جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ / Friday 22nd November 2024

 

 

شهسواران میدان علم
بوعلی ‌سینا، طبیبِ خِرد


خانمها و آقایان محترم، سلام بر شما . بر دوستان عزیز و اهل تمیز؛ که بقول حکیم ابوالقاسم فردوسی «تارو پود»شان، داد و خرد است.
من در سالهای گذشته از شهسواران میدان علم گفته و نوشته‌ام که برخی از آنها منتشر شده‌است. ابونصر فارابی، شهاب‌الدین سُهروردی، مُحیى‌الدین اِبْن‌ِعَرَبى‌، ابوحامد محمد غزالی، ابوالفضل بیهقی، محمد بن زکریای رازی، ابوریحان بیرونی، غیاث الدین جمشید کاشانی، ابن هیثم، محمد بن موسی خوارزمی، خواجه نصیر طوسی، ابوالوفا بوزجانی، ابویوسف الکِندی، گالیله، یوهانس کپلر، نیوتن، آلبرت آینشتاین، استیون هاوکینگ، ادوارد سِیگِن، جان رالز، لئون فوکو (فوکالت)، توماس پین، برتراند راسل، دکارت، رابرت بویل، بیکن، گیلبرت لوییس، هایزنبرگ، شرودینگر، جارلز تونز، الکساندر پوروخوروف، ارنست بلوخ، همچنین دکتر محسن هشترودی، دکتر غلامحسین مصاحب، دکتر علی جوان، پرویز شهریاری و مریم میرزاخانی...
اکنون به ابوعلی سینا می‌پردازم، یکی از تأثیرگذارترینِ دانشمندان ایران‌زمین، نویسنده کتاب شفا، دانشنامهٔ علائی، و «القانون فی الطب». وی از جمله پزشکان دربار امیر نوح سامانی در بخارا بود و با فروپاشی سامانیان و نزدیک‌شدن سپاه سلطان محمود غزنوی، در پی ساحل امن، از بخارا به خوارزم و از خوارزم به گرگان نزد امیران آل زیار و نیز، مجدالدوله رستم امیر آل بویه در ری رفت. او در همدان وزیر شمس‌الدوله دیلمی شد. پس از مرگ امیر، به زندان افتاد اما گریخت و نزد علاءالدوله، حاکم اصفهان از آل کاکویه رفت و چندی بعد در سفر به همدان درگذشت. نقد ابن سینا به مکان ارسطوئی و ابداع کمیت پتانسیل که در کتاب شفا به آن اشاره شده، شایان بسی تامل است. او با وارد کردن «تجربه بعنوان روش ضروری تحقیق علمی»، به تجدید حیات علم در دوران رنسانس کمک کرد. گفته می‌شود تقریرهای فلسفی‌ ابن سینا بر ملاصدرا، توماس آکوئیناس و دکارت مؤثر بوده‌ و بویژه تاثیر دکارت از او در تشخیص میان «روان و بدن» در گزاره معروف « کاگی تو اِرگو سام » Cogito ergo sum (می‌اندیشم پس هستم)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حدود ۷۰۰ سال پیش که مرگ سیاه(طاعون) کل اروپا را دربرگرفت و حدود یک چهارم جمعیت اروپا (در آنزمان) قربانی شدند، شماری از پزشکان با کمک‌گرفتن از کتاب «قانون» ابن سینا که از عربی به لاتین ترجمه شده بود، به مسئله مُسری‌بودن امراض و لزوم قرنطینه‌کردن بیماران پی بردند و به ایده انتقال بیماری از طریق هوا نزدیک شدند. در سده‌های پانزدهم و شانزدهم، کتاب قانون به عنوان مهمترین مرجع طبی در دانشگاههای آکسفورد و پاریس و... تدریس می‌شد. انتشار و تدریس قانون تا اواسط قرن هفدهم ادامه یافت. اضافه کنم که کتاب قانون را عبدالرحمن شرفکندی ملقب به هَژار، به فارسی ترجمه کرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قبل از ابن سینا، «حنین بن اسحق» بخشی از آثار جالینوس را ترجمه کرد و «ابن ربن طبری» فردوس الحکمه فی الطب را نوشت. همچنین زکریای رازی الحاوی، علی بن مجوسی اهوازی «کامل الصناعه الطبیه» یک دایره‌المعارف فارسی دربارهٔ دانش پزشکی (ذخیرهٔ خوارزمشاهی) جامع‌ترین متن پزشکی به زبان فارسی که توسط اسماعیل جرجانی گردآوری شده بود و آثار طبی «منصور ابن الیاس شیرازی» ازجمله تشریح منصوری، همه ایتها را «قانون» ابن سینا، با پردازش فلسفی خود، به محاق برد.
تاثیر ابن سینا فقط محدود به امور پزشکی نمی‌شد. آرا و نظرات فلسفی وی از منابع اساسی بحث فیلسوفان در قرون وسطی بود. تفکیک اصطلاحات جوهر و وجود و بحث در باره ماهیت روح، از میراث فلسفه وی در اروپا بشمار می‌رود. 
یکی از مشهورترین آثار ابن سینا «کتاب الشفاء» است که بسیاری از ما فقط نامش را شنیده‌ایم. شفا البته بر خلاف اسمش به بیماری‌ها و امور پزشکی نمی‌پردازد. شگفتا که ابن سینا نام کتابی که در مورد پزشکی است «قانون» گذاشته و اسم کتابش در منطق و فلسفه را «شفا». کناب الشفاء را ابن سینا به زبان عربی نوشته و مجموعه نادری است که در باره‌ی تمام گونه‌های حکمت نظری بحث کرده‌است. شفا درواقع یک دانشنامه فلسفی جامع ‌است. ابن سینا در مقدمه آن کتاب می‌گوید: «غرض من قراردادن گزیده‌ای از اصول عقلی منسوب به پیشینیان البته مبتنی بر نظر و به شیوه‌ای مرتب و محققانه است.»
شفا در منابع فلسفی و کلامی پس از خود تاثیر‌گذار بوده‌‌‌است. کمتر کتابی در فلسفه و کلام پیدا می‏‌شود که در آن از الهیات شفاء چیزی نقل نشده باشد. خواجه نصیرالدین طوسی، محمد غزالی، فخر رازی، ابن رشد.... هر کدام بنوعی به وی پرداخته‌اند. خیلی‌های دیگر هم ازجمله میرداماد، علامه حلی، و میرزا ابوالحسن جلوه و... که از ارکان حکمت و فلسفه زمان خود بودند بر آثار ابن سینا و مشخصا شفا، شرح و حاشیه نوشته‌اند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
شفا چهار بخش اصلی دارد که البته همزمان تألیف نشده‌اند. ۱- منطق ۲- طبیعیات ۳- تعلیمات (شامل هندسه، هیئت و علم حساب) و ۴- الاهیات. در چهار بخش مذکور موضوعات فرعی هم آورده شده، به این صورت که هر بخش به فنونی و هر فن به مقالاتی و هر مقاله به فصولی تقسیم شده‌است. چنان که در بخش منطق، بحث خطابه و شعر آمده‌است که موافق با سلیقه‌ی منطقیون آن زمان بوده، درحالی که این‌ها مربوط به موضوع ادبیات است یا در بخش طبیعیات بحث قوانین حرکت و تغییر و موضوعات گوناگون و ناهمگونی چون علم‌النفس (روان‌شناسی)، حیوان(جانورشناسی)، نبات(گیاه شناسی) و جیولوجیا(زمین شناسی) آمده‌‌است. در بخش ریاضیات نیز مباحث هندسه، حساب، موسیقی و علم هیئت آمده‌ و در بخش الاهیات فلسفه‌ی اولی و مباحثی از سیاست و اخلاق مطرح شده‌اشت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
بخش نخست کتاب شفا منطق است در ۹ فن که از شرح آن می‌گذرم.
ایساغوچی(مدخل)، مقولات، عبارت، قیاس، برهان، جدل، سفسطه، خطابه و شعر.
بخش دوم یعنی طبیعیات شامل هشت فن:
سماع طبیعی، سماء آسمان و عالم، کون و فساد، آثار علوی، معادن و کائنات، نفس، نبات و طبایع حیوان.
بخش سوم در تعلیمات یا ریاضی شامل چهار کتاب اقلیدسی(اصول علم هندسه)، مجسطی(تلخیص کتاب بطلمیوس)، ارثماطیقی(علم حساب) و جوامع علم موسیقی ‌است.
بخش چهارم در الاهیات، شامل ده مقاله است که هر مقاله به چند فصل تقسیم می‌شود و در مباحث گوناگون الاهیات ‌است. قسمت منطق کتاب شفا، مفصل‌ترین بخش آن ‌است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
نقش ابوعبید جوزجانی در تألیف کتاب شفا
بعد از این که ابوعلی سینا در سال ۳۹۴ خورشیدی(۱۰۱۵ میلادی) بار دیگر وزارت شمس الدوله را در همدان به عهده گرفت، تألیف شفاء را به درخواست شاگردش ابوعبید جوزجانی آغاز کرد. (بیش از ۱۰۰۰ سال پیش)
ابوعبید جوزجانی در این باره گفته‌است:
من از شیخ التماس نمودم که کتب ارسطوطالیس را شرح نماید، فرمود: در این اوقات فراغ آن ندارم اما اگر راضی می‏‌شوی کتابی تصنیف نمایم که مشتمل باشد بر آنچه از این علوم نزد من به صحت رسیده بی‏آنکه تعرضی به مباحث مخالفین و رد اقوال ایشان کرده شود، پس من راضی شدم و شیخ شروع نمود در طبیعیات کتاب شفاء...
ابوعبید شرح می‌دهد که با چه مرارت‌هایی بخش‌های مختلف شفا، یا «اشارات»، به تحریر در آمد. در زندان، در خانه مخفی و گاه در این یا آن سرای حکومتی...
ابن سینا در اشارات به تعبیر «قصور ماده» اشاره می‌کند و اینکه در برابر فیض الهی ظرفیت ماده کم است.
گر بریزی بحر را در کوزه‌ای - چند گنجد قسمت یک روزه‌ای
اشارات به کنار، بخش‌های مختلف شفا هم در زمان‌های مختلف و در سفر و حضر نوشته شده که داستان دیگری دارد و به آن نپرداخته‌ام.
...
از مقدمه‌ی ابوعبید جوزجانی بر شفا و رساله‌ی سرگذشت و مقدمه‌ی ابن سینا بر این کتاب و... می‌توان استنباط کرد که و ی در کتاب شفا، آرای مشائین را برجسته کرده‌است، البته باوجود آن که قصد همراهی با آن‌ها را داشته، نظرات خودش را هم با صراحت بیان نموده و درست نیست که وی در محدوده اندیشه‌های ارسطو باقی مانده و مثلاً «رئیس المشایین» است. اوراق اندکی که از کتاب از دست رفته «الانصاف»(اثر ابن سینا) باقی‌ مانده نشان می‌دهد که وی ارزش‌های ارسطو و مشائین را یر شمرده اما هر جا لازم بوده، بر آن اعتراض هم کرده‌است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
بیان ابن سینا در منطق المشرقین درباره مشائیان
هنگامی که دیگران و استادان فن توجه و اطلاع بسیاری نداشتند ارسطو در آگاهی محض و بیداری خاصی بود... اما کسانی که بعد از وی آمدند قدرت و توانائی این معنی را نداشتند که خود را از قید آن علوم میراثی رهائی بخشند و خود در صدد تفهم و تعقل برآیند... چون کسانی که اشتغال به آن علوم دارند بسیار شیفته و متمایل به مشائیان از یونانیان‌اند، من خوش نداشتیم که اختلاف و جدائی حاصل شود و با عقاید و نظریات جمهور مخالفت کنیم. از این جهت به آنها گرویدیم... و چشم پوشیدم از خطاها و اشتباهات آنها... و اگر در موردی هم با آنها آشکارا مخالفت ورزیدم در موردی بوده‌است که قابل تحمل و صبر نبود... (بخصوص که) مبتلا شده بودم به دوستانی که چنان می‌پنداشتند که افکار آنها(مشائیان) مانند ستون محکم بود و تعمق در نظر آنان را بدعت و مخالفت و ضلالت می‌دانستند... من در کتاب شفا مسائل بسیاری نوشته‌ام که مافوق حاجت آنهاست و به زودی مطالب دیگری را به آنان اعطا خواهم کرد علاوه بر آنچه در کتاب شفا موجود است
....
اضافه کنم که ابن سینا در کتاب «منطق المشرقیین» آثار مشائی خود را اندک شمرده و آنان را غذای فکری عوام دانسته‌است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
ابن سینا جان تازه‌ای در اندیشه یونانی دمید و چنانچه حکمت خسروانی را وارد اندیشه ارسطو نمی‌کرد، اندیشه یونانی میرا جلوه می‌کرد. ابن سینا اندیشه مُغانی داشت و با حکمت خسروانی و ایران باستان آشنا بود و بهمین دلیل(بر خلاف ابن رشد) از ارسطو عبور کرد. ابن سینا متکلم نیست. فیلسوف است و اقتضای فیلسوفی اندیشه‌کردن است. اینگونه نیست که هرچه ارسطو می‌گوید برایش وحی منزل باشد. می‌دانست که ذات فلسفه نقد و نقادی است و توقفی در آن نیست. بدیهی‌است که از ارسطو عبور کند.
...
ارزش دیگر ابن سینا در این بود که عقل را از اسارت مقولات ارسطویی(مقولات عشر) رها کرد و این کار بزرگ و مهیبی بود. ابن سینا که در توصیف معبودش وی را «حکیم فی علمه و محکم فی فعله» تعریف کرده(در نمط چهارم کتاب اشارات) در برابر برهان ارسطو برای اثبات صانع(محرک اول)، از وجود به وجود(از حق به حق) می‌رسد و برهان صدیقیین را ارائه می‌دهد که در این حوزه بخصوص تا آنجا که من می‌دانم، از آن دقیقتر تاکنون عرضه نشده‌است و اینجا وارد بحث آن که خود وی آن را فتح الفتوح می‌نامد، نمی‌شوم. موضوع فوق که در کتاب اشارات آمده‌ در آثار ارسطو نیست. اشارات که جای خود دارد. ابن سینا در کتاب شفا در بخش طبیعیات همواره از مشاهدات و گزاره‌های خودش برای توضیح مطالب استفاده کرده و در موارد مهمی با اتکاء به استدلال تجربی، در مخالفت با ارسطو رأی داده‌است. (بویژه در تعریف حرکت)
ابن سینا موحد بود اما واپسگرایان، مشرکش می‌پنداشتند. چرا؟ چون معراج نامه‌اش یک‌سره نهی خرافه بود و مرتجعین خوش نداشتند.
ابن سینا گفته بود: «ما جعل الله المِشمشهَ مِشمشه بل اوجدها» یعنی خدا زرد آلو را زردآلو نکرده‌است، بلکه زرد آلو را ایجاد کرده‌است.
نه تنها مرتجعین مذهبی اندیشه‌های پویای او را فهم نمی‌کردند، نه تنها این یا آن سلطان ظالم پاپیچش شده و از او سوءاستفاده می‌کردند، امام محمد غزالی هم علیه‌اش کتاب «تهافت الفلاسفه» را می‌نوشت و وی را به پریشان‌گویی متهم می‌کرد.
عوام درآورده بودند شیخ شهاب الدین سهروردی معروف به شیخ اشراق، رسول خدا را در خواب دیده و به فرمان آن حضرت کتاب شفای ابن‌سینا را با آب شسته و از بین برده‌است! «ابن رشد» هم بر او می‌تاخت که از ارسطو فرسنگ‌ها فاصله گرفته‌است، از سوی دیگر حکیم سنایی به وی گوشه می‌زد که «هوسیاز یونانی» است و به او طعنه می‌زد:
برون کن طوق عقلانی به سوی ذوق ایمان شو
چه باشد حکمت یونان به پیش ذوق ایمانی
شراب حکمت شرعی خورید اندر حریم دین
که محرومند ازین عشرت هوس‌بازان یونانی
در اینجا اشاره به غزالی که کتاب «تهافت الفلاسفه»(تناقض‌گویی فیلسوفان) را نوشت ضروری است. وی بعد از نگارش کتاب «مقاصد الفلاسفه»، به بهانه رو کردن تناقضات فیلسوفان، فلسفه را زغنبوت و زهر هلاهل جلوه ‌داد و در کتاب «تهافت الفلاسفه»(تناقض‌گویی فیلسوفان) که یکی از پر اثر‌ ترین(و نه مفید ترین)، کتاب‌هایی بوده که در تاریخ بشر نوشته شده، با انگیزه‌های اعتقادی(فقیهانه و نه فیلسوفانه)، امثال فارابی و ابن سینا را به محاکمه کشید و حکم کفر صادر ‌کرد. سایه سنگین‌ غزالی قرن‌ها اجازه نداد گرایش به فلسفه احیا شود. فلسفه از نظر غزالی اصلاً علم به حساب نمی‌آمد. هواداران پر و پا قرص ارسطو و در رأس آنها ابن رشد، به ابن سینا حمله می‌کردند که او ارسطو را نفهمیده و یا به وی اعتنا نمی‌کند. از سوی دیگر امثال سنایی به او می‌تاختند به این خاطر که ارسطویی است!
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
ابن سینا چنانچه از کتاب «الاشارات و التنبیهات» وی (نمط هشتم و نهم و بویژه بخش مقام العارفین) می‌فهمیم به وادی عرفان(عرفان عقلانی) پا گذاشته‌ و از مراتب سیر سالکان سخن گفته‌است.
قصه پر غصه «سلامان و ابسال»، رموز پیدا و پنهان آن داستان در کتاب اشارات ابن سینا، همچنین آنچه در مورد عشق گفته، رساله «منطق المشرقیین» و تفسیری که از آیه نور و خود نور دارد همه، گواه براین معنی است که ابن سینا اگرچه فیلسوف است(و فلسفه در زمان وی حکم زغنبوت را داشته) اما با عارفانی چون عطار همسو و همنشین است. گفتگوهای ابوسعید ابوالخیر با ابن سینا نیز بر این معنی گواهی می‌دهد. ابوسعید وی را از نزدیک دیده و با وی مأنوس بوده‌است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
موسیقی در کتاب شفا
ابن سینا در کتاب شفا زیر عنوان «الفن الثامن من کتاب الشفاء و هوالموسیقی»، و در کتب دیگر مثل نجات، «المدخل الی صناعه الموسیقی» و در دانشنامه علائی، مباحث اصلی موسیقی را تشریح کرده‌ و توضیحاتی دارد که هر عالم موسیقیدان را به تعجب و تحسین وا می‌دارد. به نظر می‌رسد در این مباحث ابن سینا پیرو فارابی است، هرچند در مواردی از ابداعات و ابتکارات خودش هم می‌گوید و ساز خودش را می‌زند! وی ضمن اشاره به قوانین ارتعاش و شرح علل زیری و بمی صدا می‌نویسد: «موسیقی یکی از علوم ریاضی است که منظور آن مطالعه صداهای موسیقی و بحث در ملایمت و عدم ملایمت و همچنین کشش آن‌ها و قواعد ساختن قطعات آن ‌است...»
در شفا به مسئله «ترکیب و تالیف و تضعیف» یعنی تمهیدی که نوازندگان برای ازدیاد تاثیر موسیقی بکار می‌برند، همچنین به «ارگ» یا ارغنون اشاره شده‌است.
ابن‌سینا هشت ایقاع(برای هم آهنگ کردن سازها) تنظیم کرده‌ که هر یک را دستان نامیده که قبلاً نبوده و بعد از تنظیم دستان‌ها یعنی ایقاعات سینایی، موسیقی‌دان‌ها از آنها استفاده کردند.
بیست هزار کلمه از فصل دوازدهم از بخش ریاضی کتاب الشفا و سه هزار کلمه در کتاب النجات که خلاصه‌ای از کتاب شفا است به موسیقی اختصاص داده شده و درباره روش تحقیق و تعریف صدا، تعریف موسیقی و علل ایجاد صوت و زیر و بم علل آن، ایجاد آهنگ از نت‌های موسیقی، ترکیب یا تالیف آهنگ و وسائل و ابزار موسیقی بحث شده‌است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
قدیمی‌ترین نسخه خطی شفا
تا آنجا که من اطلاع دارم از کتاب شفا هفده نسخه خطی موجود است: یکی در کتابخانه سپهسالار، دو نسخه در کتابخانه مجلس، یک نسخه در کتابخانه حاج سید نصرالله تقوی، دو نسخه در کتابخانه مشکوه، یک نسخه در کتابخانه استان رضوی، دو نسخه در کتابخانه بادلیان Bodleian Library آکسفورد، یک نسخه در مکتب هندی لندن، یک نسخه دیگر در جامعه لید در هند، یک نسخه در کتابخانه جون رایلندز John Rylands Library  در منچستر، دو نسخه در کتابخانه مصر در قاهره، یک نسخه در کتابخانه جمعیه الملکیه...در لندن و بالاخره یکی هم در کتابخانه اوبسالا در سوئد.
قدیمی‌ترین نسخه خطی شفا در کتابخانه بادلیان ‏در دانشگاه آکسفورد انگلستان ‌است. گفته می‌شود هیچ‌یک از نسخه‌های به جا مانده از شفا کامل نیستند.
شفا در اصل در ۲۲ مجلد نوشته شده‌ که از آن ۱۶ مجلد در کتابخانه بادلیان و یک مجلد(جلد ۱۹) در کتابخانه‌ی فاتح استانبول به شماره‌ی ۳۲۱۱ نگهداری می‌شود که بین سالهای ۶۰۱ تا ۶۰۴ ق (۱۲۰۵-۱۲۰۸ میلادی) کتابت شده‌است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
بخش‌هایی از شفا به فارسی ترجمه شده‌است
کتاب شفا بارها چاپ، شرح و به زبان‌های دیگر ترجمه شده‌است و چون اثری عظیم بوده بیشتر مطالب آن را جداگانه منتشر و گاه شرح و ترجمه می‌کرده‌اند.
- بیش از ۱۳۰ سال پیش (۱۲۶۵ خورشیدی- ۱۸۸۶ میلادی) دو بخش طبیعیات و الاهیات شفا در دو جلد مستقل با حواشی به چاپ سنگی رسیده‌است.
- مصری‌ها بعداً با چاپ حروفی، متن کامل شفا را منتشر کردند که براستی خدمت بزرگی به تاریخ علم و حکمت بود. این کتاب در چهار پنج هزار صفحه منتشر شده و کتاب عظیمی ‌است.
بخشهایی از شفا به فارسی ترجمه شده‌است.
- الاهیات شفا توسط مترجمی نامعلوم. نسخه شماره‌ی ۲۵۱ در کتابخانه مشکوه
- ترجمه دیگری از الاهیات شفا، توسط سید علی امامی عریضی اصفهانی و آقا حسن خوانساری، تهران، سال ۱۳۱۶ خورشیدی
- بعضی از قسمت‌های شفا تلخیص شده و فنون سماع طبیعی و آسمان و عالم و کون و فساد آن به فارسی توسط محمد علی فروغی، ترجمه و سال ۱۳۱۹ چاپ شده‌است.
- کتاب نفس شفا سال ۱۳۳۰ به فارسی ترجمه و چاپ شده‌است.
- بخش «النبات» از طبیعیات کتاب شفا را آیت‌الله طالقانی ترجمه کرده‌اند که در مجله‌ی آموزش و پرورش، سال دوازدهم و سیزدهم و چهاردهم ش ۵ و ۷ منتشر شده‌است.
ترجمه‌های جزئی دیگری هم هست.
- مقاله یک تا پنج الاهیات شفا، توسط اعظم نوری علویجه
- مقالات ششم و هفتم الاهیات شفا، توسط حسنعلی شبری
- ترجمه و تحقیق کتاب العباره(قضایا) و تطبیق آن با کتاب قضایای ارسطو، توسط فیروزه بسام،
- مقدمه و پیشگفتار مقاله‌های ۵ و ۶ و ۷ کتاب القیاس توسط زهرا موسوی
- مقاله اول و دوم برهان شفا توسط حسن رضازاده‌یزدانی،
- برهان شفا، توسط مهدی قوام صفوی
- مقاله‌ی سوم صناعت برهان از کتاب شفا، محمد هادی غفاری
- کتاب سفسطه(مغالطه) از منطق شفا، توسط حسین بچی
- روان‌شناسی شفا، فن ششم از طبیعیات در باب نفس، توسط اکبر دانا سرشت 
- سال ۱۳۶۲ (۱۹۸۳ میلادی) به مناسبت هزاره‌ی تولد ابن سینا به کوشش شماری از پژوهشگران بخش‌های از شفا(منطق در ۴ جلد، طبیعیات در ۳ جلد، ریاضیات در ۲ جلد و الاهیات در یک جلد) منتشر شد.
- گفته می‌شود سید عبدالله انوار از پیش‌کسوتان معاصر نسخه‌شناسی در ایران، شرح ۲۲ جلد کتاب شفای بوعلی‌سینا را به پایان برده اما هنوز چاپ نشده‌است.
- «بهمن رازانی» هم در حال ترجمه شفا به زبان فارسی ‌است.
بخشهایی از شفا به زبانهای لاتین، انگلیسی، آلمانی، فرانسوی و ایتالیایی و... ترجمه شده‌است.
بخش الهیات کتاب شفای ابن‌ سینا به قلم ابراهیم دادجو ویرایش و به فارسی ترجمه شده است.
ابن سینا کتاب مخارج الحروف یا اسباب حدوث الحروف را به زبان عربی، دربارهٔ آواشناسی و چگونگی تولید آواهای زبان عربی نوشت. این کتاب را پرویز ناتل خانلری به فارسی برگردانده است.
فهرست مصنفات ابن سینا را یحیی مهدوی تدوین کرده‌است.
شرح و حاشیه‌های زیادی هم بر کتاب شفا نوشته شده‌است که بحث دیگری می‌طلبید و از آن می‌گذرم.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در پایان این بحث به چند نکته اشاره می‌کنم:
(۱)
ابن سینا برجسته‌ترین پزشک و طبیعی‌دان ایرانی در اواخر قرن چهارم و پنجم -زمانه سامانیان- در پیوند‌دادن تفکر فلسفی و علمی، در ایران با روش‌مندی فلاسفه یونانی، نقش بسزایی داشت. وی با حوزه‌های مختلف دانش در زمان خود آشنا بود و توانست از پاره‌های متفاوت دانش و فلسفه در یونان باستان و ایران فرهنگی، یک کلیت منسجم و دارای استحکام منطقی فراهم آورَد. او سرآمد فلسفی‌اندیسشیدن در زمانه خود بود و زبان فلسفی را در بیان مقولات الهیاتی بکار گرفت. وی شالوده منطقی استواری برای نظام فلسفی خود بنا کرد، یک سیستم منطقی، صورت‌بندی از هستی‌شناختی وجود، که بر آرای امثال موسی‌بن ‌میمون، توماس اکوئیناس ، و حمیدالدین کرمانی ، فیلسوف و متکلم اسماعیلی اثر گذاشت. می‌توان گفت با ابن سینا، ارسطو از نو زاده شد. او فقط شارح ارسطو نبود. با صورت‌بندی از هستی شناختی وجود، بر خدا لباس فلسفی پوشید. پیش از رنسانس متفکران مسیحی و یهودی وقتی می‌خواستند از استدلال‌های فلسفی برای اثبات خدا استفاده کنند به برهان صدیقین ابن سینا ارجاع می‌دادند.
(۲)
ابن سینا برای سلامت و بیماری به جای عوالم ماورایی، به علل مادی و طبیعی معتقد بود. او به جالینوس و ازسطو تعلق خاطر داشت. تشریخ او جالینوسی بود.
محل تلاقی فرهنگی و فلسفی میراث مسلمانان مسیحیان و یهودیان، حتی زرتشتیان و مانویان خودش را در تفکر ابن سینا نشون می‌دهد. وی بعدها بر فلسفه اشراق هم اثر می‌گذارد و بنوعی تکرار او را در امثال ملاصدرا می‌بینیم. ابن سینا متاثر از فارابی بود که اندیشیدن را منطقی کرد. درواقع فارابی معلم منطق ابن سینا بود.
(۳)
گرچه نگاه فلسفی ابن سینا بر فیلسوفان قبل از کانت تاثیر گذاشته‌است اما فراموش نکنیم که مبنای این فلسفه کیهان‌شناسی پیشا مدرن بوده و منسوخ است. تنها بخشی که ورای این کیهان‌شناسی بوده، قابل ارجاع است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آثار فراوانی از ابن سینا به جا مانده یا به او نسبت داده شده‌است.
کتاب المجموع در یک جلد
کتاب الحاصل و المحصول در بیست جلد
کتاب البرّ و الاثم در دو جلد
کتاب شفا (کتاب الشفاء) در هجده جلد
کتاب القانون فی الطب در هجده جلد
کتاب الارصاد الکلیه در یک جلد
کتاب الانصاف در بیست جلد
کتاب النجاه در سه جلد
کتاب الهدایه در یک جلد
کتاب المختصر الاوسط در یک جلد
کتاب القولنج در یک جلد
کتاب لسان العرب فی اللغه در ده جلد
کتاب الادویة القلبیه در یک جلد
کتاب بعض الحکمة المشرقیه در یک جلد
کتاب بیان ذوات الجهه
کتاب المبدأ و المعاد در یک جلد.
الحکمة العرشیه
عیون الحکمه و الانصاف و الانتصاف
الاشارات و التنبیهات
رسالة القضاء و القدر
رسالة فی الآلة الرصدیه
رسالة عرض قاطیغوریاس
رسالة المنطق بالشعر
رسالة فی نعوت المواضع الجدلیه
رسالة فی اختصار اقلیدس
رسالة فی مختصر النبض به زبان فارسی
رسالة فی الحدود
رسالة فی الاجرام السماویة
کتاب اقسام الحکمه
کتاب النهایه
کتاب عهد کتبه لنفسه
کتاب حیّ بن یقظان
کتاب فی انّ ابعاد الجسم ذاتیة له
کتاب خطب
کتاب عیون الحکمه
کتاب فی انّه لا یجوز ان یکون شیء واحد جوهریا و عرضیا
ـــــــــــــــــــــــــــــ
زاویه
اقلیدس
الارتماطیقی
علم هیئت
المجسطی
جامع البدایع
ـــــــــــــــــــــــــــــ
ابطال احکام النجوم
الاجرام العلویة واسباب البرق والرعد 
الادویة القلبیه
دفع المضار الکلیه عن الابدان الانسانیه
قولنج
سیاسة البدن وفضائل الشراب
تشریح الاعضا
الفصد
الاغذیه والادویه
دانشنامه علایی
نجات
اقسام العلوم
(۴)
المباحثات و نقش بهمنیار
یکی از آثار برجستة ابن سینا، کتاب «المباحثات» است. المباحثات در بردارندة شماری از پاسخ‌هایی است که وی به برخی از پرسش‌ها داده و شاگرد برجسته او «بهمنیار» که خود صاحب بسیاری از پرسش‌های دقیق این کتاب است، آنها را جمع‌آوری و منظم ساخته‌است. ابن سینا در این کتاب به پرسش‌های بسیاری از سوی بهمنیار و شاگرد دیگرش «ابومنصور زیله» پاسخ داده که به مسائل بنیادی و عمیق در حوزة فلسفه مربوط می‌شود. بهمنیار که در طرح این پرسش‌ها نقش عمده و اساسی داشته‌است، در کتاب خودش(التحصیل) به بررسی بسیاری از این مسائل پرداخته و دربارة آنها سخن گفته‌است. از بهمنیار شنیده شده که «زبان ابن سینا، نهان من است»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برهان «انسان معلق در فضا»
ابن‌سینا به برهان «انسان معلق در فضا» در کتاب شفا و برخی از تألیفات دیگرش اشاره کرده‌ که چکیده‌اش این است:
اگر انسانی از لحاظ جسم و عقل، سالم و کامل باشد و خیال کند اعضا و اندامش جدا از هم در فضا معلق گردیده‌است با این حال عقل سالم او بر وجود و هستی او گواهی می‌دهد. این دریافت مورد تمجید و استفاده حکمای بعد از او مانند ابوالبرکات و امام فخر رازی و برخی دیگر قرار گرفت.
يجب أن يتوهم الواحد منا كأنه خلق دفعةً وخلق كاملاً لكنه حجب بصره عن مشاهدة الخارجات وخلق يهوى في هواء أو خلاء هوياً لا يصدمه فيه قوام الهواء صدماً ما يحوج إلى أن يحس وفرق بين أعضائه فلم تتلاق ولم تتماس ثم يتأمل هل أنه يثبت وجود ذاته ولا يشكك في إثباته لذاته موجوداً ولا يثبت مع ذلك طرفاً من أعضائه ولا باطناً من أحشائه ولا قلباً ولا دماغاً ولا شيئاً من الأشياء من خارج بل كان يثبت ذاته ولا يثبت لها طولاً ولا عرضاً ولا عمقاً ولو أنه أمكنه في تلك الحالة أن يتخيل يداً أو عضواً آخر لم يتخيله جزء من ذاته ولا شرطاً في ذاته وأنت تعلم أن المثبت غير الذي لم يثبت والمقربه غير الذي لم يقربه فإذن للذات التي أثبت وجودها خاصية على أنها هو بعينه غير جسمه وأعضائه التي لم تثبت فإذن المثبت له سبيل إلى أن يثبته على وجود النفس شيئاً غير الجسم بل غير جسم وأنه عارف به مستشعر له وإن كان ذاهلاً عنه يحتاج إلى أن يقرع عصاه.
(۵)
از قول نویسنده‌ محترمی که «امتناعِ آرامش و افتادگی» از ویژگی‌هایش بود، نقل شده کسانی چون فارابی و ابن سینا، به بهترین وجه ثابت می‌کنند که ما نه بغرنج و پرسش می‌شناخته‌ایم و نه به اندیشیدن فلسفی راه یافته‌ایم...اینها هر پرسشی را هنوز از اندیشه یونانی نگرفته در پندار و یقین اسلامی، مسخ - یعنی ناپرسیدنی، دینی کرده‌اند. اساساً ما بر طبق زبان فارسی نمی‌توانیم به فلسفه دسترسی پیدا کنیم چون ریشه مفهومی زبان فارسی [فقط] در عرفان و اسطوره است!
آیا واقعاً ریشه مفهومی زبان فارسی در عرفان و اسطوره است؟ نخستین کتاب فارسی که در مورد ستاره‌شناسی و هندسه و حساب نوشته شده - التَّفهیم ابوریحان بیرونی - به‌زبان فارسی است. دانشنامهٔ علایی نوشتهٔ ابن سینا، مملو از اصطلاحات فلسفی و پزشکی، به زبان فارسی است. هدایة المتعلمین، نوشتهٔ اخوینی بخاری (اهل بخارا)، از نخستین کتاب‌های پزشکی به زبان فارسی است. مهم‌ترین اثر سید اسماعیل جرجانی (گرگانی) در پزشکی، ذخیره خوارزمشاهی نه زبان فارسی است.
منابع
فرهاد قابوسی، ملاحظاتی در مقایسه ی فلسفه ی شرقی و غربی / علم و فرهنگ اروپای معاصر وامدار فرهنگ اسلامی ایران است
ابن‌سینا، الشفا، به‌کوشش ابراهیم مدکور
ابن سینا، الشفا، السماع الطبیعی، تحقیق سعید زاید، با مقدمه ابراهیم مدکور
دامنه ابن سینا پژوهی به روایت کامران فانی
ابن سینا، الشفا، فن سماع طبیعی، ترجمه محمد علی فروغی
پور فندق بیهقی، تتمه صوان الـحکمه، بخش زندگی‌نامه خودنوشت و اضافات ابوعبید جوزجانی
ارسطو، سماع طبیعی، ترجمه لطفی
از آگوستین تا گالیله (سی،.کرومبی آ)، ترجمه احمد آرام
محمود شهابی، رهبر خرد
ابداعات ابن سینا در موسیقی، دکتر مهدی برکشلی
برهان شفا، شیخ الرئیس بوعلی سینا-ترجمه مهدی قوام صفری- انتشارات کتابخانه مرکزی-تهران
صفا، ذبیح‌الله، جشن‌نامه‌ی ابن سینا
مهدوی، یحیی، فهرست نسخه‌های مصنفات ابن سینا، تهران، ۱۳۳۳ ش
دایره المعارف مصاحب
سیدحسین نصر، سه حکیم مسلمان
نشریه: کتاب ماه علوم و فنون دی ۱۳۸۹ - شماره ۱۳۳
شوقي أبو خليل: الحضارة العربية الإسلامية
سعید نفیسی، پور سینا
أحمد فؤاد باشا: التراث العلمي للحضارة الإسلامية ومكانته في تاريخ العلم والحضار
غلامحسین ابراهیمی دینانی، سخن ابن سینا و بیان بهمنیار
حسین معصومی همدانی، ریاضیات در آثار ابن سینا  
جورج سارتن، شش بال علم، ترجمه احمد آرام
پیر روسو، تاریخ علوم، ترجمه حسن صفاری
المباحثات (گفتگوی ابن سینا با شاگردانش، بهمنیار، ابو منصور زیله و...)
نگاهی به سلوک علمی و پژوهشی ابن سینا در کتاب المباحثات - سیّد محمود یوسف ثانی
ابن سینا، بزرگترین حکما و اطبای ایران / محمدعلی فروغی
حافظ مهر، 1385،شماره 35

Avempace, Projectile Motion and Impetus, Journal Franco, Abel b.of the history of Ideas Inc. 2004.
Gutas, D. (1988) Avicenna and the Aristotelian Tradition, Introduction to Reading Avicenna’s Philo­sophical Works, Leiden: Brill.
Ch. I. Beckwith, „Warriors of the Cloisters, The Central Asian Origins of Science in the Medieval World”, PrincetonUniversity Press, Princeton and Oxford, 2012.
Seyyed Hossein Nasr (December 2003), The achievements of IBN SINA in the field of science and his contributions to its philosophy
Sayili, Aydin, Ibn Sina and Buridan on the motion of the projectile: Dogumunun bininci yili armagani , Ankara, 1984.
Диноршоев М. Натурфилософия Ибн-Сины. — Душанбе, 1985
Grant, Edward, A History of Natural Philosophy, CambridgeUniversi


 

همنشین بهار 
 

برای ارسال این مطلب به فیس‌بوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook