ضبط این ویدئو با دشواری همراه شد. از نارسایی آن پوزش میخواهم. همچنین از اینکه نام فرانسیس فوکویاما Francis Fukuyama را اشتباه تلفظ نمودم.
ریاضیدان شریف و زندانی سیاسی دو نظام شاه و شیخ، پرویز شهریاری، اگرچه کولهبار زندان و سلولهای انفرادی را به دوش داشت و خاطره نامردمیها و شکنجهها، تا پایان عمر آزارش میداد، امّا همچون همه آموزگاران انسانیت و مدارا، از کینههای کور، بَری بود و حتی به داد «ساقی شکنجهگر» هم رسید و همراه با آیتالله طالقانی مانع اعدامش شد. او که سر لوحه زندگی پُربارش «گفتار و کردار و پندار نیک» بود و در پی راستی و درستی کورههای ابتلا را پشت سر گذاشت، بر لب پرتگاه حرکت میکرد و هفت بار پیش و بعد از انقلاب سال ۱۳۵۷ به زندان افتاد.
...
نخستین بار سال ۱۳۲۸ دستگیر شد. در زندان کوشید با آموختن زبان روسی دستاورد ریاضیدانانی چون «یاکوف پرلمان» را به فارسی ترجمه کند. در بازداشت دوم در سال ۱۳۲۹ کتاب درسی ریاضی دوره اول دبیرستان را تألیف و کتاب تاریخ حساب، نوشته «رنه تاتون» را ترجمه کرد.
کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ که پیش آمد، مخفی شد تا از شّر بگیر و ببندها در امان ماند اما سال ۱۳۳۵ دستگیر شد و دو سال در زندان ماند. سال ۱۳۵۴ هم که پژواک شوکهای الکتریکی و دیگر شکنجههای ساواک سکوت بندهای کمیته مشترک را درهم میشکست. آنجا، به مدت ۴۵ روز زندانی کشید.
کمیته مشترک زیر مجموعه اداره سوم ساواک بود و آقای پرویز ثابتی مدیرکلی آنرا به عهده داشت.
...
پرویز شهریاری سال ۱۳۶۲ نیز، بار دیگر گذارش به کمیته مشترک افتاد که نامش به «بند سه هزار» و «زندان توحید» تغییر یافته بود. یکسال و نیم هم در آنجا زندانی کشید. او اگرچه بیش از هرچیز با ریاضیات که جهان قطعیت و اطمینان است، محشور بود، اما استبداد او را کلافه کرد. پرویز شهریاری بارها با اشاره به تعقیب و گریزهای مامورین استبداد، میگفت من همیشه در زندگی خودم در بیم و امید به سر میبرم.
میگفت نمیتوانم خودم را آزاد به معنای واقعی احساس کنم. فکر میکنم همیشه کسی یا چیزی مرا میپاید. پرویز شهریاری معتقد بود فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی همان فعالیت سیاسی است و همه مردم چه بخواهند و چه نخواهند «سیاسی» هستند، چون اجتماع، اقتصاد و فرهنگ متعلق به آنهاست. او از آغاز زندگی، همنشین فقر و نداری بود و از ژرفنای رنج به دنبال شادی میگشت.
...
با زندگی پُر بارش، سکون و مرگ را به سخره گرفت. کتاب «جنبش مزدک و مزدکیان» که در سن ۲۲ سالگی نگاشته، بیانگر علاقه او به تاریخ جنبشهای اجتماعی و عدالتخواهی ایران است اما مشغولیت اصلی وی ریاضیات بود و باور داشت ریاضیات در پرورش نگرش علمی و منطقی و برهانی به مسئله پیچیده زندگی اجتماعی و جهاننگری تأثیری اساسی دارد.
مجموع آثار وی(نوشته و ترجمه) حدود ۴۰۰ جلد کتاب و هزار مقاله است. او دهها کتاب کمک درسی ارائه داد و بیشتر کتابهای درسی ریاضیات دبیرستانهای ایران از سال ۱۳۳۵ تا سال ۱۳۵۱، و شاید دیرتر، مرهون اوست. مجله «سخن علمی» که از ۱۳۴۲ تا ۱۳۴۹ انتشار یافت و رژیم پیشین از آن سال، مانع انتشارش گشت، و تازهترین دستاوردهای فیزیک، ریاضی، کیهانشناسی و اندیشههای فلسفی را ارائه میداد با تلاش و همت او منتشر میشد. جدا از «سخن علمی» و ماهنامه «چیستا» که از سال ۱۳۶۷ تا پایان زندگیش به نشر خود ادامه داد.
او «دانش و مردم»، وَهومن، برهان، دنیای دانش آموز، و نشریه «آشتی با ریاضیات» را هم در کارنامه خودش دارد.
پرویز شهریاری از کسانیکه همیشه مرغ همسایه را غاز میبینند خرده میگرفت و میگفت آنان با تاریخ علم و با فرهنگ و تاریخ خودشان بیگانه هستند و چه بسا محمد کرجی، محمدبن موسی خوارزمی، عمر خیام و ابوسهل کوهی، ابوالوفا بوزجانی، خواجه نصیرالدین طوسی و غیاثالدین جمشید کاشانی را نمیشناسند و «زیج خوارزمی» و ملکشاهی و رصدخانههای جندی شاپور و شیراز و ری و مراغه برایشان کلماتی غریبه است و نمیدانند مفهوم «آلگوریتم» و مثلثات(جبر و تا حدی نظریه اعداد) در ایران زاده شده و اصطلاح «سینوس»و «تانژانت»، ترجمه کلمات «جِیب» و «ظِل» است که ریاضیدانان ایرانی ابداع کردند. بیخبرند که خیام مبتکر هندسه تحلیلی است. نمیدانند پایههای اصلی مثلثات از سوی ایرانیها ریخته شده و تمام روابط مثلثاتی، از آغاز تا پایان، از مثلثات روی صفحه تا مثلثات کروی، در ایران کشف شده و خواجه نصیرالدین طوسی مجموعهی آنها را جمعآوری کردهاست. نمیدانند اولین کتاب جبر را به اسم «جبر و مقابله»، خوارزمی نوشته و او معادلات درجه دوم را در کتابش حل کرده و امثال محمد کرجی و عمرخیام و... به جنبههای بالاتر معادله درجه دوم پرداختند و غیاثالدین جمشید کاشانی که عدد پی را تا ۱۹ رقم محاسبه نمود، معادله درجه سوم را به طریق جبری حل کرده، نه از طریق هندسه که خیام حل کرده بود.
...
من به آن مرد باوقار و افتاده و آهسته، آن ایرانی پاکسرشت عمیقاً احترام میگذارم. وی را دوست داشتم و در زمان حیاتش هم از او یاد کردهام. نه فقط به این دلیل که زندانی دو نطام بود و در هر دو رژیم رنج برده بود، نه فقط به خاطر اینکه از نوجوانی مرا به دنیای زیبای اعداد و یاکوف پرلمان برد و با ابوالوفا بوزجانی و غیاثالدین جمشید کاشانی آشنا کرد. نه فقط به خاطر اینکه استوار و با وفا ماند و های و هوی امثال یلتسین و فروریختن دیوار برلن و درهمشکستن این و آن و کولیگیری هواداران فرانسیس فوکویاماو روضهِ پایان تاریخ، از راه به درش نکرد، بلکه به خاطر اینکه او آموزگار انسانیت و مدارا بود، و این در روزگار ما براستی کیمیاست.
...
در مورد پرویز شهریاری بسیار گفته و نوشتهاند: رقیه بهزادی، شهناز اتابک، محمد سهیمی، شادی یگانه منش، منوچهر بصیر، سهراب و هرمز و شهریار شهریاری، علی اکبر جعفری گلپایگانی، اسماعیل جعفری، سیدعلی صالحی، فریدون آذر کیوان، مرتضی محیط، نورالدین کیانوری، رسول مهربان، مهریار محمودخانی، فیروز نادری، پرویز رجبی، پرویز ملک پور، امیر حاجی صادقی، ابوالقاسم پورحسینی، حسن صانعی، محمد علی عمویی، محمد باقری، خسرو باقری، فرج سرکوهی، مجتبی میثمی، بابک پاکزاد، سیفالله کلکار، عبدالجلیل مستشاری، شیوا فرهمند، امیرحسین آریانپور، محمود به آذین و... خیلیهای دیگر که من نمیدانم، نوشته و گفتهاند. در دانشنامه ویکیپدیا هم شرح حال مختصری از زندگی باضافه فهرست شماری از آثار و ترجمههای ایشان ثبت شدهاست. فیلم مستندی نیز با عنوان پرتره فانوس گلستان، آقای میلاد درویش، ارائه دادهاند که گویا و زیبا است و جای قدردانی دارد. تکههایی از آن فیلم همراه با همین ویدیو هست. آنچه من اضافه میکنم یک مسئله به ظاهر مشکل، اما ساده ریاضی است که آن ریاضیدان شهیر هم در نوشتههای خودش به آن اشاره داشتهاست. برای درک این مسأله تنها آشنایی با دایره و محاسبه محیط آن کافی است.
...
با فرض اینکه سطح زمین واقعی است، طنابی را دورتادور زمین همانند کمربند، در روی خط استوا میبندیم طوری که طناب به زمین بچسبد و کُرهِ زمین را به دو نیمکره مساوی شمالی و جنوبی تقسیم کند. بعد یک جای طناب را بُرش داده و طنابی به طول یک متر به آن اضافه میکنیم و باز آنرا به شکل دایره در میآوریم. حالا اگر این طناب را متناسب از زمین، فاصله بدهیم، به طوری که در همه جای خط استوا، به یک اندازه از زمین فاصله بگیرد چقدر در کُل، دور زمین به ارتفاع طناب اضافه خواهد شد؟ یک میلیمتر؟ یک سانتی متر؟... فاصله این طناب تا سطح زمین چقدر است؟
چقدر بهاصطلاح از همه طرف وَر میآید؟ آیا مثلا میتوانیم دستمان رو از زیر آن رد کنیم. اصلا آن یک متر که به طناب دور زمین اضافه کردیم به جایی برمیخورد؟ ــــــــــ پاسخ سؤال: طول خط استوا ۴۰۰۷۶ کیلومتر است اما پرسش مزبور به طول خط استوا ربط ندارد. جواب، با کمال تعجب حدود ۱۶ سانتیمتر است. یعنی طناب دوم از همه طرف با دُور زمین ۱۶ سانتی متر فاصله -ارتفاع -دارد. چرا؟ میدانیم محیط دایره برابر است با قطر ضربدر عدد پی. هر دایرهای. از دایره لیوان و کاسه و بشقاب بگیر تا دایره دور زمین در خط استوا. محیط دایره برابر است با قطر ضربدر عدد پی، یعنی دو تا ۳/۱۴، ضربدر شعاع. محیط جدید یک متر از محیط قدیم بزرگتر است. بعبارت دیگر، طول طناب جدید از طناب نخستین، ۱۰۰ سانتی متر بیشتر است. خب، مثل این است که ما دایرهای داشته باشیم که محیطش ۱۰۰ سانتیمتر باشد میخواهیم شعاع آن را حساب کنیم. جواب: ۱۰۰ تقسیم بر ۲ تا ۳/۱۴ (۶/۲۸) =حدود ۱۶ سانتیمتر
... سلام بر پرویز شهریاری که در عین سالخوردگی جوان و برنا بود. جوان و برنا بود چون با سکون کنار نمیآمد. درود بر او که رنج و سختی و زندان را به جان خرید. خود را نفروخت و سودایی جز شادی و آزادی نداشت. داستان امثال او مرا به یاد داستان ابومنصور یا دقیقتر بگویم داستان پسر ابومنصور محمد بن عبدالرزاق طوسی یار و یاور فردوسی در شاهنامه میاندازد که بارها به زندان افتاد و عاقبت کینه امثال سِبَكْتَكْین او را گرفت.فردوسی از جوانی او میگوید و اینکه خداوند رأی، و خداوند شرم بود. پرویز شهریاری هم جوان بود و خداوند رای و خداوند شرم. او در عین پیری جوان بود کمااینکه امثال غلامحسین مصاحب و آیتالله طالقانی هم جوان بودند.
بدین نامه چون دست بردم فراز یكی مهتری بود گردن فراز جوان بود و از گوهر پهلوان خردمند و بیدار و روشن روان خداوند رآی و خداوند شرم سخن گفتن خوب و آوای نرم شاهنامه، داستان ابومنصور
پانویس
ده باضافه ده، بیست نیست!
پرویز شهریاری با یقینهای کور میانه نداشت و برای دامن زدن به شک اسلوبی و منطقی میگفت حتی ۱۰+۱۰ میتواند ۲۰ نباشد!
اگر ۱۰ لیتر الکل و ۱۰ لیتر آب را با هم مخلوط کنیم، ۱۹ لیتر (و نه ۲۰ لیتر) آب و الکل داریم. برخلاف آنچه امثال اقلیدس گفته بودند که «کل از جزء بزرگتر است»، او با اشاره به نظرات «جورج کانتور» Georg Cantor و تعریف «ریچارد ددکیند» Richard Dedekind از «بینهایت»(∞)، یادآور میشد گرچه در دنیای طبیعی اصل اقلیدس درست است اما پس از ظهور مفهوم «مجموعه»Set، برای آن مثالهای نقضی پیدا شدهاست. کل از جزء خودش، بزرگتر است به شرط آنکه نامتناهی نباشد. سخن اقلیدس μέρος είναι μεγαλύτερο από το όλο (کل از جزء خودش، بزرگتر است)، در مجموعههای نامتناهی صدق نمیکند.
بینهایت(∞) بینهایت دارای دو مفهوم فیزیکی و ریاضی است که کاملاً با یکدیگر متفاوتند. مفهوم فیزیکی بینهایت، دارای تعریف دقیقی نیست و در جا های مختلف تعاریف متفاوت دارد و به نوعی محدودیت برمیخورَد. اما در ریاضیات محدودیت فضایی و زمانی برای آن وجود ندارد. ریچارد ددکیند میگفت: هر چیزی که اصل موضوع اقلیدس برای آن صادق نباشد، بینهایت است.