ز خاک خویش طلب آتشی که پیدا نیستمحمود عباس؛ غزه و حماس
ز خاک خویش طلب آتشی که پیدا نیست
تجلی دگری در خور تقاضا نیست
به مُلک جم ندهم مصرع نظیری را
«کسی که کشته نشد از قبیلهٔ ما نیست»
اگرچه عقل فسون پیشه لشکری انگیخت
تو دل گرفته نباشی که عشق تنها نیست
برهنه حرف نگفتن کمال گویائیست
حدیث خلوتیان جز به رمز و ایما نیست
اقبال لاهوری
در بحث «تاریخ جهان از ماموت تا فیسبوک» به قضیه فلسطین خواهیم رسید. همچنین به:
- رشد يهودستيزی که در جوامع اروپایی بخصوص، از دورانهای بسیار دور رواج داشته است،
- موج انديشههای ضدسامی و مهاجرت بسياری از يهوديان به ايالات متحده، کانادا، بريتانيا، و آفريقای جنوبی
- ايجاد سازمان جهانی صهيونيسم و برپايی اولين کنگره آن در سال ۱۸۹۷ در «بازل» سوييس
- «بیانیه بالفور» Balfour Declaration در سال ۱۹۱۷ و تعهد انگليس که در منطقه فلسطين کشوری يهودی ايجاد کند،
- نزاعهای خونين دههی ١٩٣٠ که تلفات فراوانی از هر سه طرف (اعراب، يهوديان، و بريتانيا) برجای گذاشت،
- ناتوانی اعراب که اسير مناسبات پيش سرمايه داری و يوغ استبداد بودند، در برابر تهاجم غرب و سياست مهاجرت يهوديان و سرانجام -
- تصميم سازمان ملل به تقسيم بندی سرزمين فلسطين به دو بخش عرب و يهودی در سپتامبر ۱۹۴۷ ...
این مطلب به موارد فوق نمیپردازد. مرور کوتاهی است بر برخی وقایع اتفاقیه(در مورد فلسطین و راهبرش محمود عباس و...)
1) با این یادآوری که قضیه فلسطین یکی از عادلانهترین قضایای بشری است اما سطح عمومی درک ما از تاریخ شکلگیری آن که از جنگ جهانی دوم به این سو در کانون اخبار جهان قرار دارد، مطلوب نیست - به نکاتی اشاره میکنم شاید به غبارزدایی از رویدادها کمک کند.
2) اینکه گفتم قضیه فلسطین Palestinian cause، بهخاطر این است که برخی مطبوعات غربی از آن با عنوان مسأله و مشکل فلسطین یاد میکنند که گویا عارضی است و در حد مشکل مرزی بین دو یا چند کشور، و نه یک موضوع جوهری که پای یک ملت و حق او در رفع ستم از خویش در میان است.
3) نبرد فلسطین و اسرائیل که در سایهروشنهای اسطوره و تاریخ نقش بسته، بههزارههای دور تاریخ، و به باورهای شبه دینی و نبوتهای مخدوش که عهد عتیق هم از آن یاد کرده راه میبَرد.
4) آنطور که از تورات بر میآید، عهد خداوند... با بنیاسرائیل این است که این زمین را از نیل تا فرات به آنان بخشیدهاست. هر جائیکه کف پای شما بر آن گذارده شود، از آن ِ شما خواهد بود، از بیابان لبنان، و از نهر فرات، تا دریای غربی حدود شما خواهد بود و هیچکس یارای مقاومت با شما نخواهد داشت. زیرا یهوه خدای شما ترس و وحشت شما را بر تمامی زمین که بر آن قدم میزنید مستولی خواهد ساخت.(سفر پیدایش باب شانزدهم و... کتاب تثنیه باب ۱۱ آیه ۲۴ و ۲۵) از سوی دیگر گفته میشود که محمدبنعبدالله با یهودیان در صدر اسلام پیمان بست، اما نهایتاً دبّه در آورد و به محض این که قدرت گرفت، جهت قبله را تغییر داد و آن را از مسجد الاقصی به طرف کعبه برگرداند و ادعا میشود وی با این عمل به اقوام و قبایل یهود پیام داد که باید منتظر روزهای سخت باشند و واقعه بینقریظه بر آن صحه گذاشت...
5) اگر از منظر اعتقادات به اصطلاح دینی نگاه کنیم، صلح اسرائیل با فلسطینیان نباید چیزی جز تسلیم بیقید و شرط و بندگی فلسطینیان در برابر اسرائیل باشد. همهی این موجودات مزاحم را همانگونه که یهوه امر فرموده باید قلع و قمع کرد و اگر کسی مانند اسحاق رابین این گزاره را ندیده بگیرد و دست عرفات را به صلح و دوستی بفشارد، خونش حلال، و همان خواهد شد که شد. جان رابین را به خاطر تلاشش در به ثمر رساندن پیمان اسلو گرفتند.
6) پیمان اسلو(بیانیه اعلام اصول اولویتهای موقت دولت خودگردان)، نخستین موافقتنامه رودروی حکومت اسرائیل و سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) بود.
7) پیمان اسلو که در سال ۱۳۷۲(۱۹۹۳) به امضای دو طرف رسید، تلاشی برای تعیین یک چارچوب مشخص بود که به حلوفصل کامل منازعه اسرائیل و فلسطین بینجامد.
8) سازمان آزادیبخش فلسطین(ساف) در پیمان اسلو دولت اسرائیل را به رسمیت شناخت و کاربرد خشونت را محکوم کرد. اسرائیل نیز ساف را به عنوان نماینده قانونی مردم فلسطینی به رسمیت شناخت و یاسر عرفات اجازه یافت تا به فلسطین بازگردد.(ساف سال ۱۹۶۴ - خرداد ۱۳۴۳- تاسیس شده بود).
9) پیمان اسلو منجر به پیدایش «حکومت خودگردان فلسطین»(السلطه الوطنیه الفلسطینیه) شد و بخشهائى از کرانه باخترى رود اردن و نوار غزه به آن تعلق یافت.
10) حکومت خودگردان فلسطین یک سازمان اداره موقت است که حکومت بر بخشهایی از کرانه باختری رود اردن و تمام مناطق نوار غزه را بر عهده دارد.
11) مفهوم حکومت خودگردان فلسطین از سازمان آزادی بخش فلسطین متمایز بوده و این سازمان آزادیبخش فلسطین و نه حکومت خودگردان است که موجودیت بینالمللی دارد.
12) فعالیت حکومت خودگردان منحصر به مناطق فلسطینینشین است و فلسطینیانی که محل زندگی آنان خارج از کرانه باختری و نوار غزه است از حق رای در انتخابات تعیین کننده مناصب حکومت خودگردان فلسطین محروم هستند.
13) ریاست تشکیلات خودگردان را یاسر عرفات، به عنوان مسئول «فتح» و رئیس هیئت اجرائی سازمان آزادیبخش فلسطین(ساف)، بر عهده داشت. پس از مرگ عرفات، این سِمَت به محمود عباس (ابومازن) داده شد، و او طی یک انتخابات عمومی، با شکست رقیب خود مصطفی برغوثی، عهده دار ریاست تشکیلات خودگردان شد.
14) ۳۰ دی ۱۳۷۴(۲۰ ژانویه ۱۹۹۶) فلسطینیان ساکن کرانه باختری و نوارغزه و قدس شرقی برای اولین بار در تاریخ معاصر به پای صندوقهای رای رفتند و رئیس تشکیلات و نمایندگان پارلمان خود را انتخاب کردند.
15) حماس(حرکه المقاومه الإسلامیه)، در نخستین دور از انتخابات پارلمان فلسطین پا پیش نگذاشت، اما ۵ بهمن ۱۳۸۴ (۲۵ ژانویه ۲۰۰۶)، در دومین دور، شرکت نمود. تا آن تاریخ، موضع سیاسی حماس نفی مشروعیت پیمان اسلو و نهادهای برآمده از آن، از جمله شورای قانونگذاری فلسطین بود.
16) پاگرفتن حماس ازجمله به خاطر سیاستهای تندروانه و پیچیده رهبران حزب لیکود اسرائیل در دهه ۸۰ میلادی بود اما حاصل این سیاست دقیقاً آن نبود که رهبران لیکود میخواستند و حماس وبال گردنشان شد. البته حماس در اصل يکی از شاخه های اخوان المسلمين بوده و فقط اسمش جديد است وگرنه در فکر و در رهبری همان حرکت اخوان المسلمين میباشد که ريشه در ده ها سال پيش، دارد.
17) دولت اسرائیل(آریل شارون) معتقد بود حماس با ورود به نهادهای قانونی فلسطین، برای تحرکات مسلحانه ضد اسرائیلی در پی پوشش مناسب است و مخالف جدی شرکت حماس در انتخابات بود.
18) آمریکا میخواست انتخابات فلسطین را بهعنوان الگویی از یک انتخابات آزاد به کشورهای خاورمیانه معرفی کند. افزون بر این، تحت فشار محمود عباس قرار داشت تا اسرائیل برای شرکت حماس در انتخابات پارلمانی فلسطین موش ندواند.
19) اسرائیل، در مقابل فشارهای آمریکا و اصرار فلسطینیها از مخالفت خود برای حضور حماس در انتخابات کاست و با بیمیلی و غُِر و لُند کوتاه آمد.
20) رهبران فتح فکر میکردند که ورود حماس به نهادهای دولت خودگردان، این گروه را در مقابل رفتار شاخه نظامی آن مسئولتر و در مجموع امکان مهار آن را بیشتر میکند.
21) زمستان سال ۸۴، یک زلزله تمام عیار سیاسی در فلسطین اتفاق افتاد. در انتخابات پارلمانی فلسطین که زیر نظر ناظران سازمان ملل برگزار شد، حماس حدود ۶۵ درصد کرسیهای مجلس قانونگذاری فلسطین را به دست آورد و فتح بیش از ۲۵ درصد کرسیها نصیبش نشد.
22) ازجمله دلائل پیروزی حماس این بود که فتح به دلیل تقابل کادر قدیم و جدید این سازمان در جریان انتخابات، ضعیف تر از وزن واقعی خود ظاهر شده بود. در حالی که حماس فقط یک فهرست انتخاباتی در معرض انتخاب فلسطینیها گذاشته بود، نیروهای وابسته به فتح در بسیاری از حوزهها به رقابت با یکدیگر برخاسته بودند.
23) فتح در مجلس پیشین ۶۸ کرسی از ۸۸ کرسی را در اختیار داشت. اما درگیریهای داخلی آن در آستانه انتخابات ضربه بزرگی را به این جریان وارد ساخت. اعضای مهمی همچون محمد دحلان رئیس سازمان امنیت ناحیه نوار غزه و عنصر بانفوذ سازمان که در مذاکرات اسلو نقش داشت ومروان برغوثی فرمانده پیشین گردانهای گروه نظامی وابسته به فتح که در دادگاههای اسرائیل به ۵ سال زندان محکوم شده بود، با رهبری جدید سازمان به مخالفت برخاستند.
24) خلاصه، حماس(پیروز انتخابات)، طبق قوانین پایه فلسطین - که در حکم قانون اساسی محسوب میشوند - به عنوان دارنده اکثریت پارلمانی، مامور تشکیل دولت شد.
25) حماس تلاش کرد تا با مشارکت سایر گروههای فلسطینی، یک دولت فراگیر تشکیل دهد، اما فتح و دیگر گروه ها، علاقهای به حضور در کابینه تحت رهبری حماس از خود نشان ندادند.
26) حماس، اسماعیل هنیه از رهبران این جنبش در نوار غزه را به عنوان نامزد نخست وزیری دولت خودگردان فلسطین معرفی کرد و محمود عباس نیز او را مامور تشکیل دولت نمود و وی کابینه خود را از بین چهرههای شاخص حماس برگزید و به این ترتیب، دولت حماس در سرزمینهای فلسطینی صورت واقعیت به خود گرفت.
27) رهبران حماس مذاکره محمود عباس با اسرائیل را پذیرفتند اما از به رسمیت شناختن موجودیت اسرائیل خودداری کردند و گفت وگوی مستقیم با اسرائیلیها را هم رد کردند، در عوض در ازای عقبنشینی اسرائیل به مرزهای جنگ ژوئن ۱۹۶۷ پیشنهاد آتش بس طولانی دادند.
28) کمیته چهارگانه(مرکب از آمریکا، اتحادیه اروپا، روسیه و سازمان ملل)، که ماموریت پیشبرد روند صلح خاورمیانه را به عهده داشت، برای به رسمیت شناختن بین المللی دولت حماس، سه شرط گذاشت: ۱- به رسمیت شناختن اسرائیل، ۲- تقبیح خشونت، ۳- پذیرش پیمانهای دو جانبه بین سازمان آزادیبخش فلسطین و اسرائیل.
29) حماس شروط فوق را نپذیرفت و، کمکهای مستقیم آمریکا، اتحادیه اروپا و متحدان آنها به دولت خودگردان قطع شد و دولت تازه کار حماس در نخستین روزهای حیات خود با تحریم اقتصادی بینالمللی روبهرو گشت. آمریکا بطور خاص اقدام به مسدود کردن فعالیتهای اقتصادی بانکهای فلسطین، و مانع تراشی در پرداخت برخی وجوه کمکی بهحسابهای تشکیلات خودگردان نمود.
30) اسرائیل، دولت حماس را در فهرست سیاه خود قرار داد و از انتقال درآمدهای گمرکی فلسطینیها به دولت خودگردان خودداری نمود. فلسطینیها فاقد نقاط دسترسی(بندرگاه، فرودگاه و غیره) جهت جمعآوری مالیات خود بودند و اسرائیل اینکار را برعهده داشت. بعد از پیروزی حماس، اسرائیل تحویل ۵۵ میلیون دلار مالیات اخذ شده متعلق به فلسطینیها را متوقف نمود و مردم فلسطین در تنگنای شدید قرار گرفتند.
31) تحریم اقتصادی، تاثیر عمیقی بر زندگی روزمره فلسطینیها گذاشت. بخصوص که، اقتصاد سرزمینهای فلسطینی، وابسته به کمکهای بینالمللی بود. فقر و محرومیت چهره خود را بیش از پیش نشان داد و نواز غزه و کرانه باختری در بحران اقتصادی فرو رفت.
32) کارمندان دولت و بخصوص نیروهای امنیتی و پلیس که اغلب از وابستگان به فتح بودند، در اعتراض به دریافت نکردن حقوق خود به راهپیمایی و اعتصاب دامن زدند و حماس اعتراضها را اقدامی تحریک آمیز از سوی فتح برای ساقط کردن دولت اسماعیل هنیه ارزیابی نمود.
33) اعتراضها به اعتصاب و تظاهرات محدود نماند و در برخی موارد با حمله به وزارتخانهها و ساختمان مجلس قانونگذاری فلسطین، به خشونت هم کشیده شد و گفته میشد رهبران فتح در صدد بهره برداری از این مسئله برای تضعیف سیاسی اسماعیل هنیه برآمدند.
34) در این اوضاع و احوال، دولت خودگردان فلسطین و اسرائیل که در مورد آتش بس به توافق رسیده بودند هر یک دیگری را به نقض آن متهم میکردند. اسرائیل مدعی بود که دولت حماس در شلیک موشکهای قسام از نوار غزه به شهرکهای اسرائیلی نقش دارد و یا اینکه مانع انجام آن نمیشود. حماس نیز به نوبه خود، اسرائیل را به ادامه تجاوز به نوار غزه و ترور مبارزان فلسطینی متهم میکرد.
35) شدت گرفتن پرتاب موشکهای قسام، گسترش عملیات نظامی اسرائیل در داخل اردوگاهها و شهرهای نوار غزه را در پی داشت.
36) برای کاهش خشونتها بین اسرائیل و دولت حماس، مصر پیشقدم شد، اما شبه نظامیان وابسته به حماس با نفوذ به یک پایگاه نظامی اسرائیلی در مرز نوار غزه، چند سرباز اسرائیلی را کشتند و زخمی کردند و یک سرجوخه را به نام «گیلعاد شالیط» به اسارت گرفتند.
37) در برابر ربودن گیلعاد شالیط، نیروهای اسرائیلی به نوار غزه حمله کردند که طی آن حدود ۴۰۰ غیر نظامی و شبه نظامی فلسطینی جان خود را از دست دادند. افزون بر این، بستن مرزهای نوار غزه، زندگی را بر صدها هزار فلسطینی سخت و سخت تر کرد.
38) در حالیکه انتظار میرفت، میانچیگری مصریها بین اسرائیل و فلسطینیها به نتیجه برسد، ناگهان خبر حمله رزمندگان حزب الله لبنان به یک پایگاه نظامی اسرائیل و کشتن ۶ نظامی اسرائیلی و به اسارت گرفتن دو تن دیگر از آنها، خبر اول روزنامههای جهان شد.
39) حمله حزب الله به پایگاه اسرائیلی، آتش جنگ ویرانگر ۳۴ روزه اسرائیل علیه لبنان را شعله ور کرد و این درخالی بود که حملات نظامی اسرائیل به نوار غزه نیز همچنان ادامه داشت.
40) اسرائیل پس از چندین عملیات ناموفق نظامی، نهایتاً به مذاکره با گروه حماس روآورد و پس از آن گیلعاد شالیط آزاد شد. ۱۸ اکتبر ۲۰۱۱، و در مقابل رهایی او، دولت اسرائیل، مجبور شد ۱۰۲۷ زندانی فلسطینی را آزاد کند.
41) اسرائیل شمار قابل توجهی از نمایندگان حماس در مجلس قانونگذاری فلسطین و چند چهره رده بالای دولتی را در کرانه باختری رود اردن دستگیر کرد و بدین وسیله، تعداد نمایندگان حماس در پارلمان فلسطین را از اکثریت انداخت.
42) سفر اسماعیل هنیه به تهران و تاکید او بر اینکه فلسطین عمق استراتژیک ایران است، حساسیت زیادی را در اسرائیل و برخی پایتختهای عربی برانگیخت. بخصوص که گفته میشد وی حامل بخشی از کمک ۲۵۰ میلیون دلاری جمهوری اسلامی به دولت خودگردان است. از همین رو، ورود اسماعیل هنیه به نوار غزه با تیراندازی به سمت کاروان حامل او همراه شد.
43) در این حیص و بیص، درگیریهای داخلی بین نیروهای فتح و حماس شدت گرفت و چندین کشته و زخمی بر جا گذاشت. محمود عباس با اعلام اینکه شرایط در سرزمینهای فلسطینی به نقطه غیر قابل تحملی رسیده، اعلام کرد که در صورت ناکامی گروههای فلسطینی رقیب برای پایان دادن به اختلافهای خود بر سر تشکیل دولت وحدت ملی، چارهای جز مراجعه به داوری مردم فلسطین از طریق فراخواندن آنان به شرکت در انتخابات زودهنگام نخواهد داشت.
44) حماس انتخابات زودهنگام را «کودتا» علیه دولت تحت کنترل خود خواند و تاکید کرد که چنین اقدامی سبب بروز جنگ داخلی در بین فلسطینیها خواهد شد. پس از این ماجرا گروههای متخاصم به تهدید و ربودن و کشتار همدیگر دست زدند که بسیار غمانگیز بود.
45) اوضاع اقتصادی سرزمینهای فلسطینی روز به روز وخیمتر شد و، اصطکاک بین هواداران فتح و حماس افزایش یافت. جمهوری اسلامی و قطر و سودان، برای جبران قطع کمکهای بین المللی، قول کمک به دولت اسماعیل هنیه را دادند.
46) نیروهای نظامی و امنیتی فلسطین بیشتر از افراد وفادار به فتح بودند و پس از تشکیل دولت حماس، محمود عباس اجازه نداد که وزیر کشور دولت حماس کنترل آنها را به عهده گیرد و خود راساً رهبری آنها را به دست گرفت.
47) وزیر کشور حماس نیز در مقابل، اقدام به تشکیل نیرویی نظامی با استعداد ۶ هزار نفر تحت نام «نیروهای اجرایی» کرد و آنها را به خدمت گرفت و تشکیل همین نیرو، یکی از دلایل بالا گرفتن اختلاف بین فتح و حماس شد. محمود عباس نیروهای اجرایی را غیر قانونی خواند و خواهان انحلال آنها و یا ادغامشان در پلیس فلسطینی شد، اما حماس بر حفظ آنها اصرار ورزید.
48) بشار اسد رئیس جمهور سوریه با دعوت از محمود عباس برای سفر به دمشق، تلاش کرد تا وی را با خالد مشعل(از رهبران سیاسی حماس) آشتی دهد. آن دو نسبت به ادامه مذاکرات بین فتح و حماس برای تشکیل دولت وحدت ملی و قطع درگیریها به توافق رسیدند، اما نتوانستند بر اختلافهای خود در مورد ترکیب کابینه دولت وحدت ملی و دستور کار آن غلبه کنند.
49) بار دیگر درگیری بین نیروهای فتح و حماس در نوار غزه از سرگرفته شد و دامنه آن به کرانه باختری رودن اردن نیز رسید. با تیرگی روابط فتح و حماس، فرماندهان دو گروه در زندانهای اسرائیل بخصوص مروان برغوثی طرحی را به منظور پایان دادن به اختلافهای دو طرف تهیه و منتشر کردند که به عنوان سند زندانیان معروف شد.
50) ملک عبدالله پادشاه عربستان از سران فتح و حماس دعوت کرد تا برای حل اختلافهای خود در مکه گرد هم آیند. پس از چند روز مذاکرات فشرده که تقریبا همه رهبران ارشد دو طرف در آن حضور داشتند، فتح و حماس بر سر تشکیل دولت وحدت ملی به توافق رسیدند.
51) در سند مکه بحثی از شناسایی اسرائیل به میان نیامد، اما طبق آن حماس تاکید کرد که به تمام پیمانهای منعقده بین اسرائیل و فلسطینیها احترام میگذارد. تفاهم نامه مکه، بر اساس طرح مورد نظر زندانیان سرشناس فتح و حماس در زندانهای اسرائیل تنظیم شده بود. طبق سند زندانیان، هدف اصلی فلسطینیها تشکیل کشوری مستقل در سرزمینهای اشغالی سال ۱۹۶۷ اعلام شده بود که این به معنای اعتراف به وجود اسرائیل بود.
52) ۲۴ خرداد ۱۳۸۶(۱۴ ژوئن ۲۰۰۷) به دنبال برکناری نخستوزیر دولت خودگردان فلسطین(اسماعیل هنیه)، که از ۲۹ مارس ۲۰۰۶ تا آنزمان، بر سر کار بود، هواداران وی با نیروهای وابسته به تشکیلات خودگردان، مسلحانه درگیر شدند و با شکست دادن آنها، کنترل غزه را در دست گرفتند و قلمرو تحت کنترل حکومت خودگردان به کرانه باختری محدود شد. (به نقشه ضمیمه مراجعه کنید).
53) بعد از این واقعه، محمود عباس اعلام نمود کنترل منطقه غزه هم به مانند کرانه باختری باید در اختیار دولت مستقل فلسطین باشد و حماس گروهی کودتاچی و برانداز علیه دولت مشروع فلسطینی است.
54) در برابر این اتهام، هواداران اسماعیل هنیه به تکرار این مسأله پرداختند که شکل گرفتن حماس، همچنین سازمان آزادی بخش فلسطین، نتیجهٔ مستقیم تأسیس حکومت اسرائیل علی رغم خواست فلسطینیان بوده و دشمن اصلی دشمن اشغالگر است نه ما.
55) دولت فلسطین بهرهبری محمود عباس(بر خلاف حماس)، از پشتیبانی سازمان ملل متحد برخوردار بوده و از سوی سایر کشورها - ازجمله جمهوری اسلامی - به رسمیت شناخته شدهاست. تهران البته بیشتر، به گروه حماس که مدعی است با عملیات مختلف به اسرائیل ضربه زده تعلق خاطر دارد و بعد از سال ۲۰۰۷ هم جانب آن را رها نکردهاست. این رابطه گرچه حالا به خاطر اوضاع سوریه و حمایت از بشار اسد - که حماس چشم دیدنش را ندارد - کَمَکی شکرآب شده، اما هنوز به قوت خودش باقیاست....
...
سایت همنشین بهار
برای ارسال این مطلب به فیسبوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook