آیا میداندار الهیات، جنس مُذکّر است؟?Why God is Masculine
In the animal kingdom the rule is, eat or be eaten; in the human kingdom, define or be defined
Thomas Szasz
در اقلیم سلطانی جانوران رسم این است: بخور و یا خورده شو
لیک در ملک سلطانی بشر: «تعریف» کن و یا «تعریف» شو
توماس سزاس
این مطلب به این نکته میپردازد که زبان رایج دنیا، اساساً زبان مرد است و نه زبان زن. گویی مرد در مرکز ساختمان گرامری زبان، «آقایی» میکند! در این بحث گرچه به کتب مقدس اشاره میشود اما قصد من ورود به یک بحث مذهبی نیست.
________________________
پوسته را بشکنیم و مغز را دریابیم
کاری نداریم که ما خدا را ساختهایم یا خدا ما را، اما، فاتحهاش را هم خوانده باشیم، حکایت همچنان باقی است. آیا خدا «آفریده»ای بود که «آفریدگار»ش را به بند کشید و شقاوت و اسارت و ازخود بیگانگی را توجیه کرد؟ یا آن دوست، که نزدیکتر از من به من است، نه معلول ترس و جهل بشر اولیّه در برابر طبیعت اسرارآمیز، نه مخلوق ذهن ساده در برابر جهان پیچیده، نه روح این جهان بیروح، بلکه راز رازها و قانونمندی قانونمندیهاست؟ (در هر دو حال)، کنج ذهنمان سایه انداخته، پیش از ما بوده و حالا حالاها هم خواهد ماند.
________________________
در هیچ زبانی، ضمیر مؤنث، قبل از ضمیر مذکر نیامدهاست
چرا آیات قرآن هنگام یادآوری خداوند، ضمیر مذکر Masculine به کار میبَرد؟ به چه دلیل وقتی از خدا حرف میزند، کلمه «هُوَ» را که یک ضمیر مفرد غایب مذکر است به کار میبَرد؟ [هُوَ=او]
نه فقط قرآن، تورات و انجیل نیز چنین است. در کتاب مقدس، برای خدا از ضمیر HE (و نه SHE)، استفاده میشود بطوریکه سر و صدای فمینیستهای باورمند هم در آمده که این دیگر چه صیغهای است، برای چی خدا مذکر است؟
Why God is Masculine? If God is One and God is He, Why God is Not She ?
...
گفته میشود زبانهای فرانسه، انگلیسی، روسی، آلمانی، هلندی، یونانی، اسپانیایی، ایتالیایی، عبری… پشتو، الویری، سنگسری، سیوندی، کردی(کرمانچی و اوراماناتی)،... همه مذکر و مؤنث دارند و ضمیر مؤنث، در هیچ زبانی، قبل از ضمیر مذکر نیامدهاست. آیا همین نکته بازتابی از سلطه مرد در جامعه و سمبلیزه کردن آن در خود زبان نیست؟
بر خلاف بسیاری از زبانها از جمله عربی، در زبان فارسی(نه پارسی باستان که الواح هخامنشی با آن نوشته شده) «او»، برای زن و مرد (هردو) استفاده میشود و ضمیر مذکر و مؤنث نداریم. شاید به همین دلیل کسانی که تنها قرآن را با ترجمه فارسی خواندهاند، متوجه نشدهاند که ضمیر خداوند در قرآن، ضمیری مردانه(مذکر) است.
اینکه در زبان زردشتی، مشیه(مذکر) و مشیانه(مؤنث) بوده و از شش امشاسپندِ دین زرتشت، سه تا ضمیر مذکر و سه تا ضمیر مؤنث داشتند، داستان دیگری است.
....
تفاوت لفظ مؤنث و مذکر، یکی هم در این است که مؤنث اعم از آنکه به انسان گفته شود یا به هرچیز دیگر، تاثیرپذیر است و خودش فاعل و مؤثر نیست. اشاره من صرفاً به تفاوت لفظ است.
تفاوت لفظ مؤنث و مذکر، یکی هم در این است که مؤنث اعم از آنکه به انسان گفته شود یا به هرچیز دیگر، تاثیرپذیر است و خودش فاعل و مؤثر نیست. اشاره من صرفاً به تفاوت لفظ است.
________________________
مگر خداوند مرد است؟
در قرآن ۴۲۸ بار ضمیر «هُوَ» به کار رفته و جز موارد انگشت شماری، بقیه همه به خداوند اشاره دارد. تأکیدم روی «هُوَ» در آیات است که یک ضمیر مفرد غایب مذکر است. برای نمونه «هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ»، یعنی او (ضمیر مذکر برای خدا)، خدای یگانه و یکتا است. هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ، لاَّ تُدْرِکهُ الأَبْصَارُ وَ هُوَ یُدْرِک الأَبْصَارَ...
در ترجمه فارسی قران «هُوَ» را «او» ترجمه میکنیم اما در عربی هُوَ (او) به طور خاص «مذکر» masculine است.
چرا در اینگونه آیات و نمونههای مشابه از کلمه «اللَّهُ» که اسم خاص نیز هست، به جای «هُوَ» استفاده نشدهاست؟ خدا مرد است؟ مگر نباید عاری از هر نوع جنسیت باشد؟
در کلماتی از قرآن مثل عِندَهُ، عَلَیهِ، مِنْهُ و… از ضمیر پیوسته مذکر «ه»، استفاده شده که اشاره به خدا است.
...
میشود سر و ته این بحث را با کلام «سعدی» سر هم آورد و گفت: او برتر از خیال و قیاس و گمان و وهم ماست. میتوان با اشارات نهج البلاغه یا قران، سئوال را فروگذاشت و پی کار خود رفت…که هر صفتی گواه این است که غیر موصوف است، و هر موصوفی شاهد آن است که غیر صفت است…او احَد است و صمَد است و از توصیفهای بی اساس مُبّرا، اما، پرسش همچنان باقی است. آیا خدا مرد است؟
________________________
آوردن ضمیر مذکر، ربطی به صفات مردانه ندارد
میتوان پای ویژگی زبان عربی را به میان کشید و این توضیحات را پیش کشید:
- آوردن ضمیر مذکر، ربطی به صفات مردانه ندارد.
- زبان عربی به علت نداشتن ضمیر خنثی، هر چیزی که فارغ از جنسیت باشد را با ضمیر مذکر میآورد. زبانهای دیگر(ازجمله زبان فرانسه) هم چنین است.
- طبق دستور زبان عربی، لفظی که مؤنث حقیقی و یا مجازی نبوده و یا لفظاً مؤنث نباشد مذکر محسوب شده و مانند مذکر با آن برخورد میشود و پیش از اسلام هم سابقه داشتهاست.
- مواردی که مذکر و مؤنث ندارد و لفظاً نیز علامت تأنیث بهمراه ندارد، حکم مذکر دارد، لفظ «الله»(خدا) از این قبیل است و ربطی هم به جنس مذکّر و مؤنّث ندارد.
- «روز»، مؤنث و «شب»، مذکر است. «ماه»، مذکر و «خورشید» مؤنث است، در حالیکه هیچکدام مذکر و مؤنث حقیقی نیستند. خلاصه، مذکر و مؤنث گرامری و «نحو»ی، با Gender و جنس به مفهوم زیستشناسی تفاوت دارد.
- در کلام و ادبیات عرب از ضمایر یا صیغه مذکر استفاده زیاد میشود و تنها یک مورد آن برای جنس مذکر(مردان) به کار میرود. گاه با توجه به لفظ، ضمیر مذکر به کار میرود، در حالی که شاید منظور جنس مؤنث باشد.
- اگر برای موارد خنثی، ضمیری مشخص شود، مشکلات زیادی پیش میآید. در آن صورت زبان عربی، از فصاحت و زیبایی میافتد. از همین رو ضمیر ویژه برای خدا نیاز نیست.
- گاهی استفاده از ضمیر مذکر، به خاطر عُرف گفتوگو و محاوره است، و تا هنگامی که دلیلی خاص نباشد، فرهنگ محاوره معنای عام را میفهمد.
مثال آیه ۱۵۱ سوره بقره است: «کما اَرسَلنا فیکم رَسوُلاً مِنکم یتلُوا علیکم آیاتِنا و یزکیکم و یعلّمُکم الکتابَ و الحکمه و یعلّمکم ما لم تَکونوا تَعلمونَ (او کسی است که در میان شما پیامبری از خودتان فرستاد تا نشانههای ما را بر شما بخواند و شما را پاکیزه سازد و کتاب و حکمت به شما بیاموزد و آنچه را نمیدانستید به شما بیاموزاند.)
با اینکه مخاطبین پیامبر تنها مردان نبودهاند در آیه مزبور ضمیر جمع مذکر سالم «کُم» به کار رفتهاست.
________________________
آیا فرهنگ عصر جاهلی، تأثیرات خود را بر زبان نگذاشتهاست؟
گرچه به رُخ کشیدن «خدای انسان وار» قرآن، نکتهای قابل تأمّل است امّا، آیا واقعاً تنها به خاطر حفظ قوانین زبان عربی است که از ضمیر مذکر برای پروردگار استفاده شده؟ آیا قبیلهنشینان عصر پیامبر از فرهنگی غنی برخوردار بودهاند؟
و اگر نه، آیا فرهنگ عصر جاهلی، تأثیرات خود را بر زبان نگذاشتهاست؟ به عبارت دیگر آیا قرآن، مغلوب نگاه مردسالارانه متداول در فرهنگ زمانه خویش نشده و با توجه به چیرگی شمایل مذکر به مؤنث در ادبیات عرب، پیامبر، نظام زبانی مخصوص مخاطبین خود را بر نگزیدهاست؟
جالب اینجا است که «ابن ابی الحدید» گفتهاست: با توجه به آیه ۳۶ سوره آل عمران «وَلَیسَ الذَّکرُ کالأُنثَی»، مذکر بر مؤنث سر است و خداوند یقیناً اشرفیت را انتخاب میکند و نمیشود غیر اشرف باشد!
________________________
«اَب» و «ابن» و «روح القدس» مذکر است!
حالا قرآن را رها کنیم و سراغ تورات وانجیل… Holy Scripture برویم. خدای عهد عتیق و عهد جدید نیز مردانه است انگار هر جا میرویم آسمان همین رنگ است. «تئوس» هم که «خدای مذکر» است، با «تئولوژی»(دانش الهیات) همریش و هم ریشه مینماید. آیا واقعاً جنس مذکر میداندار الهیات است؟
گویی زبانی که در مسیحیت برای توصیف خدا به کار رفته، مطابق با خدای مذکر (god - male) است، زیرا که خداوند با He و His - ضمیر سوم شخص مفرد مذکر - توصیف شده و «اَب» و «ابن» و «روح القدس» هم مذکر است. در «سفر پیدایش» و انجیل/ متی و یوحنا، به روشنی روی «مذکر» بودن خدا، مسیح و روح القدس تأکید میشود.
(Matt. 1:25; 28:19; J John. 5:19; 16:13)
(Matt. 1:25; 28:19; J John. 5:19; 16:13)
________________________
تندیس «مسیح مؤنث» بر صلیب
تندیس «مسیح مؤنث» بر صلیب
راستی اگر خدا مرد است و مرکز و محور، به یکهتاز بودن «مرد» در خانواده مُهر شرعی نمیخورد و روزگار پدر شاهی را بیاد نمیآورد؟
شاید به همین دلیل فمینیستهای باورمند، تئولوژی فیمینیستی Feminist Theology و «الاهیات خدای مؤنث» را به رُخ میکشند و با استناد به جملات زیر (از انجیل متی = کتاب مقدس)، که به «زایش و به دنیاآوردن» گوشه زده، به جای «پدر مقدس»، از «مادر مقدس» و خدای زنانه دَم میزنند.
آنان با استناد به جملات زیر از کتاب مقدس، که به «زایش» گوشه زده، به جای «پدر مقدس»، از «مادر مقدس» و خدای زنانه دَم میزنند.
-
"Everyone who is doing righteousness has been born of him." 1 John 2:29
-
"Everyone who has been born of God does not sin." 1 John 3:9
-
"Everyone who loves has been born of God and knows God." 1 John 4:7
-
"Everyone who is believing that Jesus is the Messiah has been born of God." 1 John 5:1
-
"Everyone who has been born of God overcomes the world." 1 John 5:4
-
"Everyone who has been born of God does not sin, but the One begotten of God keeps him." 1 John 5:18
گفته میشود گرچه معنای یک کلمه با تکیه بر روابط معناییاش با دیگر کلمات به کار رفته در همان بافت معلوم میشود، اماّ، معنای ریشهشناختی، نقش عمدهای در بررسیهای مربوط به تاریخ زبان و ادبیات دینی ایفا میکند.
ریشهشناسی واقعی آن است که تحول آوایی، املایی و معنایی یک واژه در تاریخ تا دوردستترین زبان مورد بررسی، که این واژه از آن برگرفته شده، مطالعه شود.
________________________
گیلگمش به دنبال مرگ دوستش «انکیدو» از غربت این عالم، مینالد
از جمله دلائل معترضین خدای غاصب نرینه! اشاره به بخش ۲۳ فراز ۳۷ در انجیل «متی» است: در متن اصلی به ضمیر مونثِ Her اشاره شده اما در ترجمه فارسی برجسته نمیشود.
ای اورشلیم، ای اورشلیم که قاتل انبیاء و سنگسار کننده مرسلین خود هستی، چند کرَّت خواستم اطفال تو را جمع کنم، چنانکه مرغ جوجههای خویش را زیر بالهای خود میگیرد و نخواستید...
ای اورشلیم، ای اورشلیم که قاتل انبیاء و سنگسار کننده مرسلین خود هستی، چند کرَّت خواستم اطفال تو را جمع کنم، چنانکه مرغ جوجههای خویش را زیر بالهای خود میگیرد و نخواستید...
"O Jerusalem, Jerusalem, you who kill the prophets and stone those sent to you, how often I have longed to gather your children together, as a hen gathers her chicks under her wings, but you were not willing." (Matthew 23:37)
معترضین خدای غاصب نرینه به حماسه گیلگمش هم اشاره میکنند. جایی که گیلگمش به دنبال مرگ «انکیدو» دوست نازنیناش از غربت این عالم مینالد و همانند زنی ماتم زده زار زار میگرید.
It is for Enkidu, my [friend], that I weep, Moaning bitterly like a wailing woman,
(Speiser, VIII ii 3, p. 87)
(Speiser, VIII ii 3, p. 87)
از اینگونه موارد در رمان های معاصر هم میتوان یافت. در ۴ نمونه زیر (از چند کتاب رمان)، میبینیم جای مونث و مذکر یعنی جای She و He عوض شده و حتی مرد، آبستن میشود! این مثال ها همه برای این است که میخواهند نشان دهند که مذکر بودن خدا غیرواقعی است. مونث و مذکر میتواند جایش عوض شود و آب هم از آب تکان نخورد!
- She's a better man than he. (Margaret Arnold, Lament for a Lady Laird)
- "He would be pregnant with her." (Michael Ondaatje, The English Patient)
- "The dispatch of the layout left him in a sort of postpartum depression." (Leonard Sanders, In the Valley of the Shadow)
- "Feeling like Judas Iscariot, Mrs. Kate Carpenter gave Barbara... the home phone number." (Mary Higgins Clark, Let Me Call You Sweetheart)
البته منظور از better man مرد نیست، میخواهد بگوید اگر مرد بودن محک است، آن زن مردتر است. میتوان به گفتگوی سقراط و افلاطون هم اشاره کرد که سقراط خودش را به زن قابله (ماما) تشبیه میکند: Plato Theaetetus 150C
...
با همه این اوصاف، پرسش همچنان باقی است: آیا میداندار الهیات جنس مذکر است؟
پانویس
اسامی خداوند را نگاه کنیم. نامها اساساُ «مذکر» است. Father, LORD, King، الله، رحمان، رحیم، کریم، هادی، نصیر، مجید، قدرت،...
یهوه / هگاووه / اهیه اَشِر اهیه / پانه(پاسبان) / اتَرس(بی ترس و بیم) / آدرکبریت توم(فروزنده کل آتشها)...
حتی نام عبری الوهیم که ریشهاش مؤنث است، علامت جمع مذکر دارد. در نامهایی را که افراد برای فرزندانشان میگذارند، و بنوعی بخشی از اسامی خدا را دارد،دقیق شویم: یدالله، سیفالله، عبدالله، فضلالله، حشمتالله، عزتالله، نصرتالله… خداداد، خدابخش، خداکرم، و یا عبدالمجید، عبدالحمید، احسان، جلال، جمال،... کدامشان اسم زن بود؟
البته در دوران «مادرشاهی» و «زن سالاری» و اساطیر یونان، الهههای زن وجود داشتهاست اما باز حرف اول را امثال «زئوس» و «هرکول» و «تایتان» و «و لکان» میزنند و موسیقی و باروری و امثال آنها به عهده الههها سپرده میشود. اسامیخداوند، در زبانهای هند و اروپایی و زبانهای سامی مذکر است.
به ادیان شرقی غیر توحیدی نظیر بودیسم، تائوئیسم و هندوئیسم… آشنایی کافی ندارم. از دوستی شنیدم در مورد خدا، «او»ی مؤنث و مذکر ندارند.
آریائیهای قدیم هم بیش از ۵۰۰۰ سال پیش خدای مؤنث خویش را نیایش میکردند، اما این عمومیت نداشت.
________________________
ضمیر مذکر (یا مؤنث) لزوماً به جنسیت مربوط نیست
گفته میشود جایگزینی مذکر و مؤنث، و نقش استعارهها در زبان را باید در نظر گرفت. ضمیر مذکر (یا مؤنث) لزوماً به جنسیت آنگونه که ما فکر میکنیم مربوط نیسیت. مثلاً در زبان آلمانی die Sonne (خورشید) مؤنث است اما در فرانسه مذکر le Soleil
ابهام گرامری وقتی روشن میشود که بدانیم مثلاً نمونه زیر نه مؤنث، بلکه خنثی است. در حالیکه به زن اشاره دارد. das Mädel , das Mädchen مثال دیگر: در انگلیسی چایلد child مثل آلمانی das Kind ضمیرش It است! یعنی نه مذکر و نه مؤنث.
If you always give a child what it wants, you will spoil it.
________________________
نه تنها خدا مذکر است، جبرئیل و میکائیل و عزرائیل هم، مذکر هستند
زبان آفرینش در تمامی مذاهب، بر پایه آفرینش مرد بنا شدهاست. بنا بر روایت کتاب مقدس اول بار آدم و سپس حوا (آنهم از دنده چپ آدم) به دنیا میآید. یعنی دنبالچه او است! آیا دنده چپ، استعارهای از گمراهی و نقص است؟ آیا معادل شکم مادر است و به این ترتیب آدم خود پدر و مادر حوا محسوب میشود؟ یا آنطور که دکتر شریعتی اشاره داشت (چون قلب، سمت چپ بدن آدم است)، منشأ حوا، قلب آدمی و در یک کلام «عشق» است؟
نه تنها خدا مذکر است، جبرئیل و میکائیل و عزرائیل هم، مذکر هستند
زبان آفرینش در تمامی مذاهب، بر پایه آفرینش مرد بنا شدهاست. بنا بر روایت کتاب مقدس اول بار آدم و سپس حوا (آنهم از دنده چپ آدم) به دنیا میآید. یعنی دنبالچه او است! آیا دنده چپ، استعارهای از گمراهی و نقص است؟ آیا معادل شکم مادر است و به این ترتیب آدم خود پدر و مادر حوا محسوب میشود؟ یا آنطور که دکتر شریعتی اشاره داشت (چون قلب، سمت چپ بدن آدم است)، منشأ حوا، قلب آدمی و در یک کلام «عشق» است؟
...
این بحث به بررسی بیشتر نیاز دارد.
...
سایت همنشین بهار
برای ارسال این مطلب به فیسبوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook