سپاس از زندگیگراسیاس آلا ویدا Gracias a la vida
...
این بحث با اشاره به ترانه گراسیاس آلا ویدا(سپاس از زندگی) و سراینده آن «ویولتا پارّرا» Violeta Parra، به خواننده شهیر آرژانتینی «مرسدس سوسا» میپردازد و مضمون و محتوای ترانه مزبور را هم توضیح میدهد.
ویولتا پارّرا، خود را به امواج دریا سپرد
ویولتا پارّرا هنرمند شیلیایی که سال ۱۳۴۶ - ۱۹۶۷ میلادی - خود را در دریا انداخت، خودش نیز ترانه سپاس از زندگی را، خواندهاست. او کمونیست و یکی از یاران «ویکتورخارا» بود. میگفت من در سال ۱۹۱۷ به دنیا آمدهام، سال دگرگونی و تغئیر، سالی که تزارهای مستبد جارو شدند...
او خود را به امواج دریا سپرد و با این کار، هر توجیهی که برایش تراشیده شود، روی ترانه زیبای خودش که هزاران هزار نفر در آمریکای لاتین از بر میخوانند و هلهله میکنند، خط کشید. مرگهای خودخواسته نشانه اعتراض است اما، اینکه بگوئیم امثال ویولتا پاررا با خودکشی یک سیلی به زندگی خفتبار زدند و از شأن انسانی دفاع کردند، چه چیزی را حل میکند؟ واکنشی که از سر استیصال و پوچی صورت میگیرد، با کنش امثال «بابی ساندز» و مبارزین دلیری که در مقابله با دشمن، برای دیگران خود را فدا میکنند از بنیاد متفاوت است.
او خود را به امواج دریا سپرد و با این کار، هر توجیهی که برایش تراشیده شود، روی ترانه زیبای خودش که هزاران هزار نفر در آمریکای لاتین از بر میخوانند و هلهله میکنند، خط کشید. مرگهای خودخواسته نشانه اعتراض است اما، اینکه بگوئیم امثال ویولتا پاررا با خودکشی یک سیلی به زندگی خفتبار زدند و از شأن انسانی دفاع کردند، چه چیزی را حل میکند؟ واکنشی که از سر استیصال و پوچی صورت میگیرد، با کنش امثال «بابی ساندز» و مبارزین دلیری که در مقابله با دشمن، برای دیگران خود را فدا میکنند از بنیاد متفاوت است.
ویولتا پاررا ترانه سپاس از زندگی را که در منابع اسپانیایی، سرود انسانی(ایمنو اومانیستا) himno humanista نام گرفته، در اوج اندوه خوانده بود. هنرمندان دیگر هم اجرا کردهاند. اما این ترانه، با صدای «مرسدسسوسا» Mercedes Sosa شهرت جهانی یافت.
...
ترانه گراسیاس آلا ویدا اگرچه مضمونی عاشقانه دارد اما سی چهل سال پیش هر که میخواند و هر که میشنید به قصد مبارزه با خودکامگی بود. در زمان فرانکو یکی از دلائل دستگیری جوانان تکثیر همین ترانه بود. انگار اعلامیه گروههای سیاسی است. دوران نظامیان آرژانتین نیز همین طور.
___________________
مرسدسسوسا با نظامهای دیکتاتوری زاویه داشت
مرسدسسوسا در جنبش ترانهخوانی نوین آمریکای لاتین به ویژه آرژانتین نقش بسیار داشت. حول و حوش انقلاب ایران(اواخر سال ۱۳۵۷)، وقتی در بوئنوس آیرس ترانه گراسیاس آلا ویدا را اجرا کرد. وسط کنسرت ماموران حکومت نظامی آرژانتین بهمراه لباسشخصیها حمله کردند و بگیر و ببند راه انداختند. از آن به بعد پخش آثارش ممنوع و از آرژانتین تبعید شد.
بعدها در مصاحبهای گفت آن زمان از سوی جوخههای مرگ وابسته به کمیته مشترک ضد کمونیستی آرژانتین (Alianza Anticomunista Argentina) تهدید به مرگ شده بودم. این تشکل مخوف، آزادیخواهان را بین سالهای ۱۳۵۵ تا ۱۳۶۲ مورد ارعاب قرار میداد و با قتلهای زنجیرهای سر به نیست میکرد.
مرسدسسوسا با صدای گرم و پُر غم خودش رنج و درد مردم محروم را بازتاب میداد. او با نظامهای دیکتاتوری، زاویه و فاصله داشت و با مبارزان راه آزادی همراهی میکرد. همه جا جانب ستمدیدگان و بومیان آمریکای لاتین را میگرفت و از همین رو وقتی درگذشت، آرژانتین عزادار شد.
«دیهگو مارادونا»، او را الهه آزادی لقب داد و گفت یکی از بزرگان تمام دوران از نزد ما رفت و «شکیرا» گفت مثل مرسدسسوسا دیگر نخواهد آمد. او صدای همه کسانی بود که با استفاده از موسیقی علیه ستمگران و رنج آدمیان فریاد میزدند.
___________________
ترانه «کانسیون کونتو دوس»
در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی مرسدسسوسا، ویکتور خارا، ویولتا پارا، ویکتور اردیا و آلفردو زیتاروسا اندیشههای ترقیخواهانه را با موسیقی و شعر درآمیختند و به این وسیله نقض حقوق بشر و آزادیهای مدنی را توسط حکومتهای سرکوبگر آمریکای لاتین به گوش جهانیان رساندند. در ماههای آخر حکومت دیکتاتوری آرژانتین که در جریان آن دهها هزار نفر در سرکوب نیروهای ترقیخواه به دست دولت کشته شدند، مرسدسسوسا به میهنش بازگشت و در غم و شادی مردم شرکت نمود. از او نزدیک به ۴۰ آلبوم به یادگار ماندهاست:
زنان آرژانتینی، به یاد ویولتا پارّرا، solo le pido a dios (فقط از خدا میخواهم)، فریاد زمین، مردم در صدای من هستند، کودکان فردا، زندگی در آرژانتین، و...
...
یکی از زیباترین ترانههای وی که مردم در شیلی و آرژانتین و پرو و بولیوی و نیکاراگوئه و اروگوئه... گاه در یک جمعیت چندین هزار نفری همه با هم با صدای بلند میخوانند، «کانسیون کونتو دوس» Canción con todos (آهنگ مردم، آواز همه) نام دارد. کانسیون کونتو دوس که مردم آمریکای لاتین مثل سرود ملی و آیات آسمانی ارج مینهند، سروده شاعر بزرگ آرژانتین «آرماندا تهخادا گومز» Armando Tejada Gómez است. شایان ذکر است که مرسدسسوسا در فیلم سینمایی «ال سانتو دلاسپادا» El Santo de la Espada نیز که در مورد «خوزه د سن مارتین» Jose de San Martin قهرمان ملی آرژانتین است، ایفای نقش نمود.
___________________
مضمون ترانه گراسیاس آلا ویدا
این ترانه یکی از زیباترین ستایشها در وصف زندگی است که با نوای موسیقی در هم آمیخته شده و شادی همراه با اندوه نهفته در شعر به زیبایی و غنای آن افزودهاست.
«سپاس از زندگی به خاطر اعطای چشم بصیرت، سپاس از زندگی به خاطر اعطای گوشی برای شنیدن صدای طبیعت و زندگی، سپاس از زندگی به خاطر اعطای پایی برای رفتن و راهی برای رسیدن به مقصود، سپاس از زندگی به خاطر اعطای چشمان زیبا به محبوب، سپاس از زندگی به خاطر قلبی برای بازشناختن خوبی از بدی، سپاس از زندگی برای اعطای اشک، لبخند و سرودن شعری که شعر همه مردم جهان است.»
___________________
ترانه Gracias a la vida به فارسی
زندگی را سپاس میگزارم
به خاطر همه آنچه به من ارزانی داشتهاست
به خاطر دو ستاره نورانی(چشمانی) که به من دادهاست، تا بتوانم سیاهی را از سپیدی تمیز دهم،
و بنگرم پس زمینه پر ستاره را در آسمان بلند
و ببینم و تمیز دهم در میان انبوه مردم، کسی را(مردی را) که دوستش دارم
شکر زندگی را که به من این چنین بخشندگی نمود
به من گوشی برای شنیدن عطا کرد که بشنوم و
تشخیص دهم شب و روز را، و بشنوم آوای جیرجیرک و قناری را
بشنوم (صدای) چکشها، توربینها، سگهایی که عوعو میکنند و شرشر باران را
و بشنوم نوای دوست داشتنی محبوبم را
از زندگی سپاسگزارم، خیلی چیزها به من داده
به من صدا را عطا کرد و الفبا را که با کلمات آشنا شوم. کلماتی برای اندیشیدن و صدا زدن مادر، دوست، برادر، آنان را بازشناسم.
(به من صدا را عطا کرد و الفبا را که با کلمات آشنا شوم.)
آذرخشی نورانی تا راه برم به قلب و جان کسی که دوستش دارم.
شکر زندگی را که به من این چنین بخشندگی کرد.
به پاهای خستهام توان راه رفتن داده
که با آن از شهرها و برکهها بگذرم
سواحل و صحراها و کوهها و دشتها را، (درنوردم)
و (به) خانۀ تو، خیابان تو و حیاط تو برسم
شکر زندگی را که به من همه چیز داد
دلی تپنده، قلبی که در سینهام میتپد.
وقتی محصول و میوه به بار نشسته ذهن آدمی را میبینم
و میبینم چقدر خوبی از بدی فاصله دارد
و در عمق چشمان روشن و زلال تو خیره میشوم
(زندگی، ترا سپاس میگویم)
زندگی را ارج مینهم، خیلی چیزها به من بخشید.
لبخند و اشک داد
که با آن دو، شادی و رنج را از همدیگر تمیز دهم.
لبخند و اشک داد که نواهای غم و شادی را بسرایم
تا با تو هم نوایی کرده باشم
و با دیگرانی که نواهای ترا ساز میکنند
شادی و رنج است که ترانۀ مرا میسازد.
شادی و رنج، دو مادهای که از آواز من و آواز تو که هر دو همگون هستند و آوازهای همه، که آوازهای منند، تمیز داده (می)شوند
ترانههای من ترانه شما و مانند ترانههای دیگری است که با همین مضمون ساخته شدهاند، آنها نیز شبیه نواهای منند.
شکر زندگی را، شکر زندگی را
شکر زندگی را، شکر زندگی را
اصل ترانه به اسپانیایی
Gracias a la vida (1966)
Gracias a la vida, que me ha dado tanto :
me dio dos luceros, que cuando los abro ,
perfecto distingo lo negro del blanco
y en el alto cielo, su fondo estrellado
y en las multitudes, el hombre que yo amo.
Gracias a la vida, que me ha dado tanto :
me ha dado el oído, que en todo su ancho
graba noche y día, grillos y canarios ,
martillos, turbinas, ladridos, chubascos ,
y la voz tan tierna de mi bien amado.
Gracias a la vida, que me ha dado tanto :
me ha dado el sonido y el abecedario ;
con él las palabras que pienso y declaro :
madre, amigo, hermano, y luz alumbrando
la ruta del alma del que estoy amando.
Gracias a la vida, que me ha dado tanto :
me ha dado la marcha de mis pies cansados —
con ellos anduve ciudades y charcos ,
playas y desiertos, montañas y llanos ,
y la casa tuya, tu calle y tu patio.
Gracias a la vida, que me ha dado tanto :
me dio el corazón, que agita su marco
cuando miro el fruto del cerebro humano ,
cuando miro el bueno tan lejos del malo ,
cuando miro el fondo de tus ojos claros.
Gracias a la vida, que me ha dado tanto :
me ha dado la risa y me ha dado el llanto —
así yo distingo dicha de quebranto ,
los dos materiales que forman mi canto ,
y el canto de ustedes, que es el mismo canto
y el canto de todos, que es mi propio canto.
Gracias a la vida.…
___________________
ترجمه به انگلیسی
Thanks to life
Thank you to life, that has given me so much :
it gave me two bright stars, and when I open them
I can perfectly distinguish white from black
and in the high heavens, their starry depths
and out of the multitudes, the man I love.
Thank you to life, that has given me so much :
it has given me my hearing, that in all its breadth
records night and day, crickets and canaries ,
hammers, turbines, howls, and torrential rains ,
and the tender voice of my beloved.
Thank you to life, that has given me so much :
it has given me sound, and the alphabet
and with these the words that I think and declare :
mother, friend, brother, and light illuminating
the path of the soul that I am loving.
Thank you to life, that has given me so much :
it has given me the stride of my tired feet —
with them I have traversed cities and puddles ,
beaches and deserts, mountains and plains ,
and your house, your street and your patio.
Thank you to life, that has given me so much :
it gave me my heart, that shakes in its frame
when I look at the fruits of the human brain ,
when I look at the good, so far from the bad ,
when I look into the depths of your clear eyes.
Thank you to life, that has given me so much :
it has given me laughter and it has given me tears —
that’s how I can tell bliss from agony ,
the two materials that form my song ,
and your song, which is the same song
and everyone’s song, which is my own song.
Thank you to life...
___________________
ترجمه به عربی
شكرًا للحياة
شكراً للحيّاة ....
التي أعطتني الكثير
أعطتني عينيّن
اللتين حين أفتحهما :
أميز تماماً بين الأبيض والأسود...
وفي السماء العالية خلفيّتها المليئة بالنجوم
وفي الجموع الرجل الذي أحب...
...
شكــــراً للحيّاة
التي منحتني الكثير
أعطتني السمع الذي بكل عظمتهِ
يسجلُ ليلاً ونهاراً غناء العندليب
وطيور الكناري
المطرقات والمُحركات ونباح الكلاب والعواصف
وصوت حبيّبي الحنون
شكراً للحيّاة
التي أعطتني الكثير
أعطتني صوتي ولغتي
ومعها الكلمات التي أفكر وأقول
أم , أخ , صديق , وضوء متقدّ
طريق وروح " الرجل" الذي أحب
شكراً للحيّـــــاة
التي أعطتني الكثير
منحتني خطوات قدميّ المتعبتيّن
بهما ركضتُ الى مدن وقطعتُ بركاً
شواطئ وصحاري وجبال وسهول
منزلك وشارعكَ وباحة منزلك
شكراً للحيّاة
التي أعطتني الكثيرا
أعطتني قلبي الذي يخفقُ
عندما أرى ثمرة العقل الإنسّاني
عندما أرى الطيّب بعيداً جداً عن الشّرير
عندما أرى جوهر عينيكَ الصّافيتيّن
شكرا للحيّاة
أعطتني الضحكَ, أعطتني البكاء
هكذا أميز بيّن السّعادة والعذاب
المادتان اللتان تشّكلان أغنيّتي
وأغنيتكم التي هي ذاتها أغنيتي
وأغنية الجميّع التي هي أغنيتي
شكـراً للحيّـاة !
التي أعطتني الكثير
أعطتني عينيّن
اللتين حين أفتحهما :
أميز تماماً بين الأبيض والأسود...
وفي السماء العالية خلفيّتها المليئة بالنجوم
وفي الجموع الرجل الذي أحب...
...
شكــــراً للحيّاة
التي منحتني الكثير
أعطتني السمع الذي بكل عظمتهِ
يسجلُ ليلاً ونهاراً غناء العندليب
وطيور الكناري
المطرقات والمُحركات ونباح الكلاب والعواصف
وصوت حبيّبي الحنون
شكراً للحيّاة
التي أعطتني الكثير
أعطتني صوتي ولغتي
ومعها الكلمات التي أفكر وأقول
أم , أخ , صديق , وضوء متقدّ
طريق وروح " الرجل" الذي أحب
شكراً للحيّـــــاة
التي أعطتني الكثير
منحتني خطوات قدميّ المتعبتيّن
بهما ركضتُ الى مدن وقطعتُ بركاً
شواطئ وصحاري وجبال وسهول
منزلك وشارعكَ وباحة منزلك
شكراً للحيّاة
التي أعطتني الكثيرا
أعطتني قلبي الذي يخفقُ
عندما أرى ثمرة العقل الإنسّاني
عندما أرى الطيّب بعيداً جداً عن الشّرير
عندما أرى جوهر عينيكَ الصّافيتيّن
شكرا للحيّاة
أعطتني الضحكَ, أعطتني البكاء
هكذا أميز بيّن السّعادة والعذاب
المادتان اللتان تشّكلان أغنيّتي
وأغنيتكم التي هي ذاتها أغنيتي
وأغنية الجميّع التي هي أغنيتي
شكـراً للحيّـاة !
پانویس
گراسیاس آلا ویدا ماندگار میشود
ترانه گراسیاس آلا ویدا را، پس از سرنگونی پینوشه، هنرمند نامی و مردمی آمریکایی «جوآن بائز» Joan Baez که ترانه جاودانی و تاریخی «نو نوس مو وران» No Nos Moveran از جمله یادگارهای او است بازخوانی نمود. گراسیاس آلا ویدا بعد از زلزله شیلی در سال ۱۳۸۹ بر سر زبانها افتاد. به جز ویولتا پارّرا، مرسدسسوسا و جوآن بائز، هنرمندان دیگر هم گراسیاس آلاو ویدا را خواندهاند: ماريا دولورس پرادّرا، آرينا مازدری، پلاسيدو دومينگو، روبرتو ليوی، اسکار چاوز، اليس رگينا و... اما آنچه خواننده پرآوازهی آرژانتينی مرسدس سوسا خوانده چيز ديگری است و ترانه مزبور هميشه او را بياد میآورد.
___________________
زندگی چیست؟
در ترانه گراسیاس آلا ویدا(سپاس زندگی)، میبینیم زندگی، مخاطب قرار گرفته و از اینکه چشم و گوش و هوش داده و... و اشک و لبخند، و احساس زیبای تمایل به دوست هدیه کرده...مورد سپاس قرار میگیرد. آیا زندگی مثل کوه قاف و سیمرغ، مجازی است؟
- با علم به منشاء حیات و سه دقیقه اول آن The first three Minutes،
- با علم به غبار آغازین و جنب و جوش هستی...
- با علم به رشد و تکامل موجودات زنده و آنتروپی و نگانتروپی...
- با علم به تغئیر و تحول در متابولیسم و فرایندهای بیوشیمیایی...
- با آگاهی به این مسئله که نیستی آبستن هستی است و زندگی دائم نو میشود...
این پرسش که زندگی چیست؟ محو نشده و تازه رخ مینماید. براستی آنچه هم خلاق است و هم شایسته سپاس، چیست؟ اگر نخواهیم تفسیر به رأی کنیم و همه چیر را شاعرانه و سمبلیک ببینیم، این سئوال پیش میآید:
وقتی میگوئیم ای زندگی سپاس که به من کلمه و صدا دادی، چشم و گوش و هوش دادی، به پاهای خستهام توان راه رفتن دادی و قلبی که میتپد و میزند...، با کدامین آفریننده حرف میزنیم و منظور از زندگی، دقیقاً چیست؟ آیا زندگی «روزن نگاهی است که در خاطرهها میماند»؟ فهم نفهمیدنهاست؟ درک همین اکنون است؟ چیست؟ واقعش، این سئوال زیباتر و فاخرتر از آن است که تصور میشود.
___________________
منابع
کتاب World music: bacsics
WHAT MEANS LIFE? Paolo Manzelli
اجرای ترانه گراسیاس آلا ویدا با صدای ویولتا پارّرا
اجرای ترانه گراسیاس آلا ویدا با صدای مرسدسسوسا
برای ارسال این مطلب به فیسبوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook