سه شنبه ۴ اردیبهشت ۱۴۰۳ / Tuesday 23rd April 2024

 

 

تاریخ جهان از ماموت تا فیسبوک (74)
گذشته، نگذشته‌است
The past isn't over 

آهنگِ آغاز این ویدئو Francesca Gagnon Querer ، و آهنگِ پایانی Oblivion de A Piazzolla (ابلیویون) است.

... 

بحث «تاریخ جهان از ماموت تا فیسبوک»، که از داستان تکامل و انسان‌های اولیه آغاز شده، اکنون به نیمه اول قرن بیستم نزدیک شده‌است. بحث مزبور که تا دوران کنونی ادامه خواهد داشت، در مورد تجربه و حافظه گذشته بشر است.
قسمت پیش، به حلقه وین و نگرش فلسفی آن - پوزیتیویسم منطقی – اختصاص داشت. به روش علمی، اصل تحقیق‌پذیری و علم و شبه علم هم اشاره شد.
...
با این یادآوری که معنای بسیاری از وقایع تاریخی را جز در جریان دگرگونی‌های تاریخی نمی‌توان فهمید و توضیح داد، بحث تاریخ جهان را با تاسیس دولت‌شهر مستقل واتیکان آغاز نموده و از ۱۹۳۰ به بعد، به چند رویداد با اهمیت، بویژه جنگ داخلی اسپانیا در ۱۹۳۷ اشاره می‌کنم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دولت‌شهر مستقل واتیکان
واتیکان دولت‌شهری مستقل است که در سال ۱۹۲۹ با توافق مقامات «سریر مقدس» یعنی عالی‌ترین اسقف‌نشین کلیسای کاتولیک و موسولینی نخست‌وزیر ایتالیا بنیان نهاده شد. سریر مقدس در جامعهٔ بین‌المللی یک واحد مستقل واجد حاکمیت به شمار می‌رود که موضوع حقوق بین‌الملل است و در بسیاری از کشورها سفارتخانه و در شماری از سازمان‌های بین‌المللی عضویت دارد. دولت‌شهر مستقل واتیکان در درون شهر رم در کشور ایتالیا جای دارد. واتیکان محل اقامت پاپ، و مرکز کلیسای کاتولیک است. جمعیت آن حدود ۸۰۰ نفر و مساحت آن کمتر از نصف یک کیلومتر مریع است. توجه داشته باشیم که واتیکان با حوزهٔ اسقف‌نشین این شهر یکی نیست. 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۹۳۲
مرگ برنشتاین
ادوآرد برنشتاین Eduard Bernstein نظریه‌پرداز و سیاست‌مدار سوسیال دموکرات آلمانی، ۱۸ دسامبر ۱۹۳۲ درگذشت. برنشتاین، به عنوان چهره اصلی مارکسیسم تجدیدنظرطلب، معروف شده‌، یعنی کسانی که به اصلاح و تکامل تدریجی در امور جامعه و عدم ضرورت انقلاب سیاسی اعتقاد داشتند. این موضوع را برنشتاین در کتاب سوسیالیسم تکاملی مورد بحث قرار داده‌است. کائوتسکی، پلخانف و رزا لوگزامبورگ، دیدگاه برنشتاین را انحراف از مارکسیسم و سوسیال دموکراسی قلمداد کرده‌اند.
برنشتاین، مانند پلخانف به نقش تاریخ ساز اراده و «فرد» تأکید داشت و بر آن بود که سوسیالیسم، فرآیندی است که خلق آن به وسیلهٔ افراد و حرکت فعالانه آنان ممکن می‌شود. درواقع برنشناین، به استقلال نسبی روبنا و نقش تعیین‌کننده و فزاینده آگاهی، ایدئولوژی و اخلاق باور داشت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۹۳۳
آتش‌سوزی رایشس‌تاگ Reichstagsbrand
رایشس‌تاگ Reichstagsgebäude نام ساختمان پارلمان آلمان در شهر برلین است. این ساختمان محل پارلمان آلمان از سال ۱۸۹۴ تا ۱۹۳۳ بوده‌است.
(در حال حاضر، بوندستاگ  Deutscher Bundestag، پارلمان مرکزی آلمان فدرال است.)
...
سال ۱۹۳۳ ناگهان این خبر پخش شد که رایشس‌تاگ را کمونیست‌ها به آتش کشیده‌اند. بعداً پای یک جوان خُل و چِل هلندی پیش کشیده شد و گفتند این آتش سوزی زیر سر اوست. وی محاکمه و اعدام شد. گفته می‌شود دو سال جلوتر، هیتلر گفته بود:

«رایشس‌تاگ نماد انحطاط ماست... ساختمان فوق‌العاده زشتی است...و به نظر من،[بهتر است] هرچه زودتر...بسوزد و با خاک یکسان شود، مردم آلمان زودتر از نفوذ خارجی آزاد خواهند شد.»
این آتش‌سوزی از سوی نازی‌ها، شاهدی بر این که کمونیست‌ها در حال نقشه کشیدن علیه حکومت آلمان بودند استفاده شد و به سوءاستفاده آدلف هیتلر برای کنترل پارلمان و افزایش قدرت حزب نازی میدان داد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۹۳۴
راه‌پیمایی طولانی، راهپیمایی بزرگ مائو
از اکتبر ۱۹۳۴ مائو تسه تونگ و یارانش تصمیم به یک راهپیمایی طولانی در سرتاسر چین گرفتند. راه‌پیمایی طولانی که تا اکتبر ۱۹۳۵ طول کشید، جدا از تاثیر بزرگی که بر مردم گذاشت، یک عقب‌نشینی آگاهانه نظامی‌ هم بود، که توسط ارتش سرخ، برای مقابله با ارتش کومین‌تانگ (حزب ملی‌گرای چین) انجام شد.
...
هر روز که از آن  راه‌پیمایی می‌گذشت تعداد کسانیکه به پارتیزان‌ها می‌پیوستند افزون می‌شد. آن راهپیمایی طولانی پُر از درس و تأمل بود.
شایان ذکر است که فقط یک راه‌پیمایی طولانی وجود ندارد، بلکه مجموعه‌ای از راه‌پیمایی‌ها شکل گرفت که در آن‌ها، نیروهای مائو، به شمال و غرب این کشور رفتند. گزارش شده در جریان این راهپیمایی‌ها، که عبور از صعب‌العبورترین نواحی غربی چین، به‌سوی غرب و، سپس، شمال این کشور را در پی داشت، بیش از ۹۰۰۰ کیلومتر، پیموده شد. راه‌پیمایی طولانی، حدود یک‌سال طول کشید، و به‌رغم  صدمه دیدن، و مرگ قسمت اعظم نیروهای مائو حین حرکت، قدرت و محبوبیت وی در حزب کمونیست چین کاسته نشد. در نشست‌های انتقادی در ۱۹۳۲، برخی تاکتیک‌های مائو توسط حزب به چالش گرفته شده بود، اما این راهپیمایی جای پای او را محکم کرد و وی به رهبری حزب کمونیست چین هم رسید.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۹۳۷
کشتار نانجینگ
کشتار نانجینگ به دورهٔ شش هفته‌ای پس از ۱۳ دسامبر ۱۹۳۷ و اشغال شهر نانجینگ، پایتخت پیشین جمهوری چین، توسط ژاپنی‌ها گفته می‌شود. در این دوره نیروهای ژاپنی هزاران نفر از اهالی شهر را کشتند و زنان بسیاری را مورد اذیت و آزار قرار دادند. گفته می‌شود واقعه نانجینگ آنچنان که نقل می‌شود نبوده و با بزرگنمایی و اغراق همراه است. ازهمین رو به یک موضوع سیاسی مناقشه‌برانگیز بدل شده و تلاش برای انکار یا توجیه آن، در روابط چین و ژاپن و نیز در روابط ژاپن با دیگر کشورهای خاور دور از جمله کره جنوبی و فیلیپین تاثیر گذاشته‌است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۹۳۷
مرگ گرامشی
آوریل ۱۹۳۷ آنتونیو گرامشی Antonio Gramsci فیلسوف و انقلابی ایتالیایی

درگذشت. گرامشی از تئوریسین‌ها و مبارزان ضدسرمایه‌داری و مفهوم‌پرداز نظریه و اصطلاح مشهور هژمونی (فرادستی/ فرادستی فرهنگی) است.
گرامشی از خط مشی تشکیل یک بلوک ضد فاشیست پشتیبانی می‌کرد و با رهنمود امثال وی، کمونیست‌های ایتالیا تلاش کردند به نیروهای ترقی‌خواه و همه جریانات سیاسی، مذهبی و فرهنگی کشور وصل شوند و به جای فصل و فاصله، دوستی و رابطه ایجاد کنند و از همین طریق اکثریت آوردند. 
آشنایی نزدیک با دموکرات مسیحی‌ها و دیگران به آنان که پیشتر خود را تافته جدا بافته پنداشته و طلبکار مردم بودند، شکوفایی زیادی داد و از دوستی با هنرمندان و سیاسیون و اندیشمندان دگراندیش، بهره‌ها بردند و فهمیدند آسمان دیگری هم هست!
از قلکِ تنگ خودشان که حصاری سخت و نفوذناپذیر بود درآمدند و از دوستی و همزیستی با دیگر نیروهای ضدفاشیست به یک سازگاری رسیدند و همین آنها را به جلو پرتاب کرد. اگر در تشکیلات و حصار بستهِ حزب خود قفل می‌شدند هرگز از سیستم ستم و فرمان نجات پیدا نمی‌کردند.
...
گرامشی در سال ۱۹۲۶، به‌دلیل فعالیت‌های انقلابی زندانی شد و دادگاه حکومت فاشیستی به ۲۰ سال زندان محکومش کرد. در زندان بیمار شد و بر اثر یک مبارزهٔ جهانی، آوریل ۱۹۳۷ آزادش کردند. اما وی یک هفته بعد از این به اصطلاح آزادی درگذشت. گرامشی در زندان نوشتن آثاری را شروع کرده بود که بعدها به «دفترها» و «نامه‌های زندان» معروف شد. او به جای تسلیم‌شدن به شکست، آن را تعلیل و تبیین می‌کرد و از آن توشه برمی‌گرفت. گرامشی از مفاهیم کلیدی چون دولت و جامعه‌ی مدنی، برداشت نو داشت. نشان داد مبارزه با ستمگران صرفاً در جانفشانی و پاکبازی خلاصه نمی‌شود و در هنگامه شکست نیز نباید تسلیم شد و آیه یأس خواند. باید اندیشید و تجربه‌های گذشته را بارها و بارها از جهات مختلف به نقدی ریشه‌ای کشاند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۹۳۶ - ۱۹۳۹
جنگ داخلی اسپانیا
جنگ داخلی اسپانیا Guerra Civil Española یک رویارویی داخلی تمام‌عیار بود که از سال ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹ پس از کودتای بخشی از ارتش علیه جمهوری دوم اسپانیا رخ داد. در این جنگ جمهوری‌خواهان از نیروهای معروف به ملی و درواقع سلطنت‌طلبان، شکست خوردند و دوره طولانی دیکتاتوری ژنرال فرانکو در اسپانیا آغاز شد که تا مرگ او در سال ۱۹۷۵ ادامه داشت.



برای درک شرایط آن ایام، باید کمی به عقب برگردیم. جمهوری اول اسپانیا، زمان کوتاهی در آن کشور - از فوریه سال ۱۸۷۳ تا اواخر ۱۸۷۴ - وجود داشته‌است. جمهوری دوم در سال ۱۹۳۲ با رای اکثریت مردم به قدرت رسیده بود.
...
با به صحنه آمدن جمهوریخواهان در اسپانیا و همراهی توده‌های مردم با آنان، نیروهای دست راستی به تپ و لپ افتادند. بخشی از ارتش علیه نیروهای مردمی کودتا کرد و ژنرال فرانکو به کرسی نشست. 
در برابر این اوضاع، نیروهای ضد دیکتاتوری، زن و مرد، لباس و اونیفورم میلیشیا را بر تن کرده و برای خود سلاحی یافته به جنگ رفتند. قوای فرانکو، بسیاری از مردانی را که اسیر می‌نمود بخصوص آنهایی را که فکر می‌کرد به نوعی با رهبران ارتباط دارند، می‌کشت. اما آن‌ها درمورد زنانی که اسیر می‌کردند این دستورالعمل را داشتند: زنان را بلافاصله بکشید.
...
بین سال‌های ۱۹۳۶ تا ۱۹۳۹، بریگادهای بین‌المللی Brigadas Internacionales - واحدهای نظامیِ تشکیل شده از داوطلبان، از ۵۲ کشور جهان برای جنگ به نفع جمهوری دوم، کفش و کلاه کردند و راهی میدان‌های نبرد شدند. آنان به میل خویش، از آمریکا، کشورهای اروپایی و حتی تک و توکی از ایران به اسپانیا رفتند تا در صفوف جمهوریخواهان علیه فرانگو مبارزه کنند. 
...
بگیر و ببند فرانکو شدت گرفت. آزادیخواهان هزار هزار به مسلخ رفتند و یا آواره کوه و بیابان شدند و در غربت جان دادند. کتاب گفت و گو با مرگ (شهادتنامه اسپانیا)، اثر آرتور کوستلر، گوشه‌هایی از این فجایع را به تصویر کشیده‌است. آرتور کوستلر، خودش در سال ۱۹۳۷ به دست نیروهای فاشیست طرفدار فرانکو دستگیر و به اعدام محکوم شد. او ۱۰۰ روز در زندان به سر برد و در این مدت هر ساعت در انتظار جوخه آتش بود و می‌دید که چگونه دوستان و همرزمانش دسته دسته تیرباران می‌شوند.
 
«خوان رامون خیمه‌نس» Juan Ramón Jiménez پایه‌گذار مدرنیسم در شعر اسپانیا، را ظلم فرانکو مجبور کرد به کوبا برود. او بعدها به پورتوریکو رفت و مثل هزاران تبعیدی، در غربت جان داد. فدریکوگارسیا لورکا Federico García Lorca در سال ۱۹۳۶ فقط یک ماه پس از آغاز جنگ داخلی اسپانیا همراه سه نفر دیگر، به ضرب گلوله کشته شد.
...
رنج و شکنج جمهوری‌خواهان اسپانیا، و بازی‌هایی که غربِ دوچهرهِ کاسبکار درآورد، بار دیگر نشان داد سیاست پدر و مادر ندارد!
نیروهای ضددیکتاتوری قربانی زد و بند قدرت‌های بزرگ شدند. انگلیس که دریای مدیترانه را میدان نفوذ خود می‌دانست، برای اینکه جمهوری‌خواهان، در دریا، با بستن گلوگاه، رابطه فرانکو را با پشت جبهه‌اش قطع نکنند، کشتی‌های جنگی خود را در آن ناحیه برای جلوگیری از چنین اتقاقاتی مستقر کرد. با قطع کمک شوروی به انقلابیون اسپانیا و افزایش کمک‏‌های آلمان و ایتالیا به نیروهای فرانکو، آزادیخواهان که ستم فرانکو را برنمی‌تافتند، در منگنه قرار گرفتند و از اواخر سال ۱۹۳۸میلادی در تمام جبهه‌‏ها با شکست روبرو شدند.
در اثنای جنگ‌های داخلی، در سال ۱۹۳۷ شهر «گرنیکا» در اسپانیا، با بمباران‌های ارتش آلمان نازی ویران شد و کشته و زخمی بسیار بر جای گذارد. پیکاسو، وحشت ناشی از بمباران‌های آن شهر را در تابلوی گرنیکا Guernica به تصویر کشیده‌است.
...
طی جنگ داخلی، شهرهای بزرگ اسپانیا یکی پس از دیگری سقوط کرد و ۲۸ مارس ۱۹۳۹، عمر حکومت جمهوری به سر آمد. پس از آن، بلافاصله دولت‌های فاشیست آلمان و ایتالیا فرانکو را به رسمیت شناختند. آمریکا نیز کمی بعد همین کار را کرد.
وقتی نازی‌ها روستاهای اسپانیا را بمباران می‌کردند، ایالات متحده، بریتانیا و فرانسه، با اعلام بی طرفی، از رساندن مهمات به جمهوری‌خواهان خودداری کردند و علیرغم اعتراضات و تظاهرات سازمان یافته، این تحریم را برنداشتند. تحریم را برنداشتند تا رژیم فاشیست فرانکو در اسپانیا مستقر شد. فرانکو بعد از جنگ نیز، همچنان از کمک‌های ایالات متحده برخوردار بود.
 
همانطور که پیشتر اشاره کردم در جنگ داخلی اسپانیا هزاران انسان به خاک و خون ‌غلطندند یا آواره شدند و تمامی عمرشان را دور از میهن محبوب خویش در غربت سپری کردند و همانجا هم سر بر خاک نهادند.
فیلم جاودانه «اسب کهر را بنگر» Behold a Pale Horse (گروگان)،
ساخته «فرد زینه مان» Fred Zinnemann به این واقعه گریز زده‌است.
ارنست همینگوی نیز اتفاقات مربوط به جنگ‌های داخلی اسپانیا را در کتاب «زنگ‌‌ها برای که به صدا درمی‌آید» For Whom the Bell Tolls روایت کرده‌است.
..
در سال‌های دهه سی، یوریس ایونس Joris Ivens، که شاخص‌ترین مستندسازِ هلند و یکی از چهره‌های اصلی سینمای مستند جهان است، با مستند شاعرانه «زمین اسپانیا» به جنگ‌های داخلی اسپانیا پرداخته‌است.
...
جنگ‌ داخلی اسپانیا تیرگی زیاد با خود آورد، حتی موسیقی فلامنکو نیز، مجروح شد. ترانه مهاجر El Emigrante (اسپانیای دلبند من) اثر جاودانه خوانی تو - وال دراما Juanito Valderrama (که خود در صفوف رزمندگان با سیاهی و ستم می‌جنگید)، گویای ستم و سرکوب همه جبارّان است.
اسپانیای دلبند من
باید از عاج دندان‌هایت،
تسبیحی درست کنم
تا بتوانم (در دست بگیرم و) بر آن بوسه زنم...
...
بدرود ای اسپانیای محبوب من.
وقتی از تو دورم.
تو را در جان خویش
با خود اینجا و آنجا می‌کِشم
تو را درون روحم
با خود حمل می‌کنم...
...
اسپانیای دلبندم
اگرچه مهاجرم
اما هرگز در زندگی نمی‌توانم ترا از یاد ببرم.
وقتی میهنم را ترک می‌کردم
با چشمی اشکبار برگشتم و گریستم
زیرا آنجه را بیش از همه دوست داشتم،
پشت سر گذاشتم...

پابلو نرودا شعری دارد که در مقابله با کشت و کشتار مردم توسط فاشیست‌ها در جنگ‌های داخلی اسپانیا سروده که با این ابیات شروع می‌شود:
ظرفی از خون داغ
هر روز صبح بر سر میز صبحانه ژنرال‌ها
در کنار نان و ظرف پتیر
ظرفی از خون داغ کشته‌گان
...
در این شعر، نرودا ظرف خون داغ را بر سر میز تمام جلادان نشانده‌است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پانویس
طرفداران فرانکو می‌گویند: او در ساخت اسپانیا و مدرن‌کردن آن یک لحظه کوتاه نیامد. دار و ندار فرانکو، تنها دخترش بود که دولت و پارلمان وقت مدّت‌ها بحث می‌کردند آیا برای این تنها بازمانده فرانکو، می‌توانند خانه‌ای بخرند یا نه؟ 
...
اگر ژنرال فرانکو (و هر کس دیگری) را از مَجرا و منظر تاریخی نگاه کنیم، با پیچیدگی‌های متعددی در شخصیت وی روبرو می‌شویم و نباید در مورد هیچ شخصی با یک کلمه به قضاوت نشست و حکم داد. باید ببینیم سایه روشن‌های هر قضیه کجاست؟
مستبدین دیگری را هم می‌شناسیم که جز خاک، چیزی با خود به گور نبردند. اما توجه داشته باشیم که فرانکو فقط یک فرد نیست. نماد جریانی است که استبداد و بگیر و ببند را توجیه ملی و میهنی کرد. واقعش این است که اسپانیای فرانکو در متن دورانی از شکوفایی لیبرالیسم چیزی جز نماد استبداد و سرکوب و جز مایه شرمساری باورمندان به ارزش‌های لیبرالی و آزادی‌ نبود. در نیمه دوم سده گذشته از جنبه آگاهی‌ها و ارزش‌های دموکراتیک به هیچ کشوری مانند اسپانیا به دیده منفی نگاه نشده‌است.
...
گذشته نگذشته است
جدا از «ویلیام فاکنر» که از او نقل کرده‌اند «گذشته هرگز نمی‌میرد و حتی نگذشته‌است»، فیلم‌نامه‌نویس اهل شیلی، «پاتریسیو گوزمان لوزانس»Patricio Guzmán Lozanes هم، در سه‌گانه‌ی مشهور «نبرد شیلی» بارها تکرار می‌کند:
«گذشته نگذشته است». "The past isn't over. It isn't even past."

همه نوشته‌ها و ویدئوها در آدرس زیر است:
... 
همنشین بهار 

برای ارسال این مطلب به فیس‌بوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook