برای این گفت وشنود بیش از دو سال صبر و تلاش کردم و اگر زمان و کار بیشتری هم نیاز بود، با آغوش باز میپذیرفتم. شرح وقایع اتفاقیه توسط آقای متیندفتری، برای نسلهای امروز و فردای ایران، نکات قابل تامل دارد.
همیشه دوست داشتم پای صحبت انسان نیکی چون آقای متین دفتری - یک مصدقی واقعگرا که به آزادی و استقلال ایران، برقراری حقوق بشر و آزادیهای اساسی اعتقاد دارند - بنشینم و بیآموزم. در این گفتوشنود، نخستین منازعه جبهه دموکراتیک ملی با حکومت دینی - که در بدو انقلاب، از اختلاف نظر بر سر شرکت یا عدم شرکت در رفراندوم آغاز شد - پیوست و گسست از شورای ملی مقاومت، ایستادگی بر اصول و اینکه «حاضر نیستیم مسائل نظری تحت هر عنوان و بهانههایی از جمله نقض التزام مُمیّزی شود، چرا که به آزادی اندیشه، بیان و انتقاد، عمیقاً باور داریم و بیان و باور هیچ فرد یا جریانی را موضوع محاکمه نمیدانیم» و... مورد بحث قرار میگیرد.
آقای متیندفتری ضمن اشاره به ساواک و آقای رضا عطارپور منفرد(دکتر حسینزاده کمیته مشترک)، داستان دستگیری و ربودن خودشان را در فروردین سال ۴۷ تعریف میکنند و اینکه بعد از آزار و اذیت در زندان اوین، حوالی دَرّهای، در گردنهٔ قوچک در بخش لواسانات شهرستان شمیرانات رها میشوند. ایشان در لابلای بحث به میرزامحمودخان دفتری عینالممالک، احمد متیندفتری، بیژن جزنی، منوچهر کلانتری، شکرالله پاکنژاد، کاظم رجوی، هوشنگ عیسی بیگلو، محمد تقی دامغانی، صارمالدین صادق وزیری، حمید عنایت، ایرج افشار، منوچهر هزارخوانی، غلامحسین ساعدی، ناصر پاکدامن، نجف دریابندری، بهنام شهبازی، مجتبی مفیدی، منصور سروش، آیتالله زنجانی، سید محمدعلی کشاورز صدر، هوشنگ کشاورز صدر، کریم سنجابی، نعمت میرزازاده(م آزرم)، عبدالکریم لاهیجی، بهمن نیرومند، مهدی خانباباتهرانی، حسن نزیه، احمد صدر حاجسیدجوادی، فتحالله بنیصدر، امیرعباس هویدا، تیمسار نصیری، سپهبد ناصر مُقَدّم، تیمسار محسن مبصر، حسین شریعتمداری، مسعود و مریم رجوی، همچنین به ویلیام باتلر، ویلیام ویلسُن، خانم اَشِتُون و آقای کاوالییری اشاره میکنند.
...
قدرت سیاسی برای حفظ خودش در یادمانها دست میبرَد تا به واسطه آن، حافظه جمعی را کنترل کند، بر همین اساس، همیشه باید روایت حاکم را به چالش گرفت.
من بیاعتنا به طعن و لعن هرزهنویسان، و با اشراف به اینکه بیان کلمه حق مرارت دارد، یادمانها را ثبت میکنم. «یادمانهایی که هیچ دشمن پیروزی نمیتواند از ما بستاند.»
نیّت من ثبت «امر واقع» برای مبارزه با فراموشی است نه موضعگیری له یا علیه جریان و فردی، اما با ابتلائات زیادی روبرو شدهام. گاه بارانی از غم بر من میبارد و این زندگی که پارس میکند و این زمین که خار میخَلد و این آسمان که بلا میریزد مرا به ستوه میآورد. اما او، که تنهاترین تنهاها هم بشوم، هست و حضور دارد، یاریم میکند و به قول فریدریش شیلر در Ode an die Freude (سرود شادی)، با دلیری و شکیبایی، دیو غم را بر زمین میکوبم.
گفتگوهای پیشین
گفتگوهای پیشین
...
همه نوشتهها و ویدئوها در آدرس زیر است:
...
همنشین بهار