برتولتبرشت و اُپرایِ صَنارسهشاهی
The Threepenny Opera
http://www.youtube.com/watch?v=XbHnxyNOzag
با الهام از «اپرای گدایان» اثر «جان گی»[۱] (نویسنده انگلیسی)، دویست سال بعد، برتولت برشت «اپرای صَناّرسهشاهی» (سه پولی)[۲] را نوشت و با همکاری «کورت وایل»[۳] که برای اجرای آن آهنگ و ترانههاى زیبا ساخت، مردم را جهت تماشا و تأمّل در آن به سالن تئاتر کشید. (۱۹۲۸)
او با این اپرا، دّق دلش را سر ازمابهتران، کسانیکه خدایی جز منافع خویش ندارند و روزی هزار بار به هزار بت سجده میکنند، خالی کرد. ستم ناشی از زرسالاری و فزون طلبی را برجسته نمود و جامعهای را که در آن «آدم وقتی فقیر میشه، خوبی هاشَم حقیر میشه»، زیر سئوال گرفت .
برتولد برشت که تئوری «فاصلهگذاری در تئاتر» (بیگانهسازی و آشنازدایی)[۴] را بر سر زبانها انداخت، با مطرحکردن تئاتر حماسی-روایی[۵]، مُدل جدیدی را در مقابل تئاتر کلاسیک یا تئاتر ارسطویی قرار داد و تلاش کرد تماشاگران را به آنچه ظاهراً واضح و بدیهی است اما درواقع نگرانکننده و پُرابهام است، توجه دهد تا «بیقاعدگی» و «هردنبیل»ی[۶] را در آنچه به ظاهر قاعده و قانون مینماید، ببینند و زیر سئوال برند.
میگفت نباید پدیدهها را، یکسویه و به همان شکل همیشگی دید. باید آنها را تغییر داد و شرایط را عوض کرد وگرنه جز بندگی و دنباله روی و عقبگرد نخواهیم داشت و بیدادگران میخ خود را بیش از پیش میکوبند.
برشت که باور داشت باید جهان و پدیدههایش را بشناسیم و به تغییر ایمان داشته باشیم، جار میزد تئاتر بانگ بیدارباش میزند. هم شور و عشق است و هم درس و مدرسه.
...
برشت که قلمش در خدمت عدالت و آزادی بود و اشعارش زبان حال ستمدیدگان، بخشی از زندگی خودش را در آوارگی و زندان سپری نمود. او مُدام از سرزمینی به سرزمینی دیگر پاس داده میشد، اما هرگز خودش را از تا نیانداخت و چون سحوری شبهای تار، اذان صبح سر داد:
از کیست که استثمار دوام مییابد؟ از مـا. چگونه از شّر استثمار میتوانیم راحت شویم؟ با تلاش و مبارزهِ خود مـا. پس اگر از پای افتادهایم باید برخیزیم. برخیزیم و گامی پیش نهیم.
...
هستند کسانیکه میگویند آنچه ما میخواهیم، رؤیا است، هرگز شدنی نیست. تو اگر زنده ای، مگو هرگز. هرگز مگو هرگز.
از کیست که استثمار دوام مییابد؟ مـا. از کیست که استثمار معدوم میشود؟ باز هم از مـا. پس اگر از پای افتاده ای برخیز…برخیز و قبل از آنکه سرنوشت تو را بنویسند، خودت با دستهای خودت بنویس...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پانویس
[۱] «جان گی» John-gay «اپرای گدایان» The Beggar's Opera را سال ۱۷۲۸ نوشت. اپرای گدایان به اشکال مختلفی بر اشعار و ترانه ها و آثار ادبی تأثیر گذارده و غیر از برشت، واسلاو هاول هم از آن اقتباسی دارد.
[۲] «اپرای صَناّر سه شاهی» (سه پولی)
DieDreigroschenoper / The Threepenny Opera
به جای اپرای سه پولی، اپرای صننّارسهشاهی را به کار بردهام. صنار برابر با دو شاهی ماست و کلمه ی صننّار سهشاهی یادآور ضربالمثلی است قدیمی که میگفتند: فلانی یک شاهی را صنار و صنار را سه شاهی میکند. که یعنی یک شاهی را دو شاهی و دو شاهی را سه شاهی میکند.
[۳] کورت وایل Kurt Weill
[۴] بیگانه سازی verfremdungseffekt
[۵] تئاتر حماسی- روایی = Epic theatre
برشت برای متمایز ساختن تئاتر خودش (تئاتر روایی)، از شکل متداول درام-ارسطویی، تعبیر غیر ارسطویی nichtaristotelisch را به کار برد.
[۶] هردنبیل (هَردَن بیر) یعنی بیقاعده و بیقانون، بی معنی و بیاساس. هردنبیل (هردمبیل)، در اصل «هردن بیر» است که از دو واژه ترکی «هردن» به معنی گهگاه، و «بیر» به معنی یک، ترکیب شده است.
...
سایت همنشین بهار
برای ارسال این مطلب به فیسبوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook