کورش و سنگنگاره مرد بالدار پاسارگاد
در سنگنبشته کاخ پاسارگاد (مرد بالدار) کورش شکل نوشته شده و این تصّور
پیش میآید که لابد نام وی کوروش (Kûraush (ku:rush است.
چون امروزه صدای بین «او» و « ـُ » [ اُ ] را در فارسی نداریم ریخت میخی فوق باید کورش خوانده شود.
بگذریم که نام وی در پارسی باستان، «کورو» و، «کورَئوس» kʰuːruʃ, Kūruš در اصل «شین» ندارد.
درست است که نویسهٔ « رُ » و « رَ » در پارسی باستان علامت جداگانه دارند و اگر قرار بود کورش خوانده شود، باید نوشته میشد اما وجود حرف اضافی به نارسایی این خط برمیگردد.
_________________
نام کوروش در زبانهای باستانی
پارسی باستان، «کورو» [kʰuːruʃ] / «کوروس» Kūruš
در کتیبههای عیلامی، «کوراش» Ku-rash
درکتیبههای اکدی (بابلی نو)، «کورِش» Ku-ra-ash
در زبان یونان باستان، Κῦρος
در کتیبههای عیلامی، «کوراش» Ku-rash
درکتیبههای اکدی (بابلی نو)، «کورِش» Ku-ra-ash
در زبان یونان باستان، Κῦρος
در تورات / زبان عبری، «کورُش» و «کورِش» Koresh
در زبان لاتین، سیروس Cyrus
با سنجش نام پادشاه هخامنشی در زبان های باستانی (بویژه یونانی) میتوانیم تلفظ دقیق نام پادشاه هخامنشی را که از نظر من کورش است و نه کوروش، دریابیم.
...
توجّه کنیم که اصل کلمه ku:ru از روی قیاس است که در حالتهای صرفی مختلف صورتش فرق میکند.
برای مثال در حالت فاعلی مفرد مذکر نوشته میشود:
و در حالت اضافی مفرد مذکر به این صورت:
...
اگر در کتیبهٔ بیستون در بخش گئومات مغ، (من بردیا هستم پسر کورش)، نام پادشاه هخامنشی کوروش خوانده میشود، دلیلش این است که در کتیبه فوق صورت اضافی مفرد مذّکر را نشان میدهد و همین خیلی ها را به اشتباه انداخته که کورش را کوروش ضبط میکنند.
...
از ضیط کلمه داریوش هم که از روی صورت فاعلی آن ساخته شده) در مییابیم کورش، درست است و نه کوروش.
البته داریوش صورت صحیح آواشناسانهٔ کلمه (در حالت فاعلی) نیست و ملغمهای از حرفنویسی (transcription) و آوانویسیاست.
_________________
سنّت خط و زبان فارسی
اگر بخواهیم به «سنّت خط و زبان فارسی» پایبند باشیم، میبایست ضبط «کورش» را به کار ببریم. چرا؟ چون خط به عنوان پدیدهای ایستا به نوعی نظمدهنده زبان به عنوان پدیدهای پویا است و از آنجا که کاربرد خط به نگارش درآوردنِ زبان است، میباید نام و واژهای را ثبت و ضبط کند که اهل زبان، به کار برده اند.
در قدیمیترین متون فارسی و عربی از «کورش» استفاده شده و جز نقل قولی از «حمزه اصفهانی در کتاب منسوب به وی (سنی ملوک الارض و الانبیاء = تاریخ کبار الامم )، نشانی از ضبط «کوروش» در متون کهن نیست.
ابوالفرج بن عبری در کتاب مختصر الدول و ابوریحان بیرونی در آثار الباقیه، نام مؤسس پادشاهی هخامنشی را «کورُش» نوشته اند.
ابوالحسن علی بن حسین مسعودی در «مروج الذهب و معادن الجوهر»، «کورُس» و طبری در تاریخ الرسل و الملوک (و ابن اثیر در تاریخ کامل) «کِیرُش» نوشتهاند.
...
«وهب بن منبه» (۱۱۰ ق) در تفسیر آیه ای از قران، به بُخت النصر اشاره میکند و میگوید: «ثم أخر به بختنصر….. من ملوک فارس یقال له کورش»
«سمعانی» شعری عربی را به نقل از یک شاعر ایرانی نقل کرده است:
«و بیت المقدس المعمور بیت // ورثناه عن المتقدمینا بناه کورش البانی المعالی // بأمر الله خیر الآمرینا»
غیر از ابوالفرج بن عبری و ابوریحان بیرونی، ابن خلدون هم از ضبط کورش استفاده کرده و در لغت نامه دهخدا نیز «کورش» ضبط شده است.
باستانی پاریزی، عنوان کتاب «مولانا عبدالکلام آزاد» را که به ذوالقرنین اشاره دارد، «کورش کبیر،...» ترجمه کرده و در ادبیات تاجیکی هم، یرای مثال در کتاب کورش کبیر اثر «برات عبدالرحمن»، کورش (و نه کوروش) نوشته شده است.
...
درآوانگاری هم، «کورش» معادل فارسیِ Kuroš است و «کوروش» معادل Kuruš
در فارسی اسم «کورس» کم نیست، اما کوروس نداریم.
_________________
پانویس
سنگنبشته کاخ پاسارگاد (مرد بالدار)
در گذشته در بالای سنگنبشته مرد بالدار یکی از نسخههای کتیبه منسوب به کورش (من کورش، شاه هخامنشی) وجود داشته که در فاصله بین سالهای ۱۲۴۰ تا ۱۲۵۳ هجری شمسی ناپدید شده است.
گاهی این نگاره را به دلیل وجود آن کتیبه و نیز اینکه در پاسارگاد واقع است، نگاره ای از کورش قلمداد میکنند که جای تردید دارد چون در سنتهای هنری ایران و عموماً شرق باستان، بال اختصاص به شخصیتهای مینوی و ایزدان داشته و آن را برای شخّصیتهای زمینی ترسیم نمیکردهاند.
_________________
آدم کوروش خشایثی یه هخامنشی یه
در مجموعه میراث جهانی پاسارگاد (کاخ بار عام)، که از سازههای باستانی برجایمانده از دوران هخامنشی است و در شهرستان پاسارگاد در استان فارس جای گرفتهاست، قسمتهایی از سه جرز سنگی باقی مانده که بر بلندای جرز جنوبی آن، یکی از کهن ترین سنگ نبشتههای میخی حک شدهاست. این سنگ نبشته به سه زبان پارسی باستان، عیلامی و بابلی نوشته شده و متن آن چنین است:
«آدم کوروش خشایثی یه هخامنشی یه»
«من کوروش شاه هخامنشی» ام.
_________________
کورش=کی رش، کی ارش
«واو» در برخی از گویشهای مناطق و نواحی ایران (در لهجههای جنوبی و شهرهای باستانی مثل گلپایگان و همدان و...) گاهی به یاء دگرگون میشود، چنانکه خون را «خین» و دور را دیر گویند، و به همین دلیل کوروش نیز در نوشته های کهن (کیرش، کی ارش) نگاشته شده است.
...
هم اکنون نیز، اسم کیرش کم و بیش شنیده میشود که احتمالاً از کورش گرفته شده است. سرمربّی تیم ملی فوتبال ایران به «کیرش» شهره است. کارلوس کیرش
_________________
منابع
(در باره خط میخی فارسی باستان)
Ghirshman, R. (1965), “A propos de l’ecriture cuneiforme vieux-perse”, JNES 24 (3) : 244–250
(دوره هخامنشی، بررسی زبانی نام های ایرانی)
Tavernier, Jan (2007), Iranica in the Achaemenid Period (ca. 550-330 B.C.): Linguistic Study of Old Iranian Proper Names and Loanwords, Attested in Non-Iranian Texts,
(در باره نام کورش)
Schmitt, Rüdiger. “CYRUS i. The Name”. In Encyclopædia Iranica. vol. 4٫New YorkBibliotheca
_________________
یزدان صفایی، کورش یا کوروش؟
کتیبه داریوش در بیستون، مجلّه صدای شرق، ۱۹۸۲، شماره ۷
الماسی، زهرا، ریشه شناسی واژه کورش
رضائی باغبیدی، حسن، ۱۳۹۰. مقالهی «دربارهی نام کورش»
پیرنیا، حسن، تاریخ ایران باستان
پاکتچی، احمد، مقالهی آشنایی با شخصیت کورش در منابع اسلامی
فرهنگنامه ایران باستان
کورش در لغت نامه دهخدا
برای ارسال این مطلب به فیسبوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook