چهار فصل ویوالدیبسط رویدادها و داستان طبیعت در قالب موسیقی
The Four Seasons
...
برای آشنایی دقیق با اینگونه مقولات، باید به نوشتهها و توضیحات اهل موسیقی رجوع کرد.
اگرچه موسیقی برای من نوعی نیایش است اما به آن اشراف لازم را ندارم و از فقر بیانم پوزش میخواهم.
آنتونیو لوچو ویوالدی[۱]، کشیش ونیزی، یکی از مشهورترین آهنگسازان دوران باروک و نوازنده چیرهدست ویلون بود. دورهٔ باروک[۲] در موسیقی هنری اروپایی از حدود ۱۶۰۰ تا ۱۷۵۰ میلادی در نظر گرفته میشود.
چنانکه گفتهاند موسیقی این دوره اغلب بافت چند صدایی(پُلیفونیک) دارد. چندصدایی یا پُلیفونی، بافت موسیقایی است که در آن، چند بخش صدایی، غالباً با هویت مستقل، لحنی بهطور همزمان اجرا میشود. گفته میشود یوهان سباستیان باخ[۳] و جورج فردریک هندل[۴]، از ویوالدی تأثیر گرفتهاند. خیلیهای دیگر نیز. از جمله نایجل کندی[۵]، که چهار فصل ویوالدی را روی ویلن اجرا کردهاست. این اواخر نیکلا لوریش و گیوم گاین، در «باله کالیگولا»[۶]، شخصیت کالیگولا را با موسیقی چهار فصل ویوالدی به تصویر کشیدهاند.
...
شناختهشدهترین اثر ویوالدی «چهار فصل»[۷] است. این مجموعه که در سال ۱۷۲۳ میلادی ساخته شد، در زمره محبوبترین قطعات دوره باروک بشمار میرود. ساخت موسیقایی هر کنسرتو[۸] – هر قطعه - نسبت به دیگری متفاوت است و تداعی کننده یکی از فصول سال میباشد. برای مثال زمستان با نتهای موسوم به پیزیکاتو(سُرِش زخمهای)[۹]، بارش برف را تداعی میکند. گویی نوازنده همزمان با زخمه دستِ راست، دستِ چپش با حرکت بر دستهٔ ساز به بالا و پایین سُر میخورَد.
...
هر قطعه چهار فصل دارای سه موومان[۱۰] است. یک موومان آهسته بین دو موومان تند. موومان به معنای بخش کاملی از یک اثر بزرگترِ موسیقی، خود آغاز و انجامی دارد. چهار فصل یکی از آشناترین قطعات تاریخ موسیقی اروپاست. ویوالدی این اثر را که اشاره مستقیمی به رنگها دارد در ۴۵ سالگی نزدیک به سه قرن پیش تنظیم نمودهاست. وی ۱۶۷۸ چشم به جهان گشود و ۱۷۲۳ درگذشت.
گفته میشود این قطعه شورانگیز، نهرهای روان، آواز پرندگان، پارس سگها، وزوز حشرات، چوپانهای جار زننده، تندبادها، رقاصهای مست، شبهای خاموش، چشماندازهای یخ زده، اسکیبازی کودکان بر روی یخ، و روشنی و گرمای آتش، را به نمایش میگذارد. آدمی، به ویژه اگر در کوران ابتلا باشد و سیاهیها در سر راهش کمین کنند و سنگ و خار بیاندازند، چنانچه با زبان موسیقی آشنا باشد از شنیدن این نوای سحرانگیز، نتیجه میگیرد گرچه سرما کولاک میکند امّا، بهار در راه است. چهار فصل از همان آغاز مبشر شادی و سرزندگی است.
_____________
بهار
با همآوازی پرندگان و صدای آبشاری که آرامش خود را به طوفان و رعد و برق میدهد، بهار سلانّه سلانّه از راه میرسد و با ملودیهای زنده ویلن، سلام میکند. انگار آدمی شکوفهدادن درختان و شادی گلها را میبیند و میبوید. پرندگان ولوله سر میدهند و آمدن بهار را جار میزنند، در قسمت بعد، انگار آسمان آبی را ابرهای سیاه تیره میکنند، آیا اینجا زمستان میخواهد با بهار سرشاخ شود؟ ابداً، این خبرا نیست.
پس چی شده؟ آخرین بقایای برف زمستانی در حال آب شدن است و صدای رعد و برق در آسمان نشان از باران بهاری میدهد. به قول موسیقیشناس فرهیخته دکتر محمود خوشنام، رقص باران با شادی چوپان، با جست و خیز سگ گلّه، و با غوغای پرندگان و سیراب شدن زمین همدمی میکند و این همنشینی و همنوازی در قسمت بعد حس میشود. این بخش شباهت بسیاری به نواهایی دارد که چوپانان به هنگام گلهداری با نی خود مینوازند.
_____________
تابستان
در این قسمت، موسیقی آرام و سنگین است، چرا؟ چون بهار رفتهاست و معلوم نیست برگردد یا نه. گویی قُمری و کوکو و فاخته درددل میکنند. چوپان و گلهاش این پا و آن پا شدهاند که ناگهان صدای رعد و برق، ترسی را بر چوپان و گله حاکم میکند. موومان میانی تابستان، حکایت از چوپان خسته و رنجوری دارد که هراس از طوفان او را میآزارد و سرانجام رعد و برق و رگبار به تندی بر کشتزارها میتازد. چوپان با گلهاش تا میآید بجنبد، لشکر غم با عَلَم و کُتَل و دشنه و تاریکی هجوم میآورند. رعد و برق، گله را سراسیمه میکند. تگرگ هم تند و تند بر زمین میکوبد. چوپان و گله، هر دو در خود میروند که این چه بیدادی است؟ زمین امّا، میخندد چرا که چیزی نشده، تا بوده چنین بودهاست.
_____________
پاییز
پائیز از راه رسیده… فردا و پس فردا هم زمستان خواهد آمد امّا از پس بهار برنمیآید. موسیقی این بخش، نشان میدهد که آنچه غمناک است عمیق نیست، آنچه عمیق است غمناک است. از همین رو برگهای خزان و خزان عمر نیز که برف روزگار بر سر و روی ما مینشاند غمگین است.
_____________
زمستان
زمستان رسید اما باکی نیست. تا ابدالدهر که نمیماند. ابتلائات بسیار است آری، امانباید زیر بار آن خم شد و شکست. در برابر این زندگی که پارس میکند و این زمین که خار میخلد و این آسمان که بلا میریزد باید ایستاد… تسلیم بی تسلیم …
زمستان آبستن بهار است. بهار در راه است و زبان از سخن گفتن باز میماند.
هرچند گیاهان خفتهاند اما دوباره شکوفه خواهند داد. گرچه در زمستان مایعی به نام «کالوز» Callose راه آوندها و عبور شیرههای گیاهی را در درختان بسته و برگها هم زرد و پژمرده شدهاند امّا، با فرا رسیدن بهار این سّد گران به کنار میرود، «کالوز» آب میشود و شیرههای گیاهی قهقههزنان از راه میرسند. بهار خواهد آمد هر چند زمستانیان نخواهند...
بلبل عاشق تو عمر خواه که آخر
باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید
باغ شود سبز و شاخ گل به بر آید
پانویس
1. Antonio Lucio Vivaldi
2. دورهٔ باروک در موسیقی هنری اروپایی از حدود ۱۶۰۰ تا ۱۷۵۰ در نظر گرفته میشود. باروک کلمهای ایتالیایی و به معنی زمخت و ناهنجار است و از کلمه بارکو در ایتالیایی به معنی مروارید صیقل نیافته گرفته شدهاست. موسیقی این دوره اغلب بافت چند صدایی(پلیفونیک) دارد. مطرحترین چهرههای این دوره از موسیقی کلاسیک باخ، ویوالدی، هندل و آلبینونی هستند.
3. Johann Sebastian Bach
4. Georg Friedrich Händel
5. Nigel Kennedy
6. در باله کالیگولا(سومین امپراتور روم بود که از سال ۳۷ تا ۴۱ میلادی فرمان راند)، با طراحی نیکلا لوریش و گیوم گاین، شخصیت کالیگولا با موسیقی چهار فصل ویوالدی به تصویر کشیده شدهاست. همچنین این واقعیت که هر چیزی شروعی دارد و پایانی نیز خواهد داشت. چهار فصل نیز با جوانی و بهار آغاز میشود و با زمستان و ریزش برف و ریزش قدرت ستمگران به پایان میرسد.
7. Le quattro stagioni
8. موسیقیشناسان گفتهاند كنسرتو به طور كلی به قطعه موسیقیای اطلاق میشود كه در آن سازهای اجرا كننده در دست كم دو موضع متقابل یا متعامل قرار گیرند. بدین شكل كه این دو موضع در طول اجرای قطعه به شكلی، داد و ستدی موسیقایی انجام میدهند.
9. pizzicato
10. Movement
در همین زمینه
...
سایت همنشین بهار
برای ارسال این مطلب به فیسبوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook