یکشنبه ۴ آذر ۱۴۰۳ / Sunday 24th November 2024

 

 

پاییز خودش نوعی بهار است
به رهی دیدم برگ خزان... 

 
 
 در صفحه نمایش ویدیو هرگاه تبلیغات یوتیوب ظاهر می‌شود می‌توان با کلیک روی علامت ضربدر، آنرا حذف کرد.

پاییز، پاییز زیبا و دل‌انگیز با سکوت و غم و سرورش و با برگ‌های پریشان و رنگینی که امروز یا فردا سر بر خاک می‌نهند، از راه رسید. پاییز اگرچه با رعد و برق و ریزش باران و قارقار کلاغ‌ها و خِش‌خِش برگ‌ها همراه است اما در میان این هیاهو تنهاست و پی دوست و آشنا می‌گردد. برای همنشینی و درک این فصل ساکت شلوغ، ابتدا باید با برگ و برگریزان و افت و خیز درختان، آشنا شویم.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
برگ درخت چه سبز باشد چه زرد، سرشار از ناگفته‌هاست
برگ هر گیاه منحصر به فرد است و در تمام عالم و حتی در یک درخت، هیچ دو برگی مثل هم نیست. برگ درخت چه بر سر شاخه باشد و چه زیر پای ما خرد و خمیر گردد، چه سبز باشد چه زرد، سرشار از ناگفته‌هاست.
زندگی برگ از کجا آغاز می‌شود؟ از درون جوانه که در قسمت رشد‌یابنده ساقه درخت ‌است. برگ‌ها هم از بالای محل اتصال دُمبرگ به ساقه، از بخش انتهایی نوک ساقه(سرلاد=مریستم) پدید می‌آیند و با نظم و ترتیب ویژه‌ای بر روی ساقه گیاهان قرار می‌گیرند. انگار آنها را دونه دونه چیده‌اند.
...
برگ‌ها کارخانه‌های طبیعی تولید غذا هستند.
گیاه؛ آب را از زمین و گاز کربنیک(CO2) را از هوا می‌گیرد و با استفاده از نور خورشید، طی فرآیند فتوسنتز آب و گاز کربنیک(دی‌اکسید کربن) را به گلوکز(غذا) تبدیل می‌کند. گیاه از این ماده به عنوان منبع انرژی برای رشد استفاده می‌‌نماید.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
برگ‌ها در یک فرایند هوشمندانه، رنگ می‌بازند
با آغاز پاییز که روزها کوتاه و کوتاه‌تر می‌شوند؛ گوشی دست درختان می‌آید که باید برای فصل سرما آماده شوند. از آنجا که در طول زمستان نور و آب کافی برای فرایند فتوسنتز وجود ندارد. برگ‌ها کارخانه غذاسازی را متوقف می‌کنند و گیاه از غذایی که برگ‌ها در طول تابستان ذخیره کرده‌اند، بهره می‌برَد. کم‌کم کلروفیل(سبزینه) سبز برگ‌ها ناپدید می‌شود و با از بین‌رفتن رنگ سبز، برگ‌های زرد و سرخ و... پدیدار می‌شوند. واقعش این است که برگ‌ها در یک فرایند هوشمندانه، رنگ می‌بازند و تغییر رنگ در برگ نوعی رفتار محافظتی برای بقای درختان است. برگ‌های سبز، زمانی که کلروفیل خود را از دست می‌دهند زرد می‌شوند. البته رنگ زرد و رنگدانه‌های دیگر به صورت عادی در برگ‌ها وجود دارد اما به دلیل غالب بودن حجم کلروفیل نمی‌توانند خود را نمایش دهند.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
رنگ به رنگ شدن برگ‌ها
سرخ‌شدن و زرد‌شدن برگ‌ها هر یک فرایند متفاوتی را دنبال می‌کنند. سرخی و زردی برگ‌های درختان در فصل پاییز علاوه بر زیبایی شگفت‌انگیزی که دارند نشانه‌ای از تکامل گیاهان هم محسوب می‌شود. برای مثال برگ‌های سرخ‌رنگ نتیجه میلیون‌ها سال مبارزه درختان با حشراتی است که در جستجوی مکانی برای پناه بردن و تخم‌گذاری بوده‌اند.
دیدن برگ‌های سرخ رنگ برای حشراتی مانند شته، دشوارتر است از این رو این حشرات به سوی برگ‌های زرد رنگ افتاده بر خاک، متمایل می‌شوند.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
فرایند جدا شدن برگ از درخت
درختان برای جدا‌شدن برگ‌هایشان از یک مکانیسم سلولی دقیق استفاده می‌کنند. در پایه هر برگ در نقطه‌ای که دمبرگ به تنه چسبیده، یک لایه ویژه موسوم به منطقه ریزش وجود دارد. وقتی فصل پاییز فرا می‌رسد، سلول‌های این لایه به تدریج متورم می‌شوند و سرعت انتقال مواد غذایی بین درخت و برگ کاهش می‌یابد و وقتی این منطقه بسته شد، یک خط بُرش شکل می‌گیرد و به سمت پایین می‌آید و سنگینی برگ و وزش باد برگ را از درخت جدا می‌کند. پس از آن به سرعت یک لایه چوب پنبه‌ای روی بقایای دمبرگ تشکیل می‌شود و این بریدگی(و زخم) را می‌پوشاند تا از تبخیر آب درخت از منطقه بریدگی یا نشستن میکروب‌ها و آفات روی این نقطه جلوگیری کند.
...
برگ‌های درختان در فصل تابستان به عنوان «باتری‌‌های خورشیدی» عمل می‌کنند اما در زمستان، زاید و غیر ضروری می‌شوند و درختان پهن‌برگ، برای مقابله با سوز سرما باید برگ‌های خود را از دست بدهند تا شاخه‌ها با سهولت بیشتری سنگینی برف و یخ زمستان را تحمل کنند. از همین‌رو، در نقاطی که به ندرت برف و یخ به چشم می‌خورد برخی از پهن‌برگان، سبز می‌مانند. برگ‌هایی که بر زمین می‌ریزد مقدار زیادی نیتروژن و فسفر دارد که در واقع بخشی از خاک است و باید به طبیعت برگردد. این عمل در تجزیه برگ در خاک صورت گرفته و این مواد به خاک بر می‌گردند تا دوباره برای تغذیه گیاه استفاده شود. ضمناً قارچ‌ها و باکتری‌ها، برگ‌های افتاده بر زمین را تجزیه و مصرف می‌کنند.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
پاییز در نگاه شاعران
پاییز در نگاه مولوی مظهر حقایقی است که با قهر و ابتلا سنخّیت دارد. او بسط و شادی درون را به بهار و قبض و اندوه را به پاییز تشبیه می‌کند.
در مثنوی اشاره شده که خار از برگ‌های معانی و حقایق بی‌بهره‌ است و در برابر بهار رسوا مـی‌شود. اما گل‌های سوسن و یاسمن؛ طالب و منتظر بهارند. در خزان، گلزارها و درختان برهنه از برگ و بارند و خارها، که چه در پاییز و چه در بهار فاقد برگ و زیبایی‌ ظاهرند، خود را با آن‌ها برابر می‌‌پندارند. 
خار بی معنی خزان خواهد خزان
تا زند پهلوی خود با گلستان
مولوی می‌پندارد خزان که از راه می‌رسد، هزاران شاخه و برگ رو به نیستی می‌نهند.
در خزان آن صدهزاران شاخ و برگ
در هزیمت رفته در دریای مرگ
البته چنین نیست. نیستی، خود آبستن هستی است و شاخ و برگ‌ها در پاییز ظاهراً می‌خشکند و می‌میرند. تنها موردی که در مثنوی، پاییز به معنایی مثبت دلالت دارد، تشبیه رنج‌ها و ابتلائات آدمی به پاییز است. 
مصیبت؛ رشده‌دهنده و عامل مهمی در ایجاد قدرت ابتکار در آدمی است. طعنه حق‌پوشان، برچسب بی‌صفتان و ملامت دوستان، گاه ابتلا است و غم که قدمش مبارک باد، همچون پاییز، خانه دل را از اغیار و گرد و غبار می‌زداید تا جا برای شادی باز شود.
فردوسی در شاهنامه وقتی به داستان پادشاهی یزدگرد می‌رسد، به واژۀ زیبای پاییز اشاره می‌کند.
ده و هشت بگذشت سال از برش
به پاییز چون تیره گشت افسرش
در شعر حافظ، و پیش‌تر از او در شعر سعدی، خزان در تقابل با بهار است.
آن همه ناز و تنعم که خزان می‌فرمود
عاقبت در قدم باد بهار آخر شد
...
زمین و باغ و بستان را به عشق باد نوروزی
بباید ساخت با جوری که از باد خزان آید
در شعر منوچهری پاییز به مناسبت فصل انگورگیری و شراب‌سازی، جایگاه ویژه دارد.
در شعر معاصر می‌توان غمگین‌ترین پاییز را در شعر فروغ فرخزاد دید. پاییزٍ فروغ، فصل اندوه است. خزانی است «خالی از فریاد و شور»، «ترانۀ محنت‌بار» است و «تبسم افسرده».
پاییز ای مسافر خاک‌آلوده در دامنت چه چیز نهان داری...
شهریار در یکی از غزل‌هاش، البته با اشاره به خزان عمر و پاییز، به معنای کنایی مرگ آدمیان، اشاره می‌کند. 
کنون که فتنه فرارفت و فرصت است ای دوست
بیا که نوبت انس است و الفت است ای دوست.
...
اخوان ثالث در یکی از تلخ‌ترین نگاه‌ها به فصل پاییز، قصه پر غصه فصل برگریزان را شرح می‌دهد
وی در شعر پادشاه فصل‌ها پاییز، از روزگار به تاراج‌رفتۀ سرزمینی بی‌بَر و بی‌برگ حرف می‌زند.
آسمانش را گرفته تنگ در آغوش
ابر، با آن پوستین سرد نمناکش
باغ بی برگی
روز و شب تنهاست
با سکوت پاک غمناکش
ساز او باران، سرودش باد
جامه‌اش شولای عریانی‌ست...
باغبان و رهگذاری نیست
باغ نومیدان
چشم در راه بهاری نیست...
پادشاه فصلها، پاییز
(باغ بی‌برگی)
...
اخوان در مجموعۀ «آخر شاهنامه»، در شعر «ناژو»، هریک از فصل‌ها را به پرنده‌ای تشبیه می‌کند. بهار، طوطی پرجست و خیز و بیهوده گویی است، تابستان؛ قمری اندیشناکی، زمستان؛ زاغی خاموش و خسته، و پاییز؛ قناری اندوهگین.

احمد شاملو و هوشنگ ابتهاج و اسماعیل یغمائی هم به پاییز گریز زده‌اند. شاملو سال ۱۳۴۵شعری برای غلامحسین ساعدی در وصف پاییز سروده و اشعار دیگری هم در مورد این فصل پر رمز و راز دارد.
من و پاییز؛ همچنین شعر «من این پاییز در زندان...» از هوشنگ ابتهاج بسیار گویاست.
تو هم، همرنگ و همدرد منی ای باغ پاییزی
الا ای باغ پاییزی !
غمت عزم سفر دارد
همین فردا دلت شاد است ـ
ز رنج بهمن و اسفند آزاد است
تو را در پی بهاری هست
امید برگ و باری هست
...
هزاران را بهاران در فغان آرد، مرا پاییز
که هر روز و شبش حال و هوای دیگری دارم
...
از نگاه اسماعیل وفا یغمائی؛ «شكوه دولت پایيز» و «فصل سرد زرد غم انگيز» خواهد گذشت. وی با «برگریز خزان» به یاد کسانی می‌افتد که در پی بهاران با ستم زمانه درافتادند و خود را به آب و آتش زدند
به برگریزِ خزان می‌روم به یادِ شمایان 
که رفته‌اید یکایک به جستجوی بهاران
ـــــــــــــــــــــــــــــ
پاییز در نگاه مرضیه و یاحقی و بیژن ترقی
پاییز مرا به‌یاد عاشورای خونین سال ۸۸ می‌اندازد. آن پاییز محشر، محشر کبری که تهران زیر پای مردم ایران به لرزه درآمد و فریاد مرگ بر استبداد به آسمان رفت. پاییز مرا به یاد آن روزها و برگ‌هایی که از بیداد زمان بر زمین ریخت می‌اندازد.
پاییز همچنین مرا به خاطرات دور می‌برد و صدای زیبای مرضیه و ترانه‌ی برگ خزان (بیداد زمان) را بیاد می‌آورم.
به رهی دیدم برگ خزان / پژمرده ز بیداد زمان
کز شاخه جدا بود...
شعر ترانه از بیژن ترقی و آهنگ آن از پرویز یاحقی بود که به نظر من هر سه زنده‌اند. کی مرده‌اند؟
کدام دانه فرو رفت در زمین که نرست؟
چرا به دانه انسانت این گمان باشد.
برگ‌های پاییزی هم در عین پژمردگی، نمی‌میرند و به خاک حیات می‌بخشند.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
پاییز از نظر ستاره‌شناختی
پاییز یا خزان از نظر ستاره‌شناختی بین دو نقطهٔ اعتدال پاییزی و انقلاب زمستانی است. از نظر گاهشماری هجری خورشیدی، در روز یکم مهر آغاز می‌شود و تا پایان آذر ادامه می‌یابد. بر پایه تقویم میلادی فصل پاییز در نیمکره شمالی زمین در حدود ۲۳ سپتامبر(اول مهر) و در نیمکره جنوبی پیرامون ۲۱ مارس(آغاز فروردین) آغاز می‌شود. روز اعتدال پاییزی را در ایران از دیرباز جشن می‌گرفتند. شانزدهم ماه مهر به نام ایزد مهر نامیده شده که یادآور جشن مهرگان است. آبانگان و آذرگان نیز از جمله جشن‌های ایرانیان در فصل پاییز بود و نیاکان ما از ایزد آب و آتش یاد می‌کردند.
ـــــــــــــــــــــــــــــ
پاییز، پیش درآمد بهاران است
پاییز، فصل شاعران و پادشاه فصل‌هاست و هر کسی از ظن خود یارش می‌شود و به آن با دید خویش می‌نگرد. مولوی و حافظ و سعدی یک جور، فروغ و شهریار و اخوان ثالث، یک جور. نیما و شاملو و هوشنگ ابتهاج یک جور...
وان گوگ و پیکاسو و کمال‌الملک با رنگ و قلم مو از آن حرف می‌‌زنند، پری زنگنه و منوچهر سخایی و عاشورپور ترانه‌اش را می‌خوانند،
ویوالدی و فریبرز لاچینی و انوشیروان روحانی با نت و نی و پیانو، کاوه گلستان و رضا دقتی و نصرالله کسراییان با عکس، و راسل و دکتر هشترودی و ریچارد داوکینز با نگاه علم، به پاییز می‌نگرند. پاییز برای هر کسیکه چشم به بهاران دارد، دوست نازنین و معلم بزرگی است.
کسیکه سودای آزادی دارد و گذار از ابتلائات روزگار و فراز و نشیب راه را شرط حرکت و رسیدن به کمال می‌داند حتی از برگ‌های زرد و پژمرده پاییزی هم الهام می‌گیرد و پاییز و زمستان برایش پیش درآمد بهاران است.
 
پانویس 
ترانه آغاز ویدیو (پایـیــــز)
شعر و آهنگ : لیلا حکیم الهی
سرپرست اجرا : پیام جهانمانی
از مجموعه ی : این گوشه تا اون گوشه
...
پایـیـز پایـیـز زیـبا و دل انگـیـز رنگـارنگـه چه خوشـرنگـه
پـر از صدای قـشـنگـه
گـوش کـن صـداش چه قـشـنگـه
پایـیـز پایـیـز زیـبا و دل انگـیـز رنگـارنگـه چه خوشـرنگـه
پـراز صدای قـشـنگـه
گـوش کـن صـداش چه قـشـنگـه
قـار قـار کلاغـا تو کـوچه‌ها و باغـا
قــار قــار قــار قــار قــار قــار
تـتـرق و تـتـرق صـدای رعـد و بـرق
ازهـر طرف کـه بگـذری خــش خــش بـرگ
ایـن بـاد چـه بـازیگـوشـه چه شـاد چه چـموشـه
بـرگا رو با خـود مـیبـره از کـوچه بـه پـس کـوچـه
کـیش کـیش کـیش کـیش کـیش کـیش
آروم آروم میآد بارون صـداش مـیآد تـوی نـاودون
صـدای پـای بـارون پـیچـیـده تـوی نـاودون
چـیـک چـیـک چـیـک چـیـک چـیـک چـیـک
خـورشـیـد نمی‌مـونه پـنهون از پـشـت ابـر مـیآد بـیـرون
خـورشـیـد نمی‌مـونه پـنهون از پـشـت ابـر مـیآد بـیـرون
رنـگـیـن کـمون تـو آسـمون چـه خـوشگـل و چـه مهـربـون
بارون و آفـتـاب تا مـیشه ایـن گـوشـه تا اون گـوشـه
رنـگـیـن کـمون تـو آسـمون ایـن گـوشـه تا اون گـوشـه
پایـیـز پایـیـز زیـبا و دل انگـیـز
ـــــــــــــــــــــــــــــ 
برگ‌های پاییزی Autumn Leaves
مضمون ترانهِ مشهور Autumn Leaves (برگهای پاییزی) را که بسیاری از بزرگان موسیقی(‌ابو مونتان؛ زولیت گرکو، فرانک سیناترا، نات کینگ کول، ادیت پیاف، آندره بوچیلی و...) اجرا کرده‌اند، اشاره می‌کنم: 
برگ‌ها‌ی پاییزی، برگ‌های طلایی و سرخ، پُشت پنجره در باد می‌رقصند و من لبان تو را... بوسه‌های تابستانی و دست‌هایِ آفتاب سوخته ای که در دستانم نگاه می‌داشتم، به خاطر می‌آورم. از آن هنگام که رفتی‌، روزها قد کشیدند و من به زودی ترانه‌یِ قدیمی زمستان را خواهم شنید... اما وقتی برگ‌های پاییزی شروع به رقصیدن می‌کنند... بیش از همیشه دلم برایت تنگ می‌شود...
ـــــــــــــــــــــــــــــ
Autumn Leaves
The falling leaves drift by the window
The autumn leaves of red and gold
I see your lips, the summer kisses
The sun-burned hands i used to hold
...
Since you went away the days grow long
And soon i'll hear old winter's song
But i miss you most of all my darling
When autumn leaves start to fall
ـــــــــــــــــــــــــــــ
 
قطعه خزان پرویز مشکاتیان
وزش باد و رقص برگ الهام بخش قطعه زیبا و محزون خزان اثر زنده‌یاد پرویز مشکاتیان است‌.
پاییز و فصل برگریزان فرامی‌رسد و در این میانه برگی از درخت می‌افتد، اما همزمان بادی سخت می‌وزد و برگ را به هوا می‌برد، اما باز این برگ است که قصد فرود آمدن دارد و بادی دیگر وی را به آن‌سو‌تر می‌برد. گفته شده «قطعه‌ خزان با نگاهی به یکی از ملودی‌های محلی خراسانی (مقام الله) در دستگاه شور و آواز دشتی ساخته شده و با ساختاری متفاوت از نگاه متفاوت‌تر مشکاتیان به خزان حکایت می‌کند.»
سایت همنشین بهار
 

 

برای ارسال این مطلب به فیس‌بوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook