در شرایط کنونی که از زمین و آسمان بلا میبارد، و ژورنالیسم مبتذل سیاسی که معمولاً از دانش سیاسی تهی است، همه را سر کار گذاشته است، طرح اینگونه مباحث چه ضرورتی دارد؟ طرح اینگونه مباحث واکنشی است به ابتذال حاکم در شبکه مجازی بویژه یوتیوب، واکنشی است به نخوت و دعوی و کبر و ترهات، به دَره وَری و «تحلیل»های درپیتی که با سُس ضدیت با ارتجاع حاکم بر میهن ستمدیده ما، شب و روز به خورد مردم بیپناه داده میشود. انگار کسی در واپسگرایی و فساد قاتلین زندانیان سیاسی تردیدی داشته و دارد.
زاغ در رز نعرهٔ زاغان زند - بلبل از آواز خوش کی کم کند
گرچه ماران زهرافشان میکنند - ورچه تلخانمان پریشان میکنند
نحلها بر کو و کندو و شجر - مینهند از شهد انبار شکر
خاک شد صورت ولی معنی نشد - هر که گوید شد تو گویش نه نشد
خانمها و آقایان محترم، این بحث به هنر ایران، یکی از غنیترین میراثهای هنری جهان اشاره دارد. با این توضیح که من گرچه به تاریخ هنر علاقه دارم و برای همین موضوع موزههای زیادی را در بیش از ۹۰ کشور جهان، سر زده و با نوشتههای امثال ارنست گامبریج (تاریخ هنر)، هلن گاردنر (هنر در گذر زمان)، جان برجر (در باره نگریستن)، جیمز الکینز (اشکها و تصویرها)، نایجل واربرتن (چیستی هنر) و آرتور پوپ (شاهکارهای هنر ایران) ــ اندکی آشنا هستم اما نسبت به موضوع مورد بحث اشراف دقیق ندارم و پیشاپیش از نارسایی آنچه طرح میشود، پوزش میخواهم.
پیش از ورود به بحث، اشاره به نکات زیر ضروری است:
قِدمَت هنر ایران به دوران پارینهسنگی، و دیرینگی جلوههای آن به عصر نوسنگی برمیگردد. دوران پارینهسنگی - پالئولیتیک (Paleolithic) قدیمیترین دوران ماقبل تاریخ و زمانی است که انسان برای نخستین بار از ابزار سنگی دستساز استفاده کرد.
از کاوش در یکی از غارهای استان خوزستان، که در شمال شهرستان لالی واقع است، (غار پبده PEBDEH) ابزارها و سلاحهایی از سنگهای ناصاف پیدا شده که پیشینهٔ آنها به حدود ۱۵ هزار سال قبل از میلاد مسیح میرسد.
همچنین، تصاویر جانوران و آدمیان منقوش بر صخرهها در نواحی «همیان» و «میر ملاس» و «دوشه» از توابع لرستان.
دوران نوسنگی Neolithic اشاره به یکجانشینی جوامعی است که پیش از آن شکارچی گردآورنده بودند. قدیمیترین آثار بدستآمده از دوران نوسنگی، مربوط میشود به لرستان، نقوش صخرهای هومیان که بر روی غاری در شمال شهرستان کوهدشت و در شمال غرب استان لرستان حکاکی شدهاند.
آثاری که از غار شانهدَر، در غرب ایران در کوههای بَرادوست در شمال غربی زاگرس، بدست آمده، حدود ۳۸ هزار سال دارد.
ساخت سفال حدودا اواخر هزاره نهم و اوایل هزاره هشتم پیش از میلاد در مناطق غرب ایران مثل زاگرس، لرستان و گنجدره شروع شدهاست.
سیر تحول هنر تصویری در ایران، از غارنگاری و سفالنگاری گرفته، تا دیوارنگاری و کتاب آرایی شایان تأمل است.
غارنگاری نشان از دوران میانهسنگی Mesolithic دارد که انسان با امکان ذخیره مواد غذایی گیاهی و جانوری آشنا میشود. بعدها با رواج معماری و ساخت معابد و کاخها، شاهد نقاشیهای بزرگ روی دیوار بناها هستیم و در نهایت به هنر کتاب آرایی میرسیم.
دورهٔ مس و خاک
هزارهٔ پنجم تا سوم پیش از میلاد در سرزمین ایران به دورهٔ «مس و خاک» شناخته شدهاست. مس در ساختن پارهای ابزار و اشیا به کار میرفت، گرچه ابزارهای سنگی نیز کاربرد داشت. سفالگری منقوش و مُهرهای کندهکاری شده با نشانهها و اشکال هندسی و تصاویر رواج یافت.
آثار کشف شده در ژرفترین لایههای تپه سیلک نزدیک کاشان، نمایانگر معیشت ابتدایی جامعهای کشاورز است؛
از کاوش در جنوب شرقی تهران «چشمه علی» ابزارهای سنگی و استخوانی و سفالینههای پیشرفته با نقوش زیبا به دست آمده، و نیز در کاوشهای «تپهحصار» نزدیک شهر «دامغان» که متعلق به هزارهٔ سوم پیش از میلاد بودهاست
پدیدهٔ بسیار هزارهٔ سوم در ناحیهٔ جنوب غربی ایران، اختراع خط میخی به دست ایلامیان بود.
ایلامیان در پایان هزارهٔ چهارم پیش از میلاد، در خوزستان و بخشی از ایالتهای فارس کنونی (ناحیهٔ انشان) و نیز در جنوب دو رود دجله و فرات قدرت گرفتند که بعداً به آن میرسیم.
عصر برنز
در اوایل هزارهٔ دوم پیش از میلاد، عصر برنز با اختراع و بهکارگیری همبستهٔ مس و قلع آغاز میشود. در این دوران، سفالسازی ظریف گردید و نقوش جاندارانی بر آنان گذارده شد. چه بسا کندهکاریهایی همانند آنچه در کورانگون و نقش رستم صورت گرفته، از بازماندگان آثار هنری این دوران باشد. همچنین مجسمههایی که در تورنگتپه (در شمال شرقی شهر گرگان) یافت شدهاند.
در میان هزارهٔ دوم دستههایی از یک نژاد سپیدپوست هندواروپایی از دو سمت شرق و غرب دریای خزر، یعنی یک از ناحیهٔ رودخانهٔ جیحون و سیحون، و دیگری از راه کوههای قفقاز (شمال غربی ایران) به درون نجد ایران روی آوردند. گروهی از آنان وارد ایران شدند و در «استرآباد» (گرگان امروزی) سکونت گزیدند. آنها که از راه قفقاز به ایران آمدند، «مادها» و «پارسها» بودند.
دورهٔ آهن
حدود سدهٔ ۱۲ پیش از میلاد، دورهٔ آهن در ایران، در لرستان پدید آمد. که نزدیک به مرکز شوش و متأثر از فرهنگ و هنر ایلام بود، در این دوره مفرغگری و آهنکاری پیشرفت زیادی داشت.
دورهٔ مانایی
حدود قرن هشتم پیش از میلاد در ناحیهٔ غرب دریاچهٔ ارومیه، که در دورهٔ باستانی «مانایی» خوانده میشده، و نیز در «حسنلو» که جایگاه کاوشهای تازهتری واقع گشته، تمدن مانایی بر سر زبانها افتاد. پادشاهی مانا یکی از حکومتهای کوچک زاگرس در هزاره اول پیش از میلاد است و در مقام حکومتی محلی در معادلات سیاسی فرهنگی منطقه نقش داشتهاست. مرکز این پادشاهی در جنوب دریاچه ارومیه بوده و گستره آن اطراف دریاچه ارومیه، بخشهایی از کردستان و آذربایجان امروزی ایران را در بر میگیرد. تنها کتیبهای که از جغرافیای ماناها به دست آمده کتیبه قلایچی بوکان است که به خط و زبان آرامی کهن نوشته شدهاست. بیش از این نمیدانم.
برای کندوکاو در تاریخ هنر ایران، به سرفصلهای زیر باید توجه داشت: دوره پیشتاریخ، دوره تاریخی، دوره میانه و دوران جدید.دوران پیشتاریخ شامل سپیدهدم هنر و تمدن فلات ایران (دوران آغازین)، هنر و تمدن ایلام و در نهایت دوره کوچ است. از دوران آغازین نمونههایی از قدیمیترین سفالینههای به جای مانده در منطقه لرستان به ویژه در دوشه، هومیان و کوهدشت یافت شدهاست.
دوران تمدن و هنر ایلام
با آغاز هزاره سوم پ.م نخستین سازمانهای اداری حکومتی در فلات ایران شکل میگیرد و شهر شوش و دولت ایلام به دلیل همجواری و روابط نزدیک با تمدنهای دشت لوت، مرکز فلات و میانرودان (بینالنهرین) به عنوان حلقهٔ ارتباطی میان این تمدنها بر سر زبانها میافتد. بزرگترین بنای خشتی جهان «زیگوراتچُغازَنبیل» درتمدن ایلام ساخته میشود.
آثار دیگری هم از تمدن ایلام به جا مانده، ازجمله:
گلدان با موجود دو شاخ
تندیس نقرهای گاو نشسته
کلاهخود پرنده
تابلو مراسم نیایش راهبههای آفتاب
تندیس فاخته لاجوردی
سنگنگاره بُز با دُم ماهی
نقشبرجسته ایلامی در نقش رستم، و موارد مشابه.
دوره کوچ
در هزاره دوم پ.م، فلات ایران به ویژه بخشهای غربی و دامنههای جنوبی کوه البرز پذیرای اقوام کوچ کننده بود. براساس یافتهها و مدارک باستانشناسی به نظر میرسد این اقوام از ناحیه شمال شرقی و از سمت شرق دریای خزر به بخشهای مختلف ایران حرکت کرده باشند. چنین برمیآید که این مردمان گستره عظیمی را از کوههای آسیای میانه تا اروپا درنوردیده و این مناطق را بر حسب نیاز خود برای سکونت برگزیدند. مهمترین مناطق سکونت در فلات مرکزی ایران، حسنلو در جنوب دریاچه ارومیه، خوروین (دشت قزوین)، سیلک کاشان، تپه گیان نهاوند، تمدن املش و تپه مارلیک گیلان و منطقه لرستان بودهاست.
از اقوام نامبرده سفالینهها و نوعی تلفیق سفالگری و پیکرسازی در تپه مارلیک یافت شدهاست.
(تپه مارلیک یا مؤذنی تپه – چراغ علی تپه -یک محوطهٔ باستانی در کرانهٔ خاوری سفیدرود و در درهٔ «گوهررود» در روستای نصفی، دهستان رحمتآباد، در شهرستان رودبار در استان گیلان است).
در تپه حسنلو هم که در هفت کیلومتری شهر نقده قرار دارد، آثار زیبایی از ظروف طلایی، نقرهای و مفرغی با تزئینات هندسی و حیوانات افسانهای مانند گاوهای بالدار. آثاری بدست آمده، ازجمله جام طلای حسنلو که به عصر آهن تعلق دارد. مهمترین تجلی آثار هنری دوره سوم آهن (۸۰۰ – ۱۰۰۰ ق.م) را در تمدن زیویه در ناحیه غربی ایران در نزدیکی شهر سقز در کردستان هم میتوان جستجو کرد. موقعیت این منطقه را وجود بنایی حکومتی بر فراز تپهای با دیوارهای بلند مشخص میکند که دژی با پلکان سنگی بودهاست. از آثار بارز این منطقه عاجی حکاکی شده، سپر طلایی با تزئین حیوانات افسانهای، پیکره بالدار انسانی و دیگر اشیاء طلایی است. آثار کشف شده در این منطقه نشانگر ارتباط میان دو منطقه حسنلو و زیویه است.
به دوران پیشتاریخ، سپیدهدم هنر و تمدن فلات ایران، هنر و تمدن ایلام و دوره کوچ اشاره شد. حالا به دوره تاریخی میرسیم.
هنر و تمدن ماد
در حدود سال ٨٠٠ پیش از میلاد نیروی تازهای در فلات ایران به ویژه در منطقه کوهستانی غرب پدید آمد. این دولت جدید با دستیابی به نواحی مختلف تحت حکومت خود، نخستین دولت متحد فلات ایران – ماد ها - را پایه گذاری کردند. یکی از هنرهای برجسته مادها فلزکاری بود. افزون بر گنجینه زیویه در کردستان و گنجینه جیحون در آسیای میانه، آثار به دست آمده از منطقه کلاردشت (مازندران) را هم به هنر مادها نسبت دادهاند. از جمله این آثار جام طلایی است که با نقشهای برجستهای از چند شیر تزئین یافتهاست. مادها سفالگری هم میکردند. مراکز عمده سفالگری آنها علاوه بر زیویه در کردستان و کلاردشت در مازندران، نوشیجان تپه در ملایر، باباجانی در لرستان، بیستون در کرمانشاه بودهاست. از مهمترین آثار معماری ماد آرامگاههای صخرهای است. نظیر فخریکا (فقرگاه)، و دکان داوود در سرپل ذهاب (کرمانشاه)، داو دختر (دایه دختر) در فارس، قزقاپان در عراق و از این قبیل.
دخمه سنگی فقرگاه (فەقرەقا) مقبرهای مربوط به زمان مادهاست و در کنار روستای اگریقاش نزدیک شهر مهاباد قرار گرفتهاست. مقبره سنگی دکان داوود (کهل داو) در شهرستان سرپل ذهاب، روستای کل داوود در ابتدای جاده انزل و در فاصله حدود ۱۰۰ متری از جاده اصلی کرمانشاه به سرپل ذهاب واقع شدهاست. مادها به ویژه به ساخت دژ اهمیت میدادند. شواهد آن را میتوان در اسناد آشوری به ویژه تصاویری که در نقش برجستهها برجای مانده ملاحظه کرد. ازجمله نقش برجسته چنگ نوازان در کوههای مالمیر بختیاری که رواج موسیقی در دوران آریاییها را نشان میدهد.
هنر و تمدن هخامنشی
پس از دولت ماد، پارسها به قدرت رسیدند و در حدود ٧٠٠ پ.م در مناطق جنوبی درههای زاگرس ساکن شدند و بعدها توسط کورش یکی از بزرگترین قلمروهای فرمانروایی دنیای باستان را تحت نام هخامنشیان پایه گذاری کردند. هنر هخامنشی بر مبنای هنر اقوام تابعه به هنری ترکیبی تبدیل شده، یرای مثال آنچه در تخت جمشید بهکار رفته، از هنر بابل، آشور، مصر و شهرهای یونانی آسیای کوچک برگرفته شده، ساختن عمارات روی بلندیها و دادن پلهها از دو طرف و صورتسازیها در درگاهها و پلهها تقلید از آشور و پی عمارات و ستونها و پلههای سنگی، برداشتی است از معابد مصری...
البته هنر هخامنشی با وجود برگرفتههای فراوان، ویژگیهایی هم دارد. مثلاً عظمت و بزرگی بناها و فزونی تجمل و تزئینات عمارات.
از اولین آثار معماری هخامنشیان میتوان به مجموعه پاسارگاد و کاخ آپادانا در شوش اشاره کرد. مهمترین معماری آن عصر، بنای تخت جمشید در دامنه کوه رحمت و مشرف بر جلگه وسیع مرودشت در فارس است با کاخها و تالارهای ستوندار و بناهای متعدد که ورودی آنرا پلکانهای وسیعی میسازد که شمارشان در هر طرف به ١١٠ عدد میرسد. صخره نقش رستم هم در نزدیکی این مجموعهاست. آرامگاههای داریوش اول، خشایارشا و اردشیر هم در آن قرار دارد. اهمیتی که هخامنشیان برای تزئینات قائل بودند باعث رشد و شکوفایی هنر حجاری و نقش برجسته شد که نمونه برجسته آن حجاری دیوار پلکان منتهی به کاخ آپادانا به طول ٩٣ متر است. این اثر صحنه حمله شیر به گاو را نشان میدهد که آنرا نمادی از اعتدال شب و روز یا گردش فصول و یا نماد پیروزی یاد کردهاند. از دیگر نمونههای شاخص حجاری در این عصر پایه ستون سنگی باقیمانده در مجموعه پاسارگاد است که روی آن نقش برجستهای به شکل انسان بالدار (چهار بال) در لباسی ایلامی و با تاجی شاخ مانند (دو شاخ) حجاری شده و کتیبه بالای آن وی را کورش هخامنشی معرفی میکند. وجود کتیبههای میخی به سه زبان پارسی باستان، ایلامی و بابلی در گنجنامه عباس آباد همدان و نقش برجسته بیستون در کرمانشاه از جلوههای توجه به خط و نوشتار در فرهنگ هخامنشی است. در فلزکاریهای این دوران باید به جامهای شاخی (تکوک) اشاره کرد که از جنس طلا و ترکیبی از نقوش جانوری ساخته میشدند. بافندگی هم در عصر هخامنشی رونق داشته، از جمله این آثار قالی پازیریک در سرزمین آلتایی سیبری است که نمود هنر هخامنشی در آن آشکار است.
تمدن و هنر اشکانی
اشکانیان (امپراتوری پارتها)، از ۲۴۷ پیش از میلاد تا ۲۲۴ پس از میلاد، بر قسمت اعظم غرب آسیا و آسیای میانه حکومت کردند. هنر اشکانی در مناطقی از سوریه از جمله پالمیرا و شام که جزئی از سرزمین اشکانیان بودهاند، وجود دارد. در سده دوم میلادی تجارت جاده ابریشم در قلمرو وسیع اشکانی رونق یافت و همین امر موجب تقویت تبادلات هنری و تعامل هنر به ویژه در مسیر جاده ابریشم شد. مهمترین دستاورد هنر اشکانی را میتوان شهرسازی دایرهای و ابداع ایوان، گنبد، قوس و طاق گهوارهای به شمار آورد. حیاطهای باز مرکزی و ایوانهای کم عرض از ویژگی بناهای این دورهاست. علاوه بر کاخها و عمارت کوه خواجه، از دیگر بناهای این عصر باید به آتشکده آذرگشنسب در تخت سلیمان اشاره کرد. ظروف فلزی عصر اشکانی که با شیوهای تلفیقی ساخته شده هم قابل ملاحظهاست. شکل جامها و ساغرها از تکوکهای هخامنشی تقلید شده درحالیکه تزئینات آنها به شیوه یونانی است و با عناصر هنر اشکانی کامل شدهاست. مهمترین آثار این دوره تابوتهای سفالینی است که با تصاویر و نقوش مختلف خطی کندهکاری، تزئین شده و سپس با لعاب پوشش یافتهاست.
دوره اشکانی تجلی نقاشی دیواری هم هست که توانست نقش مهمی در تزئینات معماری این عهد ایفا کند. مهمترین مراکز این هنر کوه خواجه (اوشیدا) در سیستان است.
کوه خواجه، ناهنجاری طبیعی در دریاچه هامون سیستان است که در دهستان کوه خواجه بخش تیمورآباد شهرستان هامون واقع شده است.
نکته دیگر: اشکانیان علاقه خاصی به نمایش و موسیقی از خود نشان میدادند در کاخ هترا که امروزه در کشور عراق قرار دارد، نقابهای نمایشی همراه با نقوش تزئینی به دست آمده که هر یک از آنها نمایشگر شخصیتهای نمایشی آن روزگار بودهاند.
در دوره مورد بحث ادبیات حماسی و پهلوانی رشد کرد که معروفترین اثر به یادگار مانده از آن «خدای نامه» است که بعدها مایه اصلی شاهنامه فردوسی شد. هنر اشکانی علاوه بر عصر ساسانی بر هنر هند و بیزانس نیز تأثیر مستقیم داشته و توسط آنها ادامه یافت. اضافه کنم که اشکانیان رسمالخط ایرانی زبان پهلوی را جایگزین حروف یونانی کردند.
حالا به دوره ساسانی میرسیم.
هنر و تمدن ساسانی
ساسانیان از سال ۲۲۶ تا ۶۵۱ میلادی بر سرزمین ایران حکومت کردند، هنر آنان که از یک سو دنبالهروی سنتهای کهن ایرانی، هخامنشیان و پارتیان بود و از سوی دیگر در مسیر جریانهای هنری شرق و غرب قرار داشت، به سبک و هویت تازه و منحصر به فردی دست یافت که بعدها مورد تقلید قرار گرفت. در شهرهای کازرون و فیروزآباد نمونهای از هنرهای ساسانیان را میتوان مشاهده کرد. گسترش طاقهای نیم دایره با دهانه فراخ و کنگرههای واقع بر طاق از ویژگیهای هنر معماری ساسانیان است. این آثار در کاخ فیروزآباد (کاخ اردشیر بابکان) در قلعه دختر و ابنیه مربوط به شاپور اول در بیشاپور است. بیشاپور شهری باستانی در ایران و از پایتختهای شاهنشاهی ساسانی بوده که در بخش مرکزی کازرون واقع شدهاست.
بخش عظیمی از تزیینات وابسته به دوره ساسانی گچبری است. گچبری که پارتها در کاخها و بناهای مذهبی استفاده کردهاند، در دورهٔ ساسانی رونق ویژهای یافت. در هنر ساسانی به وضوح میتوان نقوش جانوری، گیاهی، انسانی و اساطیری را مشاهده کرد، در هنر مزبور زنان به وضوح به تصویر کشیده شدهاند. در نقوش گیاهی هنر ساسانی، درختان انگور و سرو دیده میشوند، در خصوص نقوش اساطیری نیز سیمرغ چه بر روی ظروف و چه بر روی اجناس بافتنی قابل مشاهدهاست. ساسانیان سبک معماری اشکانی را دنبال کردند و ضمن ایجاد تحول در این شیوه، به ویژه در ساختن بناهای گنبددار و تالارهای وسیع بدون ستون برتری خود را نسبت به دوره های قبل نشان دادند. از مهمترین بناهایی که از عصر ساسانی به جای مانده میتوان به طاق کسری (ایوان مدائن) و کاخ تیسفون با گچبریهای زیبا و کف موزائیککاری شده اشاره کرد.
شایان ذکر است که نقشه و طرح کاخ بیشاپور به شکل چلیپایی (صلیبی شکل) نیز از ابداعات معماری اشکانی است. آتشکده آذرفرنبع در فارس، آتشکده آذرگشنسب در آذربایجان و آتشکده آذربرزین مهر در خراسان یادگار آن دورهاست.اضافه کنم که هنرمندان ساسانی نقش برجستههای باشکوه و عظیمی روی صخرهها بوجود آوردند. از نمونههای خاص پیکرسازی ساسانی میتوان به مجسمه شاپور اول با ابعادی سه برابر قد انسان اشاره کرد که بر ستون سنگی طبیعی در ورودی غاری تراشیده شدهاست. شاخص مهم نقاشی ساسانی را میتوان در دیوارنگاریهای کاخ تیسفون، پنج کنت سمرقند و صحنه شکارگاهی شوش هم مشاهده کرد.
تولید پارچه در زمان ساسانیان پیشرفت قابل توجهی داشت و کارگاههای نساجی در نقاط مختلفی چون بیشاپور، شوشتر و جندی شاپور دایر بود. جنس، طرح و رنگ هم در بافتههای ساسانی شهرت داشت. از بافتههای این عهد میتوان به قالی معروف به «بهارستان» در کاخ تیسفون اشاره کرد. در دوره اشکانی به ویژه زمان خسروپرویز موسیقیدانان بزرگی چون باربد، نکیسا، بامشاد، رامتین... حضور داشتند. سازهای شناختهشده دوره ساسانی شامل عود، بربط، چنگ، غیژک، رباب، نامی، شیپور و چند ساز کوچک ضربی بودهاست.بسیاری از ساختارهای ادبی ساسانی با وجود اوضاع اجتماعی و آسیبهای دوران همچنان به یادگار ماندهاست. از نمونههای شاخص این عهد میتوان به اوستا، دینکرت، بندهشن، ارداف ویرانامک، ماتیکان هزاردادستان و یادگار زریران اشاره کرد. «یادگار زریران»(ایاتکار زریران)، یکی از کهنترین سوگنامههای ایرانی است. یک رساله حماسی مذهبی که در اصل به زبان پهلوی اشکانی بوده ولی صورت کنونیِ آن به خط و زبان پهلوی (زبان پارسی میانه) است. در واژه زریران، الف و نون(ان) نشانهی نسبت است، یعنی یادگار مربوط به زریر.
دوستان پاکیزه رأی و پاک اندیش، از شما سپاسگزارم که به این بحث توجه فرمودید. من از سالهای دور به هنر ایرانی، «یادگار از روزگارانی غبارآلود» تعلق خاطر داشتم، به هر موزه سرمیزدم، عکس و یادداشت برداشته، مدام پرسوجو میکردم و اینجا و آنجا از جمله در ویکیپدیا مینوشتم. میدانم که نارسایی زیادی دارد.
در بخش نخست، به موارد زیر اشاره شد.
· دوران پارینهسنگی و ِقدمَت هنر ایران که دیرینگی جلوههایش به عصر نوسنگی برمیگردد، زمانی که انسان برای نخستینبار از ابزار سنگی دستساز استفاده کرد و یکجانشین شد،
· ساخت سفال که اواخر هزاره نهم پیش از میلاد در مناطق غرب ایران مثل زاگرس، لرستان و گنجدره آغاز شد،
· سیر تحول هنر تصویری در ایران، از غارنگاری و سفالنگاری گرفته، تا دیوارنگاری و کتاب آرایی.
· دورهٔ «مس و خاک» و آثار کشف شده در تپه سیلک کاشان،
· اختراع خط میخی به دست ایلامیان که در پایان هزارهٔ چهارم پیش از میلاد، قدرت گرفتند،
· عصر برنز، که در اوایل هزارهٔ دوم پیش از میلاد، با اختراع و بهکارگیری همبستهٔ مس و قلع آغاز شد، و نیز به کندهکاری، همانند آنچه در نقش رستم صورت گرفته و به مجسمههایی که در تورنگتپه (در شمال شرقی شهر گرگان) یافت شدهاند.
· از «مادها» و «پارسها» و تمدن مانایی هم صحبت کردم و از تنها کتیبهای که از جغرافیای ماناها به دست آمده، کتیبه قلایچی بوکان که به خط و زبان آرامی کهن نوشته شده. (پادشاهی مانا یکی از حکومتهای کوچک زاگرس در هزاره اول پیش از میلاد است).
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اشاره شد که برای کندوکاو در تاریخ هنر ایران، باید به دوره پیشاتاریخ، دوره تاریخی، دوره میانه و دوران جدید توجه داشت. دوران پیشتاریخ شامل سپیدهدم هنر و تمدن فلات ایران (دوران آغازین)، هنر و تمدن ایلام و در نهایت دوره کوچ بود. که به کوتاهی شرح دادم. بعد از آن اندکی به هنر و تمدن ماد، هنر و تمدن هخامنشی، هنر و تمدن اشکانی و هنر و تمدن ساسانی پرداختم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
با فروپاشی ساسانیان برخی از کاخها و آتشکدهها بدون آنکه اصلاح و تغییری در آنها انجام یابد، به مسجد تبدیل شد. برای نمونه ایوان مدائن در تیسفون، آتشکده باستانی مسجد سلیمان و آتشکده آذرخش - مسجد سنگی داراب. در قسمت شمالی مسجد مزبور آسیاب سنگی بزرگی قرار دارد که در دل کوه ساخته شده و مربوط به دوره ساسانیان است. میتوان به قدیمیترین مسجد ایران تاریخانه دامغان هم اشاره کرد. جدا از تاریخانه دامغان، میتوان به مسجد جامع شوش، مسجد جامع سیراف (بوشهر)، مسجد جامع اصفهان و مسجد فَهرَج یزد اشاره نمود.
ساخت مسجد جامع فَهَرج به نیمۀ نخست قرن اول هجری برمیگردد، اما ساختمان اصلی بنا از آثار دوره ساسانیان بوده که با ورود اسلام و در اصل زمان خلافت عمر به مسجد تبدیل شدهاست. کم کم بنای مدارس با صحنهای باز، سرسراهای گنبددار و ایوان در چهار نمای حیاط، در دستور کار قرار گرفت و کم کم استفاده از آجر باب شد. بویژه که از چوب باداومتر و از سنگ ارزانتر بود. در سده سوم هجری ساخت محراب هم در مساجد رواج یافت، همچنین ساخت آرامگاههای گنبد پوش که ریشه در آتشکدههای ساسانی دارد. برای مثال آرامگاه امیراسماعیل سامانی در بخارا، که شعر و رقص آجر، در آن تماشایی است.
سفالگری بیش از دوره ساسانی رونق گرفت و سفالینهها با رنگهای لاجوردی تیره روی پوشش سفید و آبی و سبز و زمردی ارائه شد. در سده سوم هجری نقاشی زرین فام روی سفال به عنوان جانشینی ابتکاری برای ظروف زرین مرسوم میشود. از دیگر تحولات در این دوره تزئین سفالگری با هنر خوشنویسی است. بویژه در خراسان. خط کوفی به دست هنرمندان ایرانی به صورتی زیبا، با ارزش تزئینی بسیار درآمد، درآغاز، خواندن خطوط با اشکالاتی روبهرو بود که بعدا اصلاح شد. از آن زمان نمونهای از مصورسازی کتاب جز نسخه اَرْژَنْگ [aržang] مانی در دسترس نیست. آثار پراکنده، بهویژه دیوارنگاریهای دوران اموی و عباسی، همچنین نگاره بر روی سفالینهها بیانگر تداوم سنت نقاشی از دوره ساسانی به دوره جدید – بعد از ظهور اسلام – است.
در طی سده چهارم تا ششم هجری آل بویه، آل زیار، سلجوقیان، اتابکان و خوارزمشاهیان در قدرت بودند. این دوره تاریخی مهمترین دوران همزمانی هنر و ادبیات فارسی است. سفالگری، کتیبهنگاری، کتاب آرایی و فلزکاری رونق گرفت. ساخت و ساز بناهای مذهبی توسعه یافت و ساختار بناهای تک ایوانه و دو ایوانه به چهار ایوانه، از جمله در مسجد جامع اصفهان و مسجد جامع زواره در دستور کار قرار گرفت. کم کم شاهد تلفیق ایوان و گنبد، تبدیل بناهای شبستانی به ایوانی، ساخت مناره، برجهای آرامگاهی، کاربرد کاشی تک لعاب، گچبری و نوعی گنبدسازی مخروطی معروف به «رُک» هستیم.
نخستین آرامگاههای ایران، برج مانند بود، از جمله در گنبدکاووس. و آٓرامگاههای قبهای شکل از جمله برجهای خرقان و سلطان سنجر. برجهای چند ضلعی و ترکیبی مثلاً گنبد سرخ و کبود مراغه.
از دیگر نوآوریهای این دوره ساخت مناره است که قدمتی کهن در معماری ایران دارد و نخستین نمونه تاریخدار را میتوان در آتشکده میل اژدها ممسنی متعلق به دوره اشکانی دانست. آتشکده مزبور تنها اثر باقی مانده از دوران پارتها (اشکانیان) است، که در شهرستان نور آباد ممسنی واقع شده، این اثر در کنار کوهی با نام تنگِ کُلِه Tang-e Koleh، در شمال غربی استان فارس قرار دارد.
چون به معماری ایران اشاره شد، اضافه کنم: در معماری ایرانی از ۶ شیوه صحبت میشود، دو تا مربوط به قبل از اسلام (پارسی و مادی) و چهار تا مربوط به بعد از اسلام (خراسانی، رازی، آذری و اصفهانی). شیوه خراسانی از سده اول هجری تا زمان آل بویه ادامه پیدا میکند. دومین شیوه (سبک رازی) در آغاز در ری رواج داشت و متاثر از شیوه پارسی، پارتی و خراسانی است. سبک آذری از زمان ایلخانان مغول آغاز میشود و تا زمان صفویه ادامه پیدا میکند. ششمین سبک (اصفهانی) زمان قراقویونلو ها، عصر نادری، زندیه و قاجار را دربرمیگیرد که هر کدام شرح خود را میطلبد و در این بحث نمیگنجد.
در سده هفتم و هشتم هجری، ایران با حملات ویرانگر مغول روبرو میشود و برای مدتی همه چیز بهم میریزد. بعدها شماری از سیاستمداران ایرانی به مهاجمین پیوسته، شرایط به گونه دیگری رقم میخورد. در این دوره - زمانه ایلخانان، جلایریان، آل مظفر و... - شاهد برپایی بناهای باشکوه هستیم.
از مهمترین اتفاقاتی که میتوان در این دوره به آن اشاره کرد ایجاد شهرکی فرهنگی به دستور رشیدالدین فضلالله همدانی، وزیر غازان خان در نزدیکی تبریز بود. این مکان که رَبع رشیدی نام داشت، محلی برای گرد هم آمدن هنرمندان، محققان و کاتبان ایرانی و خارجی بود. از آثاری که در رَبع رشیدی تولید شد، زیباسازی کتاب جامع التواریخ است که هنرمندان زیادی با سبکهای متنوع روی آن کار کردند.
جامعالتواریخ یا تاریخ رشیدی از آثار کهن به زبان فارسی دربارهٔ اسطورهها، باورها و تاریخ ایران تا پایان دورهٔ ساسانیان و سایر اقوام است که توسط رشیدالدین فضلالله همدانی نگاشته شده است.
در معماری این دوره، بناها با کاشی لعابدار تزئین میشد و بر فرازشان پوشش گنبدی یا هرمی هشتگوش وجود داشت که نمونه آن را میتوان در گنبد سلطانی - آرامگاه اُلجایتو (سلطان محمد خدابنده) دید. از رصدخانه مراغه و قصر ایلخانی در تخت سلیمان هم باید یاد کرد. همچنین مسجد جامع ورامین، مسجد جامع یزد، مسجد جامع کرمان، آرامگاه بایزید بسطامی، و آرامگاه شیخ عبد الصمد نطنزی عارف سده هشتم هجری...
شاخصترین تزئینات معماری دوره مورد بحث را میتوان در محرابسازی از جمله محراب مسجد جامع اصفهان دید. تحول دیگر در زمینه کاشی مُعَرَّق است که جایگزین آجرکاریها و تلفیق آن با کاشی بنایی شدهاست. مُعَرَّقکاری یا پارهچینی یکی از صنایع دستی است که در آن قطعههای کوچک کاشی، چوب، فلز و مانند آنها را بر اساس طرح و نقشهی قبلی، در کنار هم روی یک سطح میچسبانند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در سده هفتم و هشتم هجری نگارگری به حد شکوفایی خود نائل شد. نگارگران ایرانی که متاثر از هنر بیزانسی بودند، با دقت در جزئیات، ترسیم کوه به شیوه لایه لایه، ابرهای پیچان، هاشورزنی و ترسیم آب به صورت پولک پولک، و استفاده از رنگ نقرهای، نگارههای زیبا آفریدند. شاخصترین این آثار شاهنامه فردوسی و کتب تاریخی است که برای مصورسازی آنها تلاش بسیار شدهاست.
با حضور هنرمندانی که وفادار به سنت ایرانی بودند، و به میراث هنری سرزمینهای دیگر هم، اشراف داشتند، سنت نگارگری ارتقا یافت و آثاری با تلفیق سنتهای تصویری سدههای چهارم تا ششم هجری و عناصر آسیای میانه به یادگار ماندهاست.
نگارگران شیراز همزمان با دوران تسلط ایلخانان مغول توانستند میراثدار سنتهای پیشین هنری ایران در نگارگری باشند. آنها تلاش بسیاری در تولید آثار مکتوب و سنت کتابت داشتند و ابداعاتی را در زمینه نقاشی و نگارگری ایجاد کردند.
شاخص آثار این دوره را میتوان در دیوان خواجوی کرمانی و مجموع همای و همایون و دیوان سلطان احمد جلایر دید.
کتابآرایی و خوشنویسی در طیف گستردهای رواج یافت و کتابت را به هنری فاخر مبدل ساخت. این تحول با حضور احمد سهروردی، یوسف مشهدی، سید حیدر، نصرالله طبیب، ارغون کابلی و مبارکشاه تبریزی از شاگردان یاقوت مستعصمی در فارس، خراسان و آذربایجان شکل گرفت.
هنرمندان کاشانی به دلیل دارا بودن امکانات منطقهای رشد قابل ملاحظهای در سفالگری داشتند و توانستند در این دوره نوشتههای برجستهای را به نقاشی بیافزایند و فن مشبکسازی حروف سفالین را به کمال رساندند و در تزئین از طراحی و خطاطی و شیوه نگارگری بهره بردند. در ری از سفالینها موضوعاتی از جمله مجالس شکار یا چوگان را بر زمین سفید یا لاجوردی به همراه نقش ترنجهای زیبا استفاده میکردند.
هنر چوب در این دوره دارای اهمیت بود و از نمونههای شاخص آن میتوان به منبر و رحل مسجد جامع نائین و اصفهان اشاره کرد و نیز به مُنَبَّتکاری که بهشرحتر توضیح میدهم. ریشهٔ کلمهٔ مُنَبَّت از کلمهٔ نبات گرفته شده و به معنی رویانیده میباشد؛ در مُنَبَّتکاری نقشها به صورت برجسته روی زمینه کار قرار میگیرند. مواد اولیه مُنَبَّت انواع چوب است. ابتدا طرح مورد نظر روی چوب حکاکی شده و سپس به صورت برجسته و حجمدار درآورده میشود. شنیدهام مُنَبَّتکاری قبل از ظهور ساسانیان در ایران رواج داشته، شاید اشاره به سر ستونهای داخلی کاخهای تخت جمشید است. قدیمیترین اثر مُنَبَّت موجود که تاریخ نیمهٔ اول قرن سوم هجری قمری را دارد یک لنگه در چوبی متعلق به مسجد جامع عتیق شیراز است که در دورهٔ عمر و بن لیث صفاری ساخته شده و روی آن با خلالهایی از چوب گردو و نقوش بسیار زیبایی زینت شدهاست.
با توجه به اینکه ساخت بناهای مذهبی و کاخهای سلطنتی در دورهٔ صفویه، افزایش محسوسی یافت عدهٔ زیادی از هنرمندان به اصفهان که مرکز کشور بود و اکثر ابنیهٔ مورد اشاره در آن احداث میشد روی آوردند و تجمع این هنرمندان در یک نقطه به ویژه گلپایگان، که تبادل تجربیات از اولین برآیندهای آن بود باعث شد تا آثاری ماندنی و زیبا به وجود آید.
بعد از سقوط سلسلهٔ قاجاریه، مردم توجه بیشتری به ارزشهای فرهنگی و صنعتی خویش پیدا کرده، و بدیهی است که در چنین شرایطی هنرمندان و صنعتگران و اهل حرفه نیز نقشی بزرگ داشتند. در همین رابطه علی مختاری گلپایگانی (رئیس صنایع مستظرفه مدرسه دارالفنون) و احمد صنیعی که جزو معدود باقیماندگان استادان مُنَبَّت کار بودند به تهران آمده و به تربیت شاگردانی جهت احیا و حفظ هنر و صنعت آبا واجدیشان پرداختند برادران مختاری، (علی و محمد)، هردو با کمال الُملک، نزدیک بودند. من اینها را از استاد خودم زنده یاد محمد مختاری شنیدم. سال ۱۳۰۲ برادرم علی (مختاری) بنا به پیشنهاد کمالالملک از گلپایگان به تهران رفت و در بخش صنایع مستظرفه مدرسه دارالفنون، ضمن ریاست این بخش به تدریس شیوههای مختلف منبتکاری پرداخت.
اضافه کنم که تعمیر منبر صاحب الزمان مسجد گوهرشاد (در سال ۱۳۲۵شمسی)، کار استاد حیدر نیکنام گلپایگانی است. منبر مسجد سرآور گلپایگان هم از نظر هنر مُنَبَّت حرف ندارد. من آن را از نزدیک دیدهام. پنج پله، حدود دومتر و نیم ارتفاع و نیم متر عرض دارد. درب قدیمی امامزاده ابوالفتوح وانشون (در گلپایگان) نیز شاهکار مُنَبَّتکاری در زمان شاه تهماسب صفوی است. دم در یکی از بناهای قرن یازدهم هجری که در زمان شاه عباس اول صفوی احداث شده، (بقعه هفده تن در گلپایگان) چوب مُنَبَّت کاری شده زیبایی به چشم میخورد که کار یکی از نیاکان من، استاد عبدالحسین (پدر اوسا علی آقا معظمی) است.
جدا از گلپایگان، در آباده نیز مُنَبَّتکاری ارج و قرب بسیار داشتهاست. نمونههای نفیس قاشقهای شربتخوری ساخت آباده، حتی تا موزه ویکتوریا و آلبرت انگلستان نیز راه یافته و من آنها را دیدهام. احمد امامی؛ یکی از قدیمیترین نامهای شناخته شده این هنر، اهل آباده بود که شاهکار مُنَبَّت کاری «کاخ مرمر» یادگار اوست. همچنین علی امامی و محمد طاهر امامی؛ فرزندان وی، از جمله بزرگترین استادکاران مُنَبَّت بودند که خودشان و شاگردانشان مُنَبَّت آباده را در ایران و جهان گسترش دادند. برخی آثار این استادکاران مانند تابلوی برجسته مُعَرَّق و سیمرغ، در موزه هنرهای ملی نگهداری میشود. از مُنَبَّتکاری بگذریم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در ایران طراحی پارچه تغییر کرد. به طوریکه نقشهای پیش از اسلام از رواج افتاد و به جای آن رنگهای تند و تیره در زمینه پارچه معمول شد و تنها وسیله ایجاد برجستگی و تضاد به کار بردن الیاف فلزی بود. پارچههایی به صورت راه راه یا با شاخ و برگهایی از گل نیلوفر رایج شد. تزئیناتی از پرندگان خیالی و جانوران نیز به کار میرفت و طرح به گونهای تکرار میشد که بیننده حرکتی مُورَّب را احساس میکرد. اضافه کنم که با وجود نمونههای اندک آثار فلزی از جمله شمعدانهای فلزی، نمیتوان بطور دقیق، روش تولید این هنر در سده هفتم و هشتم هجری را روشن کرد.
...
چاقوسازی و چارق دوزی زنجان، مسگری، ملیله کاری، جاجیم کاری، زیلو بافی (قمصر)، اُرمک بافی، سوزن دوزی، گلابتون دوزی، پوستین دوزی، خراطی، گره چینی، نمد مالی، حصیر بافی، ملیله دوزی، سنگ تراشی، حکاکی روی چرم، زرتشتیدوزی (گلونقش)، یک هنر باستانی زرتشتی، شامل نگارهها و نمادهای ویژهای که هر کدام ریشه در باورها دارد. خاتم کاری، گره چینی (یکی از هنرهای ظریف و برجسته ایرانی است که با ایجاد الگوهای هندسی پیچیده و متقارن در معماری، طراحی اشیا، و تزئینات بناها شناخته میشود).
همچنین خوسدوزی یکی از انواع رودوزیهای سنتی و از جمله هنرهای بومی مناطق جنوب ایران بهخصوص استان هرمزگان. مواد اولیه خوسدوزی نخ طلا و نقره است، اما اکنون نوارهای پلاستیکی رنگی را هم بکار میبرند. نقوشی که در طراحی این هنر استفاده میشود بیشتر نقوش گیاهی، حیوانی و هندسی است. ناگفته نماند که بیش از ۳۰۰ نوع صنایع دستی در ایران وجود دارد
اواخر سده هشتم و نهم هجری
با به قدرت رسیدن تیمور و جانشینانش بناهای باشکوه با نمای کاشیکاریهای رنگارنگ آراسته شد و کتابآرایی و نگارگری ایرانی را از جمله خوشنویسی و جلدسازی به اوج رساند. در دوره تیموری شهر سمرقند بیش از پیش بر سر زبانها افتاد. مهمترین اقدام تیمور پس از استقرار حکومت، ساخت مسجد جامع شهر سمرقند بود. شاهرخ میرزا از بزرگترین پادشاهان تیموری که به علم و هنر علاقه داشت. پایتخت خود را از سمرقند به هرات منتقل کرد و آن شهر را مرکز هنرمندان و دانشمندان ساخت. در دوران شاهرخ در بارگاه امام رضا نوسازی گستردهای صورت گرفت و در کنار آن مسجد جامع بزرگ گوهرشاد و ٢ تالار اجتماع افزوده شد. گوهر شاد همسر شاهرخ میرزا بود. در این دوران الگوی مدرسه سازی توسط معمار بزرگ قوامالدین شیرازی به اوج رسید. در دوره مورد بحث هنر چوب و فلز با دقت و قابلیتهای ظریف هنرمندان پدید آمد، درهای بقعه خواجه احمد یَسَوی، صوفی و بنیانگذار طریقت یَسَویه یک نمونه است. آثار مورد توجه در این دوره معمولا شامل نمونههایی از قلمگیری تیره در زیر لعاب شفاف فیروزهای و سبز و نقاشی زرین فام بود که به صورت اشیاء تزئینی و کاربردی، حروف سنگی و کاشی به کار میرفت. در این دوره استفاده از کاشی مُعَرَّق برای تزیین بنا، بسیار رواج داشت که نمونه شاخص آن را میتوان در کاشیکاری مسجد گوهرشاد و مسجد کبود تبریز (گؤی مسجید) دید که مربوط به دوران حکمرانی قراقویونلوها در قرن نهم هجری است.
سده دهم و یازدهم هجری
در دوران صفوی مراکز هنری ایران به سمت ناحیه غربی و مرکزی ایران کشیده شد و توانست با حفظ سنتهای کهن هنر ایرانی جایگاه مهمی را رقم زند. در این دوره با شکوهترین مساجد به لحاظ طول، بزرگی و زیبایی با تزئینات و کتیبههای خوشنویسی شده، ساخته شد. در بسیاری از مساجد از ستونهای چوبی برای بالابردن خاصیت انعطافپذیری سازههای آجری استفاده میکردند.
سبک معماری این دوره که بیشتر در اصفهان خودنمایی میکرد به شیوههای متفاوت تجربیات هنری توجه داشت و آثار منحصر به فردی از بناهای غیردینی نظیر کاخ چهل ستون و هشت بهشت در اصفهان، بازارها و کاروانسراها در شهرهای بزرگ و راههای اصلی بازرگانی و تجارت ایجاد شد. دوره صفویه با حضور کمالالدین بهزاد و شاگردانش، موقعیت هنری خود را توانست تثبیت کند. در این عصر، نگارگری از نوعی ترکیببندی حلزونی پیروی میکرد که شاخص آنرا میتوان در نسخه شاهنامه نفیس آن دوران دید.
یادم رفت اشاره کنم که با حمله مغولان و در پیامد آن روی کار آمدن حکومت ایلخانیان، مراغه و تبریز جایگاه فرهنگی پیدا کرد. در این دوره، مکتب تبریز اول که به آن مکتب ایلخانیان نیز میگویند، همراه با دوره بعدی خود یعنی جلایریان، بُنمایه اصلی نگارگری ایرانی را تشکیل میداد.
یکی از آموزگاران هنر گفتهاند: در نگارگری، گاهی تصویر به ما خیره میشود، پیش از آنکه ما به آن نگاه کنیم. در نگارگری ایرانی، خیال، از واقعیت هم واقعیتر است.
زمین، تخت است. اما نه از سر ناتوانی، بلکه برای اینکه هر چیز، جای خودشرا داشته باشد. زمان، در هم پیچیده است. گذشته و حال و آینده، پیچیده در لحظهی اکنونه؛ و هیچ سایهای نمیبینیم. چون نور از درون میتابد!
با تشکیل حکومت صفویه شاه اسماعیل مرکز حکومتش را تبریز برگزید و نگارگران ترکمن از جمله سلطان محمد را در تبریز جمع کرد. هنرمندان مکتب هرات و امثال شیخزاده و کمالالدین بهزاد ابتدا تحت فرمان حکومت صفویه در هرات اثر هنری تولید میکردند و سپس در زمان حکومت شاه تهماسب به تبریز مهاجرت کردند.
پس از تبریز برای مدت زمان کوتاهی مکتبی هنری در مشهد (درنیمه دوم سده دهم هجری) بوجود آمد که به موضوعات عادی و ترسیم درخت کهنسال با تنه و شاخه گرهدار میپرداخت و در آنها استفاده از رنگ سفید خودنمایی میکرد. حاصل این تجربه هنری را میتوان در کتاب هفت اورنگ جامی دید.
در اواخر سده دهم (٩٤٧ هـ) با حضور مکتب هنری قزوین هنرمندان بیشتر به دیوارنگاری روآوردند. درمکتب قزوین با تغییر و تحول سبک مشهد روبرو هستیم. گرچه در نگارگری کاهش تنوع رنگ و پیکرهها پدید میآید، با این حال سنت شاهنامه نگاری وجود دارد و دیوارنگاری هم متحول میشود. در میانه سده دوازدهم هجری با انتخاب اصفهان به عنوان پایتخت صفوی تحولی در عرصه نگارگری ایجاد میشود و شیوه مستقل رضا عباسی با گرایش واقعهنگاری و تأکید بر قلمگیری انجام میشود.
خط مهمترین عنصر در طراحی و هنر نقاشیست و قلمگیری گویاترین شکل خط. قلمگیری وجه تمایز نگارگری با نقاشی است که توسط قلموهای بسیار ظریف ساخته شده از موی گربه و سمور انجام میشود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هنر ایرانی در دوره صفویه توانست سهم بسزایی را در هنر گورکانی، کشمیر و عثمانی بگذارد و خود نیز تحت تأثیر هنر اروپایی قرارگرفت و نوعی هنر به عنوان فرنگیسازی در ایران رایج شد. این رویکرد جدید باعث شد تا هنرمندان، سبک تزئینی پیشین و موضوعات مبتنی بر ادبیات غنی فارسی را کنار گذاشته و براساس سلیقه روز، به چهرهپردازی و منظرههای طبیعی و دورنماسازی توجه کنند و روشی تلفیقی نیز از سنتهای هنری با تأثیرات اروپایی بوجود آورند.
پیامد این تحول زمینه ساز گرایشات متعدد رواج سیاه قلم، مُرَقَّعات، دیوارنگاری، نقاشی گل و مرغ و شیوههای مردمنگاری شد. مُرَقَّع به مجموعهای متصل به هم از قطعات مختلف هنری شامل انواع آثار خوشنویسی و نقاشی گفته میشود.
سده دوازدهم و سیزدهم هجری
تحولِ بافت و منسوجات زمینه ساز تولید قالیهایی بود که شاخص آن فرشهای اردبیل و اصفهان است. غنای این فرشها به دلیل کاربرد طرحهای ختایی و اسلیمی (نوعی نقوش تزیینی به شکل شاخ و برگ گیاهان)، و... با الیاف ابریشم است.
در سدههای دوازدهم و سیزدهم هجری دولتهای متفاوتی پس از انقراض صفویان با خاتمه دادن به هرج و مرج داخلی و فروپاشی اقتدار مرکزی در ایران شکل میگیرد. در این دوره دولتهای محلی به مرور به قدرت رسیدند که میتوان به افشاریه، زندیه و قاجاریه اشاره کرد. در ابتدای این دوره بیشترین تلاش برای بازپسگیری سرزمینهای اشغالی و کشورگشایی گذشت. اما جریان هنری همچنان با تأثیرپذیری از روند فرنگیسازی و حفظ ارزشهای سنتی در هنر ایران ادامه داشت. در دوره افشاریه با توجه به تداوم سنت فرنگیسازی دوران صفویه نمونههایی از آثار هنرمندانی که همچنان در این دوره زندگی میکردند ادامه یافت. تحول اساسی در این دوره را بیشتر میتوان در شیوههای جدید هنری به ویژه نقاشی بر اشیاء قاب آینه و صندوقچههای جواهر و... دید
جریانهای هنری در دوره قاجاریه با گرایشات متعددی به وجود آمد. این هنر شامل نقاشیهای دیواری، تک نسخهها، نقاشیهای لاکی روغنی و پشت شیشه و نقشبرجستههای سنگی و ساخت بناها و کاخهای متعدد است. شیوه نگارگری و نقاشی در این دوره با فضای معماری و گرایش به جلال و شکوه ظاهری هماهنگ است. پس از تأسیس مدرسه دارالفنون و دارالصنایع به عنوان اولین مرکز دولتی آموزشی هنری نوعی گرایش به هنر اروپایی به وجود میآید و تمایل به هنر اشرافی به اینگونه آثار بیشتر میشود.
خوشنویسی این دوره که بیشتر به شیوه نستعلیق میباشد به دلیل کاربردهای جدید هنری به شکل سیاه مشق و یا نوعی نگارش مناسب برای چاپ سنگی است. نَسْتَعْلیق یکی از شیوههای خوشنویسی ایرانی است و از دو واژهٔ نَسْخ و تَعلیق پدید آمده است. پیدایش نستعلیق پس از حملهٔ مغول و در روزگار ایلخانی با دگرگونیهای شگرف در نگارگری ایرانی همراه بود.
همزمان با شکلگیری انقلاب مشروطه نوعی گرایش به سمت هنرهایی با زمینههای سنتی و مذهبی و حتی عامیانه به عنوان نقاشی پشت شیشه برای شمایلسازی و مصورسازی قصههای مذهبی به وجود آمد. رویکرد دیگر در این زمینه شکلگیری نقاشی قهوهخانهای است که با گرایش به مضامین مذهبی و حماسی در شکلهای مختلف پردهای، نقاشی و نقاشی دیواری در مکانهای عمومی شکل گرفتهاست. این نوع نقاشی به روش رنگ و روغن و با بیان چندواقعه در کنار یکدیگر در مفهومی داستان گونه ارائه میشد.
...
دوستان عزیز دانش تاریخی ما هیچگاه کامل نیست. همواره واقعیات جدیدی در حال کشف شدن هستند، واقعیاتی که میتوانند تصویر ما از گذشته را دگرگون سازند...
در همین زمینه:
در باره نگریستن، جان برجر، ترجمه فیروزه مهاجر شیوههای نگریسن، جان برجر، ترجمه زیبا مقربی/ میثم سامان اشکها و تصویرها، جیمز الکینز، ترجمه حسام الدین رضایی تاریخ هنر، ارنست گامبریج ترجمه علی رامین هنر در گذر زمان، هلن گاردنر، ترجمه محمد تقی قرامرزی چیستی هنر، نایجل واربرتن، ترجمه مهتاب کلانتری پرسش از هنر، نایجل واربرتون، مرتضی عابدینی فر دایره المعارف هنر، تالیف روئین پاکباز شاهکارهای هنر ایران، آرتور پوپ، ترجمه پرویز خانلری سبکها و مکتبهای هنری، ایان چیلورز، ترجمه احمد ضابطی جهرمی مروری بر نگارگری ایرانی، تالیف اولف گرابر، مترجم مهرداد وحدتی دانشمند