یکبار دیگر یازده سپتامبر 9/11
گذشته، نگذشته است و کولهبارش روی دوش ما سنگینی میکند،
بویژه «گذشتهِ معاصر» که تاثیر آن در زمان حال همچنان ادامه یافتهاست.
حملات ۱۱ سپتامبر The September 11 attacks، که به آن 9/11 هم گفته میشود، اشاره به سلسلهای از حملات انتحاری است که در ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱، در آمریکا انجام شد. بنا بر روایات رسمی، صبح آن روز، ۱۹ تن از اعضای القاعده، چهار هواپیمای تجاری - مسافربری را ربودند. هواپیماربایان، دو هواپیما را در فاصلههای زمانی گوناگون به برجهای دوقلوی مرکز تجارت جهانی در شهر نیویورک زدند. در نتیجه این دو برخورد، همه مسافران به همراه عده بسیاری که در ساختمانها حضور داشتند، کشته شدند. هر دو ساختمان، اندکی بعد فرو ریختند و آسیبهای زیادی به ساختمانهای پیرامون زدند. گروه هواپیماربایان، هواپیمای سوم را به پنتاگون، واقع در ارلینگتون در ویرجینیا زدند. هواپیمای چهارم اما در حوالی ایالت پنسیلوانیا، سرنگون شد. حمله به افغانستان و برکنارکردن طالبان از قدرت، ازجمله واکنشهای آمریکا به این واقعه بود. گفته میشود که حادثهٔ ۱۱ سپتامبر، همانند حملهٔ ژاپن به بندر پرل هاربر، تاریخ آمریکا را تغییر دادهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
واقعه ۱۱ سپتامبر، تروریستی و ضد انسانی بود
در شروع این بحث روی سه نکته تأکید میکنم:
۱- من سنخیتی با افکار واپسگرایانه و پوسیده که مرتجعین به آن رنگ و لعاب شریعت زدهاند ندارم. واقعه ۱۱ سپتامبر را نیز که بدون شک تروریستی و ضد انسانی بود مثل هر انسان صلحدوستی محکوم میکنم.
۲- معتقدم اندیشههای زلال پدران بنیانگذار Founding fathers و امثال جرج واشینگتن و توماس جفرسون و جیمز مدیسون...براستی ستودنی است. مردم شریف ضدجنگ را در ایالات متحده، نباید با جنگافروزان، شرکتهای غارتگر چند ملیتی و نمایندگان سیاسیشان یکی گرفت. آمریکا تنها در امثال لیندسی گراهام و تام کاتن و روپرت مُرداخ و جان بولتون و، سرمایه سالاران لاکهید مارتین و نورتروپ گرومن... خلاصه نمیشود.
۳- به تئوری توطئه Conspiracy Theory اعتقادی نداشته و ندارم. همه چیز را بیهوده و عبث پنداشتن، پشت هر رویداد دسیسه و دستهای پنهان دیدن، و به جعلیات شبه علمی چسبیدن بیمعنا است. هستند کسانیکه در رفتن انسان به کره ماه هم شک داشته، مَنقاش به دست اینجا و آنجا توطئه کشف میکنند و پشت هر کاسهای به دنبال نیم کاسه میگردند.
▬ اگرچه این نگاه سادهساز را که در پشت هر رویدادی یک توطئه مخفی و عواملی نهان وجود دارد، در فیلمهای هالیوودی هم میتوان دید. فیلمهایی که کلیشه اصلیشان دشمنان مریخی و آدمخوارانی است که دسیسه چیدهاند تا تمدن بشر را نابود کنند،
▬ اگرچه در درون هر انسانی یک دائی جان ناپلئون، خفتهاست که با کوچکترین تلنگری بیدار میشود و میخواهد پشت ورق را هم بخواند. فیلم نوازندهٔ پیانو از پولانسکی، تئوری توطئه از مل گیبسون، و بخصوص فیلم مترجم ساخته سیدنی پولاک و… آنچه را گفتم به تصویر کشیدهاست.
▬ اگرچه تئوری توطئه(تو مو میبینی و من پیچش مو)، ریشه در واقعیتهای تلخ زندگی مردمی دارد که همواره با دوز و کلک ستمگران روبرو بودهاند، اما...
اما از آنجا که جهان از بدو پیدایش تابع تغییرات و کنش و واکنشهای استوار بر قوانین علمی و دقیق بوده و لحظهای نمیتوان بقای آنرا در نبود این قوانین تصّور نمود، به تئوری توطئه باور ندارم. البته، ارائه اسنادی که گزارشات رسمی را به چالش میکشد، ربطی به تئوری توطئه که با توسّل به آن پرسشها را لوث میکنند، ندارد....
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یازده سپتامبر شاهکار سازماندهی و لجستیکی
از ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ و آن طوفان شوم که گرد و خاکش را به همه جهان پاشید، ساختار نظام بینالمللی را از دوقطبی یکجانبهگرا به تکقطبی یکجانبهگرا تبدیل نمود و برای «جهانی کردن سرمایه»، جهانی را به جنگ و جنایت کشید، سالها گذشتهاست. با محکوم کردن قاطع آن جنایت هولناک که بذر ستم و بیاعتمادی کاشت و پس لرزههایش تمام ناشدنی است، آن را مرور میکنیم.
در این بحث به «ویدئوی جلالآباد» Jalalabad Video هم که کمتر مورد بحث قرار گرفته اشاره خواهم نمود. در ویدئوی مزبور بن لادن تهدید به سلاح اتمی هم میکرد!
ــــــــــــــــ
یک سال و نیم پیش از واقعه دردناک ۱۱ سپتامبر، اقتصاد آمریکا پس از یک دهه رونق، دچار بیماری و بحران عمیقی شد و خود را در سقوط تدریجی بازار بورس نسدک NASDAQ که شامل سهام بسیاری از شرکتهای تولیدی به ویژه کامپیوتری بود، نمایان کرد. «داو جونز اینداستریال» (Dow Jones Industrial Average (DJIA یعنی معیار سنجش رشد یا کاهش سرمایهگذاری در واحد زمان، نسبت به واحد زمان قبلی، نشان داد بحران اقتصادی خیلی جدّی است.
بسیاری از سهامداران، سرمایههای کلان خود را از دست دادند. تولید صنایع بزرگ، سیر نزولی را آغاز کرد و بیکاری بیسابقهای گریبان کارگران و کارکنان کارخانهها و شرکتها را گرفت…
سه هفته پیش از ۱۱ سپتامبر، نیویورک تایمز، در مهمترین مقاله خودش که در صفحه اول چاپ شد، ابراز نگرانی کرد که سرمایهداری جهانی، در برابر رکودی با دامنه بسیار گسترده قرار گرفتهاست.
برگردیم به ۱۱ سپتامبر که به قول «فن بولو» Von Bulow از مسئولین سابق کمیسیون امنیت در پارلمان آلمان، شاهکار سازماندهی و لجستیکی بوده و به تعبیر «الیور استون» Oliver Stone کارگردان فیلم مرکز تجارت جهانی، آنقدر بزرگ و غریب است که هیچ کارگردان و نویسندهای نمیتواند آن را به درستی تصویر کند.
از آن حادثه تروریستی پُر رمز و راز که طالبان نفت و دلار زیر عَلمَش سینه زدند و از نردبانش بالا رفتند تا از بام جهان، منافع درازمدت خود را رَصد کنند مدتها گذشته و ظاهراً بازی پایانیافته و صحبت از آن دیگر موردی ندارد.
اما واقعش این است که تبلیغات رسانهای در جهت «تئوری توطئه» Conspiracy Theory موفقیتآمیز نبوده و تردیدها پایان نیافتهاست و نمیتوان اهل نظر را با این توجیه که مرتجعین هم، در آن ماجرا اما و اگر میکنند و «مگر شما هوادار بن لادن هستی؟»، از پرسش بازداشت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ارزش و اهمیّت پرسش بالاتر از پاسخ است
در آمریکا و اروپا اندیشمندانی چون پروفسور «بورس لارنس» Bruce Lawrence، «فلیپ راجر»، «پیتر سکون»، «ریچارد کلارک»، «تری میسان»، «دیوید ری گریفن» David Ray Griffin، «نوام چامسکی» و... دست از سؤال برنمیدارند.
«مایکل مور» کارگردان فیلم فارنهایت ۱۱ سپتامبر، رابطه خانوادهِ بوش و بنلادن را که از دهه ۱۹۷۰ تداوم یافته زیر سؤال میبَرد و در فیلم مستند خودش میپرسد در حالی که تمامی پروازها بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر لغو و هواپیماهای مسافربری زمینگیر شده بودند، روی چه حسابی آقای بوش اجازه میدهد ۲۴ نفر از اعضای خانواده بنلادن با هواپیما از آمریکا خارج شوند؟
بعدازظهر سیزدهم سپتامبر سال ۲۰۰۱ در حالی که حتی قو در آسمان آمریکا نمیپرید هواپیمای کوچکی از فلوریدا همراه با مسافرانی ویژه به پرواز در میآید، سپس عزیز کردهها با تدابیر شدید امنیتی به کنتاکی منتقل میشوند و خاک آمریکا را ترک میکنند. روزنامهنگار مشهور آمریکایی «کریگ آنگر» این داستان را رو کرد و رابطه درازمدت خاندان آل سعود را با کارتلهای نفتی تگزاس زیر ذره بین برد و سرمایهگذاری یک ونیم میلیارد دلاری خاندان سلطنتی عربستان در شرکتهای نفتی و صنعتی را که خانواده بوش در آنجا از شرکای اصلی بودند بر مَلا نمود.
ــــــــــــــــ
مایکل مور گفته بود: اسم فیلم از «فارنهایت ۴۵۱» فرانسوا تروفو گرفته شدهاست. در جامعه ضد آرمانی فیلم تروفو، کتابها در این دما میسوختند، فیلم «فارنهایت - ناین ایلون» Fahrenheit 9/11 هم در مورد دمایی است که در آن آزادی میسوزد.
ــــــــــــــــ
نمیخواهم باور کنم که در زمانه پُرآشوب ما همه چیز با خدعه همراه است و شعبدهبازی و «دود و آینهها» smoke and mirrors را تداعی میکند.
(دود و آینهها استعارهای از توصیف یا توضیح فریبنده، متقلبانه، یا موهومی است. نام این استعاره از دوز و کلک شعبدهبازان نشأت گرفته که حین یک انفجار دودزا - که حواس تماشاگر را پرت میکند - با؛ بازکردن یا جمعکردن آینهای، شیئی را ظاهر یا غیب میکنند.)
ــــــــــــــــ
نمیخواهم از شواهدی که نزدیکترین ایستگاه لرزهنگاری به برجهای دوقلو ثبت نموده و ابتدا حرکتهای پردامنه و سپس لرزههای ضعیفتر را نشان میدهند ارزیابی شتابزده داشته باشم…
نمیخواهم از حجم گرد و غبار ناشی از ریختن برجهای دوقلو، سرعت انتشار و میزان پراکندهشدن آنها نتایج فوری بگیرم. اگرچه به لحاظ علمی، برای پراکندهشدن آنهمه غبار با سرعتی که داشت، انرژی پتانسیل ساختمان که کمتر از ۵۰ هزار کیلووات بوده، کفایت نمیکند.
(گزارش رسمی دولت آمریکا ضمن اشاره به حجم انبوه هوا، در درون ساختمان، این حجم گرد و خاک و پراکنده شدن آن را به انرژی پتانسیل ذخیره شده در ساختمان نسبت میدهد.)
ــــــــــــــــ
از موارد فوق میگذرم و به نحوه سقوط برجهای ویرانشده اشاره میکنم.
مقامات رسمی ایالات متحده با اشاره به مدل «سقوط هدایتشده به وسیله جاذبه» ادّعا میکنند بخش بالایی ساختمان حکم پیستونی را داشته که طبقههای زیرین را پودر کردهاست.
ادّعای فوق با تصویرهایی که همه مردم جهان از فرود برجها دیدند، در تناقض است. در فیلمها و تصاویر برجها به خصوص برج جنوبی، میبینیم قسمت فوقانی زودتر از بخشهای دیگر به عنوان «یک واحد یکپارچه» به یک سمت خم شده و میافتد و این یعنی اینکه نیرویی وجود ندارد که مانند پیستون بر بخشهای زیرین ساختمان اِعمال فشار کند و تخریب آنها را موجب شود.
برای اینکه در تخریب و سقوط هر ساختمانی مدل سقوط هدایتشده به وسیله جاذبه صدق کند، بخش بالایی ساختمان قبل از اینکه خودش بر اثر برخورد به زمین تخریب شود باید سالم بماند تا بتواند فشار لازم را بر بخشهای زیرین و تخریب آنها وارد کند. بنا بر اصل سوم از قوانین حرکت نیوتون (هر عملی را عکس العملی است، مساوی آن و در جهت خلاف آن…)، هرگاه جسمی به جسمی دیگر نیرو وارد کند جسم دوم نیز نیرویی به همان بزرگی ولی در خلاف جهت بر جسم اوّل وارد میکند.
به عبارت دیگر، وقتی دو جسم به هم برمیخورند، بهمدیگر نیرویی در جهت عکس وارد میکنند. اگر یک شی سقوط نماید در مسیرش بر اجسام دیگر نیرو وارد میکند و به خاطر نیروی متقابلی که بر جسم در حال سقوط وارد میشود، آن را به عقب میراند و از سرعت سقوطش کم میکند.
نحوه فرود ساختمانهای تجارت جهانی با سرعت سقوط آزاد، بدون آنکه هیچ عاملی برای مقاومت در مسیر آنها وجود داشته باشد سؤالبرانگیز است و با یافتههای علمی جور در نمیآید و این واقعیت برای هر آشنا به دانش فیزیک روشن است.
ــــــــــــــــ
در ایالات متحده نومحافظهکاران یعنی چپگرایان سابق که به راست گرایش ییدا کردند، «کمسیون بررسی وقایع ۱۱ سپتامبر»، «سازمان مدیریت بحران فدرال»، «مؤسسه ملّی استاندارد و تکنولوژی» و «اف.بی. آی» سؤال پیچ شدهاند که چگونه، با چه مکانیسمی سه آسمانخراش عظیم مرکز تجارت جهانی ناگهان به تلی از خاک تبدیل شد؟ چطوری آتش کوتاه مدت توانست تیرهای فولادی آسمانخراشها را به ناگهان فرو بریزد؟
حتی توضیحات زیر به تردیدها پایان نداد:
▬ در برجهای دوقولو، نوع اتصال طبقات(کف و سقف)، به ستونهای اصلی ضعیف بوده و همین عامل به شکنندگی آن کمک کردهاست.
▬ حرارت ایجاد شده در اثر اشتعال هزاران لیتر کروزن موجود در باک هواپیما، گداختگی و نرمشدن ستونهای فولادی را به دنبال داشته و فروریختن برجها به این دلیل بودهاست…
▬ گرمای فوقالعاده ناشی از اشتعال کروزن، آلمینیوم بکار رفته در بدنه و بال هواپیما را ذوب کرده و آلمینیوم مذاب در تماس با آب(که در سیستم خودکار ضد آتشسوزی به وفور وجود داشته)، ایجاد انفجار نموده و به فروپاشی برجها انجامیدهاست…
▬ برای ریزش برجها نیازی به آب شدن فولاد نیست. فولاد بیش از نیمی از مقاومت سازهای خود را در دمای ۱۲۰۰ درجه فارنهایت از دست میدهد و همین حرارت دلیل اصلی ریزش برجها شدهاست.
ــــــــــــــــ
با توضیحات فوق هم تردیدها پایان نیافت و پرسیده میشد:
چرا مدت کوتاهی پس از انفجار مرکز تجارت جهانی و فروریختن برجهای دوقلو، یک ساختمان دیگر نیز فرو ریخت در حالیکه هیچ هواپیمایی به آن برخورد نکرد؟ این ساختمان ۴۷ طبقه با سازهای فولادی و ضدحریق در فاصلهای به اندازه طول یک زمین فوتبال در کنار برج شمالی مرکز تجارت جهانی واقع شده بود. ساختمانی با یک چنین امنّیت بالایی که بخشهایی از آن در اختیار افبیآی، سازمان سیا، پنتاگون، سازمان خدمات درآمد داخلی و کمیسیون اوراق بهادار و بورس بود(آن ساختمان)، چی شد که فرو ریخت؟
ــــــــــــــــ
روایت رسمی دولت آمریکا میگوید: «با ریزش خرابههای برجهای دوقلو، ساختمان شماره هفت سقوط کردهاست»، امّا معلوم نیست چرا ریزش خرابههای برجهای دوقولو، ساختمانهای متصل به آن را که سالم و سرپا بودند، از قلم انداخت؟! چرا آن را ویران نکرد؟
...
در ایالات متحده مجله علمی Popular Mechanics که از سال ۱۹۵۸ تا کنون منتشر میشود و موضوعاتی چون فنآوری، مهندسی و هوانوردی… را بررسی میکند، پرسشها در مورد واقعه ۱۱ سپتامبر را بررسی کرده و توضیح دادهاست.
کتاب زیر در همین مورد است. رّد افسانههای مربوط به ۱۱ سپتامبر:
Debunking 9/11 Myths: Why Conspiracy Theories Can not Stand Up to the Facts
که البته ردّیهای هم بر همین کتاب از جانب «دیوید ری گریفن» و کسانیکه معتقدند گزارشات رسمی از واقعه ۱۱ سپتامبر واقعی نیست، نوشته شدهاست:
Debunking 9/11 Debunking
حتماً تردیدها جواب قانعکنندهای هم دارد، ولی از آنجا که معمولاً دولتها سابقه ضربهزدن به اعتماد مردم را دارند، خودشان مُسبّب اصلی شک و تردیدهای مردم شده این دیدگاه را در جامعه جا میاندازند که: «کار، کار خودشان است…»
تاریخ پرفراز و نشیب جهان نشان میدهد جنگافروزان و مداّحان جنگهای بی پایان برای اینکه شیپور جنگ را به صدا درآورند و کاسه کوزهها را سر طرف مقابل بشکنند، با سوء استفاده از ندانمکاری مرتجعین گاه آنان را قلقلک داده و به واکنش دلخواه کشاندهاند.
در جنگی که سال ۱۸۴۶ ایالات متحده به مردم مکزیک تحمیل کرد و در پی آن تگزاس، کالیفرنیا، بخشی از کلرادو، نیومکزیکو و آریزونا… را تصاحب نمود، «جیمز نوکس پوکت» رئیس جمهور آمریکا به «ژنرال زاکری تیلر» خط داد تا میتواند با سربازان همراهش دور و بر رودخانه «نوکس» و «ریو گراند» دست به تحریک مکزیکیها بزند تا آنان به سیم آخر بزنند و جرقه جنگ زده شود و زده شد.
سال ۱۸۹۸ ایالات متحده در جنگ با اسپانیا نیز(که کوبا را در اشغال داشت)، همین بازی را درآورد. رزمناو جنگی خودش را در ساحل هاوانا عالماً عامداً غرق کرد و تقصیر طرف مقابل انداخت تا او را به واکنش بکشاند و کشاند.
سال ۱۹۱۵دولت آمریکا در جنگ جهانی اوّل(با توافق دولت انگلیس) کشتی مسافربری «لوزیتانیا» را که پر از اسلحه و مسافر بود، عمداً به مسیر گشت نیروی دریایی آلمان فرستاد و با غرق شدن مسافرین(حدود ۱۰۰۰نفر جان سپردند)، بهانه ورود به جنگ را به دست آورد، در حالیکه خواست مردم آمریکا شرکت در جنگ جهانی اول نبود.
۱۷ نوامبر ۱۹۴۱ «جوزف گرو» سفیر وقت آمریکا در ژاپن به وزارت امور خارجه آمریکا تلگرام مهّمی ارسال داشت و نوشت دولت ژاپن دارد برای یک حمله نظامی به «پرل هاربر» آماده میشود. شماری از ژنرالها با دلیل و برهان نشان دادند خطر نزدیک است و نگرانی خود را ابراز داشتند. بعدها معلوم شد که هشدارها، عملاً پشت گوش انداخته شد. بیست روز بعد حمله ژاپن، صورت گرفت و ناوگان آمریکا در پرل هاربر آسیب زیادی دید و دولتمردان دلیل محکمی یافتند تا آمریکا وارد جنگ جهانی دوّم شود.
افشاگریهای «جان فینی» روزنامهنگار شجاع آمریکایی در مورد صحنهسازی سیاستمداران ایالات متحده برای تجاوز به ویتنام و نقش کمپانیهای بزرگ اسلحهسازی در تصمیمات کاخ سفید، هیچوقت رّد نشد. او ثابت کرد حمله ناوچههای ویتنام شمالی به دو ناوشکن آمریکایی در خلیج تونکن که بهانه بمباران ویتنام شمالی و گسترش جنگ ویتنام قرار گرفت، واقعیت نداشته و ساخته و پرداخته کاخ سفید بود. این افشاگری باعث تظاهرات عمومی در آمریکا و اعتراض برخی سناتورها شد و به خاطر آن لیندن جانسون رئیس جمهور وقت هم نتوانست در انتخابات سال ۱۹۶۸ شرکت کند.
آری، اصحاب قدرت خودشان مُسبّب اصلی شک و تردیدها میشوند. چرا؟ چون سابقه ضربهزدن به اعتماد مردم را دارند. به موضوع بحث برگردیم.
از کشتهشدن اسامه بن لادن و «آب سپاری» او در «بحر العرب» مدتها میگذرد. به عملکرد وی پیش از ۱۱ سپتامبر نگاهی گذرا بیاندازیم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گذشته، پیشدرآمد اکنون است
بن لادن در عربستان سعودی و برخی کشورهای عربی محبوب و شناخته شده بود. شاید به دلیل فعالیتهای عامالمنفعه و دوری از قدرت حاکم و ثروت بسیار بر سر زبانها افتاد. در عربستان نام «بن لادن» بر بسیاری از شرکتها و اماکن دیده میشود.(همین حالا هم)
وی و خانوادهاش در اروپا و آمریکا سرمایه خودشان را به جریان انداخته و مطرح بودند. آنان ساختمانسازی پایگاههای ایالات متحده در عربستان سعودی و بازسازی کویت بعد از جنگ خلیج را در اختیار داشتند. کنترل چندین شرکت، یک فرودگاه، جاده و تولید قسمت عمده صمغ عربی هم(در سودان)، با خانواده بن لادن بود.
گروه بن لادن یعنی «مجموعه بن لادن السعودیه» (The Saudi Binladen Group (SBG سهام عمدهای در جنرال الکتریک و... داشت.
سرمایههای مالی آنان توسط گروه کارلیل اداره میشد که در رده یازدهمین شرکت بزرگ تسلیحاتی آمریکا قرار میگیرد و امروزه بر داراییهایی به ارزش ۱۲ میلیارد دلار نظارت دارد و بخش اعظم سهام شرکت «سِون آپ»، شرکت اطلاعات فدرال و شرکت صنایع دفاعی(متحد تأمین کننده عمده مایحتاج ارتشهای آمریکا، ترکیه و عربستان سعودی) را در اختیار گرفتهاست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گفتمان سنّتگرایی پی دشمن میگردد
سال ۱۹۸۴ بن لادن همراه با یک روحانی فلسطینیتبار(شیخ عبدﷲ یوسف عزام) در افغانستان تشکلی به نام «مکتب خدمات المجاهدین العرب» راه انداخت و با پشتیبانی «سیا» Central Intelligence Agency و سازمان امنیت عربستان و پاکستان، در افغانستان «پایگاه»(دفتر) زد و به ثبت نام و بسیج کسانی پرداخت که میخواستند علیه نیروهای شوروی(سابق) جهاد کنند. گروه ارتجاعی «القاعده» از همین پایگاه (دفتر) برخاست. درواقع، آبشخور القاعده، پایگاه تحت نظارت سیا و سازمان امنّیت عربستان و پاکستان بود.
با خروج ارتش سرخ از افغانستان و فروپاشی اتحاد شوروی، بن لادن و دوستانش هوا بَرشان داشت که فقط آنها باعث شکست شوروی شدهاند، و با همین توهّم برای ایجاد حکومت مثلاً اسلامی در سایر کشورهای منطقه کفش و کلاه کردند.
گفتمان سنتگرایی، پی دشمن میگردد. روی همین حساب بعد از سقوط شوروی، بن لادن و دوستانش از لحاظ نظری و سازمانی میبایست دشمن جدیدی را عَلم کنند تا به هستی خودشان ادامه دهند و همین مسأله آنان را به نوعی با آمریکا سرشاخ کرد.
اگر واقعی است که امثال القاعده با آمریکا و غرب سرناسازگاری گذاشتند، این هم واقعی است که آمریکا و هم پیمانانش درچارچوب جنگ سرد برای غلبه بر حریف، در کشورهای مسلماننشین به نیروهای مرتجع مذهبی کوچه دادند و از کنار سرکوب روشنفکران و نیروهای لاییک به راحتی گذشتند.
نشانههای زیر به اندازه کافی گویا است:
▬ جانبداری آمریکا و غرب از نیروهای واپسگرای به اصطلاح مسلمان در آسیای میانه،
▬ حمایت مالی و نظامی از کسانیکه خود را در افغانستان و کوزوو و چچن، مجاهد راه خدا پنداشته و زیر شعار مبارزه با کفر با همه گونه مظاهر زندگی مدرن ضدیت میورزندند،
▬ در آب نمکخواباندن تروریستهایی چون ممدوح سلیم رئیس امور مالی القاعده (وی سال ۱۹۹۸ در بایرن آلمان Bayern اقامت داشت) و…
▬ سکوت همراه با رضای طالبان نفت و دلار از قتلعام سال ۶۷ و ترور دگراندیشان در ایران و…
رشد نیروهای واپسگرا، نتیجه عملکرد مدعیان صاحب اختیاری جهان است. پس طبیعی است ارواحی که زمانی با یاری دولت آمریکا و دیگر متحدانش به خاطر منافع راهبردیشان از قعر تاریخ فراخوانده شدند، از کنترل خارج شوند و کار دست اربابانشان بدهند!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مرتجعین و جنگطلبان دوروی یک سکّهاند
مرتجعین و جنگطلبان، زوجی متضّاد اما جدایی ناپذیرند. آنان سر بزنگاهها با هم کنار میآیند و البته آنچه این وسط قربانی میشود جوهر آزادی و زندگی است.
نه مرتجعین که واشریعتا سرمیدهند، بویی از معنویت بردهاند و نه طالبان نفت و دلار که کلمه دموکراسی از زبانشان نمیافتد به جوهر آزادی حرمت مینهند. آزادی برای آنان لقلق زبان است. تجارت است و دیگر هیچ.
ــــــــــــــــ
همانطور که گفتم بن لادن و یارانش به افغانستان رفتند و در نبرد با ارتش سرخ عملاً با فعالیتهای سیا و ارتش آمریکا مماس شده از آنان کمک میگرفتند. این نزدیکی به حدّی رسید که بن لادن مدیّریت مالی برنامههای سیا CIA درافغانستان را بعهده گرفت. نیروهای شوروی که از افغانستان دک شدند، بن لادن فیلش یاد هندوستان کرد! و کمکم پاپیچ آمریکا شد.
سال ۱۹۹۲ که ایالات متحده در سومالی نیرو پیاده کرد و ۱۸ سربازش کشته شد به حساب وی(بن لادن) گذاشتند و رابطه بن لادن با آمریکا شکر آب شد.
در ژوئن ۱۹۹۶، نوزده سرباز آمریکایی در حملهای به پایگاه نظامی کوبار Al Khobar در عربستان سعودی کشته شدند. ایالات متحده باز هم باعث و بانی را اسامه بن لادن معرفی کرد.
بمبگذاری در سفارتخانههای آمریکا در تانزانیا، نایروبی و کنیا را هم که در هفت آگوست ۱۹۹۸ به کشتهشدن ۲۰۰ نفر منجر شد، پای او نوشتند و بیل کلینتون دستور داد عجالتاً ۷۵ موشک کروز به اردوگاههای آموزشی مربوط به وی در جلالآباد و خوست افغانستان شلیک شود، همچنین آزمایشگاه «الشفاء» در سودان مورد حمله قرار گرفت.
۱۲ اکتبر ۲۰۰۰، به اژدرافکن آمریکایی (USS Cole (DDG-67 که در سواحل عدن(یمن)، پهلو گرفته بود یک قایق پر از مواد منفجره کوبید و منجر به کشتهشدن ۱۷ ملوان و زخمی شدن ۳۹ نفر گردید. ایالات متحده مجدداً اسامه بن لادن را مسؤول این حمله معرفی کرد.
برخلاف بزرگنماییهای امثال رامزفلد، میلتون بردن Milton Bearden (رئیس سابق سیا در سودان در ۱۹۸۰ و یکی از چهرههای سرشناس در عملیات مخفی در افغانستان) در مصاحبهای گفت ربط دادن اسامه بن لادن به همه عملیات تروریستی در دهه اخیر سادهاندیشی و توهین به شعور مردم آمریکا است و یقیناً همپیمانان ما، ما را جدی نخواهند گرفت.
او بعدها گفت: ما از سال ۱۹۹۱ و تجزیه شوروی پیشین هیچ دشمنی نداشتهایم. تخیلات زیادی در این زمینه وجود دارد اما ما از آن خوشمان میآید چون اسطوره بن لادن به نوعی سرگرمی تبدیل شده و من گمان میکنم ما به نحوی از این مسأله راضی هستیم. انگار، ما از تروریسم بینالملل خوشمان میآید و نمایش ادامه دارد…
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
طوفان شوم ۱۱ سپتامبر سَر میرسد
آنچه باید اتفاق میافتاد، افتاد…
من دقیقاً بیاد دارم. روز واقعه در اولین خبرها گفته شد هشت هواپیما ربوده شدهاست، البته به جز برخورد ۳ تای آنها با برجهای نیویورک و مرکز پنتاگون در واشینگتن، از ۵ هواپیمای دیگر اطلاعی داده نشد.
بعدها هشت هواپیما را به ۳ فروند رساندند و از هواپیمایی هم که ادّعا شد به مرکز پنتاگون برخورد کرده نشانهای ارائه نگردید و حتی قطعهای کوچک از بدنه یا موتور آن و…، در مقابل نگاه رسانهها و خبرنگاران قرار نگرفت. انگار پودر شده بود!
سکوت خبری(که جدا از مطبوعات و رادیو تلویزیون، سینما را هم دربرگرفت)، تا سال ۲۰۰۶ که پنتاگون خبر داد تصاویر برخورد هواپیمای مذکور با ساختمان ستاد ارتش آمریکا را منتشر میکند، ادامه داشت.
تا سال ۲۰۰۶ به جز فیلمهای «سیمونه» و «گزارش اقلیت» و…که به آثار و تبعات واقعه اشاره داشتند، هالیوود اثر مهمی عرضه نکرد و برخی گفتند مُجاز به این کار نیست. اما در سال ۲۰۰۶ چند فیلم بحثانگیز مثل «تغییر بیقاعده»، «پرواز ۹۳» (پیتر مارکل) و «یونایتد ۹۳»(پال گرین گرس)، که به چهارمین هواپیمای ربوده شده پرداختند ساخته شد.
«الیور استون» هم فیلم «مرکز تجارت جهانی» را ساخت که داستان دو پلیس نجات یافته از آوار برجهای دوقلو بود.
فیلم مستند «تغییر بیقاعده» اما، سؤالات زیادی را دامن زد.
چگونه در ایالات متحده ۱۹ هواپیماربا به مدت ۲ ساعت بی خیال در محافظتشدهترین فضای هوایی سراسر جهان از تمامی بخشهای امنیتی گذشتند و ۴ هواپیمای مسافربری را به برجهای دوقولو و ساختمان پنتاگون کوبیدند و ارتش در تمام این مدت دست از پا خطا نکرد؟
مگر ادّعا نمیشد یک مگس کوچک را هم که به آسمان ایالات متحده وارد شود، قادریم رّدیابی کنیم و حتی سوسک کوچکی هم در صحرای آفریقا از رصد ما دور نمیماند؟...
ــــــــــــــــ
احتمال موفقیت یک عملیات نظامی در چند منطقه(آن هم همزمان) درحالیکه دهها سد و مانع و تور امنیتی مانع میشود و پارامترهایی غیرمتعین مستقل از فرد و یا تیم عملکننده وجود دارند از عهده امثال کارلوس هم بر نمیآید حتی اگر بازوکا و خمپاره انداز و نارنجک داشته باشند!
آیا هواپیماربایان، با تیغ موکت بری و مشابه آن میتوانستند همه سدها را بشکنند و تمامی موانع را دور بزنند و همزمان چند عملیات موفقیت آمیز را تام و تمام اجرا کنند؟
بگذریم...
به هر صورت، طوفان شوم ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ سر رسید و گرد و خاکش را به همه جهان پاشید.
ــــــــــــــــ
یازده سپتامبر ۲۰۰۱، یادآور عملیات «نورث وودز» Operation Northwoods (علیه کوبا)، واقعه خلیج تونکین (علیه ویتنامیها) و بیش از همه، ترور جان اف کندی است که بوسیله آن مسیر سیاست داخلی و خارجی دولت ایالات متحده دگرگون و دُور جدیدی از نظامیگری در جهان آغاز شد. وقایعی که هنوز به درستی ته و توی آن مشخص نیست.
القصه، در واقعه ۱۱ سپتامبر، «لیهوپ» LIHOP و «میهوپ» MIHOP کار خودش را کرد و آنچه باید اتفاق میافتاد، افتاد.
LIHOP = Let it happen on purpose / به آنها اجازه دهیم به هدف خود برسند
MIHOP = Make/Made it happen on purpose / رساندن آنها به هدف
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
راه انداختن جنگ برای صلح؟
در پیآمد ۱۱ سپتامبر، جنگافروزان به حضور مستقیم نظامی خودشان در نقاط حساّس جهان مانند آسیای میانه، قفقاز و خلیج فارس افزودند و بار خود را حسابی بستند. ماشین نظامی بوروکراتیک ایالات متحده که پس از پایان جنگ سرد به دستانداز افتاده بود، با یافتن دشمن جدید و تهدید خارجی، از نو ویراژ داد و سرعت گرفت.
منبرهای الکترونیکی، هالیوود و امثال ولفوویتس، رامزفلد و اشکرافت شب و رور مخ مردم را خوردند و از بحران خطیر سخن گفتند و نظرات ساموئل هانتینگتون Samuel Huntington را که در زمان ریاست جمهوری جانسون کارشناس سرکوب جنبشها در خارج بود، پیش کشیده، جنگ تمدنها را اجتنابناپذیر نشان دادند.
از جنگ صلیبی دم زدند و «راه انداختن جنگ برای صلح» waging wars for peace را گردن کارل پوپر گذاشتند!
با ۱۱ سپتامبر کسی جرات نداشت بودجههای نجومی نظامی و تولید جنگافزارهای جهنمی را زیر سؤال ببرد. زبان هواداران دولت پلیسی هم به سبک دوران مک کارتی باز شد و آنان ضرورت محدود ساختن حقوق و آزادیهای دمکراتیک شهروندان را پیش کشیدند.
با ۱۱ سپتامبر همه جا صحبت از تروریستهای اسلامی شد. غافل از اینکه به قول برژینسکی تروریسم در ایالات متحده هم لانه کرده بود و انفجار مرکز افبیآی در اکلاهما و… نشان داد که فقط گروههای مرتجع شبه مسلمان نیستند که فعالیت تروریستی میکنند، در خود آمریکا گروههای تروریستی و مرتجعین مذهبی که سکولاریزه شدن جامعه را برنمیتابند، زمینه حضور دارند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بن لادن در شُرفِ ساختِ بمب اتمی و پرتاب ماهواره است!
بعد از حادثه ۱۱ سپتامبر هنگامی که سی.ان. ان CNN تصویر یکی از برجهای مرکز تجارت جهانی را در حالی که شعلههای آتش از آن به هوا برمیخاست نشان داد، مُفسران شبکه گزارش دادند که به احتمال قوی اسامه بن لادن در آن کار دست داشتهاست. هنگامی که کالین پاول و بعد از او جورج دبلیو بوش، واقعه را به بن لادن منتسب کردند خبر سی.ان. ان رسمیت یافت.
کالین پاول گفت: من فکر میکنم در آینده نزدیک ما بتوانیم کاغذی یا سندی ارائه دهیم که بن لادن را به حملات ۱۱ سپتامبر مرتبط میسازد.
البته چنین سندی هرگز، هرگز ارائه نشد.
ــــــــــــــــ
روز ۴ اکتبر، تونی بلر نخست وزیر انگلستان گزارشی به مجلس عوام ارائه کرد و از مسؤولیت برای خشونت تروریست در ایالات متحده صحبت کرد.
Responsibility for the Terrorist Atrocities in the United States, 11 September 2001
تونی بلر اشاره نمود به جز سازمان القاعده به رهبری اسامه بن لادن، هیچ سازمان دیگری انگیزه و ظرفیت انجام حملات ۱۱ سپتامبر را ندارد،
همان روز در یک کُر هماهنگ، وزیر خارجه پاکستان، ریاض محمدخان، اعلام کرد که شواهد ارسالی به دولت او توسط آمریکا برای محاکمه بن لادن کفایت میکند. این شواهد بطور کلی سرّی طبقهبندی شد و هرگز منتشر نگردید. هرگز.
پیشتر دونالد رامزفلد با اشاره به بن لادن گفته بود دشمن شماره یک ایالات متحده نه تنها دارای سلاحهای باکتریولوژی و شیمیایی است، بلکه در شُرف ساخت بمب اتمی و پرتاب ماهواره هم هست!
هفت اکتبر ۲۰۰۱، سفرای آمریکا و انگلستان به سازمان ملل اطلاع دادند که جنگ در افغاتستان شروع شدهاست.
ــــــــــــــــ
بیانیه «جان نگرو پونته»(نماینده وقت آمریکا در سازمان ملل)، نیز مبنی بر اینکه آمریکا اطلاعاتی آشکار و غیرقابل انکار بدست آورده که سازمان القاعده که توسط رژیم طالبان درافغانستان حمایت میشود نقشی اساسی در این حملات داشته، هرگز در دسترس شورای امنیت قرار نگرفت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در مورد نوار جلالآباد چون و چرا ممنوع!
اسامه بن لادن به صراحت گفت: من از حملات ۱۱سپتامبر خبری نداشتم…
جدا از نواری که تلویزیون الجزیره یک هفته بعد از واقعه پخش نمود و بن لادن دخالت خودش را در ماجرای ۱۱ سپتامبر شدیداً تکذیب کرد، بیست و هشتم سپتامبر ۲۰۰۱ نیز روزنامه اردو زبان «امّت» Ummat که در کراچی منتشر میشود از قول وی نوشت:
«من پیشتر هم گفتهام که هیچ دخالتی در حملهٔ ۱۱ سپتامبر در ایالات متحده نداشتهام… من هیچ اطلاعی از این حملات ندارم و هرگز کشتن زنان و کودکان بیگناه و انسانهای دیگر را تأیید نمیکنم…
هرکسی که حملهٔ ۱۱ سپتامبر را انجام دادهاست، دوست مردم آمریکا نیست. در این حمله مردم غیرنظامی آمریکا کشته شدند. من در گذشته هم گفتهام که ما مخالف سیستم آمریکا هستیم، نه مردم آمریکا… پیشتر هم گفتهام که هیچ دخالتی در حملهٔ ۱۱ سپتامبر در ایالات متحده نداشتهام…»
ــــــــــــــــ
حرف بن لادن برای کسانیکه برای جنگافروزی کفش و کلاه میکردند سنگین بود و میبایست به نحوی خنثی میشد. چندی بعد (یازدهم نوامبر ۲۰۰۱) ساندی تلگراف به قلم David Bamber مطلبی منتشر نمود و از قول بن لادن واقعه یازده سپتامبر را به گردن گرفت که بعد از انکار صریح وی، خیلی تأملبرانگیز بود.
Bin Laden: Yes, I Did It.
البته بعدها، اسامه بن لادن ضمن سخنرانیهای خودش(نوامبر ۲۰۰۲ و...) عاملین آن حملات(ازجمله محمد عطا) را ستود.
ــــــــــــــــ
ساندی تلگراف به یک نوار ویدیویی اشاره کرد که گویا روز ۲۰ اکتبر همان سال(۲۰۰۱)، ضبط شده و اسامه بن لادن مسؤولیت حملات را پذیرفتهاست…
از انتقام(حتی با سلاحهای اتمی…) سخن گفته و بوش و بلر را هم تهدید نمودهاست و…(منظور ساندی تلگراف ویدیوی موسوم به نوار جلالآباد Jalalabad Video است که کمی بعد به آن میپردازم.)
ــــــــ
گزارش ساندی تلگراف همان روز توسط تونی بلر برجسته شد و وی به اطلاع مجلس عوام رساند که نسخهای از نوار را دیدهاست.
واشینگتن پُست هم روز ۹ دسامبر در صفحه اول خود به موضوع گوشه زد و نوشت این نوار(نوار جلال آباد) بطور یقین، مسئوولیت بن لادن را در طراحی حملات مورد تأیید قرار میدهد.
جورج دبلیو بوش و سناتور Ron Wyden رون وایدن و… شاهزاده بندر بن سلطان بن عبدالعزیز،... و خیلیهای دیگر هم در باره نوار حرف زدند.
رودی جیولیانی Rudy Giuliani شهردار وقت نیویورک گفت: این فیلم هرگونه تردید در مورد حمله نظامی آمریکا با هدف نابودی بنلادن را از میان برد.
وزیر دفاع وقت آمریکا دونالد رامزفلد گفت: با این نوار مسؤولیت بن لادن در حملات ۱۱ سپتامبر ثابتِ ثابت شد.
سناتور ریچارد شلبی، نایب رئیس کمیته اطلاعات مجلس سنا گفت: انتشار نوار جلالآباد به مردم جهان همه چیز را نشان داد. من تعجب میکنم برخی در انتساب واقعه ۱۱ سپتامبر به بن لادن تشکیک میکنند.
بوش با اشاره به نوار فوق، در تایلند گفت هرکس نسبت به آن چون و چرا کند بدون شک همکار اسامه بن لادن است.
ــــــــــــــــ
بگذریم که ۵ سال بعد، پنجم زوئن ۲۰۰۶ «رکس تومب» مسئول بالای افبیآی گفت:
دلیل محکمی برای منتسب کردن ۱۱ سپتامبر به بن لادن نداریم.
No hard evidence connecting Bin Laden to 9/11
نمیدانم در این مورد هیئت منصفه عالی و وزارت دادگستری آمریکا چه موضعی داشتند. اما اداره پلیس فدرال آمریکا، میگفت دلایل کافی مبنی بر دستداشتن اسامه بنلادن در حملات تروریستی به برجهای دوقلوی تجارت جهانی، پنتاگون و کشتهشدگان پرواز ۹۳ در اختیار نداریم.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بن لادن دماغش را عمل کردهاست!
من پائیز ۲۰۰۱ مصر بودم. اواسط ماه دسامبر تلویزیون الجزیره فیلمی را که مدّعی بود گفتگوی اسامه بن لادن با خالد الحربی(خالد بن عوده بن محمد الحربی) است پخش میکرد. خالد الحربی که به وی ابوسلیمان المکی هم میگویند اهل سعودی است و پیشتر با بن لادن فعالیتهای به اصطلاح جهادی داشتهاست. در ویدیوی جلالآباد، بن لادن(یعنی بن لادنِ آن ویدئو)، مزّه میریخت و از واقعه تروریستی ۱۱ سپتامبر دفاع نموده مسؤولیتش را بعهده میگرفت و برای غرب خط و نشان میکشید. فیلم تلویزیون الجزیره که سی ان ان هم ۳۱ ژانویه ۲۰۰۲ دقائقی از آنرا پخش نمود به همان اشاره ساندی تلگراف و… برمیگشت. فیلم مزبور گویا ۹ نوامبر هم آماده بود ولی پنتاگون ۱۳ دسامبر آنتنی کرد.
ــــــــــــــــ
حالا نوار به این مهمّی که ۲۱ اکتبر در اختیار «تیسیر علونی» Tayseer Allouni خبرنگار الجزیره در کابل بوده و دست بن لادن را رو میکرد چرا ماه بعد علنی شده، بماند. (گفته شده آقای بوش میخواستند مطمئن شوند نوار واقعی است!)
Mr Bush first watched the tape in November but release was delayed until it could be authenticated.
ــــــــــــــــ
جالب بود که بن لادن(در ویدیوی جلال آباد) نام «میم الشهری» و «سالم العظیمی» را که بنا بر فیلم مزبور، خودش برای عملیات یازده سپتامیر برگزیده بود، بلد نبود…
خلاصه، در ویدئوی فوق اسامه بن لادن مسؤولیت حملات ۱۱ سپتامبر را پذیرفت… از انتقام(حتی با سلاحهای اتمی…) سخن گفت و هارت و پورت کرد.
در آن نوار میگفت: برجهای دوقلو ستونهای قدرت اقتصادی آمریکا، برجهای روحی آن کشور و اهدافی مشروع بودند. بوش و بلر به جز قدرت چیز دیگری را درک نمیکنند. هر وقت آنها ما را بکشند ما نیز آنها را خواهیم کشت تا تعادل برقرار باشد.
«بن لادنِ فیلم پنتاگون» میگفت: من فکر میکردم که آتش گاز هواپیما اسکلت آهنی ساختمان (مرکز تجارت جهانی) را ذوب کرده و فقط در قسمتی که هواپیما برخورد کرده بود همه آن طبقات فرو خواهد ریخت. این آن چیزی بود که ما امیدش را داشتیم… ما رادیو را برای دریافت اخبار از واشینگتن تنظیم کردیم. اخبار ادامه یافت و تا پایان اشارهای به حمله نشد.
آخر سر اعلام کردند که هم اکنون یک هواپیما به مرکز تجارت جهانی برخورد کردهاست. بعد از مدتی، آنها اعلام کردند هواپیمای دیگری به مرکز تجارت جهانی برخورد کردهاست. برادرانی که عملیات انجام دادند تا پای هواپیما هیچ چیز دربارهٔ عملیاتی که باید انجام دهند نمیدانستند، حتی یک کلمه. ما دربارهٔ عملیات چیزی به آنها نگفتیم تا این که آنها به آنجا رسیدند…
هنگامی که اولین هواپیما به ساختمان برخورد کرد[دوستانی که پیش من بودند] بیش از اندازه خوشحال شدند و من به آنها گفتم حالا صبر کنید… فاصله بین اولین برخورد و دومین برخورد به برجها بیست دقیقه بود و فاصله بین اولین هواپیما و هواپیمایی که به پنتاگون برخورد کرد یک ساعت بود. آمریکاییها وحشت زده شده بودند، فکر میکردند کودتا شدهاست.
ــــــــــــــــ
بعد از تماشای فیلم(که طرفین ۵۱ بار نام خدا را بر زبان آوردند و آلودند)، به کوچه و خیابان رفتم تا سرو گوشی آب بدهم و ببینم مصریها در این مورد چه نظری دارند.
مردم گُله گُله جمع شده و درباره نوار جلالآباد حرف میزدند. پشت سر هم میگفتند «شریط وهمیه» (ویدیوی جعلی)…مزوره الفیدیو… شریط فیدیو مزوراً …
بعضی فحش میدادند و تعدادی هم میخندیدند و میگفتند:
▬ هالیوود همه را احمق پنداشتهاست…
در این ویدیو میبینیم بن لادن که یک عالم دین است، انگشتر طلا به دست دارد(در دست راست)، این خنده دار نیست؟ در اسلام هیچوقت یک مرد معتقد انگشتر طلا استفاده نمیکند. در فیلمهای قبلی همه دیدیم او فقط یک ساعت مچی داشت و بس.
▬ لحن و شیوه بیان در این فیلم شباهتی با دیالوگ مردم حجاز که اسامه از آنجا است ندارد.
▬ «افبیآی» گفته بود اسامه چپ دست است اما بن لادن در فیلم نشان میدهد راست دست است و شانه چپاش هم به خوبی حرکت میکند.
▬ خیلی جاهای فیلم اصلاً قابل فهم نیست و خوب شنیده نمیشه. ما که خودمان عرب هستیم نمیفهمیم دقیقاً چی میگه… از کجا معلوم ترجمه سی ان ان(زیرنویس) عین کلمات است؟ (نوار خیلی صاف و گویا نبود.)
▬ همه میدانند اسامه بن لادن از دردهای کلیوی رنج میبرد و مریض اجوال است. در ویدیوهای قبلی هم حالت وی گویا است اما در این فیلم او ریش سیاه دارد. حالا فرض کنیم رنگ کردهاست، چرا چاقتر از خود اوست و خیلی سرحال؟ دماغش را هم عمل کردهاست!
مردمی که در مورد نوار جلالآباد بحث میکردند، میخندیدند و به سازندگان فیلم فحش میدادند.
دانشجویی میگفت: من سکولارم و واقعش به دین و مذهب علاقهای ندارم اما طرفدار بن لادن هستم و ادامه داد کدام آسمانخراشی در دنیا تنها به دلیل آتشسوزی فرو ریختهاست؟ نکند برجها از مقوا ساخته شده بود. این فیلم ساخته هالیوود است. بن لادن که اینقدر چاق نیست…
یکی میگفت: دولت آمریکا گفته وصیّت یکی از تروریستها پیدا شده و به ریز ماجرا اشاره دارد. کارتهای شناسایی عاملین انفجار را لای آوارها به دست آورده…
اولاً، چه جوری وصیت مزبور یا کارتهای شناسایی نسوخته و میان آنهمه گرد و خاک و آوار به دست آمدهاست؟
ثانیاً، حالا که بن لادن میگوید اصلاً آنها هیچکدامشان از عملیات خبر نداشتند. از این گذشته، بن لادن اسامی را اشتباه تلفظ میکند. همهاش خدعه و حُقّه است.
ــــــــــــــــ
چند نفر هم از عملیات ۱۱ سپتامبر دفاع نموده و میگفتند بن لادن با صراحت این رویداد را به اقدام شجاعانه نیروهایش مربوط میداند. شجاعانی که سمبل اسلام جهادی هستند و…
برای من اما، سؤالات دیگری پیش آمده بود:
پیش خودم میگفتم با توجه به اینکه بن لادن بیشتر از همه میدانست دیوار موش دارد و موش گوش، چه مرضی داشت از موضوعاتی حرف بزند که نباید بزند؟ چرا با دست خودش مدرک جرم میدهد؟
او در سراسر فیلم با استفاده از ضمایر شخصی «من» و «ما» صحبت میکند در حالیکه طبق عادت او همیشه در اینگونه موارد از ضمیر سوم شخص استفاده میکرد.
اسامه بن لادن فیلم پنتاگون میگفت: فکر میکردم که آتش گاز هواپیما اسکلت آهنی ساختمان (مرکز تجارت جهانی) را ذوب کرده و فقط در قسمتی که هواپیما برخورد کرده بود همه آن طبقات فرو خواهد ریخت.
او درس مهندسی عمران خوانده و در کار ساخت و ساز بود. آیا آنقدر بیغ بود که نمیدانست برجهای دوقولو نه از آهن، بلکه از فولاد است و شعله آتش ناشی از گاز و بنزین هواپیما تیغش نمیبرد وقت اصابت، نقطه ذوب خلق کند و در ۹ ثانیه برجها را به تلی از دود و خاکستر تبدیل نماید؟
خنده دار اینجا بود که میگفت افراد عمل کننده تا پای هواپیما نمیدانستند که کجا میروند و مأموریتشان چیست! آنها هیچ چیز دربارهٔ عملیات نمیدانستند، حتی یک کلمه.
عجبا مگر پیک نیک میرفتند؟ پس چگونه آنان سیستمهای پیچیده کنترل هوایی را دور زدند اگر نمیدانستند کجا میروند؟
ــــــــــــــــ
این نکته نیز برایم پرسش بود که چرا بن لادن کلمهای از آنچه آمریکا با عنوان: «عملیات بلند مدت آزادی» Operation Enduring Freedom در افغانستان شروع کرد، نگفت؟ چرا به حمله آمریکا به افغانستان اشاره نکرد؟ هفتم اکتبر تجاوز به افغانستان شروع شده بود و نوار بعد از آن واقعه ضبط شدهاست. چطوری در دیالوگها کلمهای راجع به آن موضوع که هم برای خودش و هم برای آن شیخ اهمیت داشت، شنیده نمیشود؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
یک «پرل هاربر» جدید لازم است!
آیا واقعه ۱۱ سپتامبر که برای سردمداران ایالات متحده مائدهای آسمانی بود میتوانست بدون دستهایی که از درون، روزنههایی را بروی تروریستها از برون بگشاید، پیش بیآید؟
بیبیسی در گزارشی که راجع به پل ولفوویتس رئیس پیشنهادی کاخ سفید برای بانک جهانی نوشت از قول وی نقل کرد که ما سال ۲۰۰۰ در برنامه قرن نوین آمریکا در سندی استدلال کردیم رویدادی مصیبتبار و تحرّکبخش مانند یک پرل هاربر جدید New Pearl Harbor لازم است تا سیطره جهانی ایالات متحده تضمین شود؟
(حمله ژاپن به بندر «پرل هاربر»، پایگاه نظامی ایالات متحده در هاوائی که سال ۱۹۴۱ اتفاق افتاد خیلی چیزها را زیر و زبر کرد و آمریکا پس از آن رسماً وارد جنگ جهانی دوم شد.)
ــــــــــــــــ
آیا میتوان گفت که واقعه ۱۱ سپتامبر به جای این که «علّت» تغییر سیاست باشد به واقع «بهانه» اجرای سیاستهائی شد که مدتی پیشتر تدوین شده بود؟ آیا با پروژه قرن جدید آمریکائی Project for the New American Century هیچ رابطهای نداشت؟ هیچ؟
آیا مسائلی چون نفت، سودجویی شرکتهای اسلحهسازی، هراس خداوندگاران ثروت و قدرت در آمریکا از نفوذ آینده چین و روسیه بر بزرگترین منابع انرژی جهان، تضمین امنیت اسرائیل، سوداهای توسعه طلبانه امثال آرمیتاژ و ریچارد پرل…، طرح خاورمیانه بزرگ و برنامه آمریکای قرن جدید، دلائل جنگافروزی در افغانستان و عراق نیست و تنها علت آنهمه خون و کشتار این بود که امثال بوش و بلر میخواستند آزادی به ارمغان ببرند؟
ــــــــــــــــ
واقعه ۱۱ سپتامبر بدون شک تروریستی و ضّد انسانی بود و هر انسان صلحدوستی باید محکوم کند و بدون هراس از هوچیهای بیسواد و بیمعرفتی که همیشه برای ستمگران خوش رقصی و پامنبری میکنند، در آن کند و کاو کند. در این چون و چرا مردم شریف و فرهیخته آمریکا پیشقدم بودهاند.
میدانیم اسامه بن لادن که بهانهای برای حضور طولانی مدّت آمریکا در منطقه حساس و استراتژیک خاورمیانه بود حداقل تا ۱۹۹۸ با سازمان سیا ارتباط داشت.
جولای سال ۲۰۰۱ دو ماه پیش از واقعه ۱۱ سپتامبر در حالی که بشدت بیمار بود برای معالجه به بیمارستان امریکا- دبی (امارات متحده عربی) مراجعه کرد…
بن لادن در یک بیمارستان نظامی در راولپندی هم مورد معالجه دیالیز کلیه قرار گرفت. در دسترس بود، غیباش که نزده بود. پس آنهمه هیاهو علیه وی و ۵ میلیون دلار جایزه برای سرش چه ضرورتی داشت؟ صورتی در زیر دارد آنچه در بالاستی!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پانویس
۲۸ صقحه The 28 Pages
«بیست و هشت صفحه» گزارشی درباره حملات ۱۱ سپتامبر و نقش عربستان سعودی است که در سال ۲۰۰۳ تهیه شدهاست. طرح کلی از شبکهای از افراد را نشان میدهد که از واقعه مزبور حمایت میکردند. گزارش مزبور نشان میدهد هواپیماربایان هنگامی که در آمریکا بودند به طور قابل ملاحظهای مورد حمایت عربستان سعودی بودند. عربستان در واکنش به احتمال انتشار این اسناد تهدید کرد که سرمایههای خود را از بانکهای آمریکایی خارج خواهد کرد. این گزارش در ۲۸ تیرماه ۱۳۹۵ با رای مجلس نمایندگان آمریکا منتشر شد اما بخشهایی ازآن سیاه شده و ناخوانا است.
...
برای ارسال این مطلب به فیسبوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook