چهارشنبه ۷ آذر ۱۴۰۳ / Wednesday 27th November 2024

 

 

ما نمانیم و عکس ما ماند
گردش روزگار بر عکس است (۶)

501

502

503

504

505

506

507

508

509

510

511

512

513

514

515

516

517

 

518

519

520

521

522

523

524

525

526

527

528

529

530

531

532

533

 

534

535

535

536

537

538

539

540

541

542

543

544

545

546

547

548

549

550

551

552

553

554

555

 

556

557

558

559

560

امیرمختار کریم‌پور شیرازی؛ مهر ماه سال ۱۳۳۲ دستگیر و ۲۴ اسفند همان سال، بر اثر سوختگی، در بیمارستان ارتش درگذشت. برخلاف آنچه گفته شده، اشرف پهلوی نقشی در مرگ وی نداشت. همچنین ادعای خودکشی وی واقعیت ندارد. او روزنامه‌ای به نام «شورش» منتشر می‌کرد که مشابه روزنامهٔ «مرد امروز» محمد مسعود، به دربار گوشه می‌زد. گرچه گفته می‌شود دکتر مصدق به کریمپور علاقه داشت اما دولت او، ۲۶ مرداد سال ۳۲ دستور توقیف شورش را داد.
با کریمپور در زندان بدرفتاری می‌شد و اذیتش می‌کردند اما کسی او را آتش نزده‌است! از نامه‌ای صحبت می‌شود که گویا از طرف حکومت به او نوشته شده: «ای مدیر روزنامه شورش! بدان و آگاه باش که اگر دست از مبارزه با اشرف پهلوی برنداری، عاقبت وخیمی در پیش داری، دیدی که چگونه محمد مسعود می‌خواست علیه ما مبارزه کند، به حیات او خاتمه دادیم، اگر دست از مبارزه با ما برنداری در همین روزها منتظر سرنوشت مسعود باش»!
می‌دانیم که در قتل محمد مسعود حزب توده نقش داشت. بهمین دلیل نامه مزبور نمی‌تواند از سوی دولت بوده باشد! اینکه «تمام بدنش را با سیگار سوزاندند. سیخ داغ بر بدنش کشیدند…» واقعی نیست… گویا کریم‌پور پیراهن خود را درآورده و نفت بخاری را [که معلوم نیست چگونه در دسترس او بوده] به آن می‌زند، تا وقتی نگهبان در را باز ‌کند بسوی او پرت کند و پا به فرار بگذارد ولی موفق نمی‌شود و آتش دامن خودش را می‌گیرد. به روایت حکومتیان، وقت گریز، مأمورین به طرف او شلیک می‌کنند اما اصابت نمی‌کند و وی درحالیکه لباس و قسمتی از بدنش سوخته بود حدود ۲۰۰ متر آنطرف‌تر گیر می‌افتد. کریمپور را جهت مداوا به بیمارستان شماره یک ارتش می‌برند. به نظر دکتر میرحقانی پزشک قانونی وقت که از او معاینه کرده بود: «کریمپور علاوه بر کهنه‌ آغشته به نفت، قسمتی از لباسهای خودش را نیز به نفت آلوده کرده بود و در نتیجه قسمت زیادی از بدنش سوخته است»...

561

562 

 

 563

564

565

566

کافه داش آقا» مهمترین مرکز روشنفکری مشهد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«داش آقا» (میرعلی‌اکبر تبریزیان) دهه سی در تیم نصیربیگ مشهد، در خیابان ارگ، کوچه سینما ایران، کافه‌ای داشت که پاتوق مصدقی‌ها و امثال دکتر علی شریعتی بود. شاعران خراسانی از جمله مهدی اخوان ثالث، نعمت میرزازاده (خالق سُحوری)، عماد خراسانی، محمد قهرمان، فریدون مژده، جعفر محدث و غلامرضا قدسی... به آنجا رفت و آمد داشتند. کافه داش‌ آقا، در حرکت‌های روشنفکری مشهد در دهه سی و چهل، تاثیر به‌سزایی داشته‌است.
داش آقا اهل زورخانه نبود اما بقول رفقای شوخ طبعش «خَرزور» بود. می‌گفتند در جوانی می‌توانست درشکه چند اسبه را از جای خود حرکت دهد. اهل طنز و شعر هم بود و شعر «مطبخ» او را خیلی‌ها بر بودند. از دکتر شفیعی کدکنی نقل شده «کافه داش آقا مهمترین مرکز روشنفکری مشهد بود. هرکس اندکی چیزی سرش می‌شد به این کافه رفت و آمد داشت. نمی‌توان از ادب و اندیشه در مشهدِ آن سالها سخن گفت و داش آقا را به یاد نیاورد.»
داش آقا، سال ۱۳۶۲ در مشهد درگذشت.
 
567
 568
 
569
 
570

571

 

572

573

574

575

576

577

578

579

580

581

582

583

584

585

586

587

588

589 

590

 

591

592

593

«فراکسیون ارتش سرخ» (RAF) - «گروه بادر ماینهوف»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اواخر دهه ۱۹۶۰ و اوایل دهه ۱۹۷۰، اروپا با حرکت‌های اعتراضی دانشجویان روبرو شد. نقطه شروع این جریان، حمایت از جنبش‌های آزادیبخش در کشورهایی چون الجزایر و ویتنام و...بود. در پیامد حضور‌ نظامی اروپای غربی و آمریکا در ویتنام و کُشت و کشتار مردم ستمدیده، این حرکات به جنبش گسترده‌ علیه جنگ تبدیل شد و ذکر و فکر عموم روشنفکران، مقولاتی چون استعمار و مبارزه ضدامپریالیستی بود. بسیاری از معترضین معتقد بودند باید رهبری انقلاب را از حوزه کارگران که «بورژوا زده» شده‌اند خارج کرد و به روشنفکران سپرد. تز موتور کوچک (نخبگان روشنفکر) که باید موتور بزرگ (مردم) را به حرکت درآورد از همین‌جا مطرح شد. در آلمان تعدادی از جوانان، سازمانی به نام «فراکسیون ارتش سرخ» (RAF) ایجاد کردند که در سال‌های ۱۹۷۲ و ۱۹۷۳ خیلی فعال بود و با نام «گروه بادر ماینهوف» بر سر زبانها افتادند.
«ترور»، آدم‌‌ربایی و بمب‌گذاری‌های فراکسیون ارتش سرخ، اخبار روز آلمان بود. قتل «هانس مارتین اشلایر»، رئیس اتحادیه کارفرمایان آلمان، ربودن هواپیمای «لندس‌هوت» متعلق به لوفت‌هانزا، بمب‌گذاری در یک فروشگاه در فرانکفورت، آتش زدن ساختمان انتشاراتی آکسل شپرینگر، که روزنامه «بیلد» را منتشر می‌کرد، در هامبورگ و از این قبیل...
اواسط دهه ۱۹۷۰ اعضای این گروه دستگیر شدند و به صورت مشکوکی در زندان «خودکشی» کردند. عقبه گروه مزبور تا دهه ۱۹۹۰ ادامه داشت اما در نهایت سرکوب شدند.

594

 

595

 

596

 

597

 

598

599

سربداران، جان سپاران
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
• سال ۱۳۵۵ شماری از دانشجویان ایرانی که جهت ادامه تحصیل عمدتاً در آمریکا درس می‌خواندند، (ازجمله نابغه ریاضی، سیامک زعیم دانش‌آموخته ممتاز دانشگاه برکلی و…) علیه رژیم شاه متشکل شده، نشریه‌ای به نام «حقیقت» منتشر کردند. • این گروه از عاملین اصلی تظاهرات دانشجویان ایرانی در اعتراض به سفر شاه و شهبانو به آمریکا بودند. همان تظاهراتی که گاز اشک آور پلیس، اشک کارتر و مهمانانش را هم درآورد. • حسین تاجمیر ریاحی از بازماندگان گروه فلسطین همچنین تعدادی از دانشجویان عضو «کنفدراسیون احیاء» به گروه مورد بحث نزدیک بودند. • سال ۵۷ (در جریان انقلاب)، اعضای گروه نقش زیادی در حمله به کلانتری‌ها داشتند. شماری از آنان با شروع تجاوز صدام به ایران، راهی جبهه‌های جنگ هم شدند. • آنان بعد از سال ۶۰ در جنگل‌های اطراف آمل، مستقر شده، و نام «سربداران» را برای خود برگزیدند. • از شهریور ۶۰ تا اوائل بهمن همان سال، چندین و چند درگیری بین آنان و حکومتیان رخ داد و خیلی‌ها در هر دو طرف، جان خود را از دست دادند. • پنجم بهمن ماه سال ۱۳۶۰ خبر رسید که شب هنگام در شهر آمل درگیری مسلحانه رخ داده‌است. بگیر و ببند آغاز شد و در پیامد واقعه، شماری از سربداران در استادیوم شهرآمل در مقابل چشم مردم تیرباران شدند. • از گروه مزبور عده‌ای همانروز، و برخی بعدها جان باختند. اسامی شماری از آنان را (که اطلاع دارم) می‌نویسم:
فرح خرم نژاد، منیره نورمحمدی، سوسن امیری، فرشته ازلی، هاشم مازندرانی، حسین عطائی، ضیاءالدین عبد منافی، جمشید پرند، قاسم صراف زاده، عیدی محمد نوذرن، امید قماشی، ناصر قاضی زاده، محمد توکلی، فرید سریع القلم، وحید سریع القلم، بهروز غفوری، حجت محمدپور، فرهنگ سراج، هادی افتخاری، کامران صمیمی بهبهانی، حسین تاجمیر ریاحی، احمد تیموری گرگانی، غلامعباس درخشان، فرامرز فرزاد، رهام ضرغامی، مجتبی سلیمانی، فرج الله لسانی، جهانگیر احمدی گل تپه، فریدون خرم روز، فرامرز طلوعی سمنانی، تورج علی ملایری، پیروت محمدی، علی اصغر آیت‌الله زاده، البرز جاوری شهنی، مرتضی رهبر، عبدالله میرآویسی، بهروز فتحی، عبدالرحمن آزمایش، محمود آزادی، حسن امیری، محمد صادق یزدان پناه، روزبه منافی دریان، محمدرضا سپرغمی، قادر خضری، فریدون خرم روز، علی علیزاده، احمد سینا، علی چهارمحالی کائیدی، فروهر فرجاد، محمد تیموری گرگانی، بیژن فتاحی، بهنام رودگرمی، ایرج شیرعلی، حمید راج پوت، سهیل سهیلی، بهناد گوگوشویلی، شکرالله احمدی، منصور قماشی، محمدرضا وثوقی، محمد پوئید، حمیدرضا خیابانی، حشمت‌الله اسدی پور و...
600
 
 
همه نوشته‌ها و ویدئوها در آدرس زیر است: 
... 
همنشین بهار 

 

برای ارسال این مطلب به فیس‌بوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook