گفتوشنود با مرجان براتیسوم ماه مه ۱۸۰۸ (شاهکار فرانسیسکو گویا)The Third of May 1808
آنچه او هم نوست و هم کهن است
فرانسیسکو گویا نابغه هنری عصر رمانتیسیسم است و تابلوی سوم ماه مه ۱۸۰۸ شاهکار اوست. در این اثر، تیرباران مردم اسپانیا توسط سربازان امپراطوری فرانسه در خلال سالهای اشغال اسپانیا به تصویر کشیده شدهاست. این اثر را میتوان به معنای واقعی کلمه نگارهای انقلابی نامید. تحولی که در موضوع کار، سبک و نوع نورپردازی به وضوح قابل مشاهده است.
«تابلوی تیرباران شهیدان در کوه پرینسیپه پیو ، نه فقط تصویری به جای مانده از تاریخ اسپانیا، بلکه صفحهای تکرار شدنی در چرخه تمدن آدمی است که بارها و بارها با آن مواجه شدهاست. تا روزی که انسان دست از قدرت طلبی برنمیدارد، سوم ماه می، تاریخی ثابت در تقویم تمدن خواهد بود.»
۱- در تابلوی سوم ماه مه ۱۸۰۸ یا همان تیرباران در کوه پرینسیپه پیو، آسمانی که بر فراز کلیساست، تیره و تار است و این خیلی معنا دارد. گویی کشیشان تاریک اندیش و سیاهدل با سکوت خود دست اشغالگران و قاتلان شهیدان را باز گذاشتهاند، بعبارت دیگر وقتی به سوی مردم شلیک میشود، کلیسا خودش را به خواب زده و غرق تیرگی است.
۲- شماری از مردم بر روی خاک آغشته با خون و اجسادِ شهیدان زانو زدهاند و رو به سوی جوخه آتش دارند. انگار رنگها دارند فریاد میزنند...
۳- مردی که با پیراهن سفید و شلوار زردرنگ در میان محکومین قرار گرفته تا حدودی به خود «فرانسیسکو گویا » شباهت دارد. نوع نورپردازی و فضای روشن اطراف این فرد باعث میشود تا در آغاز بیننده، به او خیره شود.
۴- شکل قرارگرفتن دستهای مردی که تا چند لحظه دیگر تیرباران میشود، پر از حرف است. چه بسا او، با دستهای خودش که به شکل حرف V (عدد هفت) بالا گرفته، ندای پیروزی سر میدهد. Viva...Victory..
مرد سفیدپوش وسط تابلو که لحظاتی بعد تیرباران میشود، مثل یک برج بلند در وسط صحنه متظاهر است. انعکاس نور ملایم در پشت سرش احساسی معنوی را پدیدار میکند. گویی او با چنین هیبتی در حال پرسش از سربازان است که آخه واسه چی ما را میکشید؟ گناه ما چیست؟ و این چه کاریست که میکنید؟
۵- نفر قبلی که با گلوله کشته شده نیز با همان ترکیب روی زمین افتاده و گریزی کوتاه به سمبولیسم دارد. در کارهای سیاه قلم «فرانسیسکو گویا» هرجا شهیدی بر خاک میافتد یک جوری نشان پیروزی(به شکل عدد ۷) را میبینیم...
۶- در میان محکومین، یک راهب با سری تراشیده دیده میشود که دستانش را برای دعاکردن در هم گره زدهاست اما به جای این که دستان وی به سمت آسمان نشانه رود، زمین را میبیند. نگاه سنگین راهب به زمین و نحوه قرارگرفتن دستان در هم گره خوردهاش، بیشتر متوجه ردیف سربازان برای بخشش است تا خدایی که باید تنها به او امید ببندد.
۷- در پشت آن راهب، مشتی گرهکرده دیده میشود که در میانه راه برای بالا رفتن، قرار دارد. نگاه مرد صاحب مشت، خالی از هرگونه حس امید است و اینگونه به نظر میآید که وی بالا بردن مشتش را، به نشانه اندک مقاومت در مقابل تصمیم این جلادان، کاری عبث و بیهوده میداند
فقط ادوارد مونه نبود که از فرانسیسکو گویا الهام گرفت. صدسال بعد، پیکاسو، در شاهکار خودش گوئرنیکا از تابلو سوم ماه مه ۱۸۰۸ استفاده کردهاست. میتوان گفت تابلوی «کشتار در کره»ی پیکاسو هم، نسخهای امروزی را از تابلوی سوم ماه مه ۱۸۰۸ به نمایش میگذارد.
انگار، تابلوی تیرباران شهیدان در کوه پرینسیپه پیو، «نه فقط تصویری به جای مانده از تاریخ اسپانیا، بلکه صفحهای تکرار شدنی در چرخه تمدن آدمی است که بارها و بارها با آن مواجه شدهاست. تا روزی که انسان دست از قدرت طلبی برنمیدارد، سوم ماه می، تاریخی ثابت در تقویم تمدن خواهد بود.»
گفتوشنود با مرجان براتی - دختری با گوشواره مروارید Girl with a Pearl Earring
برای ارسال این مطلب به فیسبوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook