آیا هوش، در حال جداشدن از شعور است؟
uncoupling of intelligence and consciousness
...
چند سخنرانی از تاریخنگار اسرائیلی، «یووال نوا هراری» Yuval Noah Harari در مورد کتاب خودش «تاریخچهٔ مختصر فردا» و «هومو دئوس»(انسان خداگونه)، گوش کردم.
یاداشت زیر اشاره به سخنان او دارد.
سرعت تغییرات جهان به قدری زیاد است که بهدشواری میتوان تصوری دقیق از آینده داشت. هماکنون صحبت از این است که خودآگاهی انسانی را میشود بر یک کامپیوتر سوار کرد و اینگونه میتوان مغز آدمی را بازساخت. گفته میشود بعدها شاهد ماشینهایی خواهیم بود که شعور و احساساتی شبیه به احساسات ما دارند.
اینطور که دارد پیش میرود، این سؤال پیش میآید: آیا در آینده هوش Intelligence و شعور Consciousness از هم جدا شده و ماهیت انسان بتدریج دگرگون خواهد شد؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شبکههای پردازش اطلاعات برای ما تصمیم میگیرند
همین الآن شبکههای وسیع پردازش اطلاعات Vast data-processing networks - برای مثال موتور جستوجوگر گوگل – قادر است کف دست ما را بخواند! و احساسات ما را بهتر از خودمان بشناسد و این یعنی هوش.
پردازش اطلاعات Information processing به مفهوم کلّی و در کوتاهترین بیان، عبارت است از:
-
دریافت دادهها Data = همهٔ دانستهها، آگاهیها، داشتهها، آمارها، شناسهها، پیشینهها و پنداشتهها و هر شکل، نمودار، عدد، متن، عکس و…،
- ایجاد فرایند مقایسه و در نهایت –
- تغییر یا عدم تغییر اطّلاعات موجود به صورتی دیگر. (به نتایج پردازش داده، اطلاعات گفته میشود.)
...
گوگل یا شرکت تجارت الکترونیک آمازون و...حتی میتوانند رفتار ما را پردازش کرده و قبل از اینکه خودمان بدانیم چه میخواهیم، خواستههای ما را شناسایی کنند و این واقعیت، ممکن است معنای انسانبودن را عوض کند. گویی تواناییِ ما در کنترل جهانِ اطراف در حال تبدیلکردن ما به چیزی جدید است و چه بسا زمانی برسد که ما دیگر گُل سرسبد آفرینش و اشرف مخلوقات در زمین نباشیم.
ساختن شبکههای پیچیده و پیچیده و پیچیدهتر، که با آدمی همچون واحدهای اطلاعاتی رفتار میکنند، نشان میدهد که ما از یک جهت، چیزی بیش از ماشینهای پردازش اطلاعات نیستیم.
...
آیا با نوعی «الگوریتم» algorithm و استفادۀ درست از دادهها، میتوانیم بر سرنوشت خود مسلط شویم یا شاهد جداییِ هوش و شعور از همدیگر خواهیم بود و باید فاتحه خودمان را بخوانیم؟
الگوریتم (الگوریتمی، خوارزمیک)، اشاره به مجموعهای متناهی از دستورالعملها است، که به ترتیب خاصی اجرا میشوند و مسئلهای را حل میکنند. به عبارت دیگر یک الگوریتم، روشی گام به گام برای حل مسئله است.
...
ظاهراً گفته میشود افراد مسئول سرنوشت خودشان هستند، اما قدرت واقعی عملاً در دست شبکههای وسیع پردازش اطلاعات است که برای ما تصمیم میگیرند. هماکنون ماشینهای پردازش اطلاعات بسیار کارآمدتر از دولتها عمل میکنند.
همه چیز با سرعت زیاد در حال حرکتاند و معلوم نیست آینده آبستن چه چیزی است و ما با چه عاقبتی روبرو خواهیم بود. اگر ۱۵۰ سال پیش کسی میگفت میشود صدای یک دوست را مثلاً، از پشت کوه شنید بیآنکه او را دید. همه مسخرهاش میکردند و فکر میکردند لیچار میبافد و میگفتند چنین چیزی محال است. اما با اختراع تلفن و تلاش الکساندر گراهام بل این غیرممکن، ممکن شد. بعدها که تلویزیون از راه رسید امکان تماشای آن فرد از پشت کوه هم فراهم شد. تا سی چهل سال پیش اینکه یک موبیل کوچک، جام جهان نما بشود در مخیله هیچکس نمیگنجید. از دستآوردهای آتی کسی خبر ندارد. تنها میدانیم که نور را میتوان شنید و صوت را میتوان دید! همه صداها - هر حرفی در هر جا زده باشیم حتی یواشکی و درگوشی- در آینده، کلمه به کلمه قابل شنیدن خواهد بود و از افکار مکنون (به زبان نیامده) هم رازگشایی خواهد شد. بلاتردید.
یک قرن بعد برای ما اصلاً غیرقابلتصور است و از جایگاه انسان در آن زمان (البته اگر جایگاهی داشته باشد)، کاملاً بیخبریم. هیچکس نمیداند سرعت تغییرات سر از کجا در میآورَد. چه بسا در آن زمان، جهانی ساخته باشیم که جایی برای ما نداشته باشد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
Dataism دادهگرایی، دین جدید!
هماکنون با موتورهای جستجو گر، اطلاعاتِ موردنیاز در چشمبههمزدنی در دسترس ما خواهند بود و علایق و تجربیات ما در هم ادغام میشوند. انگار ما غیر از انباشتی از نقاط اطلاعاتی نیستیم. درواقع «دادهگرایی» Dataism است که حرف اول را میزند و کسانی که زودتر به این قافله بپیوندند، دارای قدرت واقعی بوده و خدایان جدید خواهند بود.
با «دادائیسم» Dadaïsme اشتباه نشود. دادائیسم مکتبی هیچ انگار بود که در سالهای پس از جنگ جهانی اول رواج داشت. جنبشی فرهنگی که به زمینههای هنرهای تجسّمی، موسیقی، ادبیّات تئاتر و طراحی گرافیک مربوط میشد....
...
اکنون «دادهگرایی» Dataism است که حرف اول را میزند. انگار هوش و شعور در حال جداشدن از یکدیگر هستند. اما اگر هوش و شعور همدیگر را طلاق بدهند، انسانها نیز در همان وضعیتی گرفتار خواهند شد که امروز حیواناتِ دیگر دچار آن هستند. میبینیم که افسارشان در دستان مالکان هوش برتر است. تصور چشماندازی که در آن روباتها نیز با ما همانطور رفتار کنند که ما با گوسفندان، تکاندهنده است. به هر جا خواستند بکشانند، پشم ما را بچینند، شیر ما را بدوشند و دائماً یک سگ گله ما را دید بزند و مانیتور کند!
دادههای اطلاعاتی، آزادیِ آدمی را گرفته و او بعد از ماجراجوییهای طولانی و پرفرازونشیب، بر لبه پرتگاه ایستاده و هر آن ممکن است به ناکجاآباد پرتاب شود.
روبات یک دستگاه الکترو-مکانیکی یا یک نرمافزار هوشمند برای جایگزینی با انسان به هدف انجام وظایف گوناگون است.
...
در ظاهر انسان اندیشهورز قدرت بیسابقهای برای تسلط بر تقدیر خود پیدا کرده و خداگونه شدهاست، اما این قدرتنمایی عواقب ناشناختهای هم دارد و مخلوقات خود ما را بر ما مسلط خواهد کرد. چرا؟ چون اینگونه که پیش میرود هوش از آگاهی جدا گشته و سرشت انسان دگرگون میشود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آینده بشر در هالهای از ابهام و شگفتی است
در آیندهای نهچندان دور هوش مصنوعی از انسان جلو زده و بر او سوار میشود و ممکن است سناریوی فیلمهایی چون Matrix ماتریکس(۱) به واقعیت بپیوندد.
چندی پیش استفان هاوکینگ فیزیکدان انگلیسی تکرار کرد با پیشرفتی که هوش مصنوعی در حال سیر آن است نهتنها به انسان میرسد بلکه از آن جلو هم میزند و حاکمیت بر کره خاکی را از او میگیرد.
تصور روزی که هوشِ پردازشگرها، از هوشِ ما پیشی بگیرد و قابلیت آدمی برای نظارت بر دنیای پیرامونش او را به چیزی دیگر تبدیل کند، خیلی دشوار است. در بستر تحولات فناوری اطلاعات، آینده بشر در هالهای از ابهام و شگفتی است و ممکن است دنیایی ساخته باشیم که در آن جایی برای خود ما نباشد.
فناوری اطلاعات Information Technology = IT، به مطالعه، طراحی، توسعه، پیادهسازی، و مدیریت سیستمهای اطلاعاتی مبتنی بر رایانه، میپردازد تا تبدیل، ذخیره، حفاظت، پردازش، انتقال و بازیابی اطلاعات به شکلی مطمئن و امن انجام پذیرد.
...
اینک آدمی زندگی اورگانیک را با دستگاههای غیر اورگانیک در هم آمیخته و امروزه میشود کلاهی داشت که نشانههای الکتریکی مغز را خوانده و چون کنترل از راه دور دستگاههای خانگی عمل کند. کافی است به روشن کردن چراغ فکر کنیم چراغ روشن خواهد شد. ما اکنون در آغاز این فرایند انتقالی هستیم که با دادهها کار میکند، و چندان کاری برای توقف آن نمیتوانیم انجام دهیم.
...
در سریال Westworld وستورلد(۲) روباتها به حدی از لحاظ ظاهری و حسی و حرکتی پیشرفت کرده و به انسان نزدیک میشوند که تشخیص آن از انسان آسان نیست. آخر سر، کار به جایی میرسد که بر انسانها غلبه میکنند و درواقع زندگی آنها را در دست میگیرند. انگاری، وستورلد، آینده را به تصویر کشیدهاست. آدموارههایی که در فیلمهای مبتنی بر خیال پردازی مانند RoboCop پلیس آهنی(۳) و Terminator نابودگر(۴) به تصویر کشیده میشد، در عالم واقع، دارند کمکم کشف حجاب میکنند! تسلط ماشین بر انسان را هم که چارلی چاپلین در فیلم عصر جدید(۵) به تصویر کشید، به عینه میبینیم.
...
دنیا با سرعت در حال دگرگونی است، و نظر ما هم در باره سمت و سوی راهی که باید رفته شود، دخیل نیست. اینترنت یک نمونه است که بدون اجازه و خواست ما آمد و همه را به دنبال خود کشید.
همین الآن ما با مصنوعات و اختراعات خود، یعنی کامپیوتر و اینترنت و با دادهها در هم آمیخته و برای مثال از تلفن موبایل خود جداناپذیریم و بیشترمان وقت خود را صرف آرایش فیسبوکمان میکنیم تا در واقعیت زندگی.
...
اگر تغییرات بزرگ اجتماعی و فلسفی و تغییر خودآگاهی انسان را، محصول انقلابهای بزرگ و تغییر پارادایمهای علمی بدانیم(که اینگونه هم هست)، فنّاوری اطلاعات نیز به اینگونه تغییرات راه خواهد برد. فنّاوری اطلاعات که در حوزههای جمعآوری، ذخیرهسازی، پردازش، حفاظت، انتقال و نمایش اطلاعات کاربرد دارد، در حال خلق و شکلدهی به واقعیتهای ذهنی و فیزیکی انسان، تغییر خودآگاهی و درک او از خود، اصلاح چگونگی ارتباطش با خود و دیگران و ارتقای چگونگی تفسیرش از جهان به صورتی فراگیر، ژرف و بیامان است و علاوه بر تسهیل ارتباط بین افراد بر احساس آدمی از خود، بر چگونگی ارتباط با همنوعانش و نیز تعاملش با دنیای پیرامون او هم تأثیر میگذارد. در دنیایی که دادههای اطلاعاتی حرف اصلی را میزند، چه بسا ما قادر به کنترل مرگ و بیولوژی خود و طبیعت زمین هم بوده و تصورمان از همه چیز ازجمله خدا و دین دگرگون شود.
البته من نظرگاه فلسفی یووال نوا هراری را ندارم و بر این عقیده نیستم که گویی ما یک اتفاق هستیم و بس. نه جهان بیهوده و «ابسورد» absurd و پوچ است و نه انسان. بعلاوه، آدمی علاوهبر منشأ قدرت، منشأ معنا نیز هست و نیازمند نوعی تصور معنیدار از جهانی است که در آن زندگی میکند و یا زندگی خواهدکرد. جهان ما بیهوده و عبث نیست و ما نیز نباید به پوچی درغلطیم. همه چیز، حتی هرآنچه ما بی نظمی میپنداریم، از دید یک عالم آشنا به ریاضیات نظم است.
منابع
Yuval Noah Harari, Homo Deus: A Brief History of Tomorrow
پانویس
ماتریکس Matrix
(۱) فیلم علمی- تخیلی «ماتریکس»، به نویسندگی و کارگردانی واچوفسکیها، آمیزهای از اکشن، هنرهای رزمی و یک فیلمنامه چندلایه است و یک جامعه آرمانی در آینده را به تصویر میکشد، که در آن درک واقعیت توسط انسانها در دنیایی ساختگی رخ میدهد، که به دست ماشین آلات هوشمند برای غلبه بر جمعیت انسانها، شبیهسازی شدهاست. در این بین یک برنامهنویس کامپیوتر به نام نئو، از این حقیقت آگاه شده و همراه با افراد دیگری که از این دنیای رؤیایی خود را رها کردند به شورشی علیه ماشینها برمیخیزند.
...
وستورلد Westworld
(۲) وست ورلد(دنیای غرب)، مجموعهٔ تلویزیونی وسترن در سبک علمی– تخیلی است. داستان در یک شهر بازی خیالی اتفاق میافتد که ساکنان آن را انسانهای مصنوعی، تشکیل میدهند. از سوی دیگر، گروهی از انسانهای واقعی، میتوانند وارد محوطهٔ پارک وستورلد شوند و هرکاری که مایل باشند را انجام دهند...
به رباتهایی اشاره میشود که از خود هیچ اختیار و ارادهای ندارند و اصل داستان بر خودآگاهسازی و این رباتها پیش میرود.
...
روبوکاپ RoboCop
(۳) فیلم روبوکاپ(پلیس آهنی) یکی از آثار علمی-تخیلی دهه ۸۰ است و جو خشن و سودجویانه و از دست رفتن عواطف انسانی را نشان میدهد. با تخریب یک ناحیه، آرمان شهر «دلتا سیتی» بر سر زبانها میافتد. شهری با بالاترین درجه از زندگی انسانی و عاری از جرم و جنایت. قرار میشود در آن شهر روباتها جایگزین نیروی پلیس بشوند. اما... یکی از رباتها فرد بیگناهی را به اشتباه جنایت کار تشخیص میدهد و او را به طور فجیعی قتل میرساند و کار به جاهای باریک میکِشد...
...
ترمیناتور Terminator
(۴) فیلم ترمیناتور(نابودگر) مخاطب را به سال ۲۰۲۹ میبرد، دورانی که در بحبوحه جنگ هستهای، ماشینها و روباتها عملاً کنترل زمین را به دست گرفته و مشغول نابود کردن آخرین انسانهای باقیمانده هستند. نابودگر(ترمیناتور) که یک ربات انساننما است، به گذشته، به سال ۱۹۸۴ فرستاده میشود تا زنی جوان را که مادر ناجی بشریت در جدال با روباتها خواهد بود بکشد. به دنبال او انسانها نیز یک جنگجوی جوان را میفرستند تا از آن زن دفاع کند...
این دو فرستاده درگیر رقابتی پرفراز و نشیب میشوند تا این که در انتها نابودگر(ترمیناتور) از بین میرود...
...
عصر جدید Modern Times
(۵) در فیلم عصر جدید (۱۹۳۶ م - چارلز چاپلین) انسان ماشین وار و لبخند بی فروغ او در حصاری از فلز و انبوه چرخ دندههای غول پیکر نشان میدهد که انسان میتواند جزیی از پیچ و مهره ماشینِی بشود که خود آفریده است.
...
سایت همنشین بهار
برای ارسال این مطلب به فیسبوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook