جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ / Friday 22nd November 2024

 

 

سند سیاسی جدید حماس
الوثيقة السياسية الجديدة لحركة حماس
המסמך המדיני החדש של חמאס 

 

 
سلام بر شما خانم‌ها و آقایان محترم. دوستان عزیز و اهل تمیز
این بحث به سند سیاسی جدید حماس (الوثيقة السياسية الجديدة لحركة حماس) תרגום הגרסה הרשמית הסופית می‌پردازد. من سنخیتی با حماس و حماسیان نداشته و ندارم. جنگ حماس و اسراییل هم جنگ ما نیست بویژه که ریشه دواندن ارتجاع و عقب‌ماندگی را در پی خواهد داشت و خروجی آن رشد تحجر و بنیاد‌گرایی، و گردابی است که همه منطقه را درخود فرو می‌بَرد. پس ثبتِ منشور جدید حماس برای چیست؟ برای مبارزه با فراموشی است. بدیهی است مردمی که بیش از ۷۵ سال، سرزمین‌شان اشغال شده، وقتی در وضعیت ضعیف و تحقیر شده و اذیت شده و نابرابر قرار گیرند، خود را به آب و آتش می‌زنند، با این حال، نه فقط اسرائیل، حماس هم، مُعاف از رعایت حقوق بین‌الملل بشردوستانه نبوده و نیست. 
گفته می‌شود منشور سال ۲۰۱۷، برای نخستین‌بار: 
  • ایده تشکیل کشور فلسطین در داخل مرزهای قبل از سال ۱۹۶۷ را پذیرفته‌، 
  • بین یهودیان یا صهیونیسم تمایز قائل شده‌، 
  • فاقد زبان یهودستیزانه میثاق قدیمی حماس است که سال ۱۹۸۸ بر سر زبان‌ها افتاد. و،
  • به اخوان المسلمین اشاره نکرده‌است.
البته این سند با انتقاد تشکیلات خودگردان و جنبش فتح مواجه شد و گفتند مملو از تناقضات، مانورهای سیاسی و بازی‌های لفظی است که آشتی‌دادن آنها دشوار است، همچنین بیانگر ماهیتی است که سیاست پنهان واقعی آن را آشکار می‌کند، پروژه دولتی جنبش اخوان المسلمین، که چیزی جز محو ساف، نماینده قانونی و تنها نماینده مردم فلسطین نمی‌خواهد.
...
یادآوری کنم که میثاق ۱۹۸۸ حماس، که بیش از یک ربع قرن از آن می‌گذرد، دیگر محل رجوع نیست، اما کسانی با این پندار، که گویی «تاریخ با تک تصویر ۷ اکتبر ۲۰۲۳، شروع می‌شود»، گاه و بیگاه آن متن کنار‌گذاشته‌شده را عَلَم کرده، تفسیر به رأی می‌کنند. گرچه سوگیری‌ها، و آنجه لابلای سطور گفته و نوشته می‌شود، امثال «بن گویر» و «اسموتریج» را سر کیف می‌آورَد، اما گم‌کردن قطب‌نمای اخلاقی خویش، و توهین به شعور مردم است. از بدو شکل‌گیری و شاخ و شانه کشیدن‌های حماس، وجود و حضور آن در جبهۀ جنوبی به سود طرف مقابل بود، چرا؟ چون عملا سازمان آزادیبخش فلسطین (عرفات) و امثال جورج حبش را تضعیف می‌کرد و به اسرائیل امکان می‌داد بگوید که نمی‌تواند با یک جامعۀ فلسطینی در هم ریخته مذاکره کند. بر دانشوران صلح‌دوست یهودی نیز پوشیده نیست که در بدو امر این خود اشغالگران بودند که در تضاد با الفتح، به حماسیان پَر و یال دادند.
برگردیم به موضوع بحث. اساسنامه جدید حماس که ۴۲ بند دارد. وثيقة المبادئ والسياسات العامة و به قول روزنامه هاآرتص המסמך המדיני החדש של חמאס

 
وثيقة المبادئ والسياسات العامة
سند اصول و سیاست های کلی 
 
الحمدلله ربّ‌العالمين، والصَّلاة والسَّلام على سيّد‌المرسلين وإمام‌المجاهدين، وعلى آله وصحبه أجمعين (پس از مدح و ثنای خداوند و درود بر سرور رسولان و پیشگام مجاهدان و اهل بیت و یارانش)
 
مقدمة:
فلسطين أرض الشعب الفلسطيني العربي، منها نبت، وعليها ثبت، ولها انتمى، وبها امتدّ واتّصل.
فلسطین سرزمین مردم عرب فلسطین است که این مردم از آن سرزمین روییده و در آن مستقر شده و به آن تعلق یافته و در امتداد آن بوده و با آن پیوند خورده‌است.
فلسطين أرضٌ أعلى الإسلام مكانتها، ورفع لها مقامَها، وبسط فيها روحَه وقيمه العادلة، وأسّس لعقيدة الدفاع عنها وتحصينها.
فلسطین سرزمینی است که اسلام جایگاه آن را بالا برده و موقعیت آن را اعتلا بخشیده و روح و ارزش‌های عادلانه‌اش را در آن گسترش داده و دکترین دفاع از آن و مستحکم‌ساختن آن را پایه گذاری کرده‌است.
فلسطين قضية شعب عجز العالم عن ضمان حقوقه واسترداد ما اغتُصِب منه، وبقيت أرضه تعاني من واحد من أسوأ أشكال الاحتلال في هذا العالم.
فلسطین مسئله مردمی است که جهان قادر به تضمین حقوق آنها و بازپس‌گیری آنچه از آنها ربوده شده، نیست و سرزمین آنها همچنان از یکی از بدترین روش‌های اشغالگری در این جهان رنج می‌برد.
فلسطين التي استولى عليها مشروع صهيونيّ إحلاليّ عنصري معادٍ للإنسانية، تأسس على تصريح باطل (وعد بلفور)، واعتراف بكيان غاصب، وفرض أمر واقع بقوة النار.
فلسطین توسط یک پروژه نژادپرستانه و ضد بشری صهیونیستی تسخیر شد که بر اساس یک بیانیه دروغین (اعلامیه بالفور)، به رسمیت‌شناختن یک موجودیت غاصب و تحمیل یک عمل انجام شده با نیروی آتش، بنا شده بود.
فلسطين المقاومة التي ستظل متواصلة حتى إنجاز التحرير، وتحقيق العودة، وبناء الدولة ذات السيادة الكاملة، وعاصمتها القدس
فلسطین مقاومتی است که تا آزادی، بازگشت و ایجاد یک کشور کاملاً مستقل با پایتختی بیت المقدس ادامه خواهد داشت.
فلسطين الشراكة الحقيقية بين الفلسطينيين بكل انتماءاتهم، من أجل بلوغ هدف التحرير السامي. 
فلسطین شراکت واقعی بین فلسطینی‌ها از هر گروه و تشکل و جریانی برای دستیابی به هدف والای رهایی است.
فلسطين روح الأمة، وقضيتها المركزية، وروح الإنسانية، وضميرها الحي.
فلسطین روح ملت، آرمان اصلی آن، روح انسانیت و وجدان زنده بیدار آن است.
بهذه الوثيقة تتعمق تجربتُنا، وتشترك أفهامُنا، وتتأسّس نظرتُنا، وتتحرك مسيرتنا على أرضيات ومنطلقات وأعمدة متينة وثوابت راسخة، تحفظ الصورة العامة، وتُبرز معالمَ الطريق، وتعزِّز أصولَ الوحدة الوطنية، والفهمَ المشترك للقضية، وترسم مبادئ العمل وحدود المرونة.
با این سند، تجربه ما عمیق تر می‌شود، درک مشترک می‌یابیم، دیدگاه ما تثبیت و پایه‌گذاری می‌شود، راه ما بر اساس زمینه‌ها و اصول و پایه‌هایی استوار و مبانی مستحکم ادامه می‌یابد، سیمای کلی حفظ می‌شود، نقشه راه مشخص می‌گردد، ریشه‌های وحدت ملی تقویت شده و به درک مشترکی از آرمان‌مان می‌رسیم و اصول راهنمای عمل و مرزهای سازش و نرمش ترسیم می‌شود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تعريف الحركة:
1. حركة المقاومة الإسلامية "حماس" هي حركة تحرّر ومقاومة وطنية فلسطينيَّة إسلامية، هدفها تحرير فلسطين ومواجهة المشروع الصهيوني، مرجعيَّتها الإسلام في منطلقاتها وأهدافها ووسائلها.
 
تعریف جنبش:
«جنبش مقاومت اسلامی» (حماس) جنبشی آزادیبخش و یک مقاومت ملی فلسطینی اسلامی است که هدف آن آزاد‌سازی فلسطین و مقابله با پروژه صهیونیستی و مرجع آن در اصول و پایه‌ها و اهداف و روش‌هایش، اسلام است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
أرضُ فلسطين:
2. فلسطين بحدودها من نهر الأردن شرقاً إلى البحر المتوسط غرباً، ومن رأس الناقورة شمالاً إلى أمّ الرشراش جنوباً وحدة إقليمية لا تتجزّأ، وهي أرضُ الشعب الفلسطيني ووطنُه. وإنَّ طردَ الشعب الفلسطيني وتشريدَه من أرضه، وإقامة كيانٍ صهيونيّ عليها، لا يلغي حقَّ الشعب الفلسطيني في كامل أرضه، ولا ينشىءُ أي حق للكيان الصهيوني الغاصب فيها.
سرزمین فلسطین:
فلسطین با مرزهای تاریخی معروف خود از رود اردن در شرق تا دریای مدیترانه در غرب و از «رأس الناقوره» [منتهی‌الیه جنوب دشت ساحلی] در شمال، تا «ام الرشراش» در جنوب [انتهای شرقی شبه جزیره سینا]‌، یک تمامیت ارضی تجزیه‌ناپذیر است. بیرون راندن ملت فلسطین و آواره‌کردن آنها از سرزمین‌شان و تأسیس رژیم صهیونیستی بر روی آن، حق ملت فلسطین مبنی بر مالکیت کامل بر سرزمین‌اش را لغو نمی‌کند و هیچ حقی برای رژیم غاصب صهیونیستی به وجود نمی‌آورد.
3. فلسطين أرض عربية إسلامية، وهي أرض مباركة مقدّسة، لها مكانتها الخاصة في قلب كلّ عربي ومسلم.
فلسطین سرزمینی عربی و اسلامی و مبارک و مقدس است و جایگاهی ویژه در قلب هر عرب و مسلمان دارد. 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
شعب فلسطين: 
4. الفلسطينيون هم المواطنون العرب الذين كانوا يقيمون في فلسطين حتّى سنة 1947, سواء من أُخرج منها أم من بقي فيها؛ وكلّ مَنْ ولد من أب عربي فلسطيني بعد هذا التاريخ، داخل فلسطين أو خارجها، هو فلسطيني. 
ملت فلسطین:
فلسطینی‌ها شهروندان عربی هستند که اقامتی دائم در فلسطین تا ۱۹۴۷ داشته‌اند، خواه افرادی که از آن بیرون رانده شده یا در آن باقی مانده‌اند؛ هر کسی که از پدری عرب فلسطینی پس از این تاریخ در داخل فلسطین و خارج آن متولد شده باشد، «فلسطینی» محسوب می‌شود.
5. الشخصية الفلسطينية صفة أصيلة، لازمة، لا تزول، وهي تنتقل من الآباء إلى الأبناء؛ كما أن النكبات التي حلّت بالشعب الفلسطيني، بفعل الاحتلال الصهيوني وسياسة التهجير التي ينتهجها، لا تفقده شخصيته وانتماءَه ولا تنفيها. كذلك لا يتسبب حصول الفلسطيني على جنسية أخرى في فقدانه هويته وحقوقه الوطنية.
«شخصیت فلسطینی» یک صفت اصیل، ثابت و دائمی است که از پدران به فرزندان منتقل می‌شود؛ همچنین مصیبت‌های وارد شده بر مردم فلسطین در نتیجۀ اقدام اشغالگران صهیونیست و سیاست آنان مُبتنی بر بیرون‌راندن و آواره‌کردن فلسطینی‌ها موجب سلب شخصیت فلسطینی و تعلق او به این آب و خاک نشده و آن را نفی نمی‌کند. همچنین دستیابی فلسطینی‌ها به تابعیت‌های دیگر منجر به فقدان هویت و حقوق ملی آنها نمی‌شود.
6. الشعب الفلسطيني شعبٌ واحد، بكل أبنائه في الداخل والخارج، وبكل مكوّناته الدينية والثقافية والسياسية. 
ملت فلسطین با تمام فرزندانش در داخل و خارج و با تمام طیف‌های دینی، فرهنگی و سیاسی‌اش، ملتی واحد است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
الإسلام وفلسطين:
7. فلسطين في موقع القلب من الأمة العربية والإسلامية، وتحتفظ بأهمية خاصة، ففيها بيت المقدس الذي بارك الله حوله، وهي الأرض المقدسة التي بارك الله فيها للعالمين، وهي قبلة المسلمين الأولى، ومسرى رسول الله محمد - صلى الله عليه وسلم - ومعراجه إلى السماء، ومهد المسيح - عليه السلام - وفي ثراها رفات الآلاف من الأنبياء والصحابة والمجاهدين، وهي أرض القائمين على الحق - في بيت المقدس وأكناف بيت المقدس - الذين لا يضرهم من خالفهم ولا من خذلهم حتى يأتي أمر الله. 
اسلام و فلسطین: 
فلسطین در قلب امت عربی و اسلامی است و از اهمیت خاصی برخوردار می‌باشد، بیت‌المقدس به عنوان قبله اول مسلمانان و محل معراج پیامبر (ص) در آن قرار دارد و آن سرزمین مقدسی است که خداوند آن را برای جهانیان مبارک ساخته‌است، مهد عیسی مسیح (ع) است و پیکر هزاران نفر از پیامبران، صحابه و مجاهدان را در خاک خود جای داده‌استبیت المقدس و اطراف آن سرزمین مبارزان برای حق است که اضداد آنان و آنها که خداوند خوار و زبون‌شان ساخته، نمی‌توانند آسیبی به آنان وارد کنند تا زمانی که فرمان خداوند برسد.
8. تفهم حركة حماس الإسلام بشموله جوانب الحياة كافة، وصلاحيته لكل زمان ومكان، وروحه الوسطية المعتدلة؛ وتؤمن أنه دين السلام والتسامح، في ظله يعيش أتباع الشرائع والأديان في أمن وأمان؛ كما تؤمن أنَّ فلسطين كانت وستبقى نموذجاً للتعايش والتسامح والإبداع الحضاري. 
حماس، اسلام را با شمولیت برای تمام زمان‌ها و مکان‌ها و روحیه میانه‌روی آن، درک کرده‌ و ایمان دارد که این دین، دین صلح و بردباری است و پیروان ادیان مختلف می‌توانند در امن و امان در سایه‌اش زندگی کنند. همچنین اعتقاد دارد که فلسطین نمونه‌ای برای همزیستی و بردباری و خلاقیت و نوآوری تمدنی است.
9. تؤمن حماس بأنَّ رسالة الإسلام جاءت بقيم الحق والعدل والحرية والكرامة، وتحريم الظلم بأشكاله كافة، وتجريم الظالم مهما كان دينه أو عرقه أو جنسه أو جنسيته؛ وأنَّ الإسلام ضدّ جميع أشكال التطرّف والتعصب الديني والعرقي والطائفي، وهو الدّينُ الذي يربّي أتباعه على ردّ العدوان والانتصار للمظلومين، ويحثّهم على البذل والعطاء والتضحية دفاعاً عن كرامتهم وأرضهم وشعوبهم ومقدساتهم.
حماس ایمان دارد که پیام اسلام «حق، عدالت، آزادی و استقلال»، تحریم ظلم در تمام انواع آن و مجرم شناختن ظالم با هر دین و سنن یا جنس و ملیت او است، اسلام مخالف با تمام اشکال افراط‌گرایی، تعصب دینی و قومی (نژادی) و طایفه‌ای است و دینی است که پیروانش را بر پایۀ اصل جلوگیری از تجاوز، و یاری مظلوم پرورش داده و آنها را به پرداخت و فداکاری برای دفاع از استقلال، سرزمین، ملتها و مقدسات‌شان فرامی‌خواند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
القدس:
10. القدس عاصمة فلسطين، ولها مكانتها الدينية والتاريخية والحضارية، عربياً وإسلامياً وإنسانياً؛ وجميع مقدساتها الإسلامية والمسيحية، هي حقّ ثابت للشعب الفلسطيني والأمَّة العربية والإسلامية، ولا تنازل عنها ولا تفريط بأيّ جزء منها؛ وإنَّ كلّ إجراءات الاحتلال في القدس من تهويدٍ واستيطانٍ وتزوير للحقائقِ وطمس للمعالمِ منعدمة.
قدس
قدس، پایتخت فلسطین است و جایگاه دینی، تاریخی و تمدنی خاصی برای جهان عرب و اسلام و بشریت دارد و تمام مقدسات اسلامی و مسیحیآن، حق ثابت ملت فلسطین و امت عربی و اسلامی است و از هیچ بخشی از آن عقب‌نشینی و کوتاه آمدن صورت نخواهد گرفت. تمام اقدامات اشغالگران در قدس از جمله یهودی‌سازی، شهرک‌سازی و وارونه‌جلوه‌دادن حقایق و زدودن آثار (اسلامی، عربی و فلسطینی) «باطل» است.
11. المسجد الأقصى المبارك حق خالص لشعبنا وأمتنا، وليس للاحتلال أي حق فيه، وإن مخططاته وإجراءاته ومحاولاته لتهويد الأقصى وتقسيمه باطلة ولا شرعية لها.
مسجدالاقصی، حق ثابت ملت فلسطین و امت (عربی و اسلامی) ما است و اشغالگران حقی در آن ندارند و نقشه‌ها، اقدامات و تلاش‌های آنان برای یهودی‌کردن مسجد الاقصی و تقسیم آن باطل و غیر قانونی است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
اللاّجئون وحقّ العودة: 
12. إنَّ القضية الفلسطينية هي في جوهرها قضية أرض محتلة وشعبٍ مُهجَّر؛ وإنَّ حقَّ العودة للاجئين والنازحين الفلسطينيين إلى ديارهم التي أُخرجوا منها، أو منعوا من العودة إليها، سواء في المناطق التي احتلت عام 1948 أم عام 1967(أي كل فلسطين)، هو حقٌّ طبيعي، فردي وجماعي، تؤكدُه الشرائع السماوية والمبادئ الأساسية لحقوق الإنسان، والقوانين الدولية، وهو حقّ غير قابل للتصرّف من أيّ جهة كانت، فلسطينية أو عربية أو دولية. 
پناهندگان و حق بازگشت: 
قضیه فلسطین در اصل مسألۀ یک سرزمین اشغال‌شده و ملتی آواره‌شده‌است و حق بازگشت پناهندگان و آوارگان فلسطینی‌ به سرزمینی که از آن بیرون رانده شده یا از بازگشت به آن منع شده‌اند اعم از مناطق اشغال‌شده در سال ۱۹۴۸ یا سال ۱۹۶۷ (یعنی کل فلسطین) حقی طبیعی، فردی و جمعی است که مورد تأیید ادیان و قوانین آسمانی و اصول اساسی حقوق بشر و قوانین بین‌المللی می‌باشد و آن حقی است که هیچ نهاد یا طرفی فلسطینی یا عربی یا بین‌المللی نمی‌تواند دخل و تصرفی در آن به عمل بیاورد.
13. ترفض حماس كلّ المشروعات والمحاولات الهادفة إلى تصفية قضية اللاجئين، بما في ذلك محاولات توطينهم خارج فلسطين، ومشروعات الوطن البديل؛ وتؤكد أنَّ تعويضَ اللاجئين والنازحين الفلسطينيين عن الضرر الناتج عن تشريدهم واحتلال أرضهم هو حقّ ملازم لحق عودتهم، ويتم بعد تنفيذ هذا الحق، ولا يلغي حقّهم في العودة ولا ينتقص منه.
حماس تمامی طرح‌ها و تلاش‌ها به منظور حذف از جمله سعی در اسکان آنان در خارج فلسطین و طرحهای وطن جایگزین را، مردود می‌داند و معتقد است تنها غرامتی که باید به آوارگان بابت بی‌خانمان کردن آنان و اشغال سرزمینشان پرداخت شود «حق آنها برای بازگشت» است.و این حق بازگشت نه قابل لغو و سلب و نه قابل کاهش می‌باشد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
المشروع الصهيوني: 
14. المشروع الصهيوني هو مشروع عنصري، عدواني، إحلالي، توسعي، قائم على اغتصاب حقوق الآخرين، ومعادٍ للشعب الفلسطيني وتطلّعاته في الحرية والتحرير والعودة وتقرير المصير؛ وإنَّ الكيان الإسرائيلي هو أداة المشروع الصهيوني وقاعدته العدوانية. 
پروژه صهیونیستی:
پروژه صهیونیستی، پروژه‌ای نژادپرستانه، خصمانه، اشغالگرانه و توسعه‌طلبانه بر پایه ضایع‌کردن حقوق دیگران و ضدیت با مردم فلسطین و آرزوهایش مبتنی بر آزادی و بازگشت و تعیین سرنوشت می‌باشد. رژیم اسرائیل، ابزار (اجرای این) پروژه صهیونیستی و پایگاه تجاوزگری آن است.
15. المشروع الصهيوني لا يستهدف الشعب الفلسطيني فقط، بل هو عدوٌّ للأمَّة العربية والإسلامية، ويشكّل خطراً حقيقياً عليها، وتهديداً بالغاً لأمنها ومصالحها، كما أنّه معادٍ لتطلّعاتها في الوحدة والنهضة والتحرّر، وهو سبب رئيس لما تعانيه الأمة اليوم، ويشكّل المشروع الصهيوني، أيضاً، خطراً على الأمن والسّلم الدّوليَين، وعلى المجتمع الإنساني ومصالحه واستقراره.
پروژه صهیونیستی تنها ملت فلسطین را هدف قرار نداده، بلکه دشمن امت عربی و اسلامی است و خطری واقعی برای امنیت و صلح بین‌المللی و برای جامعۀ بشری و منافع و ثبات آن محسوب می‌شود.
16. تؤكد حماس أنَّ الصراع مع المشروع الصهيوني ليس صراعاً مع اليهود بسبب ديانتهم؛ وحماس لا تخوض صراعاً ضد اليهود لكونهم يهوداً، وإنَّما تخوض صراعاً ضد الصهاينة المحتلين المعتدين؛ بينما قادة الاحتلال هم من يقومون باستخدام شعارات اليهود واليهودية في الصراع، ووصف كيانهم الغاصب بها.
حماس تأکید می‌کند که مبارزه با پروژۀ صهیونیستی مبارزه با یهودیان به علت دینشان نیست و حماس با یهودیان به علت اینکه یهودی هستند مبارزه نمی‌کند، بلکه علیه صهیونیست‌های اشغالگر متجاوز می‌جنگد؛ در حالی که این رهبران رژیم اشغالگر هستند که از شعارهای یهودیان و یهودیت در این جنگ و برای توصیف رژیم غاصب‌شان استفاده می‌کنند. 
17. ترفض حماس اضطهاد أيّ إنسان أو الانتقاص من حقوقه على أساس قومي أو ديني أو طائفي، وترى أنَّ المشكلة اليهودية والعداء للسامية واضطهاد اليهود ظواهر ارتبطت أساساً بالتاريخ الأوروبي، وليس بتاريخ العرب والمسلمين ولا مواريثهم. وأنَّ الحركة الصهيونية -التي تمكّنت من احتلال فلسطين برعاية القوى الغربية- هي النموذج الأخطر للاحتلال الاستيطاني، الذي زال عن معظم أرجاء العالم، والذي يجب أن يزول عن فلسطين. 
حماس سرکوب و ظلم به هر انسانی و کم‌کردن از حقوقش بنا به دلایل قومی، دینی و یا فرقه‌ای را مردود می‌داند و معتقد است مشکل یهودیت، یهود ستیزی و ظلم به یهودیان از اساس مربوط به تاریخ اروپا است نه تاریخ عرب و مسلمانان و میراث فرهنگی آنان. جنبش صهیونیستی که زیر نظر و با حمایت نیروهای غربی توانست فلسطین را اشغال کند؛ خطرناکترین نمونۀ اشغالگری برای شهرک‌سازی و تغییر جمعیتی است که از بیشتر مناطق جهان رخت بربسته و باید در فلسطین هم از بین برود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
الموقف من الاحتلال والتسوية السياسية:
18. يُعدُّ منعدماً كلٌّ من تصريح "بلفور"، وصكّ الانتداب البريطاني على فلسطين، وقرار الأمم المتحدة بتقسيم فلسطين، وكلّ ما ترتّب عليها أو ماثلها من قرارات وإجراءات؛ وإنَّ قيام "إسرائيل" باطلٌ من أساسه، وهو مناقضٌ لحقوق الشعب الفلسطيني غير القابلة للتصرف، ولإرادته وإرادة الأمة، ولحقوق الإنسان التي تكفلها المواثيق الدولية، وفي مقدّمتها حقّ تقرير المصير.
موضع در قبال اشغالگران و راه حل سیاسی:
پیمان «بالفور»، قطعنامه سازمان ملل برای تقسیم فلسطین و تمامی قطعنامه‌ها و اقدامات مشابه آن، همچنین تأسیس اسرائیل، از اساس «باطل» و مغایر با حقوق ملت فلسطین است، مغایر اراده آن و اراده امت اسلام و مغایر حقوق بشر و قوانین بین‌المللی است که در مقدمه آن حق تعیین سرنوشت را تضمین می‌کند.
19. لا اعترافَ بشرعية الكيان الصهيوني؛ وإنَّ كلّ ما طرأ على أرض فلسطين من احتلال أو استيطان أو تهويد أو تغيير للمعالم أو تزوير للحقائق باطلٌ؛ فالحقوق لا تسقط بالتقادم. 
مشروعیت رژیم صهیونیستی به رسمیت شناخته نخواهد شد و همه آنچه که بر سر فلسطین آمده از اشغالگری، شهرک‌سازی و یهودی‌کردن یا تغییر آثار تاریخی یا تحریف واقعیت‌ها، «باطل» است؛ و حق، با مرور زمان سلب نمی‌شود.
20. لا تنازلَ عن أيّ جزء من أرض فلسطين، مهما كانت الأسباب والظروف والضغوط، ومهما طال الاحتلال. وترفض حماس أي بديلٍ عن تحرير فلسطين تحريراً كاملاً، من نهرها إلى بحرها. ومع ذلك - وبما لا يعني إطلاقاً الاعتراف بالكيان الصهيوني، ولا التنازل عن أيٍّ من الحقوق الفلسطينية - فإن حماس تعتبر أن إقامة دولة فلسطينية مستقلة كاملة السيادة، وعاصمتها القدس، على خطوط الرابع من حزيران/ يونيو 1967، مع عودة اللاجئين والنازحين إلى منازلهم التي أخرجوا منها، هي صيغة توافقية وطنية مشتركة.
هیچ وجبی از خاک فلسطین به هیج علتی و تحت هیچ شرایط و فشاری هر قدر هم که اشغالگری طول بکشد واگذار نخواهد شد و حماس هیچ جایگزین دیگری به جای آزادسازی کامل فلسطین از نهر تا بحر (از رود تا دریا) را نخواهد پذیرفت. ایجاد دولت مستقل فلسطین با مرکزیت قدس و با مرزهای چهار ژوئن ۱۹۶۷ و نیز بازگشت آوارگان به منازل‌شان که از آن بیرون رانده شده‌اند، فرمول ملی مشترک و مورد توافق همه است.
21. تؤكد حركة حماس على أن اتفاقات أوسلو وملحقاتها تخالف قواعد القانون الدولي الآمرة من حيث إنها رتبت التزامات تخالف حقوق الشعب الفلسطيني غير القابلة للتصرف، ولذلك فإن الحركة ترفض هذه الاتفاقات، وما ترتب عليها من التزامات تضر بمصالح شعبنا، وخاصة التنسيق (التعاون) الأمني.
جنبش حماس تأکید می‌کند که توافقنامه‌های اسلو و ضمایم آن ناقض قواعد حقوق بین‌الملل است زیرا تعهدات ناشی از آن مغایر با حقوق غیر قابل تصرف مردم فلسطین می‌باشد؛ از این رو این جنبش توافق نامه‌های مذکور و تعهدات ناشی از آن را که به منافع مردم‌مان ضربه می‌زند بویژه هماهنگی (همکاری) امنیتی را، رد می‌کند.
22. ترفض حماس جميع الاتفاقات والمبادرات ومشروعات التسوية الرامية إلى تصفية القضية الفلسطينية أو الانتقاص من حقوق شعبنا الفلسطيني، وإنَّ أيَّ موقفٍ أو مبادرةٍ أو برنامجٍ سياسيّ يجبُ أن لا يمس هذه الحقوق، ولا يجوزُ أن يخالفها أو يتناقضَ معها.
حماس تمامی توافق‌ها، پیشنهادها و طرح‌های سازش که به دنبال نابودی مسأله فلسطین و کنار‌زدن حقوق مردم آن است را رد می‌کند و هیچ موضع یا پیشنهاد یا برنامه سیاسی نباید مغایر با این حقوق بوده و به آن لطمه وارد کند.
23. تؤكد حماس أن ظلم الشعب الفلسطيني واغتصاب أرضه وتهجيره منها لا يمكن أن يُسمى سلاماً. وإنَّ أي تسويات تقوم على هذا الأساس، لن تؤدي إلى السلام؛ وستظل المقاومة والجهاد لتحرير فلسطين حقاً مشروعاً وواجباً وشرفاً لكل أبناء شعبنا وأمتنا.
حماس تأکید می‌کند که ستم بر مردم فلسطین و غصب خاک آنان و بیرون‌راندن آنان از این خاک نمی‌تواند صلح نامیده شود و هثچ راه حلی بر این اساس به صلح منجر نخواهد شد؛ مقاومت و جهاد برای آزادی فلسطین، حقی مشروع و وظیفه و افتخاری برای همۀ مردم و امت ما باقی خواهد ماند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
المقاومة والتحرير:
24. إنَّ تحرير فلسطين واجب الشعب الفلسطيني بصفة خاصة، وواجب الأمة العربية والإسلامية بصفة عامة، وهو أيضاً مسؤولية إنسانية وفق مقتضيات الحق والعدل. وإنَّ دوائر العمل لفلسطين سواء كانت وطنية أم عربية أم إسلامية أم إنسانية هي دوائر متكاملة متناغمة، لا تعارض بينها. 
مقاومت و آزادی بخشی:
آزادي فلسطين وظيفه ملت فلسطين به طور خاص و وظيفه امت عربي و اسلامي به طور كلي و نيز یک مسؤوليت انسان‌دوستانه مطابق با مقتضيات حق و عدالت است. حلقه‌های کاری برای فلسطین، اعم از ملی، عربی، اسلامی یا بشردوستانه، حلقه‌های یکپارچه و هماهنگ هستند که هیچ تعارضی بین آنها وجود ندارد.
25. إنَّ مقاومة الاحتلال، بالوسائل والأساليب كافة، حقّ مشروع كفلته الشرائع السماوية والأعراف والقوانين الدولية، وفي القلب منها المقاومة المسلحة التي تعدُّ الخيارَ الاستراتيجي لحماية الثوابت واسترداد حقوق الشعب الفلسطيني.
مقاومت علیه رژیم اشغالگر با تمامی ابزارها و شیوه ها، حقی مشروع در تمام ادیان و سنت‌ها و قوانین بین‌المللی است و در رأس این شیوه‌ها، مقاومت مسلحانه است که گزینه‌ای راهبردی (استراتژیک) برای حمایت از اصول و بازپس گرفتن حقوق ملت فلسطین به شمار می‌رود.
26. ترفض حماس المساس بالمقاومة وسلاحها، وتؤكد على حق شعبنا في تطوير وسائل المقاومة وآلياتها. وإنَّ إدارة المقاومة من حيثُ التصعيدُ أو التهدئة، أو من حيث تنوّعُ الوسائل والأساليب، يندرج كلّه ضمن عملية إدارة الصراع، وليس على حساب مبدأ المقاومة.
حماس ضربه به مقاومت و سلاح (نیروهای) آن را رد کرده و بر حق ملت فلسطین برای توسعه ابزارها و شیوه‌ها و مکانیزم مقاومت در راستای مدیریت درگیری‌ها تأکید می‌کند و بر این باور است که مدیریت مقاومت از لحاظ تشدید یا تخفیف، یا از لحاظ تنوع راه‌ها و شیوه‌ها، تماما در کادر روند مدیریت تضاد می‌گنجد نه با مایه‌گذاشتن از اصل مقاومت و به زیان آن.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
النظام السياسي الفلسطيني:
27. الدولة الفلسطينية الحقيقية هي ثمرة التحرير، ولا بديلَ عن إقامة الدولة الفلسطينية كاملة السيادة على كل التراب الوطني الفلسطيني، وعاصمتها القدس. 
نظام سیاسی فلسطین:
دولت واقعی فلسطین ثمره آزادسازی فلسطین خواهد بود و برای ایجاد دولت مستقل فلسطینی با حاکمیت کامل روی سرزمین ملی فلسطین و با پایتختی قدس، جایگزینی وجود ندارد.
28. تؤمن حماس وتتمسك بإدارة علاقاتها الفلسطينية على قاعدة التعددية والخيار الديمقراطي والشراكة الوطنية وقبول الآخر واعتماد الحوار، بما يعزّز وحدة الصف والعمل المشترك، من أجل تحقيق الأهداف الوطنية وتطلّعات الشعب الفلسطيني.
حماس به مدیریت روابط و مناسبات بین فلسطیی‌ها بر اساس اصل کثرت‌گرایی، دموکراسی و مشارکت ملی و پذیرش دیگری، و تکیه بر گفتگو ایمان دارد که موجب تقویت اتحاد و کار مشترک در راستای تحقق اهداف ملی و آرزوهای ملت فلسطین می‌باشد.
29. منظمة التحرير الفلسطينية إطار وطني للشعب الفلسطيني في الداخل والخارج يجب المحافظة عليه، مع ضرورة العمل على تطويرها وإعادة بنائها على أسس ديمقراطية، تضمن مشاركة جميع مكونات وقوى الشعب الفلسطيني، وبما يحافظ على الحقوق الفلسطينية. 
سازمان آزادیبخش فلسطین «ساف»، چارچوبی ملی برای ملت فلسطین در داخل و خارج است و باید آن را حفظ کرد، در راستای توسعه آن کوشید و بر اساس اصول دموکراتیک آن را بازسازی کرد به نحوی که مشارکت تمام طیف‌ها و نیروهای مردم فلسطین را در راستای حفظ حقوق فلسطینیان، تضمین کند.
30. تؤكد حماس على ضرورة بناء المؤسسات والمرجعيات الوطنية الفلسطينية على أسس ديمقراطية سليمة وراسخة، في مقدمتها الانتخابات الحرة والنزيهة، وعلى قاعدة الشراكة الوطنية، ووفق برنامج واستراتيجية واضحة المعالم، تتمسّك بالحقوق وبالمقاومة، وتلبّي تطلّعات الشعب الفلسطيني.
حماس بر ضرورت ایجاد نهادها و ارگان‌های ملی فلسطینی بر اساس دموکراسی سالم و در مقدمه آن انتخابات آزاد و سالم بر پایه‌ی مشارکت ملی و طبق برنامه و استراتژی روشن با پایبندی بر حقوق و مقاومت و برآورده‌کردن آرزوهای مردم فلسطین اصرار دارد. 
31. تؤكد حركة حماس على أن دور السلطة الفلسطينية يجب أن يكون في خدمة الشعب الفلسطيني وحماية أمنه وحقوقه ومشروعه الوطني.
حماس تأکید می‌کند نقش تشکیلات خودگردان باید در راستای خدمت به ملت فلسطین و تأمین امنیت و حقوق آن باشد.
32. تؤكّد حماس على ضرورة استقلالية القرار الوطني الفلسطيني، وعدم ارتهانه لجهات خارجية، وتؤكد في الوقت ذاته على مسؤولية العرب والمسلمين وواجبهم ودورهم في تحرير فلسطين من الاحتلال الصهيوني. 
حماس بر ضرورت استقلال تصمیم‌گیری ملی فلسطین و عدم وابستگی به طرف‌های خارجی تأکید می‌کند و همزمان مسؤولیت اعراب‌ و مسلمانان، و وظیفه آنها در آزادسازی فلسطین را مورد تأکید قرار می‌دهد. 
33. إنَّ مختلفَ مكوّنات المجتمع من شخصيات ورموز ووجهاء ومؤسسات المجتمع المدني، والتجمّعات الشبابية والطلابية والنقابية والنسائية، العاملة من أجل تحقيق الأهداف الوطنية، هي روافد مهمّة لعملية البناء المجتمعي ولمشروع المقاومة والتحرير.
طیف‌های مختلفِ جامعه اعم از شخصیت‌ها و چهره‌ها و معتمدین و نهادهای جامعه‌ی مدنی و انجمن‌های جوانان و تشکل‌های دانشجویی و سندیکایی (صنفی) و زنان که در تحقق اهداف ملی نقش دارند، ستون‌های مهم روند سازندگی جامعه و طرح مقاومت و آزادسازی فلسطین هستند.
34. إن دور المرأة الفلسطينية أساس في بناء الحاضر والمستقبل، كما كان دائماً في صناعة التاريخ الفلسطيني، وهو دور محوري في مشروع المقاومة والتحرير وبناء النظام السياسي.
نقش زن فلسطینی یک اصل اساسی برای ساختن حال و آینده است، چنانکه این نقش، پیوسته در رابطه با فلسطین، تاریخ‌ساز بوده و نقشی محوری در پروژه مقاومت و آزادسازی فلسطین و ایجاد سیستم سیاسی دارد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
الأمة العربية والإسلامية: 
35. تؤمن حماس أن قضية فلسطين هي القضية المركزية للأمة العربية والإسلامية. 
حماس به وحدت امت اسلام با تمام طیف‌هایش و ضرروت دوری از اختلاف ایمان دارد.
36. تؤمن حماس بوحدة الأمَّة بكلّ مكوّناتها المتنوعة، وترى ضرورةَ تجنب كل ما من شأنه تمزيق صف الأمة ووحدتها. 
حماس به وحدت امت اسلام با تمام طیف‌هایش و ضرروت دوری از هر عامل پراکندگی و تفرقه‌اندازی، ایمان دارد.
37. تؤمن حماس بالتعاون مع جميع الدول الداعمة لحقوق الشعب الفلسطيني، وترفض التدخل في الشؤون الداخلية للدول، كما ترفض الدخول في النزاعات والصراعات بينها. وتتبنى حماس سياسة الانفتاح على مختلف دول العالم، وخاصة العربية والإسلامية؛ وتسعى إلى بناء علاقات متوازنة، يكون معيارُها الجمعَ بين متطلبات القضية الفلسطينية ومصلحة الشعب الفلسطيني، وبين مصلحةِ الأمَّة ونهضتها وأمنها. 
حماس به همکاری با تمامی کشورهای حامی حقوق ملت فلسطین اعتقاد دارد و مداخله در امور داخلی کشورهاو نیز ورود به نزاع‌ها و درگیری‌ها میان آنان را رد می‌کند؛ حماس سیاست گشایش بر کشورهای مختلف جهان بویژه کشورهای عربی و اسلامی را در پیش گرفته و برای برقراری روابطی همسان تلاش می‌کند، روابطی که معیار آن پیوند بین الزامات آرمان فلسطین و منافع مردم فلسطین از یک سو، و منافع امت عرب و اسلام و پیشرفت و امنیت آنان باشد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
الجانب الإنساني والدولي:
38. إنَّ القضية الفلسطينية قضية ذات أبعاد إنسانية ودولية كبرى؛ وإنَّ مناصرتها ودعمها هي مهمَّة إنسانية وحضارية، تفرضها مقتضيات الحق والعدل والقيم الإنسانية المشتركة. 
مساله فلسطین، مساله‌ای انسانی و بین‌المللی گسترده‌ای است و یاری‌کردن و حمایت از آن یک وظیفه انسانی و تمدنی است که مقتضیات حق و عدالت و ارزش‌های مشترک انسانی آن را ایجاب می‌کند.
39. إنَّ تحريرَ فلسطين من ناحية قانونية وإنسانية عمل مشروع تقتضيه ضرورات الدّفاع عن النفس، وحقّ الشعوب الطبيعي في تقرير مصيرها. 
آزادسازی فلسطین از جنبه قانونی و انسانی، اقدامی مشروع است که ضرورت‌های دفاع از خود و حق طبیعی ملت‌ها برای تعیین سرنوشت خود، آن را اقتضا می‌کند.
40. تؤمن حماس، في علاقاتها مع دول العالم وشعوبه، بقيم التعاون، والعدالة، والحرية، واحترام إرادة الشعوب. 
حماس در روابطش با کشورهای جهان و ملت‌های آن به ارزش‌های همکاری، عدالت، آزادی و احترام به اراده ملت‌ها ایمان دارد.
41. ترحّب حماس بمواقف الدول والمنظمات والهيئات الداعمة لـحقوق الشعب الفلسطيني، وتحيّي أحرار العالم المناصرين للقضية؛ كما تدين دعمَ أيّ جهة أو طرف لـلكيان الصهيوني، أو التغطية على جرائمه وعدوانه على الفلسطينيين، وتدعو إلى ملاحقة مجرمي الحرب الصهاينة.
حماس از مواضع کشورها و سازمان‌هایی که حقوق ملت فسلطین را به رسمیت شناخته‌اند استقبال می‌کند و به آزادگان جهان که از آرمان فلسطین حمایت می‌کنند درود می‌فرستد. همچنین حمایت هر طرفی از رژیم صهیونیستی یا نادیده‌گرفتن جنایت‌ها و تجاوزات آن علیه فلسطینی‌ها را محکوم کرده و به پیگرد قانونی صهیونیست‌های جنایتکار جنگی فرامی‌خواند.
42. ترفض حماس محاولات الهيمنة على الأمة العربية والإسلامية، كما ترفض محالات الهيمنة على سائر الأمم والشعوب، وتدين أيّ شكل من أشكال الاستعمار والاحتلال والتمييز والظلم والعدوان في العالم.
حماس تمامی تلاش‌ها برای تسلط بر امت عربی و اسلامی و دیگر ملت‌ها را مردود می‌داند و هر نوعی از اشکال استعمار، اشغالگری و تبعیض و ظلم و تجاوز را در جهان محکوم می‌کند.
 
حركة المقاومة الإسلامية _ حماس

 

The full text of the Hamas documen

A Document of General Principles and Policies

In the Name of Allah Most Gracious Most Merciful
The Islamic Resistance Movement “Hamas”
A Document of General Principles and Policies
Praise be to Allah, the Lord of all worlds. May the peace and blessings of Allah be upon Muhammad, the Master of Messengers and the Leader of the mujahidin, and upon his household and all his companions.
Preamble:
Palestine is the land of the Arab Palestinian people, from it they originate, to it they adhere and belong, and about it they reach out and communicate. 
Palestine is a land whose status has been elevated by Islam, a faith that holds it in high esteem, that breathes through it its spirit and just values and that lays the foundation for the doctrine of defending and protecting it.
Palestine is the cause of a people who have been let down by a world that fails to secure their rights and restore to them what has been usurped from them, a people whose land continues to suffer one of the worst types of occupation in this world.
Palestine is a land that was seized by a racist, anti-human and colonial Zionist project that was founded on a false promise (the Balfour Declaration), on recognition of a usurping entity and on imposing a fait accompli by force.
Palestine symbolizes the resistance that shall continue until liberation is accomplished, until the return is fulfilled and until a fully sovereign state is established with Jerusalem as its capital.
Palestine is the true partnership among Palestinians of all affiliations for the sublime objective of liberation.
Palestine is the spirit of the Ummah and its central cause; it is the soul of humanity and its living conscience.
This document is the product of deep deliberations that led us to a strong consensus. As a movement, we agree about both the theory and the practice of the vision that is outlined in the pages that follow. It is a vision that stands on solid grounds and on well-established principles. This document unveils the goals, the milestones and the way in which national unity can be enforced. It also establishes our common understanding of the Palestinian cause, the working principles which we use to further it, and the limits of flexibility used to interpret it.
The Movement:
1. The Islamic Resistance Movement “Hamas” is a Palestinian Islamic national liberation and resistance movement. Its goal is to liberate Palestine and confront the Zionist project. Its frame of reference is Islam, which determines its principles, objectives and means.
The Land of Palestine:
2. Palestine, which extends from the River Jordan in the east to the Mediterranean in the west and from Ras Al-Naqurah in the north to Umm Al-Rashrash in the south, is an integral territorial unit. It is the land and the home of the Palestinian people. The expulsion and banishment of the Palestinian people from their land and the establishment of the Zionist entity therein do not annul the right of the Palestinian people to their entire land and do not entrench any rights therein for the usurping Zionist entity.
3. Palestine is an Arab Islamic land. It is a blessed sacred land that has a special place in the heart of every Arab and every Muslim.
The Palestinian People:
4. The Palestinians are the Arabs who lived in Palestine until 1947, irrespective of whether they were expelled from it, or stayed in it; and every person that was born to an Arab Palestinian father after that date, whether inside or outside Palestine, is a Palestinian.
5. The Palestinian identity is authentic and timeless; it is passed from generation to generation. The catastrophes that have befallen the Palestinian people, as a consequence of the Zionist occupation and its policy of displacement, cannot erase the identity of the Palestinian people nor can they negate it. A Palestinian shall not lose his or her national identity or rights by acquiring a second nationality.
6. The Palestinian people are one people, made up of all Palestinians, inside and outside of Palestine, irrespective of their religion, culture or political affiliation.
Islam and Palestine:
7. Palestine is at the heart of the Arab and Islamic Ummah and enjoys a special status. Within Palestine there exists Jerusalem, whose precincts are blessed by Allah. Palestine is the Holy Land, which Allah has blessed for humanity. It is the Muslims’ first Qiblah and the destination of the journey performed at night by Prophet Muhammad, peace be upon him. It is the location from where he ascended to the upper heavens. It is the birthplace of Jesus Christ, peace be upon him. Its soil contains the remains of thousands of Prophets, Companions and Mujahidin. It is the land of people who are determined to defend the truth – within Jerusalem and its surroundings – who are not deterred or intimidated by those who oppose them and by those who betray them, and they will continue their mission until the Promise of Allah is fulfilled.
8. By virtue of its justly balanced middle way and moderate spirit, Islam – for Hamas - provides a comprehensive way of life and an order that is fit for purpose at all times and in all places. Islam is a religion of peace and tolerance. It provides an umbrella for the followers of other creeds and religions who can practice their beliefs in security and safety. Hamas also believes that Palestine has always been and will always be a model of coexistence, tolerance and civilizational innovation.
9. Hamas believes that the message of Islam upholds the values of truth, justice, freedom and dignity and prohibits all forms of injustice and incriminates oppressors irrespective of their religion, race, gender or nationality. Islam is against all forms of religious, ethnic or sectarian extremism and bigotry. It is the religion that inculcates in its followers the value of standing up to aggression and of supporting the oppressed; it motivates them to give generously and make sacrifices in defence of their dignity, their land, their peoples and their holy places.
Jerusalem:
10. Jerusalem is the capital of Palestine. Its religious, historic and civilizational status is fundamental to the Arabs, Muslims and the world at large. Its Islamic and Christian holy places belong exclusively to the Palestinian people and to the Arab and Islamic Ummah. Not one stone of Jerusalem can be surrendered or relinquished. The measures undertaken by the occupiers in Jerusalem, such as Judaization, settlement building, and establishing facts on the ground are fundamentally null and void.
11. The blessed Al-Aqsa Mosque belongs exclusively to our people and our Ummah, and the occupation has no right to it whatsoever. The occupation’s plots, measures and attempts to judaize Al-Aqsa and divide it are null, void and illegitimate.
The Refugees and the Right of Return:
12. The Palestinian cause in its essence is a cause of an occupied land and a displaced people. The right of the Palestinian refugees and the displaced to return to their homes from which they were banished or were banned from returning to – whether in the lands occupied in 1948 or in 1967 (that is the whole of Palestine), is a natural right, both individual and collective. This right is confirmed by all divine laws as well as by the basic principles of human rights and international law. It is an inalienable right and cannot be dispensed with by any party, whether Palestinian, Arab or international.
13. Hamas rejects all attempts to erase the rights of the refugees, including the attempts to settle them outside Palestine and through the projects of the alternative homeland. Compensation to the Palestinian refugees for the harm they have suffered as a consequence of banishing them and occupying their land is an absolute right that goes hand in hand with their right to return. They are to receive compensation upon their return and this does not negate or diminish their right to return.
The Zionist Project:
14. The Zionist project is a racist, aggressive, colonial and expansionist project based on seizing the properties of others; it is hostile to the Palestinian people and to their aspiration for freedom, liberation, return and self-determination. The Israeli entity is the plaything of the Zionist project and its base of aggression.
15. The Zionist project does not target the Palestinian people alone; it is the enemy of the Arab and Islamic Ummah posing a grave threat to its security and interests. It is also hostile to the Ummah’s aspirations for unity, renaissance and liberation and has been the major source of its troubles. The Zionist project also poses a danger to international security and peace and to mankind and its interests and stability.
16. Hamas affirms that its conflict is with the Zionist project not with the Jews because of their religion. Hamas does not wage a struggle against the Jews because they are Jewish but wages a struggle against the Zionists who occupy Palestine. Yet, it is the Zionists who constantly identify Judaism and the Jews with their own colonial project and illegal entity.
17. Hamas rejects the persecution of any human being or the undermining of his or her rights on nationalist, religious or sectarian grounds. Hamas is of the view that the Jewish problem, anti-Semitism and the persecution of the Jews are phenomena fundamentally linked to European history and not to the history of the Arabs and the Muslims or to their heritage. The Zionist movement, which was able with the help of Western powers to occupy Palestine, is the most dangerous form of settlement occupation which has already disappeared from much of the world and must disappear from Palestine.
The position toward Occupation and Political Solutions:
18. The following are considered null and void: the Balfour Declaration, the British Mandate Document, the UN Palestine Partition Resolution, and whatever resolutions and measures that derive from them or are similar to them. The establishment of “Israel” is entirely illegal and contravenes the inalienable rights of the Palestinian people and goes against their will and the will of the Ummah; it is also in violation of human rights that are guaranteed by international conventions, foremost among them is the right to self-determination.
19. There shall be no recognition of the legitimacy of the Zionist entity. Whatever has befallen the land of Palestine in terms of occupation, settlement building, Judaization or changes to its features or falsification of facts is illegitimate. Rights never lapse.
20. Hamas believes that no part of the land of Palestine shall be compromised or conceded, irrespective of the causes, the circumstances and the pressures and no matter how long the occupation lasts. Hamas rejects any alternative to the full and complete liberation of Palestine, from the river to the sea. However, without compromising its rejection of the Zionist entity and without relinquishing any Palestinian rights, Hamas considers the establishment of a fully sovereign and independent Palestinian state, with Jerusalem as its capital along the lines of the 4th of June 1967, with the return of the refugees and the displaced to their homes from which they were expelled, to be a formula of national consensus.
21. Hamas affirms that the Oslo Accords and their addenda contravene the governing rules of international law in that they generate commitments that violate the inalienable rights of the Palestinian people. Therefore, the Movement rejects these agreements and all that flows from them, such as the obligations that are detrimental to the interests of our people, especially security coordination (collaboration).
22. Hamas rejects all the agreements, initiatives and settlement projects that are aimed at undermining the Palestinian cause and the rights of our Palestinian people. In this regard, any stance, initiative or political programme must not in any way violate these rights and should not contravene them or contradict them.
23. Hamas stresses that transgression against the Palestinian people, usurping their land and banishing them from their homeland cannot be called peace. Any settlements reached on this basis will not lead to peace. Resistance and jihad for the liberation of Palestine will remain a legitimate right, a duty and an honour for all the sons and daughters of our people and our Ummah.
Resistance and Liberation:
24. The liberation of Palestine is the duty of the Palestinian people in particular and the duty of the Arab and Islamic Ummah in general. It is also a humanitarian obligation as necessitated by the dictates of truth and justice. The agencies working for Palestine, whether national, Arab, Islamic or humanitarian, complement each other and are harmonious and not in conflict with each other.
25. Resisting the occupation with all means and methods is a legitimate right guaranteed by divine laws and by international norms and laws. At the heart of these lies armed resistance, which is regarded as the strategic choice for protecting the principles and the rights of the Palestinian people.
26. Hamas rejects any attempt to undermine the resistance and its arms. It also affirms the right of our people to develop the means and mechanisms of resistance. Managing resistance, in terms of escalation or de-escalation, or in terms of diversifying the means and methods, is an integral part of the process of managing the conflict and should not be at the expense of the principle of resistance.
The Palestinian Political System:
27. A real state of Palestine is a state that has been liberated. There is no alternative to a fully sovereign Palestinian State on the entire national Palestinian soil, with Jerusalem as its capital.
28. Hamas believes in, and adheres to, managing its Palestinian relations on the basis of pluralism, democracy, national partnership, acceptance of the other and the adoption of dialogue. The aim is to bolster the unity of ranks and joint action for the purpose of accomplishing national goals and fulfilling the aspirations of the Palestinian people.
29. The PLO is a national framework for the Palestinian people inside and outside of Palestine. It should therefore be preserved, developed and rebuilt on democratic foundations so as to secure the participation of all the constituents and forces of the Palestinian people, in a manner that safeguards Palestinian rights.
30. Hamas stresses the necessity of building Palestinian national institutions on sound democratic principles, foremost among them are free and fair elections. Such process should be on the basis of national partnership and in accordance with a clear programme and a clear strategy that adhere to the rights, including the right of resistance, and which fulfil the aspirations of the Palestinian people.
31. Hamas affirms that the role of the Palestinian Authority should be to serve the Palestinian people and safeguard their security, their rights and their national project.
32. Hamas stresses the necessity of maintaining the independence of Palestinian national decision-making. Outside forces should not be allowed to intervene. At the same time, Hamas affirms the responsibility of the Arabs and the Muslims and their duty and role in the liberation of Palestine from Zionist occupation.
33. Palestinian society is enriched by its prominent personalities, figures, dignitaries, civil society institutions, and youth, students, trade unionist and women’s groups who together work for the achievement of national goals and societal building, pursue resistance, and achieve liberation.
34. The role of Palestinian women is fundamental in the process of building the present and the future, just as it has always been in the process of making Palestinian history. It is a pivotal role in the project of resistance, liberation and building the political system.
The Arab and Islamic Ummah:
35. Hamas believes that the Palestinian issue is the central cause for the Arab and Islamic Ummah.
36. Hamas believes in the unity of the Ummah with all its diverse constituents and is aware of the need to avoid anything that could fragment the Ummah and undermine its unity.
37. Hamas believes in cooperating with all states that support the rights of the Palestinian people. It opposes intervention in the internal affairs of any country. It also refuses to be drawn into disputes and conflicts that take place among different countries. Hamas adopts the policy of opening up to different states in the world, especially the Arab and Islamic states. It endeavours to establish balanced relations on the basis of combining the requirements of the Palestinian cause and the Palestinian people’s interests on the one hand with the interests of the Ummah, its renaissance and its security on the other.
The Humanitarian and International Aspect:
38. The Palestinian issue is one that has major humanitarian and international dimensions. Supporting and backing this cause is a humanitarian and civilizational task that is required by the prerequisites of truth, justice and common humanitarian values.
39. From a legal and humanitarian perspective, the liberation of Palestine is a legitimate activity, it is an act of self-defence, and it is the expression of the natural right of all peoples to self-determination.
40. In its relations with world nations and peoples, Hamas believes in the values of cooperation, justice, freedom and respect of the will of the people.
41. Hamas welcomes the stances of states, organisations and institutions that support the rights of the Palestinian people. It salutes the free peoples of the world who support the Palestinian cause. At the same time, it denounces the support granted by any party to the Zionist entity or the attempts to cover up its crimes and aggression against the Palestinians and calls for the prosecution of Zionist war criminals.
42. Hamas rejects the attempts to impose hegemony on the Arab and Islamic Ummah just as it rejects the attempts to impose hegemony on the rest of the world’s nations and peoples. Hamas also condemns all forms of colonialism, occupation, discrimination, oppression and aggression in the world.
May 2017


░▒▓ همه نوشته‌ها و ویدئوها در آدرس زیر است: 
...
همنشین بهار 
 

برای ارسال این مطلب به فیس‌بوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook