تاریخ جهان از ماموت تا فیسبوک 5
انسان اولیه به چه ابعادی از وجود خود پاسخ میگفت؟
این بحث را اگر میتوانید از ویدئو بشنوید.
در بخش گذشته از دوران نوسنگی Neolithic و آثار مهم آن دوره از جمله چاتالهویوک Çatalhöyük که در آناتولی (ترکیه) واقع شده، همچنین بنای استونهنج Stonehenge در جنوب شرقی انگلستان و ستونهای سنگی «پولنآبرونه» Poulnabrone در ایرلند و... اشاره شد و اینکه انسان به سفالگری قناعت نکرد و آرام آرام مس و مفرغ را هم به کار گرفت و بتدریج سوار بر اسب شد که در آن روزگار فتح مبین بود. اسب راحت اهلی نشدهاست.
از اوتسی مرد یخی و «دُلمِن»های عصر نوسنگی و رویکرد نیاکانمان به نوشتن هم صحبت کردم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گندم پیشتر وحشی بود!
۹۵۰۰ سال پیش از میلاد؛ مردم در آسیای غربی و مصر کشت و زرع آموختند. از همان دوران کشاورزی بویژه در منطقه موسوم به «هلال حاصلخیز» که با رودهای نیل، دجله، فرات و رود اردن سیرآب میشد، محصول فراوان داد.
۸۰۰۰ سال پیش از میلاد؛ کدو (در آمریکای لاتین)، برنج (در چین)، ذرت (در مکزیک)، سیبزمینی (در پرو) و گندم و جو (در ایران) حوالی تپه «علی کُش» در دهلران به عمل آمد. یا بهتر بگویم اهلی شد!
۶۵۰۰ سال پیش از میلاد کشاورزان چینی در امتداد رودخانه زرد «ارزن» هم کاشتند.
کشت و زرع نسبت به شکار دشوار و زمانبر بود. کشاورز یک چشمش به زمین بود و چشم دیگرش به آسمان که کی خواهد بارید. تازه بعد از خرمنکوبی و فصل درو و جدا کردن گندم و جو از کاه، نوبت آرد کردن گندم و جو میرسید و هر کشاورزی به دستار (بهزبان لری دَسر) نیاز داشت و ساعتها میبایست دو زانو روی زمین بنشیند و سنگ را روی سنگ بساید.
اهلینمودن گیاهان قدم مهمی در پیشرفت کشاورزی و ساز و کار انسان بود. این کار به اصلاح نباتات؛ افزایش عملکرد در واحد سطح، بهتر نمودن کیفیت محصولات کشاورزی و تولید مواد اولیه مورد نیاز راه میبُرد.
واقعش گیاهان نیز در طول سالیان متمادی با انواع زیادی از تنشها و ناسازگاریهای محیط روبرو بودند و در برابر این تنشها میبایست خود را وفق میدادند تا زنده بمانند.
...
گندم پیش تر، قبل از آنکه با انسان راه بیاید و اهلی شود، خیلی شکننده، تُرد و وحشی بود. بعدها بود که آرام و قرار گرفت! و آماده شد تا راهی تنور گردد و یا مجدداً به زیر خاک رفته و صد چندان شود!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گوسفند و بُز از هزاران سال پیش اهلی بودهاند
انسان عصر نوسنگی علاوه بر سگ و اسب، حیواناتی چون بز و گوسفند و گاو و خوک را هم اهلی کرد.
گاو بخصوص در خانه و صحرا کمککارش بود. میتوانست از گوشت و شیر آن بعنوان غذا، از شاخ آن در ساخت اسلحه، از پوست آن بعنوان پوشاک و زیرانداز و حتی از فضولات آن بعنوان سوخت و همچنین کود برای محصولات کشاورزی استفاده نماید. بعلاوه قدرت بدنی او را برای کشیدن گاوآهن، چرخاندن چرخ چاه آب و... به کار برَد.
دهقان با استفاده از نیروی حیوانات برای کشیدن گاوآهن میتوانست دوبرابر مقدار اراضی که خودش به تنهایی شخم میزد را به زیر کشت ببرد و همینطور بقایای محصولات کشاورزی را که برای خودش قابل استفاده نبود به مصرف تغذیه گاو، بز و گوسفند اهلی شده برساند.
کشاورزی و اهلی کردن حیوانات در بینالنهرین (میانرودان)، در غرب آسیا، در ایران، در شمال آفریقا و در سراسر اروپا رواج بافت.
...
شواهد بدست آمده در محلی در شمال عراق نشان میدهد که گوسفند و بز تقریبا از هزاران سال پیش اهلی بودهاند.
ایده اهلی نمودن حیوانات بسرعت به نقاط مختلف دنیا گسترش یافت و انواع حیوانات برای مقاصد مختلف بکار گرفته شدند. مثلا مصریان، اردک و غاز برای استفاده از گوشت؛ و گربه را بعنوان حیوانی دست آموز و برای دور نگه داشتن جوندگان از محصول غلات، اهلی نمودند.
مصریان چنان از اهلیکردن حیوانات بر سر شوق آمدند که حتی به اهلی نمودن حیواناتی نظیر گوزن، غزال و یا میمون نیز مبادرت نمودند هر چند در این کار موفق نبودند.
۵۰۰۰ سال پیش از میلاد، در طولانیترین رشتهکوه جهان؛ آندس Andes (به زبان سرخپوستان: آنتی یا آنتیس) که به شکل زنجیرهای در راستای کرانهٔ باختری آمریکای لاتین قرار گرفتهاست؛ «لاما» llamas یکی از گونههای شترسانان، اهلی گشت و از سوی اینکاها و دیگر بومیان رشته کوه آندس به عنوان حیوان بارکش و گوشتی استفاده شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هنر غارنشینان؛ بخشی از تاریخ تفکر و خلاقیت بشری
پیشتر گفتم که انسان اولیه به چادرنشینی و شکار خو داشت. کشاورزی و اهلیکردن حیوانات و نباتات عامل مهمی در اسکان و استقرار بود. البته مدتها گذشت تا یکجانشین و شهرنشین شود و با هجرت و کندن از خویش، به جاده تمدن قدم بگذارد.
اولین تمدنها در منطقه بینالنهرین (حدفاصل رودخانههای دجله و فرات)، در ساحل رودخانه نیل و دره ایندوس، و در امتداد رودخانههای بزرگ چین و سند پدید آمدند.
...
گسترش راههای ارتباطی باعث شد واحدهای کوچک و جداگانه به یکدیگر پیوسته و واحدهای بزرگتری را تشکیل دهند و فصل تازهای در زندگی انسان آغاز گردد.
حالا با اضافه تولید محصولات کشاورزی و افزایش تقسیم کار، سطح آسایش انسان بالاتر رفته و فزونطلبی او گل کرده بود. اوقات فراغت بیشتری داشت و علاوه بر مالکیت، با خط و نوشتن هم آشنا شده بود.
به قول «ارنست گامبریچ» در کتاب «تاریخ هنر» The Story of Art ساختن معابد و خانهها، آفریدن تصویرها و تندیسها، یا بافتن نقش و نگارها هم نوعی هنر است و از این زاویه هیچ مردمی در هیچ کجای جهان نیستند که عاری از هنر باشند. این تعریف شامل انسان های اولیه هم میشود.
...
هنر غارنشینان را میتوان اولین بخش از تاریخ تفکر، تخیل و خلاقیت بشری بشمار آورد. چرا که به واسطه قابلیت ساختن تصویر و نماد (سمبل) بود که بشر توانست بر محیط خود مسلط شود.
انسان اولیه متوجه شده بود که میتواند با ترکیب موادی مانند پوست درخت، شاخههای سوخته با چربیهای حیوانی و خاک رس و آب؛ رنگ بسازد و با آن بر دیوارههای سنگی نقاشیهای پایدار و بادوام ترسیم کند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
غارنگارههای کشف شده در اسپانیا و فرانسه و ایران
قدیمیترین غارنگارههای یافت شده در ایران (در غار میرملاس در منطقه کوهدشت استان لرستان) تصاویری از میدان رزم و شکار با تیر و کمان و حیواناتی چون اسب، بزکوهی و سگ...را نشان میدهد و مربوط به ۱۲ هزار سال پیش است.
غارنگارههای کشف شده در اسپانیا و فرانسه و ایران و...، از حیواناتی چون گاومیش، ماموت، و گوزن شمالی نمونهای از اعتقاد باستانی انسان اولیه به جانداری تصویر است.
در مواجهه نخست نمیشد باور کرد که چنین تصاویر زنده و طبیعی، ساخته دست انسانهایی در عصر یخبندان است .
چه بسا شکارچیان ابتدایی بر آن بودهاند که اگر تصاویری از شکارهای خود ترسیم کنند، و احتمالاً با نیزهها و تبرهای سنگی، که از نزدیکی همین غارها کشف شده، به تصاویر حمله ببرند، حیوانات در جهان واقعی هم تسلیم توان آنان خواهند بود.
انسان ابتدایی نیز؛ چه بسا در پی گمشده خویش و خروج از آنچه ما روزمرگی میدانیم به هنر یا نیایش روی میآورد.
گاه فقط خط خطی کردهاست اما به قول گامبریچ در مصاحبه با آنتونی گُرملی، خط خطیها همه شخصیت بیانی بسیار قوی دارند.
...
انسان اولیه گاه از خود بیخود میشد یا بهتر بگویم در خود فرو میرفت. وقتی یکی از اقوامش میمرد، برای رفع ناراحتی و ادای احترام، او را با تشریفات خاصی به خاک میسپرد.
در غاری در شمال عراق بنام «شنیدار» جسد انسانی یافت شده که روی بستری از گل که رویش سنگهای ریزی که بطور مرتب چیده شده، دفن شده بود. یا در تاجیکستان فسیل یک کودک پیدا شده که با ۵ جفت شاخ بز کوهی که به شکل دایره در اطراف جسد گذاشته شده بود زینت شده بود. یا در غار دیگری باستانشناسان یک جمجمهای از این دوران را پیدا کردند که دور و برش پر از سنگهای زینتی ریز و کوچکی چیده شده بود و هدایایی هم در مجاورت جسد قرار داشت. اینها همه قابل تأمل است.
میتوان البته خود را راحت کرد و گفت:
هنر برای هنر است. توتمگرایی است و اشاره به شکار جادو دارد...
میتوان گفت انسان در آنزمان از تبیین حوادث و اتفاقات طبیعی عاجز بوده است از همین رو مقهور مطلق طبیعت بود و خلاصه شرایط مادی حیات در آن دوران، باضافه ناآگاهی و ترس او را در چنبره خویش گرفتار کرده بود.
میتوان گفت تمثالها یا پیکرهها از آن رو ساخته شدند که انسان را در برابر قدرتهای دیگر، که بهزعم ایشان همچون نیروهای طبیعت واقعیاند، حفظ کنند. به عبارت دیکر، «تندیسها برای جادو و دفع جادو بهکار میآیند»
اما اینجا یک پرسش پیش میآید:
چه نوع نگرش یا احساسی آنها را وامیدارد که در باره نقشها و تصویرها، نه چیزی چونان نافذ برای بهکاربردن، بلکه همچون چیزی زیبا برای نگاه کردن، بیندیشند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زیگورات چغازنبیل و؛ عین غزال Ain Ghazal
آیا برگزاری مراسم تدفین، عزاداری روزهای بعد از مرگ، مراسم شب هفت، و سر قبر پدر و مادر یا یک دوست رفتن هم، از جنس باورهای نیاکان به الهههای گونهگون و فتیشیزم و انیمیسم و توتمیسم است و ریشه در جهل و ترس و خرافه دارد؟
آیا دلبستن انسان اولیه به هنر و نمادهایی چون مجسمههای گچی عین غزال Ain Ghazal در یکی از بزرگترین شهرکهای ماقبل تاریخ (در کشور اردن)، مجسمههای خوشاندام که از عاج یا سنگ تراشیدهاند، نقاشیهای غارنشینان «میرملاس» و «همیان» در لرستان و این یا آن تندیس خودساخته هم از فرمول روبنا و زیربنا و ترس و جهل آدمی حکایت میکند؟
در نگاه انسان اولیه کوه نمادی بود برای گذر از یک خوان و همنشینی با هر آنچه بهزعم او نشان از جاودانگی داشت. گویی بالای هر کوه خدا ایستادهاست. معابد و نیایشگاههای او هم بنوعی سر به آسمان داشتند.
والاترین آن در تمدنهای باستانی (بویژه آسیای غربی) زیگورات نامیده میشد و معنای آن بالا رفتن به سوی آسمان است. از قضا آنرا بر بلندیها میساختند.
نیایشگاههایی چون زیگورات چغازنبیل (زنبیل وارونه) در حوالی شوش؛ زیگورات سیلک کاشان، کهنترین زیگورات بین النهرین در شهر «اور» عراق، و نمونههای مشابه آن در گوشه و کنار جهان تپه گوبکلی (به کردی: Girê Navokê) در کردستان ترکیه، معابد مایا در مکزیک و گواتمالا و بیلیز... از گذشتههای دور، خیلیها را بهسوی خود میکشیدهاست.
(مایا نام گروهی از اقوام سرخپوست در جنوب مکزیک و شمال آمریکای مرکزی و نام تمدّنی قدیمی در همین منطقهاست)
...
اضافه کنم که کشف یک زیگورات کهن در جیرفت(ایران) با قدمت بیش از پنج هزار سال، همراه با آثار سنگی و کتیبههای آجری به خطی ناشناخته، شماری از باستانشناسان را به کند و کاو واداشتهاست.
...
گوردون چایلد Gordon Child در کتاب «انسان خود را میسازد» Man Makes Himself در بحث «باستانشناسی و پیشرفت»، وقتی به انسانهای اولیه اشاره میکند که با ابزارهایی ابتدایی به دنبال ماموتها و گوزنها میدویدند تا آنان را شکار کنند، میگوید:
اگرچه تدارک آذوقه مسأله اصلی انسانهای اولیه بود ولی آنان گاه شکار خودشان را در مردابها میانداختند و آنها را قربانی نموده، وقت بسیار زیادی صرف میکردند تا نقش جانوران را بر دیوارهای غار خود نقاشی کنند...
واقعاً انسانهای اولیه در تصویرگریهای مذکور و یا در قربانی ساختن جانوران و انداختن اجساد دست نخورده آنان در مردابها، به چه ابعادی از وجود خود پاسخ میگفتند؟ آیا به غیر از خور و خواب و خشم و شهوت، نیازهایی در انسان وجود دارد که او ناچار است برای آنها جوابی بیابد؟
چرا ماموتهایی را که با مرارت و سختی شکار میکرد، قربانی میکند؟
...
در غار «آلتامیرا» Cueva de Altamira که در شمال کشور اسپانیا واقع است گاه میبایست از راهروهای تنگ و تاریک با مرارت گذشت تا به تصویری که هزاران سال پیش نیاکان ما کشیدهاند رسید.
اینگونه تصاویر در غار پرگوسه در منطقه لات فرانسه نیز؛ در انتهای راهرویی باریک، کمارتفاع، و مرطوب موجود است که برای گذر از آن باید خوابیده و سینهخیز حرکت کرد.
محل اثر را نمیتوان تغییر داد. اثر همانجایی است که هنرمند میخواست باشد و بیننده باید از همان فضایی استفاده کند که هنرمند استفاده میکرد. انگار ساختار اتاقها، راهروها، و اجسام سنگی مهم، به دقت و از روی حساب و کتاب بررسی شدهاست. بررسی صدا در بعضی از غارهای عصر یخبندان نشان میدهد که میان محل نقاشیها و حکاکیها و کیفیت صدا ارتباط مستقیم وجود دارد. هرجا که صدا بهتر شنیده میشود تزئینات بهتری انجام شده و هرجا که کیفیت صدا در سطح پایینی است هیچ تزئینی دیده نمیشود.
...
برای فهم شگفتیهای آغازین و آشنایی با مضمون کهنترین نقاشیهایی که تا روزگار ما باقی ماندهاند باید به ذهنیات آدمیان ابتدایی ره بجوییم. رفتار گذشتگان را باید همان قدر معقول ببینیم که آنها میدیدند. تنها در اینصورت ما گذشته را فهم کردهایم. نباید عقلانیت روزگار خودمان را به آن زمان صادر کنیم و آنها را به تیغ عقلانیت معاصر گردن بزنیم.
The first farmers
From 9500 BCE, people in Egypt and western Asia learned how to sow, harvest, and store crops. They also domesticated animals, such as goats, sheep, cattle, and pigs - they had become farmers, beginning a new period called the Neolithic (New Stone) Age. In East Asia and the Americas farming was adopted later, and different native crops were grown.
The Fertile Crescent
Farming began in an area known as the "fertile crescent" (shown in green above), which stretched from the Mediterranean to the Persian Gulf. It followed the courses of three great rivers - the Nile, the Tigris, and the Euphrates - which flooded regularly depositing silt to make to the soil fertile. Here grew wild grasses, ancestors of wheat, barley, rye, and other food crops.
Changing wheat
The wild ancestors of wheat has brittle that shattered, releasing grains to be spread by the wind. By harvesting plants with larger, more intact ears, people gradually changed wheat. It evolved into bread wheat, a plant whose grains wait on the plant to be harvested.
Hard labour
Farming people had to work harder than hunter-gatherers. When spend long hours grinding grain by pushing a small stone, called a quern. Skeletons from this period show that kneeling at the quern caused arthritis and damaged toes and ankles.
9500 BCE
First farming began in Egypt and Western Asia, as people settled to cultivate wild grasses.
8500 BCE
Goats and sheep were domesticated in the Near East.
8000 BCE
In Mesoamerica,people learned to grow squash. Rice was first domesticated in China.
7000 BCE
Pigs were domesticated in Turkey and cattle in the Near East. Maize was developed from wild teosinte in Mexico.
6500 BCE
Chinese farmers grow millet, along the Yellow River, and rice, by the Yangtze.
6000 BCE
In sumeria, Mesopotamia the cultivation of crops occurred on a large scale.
5000 BCE
Farming spread across Europe, West Asia, and North Africa.
5000 BCE
In the Andes mountains of South America, llamas were tamed.
4000 BCE
Paddy field cultivation of rice began in China. In the Mediterranean, vines and olives were farmed.
Settled life
Farming allowed people to stay in one place, setting in villages which then grew into towns. Setting down changed many aspects of daily life, bringing with it advantages and disadvantages.
Pros
- Easier to rice bigger families
- Life was more comfortable
- There was access to goods, through trade
- Potential for wealth and power, for some
Cons
- overcrowding
- Risk of disease, caught by living alongside, other people and animals
- Disposal of rubbish and sewage was a problem
- Farmers' wealth attracted attackers
American farmers
Around 8000 BCE farming was developed in Mesoamerica (today Mexico and Central America) and South America.
There Were few large animals suitable for farm work, so Americans never invented wheeled transport or plough. Many different native crops and animals were found in this region.
- Maize
Domesticated in Mesoamerica from a wild grass called teosinte.
- Potatoes
Wild potato species grew across the Americas.
Llamas and alpacas
Used for their meat, wool, dung (for fuel and fertilizer), and also as pack animals.
Guinea pigs
Tease animals are a major meat source in the Andes.
Ancestor worship
Living in one place, farming people became aware of the ancestors who had lived before them. They believed that the dead watched over them. In 'Ain Ghazal, Jordan, statues of people, perhaps ancestors, were found buried in pits beneath houses. This may have been part of a ritual of ancestor worship.
Animal adaptation
Animals changed when they were domesticated. Cattle and sheep became smaller and more docile than their wild ancestors. Sheep lost their long horns and developed a thick woolly fleece.
History Year by Year/Peter Chrisp, Joe Fullman, Susan Kennedy
پانویس
آنیمیسم Animism ؛ یا جانگرایی؛ آیینی است که گرایندگان به آن اعتقاد دارند که تمامی عناصر طبیعت دارای روح و جانند. دارای شخصیت انسانی هستند.
…
فتیشیسم Fetishism شئیپرستی، شئیباوری یا به معنی پرستش یا وابستگی شدید به یک جسم است. این جسم میتواند نمادی برای نیروهای فراطبیعی بهشمار بیاید. در مردمشناسی شئیپرستی بیشتر مربوط به بتها و توتمها و کتابهای مقدس میشود.
فیتیش شئی یا اشیائی است مثل مهره ها، سنگ ریزهها و مثل بعضی از اشیاء متبرکه که مورد پرستش انسان بدوی بودهاست.
...
توتمپرستی Totemism؛ نظامی از باورهاست که قائل به نوعی ارتباط معنوی و خویشاوندی بین گروهی از انسانها با یک موجود فیزیکی دیگر (اغلب حیوان و در مواردی گیاه یا شئی) موسوم به توتم میشود
...
هلال حاصلخیز (هلال خصیب)، اشاره به بخش تاریخی خاورمیانه است و دربرگیرندهٔ بخش شرقی دریای مدیترانه، میانرودان و مصر باستان. این منطقه حاصلخیز با رودهای نیل، دجله، فرات و رود اردن سیراب میشد و کشتزارهای بزرگ گندم و جو و دیگر غلات را بارور کرد و سرتاسر آن دشت وسیع و پهناور پر از گل و میوه شد.
در همین زمینه
...
...
hamneshine_bahar@yahoo.com
برای ارسال این مطلب به فیسبوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook