هر انقلابی، تروتسکی خودش را دارد
این مطلب هنوز کامل نیست
سلام بر شما خانمها و آقایان محترم، دوستان عزیز و اهل تمیر.
این بحث بعد از اشارهای کوتاه به لئون تروتسکی که در آغاز تشکیل اتحاد جماهیر شوروی چهرهای اثرگذار به حساب میآمد و به عنوان کمیسر خلق برای روابط خارجی برگزیده شد، سندی تاریخی مربوط یه او را برجسته میکند، سخنرانی تروتسکی در مکزیک علیه تیرباران امثال کامنف و زینه ویف که زخمی تهمت و دروغ بودند. تروتسکی تاریخنگار و نظریهپرداز که ۲۱ اوت ۱۹۴۰ با تبر کشته شد، علیه محاکمات مخوف مسکو که با صحنهسازی منتقد را مخالف و مخالف را دشمن خلق Враг народа (وِراگ نارُودا) جلوه میداد، موضع میگیرد.
ضرورت طرح این مسأله ازجمله این است: برای فهم ِدقیق انقلاب اکتبر ( که اینجا و آنجای جهان تاثیرش را گذاشت) و اینکه چرا به سراشیب افتاد و مسخ شد، باید «تروتسکی» را بشناسیم. توجه داشته باشیم که هر انقلاب بزرگی، تروتسکی ِ خودش را دارد، قهرمانی که بر روی اصول خویش میایستد، رنج و شکنج یارانش را پاس میدارد و از آرمانها و رویاهای نوباوگی انقلاب دفاع میکند و رودرروی مستبدین جدید، مدعیان صاحب اختیاری مقاومت و انقلاب میایستد و وارد بازیهای سیاسی نمیشود و تا پای مرگ هم در اندیشهی تغییر جهان است. تروتسکی ِ هر انقلاب، آخرین پایگاه ِ مشروع ِ ایستادگی در مقابل ِ یکهتازی ِ تازهبهدورانرسیدههای مستبد است. بله هر انقلاب بزرگی، تروتسکی ِ خودش را دارد.
تروتسکی در دوران تزارها، به دلیل فعالیت سیاسی به زندان افتاد و به تبعید در سیبری هم محکوم شد. او بعدها به حزب بلشویک پیوست و زمانی که لنین تحت تعقیب بود، ، به دستور ِ وی رهبری ِ «کمیتهی نظامی انقلاب» را به دست گرفت و انقلاب اکتبر را سازمان داد، بعد از انقلاب نیز به پیشنهاد لنین کمیسری ِ سیاست خارجی روسیه به او سپرده شد و چند ماه بعد تشکیل و سازماندهی ِ «ارتش ِ سرخ» را انجام داد و فرمانده آن بود، جدال فلسفی و سیاسی تروتسکی با منشویکها و بلشویکها (هر دو)، بر سر زبانها بود. اغلب ناظران و تحلیلگران اتحاد شوروی او را جانشین «لنین» میدانستند.
ــــــــــــــــــــــــــــــ
تروتسکی در سرکوب خونین کمون «کرونشتات» ، که به قطع کامل ارتباط نیروهای انقلابی مردمی با حکومت شوروی منتهی شدُ مثل خود لنین نقش داشت. درست است که در آن ایام در ماموریت به سر میبرد اما فرمانده ارتش سرخ بود و هر گونه تحرک این چنینی بدون فرمان او انجام نمیگرفت. بخصوص آنکه بعدها هم کم و بیش از سرکوب کرونشتات دفاع میکرد. مسؤولیت وی تردید برنمی دارد مگر اینکه بگوییم سرکوب شورشی که هشدار به ساقط کردن دولت نوپای کارگری بود ادامه جنگ داخلی و از ضروریات بقای انقلاب پیروز به حساب میآمد و اگر آن شورش سرکوب نمیشد، هدف ساقط کردن دولت نوپای کارگری توسط ۱۴ کشور امپریالیستی از همان جبهه کرونشتات تامین میشد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تروتسکی هم مثل مارکس و انگلس و لنین شیفته هنر و ادبیات بود و بە اهمیت حیاتی ادبیات در ارتقای فرهنگ سیاسی و اجتماعی باور داشت.
او خودش هم شیوا و ادیبانە مینوشت و اهل ادبیات و هنر بود. در سالهای تبعید در نوشتن مانیفست سوررئالیسم با آندره برتون همکاری کرد. از کوچکترین جریانهای ادبی اروپا مطلع بود و بر کارهای کسانی چون آندره مالرو و کورتزیو مالاپارته نقد مینوشت.
...
در دوران هفتسالهی زمامداری ِ لنین، تروتسکی همراهش بود و تا زمان مرگ او، شناختهشدهترین فرد کادر ِ انقلاب بشمار میرفت و کمتر کسی در جانشینی ِ وی بعد از مرگ لنین تردید داشت. خیلیها آرمانگرایی و استقلال رای او از لنین را میستودند.
بعدها، در دههٔ ۱۹۲۰ میان تروتسکی و استالین، بر سر قدرت و نحوه اداره حکومت، اختلاف افتاد، استالین به کمک مریدانش و «جبر جو»ی که حاکم کرده بود، وی را از حزب کمونیست روسیه اخراج و سپس از شوروی تبعید نمود. سفری دریایی و طولانی تروتسکی را از ترکیه به فرانسه، نروژ و از آنجا به مکزیک رساند. بعد آز آن در تبلیغات حکومتی و حزبی وی «نجس سیاسی» شد و نزدیکی به او و افکارش کراهت داشت. برای اینکه در خاطرهها نماند عکسهایش را هم از کنار لنین و دیگران «پاک» کردند. حتی اگر در پرودا بود. «پرودا»یی که به کمک خود تروتسکی رنگ و بوی سیاسی گرفته بود. در قدم بعد بر او و یارانش باران تهمت باریدن گرفت تا زمینه برای حذف و قتل وی فراهم شود.
در مکزیک روشنفکران و نیروهای مردمی گرد او جمع شدند و امثال ديهگو ريورا Diego Rivera و فریدا کالو FRIDA KAHLO,S (نقاشان مشهور مکزیکی) با وی و همسرش رفت و آمد داشتند.
تروتسکی زمانی که در مکزیک تبعید بود، بارها محاکمات مخوف مسکو (۳۸-۱۹۳۷) و تیرباران امثال زینوویف و کامنف را زیر سئوال برد و گفت آنها انقلابیون بزرگی بودند که با توهین و تهمت و دروغ روبرو شدند.
وی به لنین و به انقلاب اکتبر ارج مینهاد اما مدام تکرار میکرد آنچه بعد از لنین در شوروی میگذرد سوسیالیسم نیست. استالینیسم است. معتقد بود که استالین به بهانه «دیپلماسی انقلابی» و ادعای بنای سوسیالیسم در یک کشور، سیاست همزیستی مسالمتآمیز را با غرب در پیش گرفته که لازمهٔ آن سرکوب جنبشهای انقلابی در نقاط دیگر جهان خواهد بود. (مثل چین در ۱۹۲۷ ـ ۱۹۳۶ و اسپانیا در ۱۹۳۶ ـ ۱۹۳۷)
...
۲۰ اوت ۱۹۴۰، یکی از عوامل استالین به نام رامون مرکادر (جکسون) که در اصل اسپانیایی بود در مکزیک به دیدار وی آمد و با تبَر او را به قتل رساند. وی را دستگیر و زندانی کردند و استالین ادعا نمود که ما در ترور تروتسکی هیچ نقشی نداشتیم. اما قاتل تروتسکی بعد از اتمام محکومیتش به شوروی رفت و به او نشان لنین دادند. (بالاترین نشان کشور)
بعد از تیرباران امثال «گریگوری زینه ویف» و «لو کامنف»، زمانی که کم کم «آردان مارکیزوف» و «لو شوبنیکوف» و «نیکلای بوخارین» و «آلکسی ایوانویج ریکوف» و «ژنرال میخائیل توخاچفسکی»... هم زیر تیغ میرفتند، در دورانی که شریفترین کمونیستها وادار میشدند خودشان را ضدانقلابی، نفوذی دشمن، پادوی فاشیسم و طعمه نازیها معرفی کنند، رهبر وقت اتحاد جماهیر شوروی استالین با کارچاقکنی و خوش آمدگویی «نیکیتا خروشچف» رئیس سازمان حزبی پایتخت، در بالشوی تئاتر مسکو خط و نشان کشید. (۱۱ دسامبر ۱۹۳۷)
سه سال پیش از آنکه پلیس مخفی استالین، با تبر به جان تروتسکی بیافتد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سحنرانی تروتسکی
بعد از عذرخواهی از اینکه زبان انگلیسی را روان صحبت نمیکند و نیز تشکر از مردم مکزیک و رییس جمهور کارداناس Cardenas و اینکه میتواند برخلاف نروژ، در مکزیک راحت صحبت کند و...
بانگ خروس که در لابلای صحبت وی به گوش میرسد، بسیار پرمعناست.
....................................
«دادگاه» استالین علیه من بر اعترافاتی دروغین بنا شده، اعترافاتی که با شیوه های مدرن تفتیش عقاید در راستای منافع باند حاکم گرفته شدهاند.
هیچ جرمی در تاریخ نیست که به لحاظ انگیزه یا ارتکاب، وحشتناک تر از محاکمات مسکو علیه زینوویف-کامنف و رادک-پیاتاکف باشد. این محاکمات نه از کمونیسم، نه از سوسیالیسم، بلکه از استالینزم بیرون میآید؛ یعنی از دل استبداد خودرأی بوروکراسی حاکم بر مردم.
...
حالا وظیفۀ اصلی من چیست؟ آشکار کردن حقیقت. نشان دادن و اثبات این واقعیت که جنایتکاران واقعی در زیر ردای اتهام زنندگان پنهان هستند. گام بعدی در این راستا چیست؟ ایجاد یک کمیسیون تحقیق در امریکا، اروپا و سپس در سطح جهان، کمسیونی متشکل از کسانی که بی چون و چرا از صلاحیت و اعتماد عمومی مردم برخوردار باشند.
...
من تعهد میکنم که همه پروندهها، هزاران نامه شخصی و سرگشاده را که سیر تکامل افکار و عمل مرا روز به روز و بی هیچ وقفه ای بازتاب میدهند، به کمیسیون مزبور ارائه دهم. من هیچ چیز برای پنهان کردن ندارم. هیچ چیز. شاهدان بسیاری که در خارج هستند هم، به حقایق و اسناد ارزشمندی دسترسی دارند که پاپوش دوزی و پرونده سازیهای مسکو را افشا خواهند کرد. کار این کمیسیون تحقیق باید یک «ضّد محاکمه» بزرگ را در پی داشته باشد. این «ضدّ محاکمه» برای پاکسازی فضا ـ از منشاء و خاستگاه فساد، از اتهام زنی، پاپوشدوزی و تحریف ـ ضرورت دارد؛ جرثومههایی که از پلیس استالین نشأت میگیرند و از «گ.پ.او» که به سطح گشتاپوی نازی سقوط کردهاست...
سحنرانی تروتسکی
بعد از عذرخواهی از اینکه زبان انگلیسی را روان صحبت نمیکند و نیز تشکر از مردم مکزیک و رییس جمهور کارداناس Cardenas و اینکه میتواند برخلاف نروژ، در مکزیک راحت صحبت کند و...
بانگ خروس که در لابلای صحبت وی به گوش میرسد، بسیار پرمعناست.
....................................
«دادگاه» استالین علیه من بر اعترافاتی دروغین بنا شده، اعترافاتی که با شیوه های مدرن تفتیش عقاید در راستای منافع باند حاکم گرفته شدهاند.
هیچ جرمی در تاریخ نیست که به لحاظ انگیزه یا ارتکاب، وحشتناک تر از محاکمات مسکو علیه زینوویف-کامنف و رادک-پیاتاکف باشد. این محاکمات نه از کمونیسم، نه از سوسیالیسم، بلکه از استالینزم بیرون میآید؛ یعنی از دل استبداد خودرأی بوروکراسی حاکم بر مردم.
...
حالا وظیفۀ اصلی من چیست؟ آشکار کردن حقیقت. نشان دادن و اثبات این واقعیت که جنایتکاران واقعی در زیر ردای اتهام زنندگان پنهان هستند. گام بعدی در این راستا چیست؟ ایجاد یک کمیسیون تحقیق در امریکا، اروپا و سپس در سطح جهان، کمسیونی متشکل از کسانی که بی چون و چرا از صلاحیت و اعتماد عمومی مردم برخوردار باشند.
...
من تعهد میکنم که همه پروندهها، هزاران نامه شخصی و سرگشاده را که سیر تکامل افکار و عمل مرا روز به روز و بی هیچ وقفه ای بازتاب میدهند، به کمیسیون مزبور ارائه دهم. من هیچ چیز برای پنهان کردن ندارم. هیچ چیز. شاهدان بسیاری که در خارج هستند هم، به حقایق و اسناد ارزشمندی دسترسی دارند که پاپوش دوزی و پرونده سازیهای مسکو را افشا خواهند کرد. کار این کمیسیون تحقیق باید یک «ضّد محاکمه» بزرگ را در پی داشته باشد. این «ضدّ محاکمه» برای پاکسازی فضا ـ از منشاء و خاستگاه فساد، از اتهام زنی، پاپوشدوزی و تحریف ـ ضرورت دارد؛ جرثومههایی که از پلیس استالین نشأت میگیرند و از «گ.پ.او» که به سطح گشتاپوی نازی سقوط کردهاست...
ـــــــــــــــــــــ
کرونشتات شهری بندری در روسیه است که تا سن پترزبورگ سی کیلومتر فاصله دارد. مارس ۱۹۲۱ محل وقوع شورش معروف به کرونشتات بود. طی جنگ داخلی روسیه، ملوانان بندر کرونشتات تا سال ۱۹۲۱ در حمایت از ارتش سرخ جنگیدند. در آن دوران ملوانان کرونشتات هم بر ضد ارتش سفید و هم بر ضد برخی از کشورهای غربی حامی ارتش سفید میجنگیدند. پس از شکست ارتش سفید و رفع خطر خارجی، ملوانان کرونشتات علیه بلشویکها وارد جنگ شدند زیرا تسلط دولت تکحزبی را خیانت به آرمانهای انقلاب ۱۹۱۷ روسیه میدانستند. در ۱۹۲۱، گروهی از ملوانان، سربازان و هواداران غیرنظامی آنها علیه دولت بلشویک در کرونشتات شوروی شورش کردند. پادگان آنها قبلاً مرکز حمایت اصلی از بلشویکها بود و در تمام دوران جنگ داخلی، یعنی بین سالهای ۱۹۱۷ تا ۱۹۲۱، ملوانان کرونشتات در خط مقدم حملات بلشویکها علیه ارتش سفید بودند. خواست اصلی آنها «آزادی بیان» و حذف «کنترل حزبی» بر شوراهای کارگری شوروی بود. پس از گفتگوهایی کوتاه بین ملوانان و مسئولان حکومت وقت، تروتسکی با گسیل کردن نیروهای ارتش سرخ به کرونشتات همراه با چکا، شورش ملوانان را سرکوب کرد. وی در ممنوعکردن تشکیل هرگونه فراکسیون در داخل حزب کمونیست نیز که به سرکوب صداهای منتقد بعدی (از جمله صدای خودش) توسط جریان منحط حاکم انجامید هم مسؤول بود. همچنین در سلب اختیار از شوراهای کارگری و مسلطکردن حزب کمونیست بر همهی تشکلهای کارگری که به مسخِ تدریجیِ انقلاب انجامید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
...
اضافه کنم که فیلم سینمایی فریدا Frida به کارگردانی جولی تایمور، با بازی سلما هایک، آلفرد مولینا و آنتونیو باندراس. که زندگی نقاش مکزیکی سورئالیست فریدا کالو را به تصویر کشید و میخواست گوشههای تاریک زندگی تروتسکی را هم نشانه بگیرد، جدا از
ترانههای زیبا و موسیقی آن، فیلمی هالیوودی بود. گویی مهمترین مسأله، روابط خصوصی تروتسکی با فریدا، و فریدا با دیهگو ریورا است. فراموش نکنیم که . فریدا و ریورا نقاشان مطرحی بودند. تروتسکی هم از بزرگترین رزمندگان و رهبران قرن و تاثبر امثال او بر دانش نظری و جنبش عدالتطلبانه قابل انکار نیست.
...
یکی از معتبرترین کتبی که به تاریخ انقلاب اکتبر پرداخته، نوشته تروتسکی است (تاریخ انقلاب روسیه). زندگینامه مفصل تروتسکی را ایزاک دویچر نوشته که در سه جلد در ایران هم منتشر شده (پیامبر مسلح، پیامبر بیسلاح، پیامبر مطرود).
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عنوان این مطلب (هر انقلابی، تروتسکی خودش را دارد) و بخش زیادی از این یادداشت، برگرفته از نوشتههای آقای خالد رسول پور، در مورد لئون تروتسکی است.
در همین رابطه:
سخنرانی استالین ۱۱ دسامبر ۱۹۳۷ Речь Сталина
░▒▓ همه نوشتهها و ویدئوها در آدرس زیر است:
...
همنشین بهار
برای ارسال این مطلب به فیسبوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook