آبلیویون Oblivionفراموش میکنم
یکی از زیباترین تانگوهای «آستور پیاتزولا» (Astor Piazzolla) آهنگساز آرژانتینی، قطعه Oblivion (آبلیویون) است که آدمی را به تامل و مکث میکشاند. این موسیقی زیبا، برای ارکستر زهی و آکاردئون تصنیف شده و به اشکال گونهگون تنظیم و به اجرا در آمدهاست.
پیاتزولا (۱۹۲۱-۱۹۹۲) با قطعات و نوازندگی خود، انقلابی در این سبک موسیقی ایجاد کرد، در آرژانتین از او به زیبایی و با لقب «آستور کبیر» یاد میکنند که به راستی برازندهی اوست.
قطعه آبلیویون با فیلم علمی تخیلی به همین نام، که داستان نابودی زمین پس از چند دهه جنگ و تهاجم بیگانگان است، اشتباه نشود.
ــــــــــــــــــــــــ
مضمون قطعه آبلیویون - من فراموش میکنم
سنگین...
به ناگاه، مَلافهها و مَخملهای تخت تو[هم] سنگین به نظر میرسند.[سنگین به نظر میرسند] وقتی حتی، عشقمان را فراموش میکنم.
در این لحظه به نظر میرسد[همه چیز] سنگین است، سنگین[حتی]، بازو هایت که مرا قبلاً در آغوش گرفتهاند.
قایقم میرود، میرود جائی و مردم از هم جدا میشوند. فراموش میکنم، فراموش میکنم.
دیگران به یک کافه چوبی میروند، و ویلونها از نو[گویی] آهنگما را مینوازند... فراموش میکنم. فراموش میکنم.
دیر وقت، از هم جدا میشویم[چهره در چهره و] گونه روی گونه، و همه چیز تار میشود[و در غبار میرود].
فراموش میکنم، فراموش میکنم.
زمان کوتاه بنظر میرسد و انگشتهایت[هم]، که بر خط زندگی من میگذرند.
[حال] دو شیفته، در سکوی ایستگاه قطار، بدون کمترین نگاهی[از همدیگر جدا شده و] گم میشوند... فراموش میکنم، فراموش میکنم...
من فراموش میکنم
J'oublie (Oblivion)
Lourds, soudain semblent lourds
les draps et velours de ton lit
quand j'oublie jusqu'à notre amour
Lourds, soudain semblent lourds
tes bras qui m'entourent
déjà dans la nuit
Mon bateau part, s'en va quelque part
les gens se séparent,
j'oublie, j'oublie
Tard, autre part dans un bar d'acajou
des violons nous rejouent
notre mélodie, mais j'oublie
Tard, on se sépare dans un joue contre joue
tout devient flou et
j'oublie, j'oublie
Court, le temps semble court
le compte à rebours d'une nuit
quand j'oublie jusqu'à notre amour
Court, le temps semble court
tes doigts qui parcourent
ma ligne de vie.
Sans un regard,
des hommes on s'égare
sur un quai de gare,
j'oublie, j'oublie
Oblivion
Heavy, suddenly they seem heavy
the linen and velvets of your bed
when our love passes to oblivion
Heavy, suddenly they seem heavy
your arms embracing me
formerly in the night
My boat parts, it's going somewhere
people get separated,
I'm forgetting, I'm forgetting
Later, at some other place in a mahogany bar
the violins playing again for us
our song, but I'm forgetting
Later, it splits off to a cheek to cheek
everything becomes blurred and
I'm forgetting, I'm forgetting
Brief, the times seem brief
the countdown of a night
when our love passes to oblivion
Brief, the times seem brief
your fingers running all over
my lifeline.
Without a glance
people are straying off
on a train platform,
I'm forgetting, I'm forgetting
۱۵ اجرای گونهگون از قطعه آبلیویون oblivion
از دوست دانشوری که برای برگردان قطعه آبلیویون مرا راهنمایی کردند، سپاسگزارم
همه نوشتهها و ویدئوها در آدرس زیر است:
...
همنشین بهار
برای ارسال این مطلب به فیسبوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook