قتلعام کاتین The Katyn massacre
بعد از فیلم سینمایی KATYN اثر کارگردان بزرگ لهستانی «آندژی وایدا» Andrzej Wajda، همچنین پس از سقوط هواپیمای «لخ کاچینسکی» (رئیس جمهور لهستان)، بین هموطنان ما «کاتین» بر سر زبانها افتاد ولی در مورد آن جز اشاراتی کوتاه، مطلبی به فارسی نبود.
من از مدتها پیش در مورد آن واقعه هولناک The Katyn massacre تحقیق میکردم و نخستین مقاله به زبان فارسی را هم در مورد آن نوشتهام و از گذشته اخبار مربوط به آن را دنبال میکنم.
متاسفانه مدتی است این گزارش غیرواقعی تبلیغ میشود که «دادگاه اروپا اسناد کاتین را جعلی اعلام نموده است»! متن کامل حکم دادگاه اروپا در مورد جنایتی که در کاتین صورت گرفته در آدرس زیر است:
در هیچ جای این حکم نیست که دولت شوروی (سابق) ربطی به کشتار در کاتین ندارد و اسناد کاتین جعلی است. (به عکس) حکم مزبور بر مسؤولیت دولت شوروی در زمان استالین انگشت گذاشتهاست.
برای اینکه از هزارتوی کاتین سردرآورم و به اطلاعات کامل و حقیقی برسم، زحمات زیادی کشیدم و در آغاز با خودم عهد کردم اگر به نتیجه رسیدم در بند پرسش شیطانیِ «این حقیقت به نفع کیست»، نباشم.
در مورد کاتین شاید چندین هزار صفحه را مرور نموده و دهها سند را زیر و رو کرده ام. پای صحبت تعدادی روسی و لهستانی و آلمانی و...(که به نوعی کاتین برایشان اهمیت دارد) نشستهام و قتلگاه کاتین و یکی دو جای دیگر را هم از نزدیک دیده و مطالعه میدانی کرده ام.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقایع نمایی از وقایع نگاری ارزش بیشتری دارد
کشور لهستان مرا به یاد «رافائل لمکین» پیشاهنگ مبارزه با نسلکشی میاندازد که واژه «ژنوسید» GENOCIDE را بر سر زبانها انداخت.
کپلر، کپرنیک، شوپن، ماری کوری، هنریک سینکیهویچ، ولادیسلاو ریمونت، جوزف کنراد، شیمبورسکا، رومن پولانسکی، کاپوشچینسکی و، آندژی وایدا...همه از لهستان برخاستهاند.
اردوگاههای مرگ «سوبیبور» و «تربلینکا»، آوارگانی که در مقطع زمانی جنگ جهانی دوم راهی ایران شدند، پیمان سرّی هیتلر ـ استالین، و قتلعام کاتین، همه در رابطه با لهستان است.
هروقت به اسیرکُشی سال ۶۷ فکر میکنم، کشتار کاتین نیز، تمام ذهنم را میگیرد.
البته مضمون آن فتوای هولناک و رنج و شکنج آنهمه جوان رعنا که مظلومانه بر دار شقاوت کشیده شدند، مثل و مانند ندارد و کشتار کاتین، تنها در دَدمنشی و پرده پوشی است که به آن تنه میزند.
اما، کاتین چیست و کجا است؟ و آیا ربطی هم به دردهای ما دارد؟
فرض را بر این میگذارم که خواننده دردمند و فرهیخته اینگونه مقالات، کم و بیش با اصلی ترین وقایع تاریخ معاصر آشنا است (و اگر نیست، با سرنخهایی که خواهم داد میتواند آنرا دنبال کند.)
کلید واژه ها:
قرارداد ورسای، کنفرانس مونیخ، جنگ جهانی دوم، لهستان، پیمان سّری ریبنتروپ ـ مولوتف، دادگاه نورنبرگ، کیش شخصیت، دشمن خلق Враг народа (وِراگ نارُودا)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کاتین، کشتارگاه چند هزار لهستانی
کاتین جنگلی است در روستای «گه نیوزدوا» Гнёздово نزدیکی شهر اسمولِنسْک Смоленск در کشور روسیه، و من از نزدیک آنرا دیدهام. حوالی رودخانه «دِنیـِپـِر» Днепр است که از روسیه آغاز شده و پس از گذشتن از بلاروس و اوکراین به دریای سیاه میریزد. این رودخانه حدود دو فرسنگ با شهر «اسمولِنسْک» فاصله دارد. کاتین، کشتارگاه هزاران لهستانی در جنگ جهانی دوم است. قاتلین چه کسانی بودند؟ هیتلر و گوبلز و گشتاپو؟ همانها که سال ۱۹۴۲، در چکسلواکی (سابق)، وقتی یکی از سرکردههای آلمانی بدست چریکها کشته شد، روستاهای کوچک «لیدیسته» Lidice و Ležáky «لِژاکی» را به خاک و خون کشیدند؟ نه، آنان از جنایت کاتین، برکنار بودند.
البته اگر نیک بنگریم، یعنی سراغ ریشهها برویم در اصل، فجایعی چون کشتار کاتین به عملکرد خداوندان قدرت و ثروت برمیگردد، همانها که با تحمیل قرارداد وُرسای به آلمان (در ۱۹۱۹) و سپس، با ساخت و پاخت در کنفرانس مونیخ (در ۱۹۳۸) زمینه رشد فاشیسم را فراهم کردند. از این زاویه، مسؤول اول همه کژیها در جنگ جهانی دوم، پدرخواندههای فاشیسم هیتلری و اربابان زر و زور است اما، نمیتوان و نباید از مسؤولیت دولت شوروی در قتلعام کاتین گذشت و هر واقعیتی را به تبلیغات مسموم ارتجاع جهانی و ولگردان سیاست باز نسبت داد.
کسانی که آزادی برایشان آرمان است، نباید سلاّخی در کاتین را انکار و توجیه کنند که امپریالیستها چنین و چنان کردهاند، زمان استالین با تمام قوا، نظام نوپای سوسیالیستی و کشور شوراها را نشانه گرفتند، ضدیت با کمونیسم از کانال ضدیت با استالین میگذرد...
کسانی که آزادی برایشان آرمان است، نباید سلاّخی در کاتین را انکار و توجیه کنند که امپریالیستها چنین و چنان کردهاند، زمان استالین با تمام قوا، نظام نوپای سوسیالیستی و کشور شوراها را نشانه گرفتند، ضدیت با کمونیسم از کانال ضدیت با استالین میگذرد...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجیه جنایت، جفا به حقیقت است
متاسفانه همه اسناد نشان میدهد که کشتار کاتین، زیر سر استالین و امثال «لاورنتی پاوالوویچ بریا» است و «مولوتوف» و «وروشیلوف» و «کالینین» و «میکویان» و «کاگانوویج» (اعضای دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی) و بازجویانی جون «کوبولف»، «مرکولف»، «واسیلی بولوخین» و «باشتوکف» در آن نقش مستقیم دارند.
کار پلیس مخفی (نارودنی کامیسهریات وونوترهنیخ دیهل)یا به اصطلاح «کمیساریای خلق برای امور داخلی» است که مخالفین خودشان را به عنوان «دشمنان خلق» Враги народа (وِراگی نارُودا)، خیلی راحت سربه نیست میکردند.
NKVD Народный Комиссариат Внутренних Дел
...
کشتار روشنفکران و افسران لهستانی در سال ۱۹۴۰ (به احتمال زیاد، ماههای مارس و آوریل) روی دادهاست. سه سال بعد نظامیان آلمانی اجساد قربانیان را پیدا کرده، و برای پرده پوشی اشغال لهستان و قتل اندیشمندان، تا توانستند جار و جنجال بپا کردند. رادیو برلین سیزدهم آوریل سال ۱۹۴۳ در ساعت ۹ و ۱۵ دقیقه واقعه کاتین را با آب و تاب شرح داد اما کلمهای از رفتار مشابه نیروهای هیتلر در روستاهای لیدیچه و لِژاکی نگفت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
روزولت و چرچیل نیز، در دستگاه استالین رفتند
نازیها برای منحرف ساختن توجه افکار عمومی از جنایات خودشان در مورد کمونیست ها، یهودیان، اسلاوها، کولیها و دیگر مخالفان، اخبار این کشف را به سرعت پخش کردند و جار زدند: در حوالی جنگل کاتین، گورهای بی نام و نشانی کشف شده که بقایای ٤١٤٣ جسد را در خود دارد، تمام قربانیان لباس افسران لهستانی به تن دارند. بدون تردید مسؤول این جنایت دولت شوروی است.
مسکو اما، کاسه کوزهها را بر سر آلمانیها شکست و نام کاتین را در میان نامهای سانسورشده گذاشت. رفقا و وردستهایش در ورشو نیز، تا روزی که بر سر کار بودند، همین ساز را زدند. کی جرأت میکرد از کاتین بنویسد و بگوید.
...
روزنامه پراودا (پراودا یعنی حقیقت) سه روز بعد، در ۱۶ آوریل سال ۱۹۴۳ از خیمه شب بازی دشمن دم زد و نوشت: خون صدها هزار قربانی به گردن قاتلان نازی است و هیچ لهستانی دروغ آنان را باور نمیکند و قاتلان به زودی به سزای جنایات خودشان خواهند رسید...
عجبا که «روزولت» رئیس جمهور وقت ایالات متحده و جناب چرچیل در دستگاه استالین رفتند و همین ساز را نواختند. در شوروی قلمهای چاپلوس و نجس، کوچکترین اشارهای به اصل داستان نمیکردند. گویی تنها چیزی که برایشان مطرح نبود همان حقیقت (پراودا) بود.
به پرسش پراودا، روزنامه رسمی دولت شوروی نگاه کنیم:
Катынь. Как и почему гитлеровцы расстреляли польских офицеров?
...
ارتش شوروی زندانیان لهستانی را به ۳ اردوگاه زیر برده بود:
1) کوزلسک، در شرق شهر اسمولنسک،
2) ﺳﺘﺎﺭﺍﺑﻠﺴﮏ، در نزدیکی خارکف، و
3) اوستاشکو Ostashkov نزدیک شهر «تور» (کالینین)
در ژوئیه و اگوست سال ۱۹۴۱ بارها مقامات لهستانی از روسها میپرسند هزاران افسر و غیر افسر که زندانی شما بودهاند گم و گور شدهاند. آنها چی شدند؟ کجا هستند؟... و آنان با پاسخهای سربالا، دست به سرشان میکردند.
در آغاز به دلیل ستم عریان دار و دسته هیتلر، بازی سران شوروی گرفته بود و به زبان خیلیها انداخته بودند که هیتلر با فرار به جلو، بر جنایات خودش سرپوش میگذارد.
دولت شوروی به اصطلاح کمسیون تحقیق советская комиссия راه انداخت و با بوق و کرنا بر معصومیت و مظلومیت خود در کاتین تاکید نمود. (البته نتیجه تحقیق بین المللی و جنگ که تمام شد، مقامات شوروی در دادگاه نورنبرگ خیلی زور زدند تا جنایت کاتین را گردن هیتلر بیاندازند و یا از دستور کار دادگاه خارج کنند.
رودنکو Руденко و، پاکروفسکی Покровский (نمایندگان دولت شوروی) میگفتند: ما در شوروی، نظام هیتلری را به خاطر جنایت کاتین محکوم میکنیم. نازیها از روستائیان به زور گواهی گرفته و شاهدان از ترس، دروغ آنها را باور کردهاند. اصلاً در سال ۱۹۴۰ در جایی که گفته میشود اجساد لهستانیها به دست آمده چوپانان گوسفندان خود را به چرا میبردند و زندگی عادی جریان داشته و این خبرها پوچ و غیرواقعی است. از این گذشته جرم و جنایت در پائیز ۱۹۴۱ روی دادهاست و نه در بهار سال ۱۹۴۰ که هیتلر و گوبلز بهم بافتهاند. قاتلان هم خود نازیها هستند... از میان جلاد و قربانی، شما جانب جلاد را میگیرید؟ (تاریخ جنایت را به عمد به پائیز ۱۹۴۱ میکشاندند تا آنرا با عملکرد مشابه فاشیستها در منطقه «خاتین» (نه کاتین) یکی کنند. بعداً در این مورد توضیح میدهم.)
مقامات دادگاه امّا، مرعوب جوسازیها نشدند. پاسخ قضات شجاع و شریف دادگاه این بود: آقایان شما نمیتوانید ما را به همدستی با هیتلر و گوبلز متهم کنید. دادگاه اصلاً برای رسیدگی به جرم نازیها تشکیل شدهاست.
کمیسیون پزشکی بین المللی هم تأکید میکرد که همه شواهد، دخالت روسها را نشان میدهد. دادگاه میپرسید چرا از آوریل سال ۴۰ جز یک نفر که او هم ضمن انتقال از دست نیروهای شما گریختهاست، تماس زندانیان لهستانی با خانوادههایشان قطع شدهاست؟
از دید استالین، مرغ فقط یک پا داشت: جنایت کاتین، کار نازیها است و هرکس جز این بگوید جانب دشمن را گرفته و همکار گوبلز و هیتلر است. مزدور است و نفوذی...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ماه زیر ابر نمیماند
اما مگر ماه زیر ابر ماند؟ با مرور زمان دستها رو شد. اگرچه روزولت رئیس جمهور وقت ایالات متحده میدانست کاتین ربطی به هیتلر ندارد و با اینکه تحقیقات نمایندهاش George Earle نشان داده بود مقصر دولت شوروی است صلاح و مصلحت خودش را در این دید که فقط نازیها را زیر تیغ ببرد. اما این حقه بازیها آبی برای استالین گرم نکرد.
مقامات دولت اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی منطقه «خاتین» KHATYN را که تقریباً مثل کاتین KATYN تلفظ میشود و اصلاً ربطی به جنگل کاتین و قتلگاه لهستانیها ندارد بر سر زبانها انداختند و با مجسمه یادبود قربانیان نازیسم در آنجا، تلاش کردند پی را کور کنند که خاتین KHATYN همآن کاتین KATYN است!
توجه کنیم که KHATYN نزدیک شهر «مینسک» پایتخت فعلی بلاروس است و KATYN محل قتلعام در نزدیکی شهر اسمولِنسْک در کشور روسیه!
محاکمات نمایشی در لنینگراد و اعتراف گرفتن اجباری از افراد خلافکاری چون Arno Diere، که بله ما دشمن خلقیم، ما رفتیم به نفع هیتلر و در منطقه کاتین نبش قبر کردیم و جوری وانمود ساختیم که کار، کار شما، یعنی دولت انقلابی شوروی است و... ـ تنها مریدان و بتپرستان را قانع کرد.
جالب اینجاست که در سال ۱۹۹۸ روسها برای اینکه خودشان را در آینه کاتین نبینند، فیل تازهای هوا کردند و در یک ادعای عجیب «ژنرال یوری چایکا» نامهای برای مقامات لهستان فرستاد و نوشت در سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۱ هشتاد و سه هزار سرباز روسی در اردوگاههای کار اجباری لهستان سر به نیست شدهاند!
...
در سال ١٩۵٣، یک کمیسیون تحقیق دیگر، اثبات کرد سازمان امنیت شوروی، مسؤول این جنایات بودهاست. در دادگاه نورنبرگ نیز، (در رابطه با کاتین)، انگشت اتهام به سمت نیروهای هیتلر نرفت.
علاوه بر تحقیقات صلیب سرخ سوئیس، پژوهشهای تاریخی، از دهۀ پنجاه به بعد هم نشان داد که نقش دولت شوروی در جنایت کاتین تردید برنمیدارد. این پژوهشها فقط از سوی دشمنان سوسیالیسم صورت نگرفتهاست.
مصاحبه با دو تن از سر بازجویان کمیساریای خلق برای امور داخلی NKVD نیز، گرد و غبار را از پرونده کاتین زدود. من بخشی از این مصاحبهها را دیدهام.
«دیمیتری ستپانوویج توکارف» Токарев Дмитрий Степанович و «پیوتر کارپوویج ساپروننکو» Сопруненко Петр Карпович که هردو از مقامات اصلی کمیساریای به اصطلاح خلق بودند، نقش دولت شوروی را در جنایت کاتین تأکید و تأئید کردند.
خلاصه، پیگیری بازماندگان قربانیان نتیجه داد و همه جا پیچید:
جمعاً ۲۵۷۰۰ نفر لهستانی که در میان آنها علاوه بر افسران ارتش، نویسنده، پزشک، شاعر، هنرمند، آموزگار...هم وجود داشت، توسط سران حزب کمونیست شوروی (با همکاری رفقایشان در لهستان) کشته و سر به نیست شدهاند. (نام و مشخصات آنان موجود است.)
علاوه بر روستای «گه نیوزدوا» Гнёздово، اجساد قربانیان در شهر خارکف (که الآن در کشور اوکراین قرار دارد) و روستای Ymok که نزدیک شهر «تِوِر» Tver (کالنین) در روسیه کنونی است نیز، بدست آمد و ابعاد فاجعه رُخ نمود.
من علاوه بر روستای «گه نیوزدوا» و شهر اسمولِنسْک، در روستای Ymok هم به رسم «دیوید پاترسون میرامس» David Paterson Mirams پژوهشگر ساکن کشور «نیوزلند» که در مورد کاتین به مطالعات میدانی دست زده، پای صحبت سالخوردگان ده نشستم...
...
در آوریل سال ۱۹۹۰ گورباچف از نقش سازمان امنیت دولت شوروی ”ان.ک.و.د» یعنی همان «کمیساریای خلق برای امور داخلی» پرده برداشت و بوریس یلتسین، به دست داشتن دولت روسیه در واقعه کاتین اعتراف نمود و رسما مسوولیت شوروی در این حادثه را پذیرفت و حضرت پوتین هم عذر تقصیر خواست!
اسنادی که تا کنون از جنایت کاتین تنظیم شده، ۴ جلد است. در ژوئن سال ۱۹۹۲ یلتسین، بخشی از مدارک محرمانه آرشیوهای سازمانهای امنیتی روسیه را در اختیار دولت وقت لهستان و رییس جمهور آن، لخ والسا قرار داد. از جمله نامه تاواریش «لاورنتی بریا» L. Beria به استالین در این مورد، با امضای اعضای دفتر سیاسی:
مولوتف V. Molotov / وروشیلوف K. Voroshilov / میکویان A Mikoyan /، کاگولین M. Kalinin /و، کاگانوویج L. Kaganovich که همه با کشتن اسیران موافقت کرده بودند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قتل عام کاتین در وقایع سال ١٩٣٩ ریشه دارد
برای آشنایی با مضمون واقعه کاتین، توجه به نکات زیر لازم است:
۱- لهستان (Polska) هزار و چهل و چند سال بیشتر عمر ندارد. (در سال ۹۶۶ میلادی بنا شدهاست.)
۲- با توجه به حمله تاتارها، روس ها، وایکینگ ها، پروس، آلمان، صلیبیون و... تاریخ لهستان فراز و نشیب بسیار داشته و، بارها چون گوشت قربانی، تکه تکه شده و اشغالگران، بر سر و رویش ریخته، مرزهایش را به میل خودشان پس و پیش بردهاند. زمانی بود که لهستان عملا از نقشه جغرافیا حذف شد!
۳- اگرچه بین قرون ۱۴ تا ۱۶ میلادی «دولت لهستانی - لیتوانیایی» توانست در مقابل قدرتهای برتر آن زمان مثل شوالیههای آلمانی، توتنیها، روسها و ترکهای عثمانی، سر بلند کند اما بعدها (در سالهای ۱۷۷۲، ۱۷۹۲ و ۱۷۹۵ میلادی)، نیروهای روسیه، پروس و اتریش مثل مور و ملخ به آنجا ریختند و کشور خرد و خمیر شد. لهستانیها بیش از یک قرن آوارگی و دربدری را تحمل کردند اما تسلیم نشدند و در سال ۱۹۱۸ توانستند آرام و قرار بگیرند و طعم استقلال را بچشند.
۴- با پایان جنگ جهانی اول جنبش استقلال طلب لهستان به رهبری «ژنرال یوزف پیلسودسکی» موفق به ایجاد جمهوری لهستان گردید که تولد دیگر بار این کشور محسوب میشود. این جمهوری نوپا به اعاده مرزهای خویش پیش از تجزیه سال ۱۷۷۲ همت نهاد.
این تلاش در مرزهای شرقی، منجر به «توافق نامه ریگا» با روسیه شد و در نتیجه شهر «ویلنا» (که در اختیار لیتوانی بود) به لهستان برگشت.
۵- در مرزهای غربی اما، شهر «گدانسک» اسباب دردسر شد...
از آنجا که گدانسک (دانتزیگ)، دارای اکثریتی آلمانی بود، پس از روی کار آمدن دولت نازی به محل نزاع میان آلمان و لهستان بدل شد.
هیتلر که در سال ۱۹۳۴با دولت لهستان پیمان حسن همجواری بسته بود، مدعی نظارت آلمان بر گدانسگ شد و این دخالت، لهستانیها را کلافه کرد. با شروع تظاهرات ضد آلمانی در ورشو و به بن بست رسیدن مذاکرات از سوی آلمان، هیتلر یک طرفه پیمان را برهم زد و در عوض با دولت شوروی رویهم ریخت و پیمان معروف «ریبنتروپ – مولوتوف» Molotov -Ribbentrop Pact را بست که به مدت ۱۰ سال هوای همدیگر را داشته باشند!
اسناد نشان میدهد که استالین در ۱۹ آگوست ۱۹۳۹ در سخنرانی معروفی رفقایش را آماده این چرخش بزرگ در سیاست شوروی کرد و نهایتا قرارداد مولوتوف ــ ریبن تروپ با آلمان نازی امضا شد.
۶- این قرارداد به داد ارتش متجاوز هیتلر رسید و نازیها را در حمله به لهستان و آغاز جنگی خانمانسوز (جنگ جهانی دوم)، توش و توان داد.
بدون تامین سوخت و مواد خام و غذا از شوروی، دست زدن به جنگ بدون اندیشیدن به پیامدهای آن و از جمله محاصرهی دریایی توسط بریتانیا، برای آلمان ممکن نبود. چرا که درست همین عامل در جنگ جهانی اول باعث شکست آلمان شده بود...
۷- قرارداد مولوتف ــ ریبن تروپ (پیمان عدم تجاوز) هفت بند دارد و در آن تصریح شده که آلمان و اتحاد شوروی متقابلا به یکدیگر حمله نخواهند کرد و در صورت بروز جنگ میان یکی از این دو کشور با کشور ثالث، بیطرف خواهند ماند. همچنین دو کشور متعهد شده بودند که از پیمانهای نظامی علیه یکدیگر پشتیبانی نخواهند کرد. پیمان دارای یک «صورتجلسهی الحاقی فوق سری» نیز بود که شرق اروپا را در صورت «تغییر جغرافیای سیاسی» این منطقه، به مناطق تحت نفوذ آلمان و اتحاد شوروی تقسیم میکرد.
۸- با پیمان عدم تجاوز، شوروی اراضی بیشتری نیز بدست آورد و سرحدات خود را به سمت مغرب جلو برد. در ژوئن ۱۹۴۰ استونی و لیتوانی و لتونی را ضبط کرد. برای اتحاد شوروی فرصتی ایجاد شد تا ماشین جنگی خود را آمادهتر کند. این پیمان همچنین دورنمای بازپس گرفتن سرزمینهایی چون فنلاند، کشورهای بالتیک، اوکراین، مولداوی و لهستان شرقی را در مقابل رهبر کرملین گشود، سرزمینهایی که زمانی جزو امپراتوری تزارها بودند و در نتیجهی جنگ جهانی اول از دست رفته بودند....
۹- جوهر قرارداد هیتلر ـ استالین خشک نشده بود که سران نازی شروع به دبّه درآوردن کردند و هیتلر که میدانست آلمانیها از قرارداد ورسای زخمی هستند دست به کار شد تا آب رفته را به جوی باز گرداند و آلمان جایگاه اصلی خودش را باز یابد.
قرارداد ورسای که توسط متفقین در سال ۱۹۱۹ به آلمان تحمیل شد، رابطه مستقیمی با به قدرت رسیدن حزب نازی داشت و در واقع سرکار آمدن هیتلر به دلیل شرایط نا امیدکنندهای بود که این معاهده در آلمان پدید آورده بود. با این پیمان شاخ ارتش آلمان شکست و با تحقیر بسیار مجبور به پرداخت غرامت شد.
هیتلر برای بیکاری و تورمی که در بحران اقتصادی سال ۱۹۲۹ ریشه داشت، در پی چاره بود و نمیخواست در آلمان، دُور، دست کمونیستها بیافتد و آنان بر نارضایتی و فقر جامعه سوار شوند، میدانست صاحبان سرمایه و کارخانه داران به ویژه مجتمع صنعتی کروپ Krupp در پی فردی هستند که بتواند نظم و امنیت را برقرار نماید و جلو کمونیستها را بگیرد. پس نقشه کشید تا همه چیز بر وفق مراد باشد. با صحنه سازی و تزویر، کاسه کوزهها را بر سر مردم لهستان شکست و ادعا کرد شما به ما حمله کردهاید!
نازیها سپتامبر سال ۱۹۳۹ به لهستان حمله کردند و گدانسک را گرفته، تا مرکز لهستان پیش رفتند.
خلاصه کلام، جنگ جهانی دوم (که داستان غمبار کاتین به آن ربط دارد) کلید خورد. جنگی که پیشمرگ آن لهستان بود و در نبردی نابرابر به ویرانه مبدل شد. مردم لهستان آواره شدند و بسیاری هم به ایران آمدند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چشممان را بر رنج و شکنج آزادیخواهان نبندیم، امّا...
آیا واقعیت دارد که پس از امضای پیمان عدم تجاوز(بین هیتلر و استالین) شماری از کمونیستهای آلمانی پناهنده به اتحادشوروی به پلیس مخفی رژیم نازی (گشتاپو) تحویل شدهاند؟ یا همهاش حرف مفت و تبلیغات ارتجاع جهانی است؟
آیا از مطامع کشورگشایانهی اتحاد شوروی علیه کشورهای کوچک و بیدفاع شرق اروپا، میتوان دفاع کرد؟
مگر نه اینکه در پی تجاوز هیتلر به لهستان، ارتش سرخ نیز، به بهانۀ حمایت از روس تباران مقیم لهستان، بخش دیگری از خاک این کشور را اشغال کرد؟ آیا ارتش لهستان، زیر ضربات دوجانبۀ آلمانیها و روسها، از هم نپاشید؟ مگر پس از اشغال لهستان، سازمان امنیت شوروی ادارۀ امور زندانیان لهستانی را به دست نگرفت و مگر پس از جمع آوردن آنها در چندین اردوگاه، بخشی از آنان را به غرب شوروی منتقل نکرد؟
اگرچه هنوز هم، آرشیو کاتین تمام و کمال باز نشده و گفته میشود در سال ۱۹۵۹ شماری از اسناد غیب شدهاست!... اگرچه...اگرچه...اما،
همین اسناد باقی مانده نشان میدهد (در جنگ جهانی دوم)، سازمان امنیت شوروی سربازان ساده لهستانی را مرخص نمود و سایرین را که حالا میدانیم تعدادشان ۲۵۷۰۰ نفر بوده، در بند نگاه داشت.
اسیران را گروه گروه در کنار گودال میخواباندند، دستها را از پشت میبستند و سپس با شلیک گلوله به زندگی شان پایان میدادند. متاسفانه اینها تبلیغات فاشیستها و سرمایه داری جهانی نیست. می دانیم جز معدودی که به دار کشیده شدند، بیشتر قربانیان با سلاح کمری والتر Walther به قتل رسیدند. این سلاح ساخت آلمان بود و تعداد زیادی از آن، در استونی به دست روسها افتاده بود. عمداً با این سلاح شلیک شده بود. (چرا؟ مگر سلاح قحطی بود؟)
من کمونیست نبوده و نیستم اما میدانم که سرمایه داری جهانی دل خونی از سوسیالیسم و کمونیسم دارد. میدانم بورژوازی برای کوبیدن کمونیسم، استالین را میکوبد. میدانم که حمله به استالین همیشه با نیت پاک دفاع از حقیقت صورت نمیگیرد و در تکامل خود از دشمنی کینه توزانه به مارکس و حمایت از طالبان نفت و دلار سر درمیآورَد.
نمیخواهم همانند فاشیستها و عمله ارتجاع چشمم را بر رنج و شکنج آزادیخواهان ببندم. در ایران و همه جای جهان زنان و مردان دلیری با این چراغ، سراغ تاریکیها رفتهاند. از چه گوارا تا برتولد برشت و از رزالوکزامبورگ تا مرضیه اسکویی، از مهرنوش ابراهیمی تا هیبت الله معینی، از سعید سلطانپور تا عباس حجری، و از شکرالله پاکنژاد تا عباس مفتاحی... همه شریف و فرهیخته بودند. مسئله دوران استالین هم تنها در سایه برخورد دیالکتیکی و همه جانبه ممکن خواهد شد و من با پارادایم «استالین تبه کار» هیچ میانهای ندارم و ردپای او را در رُمان مزرعه حیوانات اثر جورج اورول جستجو نمیکنم و همانند امثال «روی مدودف» و کتاب «در دادگاه تاریخ» Let History Judge بد را بدتر نمیبینم و همه کاسه کوزهها (حتی رهایی سرمایه داری جهانی و امپریالیسم از بحران سالهای ۱۹۲۹-۳۰) را ــ سر استالین نمیشکنم. به همین دلیل سالها این واقعیت را که حزب کمونیست شوروی پشت فاجعه کاتین بوده، نمیپذیرفتم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
چرا در دستگاه امثال گوبلز برویم؟
موضوع وقتی پیچیده شد که نازیها به خاک شوروی تجاوز کردند. میدانیم ماه عسل آلمان و شوروی در لهستان دیری نپاید و سال ۱۹۴۱ بین دو کشور جنگ در گرفت.
با خودم میگفتم استالین با مقالۀ «درک سوسیال- دمکراسی از مسئلۀ ملی...»، که سال ۱٩۰٤ نوشت، نشان داد صاحب نظر است...همۀ دورههای زندگیش، با تعقیب و زندان و تبعید همراه بوده، با روی کارآمدن او و صنعتی شدن شوروی، فرهنگ کار میلیونها انسان بطور اساسی تغییر یافته، صدها کتابخانه، تئاتر و موزه احداث شده وبرای اولین بار در تاریخ، حقوق نوینی چون حق کار، حق استراحت، حق تحصیلات عالیه، تضمین بازنشستگی، بر سر زبانها افتادهاست.
چرا من باید در دستگاه امثال «گوبلز» بروم؟ تازه مگرنه اینکه استالین خدمات بزرگی به شوروی و انقلاب اکتبر کرده است، مگر نه اینکه تحت رهبری او این کشور نقشی حیاتی در شکست آلمان نازی داشت؟
مگر نه اینکه اتحاد شوروی در زمان استالین به رشد اقتصادی رسید؟ مگر علم و تکنولوژی در زمان استالین در بعضی زمینهها پیشرفت نکرد؟ مگر نسل زمان استالین شاهد رشد موقعیتهای شغلی، بخصوص برای زنان، نبود؟ مگر دست سرمایه داران و کولاکها از زندگی کارگران و دهقانان فقیر کوتاه نشد؟ مگر ارائه کار، نان، مسکن و همگانی شدن بهداشت، آموزش و فرهنگ به معنی واقعی کلمه تا دورترین نقاط دور افتاده کشور در دستور کار قرار نگرفت؟
تاریح و شکوفائی اتحاد شوروی با نام استالین پیوند دارد... خب چرا من باید حرف دستگاه تبلیغاتی نازیسم را بپذیرم؟ و دستهای خونین گشتاپو را شستشو دهم؟
اما... اما، همانگونه که لنین گفت: «حقیقت نباید در بند این پرسش باشد که این حقیقت به نفع کیست»، واقعیت سرسخت تر از آن بود که میپنداشتم... جنایت کاتین زیر سر استالین و مریدانش بود و از دست توجیه، هیچ، هیچ کاری ساخته نیست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خاک کاتین از خاطره قتلعام پاک نمیشود
راستی انگیزه این کشتار چی بود؟ آیا یکنوع تلافی برای شکست شوروی از لهستان در جنگهای پیشین و حوادث سالهای ۱۹۱۹-۲۱ بود؟ آیا هدف شوروی نابود کردن نخبگان لهستان و ایجاد اختلال در عملکرد دولت آن بود؟ آیا مقامات امنیتی شوروی میپنداشتند با از میان برداشتن افسران، روشنفکران و کارمندان عالی رتبه، خواهند توانست از شکلگیری مجدد یک دولت مستقل لهستانی پیش گیری نمایند؟...
آیا کنارآمدن دیگران با هـیتلر و موسولینی، اتحاد شوروی را مجبور کرد کوتاه مدت هم که شده. پر و بال هیتلر را بچیند تا حمله هیتلر به تعویق افتد؟ آیا میخواست رفقای اسلاو ساکن سرزمینهای اوکرائین غربی و بلاروس غربی، مورد حمایت و پشتیبانی قرار گیرد؟ آیا میخواست در جبهه واحد امپریالیستی که، اتحاد شوروی را نشانه گرفته بود شکاف بیاندازد.
جواب تراژدی کاتین چیست؟ آن کشتار عظیم چرا؟ خاطره درختها را هیچ کس پاک نخواهد کرد. آدمها میروند اما، خاک کاتین از خاطره قتلعام پاک نمیشود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در جنایت کاتین استالین مسؤول است
کاتین به عنوان جرمی علیه بشریت crime against humanity در شعر شاعران و قصه نویسندگان راه یافته و هنرمندان با تندیس و موسیقی و نقاشی و فیلم از آن یاد کردهاند.
یاتسِک کاچمارسکی Jacek Kaczmarski شاعر لهستانی، در شعر مرثیه کاتین، از زنان و مردانی حرف میزند که حتی قبر ندارند. آهنگساز لهستانی آندژِی پانوفنیک Andrzej Panufnik قطعه زیبای سنگ نبشته کاتین Katyn Epitaph را ساختهاست.
کارگردان بزرگ لهستانی آندژی وایدا که پدرش در شمار قربانیان کاتین بوده و خودش در دوران نوجوانی به نهضت مقاومت علیه نازیها پیوسته، در سن ۸۱ سالگی پشت دوربین کارگردانی فیلم کاتین نشست و آن واقعه را با الهام از کتاب “آندژی مولارچیک» Andrzej Mularczyk به تصویر کشید. در فیلم مزبور صحنههای پرمعنا کم نیست. یکی از سربازان شوروی پرچم لهستان را از بالای ساختمانی پایین میکشد، پرچم را پاره پاره میکند و قسمت سفید آن را دور پاهایش میپیچد. نیمه دیگر پرچم که به رنگ سرخ است. دوباره روی ساختمان قرار میگیرد. پیام واضح است: در جنایت کاتین شوروی مسؤول است.
جایی دیگر، وقتی که مأموران پلیس مخفی شوروی به طور مکانیکی شلیک میکنند، در همسرایی با آنها، افسران ارتش لهستان یکی بعد از دیگری در سردابی تاریک با سطلهای آب، خون را از زمین میشویند...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پراودا، قتلعام کاتین را ماست مالی میکند
بخشی از نوشته روزنامه Правда پرودا (۱۶ آوریل ۱۹۴۳) که در آن جنایت کاتین را به نیروهای هیتلر، نسبت میدهد:
صدها هزار لهستانی را فاشیستها به طور سیستماتیک به قتل رساندهاند...حتی یک نفر، دروغ و تهمت نازیها را باور نمیکند...
Патентованным немецко-фашистским убийцам, обагрившим свои руки в крови сотен тысяч невинных жертв, систематически истребляющим население оккупированных ими стран, не щадя ни детей, ни женщин, ни стариков, истребившим в самой Польше многие сотни тысяч польских граждан, никого не удастся обмануть своей подлой ложью и клеветой. Гитлеровские убийцы не уйдут от справедливого и неминуемого возмездия за свои кровавые преступления.
...
برخی معتقدندبگیر و ببندها، سیبری فرستادنها و بیماری شک و تردید در استالین و بریا ها که به هرکس و هرچیزی مشکوک میشدند و حتی پیمان سری که مولوتف با وزیر خارجه دولت آلمان امضا کرد، همه و همه به خاطر توطئههای امپریالیستها و ارتجاع جهانی است که نه تنها با کنفرانس مونیخ به حضور هیتلر در صحنه جهانی خوش آمد گفتند، میخواستند کشور شوراها را هم از پا درآورند. در چنین اوضاع و احوالی مسؤولین جز اینکه همه چیز را به چپ حل کنند، چاره دیگری نداشتند. خب البته این وسط اشتباهاتی هم روی میدهد. مهم حفظ انقلاب از گزند امپریالیستها بود.
روی این حساب، تیرباران و سربه نیست شدنهای فلهای در سیبری و غیر سیبری امر چندان مهمی نیست! آیا میتوانیم با شبه استدلال بالا هر کژی و سقوطی را به بهانه توطئه و تجاوز بیگانه توجیه کنیم؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Враги народа دشمنان خلق/ وِراگی نارُودا
نام شماری از مغضوبین را مرور کنیم. البته گذشته، گذشته و از کاتین و ماتین بیش از ۷۰ سال سپری شده و قربانیان صد کفن پوسانده و به خاک و علف مبدل شدهاند. هدف از نگریستن به گذشته، زیستن در گذشته نیست. هدف این است که
با کاوش در معنی و جهت گذشته، جهت آینده را دریابیم.
با کاوش در معنی و جهت گذشته، جهت آینده را دریابیم.
♦ «آنتونوف اوسه ینکو» Antonov-Ovseyenko طراح قیام پتروگراد و رهبر عملیات تصرف کاخ زمستانی تزار،
♦ اسمیرنوف I.N.Smirnov از بلشویکهای قدیمی که در جریان انقلاب اکتبر و جنگ داخلی نقش قابل توجهی بازی کرد،
♦ ساپرونوف T.Sapronov از بنیانگذاران گروه مرکزیت دمکراتیک،
♦ ساسنووسکی L.S.Sosnovsky از روزنامه نگاران برجسته شوروی،
♦ واگارشاک واگانیان V Vaganyan از فعالان و رهبران تشکیلات حزب در ارمنستان و رهبر انقلاب شورایی در ارمنستان،
♦ بوگوسلاوسکی، M.S.Bogosiavsky از اعضای قدیمی حزب بلشویک،
♦ ایوان باکایف Ivan Bakeyov از رهبران انقلاب اکتبر،
♦ یودوکیموف G.Yevdokimov از دبیران کمیته مرکزی حزب کمونیست،
♦ لئونید پترویچ سِرِبریاکوف، Leonid Petrovich Serebryakov از نزدیکان استالین و عصو کمیته مرکزی حزب کمونیست شوروی
♦ گریگوری زینویف G.E. Zinoviev از بنیانگذاران حزب بلشویک و از نزدیکان وهمراهان لنین
♦ محمد علی مناف زاده (ثابت تبریزی، نویسنده، نمایشنامه نویس، روزنامه نگار، دوست نزدیک ابوالقاسم لاهوتی)،
♦ اﺑﻮاﻟﻘﺎﺳﻢ ﺳﺠﺎدی (ذره)،
♦ کریم نیک بین (زردشت)،
♦ عبدالحسین حسابی (دهزاد)،
♦ نصرالله اصلانی (کامران قزوینی)
♦ مرتضی علوی(برادر بزرگ علوی)
♦ حسین شرقی (رضایف)
♦ داش بنیازاد
♦ علی اکبرزاده
♦ یحیی مولا
♦ حمدالله حسن زاده
♦ ملابابا هاشم زاده
♦ اکبر نصیب زاده
♦...آشوری
♦ جعفر کنگاوری
♦ رضا پاشازاده
♦ علی حسین زاده
♦ احسان الله خان دوستدار
♦ لادبن (رضا) اسفندیاری (برادر نیما یوشیج)
♦ حبیب سلطانزاده (آوتیس میکائیلیان)
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پانویس
اواخر شهریور سال ۵۷، در زندان وکیل آباد مشهد، شکرالله پاکنژاد(شکری) در حالیکه آقا رضا شلتوکی و مرتضی باباخانی هم حضور داشتند صحبت آوتيس ميکائيليان(حبیب سلطانزاده) را پیش کشید و اینکه وی، همچنین احسان الله خان، برادر بزرگ علوی، برادر نیمایوشیج، و یحیی مولا و تعدادی دیگر در شوروی بودند و معلوم نیست چه بر سرشان آمد. آیا تصفیههای دهه ۳۰ گریبان آنها را هم گرفت؟ اینگونه مواقع آقای شلتوکی نظر میدادند اما آنروز سکوت کردند. آقا رضا شلتوکی از افسران حزب توده و از زندانیان خوب و خوشنام بود. در زندان شاه ۲۵ سال در حبس بود و بعد از انقلاب در زندان شیخ جان باخت.
...
نامه «بریا» به استالین
ЗАПИСКА Л. П. БЕРИИ И. В. СТАЛИНУ С ПРЕДЛОЖЕНИЕМ РАССТРЕЛЯТЬ ПОЛЬСКИХ ОФИЦЕРОВ, ЖАНДАРМОВ, ПОЛИЦЕЙСКИХ, ОСАДНИКОВ И ДРУГИХ ИЗ ТРЕХ СПЕЦЛАГЕРЕЙ ДЛЯ ВОЕННОПЛЕННЫХ И ЗАКЛЮЧЕННЫХ ТЮРЕМ ЗАПАДНЫХ ОБЛАСТЕЙ УКРАИНЫ И БЕЛОРУССИИ
نامه زیر که بریا برای استالین مینویسد و امضای مولوتوف و وروشیلوف و کالینین و میکویان و کاگانوویج (اعضای دفتر سیاسی حزب کمونیست شوروی) و بازجویانی جون کوبولف، مرکولف و باش تو کف،را نیز دارد. همه با اعدام اسرا و به قول خودشان دشمنان اصلاح ناپذیر خلق موافقت میکنند و استالین بر تصمیم آنها (یعنی اعدام اسیران) مهر تأئید میزند. امضای خودش روی صفحه اول نامه موجود است. من به مضمون این نامه مهم اشاره میکنم و متاسفم که در این مورد چه در زمان شاه و چه بعد از انقلاب آنان که باید، این مسائل را برای مردم ایران بیان نکردند، یا استالین بت بود و به عرش اعلی میرفت و یا مستبد ترین فرد عالم معرفی میشد (که هر دو خطا است.)
...
۵ مارس ۱۹۴۰
کمیساریای خلق اتحاد شوروی در امور داخلی
مسکو
رفیق استالین
تعداد زیادی از افسران سابق ارتش لهستان، پرسنل پلیس، ماموران اطلاعاتی، ناسیونالیست ها، ضد انقلابیون، فراریها و دشمنان قسم خورده و کینه توز نظام شوروی، در اردوگاههای «کمیساریای خلق برای امور داخلی» و در مناطق غربی اوکراین و بلاروس هستند.
افسران ارتش و پلیس دست از تحریک برنمی دارند و منتظرند آزاد شوند تا به فعالیتهای ضد انقلابی خودشان علیه نظام شوروی ادامه دهند.
کمیساریای خلق برای امور داخلی (NKVD) به شورش و فعالیتهای ضدانقلابی در استانهای غربی اکراین و بلاروس، بو بردهاست و معلوم شده، افسران سابق لهستان...در آن نقش بارزی دارند. در میان متخلفان بازداشتی تعداد قابل توجهی جاسوس و ضدانقلاب وجود دارد...(بریا در ادامه نامه تعداد اسرا و درجه نظامی آنان را شرح میدهد و تأکید میکند که زندانیان که در میان آنها کشیش، زمیندار، کارخانه دار، جاسوس، زندانبان، ژاندارم و مهاجر فراری هم دیده میشود، همه دشمنان خلق و اتحاد شوروی هستند و باید اعدام شوند. استالین هم موافقت میکند...)
...
Stalin's order for the KATYN FOREST MASSACRE
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
منابع
- جنگ جهانی دوم، تالیف سپهبد محمد نخجوان، انتشارات علمی، تهران، ۱۳۳۹
- تاریخ دول، معظم تالیف ماکسیم مورن، ترجمه شمیم، انتشارات علمی، تهران ۱۳۳۵
- مجزره کاتین..من تسبب فیها؟ الحرب العالمیه الثانیه / الجزیره
- جریانهای بزرگ تاریخ معاصر، ژاک پیرن، ترجمه مشایخی، انتشارات ابن سینا، تهران ۱۳۴۰
- ظهور و سقوط رایش سوم، ویلیام شایرر، انتشارات امیرکبیر، تهران، ۱۳۴۶
- تاریخ دیپلماسی عمومی، دکتر محسن عزیزی، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۳
- گفتوگو با آندره وایدا درباره کاتین مرثیهای برای گذشته دردبار لهستان/ ورا ون کروتزبروک /ترجمه: سپیده جدیری
- ویلیام شایرر/ ظهور و سقوط رایش سوم
- هانس اولریخ رودل/ خاطرات خلبان اشتوکا
- آدولف گالاند/ خاطرات گالاند
- گ. ا. بورین/ رازهای جنگ جهانی دوم
- نامه نویسنده لهستانی Peter Kuntsevich به پوتین در مورد نقش شوروی در جنایت کاتین
(Tribune. "03.03.2006) توهین به خانواده اسلاوی، به جهان
گزارش مجلس ایالات متحده آمریکا در مورد کاتین
www.conservativeclassics.com/books/Katynbk/BK07.PDF
واکنش دولت انگلیس به کاتین
"British reactions to the Katyn massacre, 1943-2003 ".
جنایت کاتین
"The Crime of Katyn: Facts and Documents" 5th edition. Polish Cultural Foundation , London 1989. ISBN 0 85065 190 5
قتلعام کاتین / بعد از نبرد
"The massacre at Katyn", Number 92 of "After the Battle", a quarterly magazine published by Battle of Britain Prints International Ltd, Church House, Church Street, London E15 3JA 1996
کاتین، جنایتی بی مکافات
Katyn: A Crime Without Punishment, Edited by Anna M. Cienciala , Natalia S. Lebedeva, and Wojciech Materski.
کاتین، بررسی عکسهای هوایی با در نظر گرفتن واقعیتها و اسناد
"Katyn: an interpretation of aerial photographs considered with facts and documents." Waclaw Godziemba-Maliszewski, Polskie Towarzystwo Geograficzne, Klub Teledetekcji Srodowiska ul. Krakwskie Predmiescie 30, 00-927, Warszawa 1995 ISN 0071 8076
ساعت شش و نیم صبح زمان ایستاد.
"Time stopped at 6:30", Thaddeus Wittlin , Bobbs-Merrill Company Inc , New York, 1965. Library of Congress Catalog Card Number 65-25653.
خاطرات یک زندانی جنگی در اردوگاه کوزلسک
"Memoirs of a prisoner of war in Kozielsk", Rev Msgr Zdzislaw Peszkowski, Polish Katyn Foundation , Warsaw, 1993.
جاده کاتین
"The Road to Katyn - A Soldier's Story", Salomon W. Slowes , Oxford: Blackwell Publishers in association with the Institute for Polish-Jewish Studies, 1992.
"Katyn Killings in the record" John H Lauck. The Kingston Press, Inc PO Box 2759, CliftonNJ 07015, USA ISBN 0 940670 30 5
قصه ناگفته از کشتار لهستانی استالین
"Katyn. The untold story of Stalin's Polish Massacre", Allen Paul, Charles Scribner's Sons, Macmillan Publishing Company , 866 Third Avenue, New York, NY 10022, 1991, ISBN 0 684 19215 2
چشم خدا
"God's Eye: Aerial Photography and the KatynForest Massacre", Frank Fox , West ChesterUniversity Press.
سال بحران/ اسناد در دو جلد
ГОД КРИЗИСА 1938-1939 Документы и материалы в двух томах
موضوع کاتین و دولت در تبعید لهستان/بررسی عواقب ناشی از جنایت جنگی
The Katyn Affair And The Polish Government In Exile. An Investigation Of the Consequences Of A War Crime.
کاتین گروگان جنگ اعلام نشده
КАТЫНЬ / Пленники необъявленной войны (Под общей редакцией академика А Н.Яковлевa)
کاتین/مارس ۱۹۴۰- سپتامبر ۲۰۰۰ سرنوشت زنده ماندگان
КАТЫНЬ / Март 1940 г. - сентябрь 2000 г. Расстрел. Судьбы живых. Эхо Катыни.Документы(Ответственный составитель Н.С.Лебедева)
Amtliches Material zum Massenmord von KATYN (Deutschen Informationsstelle)
اسناد کاتین
КАТЫНСКИЕ ДОКАЗАТЕЛЬСТВА (Проф. др. Франтишек Гаек)
تراژدی کاتین / سرنوشت افسران لهستان
КАТЫНСКАЯ ДРАМА: Козельск, Старобельск, Осташков: судьба интернированных польских военнослужащих (Составление и общая редакция ЯСНОВА О. В.)
کاتین، چالش بین روسیه و لهستان
Катынский синдром в советско-польских и российско-польских отношениях
کاتین...خاطرات
Катынь/Свидетельства , воспоминания, публицистика
...گودال مرگ را دیدند
...и увидел ямы смерти (Ксендз Здзислав Пешковский)
اسرار بزرگ قرن بیستم / کاتین کار استالین است یا هیتلر
Великие загадки ХХ века (Ален Деко)
کاتین، اسناد نسلکشی (بخشی از مدارکی که روسیه به لهستان دادهاست.)
"Katyn. Documents of Genocide". Documents and Materials from Soviet archives turned over to Poland on October 14 , W. Materski ed., 1992.
کشتار کاتین
"Katyn Massacre", Louis Fitzgibbon Corgi Illustrated 1977, [1971]0 552 10455 8.
"Katyn, triumph of evil", Louis Fitzgibbon, Anna Livia Books, The Dublin Magazine Press, Elstow, Knapton Road, Dun Laoghaire, Ireland , 1975.
در سایه کاتین
"In the Shadow of Katyn", Stanislaw Swianiewicz
"The Katyn Wood Murders", Joseph Mackiewicz,
زمین غیر انسانی
"The inhuman land", Joseph Czapski, Sheed & Ward Inc , New York, 1952.
قاتلان کاتین
"The murderers of Katyn", Vladimir Abarinov , Hippocrene Books Inc , New York , 1993. ISBN 9 7818 0032 3
کشتار کاتین، ارزیابی اهمیت آن به عنوان یک موضوع عمومی و تاریخی در آمریکا و بریتانیای کبیر
"The Katyn Massacre; an assessment of its significance as a public and historical issue in the United States and Great Britain, 1940-1993", Louis Robert Coatney, 1993.
کاتین در بوته اسناد
"Katyn, an Examination of the Evidence", by Ray Cowdery & Josephine Cowdery (Translators). USM, 1995 ISBN: 0910667438
کاتین خارکف
ХАРЬКОВСКАЯ КАТЫНЬ (Владислав ШВЕД)
کاتین
خاطرات کاتین/ اسمولنسک و زندان ولادیمر سکایا
چرا و چگونه نازیها به افسران لهستانی شلیک کردند؟
اسرار کاتین
در باره کاتین، گزارش دولت آلمان، دولت شوروی و سازمانهای بین المللی + عکس و سند
مصاحبه تاریخی با یوزف ماتسکییویچ در مورد دیدارش از کاتین (من با چشمان خودم دیدم...)
مرگ در جنگل/ داستان قتلعام کاتین
Zawodny, Janusz K., Death in the Forest: The Story of the Katyn Forest Massacre , University of Notre Dame Press, 1962 ,
گزیدهای از آرشیو دادگاه نورنبرگ در مورد کاتین
قتلعام کاتین و پیروزی حقیقت
Paul, Allen (2010). Katyń: Stalin's Massacre and the Triumph of Truth. Northern Illinois University Press: DeKalb , IL. pp. 447. ISBN 978-0-87580-634-1.
قصههای ناگفته در مورد کاتین
Paul, Allen (1991). Katyn: The Untold Story of Stalin's Polish Massacre. New York, Scribner Book Company. ISBN 0-684-19215-2.
مورخین بایستی مفهوم کشتار کاتین را تعریف کنند
دروغهای مربوط به کاتین
برخی اسناد مربوط به کاتین
A set of copies of Katyn-related documents which were provided to Lech Walesa on 14 Oct. 1992 (Russian
شماری از عکسهای مربوط به کاتین
مصاحبه با دو تن از بازجویان که در جنایت کاتین نقش اساسی داشتند.به زبان روسی است.
جنگ مخفی استالین / نیکولای تولستوی
Nikolai Tolstoy ," Stalin's Secret War"
وقتی خدا رویش را برگرداند...
When God looked the other way: an odyssey of war, exile, and redemption By Wesley Adamczyk
………………………………
ادعای «یوگنی نوویکف» و «آندره کارااولوف» که اسناد کاتین جعلی است!
Lies about Katyn revealed / Европейский Суд признал документы по Катыни фальшивкой
در جنگل کاتین، در حالیکه دست و پایمان بسته بود، روسها به ما شلیک کردند...
...
در سند بسیار مهم زیر مسؤول اول کا گ ب (کمیته امنیت دولتی) به خروشجف پیشنهاد از بین بردن بخشی از اوراق بازجویی و اسناد کاتین را میدهد و در نامهاش مینویسد نقشه ما مبنی بر معرفی فاشیستها به عنوان مقصر کاتین، گرفتهاست و همه باور کردهاند...
...
ترانه زیبایی با صدای Adam Aston هنرمند لهستانی در مورد کاتین
...
برای ارسال این مطلب به فیسبوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook