میرزا آقاخان کرمانی و داستان جعلی «کرکره بن صرصره بن غرغره»
میرزا آقاخان کرمانی در کتاب «ای جلالالدوله» با اشاره به کتاب بحارالانوار مجلسی، یک حدیث جعلی مربوط به علی بن ابیطالب را واقعی پنداشتهاست. گویا علی در جنگ صفین قصد عبور از نهر (رود) فرات را داشته و چون مَعبَرش معلوم نبوده، فردی بنام نصیر بن هلال را میفرستد تا از یک ماهی به نام کرکره محل عبور را بپرسد. (انگار خود علی و یارانش با فرات و راه عبور از آن بیگانه بودند و باید از ماهیها بپرسند!)
...
بنا بر روایت میرزا آقاخان، آن شخص سراغ ماهی کرکره را میگیرد تا راه گذر از فرات را بپرسد که ناگهان ۷۰ هزار ماهی لبیککنان سر برمیآورند که ما همه کرکرهایم...
برمیگردد و از علی چاره جویی میکند و میفهمد باید کرکره بن صرصره را صدا میزد.
کرکره بن صرصره را صدا میزند شصت هزار ماهی سرَک میکشند که ما کرکره بن صرصره هستیم. گیچ میشود و با راهنمایی علی به «کرکره بن صرصره بن غرغره بن دَردَره... بن فرفره» میرسد و آن ماهی راه را نشان میدهد.
ساختگی و جعلی بودن این داستان تردید برنمیدارد.
...
میرزا آقا خان کرمانی انسان والایی است و «سه مکتوب» او سرشار از اندیشههای ناب میهنی. مرگ با عزتش توسط عوامل استبداد نیز گویای شخصیت ارجمند اوست، اما داستان ماهیها واقعی نیست.
ماهی در زبان عربی مونث مجازی است و تای تانیث میگیرد. استفاده از «ابن»(به معنی پسر) برای ماهی که مونث مجازی محسوب میشود، جعلی بودن حدیث فوق را نشان میدهد. این موضوع برای کسانیکه اندکی هم با زبان عربی آشنا باشند، روشن است. از این گذشته چنین حدیثی اصلاً وجود ندارد و معلوم نیست چه کسی آنرا ساخته و پرداختهاست. در بحارالانوار و هیچ منبع روایی دیگر نیست...
...
در دافعه خرافات مذهبی و استبداد زیر پرده دین، از «حق تمسخر» The Right to Ridicule هم میتوان استفاده کرد و هر یاوهای را باید به شلاق طنز کشید. حق تمسخر به جای خود. زیر سئوال بردن اعتقادات خرافی هم بسیار نیکوست اما...
اما، برای این کار نباید به هر وسیلهای توسل جست. با تاریکی نمیتوان سراغ تاریکی رفت.
...
واقعش درصد بسیار بالایی از احادیثی که در جوامع روایی نظیر بحار الانوار جمع شده پوچ و بی اعتبار است. بحارالانوار که جای خود دارد، در «اصول کافی» و در دیگر کتب اربعه و حتی در صحاح ستّه (کتب شش گانه اهل سنت) هم، خرافات و جعلیات کم نیست. بعلاوه بحارالانوار مفصلترین کتاب حدیثی هست اما معتبرترین آن نیست. انگیزه محمد باقر مجلسی هم از نگارش آن جمع آوری و حفظ متون بود که گم و گور نشود. وی بهمراه شاگردانش همه احادیث را بدون آنکه غربال کند، فقط ثبت کرد. ادعا نداشت که آنچه را جمع آوری نموده، همه معتبر است. بر فرض چنین ادعایی هم داشت قابل قبول نبود. ضمن اینکه وی در ذیل بعضی از احادیث تصریح کرده مضمون آن با قواعد و معارف ناسازگار است.
ولی نکته مهم این است: اصلاً چنین حدیثی وجود ندارد و شخصی با نام نصیر بن هلال و یا عنوانی مشابه آن، نه در بحارالانوار و نه در هیچ یک از منابع روایی و تاریخی شیعه پیدا نمیشود.
در دسته بندی حدیثها هم چنین عنوانی وجود ندارد و چنانچه با علم رجال و دسته بندیها که به صورت حُسن، صحیح و... با ذکر سلسله راویان، که صحت یا جعلی بودن یک حدیث را نشان میدهد، آشنا باشیم، به ساختگی بودن آن پی میبریم بویژه که در متن آن اضطراب و غلو به چشم میخورد.
البته احادیث خرافهآلود و غیرقابل دقاعی از این دست، در منابع حدیثی (از مناقب شهر آشوب و مناهج الیقین علامه حلی گرفته تا مدینه المعاجز سید هاشم بحرانی و بحارالانوار مجلسی) به وفور یافت میشود که همه باید زیر تیغ نقد قرار گیرند و جایش سطل آشغال است.
پانویس
مذکر و مونث گاه حقیقی و گاه مجازی هستند
هر زبانی قواعد و دستور زبان مخصوص به خود را دارد. زبان عربی نیز در مباحث دستوری خود از قواعد مخصوصی پیرامون مذکر و مؤنث بودن کلمات پیروی میکند. در تعریف، واژههای مذکر، بر جنس نر و مونث، بر جنس نر دلالت میکنند. اما آیا واقعا همینطور است؟ مثلا ما برای میز که به شکل منضده آورده میشود میتونیم بگوییم که جنس میز مونث است؟ یا فقط به خاطر یک سری نشانهها و علامتها تشخیص مذکر و مونث را میدهیم؟
...
واژه هایی که علامت تانیث ندارند، مذکر محسوب میشوند. مثلاً نهر(رود)، قمر(ماه)، جدار(دیوار)، باب(درب ) و... مونث مجازی هم داریم. شجره(درخت)، منضده(میز)، محفظه(کیف)
بعضی از کلمات به صورت قراردادی یا مفهومی برای مذکر یا مونث به کار میروند. مانند: شمس(خورشید) که مونث است یا عصی(عصا) به معنی چوبدستی. هر دو مونثاند اما علامت تانیث ندارند. اسمهایی هستند که بدون داشتن علامت، مونث محسوب میشوند. برای مثال برخی از شهرها و کشورها و قبیلهها مثل شام، ایران و قریش. همچنین برخی از اعضای زوج بدن مثل رٍجل(پا) یا عین(چشم).
معمولا علامتهای اسم مونث اینهاست:
ه (تای تأنیث) مانند: تهمینه / سودابه
اء (الف ممدود) مثل: زهراء / حمیراء
ی (الف مقصوره) مانند: لیلی / کبری
بعضی از اسمها جنسشان مذکر است ولی نشانه مونث را هم دارند مثل حمزه / معاویه که به این اسمها مونث لفظی گفته میشود. البته حرف تاء «ة» برای موارد دیگری غیر از تانیث هم بکار میرود. گاه دلالت بر مبالغه دارد. زمانی دلالت بر گروه: طائفه؛ معتزله، و...
حرف تاء «ة»، گویای یکی بودن و وحدت هم هست مثل «سمکه» یعنی یک ماهی برخلاف سمک که به اسم ماهی بصورت کلی اشاره دارد. موارد ظریف دیگری هم در توضیح نشانههای لفظی تانیث، و مونث مجازی و معنوی و سماعی...هست که از آن میگذرم.
برای ارسال این مطلب به فیسبوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook