چهارشنبه ۲۱ آذر ۱۴۰۳ / Wednesday 11th December 2024

 

 

مجتمع نظامی صنعتی و تله توسیدید
Thucydides Trap 

...
 
جنگ فاجعه‌بار‌ترین و احمقانه‌ترین اشتباه بشریت است و تحریک عمدی جنگ، جنایت علیه همه بشریت (آیزنهاور)
این بحث ضمن اشاره به آخرین سخنرانی آیزنهاور در ۱۷ ژانویه ۱۹۶۱، به مجتمع نظامی صنعتی Military–industrial complex می‌پردازد و توضیح کوتاهی هم در مورد «تله توسیدید» Thucydides Trap می‌دهد.
 
مجتمع نظامی صنعتی(MIC) نوعی «مثلث آهنی» و مفهومی است که عموماً برای اشاره به روابط سیاسی و پولی بین قانونگذاران، نیروهای مسلح، و پایگاه نظامی صنعتی به کار می‌رود که از آن‌ها حمایت می‌کند. توسیدید، تاریخ‌نگار یونانی که وقایع جنگ بین آتن و اسپارت را نوشته، معتقد بود زمانیکه قدرتی در حال ظهور، قدرت موجود را به چالش می­‌کشد و برای هم چنگ و دندان نشان می‌دهند، باید در انتظار تله، دردسرهای بزرگ و حوادث پیش‌بینی نشده بود.

تله توسیدید استعاره‌ای است درباره خطرات یک قدرتِ در حال ظهور برای رقبای در صحنه. در قرن پنجم پیش از میلاد، با تصاعد تنش بین آتن رو به صعود و اسپارت که می‌خواست نقش برجسته خود را در جهان حفظ کند، آن دو محکوم به جنگیدن با یکدیگر شدند. مثال دیگر آلمان یک قرن پیش است که با انگلستان درافتاد. در ابتدای قرن بیستم، انگلستان بزرگ‌ترین نیروی دریایی جهان را در اختیار داشت.
ویلهلم دوم Wilhelm II (آخرین امپراتور آلمان و پادشاه پروس) به توسعهٔ نیروی دریایی آلمان، پرداخت تا با ناوگانی معادل با دوسوم وسعت نیروی دریایی انگلستان رقابت کند. در واکنش به این اقدام، با تلاش ادوارد هفتم نیروی دریایی پادشاهی بریتانیا به مقابله به مثل پرداخت. این رویارویی عاقبت به جنگ کشیده شد و آنها به دام توسیدید افتادند. درگیری بین ادوارد هفتم و ویلهم دوم قابل تصور نبود.
درواقع چیزی به نام دام توسیدید وجود ندارد، اما وقتی اصحاب قدرت برای هم شاخ و شانه می‌کشند، چنین تله‌ای برای خود کار می‌گذارند. گراهام الیسون Graham Allison، استراتژیست‌ هاروارد این استعاره را در مورد چین و آمریکا به کار می‌برَد، اما در شرایط سفیده تخم مرغی و نا متعین کنونی می‌توان آن را به کشاکش ایران و سعودی هم تسّری داد، بویژه که هیزم بیار معرکه، ترامپ کاسبکار و تاجرپیشه و جنگ افروز است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
آیزنهاور از سال ۱۹۵۳ تا ۱۹۶۱ به عنوان سی و چهارمین رئیس جمهور ایالات متحده آمریکا مصدر کار بود. وی در پایان دوره ریاست جمهوری‌اش، چهار روز پیش از آن که جان اف کندی قدرت را به دست گیرد، در یک پیام تلویزیونی گفت: در ایالات متحده، نهادهای غول آسای نظامی صنعتی یک تجربه جدید است و باید برای مقابله با نفوذ بیش از حد لابی آن(لابی نظامی صنعتی) چاره‌ای اندیشید.
وی اخطار کرد که یک مجموعه نظامی وسیع و یک صنعت بزرگ تسلیحاتی به شکل یک نیروی مخفی در سیاست آمریکا بوجود آمده‌ و آمریکائیان نمی‌بایست از درک عواقب آن غافل بمانند. 
آیزنهاور گفت: ما مجبور به ایجاد یک صنعت تسلیحاتی دائمی در ابعاد عظیم شده‌ایم. همزمانی ایجاد یک ساختار نظامی عظیم و صنایع بزرگ تسلیحاتی تجربه‌ای جدید در آمریکا است. ما متوجه نیاز ضروری برای این توسعه هستیم، اما در عین حال نباید از درک نتایج دهشتناک آن غافل شویم. باید در برابر به دست آوردن نفوذ بیجا، خواسته یا ناخواسته، توسط مجتمع نظامی صنعتی موضع بگیریم. درواقع پتانسیل برای افزایش فاجعه بار قدرت نابجا وجود دارد و ادامه هم خواهد داشت... 
باید در مقابل اعمال نفوذ مجتمع‌های نظامی صنعتی هوشیار باشیم. قدرتی که پتانسیل ایجاد فجایع مصیبت بار را دارد و خواهد داشت. 
هرگز نباید اجازه دهیم که تأثیرات این ائتلاف، آزادی و فرایندهای دموکراتیک ما را به خطر افکند. آیزنهاور در ادامه چنین گفت: 
تنها شهروندان آگاه و هوشیار می‌توانند ماشین نظامی- صنعتی را ملزم به اتخاذ اهداف و روشهای صلح‌آمیز کنند به طوریکه امکان شکوفایی توأمان امنیت و آزادی وجود داشته باشد... 
وی تصریح کرد که اتحاد سران با صاحبان صنایع نظامی، سیاست کشورها را تحت تاثیر قرار خواهد داد. 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
 
کمی بعد از هشدار آیزنهاور، دولت ایالات متحده با اعمال نفوذ لابی نظامی صنعتی، به جنگ ویتنام کشیده شد و ماه عسل کمپانی‌های تسلیحاتی سر رسید و تولید جنگ‌افزارها، ازجمله بمب‌افکن‌های جدید در دستور کار قرار گرفت. 
ورود آمریکا در دوره دمکرات‌ها به جنگ ویتنام، و اینکه بیل کلینتون، بودجه نظامی سال ۲۰۰۱ ایالات متحده را بطور سرسام‌آوری افزایش داد، نشان می‌دهد که دموکراتها هم با مجتمع صنعتی نظامی مشکلی ندارند. جمهوریخواهان که جای خود دارد. 
پیوندهای جرج دبلیو بوش با مجتمع نظامی صنعتی به اندازه کافی گویا هست. دیدیم بوش امثال دونالد رامسفلد را هم به خدمت گرفت و یکسره وزارت دفاع را در اختیار نمایندگان کمپانی‌های تسلیحاتی و شیمیایی قرار داد و عملاً به کمپانی‌های تسلیحاتی مانند لاکهید مارتین و نورتروپ گرومن، همچنین غول‌های شیمیایی- دارویی الی لیلی، مونسانتو و کمپانی دوپونت میدان داد. 
شواهد دیگر هم نشان می‌دهد که دولت واقعی در ایالات متحده، درواقع مجتمع صنعتی نظامی است.
بودجه پنتاگون در آغاز دولت جیمی کارتر، حدود ۱۱۶ میلیارد دلار بود و در سال ۱۹۸۱ نزدک به ۱۷۶ میلیارد دلار رسید. بعد از کارتر هم افراطی‌ترین محافل نظامی‌گرای ایالات متحده به قدرت رسیدند. جرج دبلیو بوش و ریگان برآمده از همین محافل بودند. ریگان «جنگ ستارگان» را سال ۱۹۸۳ عَلم کرد و دو سال بعد، بودجه پنتاگون به حدود ۴۳۰ میلیارد دلار رسید. بعبارت دیگر مجتمع صنعتی نظامی میخ خود را کوبید. سلطه‌ای که تا همین الآن ادامه دارد و دولت پنهان آن را پیش می‌برَد. 
دولت پنهان Deep state فارغ از اینکه کدام حزب در کشور مصدر کار باشد، بر سیاست گذاری عمومی، اعمال نفوذ و کنترل دارد.
...
هم‌اکنون در دولت ترامپ، جنگ‌افروزانی چون «مک‌مستر» McMaster ، همو که در جنگهای عراق و افغانستان نقش بالایی داشت، روضه مجتمع صنعتی نظامی را می‌خوانند. مک‌مستر در کتابش Dereliction of Duty (سستی در انجام وظیفه=انحراف وظیفه) تصریح می‌کند ازجمله دلائل شکست آمریکا در ویتنام این بود که فرماندهان ارتش از همه قدرت و سلاحهای بازدارنده، در ویتنام استفاده نکردند. به قول مریدانش باید ضرورت به کارگیری آن سلاحها را به مقامات گوشزد می‌کردند 
مک‌مستر با انتقاد شدید از مقامات عالی رتبه نظامی آن دوران می‌گوید آنها به اندازهٔ کافی وزیر دفاع رابرت مک‌نامارا و رئیس‌جمهور ایالات متحده آمریکا جانسون را در خصوص استراتژیشان در ویتنام به چالش نکشیدند. آن‌ها شکست خوردند چون از همه توان نظامی خود استفاده نکردند. 
... 
شاهد دیگر 
در سفر ترامپ به عربستان سعودی، درواقع این مجتمع نظامی صنعتی بود که در ریاض رقص شمشیر کرد و با بالا و پایین پریدنش از شیوخ فاسد عرب ۳۵۰ میلیارد دلار امضا گرفت که ۱۱۰ میلیارد آن برای خرید سلاح بود. 
اگر جغدهای جنگ و امثال مک کین و جولیانی و جان بولتون و...بلبل‌زبانی می‌کنند، به خاطر این است که دولت پنهان و مجتمع صنعتی نظامی پشت آنهاست.
... 
در شرایطی که توازن قوا در دنیا بهم ریخته، عقل به تبعید رفته و ابتذال به میدان آمده‌است،‌ مجتمع صنعتی نظامی و کمپانی‌های تسلیحاتی در فکر تله هستند. تله‌هایی که از روزگار «توسیدید» به این سو، ستمدیدگان را به دام انداخته‌است.
...
جدا از آنچه در میهن ستمدیده و شیخ‌گزیده ما می‌گذرد که خود داستانی است پُر آب چشم، ما با دام‌های جدید و با «تله توسیدید» تازه‌ای روبرو هستیم. دامی که با آنچه در جنگ‌های پلوپونزی بین آتن و اسپارت جریان داشت یا بعدها کسینجر و برژینسکی در مورد قدرت‌گیری چین و...می‌گفتند، تفاوت اساسی دارد. 
در بستری که قاتلان زندانیان سیاسی با عملکرد خویش هموار کرده‌اند، امثال مک‌مستر و تُرکی الفیصل و نتان یاهو، مدت‌هاست تله توسیدید را کار گذاشته‌اند. اینکه دار و دسته ترامپ، علی‌رغم همه هارت‌و‌پورت‌ها، ورجی ورجی کردن با شمشیر، فروش سلاح و دوشیدن شیوخ فاسد عرب، واقعاً پیه جنگ و پیامدهای نه چندان معلوم آن را به خود می‌‌مالند یا نه، موضوعی دیگر است. 
من از مُفصّل این قصه مُجملی گفتم  - تو خود حدیث مُفصّل بخوان از این مُجمل 

پانویس
جنگ اسپارت و آتن 
اسپارت، در منتهای جنوبی شبه‌جزیرهٔ موره در یونان واقع شده بود. میان اسپارت و آتن از دیرباز جنگ ادامه داشت. کُشت و کشتاری که به تمام صفحات یونانی‌نشین آن روزگار، یعنی از سواحل آسیای صغیر و تراکیه (ترکیه) گرفته تا قبرس و ایتالیا و... سرایت کرد و نتایج مصیبت بار آن به تخریب آتن و انحطاط تمدن آن انجامید. اشاره من به جنگ پلوپونزوس Peloponnesian War است که در فاصلهٔ سال‌های ۴۳۱ تا ۴۰۴ قبل ازمیلاد میان اسپارت و آتن ادامه داشت. عاقبت آتن وادار شد کلیه شرایط مهاجمان اسپارتی و متحدین آنها را بپذیرد. از جمله، حصارهای خود را ویران کند، دموکراسی نیم‌بندی را که داشت کنار بگذارد و برای بازگرداندن اولیگارشهای تبعید شده (نخبگان خواهان قدرت) اقدام نماید. اولیگارش‌های تبعید شده بازگشتند و برای آتن یک شورای سی نفری تشکیل دادند که نقطه شروع حکومت جباران سی گانه Thirty Tyrants و انحطاط آتن بود. سقراط و افلاطون در مورد این تشنگان قدرت اشاراتی کرده‌ و به عملکردشان معترض بودند که شرح آن موضوع این بحث نیست. جباران سی گانه گروهی از بهترین آتنینان را به‌قتل رساندند. 
در جهان هر چیز چیزی جذب کرد 
گرم گرمی را کشید و سرد سرد 
قسم باطل باطلان را می‌کشند
باقیان از باقیان هم سرخوشند
در بحث تاریخ جهان از ماموت تا فیسبوک – قسمت شانزدهم (جباران سی گانه و انحطاط آتن Thirty Tyrants)، به جنگهای پولونزی بین اسپارت و آتن اشاره نموده‌ام. 
ـــــــــــــــــــــ
آیزنهاور گرچه زمانی گفته بود: 
War is mankind’s most tragic and stupid folly; to seek or advise its deliberate provocation is a black crime against all men.
«جنگ فاجعه بار‌ترین و احمقانه‌ترین اشتباه بشریت است و تحریک عمدی جنگ، جنایت علیه همه بشریت است.» اما خودش با مجتمع نظامی صنعتی پیوند داشت و مسؤولیتش در به قدرت رسیدن دیکتاتوری‌های سرکوبگر در ایران و گواتمالا تردید برنمی‌دارد، با این حال هشدار وی قابل تأمل بوده و هست. اینکه انگیزه‌اش از بیان این مسأله مهم، جنگ تبلیغاتی علیه دولت نوخاسته جان اف کندی بوده یا نه، از اهمیت موضوع نمی‌کاهد.
ـــــــــــــــــــــ
بخشی از سخنان آیزنهاور درباره سلطه مجتمع نظامی صنعتی که هنوز نیز مانند دهه ۱۹۶۰ اهمیت دارد.
We have been compelled to create a permanent armaments industry of vast proportions...
Now this conjunction of an immense military establishment and a large arms industry is new in the American experience. The total influence -- economic, political, even spiritual -- is felt in every city, every Statehouse, every office of the Federal government. We recognize the imperative need for this development. Yet, we must not fail to comprehend its grave implications...
We must guard against the acquisition of unwarranted influence, whether sought or unsought, by the military-industrial complex.
The potential for the disastrous rise of misplaced power exists and will persist...
ـــــــــــــــــــــ
بخشی از سخنان آیزنهاور

سایت همنشین بهار 

برای ارسال این مطلب به فیس‌بوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook