غبارزدایی از محمد بن زکریای رازی
موسیقی آغاز و پایان ویدئو؛ قطعه زيبای «پائولا» از ميکيس تئودوراکيس، و Chitarra romana با صدای لوچانو پاواروتی است.
وقتی چیز غریبی میشنویم، نباید پیشاپیش آن را رّد کنیم، چرا که این کار نابخردی است. در واقع، چیزهای هولناکی ممکن است درست باشند و بسیاری از چیزها که آشنا و یا ستایش شده هستند چه بسا که دروغ باشند. حقیقت به خودی خود حقیقت است نه از آن رو که مردمان بسیاری بدان باور دارند.
ابن نفیس، «شرح معنی القانون»
یا رها کن تا نیایم در کلام - یا بده دستور تا گویم تمام
هم ترازو را ترازو راست کرد - هم ترازو را ترازو کاست کرد
خانمها و آقایان محترم، دوستان دانشور و فرهنگورز، در این شبِ سردِ مهآلود که بهقول تَنسَر Tansar - در نامه به گُشْنَسپْ(شاه طبرستان) ـ تمیز حقیقت از میان برخاسته و سیرت انسانی رها گشتهاست، به شما سلام میکنم. سلامی پُر از شور و شادی و امید. این بحث اشاره کوتاهی است به حکیم فرزانه، محمد بن زکریای رازی.
ضرورت طرح این بحث رواجِ چرند و پرند پیرامون آن حکیم فرزانه است آنهم از سوی کسانیکه یک وَرق از آثار رازی را به زبان اصلی نخواندهاند و به تکرار گزارههای اثباتناپذیر و غیرمُستند دلخوشند.
...
بیش از دو قرن است وصیتنامه دروغین پطر کبیر (دستیابی به آبهای گرم خلیج فارس و...) حلوا حلوا میشود، به اصطلاح «سَند»ی که مهاجران لهستانی در سال ۱۷۹۵ میلادی جعل کردند تا افکار عمومی فرانسویان را بر علیه روسیه تزاری برانگیزانند. از این نمونهها کم نیست.
از ۱۹۰۳، «سَند» جعلی «پروتکل بزرگان صهیون» The Protocols of the Elders of Zion به یک باور عمومی تبدیل شده و مرتجعین اینجا و آنجا دست میگیرند. همچنین است به اصطلاح سند «یادبود تاناکا» Tanaka Jōsōbun که سالها، به تواتر، اینجا و آنجا نقل میشد و حتی در کتابهای درسی چینی هم گنجانده بودند!
...
چه حرفها که به استوانه کورش Cyrus Cylinder [سایروس سیلندر] و بیانیه وی در هنگام پیروزی بر بابل نچسباندند. «نسخ بردهداری»، «آزادی ادیان»، «آزادی بیان و انتقاد از حاکم»...
نامههای عُمَر بن خطاب و یزدگرد سوم به همدیگر، سخنان منسوب به یعقوب لیث که وقتی شاعری، قصیدهای به عربی در مدحش سرود، گفت: «چیزی که من اندر نیابم، چرا باید گفت»، نامه امیرکبیر در مورد عَمّهِ ناصرالدّین شاه، نامۀ چارلی چاپلین به دخترش (درحالیکه او اصلاً چنین نامهای ننوشتهاست)، سخنان آلبرت اینشتین بر سر سفره هفت سین که پسر دکتر محمود حسابی، سرهمبندی کرد، ترانۀ «مرا ببوس» را سرهنگ «عزت الله سیامک»، پیش از اعدام در ۲۷ مهر ماه ۱۳۳۳، سروده، سرهنگ «محمدعلى مبشری» هم در آخرین دیدار خود با دخترش شب قبل از اعدام برای او خواندهاست!
نامه احمد شاملو به ژان پُل سارتر که هنوز هم به اشکال گوناگون منتشر میشود..و داستانی که بعد از انقلاب، عباس داوری بر سر زبانها انداخت که گویا سعید محسن قبل از جانباختن، در مورد مسعود رجوی چنین و چنان گفتهاست...
همه و همه، غیرواقعی بود اما به تواتر نقل میشد و میشود.
...
قرنها آراء بِطلَمیوس مبنی براینکه زمین مرکز عالم است و خورشید و ماه و سیارات به دورش میچرخند، جای چون و چرا نداشت. همه نقل نموده، تکرار میکردند. اما در بر همین پاشنه نماند (نچرخید). کوپرنیک با گسترش نظریه خورشید مرکزی منظومه شمسی، ثابت کرد زمین در مرکز کائنات قرار ندارد. البته پیش از کپرنیک، آریستارخوس، فیثاغورس، ابن هیثم، خواجه نصیرالدین طوسی، قطبالدین شیرازی، ابن شاطر دمشقی و مؤیدالدین عرضی هم به تناقضات فیزیکی و فلسفی مدل بطلمیوس پی برده و تلاشهای بسیاری برای حل آن از خود نشان داده بودند. منظورم از این نمونهها این است که تکرار و تبلیغ یک گزاره، لزوماً به معنی اثبات پذیری آن نیست. حتی اگر چندین و چند سده تکرارش کنند. بطلمیوس که تکیهگاهش تجربه و ریاضیات بود، تا چه رسد به دَری وَری و نقل قولهای غیرواقعی از این یا آن کتاب محمد بن زکریای رازی که کسی آنها را ندیده و نخواندهاست. (در خلال بحث به این موضوع برمیگردیم).
...
رازی حدود هزار سال پیش پای تعقل و خرد را به میان کشید و از استادان یونانی طب و فلسفه، عبور کرد و به دید انتقادی به آنها نگریست، او استقلال فکری خود را حفظ کرد و به اهمیت تجربه و مشاهده در علوم پی برد و تصریح نمود با خرد به شناخت زمین و آسمان و ستارگان و حتی آفریدگار نائل میشویم. رازی در کتاب «السیرة الفلسفیة» اشاره میکند آدمی نباید بناحق به موجود زندهای رنجی برساند، مگراینکه با این رنج، رنجی شدیدتر از آن را از او دفع کند و چون حکم عقل و عدل آزار به غیر را روا نمیدارد، در نتیجه، رساندن آزار به خود نیز روا نیست.
...
من سالها پیش در ویکیپدیا و جاهای دیگر از محمد بن زکریای رازی نوشتهام و در اینجا نمیخواهم به شرح کامل زندگی و آراء او بپردازم. با کمال ادب و فروتنی به دوستانی که نگاهِ یکسویه به آن حکیم خردمند دارند و در مورد وی راستها را نمیگویند یا نمیدانند، یادآور میشوم بدون آشنایی کامل با زبانِ کتب رازی که غالبا عربی است نمیتوان، نمیتوان داوری همه جانبهای در مورد او داشت.
کم نیستند کسانیکه اسم رازی از زبانشان نمیافتد اما آشنایی اندکی هم با اصل نوشتههای وی ندارند. تکرار مکررات میکنند!
۱- ابوبکر محمّد بن زَکَریای رازی (۲۴۴ـ ۳۰۴) پزشک، فیلسوف و شیمیدان ایرانی، بهعنوان کاشف الکل، جوهر گوگرد (اسید سولفوریک) و نفت سفید مشهور است. اِبْنِ رَبَّن طبری در طب، ابوزید بلخی در فلسفه و ابوالعباس محمد بن نیشابوری در حکمت، آموزگاران رازی بودند.
۲- مورخان غربی از او به نامهای رازس Rhazes=razes و الرازی Al-Razi در کتابهای خود یاد کردهاند. رازی در آخر عمرش چه بسا به دلیل کار مداوم با مواد شیمیایی نابینا شد. نه آنچنانکه به دروغ گفتهاند آنقدر کتابهایش را بر سر او کوبیدند که چشمانش کور شد!
۳- گفته میشود رازی در دو کتاب «فیالنبوات» [نقض الادیان] و «فی حیَلِ المُتَنَبّین» [مخارق الانبیاء]، پیامبران و تمام ادیان را به باد انتقاد گرفتهاست. واقعش هیچکس، هیچکس این نوشتهها را ندیده، اما امثال «جنیفر مایکل هخت» Jennifer Michael Hecht با این نقل قول و آن نقل قول، حرفهای خودشان را دهان رازی میگذارند و گذاشتهاند و ما هم تکرار میکنیم!
۴- در مناظره محمد بن زکریای رازی با ابوحاتم رازی، از قول وی نقل شده: تو ادعا میکنی معجزهای که نبوت محمد را اثبات میکند(قرآن)، در دسترس است. میگویی که هر کس انکارش میکند مشابهاش را بیاورد. خب، ما میتوانیم هزاران مشابهاش را بیاوریم از آثار لفاظان، فصیحگویان و شاعران که بسیار بهتر از قرآن جملهبندی شدند و مفاهیم را موجزتر میرسانند. آنها معانی را بهتر میرسانند و وزن شعری بهتری دارند. تو دربارهٔ کتابی سخن میگویی که افسانهٔ باستانی را بازگویی میکند و در عین حال سراسر تناقض است و هیچ اطلاعات یا توضیح مفید و بدردبخوری ندارد و آنگاه تو میگویی چیزی شبیه آن بیاور؟
...
واقعش معلوم نیست چقدر اینها از خود رازی است و چقدر امثال «مُحّب الاسلام» و دیگران در ترجمه و تعلیقات مناظره مورد بحث، به آن افزودهاند. چون اصل نوشتهها در دسترس نیست. نقل قول است.
۵- اگر رازی چنین حرفهایی زده این پرسش پیش میآید که چرا مرتجعین دین خو، «کفرگویی» وی را تحمل کردند و رازی با زندان و آزار روبرو نشد؟ اینکه بگوییم در عوض نوشتههایش را از بین بردند و سوزاندند. اینکه پاسخ نیست. چگونه ممکن است رازی با ابوحاتم در منزل یکی از بزرگان ری، در حضور دیگران ازجمله امیر و قاضی القضات شهر، نبوت را زیر سؤال ببرد و همه مذاهب را هم باطل اعلام کند و سپس در کمال احترام زندگی کند؟ اینکه بگوییم رازی در زمانی میزیست که دین بود بی شریعت و در آن مقطع، نقد و تفکر ممکن، به پرسش مزبور پاسخ نمیدهد.
در زمانی که محمد بن زکریای رازی میزیست - چهار سال قبل از درگذشت وی - علمای اعلام، حسین بن منصور حلاج، عارف ایرانی را به خاطر عقایدش به کفرگویی متهم کرده، تکفیر کردند و قاضی مرتجع شرع بغداد به دستور ابوالفضل جعفر مقتدر، خلیفه عباسی حکم اعدامش را صادر نمود و منصور حلاج را پس از آزار زیاد، به دار آویختند. ضمناً قتل حلاج (۶ فروردین ۳۰۱ خورشیدی)، روی داده و با زمان غزالی و سُهروردی که گفته میشود شریعت حاکم شد بسیار فاصله دارد.
...
وقتی رازی جوان بود، صاحب الزنج شورشی که میکوشید با یعقوب لیث و قرمطیان، علیه خلفا متحد شود، بر سر زبانها بود. در گرماگرم نبرد صاحب الزنج با خلفای عباسی که به دستگیری و جانباختن وی انجامید، رازی در قید حیات بود. چگونه مرتجعین در آن زمانه پر از بیداد، کفرگویی او را تحمل کردند؟ بگذریم که رازی در مقدمه کتبی چون الحاوی، پیامبر و آل او را ستوده است! صلیالله علی محمد نبی و آله [تصویر همراه با این متن را ببینید].
در قدیمیترین منابع کتابشناسی مانند فهرست ابن ندیم که یک سده بعد از رازی میزیسته کتابهایی به او نسبت داده شده که مؤیّد اعتقادش به خدا، نبوت و معاد میباشد. اینکه در فلان هَندبوک آکسفورد، فردی پیرامون آتئیسم، نوشته «به اعتقاد رازی، قرآن دروغ است و پیامبران شیادان اند»، «سند» نیست. «تحلیل» است.
۶- الحاوی • المرشد • من لایحضره الطبیب • الجُدَری و الحَصْبَه • دفع مضار الاغذیه • ابدال الادویه • تقدیم الفواکه و ما ضررها علی الطعام • برءالساعه • القراباذین • رساله در تقطیر • القولنج • الشکوک علی جالینوس و الکناش الفاخر • «مقاله فی الفصد» و… ازجمله آثار حکیم رازی هستند. مجموعهای نزدیک به ۶۰ نسخه خطی از آثار آن حکیم در گنجینه کتابخانه و موزه ملی ملک نگهداری میشود. ازجمله قدیمیترین نسخه خطی مفیدالخاص فی علمالخواص - یا «کتابالخواص»...
۷- رازی جزو اولین پزشکانی است که تجربه و آزمایش را وارد علم طب کرد. تشخیص تفکیکی بین آبله و سرخک را هم به وی نسبت میدهند. در کتاب الجُدَری و الحَصْبَه (آبله و سرخک) به علت بروز آبله پرداخته و سبب انتقال آن را عامل مُخمر از راه خون دانستهاست.
۸- رازی از تفکرات فلسفی رایج عصر خود که فلسفه ارسطویی- افلاطونی [نوافلاطونی] بود، پیروی نمیکرد و عقاید خاص خود را داشت. مثل غزالی که گفته بود پیامبر چنان گفتهاست و من، چنین [نظر خودم را دارم].
رازی در فلسفه به سقراط و افلاطون متمایل بود و از افکار هندی و مانوی هم تاثیر گرفته، با این وجود مرعوب افکار پیشینیان نمیشد. آنچه امثال ارسطو گفته بودند، برای او، این است و جز این نیست، نبود و در برابر فلسفۀ مشائی ارسطو، راه و روش خاص خودش را ارائه میداد. آفرین بر او که استقلال نظر داشت.
۹- در نظر محمد بن زکریای رازی، جهان جایگاه شر و رنج است اما تنها راه نجات، عقل و فلسفه است و روانها از تیرگی این عالم پاک نمیشود و نفسها از این رنج رهایی نمییابند مگر از طریق فلسفه…
از او نقل شده: «آفریدگار که نامش بزرگ باد، خِرد از آن رو به ما ارزانی داشت که به مددش بتوانیم، در این دنیا و آن دیگر، از بهرههایی که وصول و حصولش در طبع چون مایی به ودیعت نهاده شده برخوردار گردیم. خِرد بزرگترین مواهب خداوند به ماست و هیچ چیز نیست که در سودرسانی و بهرهبخشی بر آن سر آید...»
۱۰- واقعش از قول رازی حرفهای زیادی گفته شده (که معلوم نیست همه سخنان خود او باشد) اما خب، نقل میشود. مثلا «یکی از بزرگترین دلایل اختلاف پیامبران این است که آنها نسبت به یکدیگر سخنان ضد و نقیض میگویند. آنچه که یکی از آنها حقیقت بدون چون و چرا میداند، پیامبر دیگر انکار و رد میکند. با این وجود، هر یک از آنها ادعا میکند که تنها او راست و درست میگوید...» اینکه آیا سخنان فوق، واقعاً از زکریای رازی است، اثبات پذیر نیست. من سالها دور از استاد عزیز پرسیدم منبع این سخنان کجاست؟ درست پنداشتن یک ادعا ک کافی نیست. مهم اثباتپذیری و مستند بودن آن است. رازی گفته؟! کجا؟ کتابهایش را سوزاندهاند؟ اینکه جواب نیست.
۱۱- ازجمله معارضین رازی، داعیان اسماعیلی بودند. حمید الدین کرمانی، ناصر خسرو قبادیانی و بسیاری دیگر از بزرگان مذهب اسماعیلیه، آن حکیم فرزانه را جاهل و غافل نامیدند و امثال ابن حزم اندلسی نیز سخنان رازی را از قبیل دعاوی و خرافات قلمداد کرده که البته ادعای این حزم قابل نقد است.
۱۲- ابوریحان بیرونی، از قول زکریای رازی نقل کرده: مقتضای حکمت و رحمت الهی این است که انسانها همگی به منافع و مضار خود صاحب علم باشند پس اگر خدا قومی را به نبوت اختصاص دهد به این معناست که آنها را بر دیگر انسانها برتری داده و این برتری باعث جنگ و دشمنی و در نهایت هلاکت انسانها میشود و این با حکمت و رحمت الهی سازگاری ندارد. در واکنش به سؤال ابوریجان بیرونی به ابن سینا که از قدمت افلاک و مقایسه آنها با زمین و کوهها و عمر آنها پرسیده، و اینکه چرا ارسطو گفته پیشینیان را در باره ثبات و دوام فلک، به عنوان حجت قوی در دو جای از کتابش آورده...؟ ابوعلی سینا جواب میدهد: «تو این اعتراض را از رازی آن متکلف فضولی گرفتهای که بر الهیات شرحها نوشت و از حد خود تجاوز کرد و نظر در شیشههای بول بیماران را فروگذاشت، لاجرم خود را رسوا کرد و جهل و نادانی خود آشکار ساخت.» المتکلّف الفضولى فى شروحه فى الالهیات، و تجاوز قدره فى بسط الخراج، و النظر فى الأبوال و البرازات، لا جرم فضح نفسه، و أبدى جهله فیما حاوله و رامه» (رسائل ابن سینا، ص ۴۱۶)
از اندیشمند بزرگی مانند ابن سینا، انتظار نمیرفت که محمد بن زکریای رازی را متطبب (پزشک نما) بنامد و ورود وی را در مباحث فلسفی ناروا بداند.
شماری از منابع من در مورد زکریای رازی
- الفهرست، نوشتهٔ محمد ابن اسحاق ابن ندیم. این کتاب در سال ۳۷۷ ه.ق تألیف شده و جامعترین اثر در حوزه کتابشناسی عمومی در چهار سده نخست هجری است.
- فهرست کتابهای رازی، ابوریحان بیرونی
- حکیم رازی (حکمت طبیعی و نظام فلسفی) نوشته پرویز (اذکائی) سپیتمان
- الشکوک علی جالینوس
- کتاب إن للعبد خالقاً
- کتاب المدخل إلی المنطق
- تاریخ الحکماء، جمال الدین قفطی
- طبقات الاطبّاء، ابن ابی اُصَیْبعه
- وَفَیات الاعیان، ابن خَلِّکان
- یاداشتهای محیط طباطبایی، عباس اقبال آشتیانی، ذبیح اللّه صفا و احسان طبری، پیرامون رازی
- «علوم کاربردی، کیمیا و دیگر علوم خفّیه»، احمد آرام.
- مولفات و مصنفات ابوبکر محمدبن زکریای رازی حکیم و طبیب بزرگ ایرانی، محمود نجمآبادی
- نشریه مطالعات شرقیه – ملاحظاتی درباره رازی
- دائرةالمعارف دانشمندان علم و صنعت، آیزاک آسیموف
- زکریای رازی و برداشتهای دانشمندان علم پزشکی دهههای آخر قرن بیستم از او
- کتاب أخلاق الطبیب
- الطب الروحانی؛ طب معنوی La Médecine spirituelle با مقدمه رمی براگ
آرتور آربری (A.Arberry) کتاب طبّ روحانی رازی را به انگلیسی ترجمه کردهاست. در مورد «طبّ روحانی رازی» دکتر محمود نجمآبادی هم مقالهای در سال ۱۳۴۳، در مجلّه مهر نوشت. ضمناً دکتر مهدی محقّق، کتاب الدراسة التحلیلیه، لکتاب الطّب الروحانی للرازی را به زبان فارسی منتشر کردهاست.
- فیلسوف ری، و رازی در آثار بیرونی، دکتر مهدی محقق
- السیرة الفلسفیة، زکریای رازی (مقدمه پل کراوس بر کتاب) ترجمه عباس اقبال آشتیانی و بعداً دکتر مهدی محقق
ــــــــــــــــــــــــ
دوستان دانشور و فرهنگورز، «نقد»، خویشاوند سنجش و روشنگری و عامل رشد و پویایی است. نقد خرافه و دین هم ضروری است.، بویژه که با خدا و خرافات هر جنایتی متصور است. به قول مارکس «نقد دین، شرط مقدماتی هر نقدی است.»
Die Kritik der Religion ist die Voraussetzung aller Kritik
امّا، به شرطی که با هیستری ضدمذهبی و پیشداوری، آلودهاش نکنیم.
░▒▓ همه نوشتهها و ویدئوها در آدرس زیر است:
...
همنشین بهار
برای ارسال این مطلب به فیسبوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook