَرْ برای این گفتند که به جمله اعضای او موی چنان رُسته و فرو گذاشته بود که به سر، یعنی همه تن او همچون سر است...»
افزون بر گزارش ابن اسفندیار، کسان دیگری هم در مورد تَنْسَرْ نوشتهاند.
مسعودی در دو کتاب «مروج الذهب...» و «التنبیه الاشراف»، ابن مسکویه در کتاب «تجارب الامم»، ابوریحان بیرونی در تحقیق ماللهند، و – ابن بلخی در فارسنامه...
نامه تَنْسَرْ که حاوی نکات قابل تاملی در توضیح اندیشهها و عملکرد اردشیر بابکان و به تبع آن گفتمان رایج عصر ساسانی است، در دورانی سخت نوشته شده و در پی آن است که از زاویه دید موبد زرتشتی، آرمان ایرانشهری را به لحاظ وحدت سیاسی و دینی تضمین کند. تَنْسَرْ به عنوان یک موبد حکومتی در برابر شورشهای دینی و سیاسی، در صدد بود با اندرزهای خود به شاه طبرستان، دوران اردشیر را بازآفرینی کند و گزارههای دینی خود را به صورت یکجانبه از بالا با تضمین حکومت به کرسی بنشاند. یادآوری کنم که ساسانیان اولین سلسلهای در ایران بودند که ایده ایرانشهر را به عنوان یک ایده سیاسی و هویت فرهنگی مطرح ساختند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نامه تَنْسَرْ در خوارزم
مورّخ ایرانى، ابن اسفندیار(بهاء الدین محمدبن حسین بن اسفندیار)، که نامه تَنْسَرْ را با استفاده از برگردان عربی ابن مقفّع، به فارسی ترجمه کرده، بخشى از دوران زندگانى خود را در دربار پادشاهان آل باوند - خاندانی ایرانی از امیران طبرستان - گذراند. او اواخر قرن ششم (۵۹۲ هجری شمسی)، راهی بغداد شد و کمی بعد به شهر رى رفت. در آنجا کتابى را که ابوالحسن بن محمد یزدادى در مورد طبرستان به عربى نوشته بود، یافت و تصمیم گرفت آن را به فارسى برگرداند. ابن اسفندیار بعدها در شهر خوارزم، ترجمه عربى ابن مقفّع از نامه تَنْسَرْ را هم به دست آورد و این متن را نیز به فارسى ترجمه کرد و آن را در مدخل تاریخ طبرستان خود قرار داد و این اثر ارزشمند ادبیات پهلوى را از غبار فراموشی بیرون کشید. قراردادن نامه تَنْسَرْ در آغاز کتاب و پیونددادن تاریخ طبرستان به تاریخ باستان و رساندن اصل و نسب پادشاهان طبرستانی به شاهان ساسانی و همچنین شرح مقاومت اهالی طبرستان در مقابل خلفای اموی و عباسی، حاکی از دغدغه خاطر ابن اسفندیار نسبت به موطن و عدالتخواهی اوست. وی در مقدمه کتاب تاریخ طبرستان با ذکر آیاتی از قرآن شرح میدهد که گرچه پیر و ناتوان شدهام...اما کمر همت بستم و نامه تَنْسَرْ را هم ترجمه کرده در کتاب تاریخ طبرستان گنجاندم. وی نامه تَنْسَرْ را به «فُلْک مَشْحُونِ»[کشتی انباشته] از حکمت تشبیه کردهاست. در خوارزم... روزی برسته صحافان مرا گذر افتاد از دکانی کتابی برداشتم... و رسالهای دیگر که ابن مقفّع از لغت پهلوی به زبان عربی بر گردانده جواب نامه جسنفشاه [گُشْنَسپْ] شاهزاده طبرستان از تَنْسَرْ دانای پارس هربد هرابده اردشیر بابک. با آنکه نه روزگار مساعد و نه دل و ساعد به کار بود عَلَى أَنْ مَسَّنِيَ الْكِبَرُ شیب سر از جیب غیب برگرفتم... و این رساله(نامه تَنْسَرْ) را که چون فُلک مشحون است از فنون حِکم ترجمه کرده... والله ولی التّیسیر والتّسهیل و هو حسبنا و نعم الوکیل. از آنجا که هیچکدام از دو متن عربی و پهلوی نامهی تَنْسَرْ در دسترس نیست، نمیتوان دربارهی ترجمه ابن اسفندیار (ترجمه فارسی نامه تنسر) داوری کرد. بویژه که اصل آن به زبان پهلوی و مربوط به عهد ساسانی است اما آیههای قرآن را هم دربرگرفته که تَنْسَرْ با آن بیگانه بودهاست. برای مثال آیه ۴۰ سوره کهف و آیه ۱۱۲ سوره انعام. در ترجمه ابن اسفندیار روایتی از جابربن عبدالله انصاری، اشعاری از گرشاسب نامه اسدی و از حکیم سنایی و فردوسی هم اضافه شده که قرنها بعد از اردشیر به دنیا آمدهاند و بـه دلایل تاریخی و مذهبی و سیاسی، با متن اصلی کتاب همخوانی ندارند. همچنین داستانی از کلیله و دمنه، که شاید افزودههای ابن مقفع و سپس ابن اسفندیار به متن پَهلوی نامه تَنْسَرْ باشد. به نظر من چه بسا بخشی از نامه تَنْسَرْ با قرائت ملایان از دین، تعـارض داشته و چارهای جز حـذف نداشتهاست. از این نمونهها کم نیست. در کتیبه یکی از مساجد مهم تاریخی دوران سلجوقی(مسجد جامع گلپایگان)، که به خط کوفی است، نام ابابکر صدیق، عمر بن خطاب، عثمان، علی ابن ابیطالب، طلحه، زبیر و عبدالرحمن بن عوف...آمده و در گذشته مرتجعین کوشیدند در اصل کتیبه دست ببرند و چون نتوانستندجملات توهین آمیزی را در رد و لعن ابابکر و عمر و عثمان و...کنار رساله کتیبه که در عصر ناصری تنظیم و تدوین شده، افزودند. من به این موضوع در مقاله گلپایگان شهر لالههای واژگون اشاره کردهام. برگردیم به تَنْسَرْ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تَنْسَرْ، کَرتیر Kartir نیست
در برخی منابع مربوط به دوران ساسانی از شخصی به نام «اَبَرسام» به عنوان وزیر اردشیر نام میبرند که بعضی از صفات و اقدامات منتسب به تَنْسَرْ، با صفات و اقدامات وی شباهتهایی دارد و تصور شده این دو نفر، یکی هستند. کسانی هم کَرتیر Kartir، موبد پرنفوذ دوران ساسانی را، تَنْسَرْ پنداشتهاند. اما فعالیتهای تَنْسَرْ با کرتیر متفاوت بودهاست. کرتیر مجری سختگیر سیاستهای دینی بود و از همین رو به اوستا تقدس بخشید. از تَنْسَرْ اگرچه در کتاب دینکرد(درسنامهٔ دین مزدایی - زرتشتی)، به عنوان رئیس نگهبانان آتشکده و زنده کنندۀ مجدد دین زرتشتی نام برده شده، اما او (نسبت به کرتیر) نقش اجرایی چندانی در سیاست دینی اوائل دوران ساسانی نداشت و بیشتر فرضیه پرداز و مدیر بود. وی با فرستادن کسانی به ولایات و نوشتن نامه به سران ایالات که هنوز بعضی از آنها در حمایت و تبعیت از حکومت نوپای ساسانی تردید داشتند توانست آنها را به حمایت از اردشیر ترغیب نماید. کهنترین اثر برجای مانده که ذکری از تَنْسَرْ در آن شده، کتاب دینکرد است که در قرن سوم هجری، به زبان پهلوی نوشته شدهاست، در این کتاب از تَنْسَرْ به عنوان هیربدان هیربد و با صفت پارسا (اهرو) یاد شدهاست. البته تاریخنویسانی که نوشتههای آنها از منابع عصرساسانی است در ضمن ذکر حوادث عصر اردشیر بابکان از تَنْسَرْیاد نکردهاند. طبری در تاریخ خود فقط از فرستادن نامههایی از سوی اردشیر به ملوک الطوایف اطراف سخن گفته و مورخان دیگر از جمله یعقوبی، دینوری و ابن اثیر هیچ نامی از تَنْسَرْ به میان نیاوردهاند. علاوه بر کتاب دینکرد، اسم تَنْسَرْ در سنگ نوشتههای نقش رجب - یکی از آثار ارزشمند حجاری باستانی ایران، در سه کیلومتری شمال تخت جمشید - آمدهاست اما اینکه او وجود خارجی و تاریخی داشته یا افسانهای است که موبدان ساسانی ساختهاند بر من معلوم نیست. چه بسا در زمان انوشیروان و در سالهای بین ۵۵۷ تا ۵۷۰ میلادی شخصی به قصد آشنا ساختن معاصرین خویش با مسائل سیاسی و دینی، نامهٔ تَنْسَرْ را ساخته و به دورهٔ اردشیر بابکان ربط دادهاست. هستند کسانی چون نینا پیگولوسکایا که انتساب نامه تَنْسَرْ به زمان اردشیر (نیمه اول سده سوم میلادی) را مردود میشمرند.
ولادیمیر لوکونین نویسنده کتاب تمدن ایران ساسانی، پا را فراتر گذاشته و نامه تَنْسَرْ را متنی ساختگی و خود تَنْسَرْ را هم شخصیتی غیرواقعی پنداشتهاست، که البته این نظر با اجماع همه پژوهشگران همراه نیست. از نظر استاد مجتبی مینوی ایرانشناس نامدار میهنمان که به قول ایرج افشار، یک یک نسخهها را به طریق علمی و با وسواس و دقت خاص خویش در مطالعه میگرفت و با نگاه مترجم انگلیسی نامه تَنْسَرْ «نورا الیزایت مری بویس»، تَنْسَرْ و نامهاش واقعی است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نامه تَنْسَرْ و توجیه عملکرد اردشیر بابکان
در نامه تَنْسَرْ به سنتهای پادشاهی، رابطه دین و دولت، ساختار طبقاتی جامعه و تقسیمبندی مردم بر اساس رابطه آن با قدرت، و...اشاره شده و تـلاش نویسنده نامه از میان بردن شبهات و تردیدها و توجیه عملکرد و زمینههای قدرت پادشاه (اردشیر) است. در مقدمه نامه تَنْسَرْ از ظهور اسکندر و مرگ دارا و تقسیم ایران به شاهان محلی (ملوک الطوایفی) و سرانجام ظهور اردشیر بابکان و غلبهٔ او بر ۹۰ تن از این شاهان از جمله اردوان پنجم آخرین پادشاه اشکانی سخن رفتهاست. پس از آن متن نامه آغاز میشود. نامه مورد بحث گرچه طبق معمول، با ستایش عدل و نکوهش ستم شروع میشود اما مضمون آن شرعیزه کردن اقدامات اردشیر بابکان است. تَنْسَرْ در پاسخ اعتراض شاه طبرستان به اینکه اردشیر برخی از سنتهای دیرین را متروک داشته، به او پاسخ میدهد که سنت دوگونه است: سنت اول و سنت آخر. سنت نخست عدل است که در میان مردم فراموش شده و نمیخواهند در باره آن بشنوند. گویی تمیز حقیقت از میان برخاسته و سیرت انسانی رها گشتهاست. و سنت دوم، ظلم است. که مردم با آن خو گرفتهاند و زشتی آن را درنمییابند. بزعم تَنْسَرْ اردشیر این بیداد را برنتافت. وی توضیح میدهد که برخلاف نظرِ شاهِ طبرستان، نظام حقوقی جدید بر پایهی انصاف و خِرَد بنا شده، چنانکه در گذشته اگر کسی مرتکب خطا و عصیانی میشد او را میکشتند اما شاه آن روش را وانهاده و آیینی جدید پایهگذاری کرده و بریدن دست هم ممنوع شدهاست...
گُشْنَسْبْ اعتراض کرده که اردشیر آتشها را از آتشکدهها بیرون برده و خاموش کردهاست و تَنْسَرْ پاسخ میدهد که این آتشها برخلاف قانون تأسیس شده بودند و این کار اردشیر یکی از اقدامات وی برای ایجاد دولت مرکزی در ایران با آتشکدهٔ سلطنتی واحدی، بودهاست. تَنْسَرْ ادعا میکند این اسکندر بود که تمام کتابهای دینی را آتش زد و از بین برد و بر اثر حکومت ملوک الطوایفی و فسادهایی که از آن ناشی شد هیچ اثری از دین نگذاشت. او در نامهٔ خود به شاه طبرستان به بگیر و ببند در دوران اردشیر، گماردن جاسوسان در جای جای جامعه و بکارگیری شکنجه، فرجه میدهد و به نوعی آن را توجیه نموده، به روشنی جواز تنبیـه و سـرکوب مردم را صادر میکند و آن را به عنوان رفتـاری ستوده کـه ملک و دین بـدان محکمتر میشوند میستاید. منع تعیین ولیعهد و جانشین از سوی شاه و واگذاری این امر به گروهی از بزرگان مملکتی، یکی از مهمترین موارد مطرحشده در نامهی تَنْسَرْ است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نامه َنْسَرْ و سیاستنامه خواجه نظامالملک
به لحاظ اندیشه سیاسی میتوان میان نامه تَنْسَرْ و سیاستنامه خواجه نظامالملک طوسی وزیر مقتدر عهد سلجوقی، همانندیهایی مشاهده نمود. تَنْسَرْ در همراهکردن تمامی مخاطبین با اردشیر بابکان بسیار کوشید. خواجه نظامالملک هم نگارش سیاست نامه را، برای توجیه و حفظ مقام سلطان تدوین کرد. اندیشههای سیاسی خواجه نظامالملک مبتنی بر شاه آرمانی بود و پایه و مایه کتابهایی چون نامه تَنْسَرْ نیز همین است. از مهمترین مشخصات اندیشههای سیاسی خواجه نظامالملک توجه خاص وی به حکومت در دوران قبل از حمله اعراب است. وی در سیاست نامه اقتدار پادشاهی عصر سلجوقی را با عظمت امپراتوری باستان پیوند میزند. به همین جهت تاثیرپذیری سیاستنامه از نگاشتههای عصر ساسانی چون نامه تَنْسَرْ قابل تامل است. تَنْسَرْ یکی از مبادی مهم گفتمان نظم سلطانی را پیوند میان دین و سلطنت میداند و در نامهاش به گُشْنَسْبْ مینویسد: «عجب مدار از حرص و رغبت من به صلاح دنیا برای استقامت قواعد احکام دین، چه دین و ملک... هرگز از یکدیگر جدا نشوند.» (ابن اسفندیار، ۱/۱۷)
جدا از رهنمود نادرست فوق و این پندار غلط تَنْسَرْ که پادشاه [همیشه] تجلی عدل و داد اسـت و اگر رفتارش در ظاهر ظلم به نظر رسد، ناشی از جهالت ما در ارتباط بـا مـصادیق عـدل است، جدا از درستی یا نادرستی دیدگاه تَنْسَرْ از رفتار اردشیر بابکان و توجیه عملکرد وی، جدا از اینکه سیاست در نامه تَنْسَرْ با بگیر و ببند، گماردن جاسوسان و ریختن خون مردم همراه است، و - گرچه در روزگار اردشیر، گذشتن از سد طبقات، سدهایی که میان مردم عادی و طبقات ممتاز وجود داشت به هیچ وجه آسان نبود و در نامه تَنْسَرْ اشاره شده که به فرمان اردشیر «باید هیچ چیز را چنان نگه ندارند که مراتب مردم را» گرچه بنا بر نامه تنسر، حدودی بسیار محکم نجبا و اشراف را از عوام الناس جدا میکرد و امتیاز آنان به لباس و مرکب و سرای و بستان و زن و خدمتکار بود... و گرچه تَنْسَرْ در نامه خود ایرانی را به معنی خاضع و تسلیم به سلطنت و شریعت میخواهد و ایران را «بلاد الخاضعین» یعنی کشور افتادگان و سرسپردگان معنی میکند، اما... اما، نکته قابل تامل در نامه تَنْسَرْ این است که او کلمه را با کلمه پاسخ میدهد. فراموش نکنیم که تمدن نخستین بار از آنجا آغاز شد که انسان خشمگین به جای تکهسنگ، کلمه پرتاب کرد و کلمه را با کلمه پاسخ داد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دگرگونیِ نام توْسَر به تَنْسَر، گویا در نتیجهٔ اشتباهخوانی خط پهلوی کتابی بودهاست که در آن برای دو حرف «و» و «ن» تنها یک نشانه وجود دارد، نه اشتباه در خواندن خطّ عربی. به عقیدهٔ کریستنسن، اگر عبدالله بن مُقَفّع در ترجمهٔ متن پهلوی نامهٔ تَنْسَرْ به عربی، نام تَنْسَرْ را توْسَر خوانده بود، میبایست در ترجمهٔ فارسی ابناسفندیار هم به جای تنسر، این تلفّظ دیده میشد و ازاینرو بیرونی که او را «توْسَر، هیربذان هیربذ» خواندهاست، باید آن را از متن پهلوی نامهٔ تَنْسَرْ یا منبع پهلوی دیگری گرفته باشد، نه از ترجمهٔ عربی ابن مقفع. با شناختهشدن سنگنوشتهٔ شاپور یکم بر کعبهٔ زرتشت، آشکار شد که ریخت درست این نام در دورهٔ ساسانیان و در زبان فارسی میانه، «توْسَر» بودهاست.
نامه تَنْسَرْ در کتابخانه هند در لندن East India office library نگهداری میشود. سال ۱۸۹۴ (۱۲۷۳ خورشیدی) نخستین بار، جیمز دارمستتر (به فرانسوی: James Darmesteter باستانشناس فرانسوی متن فارسی آن را با ترجمه فرانسه، در مجله آسیائی پاریس به چاپ سپرد. ۱۲۹۰ خورشیدی نوشتهای از سید محمدعلی جمالزاده با عنوان «یک نامه از عهد ساسانیان: نامهٔ تَنَّسَر»، بر سر زبانها افتاد. علیاکبر دهخدا، هم در امثال و حکم نامهٔ تَنْسَرْ را منتشر نمود. (۱۳۰۵ خورشیدی)، شش سال بعد ۱۳۱۱ مجتبی مینوی، متن نامهٔ را با مقدمهای طولانی انتشار داد. بعدها یک نویسنده دانمارکی آن را به زبان دانمارکی ترجمه کرد (۱۹۶۵=۱۳۴۴ خورشیدی) سه سال بعد، ۱۹۶۸ میلادی (۱۳۴۷ خورشیدی) ترجمهٔ انگلیسی نامه تَنْسَرْ هم توسط نورا الیزایت مری بویس، با مقدمهای طولانی در رُم انتشار یافت. مجتبی مینوی سال ۱۳۵۲ نیز نامه تَنْسَرْ را بار دیگر با همکاری دکتر محمد اسماعیل رضوانی تصحیح و منتشر کرد. نامهٔ تَنْسَرْ به گُشْنَسْبْ در جلد اول تاریخ طبرستان (ابن اسفندیار) به تصحیح عباس اقبال از صفحه ۳۰ تا ۵۷ هم موجود است. سال ۱۳۹۶، شهرام جلیلیان، نیز متن نامه تَنْسَرْ را با پیشگفتار و یادداشتهایی مفصل در منتشر نمود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پتشخوارگر (پَذَشْخوارْگَرْ) Padishkhwārgar
براساس نامه تَنْسَرْ در زمان به سلطنت رسیدن اردشیر یکم ساسانی، گُشْنَسْبْ بر پَذَشْخوارْگَرْ (نام قدیمی کوههای طبرستان) حکمرانی داشته و عنوان «پتشخوارگرشاه» را داشتهاست. به گفته حمزه اصفهانی مورخ قرن سوم به همه شاهان طبرستان «بدشخوارگرشاه» میگفتند. محدودهٔ پَذَشْخوارْگَرْ در دورههای گوناگون متغیر بودهاست. آن گونه که ابن اسفندیار در تاریخ طبرستان نوشته، پَذَشْخوارْگَرْ قلمروی شامل آذربایجان، طبرستان، گیل، دیلم، ری، دامغان و گرگان بودهاست. پَذَشْخوارْگَرْ (پتشخوارگر)، رشته کوه البرز را دربرمیگرفته، و بتدریج برای بخش مرکزی و شرقی آن یعنی کوههای لاریجان، بندپی، لفور، سوادکوه، هزارجریب و بخشی ازفیروزکوه و دماوند به کار رفتهاست. از عنوان گشنسب شاه که همزمان با اردشیر بابکان میزسته، چنین برمیآید که در روزگار ساسانی واژه پتشخوارگر اندک، اندک، معنای جغرافیایی محدودتری یافته و تنها به بخشی از ناحیه کوهستانی وسیع پیشین گفته میشد، یعنی فقط بخش کوهستانی مازندران کنونی را شامل شدهاست.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ابن مقفع
روزبه پور دادویه Rūzbih ibn Dādūya معروف به ابن مقفع نویسنده و مترجم ایرانی کلیله و دمنه از برجستهترین نمایندگان تفکر علمی در قرن دوم هجری است. پدر وی را حجاج بن یوسف آزرده و دستش را ناقص و ترنجیده کرده بود و از همین رو فرزندش روزبه، ابن مقفع خوانده شد. دیدگاه مترقی او از مطالعه باب برزویه طبیب که به نظر میرسد خود، آنرا به کلیله و دمنه افزوده بخوبی آشکار میشود:
«... هر طایفهای را دیدم که در ترجیح دین و تفضیل مذهب خویش سخنی میگفتند و گرد تقبیح ملت خصم و نفی مخالفان میگشتند. به هیچ تأویل درد خویش را درمان نیافتم و روشن شد که پای سخن ایشان بر هوا بود...»
ابن مقفع کتابهای زیادی از پارسی میانه به عربی برگرداند. نثر عربی وی شیوا بود و ترجمههایش از بهترین آثار ادبی زبان عربی است. گفتهاند که وی از جور خلفای عباسی که دین برایشان نردبان قدرت شده بود، در امان نماند و کشته شد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نامهٔ تَنْسَرْ با دیباچهای از ابن مقفع و از زبان «بهرام بن خرزاد و او از پدر خویش، منوچهر موبدِ خراسان و علمای پارس» آغاز شدهاست و در آن از تاختن سپاه اسکندر به پارس و جنگ با دارا یاد میشود. پس از دیباچه، متنِ نامه آغاز میشود. مجتبی مینوی نامه را به ۱۷ بند تقسیم کرده که تقسیمبندی او امروزه مورد ارجاع است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نامهٔ تَنْسَرْ از نخستین مکتوباتی است که نام طبرستان در آن آمدهاست و نشان میدهد در عصر پیدایش ساسانیان، طبرستان پهنهای مشخص و معین از ایرانشهر بوده و سرزمینهای محدود میان گیلان تا گرگان و نواحی کوهستانی را شامل میشدهاست.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آرتور کریستنسن، با استناد به حوادثی كه در نامه تَنْسَرْ از آنها سخن رفته و از دید او نمیتواند مربوط به زمان اردشیر بابکان باشد، به این نتیجه رسیده كه این نامه پس از دوران اردشیر نوشته شده و به اردشیر نسبت داده شدهاست. اما برخی بر این نظرند که مربوط به زمان اردشیر است، ولی در زمانهای گوناگون، خصوصاً در دوران انوشیروان به مقتضای زمان کم و زیاد شدهاست.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع
• بناها و سنگ نبشتههای دوران نخستین دودمان ساسانی، ارنست هرتسفلد
• ایران در زمان ساسانیان- آرتور کریستسن، ترجمه رشید یاسمی
• تمدن ایران ساسانی. ولادیمیر گریگورویچ لوکونین، ترجمهٔ عنایتالله رضا.
• نامه تنسر(ترجمه از پهلوی به عربی)، روزبه پسر داذگُشْنَسْب (عبدالله بن مقفع - روزبه پور دادویه)
• نامه تنسر(ترجمه از عربی به فارسی) ابن اسفندیار، وی آن را در تاریخ طبرستان خود گنجانیدهاست.
• دینکرد، کهنترین نوشتهای که از تَنْسَرْ یاد کردهاست. دینکرد توسط فرنبغ پسر فرخزاد و آذرباد ایمیدون تدوین شده، در دینکرد سوم و چهارم و هفتم به تَنْسَرْ اشاره شدهاست.
• مُروجُالذَهَب و معادنالجوهر، ابوالحسن علی بن حسین مسعودی. وی از همراهی و دوستی تَنْسَرْ با اردشیر بابکان سخن گفته و در التنبیه و الاشراف نیز به تَنْسَرْ اشاره دارد. نامهی تَنْسَرْ افزون بر گزارش ابن اسفندیار توسط ابن مسکویه (ابوعلی احمد بن محمّد) همچنین نویسنده کتاب فارسنامه (ابن بلخی) گزارش شدهاست. ابن مسکویه در تَجارِبُالأُمَمْ گزارش میدهد که اردشیر بابکان در سامان بخشیدن به پادشاهی ایرانیان، از اندرزهای هیربدی پارسا به نام تَنْسَرْ سود میجستهاست.
• نامه تَنْسَرْ The Letter of Tansar (ترجمه انگلیسی)، نورا الیزایت مری بویس،
• نامه تَنْسَرْ به نقل از نسخ خطی، دارمستتر Darmesteter
• نامه تَنْسَرْ هیربندان هیربذ اردشیر پاپکان به جُشنسف شاه و شاهزاده پذشخوارگر(فدشوارگر) مجتبی مینوی ۱۳۱۱
https://www.parsianjoman.org/wp-content/uploads/Nameye-Tenser.pdf
• نامهی تَنْسَرْ به گُشْنَسْبْ؛ ترجمهی ابن اسفندیار؛ ویرایش مجتبی مینوی
• اندرزنامههای کهن ایرانی، هانری فوشه کور
• «یک نامه از عهد ساسانیان: نامهٔ تَنَّسَر»، سید محمّدعلی جمالزاده (۱۲۹۰)
• تاریخ ادبیات ایران، احمد تفضلی
• نامهی تَنْسَرْ به گشنسب؛ مجتبی مینوی و محمد اسماعیل رضوانی
• نامه تَنْسَرْ به گشسنپ، شهرام جلیلیان
• تحلیل گفتمانی نامه تنسر: درآمدی بر اندیشه سیاسی عصر ساسانی، عباسعلی رهبر و...
• مسایل اساسی اندیشه سیاسی در نامه تَنْسَر، علیرضا ازغندی، حمداله اکوانی
• نامه تَنْسَرْ به گشنسب، نسخه عباس اقبال که سال ۷۱۷ به خواست خواجه رشیدالدین فضلالله تحریر شدهاست.
چهرهای تاریخی یا افسانهای
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اصلاحگر دینی ایرانی؛ زَرْتُشْتْ که گفته میشود آموزههای او، هستهٔ اصلی مزدیسنا را تشکیل میدهد، بر پندار و گفتار و کردار نیک [هومت و هوخت و هورشت] پای میفشرد و باور داشت هستی میدان نبرد نیروهای خیر و شر است. برای شناخت او، به اوستا تکیه میشود اما اوستا پارههای متفاوت دارد و در زمانهای متفاوت مکتوب شده و قدیمیترین بخش آن، گاهان، از پی یک دوره طولانی انتقال شفاهی مکتوب شدهاست، تازه همین بخش هم به چهره ی زَرْتُشْتْ وضوح چندانی نمیبخشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هرچند موجودیت زَرْتُشْتْ به عنوان یک شخصیت تاریخی در میان بیشتر محققان پذیرفته شده، اما زمان دقیق زندگی او مشخص نیست. برخی تخمین میزنند که چند هزار سال پیش از «خشایارشا» زیستهاست. اما کسانی، زمان زندگی او را حدود ۱۰۰۰ سال پیش از میلاد مسیح میدانند. محل دقیق زندگی او نیز نامشخص است، گویا وی در شمال شرق ایران بزرگ (جایی در محدوده تاجیکستان و افغانستان امروزی) زندگی میکردهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در منابع مزدایی دربارهٔ زَرْتُشْتْ؛ از افسانهها که بگذریم، مطالب تاریخی شامل سرودههای خود او، گاتاها، است که کهنترین بخش اوستا را تشکیل میدهد. البته امثال ژان کلنز Jean Kellens و اریک پیرار به عدم ارتباط میان زرتشت و گاتاها تأکید میکنند. منابع افسانهای که در بخشهای متاخر اوستا و کتب پهلوی بازتاب داشتهاند، به مرور دربارهٔ او نوشته شده و از زرتشت تاریخی فاصلهٔ بسیاری دارند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در گاتاها زَرْتُشْتْ در جامه مرد خردمندی که خود را در یک مأموریت بزرگ میبیند، ظاهر میشود که با قدمهای استواری به دنبال ایجاد تغییر است و اطرافیان خود را به راستی فرا میخواند. او در این سرودهها، مردم را از پرستش دیوان که آنان را آفریده اهریمن و تباهکنندهٔ زندگی میبیند، بازمیدارد و به آنها وعدهٔ پیروزی نیکان را میدهد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زَرْتُشْتْ به اختیار آدمی باور داشت و تصریح میکرد انسان میتواند انتخاب کند که در کنار نیروهای روشنایی بایستد یا در صف نیروهای تاریکی قرار گیرد. او این آزادی را هدیهای از جانب اهورامزدا میدانست که از آغاز به انسانها بخشیده شدهاست. گفته میشود فلسفهٔ زَرْتُشْتْ بر فلسفهٔ یونانی و به واسطهٔ آن، بر فلسفهٔ غرب اثرگذار بودهاست. فیلسوف آلمانی، هگل، ایرانیان را به دلیل نور زَرْتُشْتْ اولین «مردمان تاریخی» قلمداد میکند. نیچه، در آثار خود با ستایش بسیار از زَرْتُشْتْ سخن میگوید. زَرْتُشْتْ قهرمان اثر برجسته او، چنین گفت زَرْتُشْتْ است که «مرگ خدا» را از زبان او اعلام کرد. زَرْتُشْتْ در فلوت سحرآمیز، اپرایی از موسیقیدان اتریشی موتسارت، به عنوان نجاتبخشی خردمند و روشنگر ظاهر میشود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فردوسی در شاهنامه بخشهای مربوط به زَرْتُشْتْ را از سرودههای دقیقی برداشتهاست که در مجموع تصویر مثبتی از او دارد. وقتی گشتاسپ دین زَرْتُشْتْ را میپذیرد و آتشکدههای بسیار برپا میکند، به عنوان مدافع استقلال ایران به تصویر کشیده میشود و پادشاه را از پرداخت خراج به ارجاسپ تورانی بازمیدارد:
به شاه کیان گفت زردشت پیر - که در دین ما این نباشد هژیر
که تو باژ بدهی به سالار چین - نه اندر خور دین ما باشد این
حافظ، «پیر مغان» را (زَرْتُشْتْ ؟) «مرشد» خود میداند و بارها به او اشاره میکند.
منم که گوشه میخانه خانقاه من است
دعای پیر مغان ورد صبحگاه من است
- گاتها کهنترین بخش اوستا، ابراهیم پورداود
- تاریخ مردم ایران، پیش از اسلام، عبدالحسین زرینکوب برگردان هفت هات نخستین گاتاها، آبتین ساسانفر
- فرجام نافرجامیها، محمود کویر
- اوستا، گزارش و پژوهش، جلیل دوستخواه
- وندیداد اوستا، جیمز دارمستتر
- فرهنگ جامع تاریخ ایران، عباس قدیانى
- گاتاها، سرودهای مینوی زرتشت، حسین وحیدی
- دانشنامهٔ مزدیسنا، جهانگیر اوشیدری
- گاتاها سرودههای زرتشت، عباس شوشتری
- ستوت یسن و سرودهای پاک زرتشت اسپنتمان، علیاکبر جعفری
- گاتاهای زرتشت، فرانک دوانلو
- آیا هخامنشیان زرتشتی بودهاند؟ یحیی ذکاء
- جستاری چند در فرهنگ ایران، مهرداد بهار
Matikan-i Yosht Fryan
- یسنا، ابراهیم پورداود
- یوشت فریان و مرزبان نامه، محمد معین
- تاریخ ایران از سلوکیان تا فروپاشـی دولـت ساسـانیان، احسان یارشاطر
- ماتیکان یوشت فریان، ترجمه، پیش گفتار و پیوست، محمود جعفری دهقی
- آردا ویراف نامه و ماتیکان یوشت فریان، ماهیار نوایی - محمود طاووسی
- https://archive.org/details/20210125_20210125_1056/page/n43/mode/2up
- بر بال سیمرغ، محمود کویر
- مقدمه ماتیکان هزار دادستان، پرویز صانعی
- ماتیکان یوشت فریان، بهمن انصاری
- بررسی متن ماتیکان یوشت فریان، راحله شجاعی، زهرا تبریزی شهروی
-
• مقدمۀ فقهاللغۀ ایرانی، اُرانسکی، ای. ام.، ترجمۀ کریم کشاورز
• سبکشناسی، محمد تقی بهار
• زبان حال در عرفان و ادبیات پارسی، نصرالله پورجوادی
• جستاری در درخت آسوریگ، نصرالله پورافکاری
• پیرامون یک واژه از درخت آسوری، مسعود پورریاحی
• تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، به کوشش احمد تفضلی و ژاله آموزگار
• در مورد درخت آسوریک، فرهاد آبادانی
• درخت آسوریک، به کوشش یحیى ماهیارنوابی
• جستاری مردمشناختی از منظومۀ درخت آسوریک، محمود روحالامینی
• هفتاد مقاله، ارمغان فرهنگ به دکتر غلامحسین صدیقی، یحیى مهدوی و ایرج افشار
• متون پهلوی، به کوشش سعید عریان
• منظومه درخت آسوریگ: متن پهلوی، آوانوشت، ترجمه فارسی، فهرست واژهها و یادداشتها، ماهیار نوایی
• عناصر اسطورهای در منظومه درخت آسوری - چرا پیروزی از آن بز است و نه درخت خرما؟، ابوالقاسم دادور، نگار بوبان
• نشانههای نمایشی در منظومه ی درخت آسوریگ، علیرضا بلنداقبال
• منشأ مناظرههای ادبی (ایران باستان و میان رودان)، پرویز اذکائی
• درخت آسوریک شعری نمایشی از دوران پیش از اسلام، نغمه ثمینی
-
منابع
واژهنامه اوستا، کرستیان بارتلومه
پیام زرتشت، علیاکبر جعفری
اوستای کهن(متن کامل)، رضا مرادی غیاث آبادی
شناسایی زرتشت، مهربان خداوندی
اوستا، گزارش و پژوهش، جلیل دوستخواه
تاریخ ایران باستان، دیاکونوف، میخائیل میخائیلوویچ، ترجمه روحی ارباب
زبان، فرهنگ و اسطوره، ژاله آموزگار
اسطورۀ زندگی زردشت، احمد تفضلی و ژاله آموزگار
الآثارالباقیة، ابوریحان بیرونی
مقدمه بر ویسپرد، به کوشش بهرام فرهوشی
فرایند تکوین حماسۀ ایران پیش از روزگار فردوسی، جلیل دوستخواه
اوستا، ستایشنامۀ راستی و پاکی، محمدتقی راشد محصل
ترجمه و حاشیه بر وندیداد، هاشم رضی
منابع
- در بارهٔ خط کتیبهها و سکهها و مهرهای دورهٔ اشکانی و ساسانی، صادق کیا
- هزارههای گمشده، پرویز رجبی
- اندرزنامههای پهلوی، اردشیر آذرگشسب
- بررسی متن پهلوی اندرز پوریوتکیشان، نرگس زاهدی
- شاهنشاهی ساسانی، تورج دریایی، ترجمه مرتضی ثاقبفر
- تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، احمد تفضلی
- ایران در آستانه یورش تازیان، آ. ای. کولسنیکف
- جامعه باستان، لوئیس هنری مورگان
- ترجمه کتاب دینکرد، بهرام فرهوشی
- میراث فرهنگی ایران و اندرزنامهها، پاتریشیا کرون
- پندهای ایرانیان باستان، وحید سبزیانپور
- جاویدن خرد، ابن مسکویه، ترجمه تقیالدین محمد شوشتری
- حکمرانی آرمانی ایرانیان در اندرزنامه جاویدان خرد، رحمان مشتاقمهر
- اندرزهای باستان، فاروق صقیزاده
- تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، احمد تفضلی - ژاله آموزگار
- سیرالملوک (سیاست نامه)، خواجه نظامالملک
- متن پهلوی اندرزنامه خسرو انوشیروان ساسانی، فرهاد نیلوفری
- پندنامه عطار
- «پندنامۀ انوشیروان در دیوان ابنیمین؛ پرویز ناتل خانلری
- از گذشتۀ ادبی ایـران، عبدالحسین زرینکوب،
- «پندنامهها ـ اندرزنـامهها، کتب اخلاقی در ادبیات ایران»، محمد شیروانی،
- اندرزنامههای ایرانی، کتایون مزداپور
- اندرز یا حکمت عملی در ادبیات پهلوی، محمد معین
- پندنامه بزرگمهر، آرشام پارسی
- http://www.mehremihan.ir/dadeh/nask/pandbozorgmehr.pdf
- ازشاهنامه تا خداینامه، جلال خالقی مطلق
- تاریخ ایران از سلوکیان تا فروپاشی دولت ساسانیان، احسان یار شاطر
- دانشنامه ایرانیکا، حداینامه
- الآثار الباقیه، ابوریحان بیرونی
- بر بال سیمرغ: جستارهایی درباره شاهنامه، محمود کویر
- تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، احمد تفضلی، به کوشش ژاله آموزگار
- تاریخ سنی ملوک الارض و الانبیاء ( تاریخ پیامبران و شاهان )، حمزۀ اصفهانی
- خداینامه در متون یونانی، علیرضا شاپور شهبازی
- خداینامهها و شاهنامههای مآخذ فردوسی، محمد نوری عثمانف
- التنبیه و الاشراف، علی مسعودی
- مقدمۀ قدیم شاهنامه، محمد قزوینی
- فردوسی و شعر او، مجتبى مینوی
- تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، تئودر نولدکه، ترجمۀ عباس زریاب خویی
- عیون الاخبار، عبدالله ابن قتیبه الدینوری
- تحقیقاتى درباره ساسانیان، کنستانتین اینوسترانتسف
- التاج فی اخلاق الملوک، کتابی منسوب به جاحظ، به کوشش احمد زکى پاشا
- ایران در زمان ساسانیان، آرتور کریستن سن، ترجمه رشید یاسمى
- خداینامهها و شاهنامهها، پرویز اذکایی
- شاهنامه نامه شاهان نیست، میر جلال الدین کزازی
- تمدن ایران ساسانی، ولادیمرگریگوویج لوکوتین، ترجمه عنایت الله رضا
- بندهش، گردآورى فرنبغ دادگى، ترجمه مهرداد بهار
- مأخذ اصلى شاهنامه ابومنصورى، جلال خالقى مطلق
- سرگذشت سیرالملوک ابن مقفّع، ابوالفضل خطیبى
- درباره ترجمههاى عربى خداینامه، ویکتور رومانوویچ روزن، ترجمه محسن شجاعى
- خداینامه دکتر محمد جواد مشکور
- تاریخ ایرانیان و عربها در زمان ساسانیان، تئودور نولدکه، ترجمه عباس زریاب
- محمود امیدسالار، خداینامه
- محمود امیدسالار، ملاحظاتی پیرامون سیر الملوک ابنالمقفع
منابع
اَرداویرافنامه، مجله مهر، سال چهارم، شمارههاى ۱-۵، رشید یاسمی
اَرداویرافنامه، ابراهیم پورداوود
ارداویرافنامه یا بهشت و دوزخ در آیین مزدیستی، ترجمه از رشید یاسمی
پژوهشی در اساطیر ایران، مهرداد بهار
تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، احمد تفضلی
به بهانه انتشار نسخه جدید اَرداویرافنامه، محمد شریفی
اَرداویرافنامه، فیلیپ ژینیو، ترجمه ژاله آموزگار
اَرداویرافنامه، براساس شش دستنوشته، داریوش کارگر
درآمدی بر اَرداویرافنامه، مهدی کارگر
گزارش اَرداویراف، بهرام بیضایی
شایست و ناشایست، کتایون مزدا پور
تاریخ کیش زرتشت پس از اسکندر گجسته، مری بویس، ترجمـه همـایون صـنعتی زاده
برخی بررسیها در باره جهانبینیها و جنبشهای اجتماعی در ایران، احسان طبری
سیری در سفرنامههای تمثیلی، دانته و تأثیر پذیری او از منابع شرقی، اسماعیل آذر
جلیل نظری
چکیدهای از اَرداویرافنامه، بهمن انصاری
پژوهشهای ایرانی، رضا مرادی غیاثآبادی
ترجمه منظوم اَرداویرافنامه به فارسى، حسین سمیع
مقایسه نگاه اَرداویرافنامه و رساله الغفران در دنیای پس از مرگ، گردآفرین محمدی، جلیل نظری
دانشنامۀ مزدیسنا، جهانگیر اوشیدری
الآثار الباقیة، ابوریحان بیرونی
معتقدات و آداب ایرانی، هانری ماسه، ترجمۀ مهدی روشنضمیر
«ارداویرافنامه»، مجموعۀ مقالات، محمد معین
آیا ایران باستان آثار باستانی داشتهاست؟ رضازاده شفق
متن کامل اردا ویرافنامه
https://titus.uni-frankfurt.de/texte/etcs/iran/miran/mpers/arda/arda.htm
---------------------------------
J. A. Pope, The Ardai Viraf Nameh or the Revelations of Ardai Viraf, London, 1816
S. Rustamji, Ardaivirafnamu, Bombay, 1844
Barthelemy, A. Arta Viraf-Namak.1887
R. Abrahamian, Ardavirap Namak, Yušti Frian, Erevan, 1958
Giynou, Philippe. Le Livre d’Artâ Virâf, 1984
K. Jamasp-Asa, Arda Viraf Nameh, Bombay, 1902
- سبک شناسی. ملکالشعرا بهار، ج ۱ صفحه ۵۰ به بعد
- ماتیکان هزارداتستان اشم وهو و جز أن، ماهیار نوابی، کیخسرو جاماسپ اسا
- تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، احمد تفضلی، ژاله آموزگار
- نگاهی به تاریخ اندیشه در ایران، محمود کویر
- اصطلاحات حقوقی در زبان فارسی میانه، یدالله منصوری
- صورتبندیها و مؤلفههای اجتماعی- فرهنگی ایران باستان، سعید عریان
- زبان و ادبیات پهلوی، جهانگیر تاوادیا، ترجمه س. نجمآبادی
- ترجمه و بررسی مسائل حقوقی در سه فصل از ماتیکان هزار دادستان، اشرف رحمانی کلانتر، سپیده نجم زاده
- کتاب مادیان(ماتیکان) هزار دادستان، مصطفی دهقان
- بررسی و شناخت خانواده و حقوق زن در متون پهلوی بر اساس ماتیکان هزار دادستان، حمیده گرگ یراق
- مقدمه ماتیکان هزار دادستان، حقوق مردم، سال هفتم، شماره ۲۶، زمستان ۱۳۵۰ - پرویز صانعی
- شهرهای ایران در روزگار پارتیان و ساسانیان، پیگولوسکایا،ن، ترجمه عنایتالله رضا
- قانون مدنی زرتشتیان در زمان ساسانیان: گفتاری دربارهٔ کتاب ماتیکان هزار داتستان، یا، هزار ماده از قوانین مدنی ساسانیان، مجله آینده، بهمن ۱۳۲۳ و تیر ۱۳۲۴، رستم شهزادی
- منابع حقوق انسانی در دوره ساسانی، پدرام جم
- مقالات دورهای مجموعه هزار دستان(ماتیکان) - هزار آرا و قضاوت دوره ساسانیان: انتشارات کانون وکلای دادگستری ایران- تهران، علی کاکا افشار
- مقدمه ترجمه روسی کتاب
- فهرست کتاب
Анаит Георгиевна, Книга тысячи судебных решений (Mātakdān ī hazār dātastān)
Farraxvmart ī Vahrāman; The Book of a Thousand Judgements (A Sasanian Law Book); Introduction, Transcription and translation of the Pahlavi text, notes, glossary and index by Anahit Perikhanian
Perikhani︠a︡n، A. G.، and Nina G. Garsoïan. 1997. The book of a thousand judgements: a Sasanian law-book
Elham Afzalian: “Autoritäten im Mādayān–ī Hazār Dādestān”
Modi، Jivanji Jamshedji، and Tahmuras Dinshaji Anklesaria. 1912. The social code of the Parsees in Sasanian times، or، the Madigān- i-hazār dādistān part II. Bombay
Simon Corcoran, Observations on the Sasanian Law-Book in the light of Roman legal writing
Bartholomae، Christian، and L. Bogdanov. 1931. Notes on Sasanian law. Bombay
Anklesaria، Ervad Tahmuras Dinshaji، and Jivanji Jamshedji Modi. 1901. Mâdigân-i-hazâr dâdîstân: a photozinographed facsimile of a ms. belonging to the Manockji Limji Hoshang Hátariâ Library in the Zartoshti Anjuman Atashbeharâm.
Bulsara، Sohrab Jamshedjee، and Sohrab Jamshedjee Bulsara. 1999. The laws of the ancient Persians as found in the "Mâ̂tîkân ê hazâr dâtastân" or "the digest of a thousand points of law.
- اوپانیشاد(سرّاکبر)، ترجمه محمد دارا شکوه
- گزیده اوپانیشادها، صادق رضازاده شفق
- جستجویی گذرا در بنیادها و نهادهای اوپانیشادها، حسن علی ذکریایی
- عرفان...وداها، سیدجلال الدین آشتیانی
- رابطه خدا با انسان و جهان در اوپانیشاد ها، رحمتالله حاتمی گلمکانی
- گزیده سرودهای ریگ ودا، با پیشگفتار تارا چند، با ترجمه محمدرضا جلالی نائینی
- سه متن مقدس: اوستا، ارداویرافنامه، اوپانیشادها و ریگ ودا، تنظیم حیدر شجاعی
- گزیدۀ ریگودا، گزینش و تدوین غلامرضا بروسان
- تاریخ و شناخت ادیان (مجموعه آثار ۱۵)، علی شریعتی
- ادیان و مکتبهای فلسفی هند، داریوش شایگان
- بندهش، فرنبغ دادگی، برگردان مهرداد بهار
- متون دینی هندو، علی موحدیان عطار
- سه گفتار دربارهٔ آریاییان. پیس مالوری، ترجمهٔ مسعود رجبنیا
- استفاده و سوءاستفاده از گفتمان «آریایی» در ایران، رضا ضیا ابراهیمی
- مقاله دکتر سیدحسین نصر / سابقه تاریخی ودانتا
Oxtoby, Willard Gurdon. , and Alan F. Segal. A Concise Introduction to World Religions
Lewis Spence. Introduction to Mythology
B. van Nooten and G. Holland, Rig Veda. A metrically restored text. Cambridge
Ram Gopal, The History and Principles of Vedic Interpretation
Werner, Karel (1994). A Popular Dictionary of Hinduism.
Stephanie Jamison and Joel Brereton , The Rigveda : the earliest religious poetry of India
در بحث میراث مکتوب نیاکان، به یادگار زریران، نامه تنسر به گشنسب، گاتاها، ماتیکان یوشت فریان، درخت آسوریگ، اَوِستایِ گاهانی و غیرگاهانی، اندرزنامههای کهن ایرانی، خودای نامگ، اَردا ویراف نامه، مادیان هزار دادستان، و ودا ها اشاره شد.
با یادآوری این واقعیت که ایدههای روزگار قدیم با جامعه امروز ما همخوانی ندارد و هویت ملی ایرانی، در هویت باستانی خلاصه نمیشود، به شماری از متون زرتشتی، ادبیات پهلوی، ادبیات فارسی میانه (نوشتهها به زبان پارسیگ) اشاره میکنم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
2) ائوگمَداَئچا نسخهٔ پازند یکی از نامههای پهلوی و سرچشمهٔ بسیاری از واژههای فارسی مشتمل بر ۲۹ فقره از اوستا است. این رساله راجع به حقانیت مرگ است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
3) آئین هوشنگ، کتابی است در بیان عقاید پارسیان، مشتمل بر چهار رساله: نامهٔ خویشتاب در اثبات واجب، زردست افشار، در شناختن گوهر خرد، زندهروز در بقای روح و زورهٔ [فقره] باستان، در شناختن آغاز و انجام جهان. گفته میشود رسالههای اول و دوم و سوم، در زمان خسرو پرویز و رسالهٔ چهارم در دوران انوشیروان تألیف شدهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
4) اورنگ جمشید، یا عرش جمشید یک روایت داستانی ایرانی مربوط به دورهٔ باستان و ادبیات فارسی میانه است. بنا بر پندارها جمشید با خردمندی به هنرهای گونهگون دست یافت و خود را در جهان یگانه یافت و در اندیشهٔ پرواز در آسمان بود. فرمان داد تا تختی گران بها برایش ساختند و گوهر بسیار بر آن نشاند و دیوان که بندهٔ او بودند تخت را از زمین برداشته، و بر آسمان برافراشتند. جمشید در آن چون خورشید تابان نشسته بود و این همه به فّر ایزدی میکرد. او جام جهان نما، جام جم داشت جهانیان از شکوه و تواناییاش خیره ماندند، گرد آمدند و بر بخت و شکوه او آفرین خواندند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
5) بَغ نَسک بخشی از اوستای ساسانی است که از ۲۲ فَرگَردِ (فصلِ) آن تنها ۳ فرگرد نخست در دسترس است و در بخشِ یسنای اوستای کنونی، هاتهای (فصلهای) ۱۹، ۲۰ و ۲۱ جای دارد و «بَغان یشت» نامیده میشود. بغان یشت کهنترین تفسیری است که به زبان اوستایی از سه نیایش مهم زرتشتی (یَتا اَهو، اَشِم وُهو و یِنگهه هاتَم) برجای ماندهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
6) بُنْدَهِشْن نام کتابی است به پهلوی که تدوین نهایی آن در سدهٔ سوم هجری قمری انجام شده و گفته مسشود اصل آن در اواخر دورهٔ ساسانی تألیف شده بود. تدوینکنندهٔ نهایی آن «فَرْنْبَغ»، فرزند «دادویه» نام داشت. بندهشن به معنی «آفرینش آغازین» یا «آفرینش بنیادین» است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
7) پنجنامک زرتشت یا پندنامک زرتشت رسالهای به زبان پهلوی و دارای ۱۴۳۰ کلمه، منسوب به پسر آدرباد ماراسپند موسوم به زرتشت است. زرتشت در زمان اردشیر دوم ۳۸۳–۳۷۹ میلادی موبدان موبد بود. فرزند این زرتشت هم موسوم به آدرباد - نوهٔ آذرباد مهراسپندان است و او را آذرباد زرتشتان گویند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
8) جاماسبنامه (جاماسپ نامَگ) ژاماسپنامک، کتابی است به زبان پارسی میانه و نویسنده آن جاماسب حکیم است که در اوستا ستوده شده. جاماسب در کتاب خود در پاسخ به پرسشهای گشتاسبشاه، پیشگوییهایی درباره آینده کردهاست. قطعاتی از دستنوشتهٔ آسیبدیدهٔ این اثر به خط پهلوی بر جای مانده. متن کامل آن تنها به پازند موجود است. پازند همانطور که پیشتر اشاره شد، ثبت تلفظ کلمات زبان پهلوی با خط اوستایی است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
9) چِهردادنَسک، بخشی از اوستا است که از بین رفته و تنها خلاصهای از آن در کتاب هشتم بخش ۱۳ دینکرد باقی ماندهاست. در این خلاصه اشاره شده که موضوع چهردادَنسک، تاریخ بشر از آغاز تا پیامبر شدن زرتشت بودهاست. گفته میشود چهردادنسک منبع مهمی برای آثار بعدی مانند شاهنامه فردوسی بودهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
10) خُردهاَوِستا (خورده اوستا) یکی از کتابهایی است که مجموعهای به نام اوستا (کتاب دینی زرتشتیان) را تشکیل میدهند. خردهاوستا گزیدهٔ بخشهایی از یشتها و یسنه است. موضوع خردهاوستا دعاهای کوتاه، نمازهای روزانه و سرودهای آیینی و سرودهایی درباره درگذشتگان است. این کتاب را آذرباد مهراسپندان تدوین کردهاست. نام این نسک در پارسی میانه خورتک اوستاک بوده؛ به معنای «اوستای کوچک».
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
11) دادِستان دینی (Dādestān ī Dēnīg)، «داوریهای دینی» یا پرسشنامه Pursišn-Nāmag «کتابِ پرسشها» از تألیفات منوچهر و از جمله دانشنامههای دینی زرتشتی به زبان پارسی میانه است. دادستان دینی یکی از کتابهای معتبر به زبان پهلوی است که در قرن نهم میلادی تألیف شد. همانگونه که از نام این کتاب پیداست مطالب آن دربارهٔ احکام و امور دینی و همچنین روایتهای پیرامون دین زرتشتی است. این کتاب شامل پاسخهای منوچهر به ۹۲ پرسشی است که مهرِخورشید، پسر آذرماه و سایر زرتشتیان از او کردهاند. این کتاب نثر پیچیدهای دارد و از نظر دشواریهایی که زرتشتیان در سده سوم هجری در برخورد با مسلمانان داشتهاند، دارای اهمیت است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
12) دَساتیر نام کتابی از یکی از پارسیان هند به نام آذرکیوان است که در سده دهم هجری قمری در زمان اکبر شاه گورکانی (همزمان با سلسله صفوی) نوشته شدهاست. آذر کیوان این کتاب را به پیامبری بنام «ساسان پنجم» نسبت دادهاست که به زبانی است که هیچ همسانی و خویشاوندیای با زبانهای دیگر ندارد. اینگونه برمیآید که این زبان برساختهٔ خود آذرکیوان بودهاست. از آنجا که زبانی که کتاب دساتیر بدان نوشته شده را تنها آذرکیوان میدانسته، وی خود این کتاب را به پارسی برگردانده و تفسیر و نِگیزشهایی بر آن نوشتهاست. در برگردان دساتیر، آذرکیوان کوشیدهاست که تنها واژگان پارسی بکار برد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
13) دینْکَرد یا دینکَرت کتابی است به زبان پارسی میانه (پهلوی)، و آن را «دانشنامهٔ مَزْدَیَسْنی» (درسنامهٔ دین مزدایی - زرتشتی) خواندهاند. واژهٔ «دینْکرد» (dēnkart در پارسی میانه) را میتوان به «کردهها (کارها)ی دینی» و نیز «نوشتهٔ دینی» برگردانید. دینْکَرد دارای ۹ نَسک (جلد) است، که از آن میان نسکهای نخست و دوم و نیز پارهای از نسک سوم در دسترس است. «دینْکرد» فراهمآمده از نوشتههایی است که زمان نگارش و نیز نویسندگان آنها سراسر شناخته نیستند، و نسکی که در دستان ماست بر پایهٔ این نوشتهها در سدههای نهم و دهم پس از میلاد به دست دو تن از فرهیختگان تاریخ فرهنگ ایرانزمین، به نامهای آذرفَرْنْبَغِ فرخزادان و آذربادِ امیدان گردآوری و سامانبندی (تنظیم) شدهاست.
ــــــــــــــــــــــــــ
14) روایات داراب هرمزدیار کتابی دو جلدی است که در قرن یازدهم هجری مقارن با عصر صفوی در هند تحریر شدهاست. این کتاب به صورت پرسش و پاسخ و به مانند دادِستان دینی است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
15) زَندِ وَهمَنْ یَسن (تفسیرِ بهمنْ یشت)، ترجمه و تفسیر اوستا به زبان پارسی میانه است. این کتاب از دو فصل گمشدهٔ اوستا به نام «وهمن یسن (بهمن یشت)» و «سودگر نسک (ستودگر نسک)» گرفته شدهاست، ز متن کتاب چنین برمیآید که مطالب کتاب از ترجمه و تفسیرِ اوستا (زندِ اوستا)، در مورد دو فصل از اوستا گرفته شدهاست. کتاب زَندِ وَهمَنْ یَسن، را صادق هدایت به فارسی برگرداندهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
16) سُتوتیَسن (سْتَئُتَ یِسْنیَه) یکی از بخشهای اوستای روزگار ساسانی است که دربرگیرندهٔ ۲۱ نَسک (کتاب یا جلد) بوده و ستوتیسن یکی از این ۲۱ نسک و دارای ۳۳ فَرگَرد (فصل) بودهاست. نام ستوتیسن دارای دو جزء است: «ستوت» که در پارسی کنونی «سُتود» شدهاست به معنای ستایش است و «یَسن» که به معنای نیایش میباشد. این نسک کهنترین بخشهای اوستا همچون گاهان و هفت هات را در بر دارد و به گویش کهناوستایی (گاهانی) است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
17) صد در بندهش نام کتابی است در حدود ۲۲۰۰۰ کلمه در شعائر و مناسک و شایست و ناشایستهای دینی زرتشتی و برخی باورهای عامیانه که ریشه در معتقدات دینی دارد. این کتاب به صد بخش تقسیم شده و هر بخش موضوعی و مشتمل بر چند بند و گاه چند عبارت است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
18) صد در نثر نام کتابی است در حدود ۱۴۰۰۰ واژه در آموزههای زرتشتی و برخی باورهای مردمی که ریشه دینی دارد. این کتاب به صد بخش تقسیم شده و هر بخش موضوعی و در برگیرنده چند بند و گاه چند فراز است. کتاب مزبور دو بار به نظم کشیده شده، صد در نظم سرودهٔ ایرانشاه و صد در بحر طویل سرودهٔ ملا رستم اسفندیار و ملا بهزاد رستم که ۱۶۰۵ میلادی تدوین شدهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
19) سروش یشتِ سرِ شَب بخشی از اوستاست که هر شب پیش از خوابیدن و در نخستین سه شبِ پس از درگذشت هر کس میخوانند. در اوستای کنونی در یسنا، هاتِ ۵۷ جای دارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
20) سُروش یَشت هادُخت یشت یازدهم کتاب بخش یشتها از کتاب اوستا، در ستایش سروش است. و درواقع بخشهای بازمانده از هادُخت نَسک (جلدِ بیستم اوستای ساسانی) است که در اوستای کنونی باقی مانده. این یشت دارای پنج کَرده (فصل) و بیست و سه بند است. سروش از ایزدان زرتشتی است که مظهر اطاعت الهی و فرمانبرداری از خداست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
21) «سورْ سُخَن» رسالهٔ کوچکِی است به زبان فارسی میانه، دربارهٔ ضیافت درباری ساسانیان که الگویی از دعای سپاس بر سر سفرهٔ مهمانی را به دست میدهد. در آن آداب سپاسگزاری از اورمزد، امشاسپندان، ایزدان گوناگون (مهر، سروش، رشن، بهرام، وای، اشتاد)، میزبان و نیز دعا و ثنا به بزرگان—که بر حسب رتبه و جایگاهشان نام برده شدهاند— از شاه گرفته تا ولیعهد، وزیر بزرگ، اسپهبدان نواحی چهارگانه خوراسان، خوروران و نیمروز [بهجز ناحیۀ شمال که در آئین زردشتی جایگاه اهریمن و دیوان است]، ذکر اسپهبدان چهارگانه که در نتیجهٔ اصلاحات نظامی قباد یکم و خسرو اول منصوب شدند، نشان میدهد که این رساله در زمان ساسانیان و بین قرن ششم و هفتم میلادی نوشته شدهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
22) شایِست نِشایِست (آنچه شایسته و آنچه ناشایستهاست)، نام کتابی به پارسی میانه است که در آن توضیحاتی کلی دربارهٔ آیینها و برخی مسائل دینی زرتشتی آمدهاست. زرتشتیان پیشین به آن «روایت» میگفتهاند. زمان نگارش آن به درستی آشکار نیست. گفتهاند نگارش کتاب مزبور در زمانه بالندگی دین زرتشتی و زمانی که یک دین دولتی بوده، بر میگردد. جستارهای کتاب شایِست نِشایِست با نمونههای مشابه چون نیرگستان و زندوندیداد همخوانی دارد. در شایِست نِشایِست، (فرَگَرد ۶ بند ۷) از پیروان دیگر دینها مانند مانویان، یهودیان و ترسایان نام برده اما از اسلام یادی به میان نیامدهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
23) شکند گمانیک ویچار (شکند گمانیک وِزار) به معنای گزارش گُمانشکن (گزارشِ رفعِ شبهه) از کتابهای مهم زرتشتیان بهشمار میرود. این کتاب برای اثبات بنیادهای دین زرتشت و در رد ادیان یهودی، مسیحیت، مانوی و تا اندازهای اسلام نوشته شدهاست. نویسندهٔ این کتاب مردانفرخ پسر اورمزدداد است که در میانهٔ سدهٔ نهم میلادی، همزمان با نیمهٔ نخستینِ سدهٔ سوم هجری و در زمان فرمانروایی مأمون خلیفهٔ عباسی دست به کار نوشتن این کتاب زدهاست، وی کوشیده برای دفاع از دین زرتشت از برهان سازگار با خرد سود بجوید و کمتر به افسانه و اسطوره متوسل شدهاست. مردان فرخ پسر اورمزد داد نویسنده کتاب شکند گمانیک ویچار، خود و اثرش را اینچنین شرح میدهد: «من مردان فرخ پسر اورمزد داد این کتاب را نوشتم، چه در این روزگار بسیاری از کیشها پیامهای آسمانی در توصیفات ادیان را دیدهام. من خود در سالهای کودکی همواره با روانی سوزان، جوینده و پژوهندۀ راستی بودم، از همین رو به بسیاری از سرزمینها و تا مرزهای دریا سفر کردم و این سخنان کوتاه نوشته شدهاست و از آنان چندتایی پرسشهای دوستداران راستی است… و نام شکند گمانیک ویچار بر آن نهادم.» او در این کتاب برای دین زرتشتی و رد ادیان دیگر، پُرسمانهای فلسفی بسیاری را پیش کشیده که در پیبردن به باورهای ایرانیانِ وقت در مسائل فلسفی و دینی یاری میرساند. شکند گمانیک ویچار نشان میدهد که تا مدتها پس از هجوم اعراب به ایران، کسانی به اسلام نگرویده بودند. از آنجایی که حکومتهای اسلامی-عربی در ایرانِ زمانِ مردانفرخ دایر بودند، او در نقد خود محتاطانه با اسلام برخورد کردهاست. زرتشتیان در آن زمان زیر فشار فزایندهای میزیستند و بیشترشان، به هند رفته، جامعهٔ پارسیان هندوستان را تشکیل دادند. صادق هدایت چهار بخش پایانی کتاب شکند گمانیک ویچار را به نام «گزارش گمانشکن» به پارسیِ نو برگردانده و بر آن مقدمهای در ۱۴ صفحه نوشتهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
24) قصه سنجان منظومه ایست به پارسی که داستان مهاجرت دشوار و غمانگیز گروهی از زرتشتیان ایران به هندوستان را پس از هجوم اعراب به ایران زمین حکایت میکند. این روایت حماسی به عنوان تنها روایت موجود از مهاجرت پارسیان به هند بیمانند است و عموماً نزد پارسیان هند به عنوان سند موثقی از تاریخ پیشینانشان پذیرفته شده. قصه سنجان، سفر مهاجران زرتشتی از خراسان بزرگ به گجرات در غرب هندوستان را روایت میکند. فصل اول منظومه که طولانیترین بخش آن است با سقوط ساسانیان آغاز میشود و با بنای آتشکده زرتشتیان مهاجر در گجرات و پایندگی نسل آنان در آن سرزمین پایان مییابد. در فصل بعد قصه به پیروزی نخستین زرتشتیان مهاجر در پسراندن مهاجمان و سپس شکست آنها و فرار از اقامتگاه نخستینشان (سنجان) میپردازد. این قسمت با افروختن آتش بهرام در نوساری پایان مییابد. مؤلف قصه سنجان، بهمن کیقباد از پارسیان هند است و تاریخ نگارش این منظومه سال ۹۶۹ یزدگردی (مطابق گاهشمار زرتشتی نو) معادل ۱۵۹۹ میلادی است یعنی چندین قرن پس از روزگار رخدادهایی که نقل میکند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
25) فرهنگ پهلوی نام واژهنامهٔ کوچکی است دربارهٔ حدود ۵۰۰ هزوارش که در نوشتههای پارسی میانه (متون پهلوی) به کار میرفتهاست. نویسنده و تاریخ نگارش این واژهنامه مشخص نیست. مؤلف کوشیدهاست، واژههایی را که از نظر املایی برای دبیران و کاتبان دشوار بوده، گردآوری کند. از فرهنگ پهلوی نسخههای گوناگونی در دست است که از میان آنها چهار نسخه از قدمت و اعتبار بیشتری برخورد بوده و در ایران، نوشته شدهاند. فرهنگ پهلوی با ترجمهٔ پارسی نیز منتشر شدهاست.
26) فرهنگ اویم ایوک که در آن واژگان و گاهی جملههای اوستایی با ترجمهشان به پارسیگ یا پارسی میانه آمدهاست. چون این واژهنامه با واژهٔ اوستایی اویم بهمعنی «یک» آغاز شده و به واژهٔ ایوک پارسیگ برگردانده شدهاست آن را اویم ـ ایوک (ōīm-ēwak) نامیدهاند. در این فرهنگ ۱۰۰۰ واژهٔ اوستایی به ۲۲۵۰ واژهٔ پارسیگ برگردانده شدهاست. کتاب دارای ۲۷ فصل است. این فرهنگ بدلیل دربرداشتن بعضی از واژگانها که در نوشتار اوستایی دوران ساسانی و پس از آن بوده و اکنون در دست نیست، اهمیت دارد. همچنین شماری اصطلاحات زبانشناسی در این فرهنگ آمدهاست، که درخور توجه است. از زمان نگارش آن آگاهی دقیقی در دست نیست، گفته میشود در سده سوم یا چهارم هجری گردآوردی شدهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
27) گزیدههای زادسپَرَم را پسر گٌشنجَم نوشته که در قرن سوم هجری (قرن نهم و دهم میلادی) میزیستهاست. گزیدههای زادسپَرَم چهار بخش دارد: بخش نخست، دربارهٔ آفرینش آغازین است که با توصیفی از اورمزد که مبدأ خیر است، و اهریمن که مبدأ شر است، آغاز شده و آنگاه از آفرینش موجودات سخن رفتهاست. موضوع اصلی بخش دوم، تاریخ دین است. دربارهٔ زندگی زرتشت. بخش سوم، دربارهٔ ترکیب آدمی از تن و جان و روان و چگونگی وظایف اندامهای داخلی بدن است. بخش چهارم، دربارهٔ حوادث پایان جهان و رستاخیز است که بهعلت افتادگی نسخهها ناقص ماندهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
28) گنج شایگان نوشته دستور پشوتن بهرام سنجانا مشتمل بر مجموعهای از متون پهلوی که در سال ۱۸۸۵ منتشر شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
29) پندنامهٔ بزرگمهر بُختگان اندرزنامهای است که از وزیر دانای انوشیروان به جای ماندهاست. متن با مقدمهای در معرفی بزرگمهر از زبان خود او آغاز میشود که این رساله را به فرمان خسرو انوشیروان تألیف کرده و در گنج شاهی نهادهاست که بتواند موجب بهبود فرهنگ کسانی باشد که شایستگی پذیرش آن را دارند. سپس شرحی در بیدوامی امور گیتی و ثبات و دوام پارسایی و کارهای نیک میآورد و میگوید که خود او در پرداختن به پارسایی و پرهیز از ناروایی کوشا بودهاست. اندرزها به صورت سؤال و جواب است سؤالها را مؤلف خودش طرح میکند و به آن پاسخ میگوید. بعضی از گزارههای این مجموعه از نوع پندهای اخلاقی تجربی و بعضی از نوع اندرزهای دینی زرتشتی است و در آنها اصطلاحات دینی به کاررفته. درونمایه کتاب در حدود ۲۶۳ پند و اندرز است. با مقایسه متن یادگار بزرگمهر با گفتاری از شاهنامه فردوسی به نام «پند دادن بوزرجمهر نوشینروان را» برخی گفتهاند که این متن پهلوی یکی از منابع شاهنامه بودهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
30) اندرز خسرو قبادان اندرزنامهٔ کوتاهی از خسرو انوشیروان پسر قباد است و دربردارندهٔ سخنانی است که انوشیروان هنگام مرگ برای مردم بازگو داشتهاست. آغاز نوشتار دربارهٔ بیارزشی جهان مادی است سپس اندرزهایی در همین زمینه میآید. در پایان در بخش «هر کس باید بداند...» پرسشهایی پیش نهاده شده و به آنها پاسخ دادهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
31) اندرز دانایان به مزدیسنان دربارهٔ مرگ و ناپایداری جهان. نویسه اندرز با سفارش به پاکیزگی در بامداد و پوشیدن جامهٔ پاک آغاز میگردد و سپس جستارهایی در نااستواری و بیثباتی جهان مادی میآید و به دنبال آن بر وفاداری به عهد و پیمان و پرداختن به اندیشهٔ نیک و گفتار نیک و کردار نیک و پرهیز از اندیشهٔ بد و کردار بد سفارش شدهاست. بند ۱۷ تا ۲۰ سرودهای است آهنگین که آن نیز در ناپایداری کارهای گیتی است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
32) ماه فروردین روز خرداد کتاب کوچکی است که بهزبان پهلوی ساسانی (پارسی میانه) نوشته شده، زمان کتابت این اثر را در دوران پادشاهی خسرو پرویز دانستهاند. این اثر در واقع نوعی روزشمار است دربارهٔ خجستگی روز ششم فروردین (که در ایران باستان خردادروز نامیده میشد) و در آن رویدادهای اساطیری برجستهای که از آغاز آفرینش تا پایان جهان در این روز روی داده یا روی خواهد داد نگاشتهشدهاست. پدیدآمدن انسان در زمین و مرگ ایرج بهدست برادرانش سلم و تور، از رویدادهای مهم یادشده در این اثر است. از آنجا که تنها چهره تاریخی نامبردهشده در این کتاب، خسرو پرویز (خسرو هرمزدان) است، تاریخ این نبشته را در دورهٔ کشورداری او دانستهاند؛ و از آنجا که از نبرد خسرو پرویز با هراکلیوس، قیصر روم در این کتاب یاد نشده تاریخ نگارش آن را در حدود سالهای ۶۰۷-۶۰۸ میلادی دانستهاند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
33) دادِسْتان مینویِ خِرَد کتابی به زبان پارسی میانه است که صورت پهلوی و پازند آن و نیز ترجمههایی به سنسکریت و فارسی کهن (هم نظم و هم نثر) باقی ماندهاست. این اثر به صورت مجموعهٔ پرسشهایی است که «دانا» نامی از مینوی خرد میکند و پاسخهایی که مینوی خرد به پرسشهای وی میدهد. واژهٔ دادِستان که در نام کامل کتاب دیده میشود به معنی حکم، رأی یا فتوا است. این اثر در ۶۳ فصل (یک دیباچه و ۶۲ پرسش و پاسخ) تدوین شدهاست. مینوی خرد به دلیل اشتمال بر نکات و اشارههای اساطیری اهمیت دارد. زمان تألیف کتاب را به احتمال در اواخر دوران ساسانی دانستهاند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
34) نامههای منوچهر در رد بدعتهایی است که برادرش زادسپرم در مورد ساده کردن مراسم تطهیر برشنوم (آداب غسل و تطهیر در دیانت زرتشت) نهاده بود و خشم بسیاری از سنتگرایان را برانگیخته بود. نامهٔ اول منوچهر خطاب به مردم سیرجان کرمان و نامهٔ دوم خطاب به برادرش زادسپَرَم و نامهٔ سوم که باید آن را فتوایی دینی بهشمار آورد خطاب به بهدینان زرتشتیان است و تاریخ ۲۵۰ سال یزدگردی برابر با ۸۸۱ میلادی دارد. منوچهر برای اثبات نظر خود علاوه بر استناد به متون دینی به اقوال مفسران اوستا اشاره کردهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
35) وندیداد یا در اصل وی-دیو-داد که از واژهٔ اوستایی وی دَئِوَ داتَ به معنی قوانین بر ضد دیو یا پلیدی است یکی از نسکهای پنجگانهٔ اوستای امروزی است و بیشتر به احکام فقهی (شامل مسائل آیینی) میپردازد. وندیداد، به بنمایههای اسطورههای دینی ایرانیها اشاره دارد و شامل ۲۲ فرگرد (فصل) است. وندیداد
مجموعه مشروحی از قوانین ایرانیان کهن در مورد حقوق فردی و اجتماعی انسان و آیین پالایش تن و تعیین دستمزد و بخشهای دیگر است. برخی بر این باورند که درونمایه وندیداد بازتابدهندهٔ آیینهای مغان ماد است و از این دید با سایر بخشهای اوستا تفاوت میکند. شماری از زرتشتیان امروز محتوای وندیداد را در تعارض با گاهان دانسته و آن را قابل استناد نمیدانند.
امکان دارد که وندیداد از درون مایههای کهن تری از دورهٔ پارتیان گردآوری شده باشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
36) ویرازَگان (vīrāzagān) نوشتهای نویافته به زبان پارسیگ (پهلوی) است که دربارهٔ سفر مینوی مُغی به نام «ویراز» به بهشت و دوزخ میباشد. ویراز در زمان شاه ویشتاسپ بالید. پس از درگذشت زردشت، شاه وی را از جهان زندگان به جهان مردگان فرستاد. «ویرازگان» دگرسان از «ارداویرافنامه» است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
37) هادُخت نَسک جلد بیستم از اوستای دورهٔ ساسانیان بوده که تنها بخشهایی از آن در دسترس است. این نسک ۳۰ فَرگَرد (فصل) دارد. امروزه در بخش یَشتها از اوستای کنونی، پیوستی به نام هادُخت نَسک وجود دارد که دارای ۳ فصل است. هادُخت نَسک پیوستی از بخش یشتهای اوستای کنونی است که برخی آن را یشت بیست و دوم میدانند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
38) یَشت، بخشی از کتابِ اوستا، کتاب دینی زرتشتیان است. یشت از نظر لغوی هم ریشه با کلمهٔ یسن، به معنی پرستش و نیایش است. یشتها سرودهایی هستند که عموماً به ستایش خدایان قدیم ایرانی مانند مهر، ناهید و غیره اختصاص دارند. همهٔ یشتها از نظر قدمت یکسان نیستند. یشتن در زبانِ پهلوی، بمعنای ستودن و عبادت کردن است. در اوستا، ۲۱ یشت و به نامهای گونهگون وجود دارد. بخشی از اوستا که در ستایش ایزدان است یشتها نامیده میشود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
39) هیربدستان و نِیرَنگستان یکی از کتابهای دینی زرتشتیان است که بر پایه آموزههای سوشیانس (دانای خردمند) نوشته شدهاست. در این اثر قوانین آیینی دین زرتشت و دیدگاه تفسیرگران گوناگون در مورد این قوانین آمدهاست. هیربدستان و نِیرَنگستان به خط و زبان پارسی میانه نوشته شدهاست. قدیمترین نسخه از این دو متن، سده هفدهم رونوشتبرداری شدهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
40) یادگار جاماسبی (ایادگار جاماسپیگ) نوشتهای است شامل پاسخ جاماسب (فرزانهٔ ایران باستان و جانشین زردشت) به سؤالات گشتاسب و پارهای پیشگوییهای وی به ویژه در مورد آخر الزمان و ظهور سوشیانت که بجز بخشی از آن به اصل پهلوی در دسترس نیست. کتاب با توصیفی از دانایی جاماسب آغاز میشود. سپس به چندین و چند پرسش پاسخ میدهد ازجمله چیست که همیشه بوده و همیشه هست و همیشه خواهد بود. اورمزد از میان آفریدگان مینو کدام یک را از میان آفریدگان گیتی نخست آفریده، نخستین فرمانروا چه کسی بود و روش فرمانروایان چه بود، دین تا چند سال رواج دارد و از این قبیل. در این کناب از فرمانروایان ایران از کیومرث تا کی لهراسب سخن رفتهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
41) ماتیکان گجستگ ابالیش کتابی به زبان فارسی میانه است که در آن به مناظره و مجادلهٔ ابالیشِ زندیک با آذرفرنبغِ مزدیسن پرداخته شدهاست. مادَیان در زبان پارسی میانه به معنی کتاب است. گجستگ به معنی نفرین شدهاست. نام ابالیش به شکلهایی گوناگون بازسازی شده. ابالیش که نام اصلیاش «دینهرمزد» بوده برای گرفتن کمک مالی به آتشگاه میرود. اما چون چیزی به او نمیدهند با خشم به دربار مأمون عباسی در بغداد میرود. مناظره میان او و یکی از موبدان زرتشتی به نام آذرفرنبغِ در حضور مأمون و سایر علمای ادیان آغاز میشود. ابالیش بحث را طرح میکند و موبد پاسخ میدهد. در پایان هر مسئله مأمون پاسخهای موبد را میپسندد. در منابع مختلف زرتشتی و اسلامی نیز این مناظره را بین یک زرتشتی و مانوی دانستهاند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
42) یسنه، یَسنا در اوستا به معنیِ نیایش است. یک مراسم نیایش بسیار مهم در مزدیسنا. یسنا نام یکی از نسکها (فصول) اوستا هم هست. همچنین از نامهای دخترانهای است که در میان زرتشتیان بسیار رواج دارد. یسنا از ریشهٔ ایرانی «یز»(yaz)، گرفته شده و در زبانِ اوستا به معنی پرستش است. یسنا نیز مانند بقیه نسکهای اوستا بهصورت سرود نوشته شدهاست. یسنا معنای قربانی کردن هم میدهد. از شرح آیین یسنا که متشکل از یک سلسله عملیات مقدماتی مختلف ازجمله آماده ساختن نوشیدنیِ مورد نیاز قربانی است. میگذرم. زرتشت در راستای اصلاحات خود در دین، مراسم قربانی را ملغی کرد. در دورههای بعد، این قربانی کردنها دوباره تا حدودی مرسوم شد و حتی در برخی کتابها به زبان پهلوی، چگونگی پیشکش کردن قربانی به ایزدان مختلف شرح داده شدهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
43) آئیننامه نام یکی از کتابهای عصر ساسانیان در قرن دوم هجری (هشتم میلادی) بود که توسط ابن مقفع از زبان پارسی میانه به زبان عربی ترجمه شدهاست. این کتاب دارای مضامین پندآموز و تربیتی است. ابن قتیبه که این کتاب را در دسترس داشته، میگوید در آن از قول یکی از ملوک عجم نوشته شده، من مالک تنهاى شما هستم نه نیتهاى شما. و در موضع دیگر مطالب مفصلى در مورد لشکرکشى، تاکتیکهاى جنگى و تیراندازى نقل نمودهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
44) در منظومهٔ بهرام ورجاوند ظهور وی در پایان جهان به صورت منظومهٔ کوتاهی مشتمل بر حدود ۱۴ بیت پیشگویی شدهاست. در آغاز آن به حملهٔ اعراب و ضبط دارایی و وضع جزیه اشاره رفته و در پایان مژده داده شده که بهرام ورجاوند در پایان جهان خواهد آمد و از تازیان انتقام خواهد گرفت. منظومه چنانکه از مضمون آن پیداست پس از اسلام ساخته شدهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
45) آیینِ نامهنویسی رسالهٔ کوچکی است که هدف آن فراهم آوردن الگوهایی برای دبیران بوده که چگونه در موارد و مناسبتهای گوناگون نامه بنویسند. نگارش کتاب احتمالاً مربوط به اواخر دوران ساسانی است و از نظر سیر تحول نامهنگاری در ایران در خور توجه است. این رساله به فارسی نیز ترجمه شدهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
46) اندرزنامههای پهلوی به اندرزها، کلمات قصار و لطیفهها و قصههای اخلاقیای گفته میشود، که جنبهٔ حکمت عملی و تجربی داشته و به زبان پارسی میانه نوشته شدهاند. اصل پهلوی بسیاری از این اندرزها از میان رفته ولی اصل بعضی از آنها را میتوان باز شناخت. این کتابها مورد توجهٔ دانشمندان ایرانی مسلمان قرار گرفت و در کتابهای ادب و اخلاق و تاریخ به زبان عربی ترجمه شد و بعضی از آنها به فارسی نیز راه یافتهاند. برای نمونه ترجمهٔ اندرزهای بزرگمهر عیناً در کتاب جاویدان خرد اثر ابن مسکویه آمده و تقریباً جمله به جمله قابل تطبیق با متن اصلی است. همین سخنان را فردوسی نیز به نظم به کشیدهاست. اصل پهلوی بعضی از سخنان آذرباد مهرسپندان نیز که در کتاب ابن مسکویه نقل شده، قابل شناخت است. اندرزنامههای پهلوی منسوب به پادشاهان و خردمندان ایرانی، علاوه بر پندها و حکمتهای عام، حاوی نکات ظریفی درباره آداب حکمرانی و حقوق و روابط متقابل شاه و مردم است. ایـن اندرزنامهها غالباً در سدههای سوم و چهارم هجری، بعد از قرنها روایت شفاهی و سینه به سینه، به کتابت درآمـد و به زبان عربی و فارسی هم ترجمه شد. اندرزنامههای کهن به زبان پهلوی و متأثر از آیین زرتشتی است. در جهان آرمانی این اندرزنامهها، مدارا، مردمداری و اهتمام بـه اصلاح امور مردم حکمفرما است. اشاره میشود که پادشاه و مردم هر یک به رعایت حقوق متقابل باید پایبند و وفادار باشند. اندرزنامهها از لحاظ حجم یکسان نیستند، ولی اگر نسک ششم دینکرد را در جرگه اندرزنامهها، که بیشتر از صد صفحه است، نیاوریم، بیشترشان از چند صفحه تجاوز نمیکنند. اندرزنامهها جوهر دانش و تجربه محسوب میشدند و در فرهنگ ایرانی پیش از اسلام جایگاه مهمی داشتند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
47) اندرز اوشنر دانا منسوب است به اوشنر کیانی که نام وی در اوستا و زبان پهلوی با صفت دانا و خردمند آمدهاست. به روایت دینکرد وی مشاور کیکاووس بوده و به روایت بندهشن وی در زمان همین پادشاه کشته شدهاست. اندرزنامهٔ اوشنر به ۵۶ بند تقسیم شدهاست. در آغاز شاگردی از او میخواهد تا سخنانی را به عنوان تعلیم بدو بگوید و اوشنر به توصیف فضائل و رذائل میپردازد. بیشتر اندرزها از نوع اندرزهای اخلاقی عمومی است بجز بند ۵۵ که کاملاً جنبهٔ دینی دارد و در آن اصطلاحات خاص زردشتی، مانند امشاسپندان، دین مزدیسنی و غیره به کار رفتهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
48) اندرز بهزاد فرخ پیروز دارای دو موضوع اصلی است، یکی خِرَد که متن با مدح آن آغاز میگردد. سپس بعد از ذکر چند اندرز کوتاه مطلب از سرگرفته میشود. موضوع دیگر دربارهٔ گذرایی و بی اعتباری جهان مادی است. بخشی از متن که در مدح خرد است، زبان شاعرانه دارد.
...
اندرز دستوران به بهدینان مشتمل بر اندرزهایی است که بیشتر خصوصیات دینی دارند، مانند توصیه به مردم که هر روز پگاه آداب طهارت را به جا آوردند و به آتشکده روند و نیایش کنند، پرهیز از سخن گفتن در هنگام غذا خوردن، پرهیز از تنپروری و حسد. بندهای ۱۲ تا ۳۵ مشتمل بر پرسشها و پاسخهایی در مورد بعضی از عقاید و آداب دینی است، مانند «چه کسی جان به جانوران موذی بخشیدهاست؟ آیا در دوزخ از سوی اورمزد کسی گماشته شده که روان بدکاران را مجازات کند؟ یا چرا در خانهای که کسی درگذشتهاست، تا سه شب نباید گوشت تازه خورد؟»
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
49) اندرز خوبی کنم به شما کودکان. اشارهای است به رفتار درست کودکان در راه مدرسهٔ دینی (هیربدستان) مانند نیازردن حیوانات و احترام به رهگذران آشنا، رفتار در خانه مانند احترام به پدر و مادر و فرمانبرداری از آنان، آداب غذا خوردن، وظائف دینی صبحگاهی، رفتار با استاد در مدرسه، وقت رفتن به مدرسه و سن رفتن به مدرسه و کوشش در فراگیری آمدهاست.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
50) اندرزهای آذربادِ مَهرَسپَندان پندهایی است که به آذرباد مهرسپندان، اهل جبل انارویه و شهر گور، در زمان شاپور دوم ساسانی (دوران پادشاهی ۳۷۹ تا ۳۰۹ میلادی) نسبت داده شدهاست. این اندرزنامه با این جستارها آغاز میگردد که آذرباد فرزندی نداشت ولی با امید داشتن به پروردگار دارای فرزندی شد که بر او نام پیامبر دین خود، زردشت گذاشت و اندرزهایی بدو بنمود. از دیگر اندرزنامهها به زبان پارسی میانه میتوان از اینها نام برد: بزرگ میترای بُختگان (اندرزنامه بخت آفرید و بزرگمهر و خسرو انوشیروان)، پندنامه بهزاد فرخ فیروز، اندرز دانایان به مزدَیَسنان، اندرز پوریوتکشیان، اندرز پیشینیان
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
51) پاسخ به خسرو کتابی است که پیریسکیانوسِ لیدیایی - یکی از آخرین نوافلاطونیان، در پاسخ به شبههها و گمانهزنیهای خسرو انوشیروان ساسانی در باب فلسفه به زبان فارسی میانه نوشت. امروزه بخشی از ترجمهٔ لاتینِ این کتاب باقی ماندهاست. در دربارِ ساسانی، مناظرات و مباحثاتِ فلسفی در نزد شاه انجام میگرفت و مشارکت و پرسشهای خسرو انوشیروان در این مناظرات، محرک پیریسکیانوس در نوشتنِ این کتاب برای خسرو شدند. این کتاب ۱۰ فصل دارد. در هر فصل، یک یا چند سؤال پرسیده شده و پیریسکیانوس به آنان پاسخ میدهد. چگونه چیزی وجود دارد؟ آیا هرچیزِ دیدنی، وجود دارد؟ آیا موجوداتِ نامرئی، ادراکپذیرند؟ فضیلت چگونه تجلی مییابد؟و پاسخ پرسشهایی از این دست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
52) پرسشنیها به معنی پرسشها مجموعهای است مشتمل بر ۵۹ پرسش و پاسخ که از نظر موضوع همانند روایات است. سؤالات مطرح شده، در مورد مطالب گوناگون است: مناسک دینی. مطالب فقهی و حقوقی. اندرزها و دستورهای اخلاقی که همه از نوع اندرزهای دینی هستند. ثواب و گناه. مطالبی دربارهٔ زندگی پس از مرگ. در ضمنِ پاسخها، غالباً شواهدی برای اثبات مطلب از اوستا همراه با ترجمهٔ آنها به پهلوی آورده شدهاست. بعضی از این جملات در اوستای کنونی وجود ندارد و از این نظر این متن دارای اهمیت خاصی است. نثر کتاب ساده و روان است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
53) پُس دانشن کامگ یا پسر آرزومند دانش متن کوچکی است که اصل آن به پارسی میانه از میان رفته و فقط تحریر پازند ش در دست است. پسری از پدرش سؤالاتی میکند و پدر بدو پاسخ میدهد و در ضمن پاسخ بعضی مسائل زرتشتی مانند ثنویت مورد بحث قرار میگیرد. انسان که جهان اصغر است مانند جهان اکبر به دو قسمت خوب و بد تقسیم میشود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
54) پنج خیم روحانیان دارای دو بخش است. بخش نخست آن شامل توصیف پنج خصوصیتی است که روحانیان باید دارا باشند. پس از آن ده اندرز آمدهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
55) پوست نوشتههای ساسانی. قدیمترین پوست نوشتههای ساسانی آثار مکشوفه در دورا-اروپوس (یک شهر مرزی میان شاهنشاهی اشکانی، ساسانی و امپراتوری روم) است. آثار متأخر که همه به خط پهلوی متصل نوشتهشده، متعلق به اواخر دورهٔ ساسانی است. مجموعهای از آنها مربوط به سالهای ۶۱۹ تا ۶۲۸ میلادی است. در این زمان خسرو پرویز مصر را به تصرف درآورد. گرچه در این نوشتهها بجز ماه و روز تاریخی ذکر نشده اما نامهای جغرافیایی و مطالب آنها ارتباطشان را با لشکرکشی مصر مسلم میکند. دو مجموعه دیگر پوست نوشتهها که در ایران به دست آمده دارای تاریخهایی میان ۲۹ و ۳۵ است و احتمالاً مبدأ آن آغاز سلطنت خسرو پرویز بودهاست. مجموعهٔ اول بیشتر نامههای دیوانی هستند که از سوی صاحب منصبان ایرانی نوشته شدهاند و از جهت پی بردن به شیوهٔ نامهنگاری دوران ساسانی اهمیت دارند. این آثار همچنین گنجینهای از نامهای خاص ایرانی متداول در دورهٔ ساسانی است. علاوه بر آن در آنها بعضی منصبها و نام جایها نیز ذکر شدهاست. مجموعهٔ دوم بیشتر اسناد تجاری و اقتصادی است مانند سند تحویل پول یا خرید غلات یا فهرستی از حیوانات مانند گوسفند و بز و میش و غیره که مورد داد و ستد بودهاند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
56) سفالنوشتههای پارسی میانه. اهمیت سفالنوشتهها خصوصاً از جهت دربرداشتن نامهای خاص و القاب و گاهی نام جایها و واژههای مربوط به غلات و نوشیدنی هاست. این نوشتهها به زمانی میان نیمهٔ دوم قرن ششم و قرن هفتم میلادی تعلق دارد. از این گونه آثار به خط پهلوی کتابی، اثری از زمان پیش از قرن ششم میلادی به دست نیامدهاست. تعدادی از سفال نوشتههایی که در کاوشهای باستانشناسی به دست آمده، دارای نوشتههایی به خط پهلوی متصل است. سفالهای شکسته ظاهراً صورت حساب یا صورت تحویل محصولات کشاورزی و دامی (جو، سبزی، می، نان، و گوشت و گوسفند) یا پیشنویس نامه و یادداشتهای روزانه و مانند آنهاست و در بسیاری از آنها نام روز و ماه آمده اما غالباً ذکری از سال نشدهاست. بیشتر نوشتهها بر طرف بیرونی سفالینه است ولی در موارد نادری علاوه بر آن قسمت داخلی هم نوشته دارد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
57) چیدگ اندرز پوریوتکیشان نوشتهای است، به پارسی میانه که میتوان آن را در جرگه اندرزنامههای پهلوی دانست. یا یادآوری باورهایی آغاز میشود که دانستن و شان آنها بر هر زردشتی بایسته است، باور به داشتن دوبنی یا ثنویت از این گونه است، این که اصل و بنیان همهٔ خوبیها اورمزد و اصل و بنیان همهٔ بدیها اهریمن است. این باورها بنا بر گفتهٔ پوریوتکیشان و بر پایه آنچه در دین بازگو شدهاست، نخست به گونه پرسش پیش نهاده شده، مانند این که «هر کس باید بداند که کیستم؟» و سپس به آنها پاسخ داده شده، مانند «آفریده هستم» پس از آن سخن از باورهای دیگر مانند باور به روز شمار، پس از مرگ، گذشتن از پل چینود آمدن سوشیانس و رستاخیز آمدهاست. اگرچه این نویسه از گونه اندرزنامههای دینی است، در آن پندهای همگانی نیز دیده میشود مانند کوشا بودن در کسب فرهنگ، پرهیز از استهزا، و نیازردن پدر و مادر و...
58) خسرو و ریدگ رسالهای است که در آن یکی از نجبای دربار خسرو پرویز، به سؤالات پادشاه پاسخ میدهد. رساله مزبور برای خسرو شرح میدهد که از خاندانی مرفه بوده و پدرش در خردسالی او درگذشته است. اما بهسبب برخورداری از میراث پدر، توانستهاست به مدرسه (فرهنگستان) برود و دبیری فراگیرد و سپس در سواری، تیراندازی، نیزهپرانی، موسیقی، ستارهشناسی و بازیهای گوناگون مهارت پیدا کند. (بندهای ۱ تا ۱۸) پس از این مقدمه از شاه میخواهد که او را بیازماید و شاه دربارهٔ بهترین خوراکها (بندهای ۲۰ تا ۵۴) و میها(۵۵ تا ۵۹) و آنچه با میمیخوردند(۶۵ تا ۶۶)، نغمهها(۶۰ تا ۶۴)، گلها و عطرها(۶۸ تا ۹۴)، و زنان(۹۵ تا ۹۷) و اسبان(۹۸ تا ۱۰۰) و غیره، ۱۳ سؤال مطرح میکند و همهٔ پاسخهای او مورد پسند میافتد. سپس شاه برای آزمایش تهور او از وی میخواهد که دو شیر را که موجب وحشت رمهٔ اسبان شاه شدهاند، زنده دستگیر کند. ریدک پس از توفیق در این کار به سِمت مرزبان منصوب میگردد. (۱۱۰ تا ۱۲۰). از این رساله میتوان از چگونگی ذوق و سلیقهٔ اشراف ساسانی و نیز به میزان شکوه و جلال دربار خسرو پرویز پی برد و همچنین اطلاعاتی در مورد وضع تعلیم و تربیت در عهد ساسانی به دست آورد. این رساله از نظر دربرداشتن نام خوراکها و طرز تهیهٔ آنها، گلها، سازها، بازیها و غیره حائز اهمیت است. ترجمهٔ عربی بخشهایی از این رساله را ابومنصور ثعالبی آوردهاست. این ترجمهٔ عموماً از اصل پهلوی خلاصه تر است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
59) خیم و خرد فرخ مرد با ذکر خصوصیات فرخ مرد (مرد سعادتمند) آغاز میگردد و در چند مورد در متن از خیم [سرشت] و خرد سخن میرود. در بند ۳ سخن از مرد پاک صاحب تمیز است و در بند ۶ مرد زیرک دانا وصف شدهاست. اندرزهایی که در متن آمدهاست، از نوع اندرزهای تجربی است و صبغهٔ دینی آن کم است. در این متن توجه خاصی به خِرَد شده و قطعه شعری قافیهدار در مدح آن در میان متن آمدهاست. این متن از نظر کاربرد زبان شاعرانه و واژههای کمیاب از اندرزهای دیگر متمایز است. شباهتهایی میان این متن و بخش نخست اندرز بهزاد فرخ دیده میشود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
60) داروی خرسندی متن بسیار کوتاهی است به زبان فارسی میانه (پهلوی) که با زبانی تمثیلی و با استفاده از اصطلاحات داروسازی، «خرسندی» را به عنوان راهی برای حل کردن یا آسان کردن مشکلات به خواننده توصیه میکند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
61) روایات فرنبغ سروش مجموعهای است مشتمل بر ۴ پاسخی که فرنبغ سروش وهرامان (فرنبغ سروش پسر بهرام) به سؤالات هیربد اسفندیار فرخ برزین دادهاست. متن در اصل مشتمل ۵ پرسش و پاسخ بودهاست؛ ولی در آغاز رساله بیذکر علتی آمدهاست که نوشتن یکی از سؤالات ممکن نبودهاست. تألیف این روایات در سال ۱۰۰۸ میلادی انجام گرفتهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
62) روایتِ اِمیدِ اَشَوَهیشتان یکی از آثار اصلی دینی به زبان پارسی میانه در اواخر سدهٔ نهم و اوایل سدهٔ دهم میلادی است. « به نام پروردگار خجسته و بخشنده و نیکوکار. این چند پرسش از روحانی اعظم امید اشو هیشتان توسط این بنده آتور گشنسب مهرآتور گشنسب در ساحت مقدس آتشکده ورجاوند پرسیده شد».
این اثر، مجموعهای از قانونهای مذهبی، اجتماعی و مدنی زرتشتیان و آیینها و عادات روزگار ایرانی ساسانی است و به موضوعات گوناگون از جمله قانون خانواده، انواع ازدواج، مسائل طهارت و غیره میپردازد. روایت امید اشوهیشتان چهارمین و واپسین روایت از روایات پارسیگ بهشمار میآید، که توسط موبدان نوشته شدهاست. نویسندهٔ این کتاب، امید پسر اشوهشت، موبد موبدان دورهٔ خود و از نوادگان آذرباد مهرسپندان بود. روایت امید اشوهیشتان دربرگیرندهٔ چهلوچهار پرسش است، که از سوی موبدی به نام آذرگشنسب، پسر مهرآتش، نوهٔ آذرگشنسب پرسیده میشود. واژه عربی «روایت» در نام این کتاب و آثار مشابه در دورهٔ پس از اسلام توسط ویراستاران زرتشتی به جای واژهٔ پارسیگ نگیز (nigēz) به کار رفت. از این اثر تنها یک دستنوشته به جا ماندهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
63) زبور پهلوی تنها نوشتهای است که از مسیحیان دوران ساسانی به زبان پهلوی باقی ماندهاست. این اثر که در میان قطعات مکشوفه در تورفان (شرق ناحیه سینکیانگ در ترکستان شرقی) به دست آمده، از زبان سریانی به زبان پهلوی یا فارسی میانه ترجمه شده و مترجم آن از نسطوریان ایرانی بودهاست. کتابت این نسخه از قرن هفتم یا اوایل قرن هشتم میلادی (قرنهای اول و دوم هجری) است ولی قرائن زبانی دلالت بر قدمت بیش تر این ترجمه دارد. برخی از ویژگیهای دستوری و واژگانی که در این ترجمه دیده میشود، با آنچه در کتابهای پهلوی زرتشتی میبینیم متفاوت است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
64) زبور مانی دارای مجموعه دعاهایی بوده که تاکنون هیچ یک از آنها به فارسی میانه شناسایی نشدهاست. در میان کتابهای مانی دو زبور منظوم وجود داشتهاست. ترجمهٔ قطعاتی مفصلی از یکی از آن دو به پارتی و نیز قطعاتی از آن به فارسی میانه و سُغدی در دست است و در پارتی عنوان آفرین بزرگان را دارد. در متن سغدی آمدهاست که این سرودها، تألیف شخص مانی بودهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
65) فلزنوشتههای پارسی میانه تعدادی از جامهای نقرهٔ ساسانی، دارای نوشتههای کوتاهی به خط پهلوی است. خط به کار رفته در این جامها، غالباً خط متصل است که مانند اثر سوزن نقش شدهاست. گرچه گاهگاهی خط پهلوی منفصل (کتیبهای) نیز به همین شیوه در این آثار به کار رفتهاست. این نوشتهها مشتمل بر نام صاحب جام و پدر او و وزن آن جام است. در این نوشتهها غالباً عنوانی برای صاحبان آن ذکر نمیشود و این خود شاید دلیلی بر این باشد که این جامها در اصل متعلق به بزرگان دولت ساسانی بوده و بعدها، به دست اشخاص پایین مرتبه افتاده و این نوشتهها به دستور آنان حک شدهاست. فقط در بعضی از آنها لقب سپهبد دیده میشود که لقب حکمرانان طبرستان در سدههای نخستین اسلامی بودهاست. بنابراین بیشتر این نوشتهها از دورههای متأخر احتمالاً اوایل دورهٔ اسلامی است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
66) مُهرهای ساسانی تعداد بسیاری از مُهرهای ساسانی که از سنگهای گرانبها ساخته شدهاند در دست است. بسیاری از آنها دارای نقوش بعضی دارای نوشتهاست. این نوشتهها شامل نام صاحب مهر و نام پدر و در مواردی عنوان و منصب وی است. تعدادی از آنها متعلق به دین مردان (روحانیان) زردشتی است. بیشتر مهرها به مردان تعلق دارد البته تعداد کمی از مهر زنان نیز به دست آمدهاست که حاکی از نقش فعال آنها در امور اجتماعی عهد ساسانی است. مهرها در موزههای گوناگون جهان و نیز در مجموعههای خصوصی نگاهداری میشود و تاکنون بسیاری از آنها منتشر شدهاست. مهروارهها را از گل پخته درست میکردند و در آنها سوراخی مینهادند. نامهها و اسناد را پس از پیچیدن با ریسمان و غیره با این مهروارهها میبستهاند و به اصطلاح امروز مهر و موم میکردهاند. دو مجموعهٔ عمده از مهروارهها تخت سلیمان و قصر ابونصر تاکنون منتشر شدهاست. مهرها و مهروارهها از جهت در برداشتن نامهای اشخاص، عنوانها و نام جایها از اهمیت برخوردارند در بعضی مهرها جملات اندررز نیز دیده میشود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
67) سنگنوشتههای ساسانی منظور از کتیبه آثاری است که بر روی سنگها یا صخره به صورت سنگنوشته و پوست (چرم) و پاپیروس، فلز، سفال، سنگهای قیمتی و چوب نگاشته شدهاست. نگارش کتیبهها غالباً هم زمان با تألیف آنهاست. از این رو این آثار هم از نظر زبانشناسی و هم از جهت تاریخی و اجتماعی و گاهی دینی مهم بهشمار میآیند. کتیبهها گاهی دو یا سه زبانه هستند.
کتیبههای دولتی یا سلطنتی کتیبههایی هستند که از شاهان ساسانی یا درباریان آنان برجای مانده و همهٔ آنها به خط پهلوی کتیبهای یا منفصل نوشته شدهاست. قدیمترین آنها کتیبه اردشیر ساسانی ۲۲۴ تا ۲۴۲ میلادی است. کتیبه اردشیر بابکان و اورمزد یکی از قدیمیترین کتیبههای ساسانی در نقش رستم است. این کتیبه سه زبانه (پهلوی، پارتی و یونانی) بر روی شانهٔ اسب اردشیر است. در این نقش اردشیر، نماد شاهی را از دست اهورامزدا (اورمزد) دریافت میکند. در این نقش، کتیبه کوچک دیگری به همان سه زبان بر روی اسب اهورامزدا نگاشته شدهاست.
70) کتیبه شاپور در تنگ براق تنگ براق دهکده کوچکی است که در ۱۲۳ کیلومتری غرب آباده و در حدود صد کیلومتری شمال غربی حاجیآباد واقع شدهاست. در این ناحیه کتیبهای دو زبانه (پهلوی و پارتی) از شاپور ساسانی قرار دارد که آسیب فراوانی دیدهاست.
71) کتیبه شاپور در کعبه زرتشت این کتیبه یک از منابع مهم تاریخ دورهٔ ساسانی بهشمار میرود، زیرا شاپور در بخشهای مختلف آن به شرح نخستین لشکرکشی خود علیه امپراتور روم، و از میان رفتن او پرداختهاست. در این کتیبه همچنین به دومین لشکرکشی شاپور و شهرهای اشغال شده به وسیله سپاه ایران و نیز لشکرکشی سوم شاپور و اسارت والرین، امپراتور روم، و ذکر سرزمینهای تصرفشده به وسیله سپاه ایران پرداخته شدهاست.
72) کتیبه شاپور در نقش رجب این کتیبه در دامنه کوه رحمت که در سه کیلومتری شمال تخت جمشید قرار دارد. در این نقش اردشیر و شاپور ساسانی مشاهده میشوند در حالی که مقام شاهی از سوی اورمزد به اردشیر تفویض میشود. در این کتیبه نام و عنوان و نسب شاپور اول به سه زبان در منطقهٔ نقش رجب در سه کیلومتری شمال تخت جمشید برجای ماندهاست. در سمت چپ این نقش، کتیبه کرتیر قرار دارد و تصویر او بر بالای نوشتهها دیده میشود.
73) کتیبه شاپور در نقش رستم نظیر کتیبهٔ شاپور در نقش رجب کتیبهٔ دیگری است که صحنهٔ پیروزی شاپور بر والرین را نشان میدهد.
74) کتیبه اپسای دبیر این کتیبه که به دستور دبیر شاپور اول ساسانی، نگاشته شده در ویرانههای شهر شاپور (بیشاپور) در منطقه کازرون بدست آمادهاست. در این کتیبه نویسنده اظهار میدارد که اپسای دبیر (دبیر شاپور اول ساسانی) پیکرهای از شاه را به هزینهٔ خویش ساخته و به این مناسبت شاه به او پاداش دادهاست.
75) سنگنوشتههای کرتیر سنگنوشتههای کرتیر شامل چهار سنگنوشتهاست که عبارتند از سنگنوشتهٔ کرتیر در نقش رجب (KNRb)، سنگنوشتهٔ کرتیر در نقش رستم (KNRm)، سنگنوشتهٔ کرتیر در سرمشهد (KSM) و سنگنوشتهٔ کرتیر در کعبه زردشت (KKZ). سنگنوشتهٔ کعبهٔ زردشت روایت معراج را در بَر ندارد، در حالی که سنگنوشتهٔ نقش رجب خلاصهای از مفاهیم اصلی یک سنگنوشتهٔ طولانیتر است.
76) گنجینهٔ زندگان یکی از کتابهای مانی در یک متن سغدی آمدهاست. در متون قبطی و فارسی میانه ترجمهٔ این عنوان ذکر گردیدهاست. ابن ندیم آن را سفر الاحیاء و بیرونی و احمد یعقوبی آن را کنزالاحیاء و مسعودی کنز ضبط کردهاند. بیرونی مطلبی از آن را در مورد جنسیت ملائک نقل کردهاست. در متون فارسی میانهٔ مانوی عنوان آن گنج زندگان است. تاکنون متنی از این کتاب به زبانهای ایرانی به دست نیامدهاست. به روایت تاریخ یعقوبی، مانی در این کتاب به توصیف آنچه از پاکی نور و آنچه از فساد تاریکی در روح وجود دارد، میپردازد و کارهای پست را به تاریکی نسبت میدهد
77) کتیبه کرتیر در کعبه زرتشت در این کنیبه که در ضلع شرقی دیوار کعبه و در پایین کتیبهٔ شاپور قرار دارد پس از ذکر نام و القاب و عناوین کرتیر، فعالیتهای دینی و مبارزه علیه ادیان دیگر (مانند مسیحیت و مانویگری و یهود) و تأسیس آتشکدهها و ایجاد موقوفات بیان میشود. فهرست ایالاتی که در زمان شاپور اول به تصرف ایران درآمده در پایان این کتیبه نقل شدهاست.
78) کتیبه کرتیر در سرمشهد این کتیبه که در هشتاد کیلومتری جنوب کازرون واقع است. نقشی از شیرکشی بهرام دوم ساسانی را در پایین کتیبه کرتیر نشان میدهد.
79) کتیبه کرتیر در نقش رستم این کتیبه که در بالای آن نقش برجستهای از کرتیر قرار دارد بی شباهت به کتیبه کرتیر در سرمشهد نیست.
80) کتیبه برم دلک مربوط به شاهنشاهی ساسانی و دربردارندهٔ تصویر بهرام دوم و همسرش شاپوردُختَک (نوهٔ شاپور یکم) است. این سنگنگاره بر صخرهٔ کوچکی در حدود ده کیلومتری شرق شیراز قرار دارد. در این اثر، دو نقش وجود دارد. در نگارهٔ سمت چپ، شاپوردختک نقش شده و در حال گرفتن گل نیلوفر از بهرام است. تصویر بهرام دوم در سمت راست قرار دارد و در زیر بازوی او کتیبهای چهار یا پنج خطی به خط پهلوی و به قلم ریزی نگاشته شده که اغلب حروف آن محو گردیدهاست. کتیبه ظاهراً در معرفی بهرام است. این کتیبه در حدود ده کیلومتری شرق شیراز واقع است و در زیر بازوی مردی که احتمالاُ یکی از بزرگان ساسانی بوده نگاشته شدهاست. در سمت راست این کتیبه نقشی از یک شاهزاده خانم ساسانی دیده میشود.
81) کتیبه نرسه در پایکولی این کتیبه به دو زبان پهلوی و پارتی است و در پایکولی (پایقلی) در جنوب سلیمانیه عراق و در شمال قصر شیرین کشف شدهاست. این کتیبه در اصل بر دیواره برج مکعب شکلی نگاشته شده که بر چهار طرف آن نقشی بزرگ از نرسه (پسر شاپور یکم) قرار داشته و به تدریج ویران و قطعات آن پراکنده شدهاست. این کتیبه در اصل حاوی نام بهرام اول بوده و نقش او بر بالای آن قرار داشتهاست؛ اما بعداً برادر او، نرسه، نام خود را به جای بهرام نگاشتهاست. متن این کتیبه به فارسی میانه بوده و نام و عنوان و نسب نرسه را دربردارد.
82) کتیبه مهرنرسی به یادبود بنای پلی در نزدیکی فیروزآباد در حدود ۱۱۶ کیلومتری جنوب شیراز و در برابر نقش برجستهای از اردشیر ساسانی نگاشته شدهاست. کتیبه مذکور به دستور مهرنرسه، وزیر سه شاه ساسانی، یعنی یزدگرد یکم، بهرام گور و یزدگرد دوم نگاشته شدهاست.
83) کتیبه شاپور سکانشاه این کتیبه که متعلق به شاپور سکانشاه، فرمانروای سیستان و پسر هرمز دوم است، بر روی ستونی در کاخ تچر در تخت جمشید به مناسبت دیدار او از صد ستون و ملاقات با شاپور دوم نگاشته شدهاست.
84) کتیبه سلوک در زیر کتیبه شاپور سکانشاه، کتیبه سلوک قاضی دربارهٔ ملاقات او با شاپور دوم و دیدار از صد ستون درج شدهاست. این کتیبه به خط پهلوی است و تاریخ نگارش آن سال ۴۸ پادشاهی شاپور، برابر با ۳۵۶ میلادی است.
85) کتیبه شاپور دوم در مشکین شهر این کتیبه در مشکین شهر (خیاو) در شرق آذربایجان کشف شده و احتمالاً به دستور نرسه (پسر شاپور یکم) نگاشته شدهاست. تاریخ نگارش آن سال ۲۷ سلطنت شاپور دوم برابر با ۳۳۵ میلادی است.
86) کتیبه شاپور دوم و سوم در طاق بستان این دو کتیبه در ایوان کوچک طاق بستان در پنج کیلومتری شمال شرقی کرمانشاه و هر یک در کنار نقش برجستهای از شاپور دوم و سوم ساسانی نگاشته شدهاست. این کتیبهها شامل نام و نسب این دو شاه ساسانی است.
87) گزارش شطرنج (چترنگنامک)، یکی از کتابهای بجا مانده از زبان پارسی میانه است. این کتاب به داستان ابداع بازی نرد توسط بزرگمهر اشاره دارد. گویا این بازی را بزرگمهر در پاسخ به بازی شطرنج که پادشاه هندوستان برای انوشیروان میفرستد، ابداع میکند. فردوسی در شاهنامه گوشههایی از این داستان را از یادگار بزرگمهر به نظم درآوردهاست.
88) کتیبههای ترمز (ترمذ) در جنوب شرقی ازبکستان ناحیهای به نام قره تپه (ترمز قدیم) قرار دارد که در میان آثار به دست آمده از یک غار بودایی در این منطقه، در کتیبه کوچک پهلوی، احتمالاً متعلق به قرن چهارم میلادی کشف شدهاست.
89) کتیبههای دره سند علیا در شمال پاکستان، در نواحی میان دهکده شاتیال و شهر چیلاس و هونزا، بیش از ۶۷۰ سنگ نوشته کوچک به زبانهای ایرانی میانه، از جمله پارتی، پهلوی، بلخی و سغدی کشف شدهاست. این کتیبهها که غالباً آسیب دیدهاند به قرن چهارم میلادی تعلق دارند.
90) کتیبههای خصوصی این کتیبهها بیشتر به اواخر دوره ساسانی و اوایل دوره اسلامی متعلق است و دارای سطرهای کوتاهی است که جنبه یادبود دارد و آنها را کتیبههای عمودی نیز میخوانند. متن این دست از کتیبهها غالباً دربارهٔ تعلق ملکی به کسی، وقف آن ملک یا بازدید گروهی از مکانی است. پژوهشگران کتیبههای سنگ مزار را نیز در زمره این کتیبهها میدانند. مهمترین این کتیبهها شامل دو کتیبه در مقصودآباد مرودشت، کتیبههای تنگ خشک در نزدیکی سیوند فارس، کتیبه تنگ کرم در شرق فسا، کتیبه بیشاپور، کتیبه نقش رستم، کتیبه کوه حسین در نقش رستم، کتیبههای دربند قفقاز، کتیبههای بیستون و کنگاور، کتیبهٔ قلعه بهمن در غرب آباده، نوشتههای روی صلیب در جنوب هندوستان، کتیبههای غارهای کانهری نزدیک بمبئی، لوحه مسی کویلون در جنوب هندوستان، کتیبهٔ روی چوب صندل در معبدی بودایی در ژاپن میشوند. مهمترین کتیبههای سنگ مزار شامل کتیبه اقلید در جنوب غربی آباده، کتیبه تخت طاووس در حدود یک کیلومتری جنوب شرقی تپه استخر فارس، کتیبه کازرون و بیشاپور، کتیبه دریاچه پریشان، کتیبه میدانک در جنوب کازرون، کتیبه مشتان در پنج کیلومتری کازرون، کتیبه تل سفید در ۲۷ کیلومتری شمال غربی شهر نورآباد ممسنی، کتیبه باغ لردی در سیدون فارس، کتیبه شاه اسماعیل در نزدیکی نقش رستم، کتیبههای پاسارگاد، کتیبه تنگ جلو در ۲۶ کیلومتری شمال غربی اردکان فارس، کتیبه استانبول در ترکیه، کتیبه پهلوی شیان در چین، کتیبه برج رادکان در کردکوی استرآباد (گرگان)، کتیبه برج لاجیم معروف به امامزاده عبدالله در سوادکوه علیآباد، کتیبه برج رسگت در ساری میباشند
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
91) نامههای مانی دیوان یا مجموعهٔ نامهها به فارسی میانه به نامههایی که مانی به رهبران جوامع مانوی در زمانها و مکانهای مختلف نوشتهاست، گفته میشود. ابن ندیم در کتابی به نام رسائل فهرستی از عناوین ۷۷ نامهٔ مانی را آوردهاست. اصل این نامهها به تمامی نه به زبان اصلی باقیمانده و نه به صورت ترجمه به یکی از زبانهای ایرانی اما از بعضی از آنها نقل قولهای کوتاهی که صورت اندرز و سخنان حکیمانه دارد، در بعضی از متون فارسی میانه و سغدی مانوی آمدهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
92) شاپورگان کتابی به زبان فارسی میانه بهقلم مانی، بنیانگذار آیین مانوی است. مانی در این کتاب که خطاب به شاپور یکم و درباریان او نوشتهشده به شرح جهانبینی و اصول دین خود میپردازد. شاپورگان کهنترین کتاب شناختهشده از دوره ساسانی و یگانه اثری از مانی است که به زبان فارسی میانه به نگارش درآمد؛ چراکه مانی سایر آثار خود را به زبان آرامی شرقی نوشت. نام این کتاب در منابع عربی بهصورتهای شابُرقان، شابورقان و سابُرقان ذکرشدهاست. متن کامل شاپورگان امروزه در دست نیست؛ ولی توصیفاتی از بخشهایی از آن در منابع عربی آمده و قطعاتی نیز از آن به زبان فارسی میانه و خط مانوی از میان دستنوشتههای مانوی تورفان در چین شناخته شدهاست. شاپورگان را احتمالاً مانی در نخستین دیدارش با شاپور در سال ۲۴۲ م، زمانی که تنها ۲۶ سال سن داشت به وی تقدیم کرد. هرچند این تنها یک احتمال بهحساب میآید. همچنین مشخص نیست که مانی این اثر را به خط مانوی نوشته یا از خط پهلوی آشنا برای دربار ساسانی بهرهبردهاست. قطعات بهدستآمده از این کتاب نشاندهنده سبکی پیچیده و فاقد فصاحت با جملاتی طولانی است. سبک نثر شاپورگان میتواند نشاندهنده ناپختگی نثر فارسی در روزگار مانی نیز باشد. از بین کتابهای شناختهشده به زبان فارسی میانه، شاپورگان کهنترین آنها محسوب میشود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
93) شگفتیها و دیدنیهای سرزمین سیستان متن کوتاهی است دربارهٔ جنبههای باارزش سرزمین سیستان که به زبان پهلوی (فارسی میانه) نوشته شده و به مهمترین وقایع تاریخی نظیر داستان فریدون، جنگ میان فرزندان او و قبول و رواج دین زرتشت توسط ویشتاسب در سیستان اشاره شدهاست. همچنین یکی دیگر از موضوعات مهم این متن، حملهٔ اسکندر به ایران است که در نتیجه آن، متن اوستا از هم گسسته و نابود میشود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
94) شهرستانهای ایرانشهر به زبان پهلوی، در واپسین سدههای فرمانروایی ساسانیان نوشته شده، اما نامی از نویسندهٔ ایرانی آن بر جای نماندهاست. این کتاب به بیان تاریخ، نام و ساختار سیاسی شهرهای ایرانشهر و بیان ویژگی شهرها در تاریخنگاری ایرانیان میپردازد. این کتاب به گمان پژوهشگران میتواند همان کتاب «یادگار شهرها» باشد که در بندهش یاد شده که نوشتن آن را با دستور قباد یکم میداند. در این رساله، همانند اغلب آثار زبان پهلوی، اسطورهها و واقعیتهای تاریخی درهم آمیخته شدهاند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
95) کارنامه اردشیر بابکان یک نوشته کوتاه به زبان فارسی میانه دربارهٔ سرگذشت اردشیر بابکان، نخستین شاهنشاه ساسانی است. درونمایه این اثر شامل نسبنامه و کودکی اردشیر، اقامت او در دربار اردوان چهارم، واپسین شاهنشاه اشکانی، گریز او از دربار اردوان، تشکیل سپاه، جنگهای پشتسرهم با اردوان و امیران محلی که همه با کامیابی اردشیر و کشتهشدن دشمنانش به پایان رسیدند و در آخر شرح حالی فشرده از شاپور و هرمز، بهترتیب پسر و نوه اردشیر میشود. تنها دستنویس مرجع این کتاب در سال ۱۳۲۲ م در گجرات هند همراه با چند متن فارسی میانه دیگر از جمله یادگار زریران و شهرستانهای ایرانشهر رونویسیشدهاست. از کارنامه اردشیر بابکان دستنویسهای دیگری نیز شناخته شدهاست. نسخه آغازین کارنامه اردشیر بابکان احتمالاً در اواخر دوره ساسانی و در پارس بهنگارش درآمدهاست. اشاره اثر به بازیهای شطرنج (چترنگ) و تخته نرد (نیواردشیر) نشان میدهد که قدمت نخستین نسخه، پیشتر از روزگار زمامداری خسرو انوشیروان نیست؛ چراکه ورود شطرنج به ایران و پیدایش بازی تخته نرد، هردو به زمانه این شاه ساسانی منسوب هستند. نسخه امروزی کارنامه اردشیر بابکان نثری ساده و نسبتاً متأخر دارد و تأثیر زبان فارسی نو در جایجای آن، گاهی حتی در شیوه نگاشتن جملهها، قابل مشاهده است. در ایران نخستینبار احمد کسروی این کتاب را ترجمه و در سال ۱۳۰۶ ه.خ منتشر کرد. صادق هدایت نیز ترجمه دیگری در سال ۱۳۱۵–۱۳۱۶ انجام داد و در سال ۱۳۲۳ به نشر رساند. محمدجواد مشکور هم آن را در سال ۱۳۲۹ ترجمه کرد و با بازبینیهایی، دوباره در سال ۱۳۶۹ به چاپ رساند. بهرام فرهوشی نیز، کارنامه را بهعنوان یک کتابچه آموزش فارسی میانه ترجمه و سال ۱۳۵۴ منتشر کرد. قاسم هاشمینژاد نیز یک ترجمه داستانگونه از کارنامه را در سال ۱۳۶۹ ارائه داد. آخرین ترجمه فارسی نو توسط مهری باقری در سال ۱۳۷۸ منتشر گردید. ترجمههای هدایت و فرهوشی بیشترین نزدیکی را با متن اثر دارند؛ بهطوریکه برخی از واژههای متن اصلی که امروزه دیگر در فارسی منسوخشده یا بهندرت کاربرد دارند نیز در آنها دیده میشوند. در میان ترجمههای دیگر، کسروی و مشکور با شیوهای نزدیک به اشعار سبک خراسانی ترجمه کرده و کارهای هاشمینژاد و باقری در دسته ترجمههای آزاد و مطابق زبان امروزی قرار میگیرند. ترجمه شهریار ایرانی بهعنوان نخستین ترجمه، امروزه در دسترس نیست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
96) عهد اردشیر نامه یا خطبهای است از اردشیر بابکان در آئین ملکداری. این کتاب را نباید با کارنامه اردشیر بابکان اشتباه کرد. در کتاب تجارب الامم ابوعلی مسکویه اشاره شده که «از بهترین چیزی که اردشیر مانده عهد اوست (عهد اردشیر) به پادشاهانی که پس از وی آیند…» این عهد در قرن ششم نیز در میان تاریخدانان شهرت داشتهاست. بردن نام آن در مجمل التواریخ و القصص دلیل بر شهرت کتاب مذکور در حدود سال ۵۲۰ ق است. ابن ندیم نیز از عهد، نامبرده و آن عهد را از سوی اردشیر بابکان به سوی پسرش شاپور مینویسد. عهد اردشیر، از مهمترین اندرزنامههای دوره ساسانی بود. «عهد» عبارت است از مجموعه دستورها و اوامری که از پادشاهان ساسانی هنگام سلطنت راجع به موضوعهای مختلف از روشهای ملکداری و مفاهیم اخلاقی خطاب به جانشین خود یا بزرگان بیان میشدهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
97) کاروَند کتابی دربارۀ آموزش ادبی و چندوچون کاربرد روشهای شیوایی و رسایی گفتار و نوشتار، به زبان و خط پارسی میانه است که متن آن امروز در دست نیست. متن پارسیگ (پهلوی) این کتاب، دستکم تا سدۀ سوم در دسترس بودهاست و گویی در این زمان، دستهایی در کار بوده که نوشتههای پهلوی را از میان بردهاست. جاحظ در آغاز جلد سوم البیان والتبیین از کتاب کاروند در شیوایی و رسایی گفتار تعریف میکند و مینویسد: آنکه دوست دارد به صنعت بلاغت دسترسی یابد و با شگفتیها آشنا شود و در واژهشناسی استادی یابد، پس کتاب «کاروند» را که از کتابهای پهلوی است بخواند. جاحظ که خود از پیشوایان شیوایی گفتار و سخندانی است، در جایجای «البیان و التبیین» چیرهدستی ایرانیان را در سخنوری و گزیدهگویی ستوده است. همچنین در الفهرست ابن ندیم نیز از این کتاب سخن بهمیان آمدهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
98) کتاب کَوان یا غولان (به پهلوی: kawân) یکی از هفت نوشته اصلی مانی پیامبر بود. ابن ندیم و احمد یعقوبی عنوان آن را سفرالجبابره ذکر کردهاند. موضوع آن دربارهٔ فرشتگانی است که هبوط کرده و به زمین فرود آمده بودند و در کتاب مقدس به آنان اشاره شدهاست. در روایت مانوی این داستان، این فرشتگان در واقع دیوانی بودند که در هنگام ایجاد جهان در آسمانها زندانی شدند و بعد شورش کردند و چهار فرشته بزرگ آنان را دوباره دستگیر کردند اما دویست تن از آنان گریختند و به زمین آمدند. پیروان مانی در ترجمهٔ این کتاب مانی از آرامی به زبانهای ایرانی میانه، بسیاری از نامهای ایرانی را مانند سام و نریمان و وشتاسپ و زریل و خذوس، اریان ویژن (ایرانویچ)، جایگزین نامهای سامی کردهاند تا برای ایرانیان بیگانگی نداشته باشد. کتاب کوان از روی یک نسک آرامی به همین نام از نوشتههای خنوخ -که اخیراً جزء طومارهای دریای مرده یافت شده، بازنویسی و الهام گرفته شدهاست. اینچنین اثرگذاری آیین یهودی بر مانویگری آشکار گردیدهاست.
2. اردشیر بابکان (پاپکان) بنیانگذار شاهنشاهی ساسانی بود. وی پس از شکست واپسین شاهنشاه اشکانی (اردوان چهارم که در تاریخنگاری کهن اردوان پنجم نامیده میشود)، در سال ۲۲۴ میلادی در نبردی در دشت هرمزدگان، دودمان اشکانی را برانداخت و پادشاهی ساسانی را بنیان گذاشت.
3. نیمه اول زندگانی اردشیر چهرهای اسطورهای دارد و در آن از فره ایزدی و شخصیت پهلوانی و دینی او یاد شده که در هالهای از ابهام قرار دارد؛ بخش دوم زندگی او جنبهای تاریخی دارد و از پیروزی بر اردوان پنجم اشکانی، و تاسیس حکومت ساسانی آغاز شده و تا روی کار آمدن پسرش شاپور تداوم دارد.
4. در متون «پارسی میانه» و «فارسی-عربی» داستانهای افسانهای شایان تامل است. شخصیت توصیفی از اردشیر بابکان هم شباهتهای بسیاری به شخصیت دیگر شاهان بزرگ تاریخ روایی ایران دارد.
5. در تاریخ روایی، مبنای مشروعیت دودمانهای شاهنشاهی ایران خویشاوندی با پادشاهان پیشین بود؛ هرگاه که در این زنجیره، شکافی روی میداد، بنوعی آن را پُر میکردند.. مانند رساندن نَسَب هوشنگ به کیومرث و فریدون به جمشید؛ اینگونه، اردشیر هم نوادهٔ دارا شد. دارای کیانی.
6. بهقدرت رسیدن اردشیر در تاریخ روایی ایران همانند یک رویداد افسانهایاست. گزارشهای طبری، بلعمی، ابن اثیر و میرخواند مؤلف تاریخ (روضةالصفا) ، جز در جزئیات هماهنگاند. برپایهٔ این گزارشها، ساسان، پدر بزرگ اردشیر با دختر فرمانروای پارس ازدواج میکند و ریاست معبد آناهیتا را به عهده میگیرد. بعد از او پسرش بابک جانشین میشود و سپس پسر بابک، اردشیر به پادشاهی پارس میرسد.
7. گزارش فردوسی در شاهنامه از چگونگی برآمدن ساسانیان، اینگونه آغاز میشود که ساسان پسر دارا، به هنگام حملهٔ اسکندر به ایران، پس از کشتهشدن پدرش، به هندوستان میگریزد. همین ساسان - پسری داشت که او را هم ساسان نام گذاشته بود. تا ۴ نسل، پدر نام ساسان بر پسرش مینهد.
8. آخرین ساسان به پارس بازمیگردد و با شبانی (چوپانی) به خدمت بابک، فرمانروای اصطخر، درمیآید. بابک دختر خویش را بهزنی به ساسان میدهد و اردشیر بابکان از آن دو، زاده میشود. در کارنامهٔ اردشیر بابکان نیز -که فردوسی بدان گوشهچشمی داشته- همین داستان با اندکی تغییر آمدهاست. خب، برگردیم به کارنامه اردشیر بابکان kārnāmag ī Ardaxšīr ī Pābagān
9. کارنامه اردشیر بابکان کتابی بهزبان پارسی میانه است که داستان بهقدرت رسیدن اردشیر، جنگ با شاه اشکانی (اردوان پنجم) و نیز سرگذشت شاپور و پسر وی هرمزد را روایت میکند. گویا یکی از معانی «کار» در پهلوی، جنگ است، چه بسا منظور از کارنامه اردشیر، جنگهای اردشیر هم هست.
10. درونمایه این اثر شامل نَسَبنامه و کودکی اردشیر، اقامت وی در دربار واپسین شاهنشاه اشکانی، گریز او از دربار اردوان، تشکیل سپاه، جنگهای پشتسرهم با امیران محلی است.
11. کارنامهٔ اردشیر بابکان دربردارندهٔ مطالب جغرافیایی هم هست. نام شهرهایی که اردشیر ساخته، مانند رامشاردشیر، بُوختاردشیر، بِهْ اَرْدَشیر (ویه اردشیر) و اردشیرخوره، همچنین به نجوم و ستارهشناسی، تعبیر خواب (خواب بابک و تولد اردشیر)، پیشگویی (تولد هرمزد)، اشاره دارد.
12. در کارنامهٔ اردشیر بابکان اسطوره و افسانه هم کم نیست. مثل همراهشدن فرهٔ ایزدی بهشکل قوچ با اردشیر، مبارزه اردشیر بابکان با اژدها، اینکه لباس مُبَدّل میپوشد و به خانه اژدها میرود و به پرستش اژدها مشغول میشود، اینکه قرار بوده مسمومش کنند اما یک خروس که نمایش فره ایزدی است ظاهر شده، میزند زیر ظرف سم و آن را میاندازد و میشکند. گربهها میآیند و از آن چیزی که در ظرف بوده میخورند و میمیرند. وقتی اردشیر میفهمد که غذا مسموم بوده و شکایت زن را به موبد موبدان میبرَد و فرمان قتل زن صادر میشود. زن میگوید من هفت ماهه باردارم. اردشیر میخواهد که زن و بچه را با هم بکشند. اما کسی که قرار است این کار را انجام دهد زن را فراری میدهد و وی در نهانگاه فرزندش را به دنیا میآورد. هفت سال بعد اردشیر پشیمان میشود و او را بازمیگرداند.
13. فردوسی به کارنامه اردشیر بابکان نظر داشته و از آن بهعنوان یک منبع استفاده کرده و بخش نخست زندگی اسطورهای اردشیر را نیز بیان میکند. گفته میشود موبدان در تدوین کارنامه نقش داشتهاند فردوسی به اینکه ساسان جّد اردشیر از بازماندگان دارا (داریوش سوم آخرین شاه هخامنشی) است اشاره نموده و اینکه ساسان دختر یکی از فرمانروایان پارس را به زنی گرفت و از او پسری به دنیا آمد با نام بابک، و اردشیر فرزند او است.
14. کارنامه اردشیر بابکان یکی از قديمىترین نوشتههای ایران است که بوضوح از شطرنج یاد میکند، در آن تصریح شده «اردشیر به فر خدای، در چوگان، سواری، چترنگ و شکار برتری یافت». اشاره به بازیهای شطرنج (چترنگ) و تخته نرد (نیواردشیر) در کارنامه اردشیر بابکان، نشان میدهد که قدمت نخستین نسخه، پیشتر از روزگار زمامداری خسرو انوشیروان نیست؛ چون ورود شطرنج به ایران و پیدایش بازی تخته نرد، هردو به زمانه این شاه ساسانی منسوب هستند.
15. کارنامه اردشیر بابکان به زبان پارسی میانه (پهلوی) است. محیط کلی این اثر که به قدرت رسیدن اردشیر بابکان را به تصویر میکشد، داستانی و رمانتیک است اما حاوی برخی جزئیات تاریخی نیز هست. اضافه کنم که برای مشروعیتبخشیدن هرچه بیشتر به پادشاهی اردشیر و فرزندانش، تبار او به هخامنشیان میرسد و با وصلت با دختر اردوان به اشکانیان نیز میپیوندد.
16. در کارنامه اردشیر بابکان، تاریخ با قصهسرایی در آمیخته و در آن از افسانههای کوروش نیز ردپایی دیده میشود. داستان ایرانی «هفتواد» هم که پایان حکومت اشکانیان را از چشمانداز افسانهای اشاره میکند در متن آن آمدهاست. (هفتواد نام شخصیتی ایرانی است که در کارنامه اردشیر بابکان و شاهنامه فردوسی به عنوان حاکم کرمان معرفی میشود) فردوسی در شاهنامه به داستان نخستین رزم لشکریان ایران و هفتواد اشاره میکند.
چو آگه شد از هفتواد اردشیر- نبود آن سخنها ورا دلپذیر
سپهبد فرستاد نزدیک اوی-سپاهی بلند اختر و رزمجوی
چو آگاه شد زان سخن هفتواد-ازیشان به دلدر نیامدش یاد (...)
17. در تاریخ روایی ایران، شاهان و مردان اساطیری همواره در نبرد با دیوان بودند و بهزعم آنان، دیوها خطرناکترین دشمنان بشرند و بخشی از افتخار و بزرگی آنان در شکست و بهفرمان درآوردن دیوها بدست میآمد. گَرشاسب و رستم و اسفندیار و دیگر دلاوران، بسیاری از دیوها را شکست دادند. برپایهٔ تاریخنگاری عصر ساسانی، چنین پیداست که مردم آن دوره بهوجود دیوان باور داشتند؛ وزین روی است که دیوان جایگاه روشنی در شاهنامه دارند؛ پیرو همین سنت اساطیری، کشتن هفتواد – که دیو جلوه گر میشود - را به اردشیر بابکان نسبت دادهاند.
18. کارنامه اردشیر بابکان کهن ترین داستان تاریخی، عاشقانه و اسطورهای از دوره ساسانیان، با توجه به باورها و اسطورههای رایج بین مردم ساخته شدهاست. صحت تاریخی این داستان مطرح نیست. اسطورههای آن، منشورهایی هستند که طرح اجتماعی و رفتار اخلاقی و دینی را به نمایش درمی آورند؛ به طوری که معتقدان بر طبق آن زندگی میکنند و حقیقی مینمایند. رستم نیز در شاهنامه از قهرمانان تاریخی زندهتر و حقیقیتر ماندهاست، کاری که شکسپیر از پرورانیدن قصه هملت و گوته از پرورانیدن افسانه فاوست Faust نمودند
19. کارنامه اردشیر بابکان، دارای ۵۶۰۰ واژه پهلوی است. تنها نسخهٔ دستنویس از این متن که تاکنون شناسایی شده، codex MK (نسخهٔ (MK است که توسط مهربان کیخسرو در سال ۱۳۲۲ میلادی در گجرات استنساخ شدهاست. نسخهٔ دستنویس دیگری بهنام JJ نیز در دست است که از روی نسخهٔ MK استنساخ شدهاست. (https://www.iranicaonline.org/articles/karnamag-i-ardasir)
20. کارنامه اردشیر بابکان را تئودور نُلدکِه Noldeke در ۱۸۷۸ میلادی به آلمانی ترجمه و منتشر کرد. سال ۱۸۹۶ در بمبئی از طرف «کیقباد آدرباد دَستور نوشیروان» (KaikobadAdarbad Dastur Nosherwan)، ایرانشناس پارسی هندوستان چاپ شد. سال ۱۹۲۲ میلادی (۱۳۰۶ خورشیدی) احمد کسروی آن را ترجمه و منتشر کرد.
21. نخستین بار «دستور خدایار»، استاد زبانهای اوستایی و پهلوی در سال ۱۲۷۲ خورشیدی این متن را به فارسی ترجمه و متن پهلویِ آن را نیز همراه با آوانویسی به خط اوستایی در بمبئی به چاپ رساند. ترجمهٔ فارسی دستور خدایار درست و رسا بود و اساس کار ترجمهٔ صادق هدایت از متن کارنامهٔ اردشیر بابکان قرار گرفت. وی در سال ۱۳۱۵–۱۳۱۶ آن را ترجمه نمود و در سال ۱۳۲۳ به نشر رساند.
22. سپس محمد جواد مشکور این متن را ترجمه کرده و همراه با متن پهلوی در سال ۱۳۲۹ در تبریز منتشر نمود، و در پایان، بهرام فرهوشی این متن را آوانویسی و به زبان فارسی ترجمه کرد (تهران، ۱۳۵۴).
23. قاسم هاشمینژاد، نیز برگردان داستانگونهای از آن را در سال ۱۳۶۹ ارائه داد. ترجمه دیگری از کارنامه اردشیر بابکان را مهری باقری در سال ۱۳۷۸ منتشر نمود.
24. از کارنامه اردشیر بابکان،که آن را کهنترین حماسه تاریخی منثور فارسی دانستهاند، روایت تازهای به زبان یونانی یافت شدهاست. این روایت نویافته را میتوان خلاصهای از متن پهلوی کارنامه به شمار آورد که با سبکی متفاوت نوشته شدهاست.
25. در بخشی از کارنامک اردشیر پاپکان آمدهاست: سپس اردشیر بر گاه (تخت) اردوان نشست و دادگسترد و بزرگان و سپهسالار و موبد موبدان را پیش خواسته فرمود: من در این پادشاهی بزرگ که یزدان به من داده نیکوئی میکنم داد میورزم دین بهی و پاک را میآرایم، بر یزدان سپاسگزاری میکنم که این پادشاهی به من داد و کارهای خیر میکنم. انوشه روان باد شاهنشاه اردشیر پاپکان که این اندرز گفته است.
26. شخصیت توصیفی از اردشیر با شاخ و برگهای افسانهای همراه است. او با چسباندن خودش به اهور مزدا مشروعیت میگیرد. سنگ نگاره اردشیر در نقش رستم هم نمایانگر لحظه تاجگذاری اوست و در حال ستاندن دیهیم پادشاهی از دستان اهورمزدا است. انگار اردشیر میکوشد تا بینندگان این نگاره او را برگزیده اهورمزدا و تاج و تختش را ایزدی بدانند. در همه سنگنگارههای بجامانده از پیکر اردشیر نیز، وی هماندازه با تندیس اهورمزدا تراشیده شده، تا جایگاه بعنوان پادشاه برگزیده ایزدی، رسمیت یابد. (نکته دیگر):
27. بخش عمدهای از مطالبی که در باب اقدامات اردشیر در منابع «پارسی میانه» و «عربی-فارسی» آمده، بازتابی از تبلیغات سلطنتی خسرو اوشیروان است؛ گفته میشود وی این تبلیغات را برای آن انجام میداد که تصویری آرمانی از خود بازسازد و آن را منطبق ویژگیهای شخصیتی اردشیر بابکان بنماید.
28. از دادههایی که از زمان خود اردشیر باقیمانده، اطلاعات چندانی نمیتوان برداشت کرد بهجز اینکه وی زردتشتی بوده و در قرن سوم میلادی میزیستهاست؛ با این پیشینه و با توجه به اینکه در سدهٔ ششم میلادی اطلاعات چندانی از اردشیر در دست نبوده، وی را تبدیل به بهترین گزینه برای تبدیل شدن به پادشاهی آرمانی کردهاست. از همینرو خسرو انوشیروان به میل خود برای او تاریخچهای در کارنامهٔ اردشیر بابکان فراهم آورد و کوشید تا آسیبهایی را که اسکندر مُسبب آن بود ترمیم کند. آیا میتوان گفت انوشیروان از وجههٔ اردشیر بهره برد تا تغییراتی را در جامعهٔ ساسانی اعمال کند؟ شاید یقول تورج دریایی عقاید و کنشهایی که انوشیروان به اردشیر بابکان نسبت داد، با اقدامات خودش هماهنگ بود و از این طریق، اصلاحات خود را مشروعیت بخشید و بر حق جلوه داد.
29. توجه داشته باشیم که شخصیت پادشاهان بزرگ اساطیری در تاریخ روایی، نیرومندترین و خردمندترین کس نمایانده شدهاست. چهرهٔ اردشیر بابکان، شاپور دوم و خسروی یکم آشکارا چنین نماینده شدهاند. در نامهٔ تنسر، چنین آمده که ارادهٔ اردشیر برآن است که کین دارا را از اسکندریان (رومیان) بخواهد.
30. کارنامه اردشیر بابکان بهوضوح برای برانگیختگی احساسات ملی ایرانیان نوشته شدهبود؛ اگرچه اینگونه روایات بیشتر مشخصهٔ داستانهای حماسی است، اما بقول ذکتر احسان یارشاطر این حقیقت روانشناختی را آشکار میسازد که ایرانیان، سدههای درازی عمیقاً احساس دارا بودن هویت ملی میداشتند و خود را از دیگر مردمان متمایز میدانستند.
متن فارسی میانه با نویسه لاتین
pad kārnāmag ī ardaxšīr ī pābagān ēdōn nibišt ēstād kū pas az marg ī alaksandar ī hrōmāyīg ērānšahr 240 kadag-xwadāy būd. spahān ud pārs ud kustīhā ī awiš nazdīktar pad dast ī ardawān sālār būd. pābag marzobān ud šahryār ī pārs būd ud az gumārdagān ī ardawān būd. ud pad staxr nišast. ud pābag rāy ēč frazand ī nām-burdār nē būd. ud sāsān šubān ī pābag būd ud hamwār abāg gōspandān būd ud az tōhmag ī dārā ī dārāyān būd ud andar dušxwadāyīh ī alaksandar ō wirēg ud nihān-rawišnīh ēstād ud abāg kurdān šubānān raft.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
متن فارسی میانه با نویسه فارسی
پَد کارنامَگ ای اَردَخشیر ای پابَگان اێدۆن نیبیشت اێستاد کو پَس اَز مرگ ای اَلَکسَندَر ای هْرۆماییگ ایرانشهر 240 کَدَگ-خْوَدای بود. سْپَهان اود پارس اود کوستیها ای اَویش نزدیکتر پَد دست ای اردَوان سالار بود. پابَگ مَرزُبان اود شهریار ای پارس بود اود از گوماردَگان ای اَردَوان بود. اود پَد سْتَخر نیشَست. اود پابگ رای اێچ فْرَزَند ای نام بوردار نێ بود. اود ساسان شوبان ای پابَگ بود اود هَموار اَباگ گۆسپَندان بود اود از تۆهمَگ ای دارا ای دارایان بود اود اَندَر دوشخْوَداییهْ ای اَلَکسَندَر اۆ ویرێگ اود نیهانرَویشنیهْ اێستاد اود اَباگ کوردان شوبانان رَفت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگردان به فارسی نوین
در کارنامهٔ اردشیر بابکان ایدون نوشتهشدهاست که پس از مرگ اسکندر رومی، ایرانشهر را ۲۴۰ کدخدای بود. اسپهان و پارس و سامانهای نزدیک به آنها در دست سالارْ اردوان بود. بابک مرزبان و شهریار پارس و از گماردگان اردوان بود؛ و در [شهر] استخر نشیمن داشت. بابک را هیچ فرزند نامبرداری نبود؛ و ساسان، [که] شبانِ بابک بود، همواره همراه با گوسفندان بود و از تخمهٔ دارای دارایان بود؛ و اندر دژخدایی [= حکومت بد] اسکندر به گریز و نهانرَوِش شده بود و با کُردهای شبان میرفت.
بعد از توضیحی پیرامون زبانهای ایرانی، به گونهای از سخن نوشتاری فارسی (فارسی دری) هم که بعد از هجوم اعراب به ایران زمین پاگرفت، پرداخته و از کارنامه نثر پارسی حدود ۸۰ نمونه را نام میبرم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توضیحی پیرامون زبانهای ایرانی
• اقوام ایرانی از هزاره سوم پیش از میلاد تا پایان شاهنشاهی هخامنشی، در فلات کنونی ایران مستقر شدهاند.
• از زبانهای ایرانی باستان چهار زبان آن شناخته شدهاست: زبان مادی، سکایی، اوستایی و پارسی باستان. از زبان مادی و سکایی که یکی در غرب ایران و منطقه فرمانروایی ماد و دیگری بین اقوام پارت و ساکنان سغد، رایج بوده، تنها واژهها و عباراتی در آثار دیگران برجای ماندهاست. گفته میشود بن مایههای اصلی داستان رستم پهلوان نامی شاهنامه، ممکن است یکی از داستانهای حماسی سکایی باشد.
• در دوران پادشاهی ساسانیان شاهد نگارش متون اوستایی توسط موبدان و هیربدان بزرگ بودیم. این متون با خطی به نام اوستایی یا دین دبیره نوشته شدهاند.
• از زبانهای اوِستایی و پارسی باستان مدارکی در دست است. اما از زبان مادی (از ادبیات روایی و سینه به سینه که بگذریم)، اثر مکتوبی در دست نیست، بماند که اجزا و عناصر برجسته افسانهها و زمینههای کهن مشترک به دست خنیاگرها و قوالها به دورههای بعدی منتقل شده و در داستانهای مربوط به شخصیتهای دورهای بعدی دوباره ظاهر میشوند.
• پارسی باستان زبان اصلی دودمان هخامنشی بودهاست. نخستین شواهد نوشتاری از این زبان، سنگنبشته بیستون است که تاریخ آن به قرن ششم پیش از میلاد برمیگردد. در همین زمان، زبانهای دیگر ایرانی باستان (زبانهای بلخی، سغدی، زبان پارتی و خوارزمی) نیز کم و بیش وجود داشتهاست.
• زبان پارسی باستان، زبان قوم پارس بودهاست که پس از ورود به ایران در استان فارس کنونی ساکن شدند و شاهنشاهی بزرگ هخامنشی را در ۵۵۰ پیش از میلاد بنیاد نهادند.
• کتیبههای فارسی باستان به خط میخی گرچه از نظر تاریخی و زبانشناسی اسناد با ارزشی بهشمار میروند، ولی از جهت ادبی چنین نیست. در این کتیبهها، جملات کوتاه و سادهاند و در بخشهای مختلف همان کتیبه یا کتیبههای دیگر مدام تکرار میشوند. کتیبههای فارسی باستان طبعاً عاری از تخیلات ادبی و صور خیال هستند.
• با نفوذ فرهنگ مانوی در ممالک ایران و هنرگرایی آنان گونهای ادبیات شعرگونه مانوی به زبانهای پارتی، پارسی میانه و سغدی در ایران پدید آمد. البته هیچ متن کاملی به زبان سغدی مانوی بر جای نماندهاست. آنچه به دست آمده، قطعههایی از متون گوناگون است.
• با گسترش زبان فارسی در آسیای میانه از حدود قرن چهارم هجری، سغدی به تدریج از اهمیت افتاد. با این همه، به عنوان زبان تکلم تا حمله مغول در قرن هفتم هجری همچنان به حیات خود ادامه داد. بازماندهای از این زبان اکنون در دره رودخانه زرفشان در شمال کوه یغناب (در جمهوری تاجیکستان) متداول است.
• کتیبههای کوچکی در پَنجَکِنت (Panjakent) در ناحیه ای کوهستانی در استان سغد تاجیکستان) بر روی ظروف سفالین، استخوان و ظروف سنگی به دست آمدهاست که به اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم تعلق دارند. از میان این آثار، یک قطعه سفالنوشته شش سطری از اهمیت بیشتری برخوردار است. این نوشته مشتمل بر فهرست الفبای سغدی است و حاکمی که دستور تهیه آن را دادهاست.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگردیم به زبان پارسی باستان که بعدها به زبان پارسی میانه و پارسی دری دگرگونی یافت و زبان رسمی روزگار ساسانیان بود. از زمانی که انتظار داریم به زبان فارسی میانه گفتگو میشده (از سدهٔ سوم پیش از میلاد تا سدهٔ سوم میلادی). آثاری برجایمانده ازجمله سنگنوشتههای شاهان و بزرگان دربار ساسانی، سفالنوشتهها، پوستنوشتهها، پاپیروسنوشتهها...کتابهای کلامی، اندرزنامهها، زَند و پازند که بر پایهٔ اوستا نوشته شدهاست. واژههای پراکنده بازمانده از فارسی میانه. همچنین سکههای پارسی که در واقع سکههای فرمانروایان ایالت پارس در سدهٔ نخست میلادی بودهاند. پس از این دورهٔ ششصدسالهٔ (از سدهٔ سوم پیش از میلاد تا سدهٔ سوم میلادی)، کهنترین اسناد فارسی میانه کتیبههای شاهان نخست ساسانی و نوشتههای مانویان در سدهٔ سوم میلادی هستند. از این تاریخ به بعد تا سدهٔ نهم میلادی (یعنی تا سدهٔ سوم هجری) از سنت نگارش فارسی میانه اسنادی در دسترس است که پیشتر به حدود ۱۰۰ عنوان آن اشاره کردهام. از اینجا به بعد، به گونهای از سخن نوشتاری فارسی (فارسی دری) هم که بعد از هجوم اعراب به ایران زمین پاگرفت، پرداخته و از کارنامه نثر پارسی حدود ۸۰ نمونه را نام میبرم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کارنامهی نثر پارسی (بعد از هجوم اعراب به ایران زمین)
ادبیات فارسی تاریخی هزاران ساله دارد. شعر فارسی و نثر فارسی دو گونه اصلی در ادب فارسی هستند. البته برخی کتابهای کُهن در موضوعات غیرادبی مانند تاریخ، و علوم گوناگون نیز در دسته آثار کلاسیک ادبیات فارسی قرار گرفتهاند. ادبیات فارسی چهرههای برجستهای چون رودکی، فردوسی، نظامی، خاقانی، خیام، سعدی، مولانا ، حافظ و بسا بیشتر از آن دارد. ادبیات کلاسیک فارسی در دوران نخست اسلام در ایران که تحت حاکمیت امویان و حکمرانان محلی آنان بود به صورت شفاهی آغاز به کار کرد. در این دوران نشانههایی از علاقهٔ مردم به شعر کهن در برخی متون ثبت شده است که ترانهٔ کودکان بلخ و بصره نمونههایی از آن است. به هرحال تحت تأثیر صنعت شعری عرب، گونهای جدید از ادبیات در ایران پدید آمد که بیشتر مبتنی بر شعر بود. این شعر قالبی، گاهی در قالبهای بومی عرب و گاهی در قالبهای ساخته شده ایرانی سروده میشد. نثر فارسی (فارسی دری) آن گونهای از سخن نوشتاری فارسی است که بعد از هجوم اعراب به ایران زمین پاگرفت. اگرچه زمان آغاز نثر فارسی دری بهدرستی دانسته نیست، نشانههایی هست که آن را تا نیمهٔ دوم سدهٔ اول هجری و نیمهٔ نخست سدهٔ دوم هجری میکشاند، و ضمناً نشان میدهد که نگارشِ نثرِ فارسی پیش از رواج خط عربی برای فارسینویسی آغاز شدهاست. نخستین متن منثور (که بصورت نثر) بر جای مانده، برگهایی از مقدمه شاهنامه ابومنصوری است که گروهی از دانشوران خراسان و ماوراءالنهر به فرمان ابومنصور محمد بن عبدالرزاق، در اوسط قرن چهارم هجری، در موضوع تاریخ و تاریخ داستانی ایران پیش از اسلام نگاشتهاند. این کتاب سرآغاز نثرهای تاریخی به زبان فارسی است که در همان دوره سامانی با تاریخ بلعمی و کمی بعدتر با مجمل التواریخ و القصص، ادامه یافت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نخستین پدیدههای نثر پارسی در نیمهی اوّل قرن چهار ظهور کرد و سپس هم چون سایهای پا به پای شعر به پیش رفت، در مسیر تکامل خود در نیمهی دوم قرن پنجم بر پویایی خود افزود و در قرن ششم و آغاز قرن هفتم به اوج رسید. از روزگاران گذشته (پیش از اسلام)، به ۱۰۰ نوشته پارسیگ (ادبیات فارسی میانه) اشاره شد. از اینجا به بعد حدود ۸۰ کتاب را نام میبرم که گرچه عناوین بیشترشان عربی است. اما به زبان پارسی است. ابوعلی سینا، خوارزمی و … کتاب های خود را به زبان عربی مینوشتند. چرا؟ چون زبان عربی در آن دوره زبان رایج در تمامی سرزمین های مسلمان نشین بود. ازاین گذشته، زبان عربی در آن دوران حکم یک بانک علمی داشت. مثل انگلیسی در زمان ما. گرچه در سدهی پنجم تا هفتم هجری، ایرانیانی هنوز، به رغم رواج پارسی نویسی و پارسیسرایی، به زبان عربی شعر میسرودند و یا نثر مینوشتند. اما فرهنگ ایرانی هم در شعر و ادب و فرهنگ عربی بهویژه در عصر عباسی تاثیر داشته است. نوآوریها و خلاقیتهایی که در مضامین شعر دورۀ عباسی پدید آمده، توسط شاعرانی ایرانیتبار همچون بَشَّارْ بْنْ بُرْدْ و ابونواس صورت گرفته است؛ دستور زبان عربی را سیبویه شیرازی در «الکتاب» تدوین کرده و دیگر ایرانیان همچون ابوعلی فارسی، سیرافی و ابن فارس قواعد آن را به کمال رساندهاند. نخستین فرهنگهای لغت عربی به دست امثال خلیل بن احمد فراهیدی، ازهری، ابن فارس، جوهری و صاحب بن عباد طالقانی تألیف شده است؛ ترجمۀ آثار پهلوی، یونانی و هندی به عربی که سبب آشنایی عربها نیز با فرهنگ و تمدن دیگر اقوام و بهویژه ایرانیان شد، بیشتر توسط مترجمان ایرانی انجام شده است.
1. تاریخ بیهقی (فکت و افسانه و هنر در تاریخ بیهقی)
2. تاریخ بیهق اثر ابن فندق
3. سیاست نامه خواجه نظام الملک
4. زاد المسافرین ناصرخسرو،
5. قابوسنامه عنصر المعالی کیکاوس،
6. ترجمهی رسالهی قشیریه (عبدالرحمن بن محمد نیشابوری)،
7. کشف المحجوب (علی بن عثمان هجویری)،
8. طبقات الصوفیه و مناجات نامه (خواجه عبدالله انصاری)،
9. کشف الاسرار ... ابوالفضل رشیدالدین میبدی،
10. اسرار التوحید فی مقامات شیخ ابوسعید (محمد بن منور)،
11. معارف بهاءولد (پدر مولوی)،
12. تذکرة الاولیاء عطار نیشابوری،
13. مقامات حمیدی از قاضی حمیدالدین نویسنده و ادیب بزرگ قرن ششم هجری،
14. سندبادنامه پارسی اثر ظهیری سمرقندی،
15. مرزباننامه پارسی (ترجمهی سعدالدین وراوینی)،
16. جوامع الحکایات... محمد بن عوفی بخاری،
17. راحة الصدور و آیة السرور، ابوبکر محمد بن علی راوندی مورخ قرن ششم هجری، این کتاب از جهت اطلاعات تاریخی و اجتماعی و سلاست انشاء در شمار معتبرترین منابع فارسی پیش از حملهٔ مغول بهشمار میرود.
18. ترجمهی تاریخ یمینی (در شرح پادشاهی سبکتگین و محمود غزنوی)، ناصح بن ظفر جرفادقانی - گلپایگانی،
19. تمهیدات عین القضاة همدانی،
20. نوشتههای افضل الدین کرمانی (پزشک دربار سلاجقه)،
21. بدایع الزمان فی وقایع کرمان در جغرافیا و تاریخ کرمان که به تاریخ افضل شهرت دارد. وی نویسنده کتاب طبی «صلاح الصحاح» نیز هست که به زبان فارسی است.
22. رسائل نجم الدین کبری،
23. لباب الاحیاء، مکاتیب فارسی، سوانح العشاق...(احمد غزالی)
24. حُدود العالم من المشرق الی المغرب، نوشته ابویوسف پیشاوری کتاب فارسی جغرافیا، متعلق به سدهٔ ۴ ه. ق (۳۷۲ ه. ق برابر با ۳۶۱ ه.ش) است که بیش از ۵ قرن قبل از کریستف کلمب، زمین را کروی دانستهاست.
25. رسالههای محمد بن ایوب طبری اخترشناس ایرانی از نیمهٔ دوم قرن پنجم هجری،
26. دانشنامه علایی و معراج نامه، ابن سینا
27. الأبنیه عن حقایقِ الأدویه، کهنترین کتاب فارسی در زمینه داروشناسی و یکی از قدیمیترین آثار به نثر فارسی ( ابومنصور موفق هروی، داروشناس ایرانی سدهٔ چهارم هجری)،
28. التَّفهیم ابوریحان بیرونی نخستین کتاب فارسی در مورد ستارهشناسی و هندسه و حساب نوشته شدهاست.
29. حَدایِقُ السِّحر فِی دَقایِقِ الشِّعر (باغهای جادو در باب نکات ریزِ شعر)، تألیف رشیدالدین وطواط. کتاب مزبور یکی از منابع مهم فن بدیع در زبان فارسی است که اطلاعات خوبی دربارهٔ شاعرانی نظیر قطران تبریزی، عنصری، فرخی سیستانی و مسعود سعد سلمان است.
30. زینالاخبار یا تاریخ گردیزی (نوشتهٔ ابوسعید عبدالحی بن ضحاک بن محمود گردیزی) از قدیمیترین کتابهای فارسی دربارهٔ تاریخ، از آغاز خلقت تا پایان پادشاهی مودود بن مسعود غزنوی است.
31. ذخیره خوارزمشاهی سید اسماعیل جرجانی، پزشک دربار قطب الدین محمد در خوارزم
32. نوروزنامه خیام نیشابوری، کتابی به زبان فارسی دربارهٔ پیدایش جشن نوروز و آداب آن،
33. تاریخ سیستان، از نوشتههای کهن به زبان فارسی است که در طی سدههای پنجم تا هشتم قمری تحریر شدهاست. این کتاب جدا از ارزش تاریخی، از نظر زبان و ادبیات فارسی اهمیت دارد.
34. تاریخ بخارا، قدیمیترین تاریخ محلی بر جای مانده دربارهٔ بخارا به زبان فارسی، نوشته ابوبکر محمد بن جعفر نَرشخی که به نام نوح یکم سامانی نوشته و در ابتدای سدهٔ ۶ قمری ابونصر احمد بن محمد نصر قُباوی به فارسی ترجمه کرده است. در فصل ذکر بنای ارگ بخارا، به کشتهشدن سیاوش بهدست افراسیاب هم اشاره شدهاست. «مردمان بخارا را در کشتن سیاوش نوحههاست، چنانکه که در همهٔ ولایتها معروف است و مطربان آن را سرود ساختهاند و قوّالان (سرودخوانان) آن را گریستن مغان خوانند و این سخن، زیادت از سههزار سال است...»
35. کوشنامه، یک منظومه حماسی به زبان فارسی،، با محوریت زندگانی «کوش پیلدندان»، برادرزاده ضحاک است. این منظومه را ایرانشان بن ابیالخیر در بین سالهای ۵۰۰ تا ۵۰۴ ه.ق سرود و آن را به محمد بن ملکشاه سلجوقی تقدیم نمود.
36. بهارستان جامی یا روضة الاخیار و تحفة الابرار که بخشهایی از آن به سبک و سیاق گلستان سعدی نگاشته شده و مشمل بر معانی و موضوعات گوناگون است.
37. نوشتههای عبید زاکانی موش و گربه و دیگر حکایتهای طنزآمیز در رساله دلگشا که عبید در اعتراض به فضای اجتماعی و سیاسی، روزگارش نگاشته است.
38. انوار سهیلی. بازنویسی کلیله و دمنه به قلم حسین واعظ کاشفی.
39. کیمیای سعادت امام محمد غزالی از مشهورترین کتب عرفانی، چکیدهای است از کتاب بزرگ احیاء علوم الدین، با افزون و کاستیهایی که غزالی آن را با همان نظم و ترتیب به فارسی نوشتهاست.
40. اخلاق ناصِری یکی از رسالههای حکمت عملی که خواجه نصیر طوسی در سال ۶۳۳ هجری قمری نوشتن آن را به پایان رساند. این کتاب نخستین اثر فارسی زبان مهم در حکمت عملی است.
41. گلستان سعدی که به باور بسیاری، تأثیرگذارترین کتابِ نثر در ادبیات فارسی است. سعدی، هنگامِ نگارشِ گلستان را سالِ ۶۵۶ هجری (۱۲۵۸ میلادی) میشمارد:
در این مدت که ما را وقت خوش بود ز هجرت ششصد و پنجاه و شش بود
42. مجمع الفصحاء اثر رضاقلی خان هدایت، از تذکرههای مهم فارسی
43. مرصادالعباد (گذرگاه بندگان) کتابی به زبان فارسی در باب تصوف و سلوک، اثر نجمالدین رازی.
44. چهار مقاله عروضی کتابی است از نظامی عروضی سمرقندی که سدهٔ ششم هجری نوشته. نام اصلی کتاب مجمعالنوادر است ولی از آنجایی که در آن از چهار فنِ دبیری، شاعری، طب، و نجوم، در چهار بخش جداگانه سخن رفته، از قدیم به نام چهار مقاله معروف شدهاست.
45. مَقاماتِ حمیدی کتابی به زبان فارسی و نوشتهٔ حمیدی بلخی (قاضی حمیدالدینْ ابوبکر بن عمر بن محمود) در دوران سلجوقیان و خوارزمشاهیان است. مقامات حمیدی «نمونه و دستوری است که چگونه نباید نوشت!»
46. تاریخ جهانگشا اثر عطاملک جوینی،
47. فارسنامه دربارهٔ تاریخ و جغرافیای پارس که در دههٔ نخست سده ششم هجری قمری نوشته شده است.
48. جامع التواریخ به قلم رشیدالدین فضل الله همدانی،
49. تاریخ گزیده از حمدالله مستوفی،
50. ظفرنامه اثر شرف الدین علی یزدی،
51. مطلع السعدین و مجمع البحرین (که برخلاف عنوانش به زبان فارسی است) نوشته کمال الدین عبدالرزاق سمرقندی،
52. روضة الصفا به قلم میرخواند،
53. عالم آرای عباسی اثر اسکندربیگ منشی،
54. جهانگشای نادری اثر میرزا مهدی خان استرآبادی،
55. ترجمه تفسیر طبری که از دوره سامانی بر جای مانده.
56. تفسیر سورآبادی نوشته ابوبکر عتیق نیشابوری،
57. تفسیر تاج التراجم از شهفور اسفراینی،
58. روض الجنان و روح الجنان از ابوالفتوح رازی
59. لباب الالباب. تذکره نویسی با محمد عوفی و تألیف کتاب فوق آغاز شد. بعدها دولتشاه سمرقندی با تألیف تذکرة الشعراء کار او را دنبال کرد.
60. تحفة سامی، هفت اقلیم، عرفات العاشقین و تذکره نصرآبادی (در دوره صفوی) تدوین شد.
61. عَتَبةُ الکَتَبَه اثر منتجب الدین بدیع، در سده ششم هجری نوشته شده و مجموعه نامههای دیوان سلطان سنجر است.
62. التوسل الی الترسّل(نزدیکی جستن به دانش نامهنگاری)، کتابی در فن انشا از قرن ششم هجری، نوشتهٔ بهاءالدین محمد بن مۆید بغدادی.
63. منشآت قائم مقام فراهانی مشتمل بر برخی نوشتههای قائم مقام فراهانی
64. فیهِ ما فیهِ کتابی به نثر فارسی اثر مولانا جلالالدین محمد بلخی (۶۰۴–۶۷۲ ق) با موضوع نقد و تفسیر عرفانی و شامل یادداشتهایی است که در طول سی سال از سخنان مولانا در مجالس فراهم آمدهاست.
65. مقالات شمس، مجموعهای از سخنان و حکایات دلپذیر که در دوران اقامت شمس تبریزی در قونیه (از سال ۶۴۲ تا ۶۴۳ و پس از غیبتی کوتاه از سال ۶۴۴ تا ۶۴۵ قمری) بر زبان وی جاری شده، و پس از او توسط مریدان مولانا جلالالدین محمد بلخی بهصورت یادداشتهایی پراکنده جمعآوری گردیدهاست.
66. دارابنامهٔ طرسوسی داستانی در احوال داراب پادشاه کیانی، و دخترش پوراندخت و.... شکل کنونی داستان نوشته ابوطاهر طرسوسی است. نثر کتاب از عالیترین نمونههای نثر فارسی در دورهٔ اول (قبل از مغول) است.
67. بُرزونامه، منظومهای حماسی به زبان فارسی، منسوب به «خواجه عمید عطایی رازی»، معروف به «ناکوک» شاعر دربار غزنویان و از معاصران مسعود سعد سلمان.
68. فرامرزنامه یکی از سرودههای پهلوانی در ادبیات ایران است که نزدیک به سده پنجم هجری کمتر از یکصد سال پس از شاهنامه فردوسی سروده شدهاست. سراینده فرامرزنامه رفیع الدین مرزبان است .درونمایه داستان پیرامون پهلوانیهای فرامرز است.
69. بختیارنامه، داستان منثور کهن فارسی، به صورت یک قصة اصلی و نُه قصه فرعی که قدیمترین روایت آن ظاهراً از شمسالدینمحمد دقایقی مروزی در اواخر قرن ششم و اوایل قرن هفتم است.
70. گرشاسپنامه، منظومهای حماسی که به سرگذشت گرشاسپ، از پهلوانان اساطیری ایرانی میپردازد. گرشاسپنامه را اسدی طوسی، به نظم فارسی کشیده، در سال ۴۵۸ ه.ق به پایان بردهاست. این منظومه کهنترین اثر شناختهشدهای است که در استقبال از شاهنامه فردوسی سرودهشده و از جمله مهمترین آثار حماسی بهنظم درآمده در تاریخ ادبیات فارسی محسوب میشود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
- میراث باستانی ایران در جای جای جهان
- هجوم اعراب به ایران زمین
- استوانهٔ کورش، «مانترا»ی خیال انگیز
- مدیحهِ کورش، یا لعنت نامه برای نَبونَئیدوس Verse Account of King Nabonidus
- میراث مکتوب نیاکان
- Yadegar-e Zariran یادگار زریران، «بهَگَوَد گیتا»ی ایرانی
- نامهٔ تنسر به گُشْنَسپْ
- گاتاها، «مانترا»ی تأملبرانگیز
- ماتیکان یوشت فریان و صدای پای آب
- درخت آسوریگ
- اَوِستایِ گاهانی و غیرگاهانی
- اندرزنامههای کهن ایرانی
- خوداینامگ، کُهَنترین کتابِ تاریخ ایران
- اَرداویرافنامه Ardā Wīrāz-nāmag
- مادَیانِ هَزار دادِستان
- وِداها Vedas
برای ارسال این مطلب به فیسبوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook