شنبه ۹ فروردین ۱۴۰۴ / Saturday 29th March 2025

 

 

یوگنی ‌آنه ‌گین، Евгений Онегин شاهکار پوشکین
آنچه یوگنی آنگین عشق می‌نامید، عشقه ای بیش نبود 

 

سلام بر شما خانم‌ها و آقایان محترم. بعد از توضیح کوتاهی در مورد الکساندر پوشکین Александр Пушкин بنیان‌گذار ادبیات روسی مدرن، به مشهورترین اثر وی «یوگنی آنگین» اشاره می‌کنم. مقاله مربوط به این بحث را سالهای دور برای انتشار در ویکیپدیا نوشتم.
پوشکین سال ۱۷۹۹ میلادی در مسکو چشم به جهان گشود. پدر و مادرش از خاندان‌های اشرافی روسیه بودند و پدربزرگ وی یک نجیب‌زاده آفریقایی صحرای جنوبی اتیوپیایی و پسرخوانده تزار پتر کبیر بود که بعدها به مقام‌های بالایی دست یافت. پوشکین اولین شعر خود را در سن ۱۵ سالگی منتشر نمود. بعدها «قصیده آزادی» را سرود که زمینه تبعیدش توسط تزار الکساندر اول را فراهم کرد. مشهورترین اثر پوشکین «یوگنی آنگین» است. «روسلان و لودمیلا» هم یکی از آثار جاودانه پوشکین است و من اپرای آن را در تئاتر مارینسکی Мариинский театр در شهر سن پترزبورگ روسیه دیده‌ام.‌ در ویدئوی «عشق شبچراغ زندگی است» هم از آن یاد کرده‌ام. «دختر سروان»، «ترانه‌های اسلاو غربی» و «سوارکار مفرغی» در شمار آثار اوست. پوشکین حماسه‌ منظومی هم دارد به نام «فواره باغچه سرای» که از سعدی تاثیرپذیرفته است.
وی در آثارش نشان داده با بسیاری از جنبه‌های زندگی شرقی آشناست....

یوگنی آنِگِین Евгений Онегин؛ رُمانِ شعرگونهِ الکساندر پوشکین، نویسنده روسی است. این داستان منظوم، شاهکار پوشکین است و او به مدت هشت سال روی آن کار کرد. در موسیقی و ادبیات و فیلم تأثیر زیادی گذاشته و مردم عادی نیز به موضوع آن توجه داشته‌اند. رُمان مزبور که شخصیت خود پوشکین را هم در ورای چهره قهرمانش نمایان می‌سازد، مانند Преступление и наказание جنایت و مکافات داستایفسکی، «دایره‌المعارف زندگی روسی» است و تأثیرات زیادی در موسیقی و ادبّیات و فیلم گذاشته‌است. چایکوفسکی از روی آن، اپرای «اوژن اونگین» Евгений Онегин را ساخته‌است. اپرای مزبور نخستین بار در سال ۱۸۷۹ در مسکو اجرا شد و امروزه آن را از موفق‌ترین اپراهای چایکوفسکی می‌دانند. برخی باله «دریاچه قو» چایکوفسکی را نیز، به داستان یوگنی آنگین وصل می‌کنند.

کتاب پوشکین (یوگنی آنگین) بارها ترجمه شده‌است. ولادیمیر ناباکوف Влади́мир Влади́мирович Набо́ков، آن را به انگلیسی ترجمه نمود. جدا از ناباکوف، چارلز جانسون Charles Johnston، جیمز ای فالن James E. Falen، والتر آرنت Walter Arndt، داگلاس هاواستاتر Douglas Hofstadter هنری هویت Henry M. Hoyt ، استانلی میچل Stanley Mitchell و… یوگنی آنگین را ترجمه کرده‌اند. به زبان فرانسوی هشت ترجمه و به زبان آلمانی شانزده ترجمه گوناگون از آن موجود است. به زبانهای دیگر از جمله عبری و قزاقی و… هم ترجمه شده‌است. آبای (ابراهیم) قونابایف، به زبان قزاقی و منوچهر وثوقی‌نیا (سال ۱۳۴۲) یوگنی آنگین را به فارسی ترجمه کرده‌اند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کتاب یوگنی آنگین از زمان نگارشش (۱۸۳۳) تاکنون مباحث زیادی برانگیخته و در مورد آن نقد و سریال و فیلم و باله و نمایشنامه... کم نیست. نسخه کامل کتاب سال ۱۸۳۳ منتشر شد البته پوشکین چهار سال بعد در آن تغییرات جزئی داد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پوشکین در شماری از آثارش از جمله «دختر کاپیتان»، شیفتگی دو دلداده را با فرجامی خوش، ‌طرح می‌ریزد امّا در یوگنی آنگین، از غم معشوق و خودبینی شبه عاشقان پرده برمی‌دارد.
یوگنی آنگین که بعد از درگذشت عمویش به مال و منال فراوان رسیده و با سنّتهای اشرافی روس بزرگ شده، برای فرار از روزمرّگی‌های زندگی به روستای دور افتاده‌ای می‌رود و آنجا به دختر زیبایی به نام «تاتیانا» atyana Larina برخورد می‌کند. تاتیانا کیست؟ خواهر زن دوست یوگنی آنگین «ولادیمیر لنسکی» Vladimir Lensky که شاعر بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تاتیانا به یوگنی آنگین دل می‌سپارد و برایش نامه می‌نویسد، امّا وی به آن دختر زیبای روستایی بی محلی می‌کند و او را از خود می‌راند. در عوض به خواهر تاتیانا (اولگا) که هنگام رقص، به وی توجه کرده بود، ابراز علاقه می‌کند. همانطور که گفتم اولگا زن دوستش (ولادیمیر لنسکی) بود و یوگنی آنگین سر همین مسئله در دوئلی دوستش را می‌کشد و از آن شهر می‌رود. یوگنی آنگین مدام دم از عشق می‌زد اما با آن بیگانه بود. اولگا هم خیلی زود از چشمش افتاد. عشق یعنی فداکاری یک جانبه، داوطلبانه، تمام عیار و بی چشمداشت و یوگنی آنه‌کین با عشق بیگانه بود. 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برگردیم به آن دختر روستایی تاتیانا. از آن کشش زیبا که تاتیانا نسبت به یوگنی آنگین داشت، جز خاطره و سایه‌ای باقی نماند و او پس از ازدواجی سنتّی و مرسوم راهی شهر سن پترزبورگ شد.
پس از سالیان دراز، گذار یوگنی آنگین به سن پترزبورگ می‌افتد و آن دختر روستایی را (با همسرش) می‌بیند و این بار نه یک دل، صد دل عاشق و خاطرخواه می‌شود. خاطرخواه همان دختر روستایی (تاتیانا) که پیش تر به او بی‌محلی کرده و نامه‌اش را در آتش انداخته بود. حالا، یوگنی آنگین پیش تاتیانا دَم از عشق و عاشقی می‌زند. امّا گذشته برنمی‌گردد و تاتیانا که بواسطه عزّت نفس و خویشتنداری، محبوبترین زن آثار روسی است، سفره دلش را باز می‌کند و می‌گوید گرچه سایه آن کشش در یاد من باقی است، امّا من به شرافت خودم پایبندم و می‌خواهم به عهد ازدواجی که بسته‌ام وفادار بمانم. هیچ‌کس مرا به وفادار ماندن به زندگی کنونی‌ام مجبور نکرده و خودم با اختیار آن را برگزیده‌ام. عشق فرزند آزادی است و با اجبار بیگانه‌است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یوگنی آنگین زانوی غم به بغل می‌گیرد و صحبت از تراژدی می‌کند و اصرار پشت اصرار که همه چیز را رها کن. بیا و با من باش. بگو که عاشق منی. من می‌میرم… تکلیف عشق چه می‌شود…
یوگنی آنگین که با خوش‌گذرانی و دسترنج کشاورزان فقیر خو کرده و از درک پاسخ آن دختر روستایی عاجز است، با سوءاستفاده از خاطره‌گرایی و روح لطیف تاتیانا، تلاش می‌کند وفای او را به زندگی جدیدش، کمرنگ و بی‌مقدار کند امّا موفق نمی‌شود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یوگنی آنگین از قهرمانان مکتب رئالیست ادبیات روسیه‌است و به نظر می‌رسد بازتاب زندگی خود پوشکین و کسانی است که وی بدان تعلق داشت. (پوشکین هم در دوئلی کشته شده‌است)
پوشکین در یوگنی آنگین تحت تأثیر لرد بایرون و همچنین الکساندر گریبایدوف بود. شهرت گریبایدوف در ایران به خاطر ماجراهای پیش‌آمده پس از قرارداد ترکمانچای است که سرانجام به قتل وی انجامید. گریبایدف کتابی دارد با عنوان مصیبت عقل. او در این کتاب ریا و سالوس طبقه اشراف روسی را به هجو کشیده‌، پوشکین در یوگنی آنگین از کتاب مصیبت عقل اثر گریبایدوف استفاده کرده‌است.

پوشکین که به رعیت‌داری و سرف‌داری انتقاد داشت و معتقد بود سرف‌ها (دهقانانی که همراه زمین خرید و فروش می‌شدند)، خودشان باید صاحب زمین شوند، «پوشکین»ی که در دوره جوانی، نفرت از رژیمِ تزاری و جهل و جمود کلیسا را در اشعار خود بازتاب می‌داد، در نهایت نتوانست از محافلِ درباری و ارتجاعی دل بکند.
رعیت‌داری، سرف‌داری یا سرواژ Servage به موقعیت اجتماعی-اقتصادی روستاییان ناآزاد در نظام فئودالیته اشاره‌ دارد. رعیت‌داری چهرهٔ نرم‌شدهٔ برده‌داری بود،
...
هیچ چیز نتوانست شوق فروخفته زندگی را در پوشکین (و قهرمان قصه‌اش) بیدار کند و قادر نبود به زندگی خود در خدمت جامعه معنایی ببخشد و شخصیتش در انزوای بی‌حاصلی خشکید. حتی آشنایی با تاتیانا، دختر پاک و زیبای روستایی، نتوانست خودخواهی او و کرختی و سردی قلبش را چاره کند. دوئلی هم، که پیش آورد و به خاطر تصاحب زن رفیقش (لیننسکی)، او را کشت، بیدارش نکرد. درد پوشکین در مناسبات ارتجاعی و اشرافی عصر او ریشه داشت.
پوشکین از زبان قهرمان داستانش مُدام دم از عشق می‌زند اما آنچه یوگنی آنگین عشق می‌نامید، عشقه ای بیش نبود. عشقه، پیچک است. شبه گیاهی که در باغ پدید آید در بُن درخت… اوّل میخ اش را در زمین سخت می‌کوبد. پس سَر برآرد. خود را در درخت می‌ییچد و همچنان می‌رود تا همه درخت را فرا گیرد، و چنانش شکنجه کند کهَ نم در درخت نماند و هر غذا که به واسطه آب و هوا به درخت می‌رسد به تاراج می‌بَرد تا آنگاه که درخت خشک شود…
در مورد یوگنی آنگین، صادق هدایت در «اشک تمساح»، با طنز و طعنه که «تعزیهٔ عروسی قاسم به پای اپرای آنگین نمی‌رسد»، از آن یاد کرده‌است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سعدی در یوگنی آنگین
پوشکین در فصل هشتم کتاب یوگنی آنگین به سعدی هم اشاره نموده و می‌نویسد:
«بعضی‌ها از این دنیا رفته‌اند و بعضی‌ها در مسافرت دور و دراز هستند، چنان‌که سعدی در زمان خود گفته بود.»
منظور پوشکین اشعار زیر است:
شنیدم که جمشید فرخ سرشت
به سرچشمه‌ای بر، به سنگی نوشت:
بر این چشمه چون ما بسی دم زدند
برفتند، چون چشم برهم زدند
پوشکین در داستان «فوّاره باغچه‌سرای» Бахчисарайский фонтан هم شعر سعدی را آورده‌است. محقّق روسی ک.ای. چایکین (K. I. Chaikin) نشان داده پوشکین شعر سعدی را از ترجمه فرانسه رمان «لاله‌رخ» اثر توماس مور اقتباس کرده‌است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برخی با تکیه به تئوریهای ژاک لاکان Jacques Lacan و زیگموند فروید Sigismund Freud و…، رفتار یوگنی آنگین را توجیه روان شناسانه کرده‌اند.

 

منابع

 

برای ارسال این مطلب به فیس‌بوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook