تاریخِ جهان از ماموت تا فیسبوک21
قارقارِ غازها؛ کاپیتول را نجات داد
در بخش پیش ضمن اشاره به سِلتها یا کِلتها؛ گفتم که آنان گرچه فاقد تمدن نبوده و قوانینی داشتهاند اما زبان نوشتاری نداشتند و در زمینه کاربرد زبان و اصول نسبت به رومیان و یونانیان عقبتر بودند. سِلتها The Celtsگروهی از قبایل قدیم بودند که لهجه هند و اروپایی داشتند و نخستین بار در هزاره دوم پیش از میلاد در جنوب غربی آلمان و شمال فرانسه یافت شدند.
در این بخش؛ از وقایع اتفاقیه بین ۴۰۰ تا ۳۰۰ پیش از میلاد، مرگ سقراط و فراز و فرود اسکندر مقدونی را برجسته کرده و از برخی رویدادها مانند شورش و اعتراض مردم تبای (تبس یونان) Thebes علیه اسپارتیها و بکارگیری کمانهای پولادی و استفاده از فیل در جنگهای آن دوران گذر کردهام. به تمدن چاوین، و جنگهای آتن و اسپارت هم در قسمتهای گذشته اشاره داشتهام.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مرگ سقراط
سقراط Σωκράτης فیلسوف بزرگ یونانی ۴۶۹ پیش از میلاد در آتن بهدنیا آمد. اگرچه قیافهای نداشت و بد ریخت مینمود اما در صفا و زیبایی درونش حتی دشمنان او تردید نداشتند و شجاعت و ایستادگیش را در برابر شدائد روزگار میستودند. شعار سقراط خودت را بشناس بود.
او جوانان و متفکران را دور خود جمع میکرد و از آنان میخواست تا سخنان و کلمات خود را تحت تعریف دربیاورند. همشهریان آتنیاش را تشویق میکرد تا خدایانشان، ارزشهایشان و خودشان را مورد پرسش و ارزیابی قرار دهند. تا میدید که مردم به سهولت راجع به عدالت گفتگو میکنند، به آرامی میپرسید که آن چیست؟ این شرافت، فضیلت، اخلاق و وطندوستی که از آن سخن میگویید؛ چیست؟ تعریف کنید. آنرا بشناسید.
سقراط مدعی حکمت نبود، تنها میگفت که با شور و شوق به دنبال آن میرود. مبدا فلسفهٔ او همانا اعتراف به جهل خویشتن بود، آنچنان که میگفت: «دانم که ندانم».
...
هرچند پیش از سقراط نیز فیلسوفان و متفکّران بزرگی چون فیثاغورث، هراکلیتوس و پارمنیدس وجود داشتهاند؛ امّا اندیشهٔ آنان بیشتر بروننگرانه و متوجّه اشیاء طبیعی بود. سقراط امّا مبلّغ تعریف کلّیات، و بویژه وارد کردن اخلاق به فلسفه و توجّه به خویشتن انسان بود.
...
در سال ۳۹۹ پیش از میلاد، سقراط در حضور یک هیأت به اصطلاح منصفه به اعدام محکوم شد. جرمش چه بود؟ گفتند به خدایان بیاعتقاد است و جوانان را از راه به درمیکند. افلاطون و خیلی های دیگر در جلسهٔ دادگاه حضور داشتند.
بر اساس آنچه افلاطون در رسالهٔ آپولوژی απολογία نوشته است؛ در ابتدا اتهام سقراط به او فهمانده میشود و سپس سقراط در مقام دفاع از خود برمیآید. او منکر آن است که جوانان را فاسد کرده باشد. سقراط شرح میدهد که نه تنها عموم مردم بلکه معبد دلفی او را داناترین افراد بشر دانسته، در حالی که تنها علمی که او دارد؛ علم به جهل خویشتن و ناچیزی علم بشر در برابر علم خداوندیست. سقراط میگوید که او منکر خدایان آتن است چون به خدایی یگانه باور دارد. او تعلیم فلسفه را وظیفهای خود میداند و اطاعت خدا را بر اطاعت مردم ترجیح میدهد.
...
پس از پایان این خطابه، قضات حکم به سرکشیدن جام زهر صادر میکنند، و سقراط خطابهای نهایی ایراد میکند که در آن بیش از پیش، از اعتقادش به زندگی پس از مرگ سخن میگوید.
در نهایت، در حالی که شاگردانش پیشنهاد فرار به او میدهند، مرگ را به فرار ترجیح میدهد.
سقراط میگفت در عالم سیاست هیچ آدم درستکاری نمیتواند مدّت مدیدی پایدار بماند. وی دو مورد را ذکر میکند که در آنها چارهای جز دخالت در سیاست نداشتهاست: مسئلهٔ دموکراسی در آتن و مخالفت با سیتن جبّار. (در مورد سی جبار در بخش شانزدهم تاریخ جهان از ماموت تا فیسبوک توضیح دادهام)
...
سقراط پس از صدور حکم مرگ رو به قضات گفت:
«اگر میاندیشید که با کشتن من میتوانید کسی را از نکوهش زندگی زیانآورتان بازدارید، سخت در اشتباهید. آسانترین و شریفترین راه، از پای درآوردن دیگران نیست؛ بلکه بهتر ساختن خویشتن است.»
بعد رو به شاگردانش کرد و گفت: «وقت رفتن فرارسیدهاست و ما هر یک به راه خود میرویم؛ من به راه مرگ و شما به راه زندگی. کدامیک بهتر است، فقط خدا میداند.»
گروهی از شاگردان وی راه فرار را به او پیشنهاد کردند اما سقراط نپذیرفت.
آخرین سخن او به یکی از شاگردانش (کریتو) این بود که «ای کریتو ما باید خروسی به آسکلپیوس بدهیم؛ ادای دِین را فراموش نکنید.»
"Crito, we owe a cock to Asclepius. Do pay it. Don't forget."
آسکِلِپیوس Ἀσκληπιός، ایزدگونه پزشکی و درمان در اساطیر یونان باستان بود.
مردم یونان قدیم چون از بیماری شفا مییافتند، خروسی نذر آسکلپیوس میکردند؛ و سقراط میخواست بگوید که از تب زندگی شفا یافتهاست.
کاسه زهر را سر کشید و لحظهای بعد تکانی خورد و چشمهایش بیحرکت ماند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
قارقار غازها کاپیتول را نجات داد
تپه کاپیتول Monte Capitolino یکی از هفت تپّه رُم است. این مکان در روم باستان، مکانی مذهبی و سیاسی بود و معادل آکروپولیس در یونان باستان به شمار میرفت.
در سال ٣٩٠ قبل از میلاد، شبی که لشکریانِ قبایل گُل (سِلتها) به شهر رم وارد شده، بسمت ارگ کاپیتول پیش میرفتند، قارقار دسته ای غاز، که وقف ژونون، ایزدبانوی باران، بودند، سبب شد که مدافعان ارگ بیدار شوند و به دفاع برخیزند و مهاجمان را پس برانند. بدین سان ارگ کاپیتول نجات یافت و جمله ی «قارقار غازها کاپیتول را نجات داد» ضرب المثل شد.
مارکس در کتاب «هیجدهم برومر لوئی بناپارت» به این داستان اشاره کرده و میگوید: مردمی که در دوره های خمودی به آسانی اجازه میدهند تا پر سروصداترین هوچی ها ترس درونیِ آن ها را فرونشانند شاید سرانجام قانع شوند که آن روزگار دیگر به سر رسیده است که میشد با قارقار یک گله غاز کاپیتول را نجات داد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اسکندر و دیوژن حکیم
«الکساندروس هو مگاس» معروف به اسکندر کبیرἈλἑξανδρος ὁ Μἑγας پادشاه مقدونیهٔ باستان بود. او در سال ۳۵۶ ق م بدنیا آمد و تا سن ۱۶ سالگی تحت تعلیم ارسطو قرار داشت. اسکندر توانست تا پیش از رسیدن به سن سی سالگی یکی از بزرگترین امپراتوریهای دنیای باستان را شکل دهد که از دریای یونان تا هیمالیا گسترده بود. در جنگها شکستناپذیر مینمود و گفته شده هرگز شکست نخورد.
در سال ۳۳۴ پیش از میلاد؛ به آسیای صغیر که تحت کنترل هخامنشیان قرار داشت هجوم برد و سلسله نبردهایی را به راه انداخت که ده سال به درازا انجامیدند.
(آسیای صغیر شبهجزیرهای بود که امروزه به آن آناتولی نیز گفته میشود)
...
اسکندر اقتدار ایران در منطقه را در هم شکست و داریوش سوم، شاهنشاه ایران، را به زیر کشید و سرتاسر شاهنشاهی ایران را تسخیر کرد.
به هند نیز حمله کرد اما بنا بر تقاضای سپاهیانش مجبور شد ناکام بازگردد. در نظر داشت تا رشته نبردهایی را ترتیب دهد که با هجوم به عربستان آغاز میشد اما پیش از عملیکردن این رشته نبردها درگذشت.
...
پس از مرگ اسکندر، وقوع جنگ داخلی میان بازماندگانش منجر به ازهمگسیختگی امپراتوری پهناور او و ظهور حکومتهایی شد که در آغاز توسط سرداران و وارثانش، اداره میشدند.
برای مثال؛ دودمان بطلمیوسی Δυναστεία των Πτολεμαίων ، دودمانی یونانینژاد که از ۳۰۵ تا ۳۰ پیش از میلاد نزدیک به سیصد سال بر مصر باستان فرمان راندند. این دودمان به دست یکی از سرداران اسکندر و پس از مرگ وی پایهگذاری شد. مصریان اینان را به عنوان فرعون پذیرفتند.
...
اسکندر بیست شهر جدید بنیان گذاشت که نام اسکندر را بر خود داشتند و مشهورترینشان اسکندریه در مصر است. با اسکاندادن مهاجران یونانی در جای جای متصرفات خود و به تبع آن با اشاعهٔ فرهنگ یونانی در شرق باعث پدیدآمدن تمدن هلنیستی نوینی شد.
...
اسکندر در فولکلور یونان امروزی بیش از هر شخصیت باستانی دیگر، به نحو بارزی برجستهاست.
در ادبیات فارسی میانه (پیش از اسلام) از اسکندر با لقب «گُجَستَک» به معنی «ملعون» یاد شده و متهم به ویران کردن معابد و سوزاندن متون مقدس زرتشتیان است. در ایران پس از اسلام تحت تأثیر مثنوی اسکندرنامه اثر نظامی گنجوی، چهرهای خوشبینانهتر از اسکندر شکل میگیرد. اسکندرنامهٔ وی را در خط شاهان مشروع ایران جای میدهد و از او چهرهای اسطورهای ترسیم میکند که در طلب آب حیات دورادور جهان را جست. بعدها نویسندگان ایرانی اسکندر را به فلسفه مربوط میسازند و او را همنشین اشخاصی چون سقراط و افلاطون و ارسطو در جستجوی جاودانگی به تصویر میکشند.
گفته شده اسکندر روزی به دیدار دیوژن حکیم رفت. وقتی اسکندر به دیوژن گفت که «هرچه میخواهی از من بخواه» دیوژن فیلسوف با لحن تحقیرکنندهای از اسکندر خواست که اندکی کنار برود و جلو نور خورشید را نگیرد.
گویند دیوژن وسط روز چراغ بدست میگرفت و به دنبال انسان میگشت. مولوی هم وصف حال او را کردهاست
دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست
400 ▶️ 300 BCE
400 BCE
Chavin culture
The Chavin people, who lived in the Andean highlands of Peru, were flourishing at this time. They domesticated the llama and made pottery vessels of jaguars, monkeys, and other animals.
"The hour of departure has arrived, and we go our ways."
Socrates, on learning of his death sentence.
399 BCE
Death by hemlock
The Greek philosopher Socrates was sentenced to death by swallowing poisonous hemlock. He had been found guilty of corrupting young Athenians with his ideas - a charge brought by his political enemies.
390 BCE
Goose alarm
Cackling geese sounded the alarm when an army of Gauls (Celts) tried to seize the Capitoline Hill in Rome. The geese woke the guards, but the warning came too late to save the rest of the city, which was sacked.
378 BCE
Coup in Thebes
Led by their general, Epaminondas, the The bans drove a Spartan garrison out of their city. Thebes now became the most powerful Greek city-state. It headed a Greek uprising against Alexander the Great, who destroyed the city in 335 BCE.
350 BCE
Crossbows
Handheld crossbows came into use in China. The ancient Greeks also had a type of crossbow called a gastraphetes. Crossbows were used in warfare for hundreds of years.
305 BCE
Pharaoh Ptolemy
Ptolemy, one of Alexander the Great's Macedonian generals, made himself pharaoh, founding the last dynasty to rule Egypt. He began work on building the lighthouse at Alexandria, one of the Seven Wonders of the ancient world.
305 BCE
War elephants
Chandragupta Maurya, founder of the Mauryan dynasty of north India, gave 500 war elephants to Seleucus, another of Alexander's generals, in exchange for most of Afghanistan. Seleucus used them in his wars against his rivals.
Classic game
Knucklebones was a very popular game among both Greek men and women (who played it separately from the men, as they were not allowed to mix). It was similar to jacks but the pieces were animal bones.
356-323 BCE
ALEXANDER THE GREAT
One of the finest generals in history, Alexander became king of Macedon, in northern Greece, aged 20 after his father Philip II was murdered in 336 BCE. Alexander fulfilled Philip's plan to invade Persia. In eight years Alexander created an empire that stretched from Greece to northern India. When he died, aged 32, his warring generals carved up his empire among themselves.
Legendary hero
Alexander's military exploits made him a legend in his own lifetime. He founded and named many cities after himself, including Alexandria in Egypt, and believed he was a god. However, he died before producing an heir (his son was born after his death)
Battle of Issus
This Roman mosaic shows Alexander at the Battle of Issus (333 BCE), where he defeated his rival Darius III for the first time. He is riding his favourite warhorse, Bucephalus, whose name meant "ox head". By 330 BCE, Alexander had conquered all of the Persian Empire.
KEY DATES
334 BCE Alexander invaded Asia at the head of an army of 37,000 men.
332 BCE Alexander conquered Egypt and ma himself pharaoh.
331 BCE He returned to Persia, defeated King Darus and destroyed Persepolis.
326 BCE After reaching northwest India, his men refused to go any further east.
323 BCE Alexander died suddenly in Babylon after drinking with his companions.
History Year by Year/Peter Chrisp, Joe Fullman, Susan Kennedy
در همین زمینه
...
...
برای ارسال این مطلب به فیسبوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook