شنبه ۱۲ آبان ۱۴۰۳ / Saturday 2nd November 2024

 

 

واقعه مسجد گوهرشاد و کمی بیش از آن
این مطلب هنوز کامل نیست 

 

این بحث اشاره کوتاهی است به واقعه مسجد گوهرشاد در ۱۳۱۴. رویداد مزبور، با به توپ بسته‌شدن حَرَم و گنبد امام رضا، توسط قوای روس در سال ۱۲۹۱، هرچند پَر آن مسجد گوهرشاد را نیز گرفت، اشتباه نشود. واقعه مسجد گوهرشاد ربطی به کشف حجاب (یا بهتر بگویم رفع حجاب) نداشت. در لابلای بحث توضیح می‌دهم که ۱۷ دی روز آغاز رفع حجاب زنان ایرانی نیست و کم نبودند زنان و مردانی که برای دستیابی به حق پوشش زنان تلاش می‌کردند و هزینه دادند، حتی به زندان افتادند، بعد از شرح واقعه و نکاتی پیرامون گوهرشاد بیگم و مسحد گوهرشاد، با تأکید بر این نکته که واقعه مسجد گوهرشاد را باید به لحاظ محلی، ملی و منطقه‌ای مورد بررسی قرار داد و به زمینه‌ها و ریشه‌ها و تبعات آن نیز پرداخت، می‌پردازم. همچنین به خراسان که در دوره قاجار منطقه‌ای استراتژیک بود. به آستانه زیر ضربات تاریخ که دکتر علی شریعتی در کتاب کمتر شناخته شده راهنمای خراسان بر آن انگشت نهاده، اشاره می‌کنم.
 
۲۱ تیر سالگرد ماجرای گوهرشاد یکی از وقایع دوران حکومت رضاشاه و نخست‌وزیری محمدعلی فروغی در ۱۳۱۴ است. خیزش مردم در جریان این واقعه، در اعتراض به اجباری‌شدنِ بر سرنهادن کلاه شاپو توسط حکومت مرکزی رخ داد و چند ده نفر کشته و زخمی به جا گذاشت. حکومتیان این واقعه را در اعتراض به کشف حجاب [رفع حجاب] معرفی می‌کنند درحالیکه رخداد کشف حجاب حدود شش ماه بعد از این واقعه در ۱۷ دی ۱۳۱۴ به وقوع پیوست. گرچه واقعه گوهرشاد اعلام و اجرای آن برنامه را جلو انداخت و از بهار ۱۳۱۵ به دی ماه ۱۳۱۴ کشاند، اما برخلاف گزاره‌های ناراست، واقعه مزبور، ربطی به کشف حجاب نداشت. بعد از واقعه گوهرشاد، و محاکمه و اعدام محمدولی اسدی، نایب التولیه آستان قدس رضوی در آذر ۱۳۱۴، در آن جو ارعاب، پادشاه شرایط را مهیا دید و دستور لباس متحدالشکل و کشف حجاب به تمام والیان وقت صادر شد و سرانجام کشف حجاب در ۱۷ دی ۱۳۱۴ به شکل قانون در آمد...
رضاشاه، متاثر از سفر به ترکیه، در بازگشت به ایران، تصمیم به انجام رشته‌ای از امور گرفت. تأسیس دانشگاه تهران، جشن هزاره فردوسی، تأسیس فرهنگستان ایران و... و چه بسا تغییر کلاه مردم به کلاه شاپو و کشف حجاب، ره‌آورد سفر وی در سال ۱۳۱۳ به ترکیه بود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
وقتی در سال ۱۳۱۴، جایگزینی کلاه‌هایی که مردم ایران بر سر می‌نهادند (که کلاه پهلوی را نیز در برمی‌گرفت) با کلاه شاپو، به فرمان حکومت، در ایران اجباری شد، در مشهد، پیرامون اجرای آن بین فتح‌الله پاکروان استاندار خراسان و محمدولی اسدی، (مصباح دیوان) نایب التولیه آستان قدس رضوی اختلاف نظر ایجاد شد. فتح‌الله پاکروان معتقد بود حکومت بایستی بی توجه به مخالفت مردم در پذیرش کلاه شاپو، آن‌ها را به این جایگزینی و دگرگونی وادارد.، اما محمدولی اسدی، استدلال می‌کرد کاربرد کلاه شاپو در خراسان، بویژه در مشهد که شهری مذهبی و زیارتی است نباید با اجبار همراه باشد.
آخر سر، به دستور پاکروان، شهربانی برای به‌کارگیری کلاه شاپو به زور متوسل شد و پاره‌کردن کلاه سابق و بازداشت افراد بی‌کلاه را در دستور کار گذاشت.
...
تیرماه ۱۳۱۴ شماری از آخوندها تصمیم به فرستادن نمایندگانی برای مذاکره با رضاشاه گرفتند و سید حسین طباطبایی قمی به این منظور انتخاب شد. نامبرده پس از ورود به تهران، به ری رفت و در باغ سراج‌الملک ساکن شد. حکومت محل اقامت او را تحت محاصره قرار داد و سپس بازداشت و ممنوع‌الملاقات شد. در پیامد این اوضاع مردم در مسجد گوهرشاد گرد آمدند و محمدتقی بَهلول - بهلول واعظ به منبر رفت و علیه حکومت داد سخن داد. رضا شاه دستور داد که اگر تا فردا صبح، مردم متفرق نشوند مجازات خواهند شد. استاندار خراسان فتح‌الله پاکروان از ایرج مطبوعی فرمانده لشکر خواست که مردم گردآمده را بپراکند.
...
اطراف صحن و حرم، مسجد گوهرشاد محاصره و به سوی تحصن‌کنندگان تیراندازی شد که شماری کشته و زخمی به بارآورد. محمدتقی بهلول به افغانستان گریخت و سید حسین طباطبایی قمی به عراق تبعید شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
استاندار خراسان فتح‌الله پاکروان معتقد بود که نایب التویه آستان قدس محمدولی اسدی در انگیزش و شوراندن مردم برای ایستادگی در برابر دستور دولت و به وجود آمدن این خیزش، مؤثر و مشوق بوده‌است. در آن ایام سرهنگ بیات رئیس شهربانی مشهد برکنار شد و سرهنگ رفیع نوایی رئیس شهربانی آذربایجان که جلو تر نزدیک به ده سال رئیس شهربانی خراسان بود، به جای او گمارده شد و برای رسیدگی به این قضیه مأموریت یافت. اما نوایی با اسدی از گذشته خرده حساب داشت و آن این بود که اسدی به علت نزدیکی به شاه، به مأموران دولتی _ شامل نوایی _ در مشهد چندان اعتنا نمی‌کرد. سرهنگ رفیع نوایی پس از یکی دو ماه گزارش رسیدگی خود را برای دولت فرستاد؛ وی در آن آشکارا واقعه گوهرشاد را پی‌آمد انگیزش‌ها و اقدامات محمدولی اسدی اعلام کرد. ازآن‌رو هیئتی از تهران به سرپرستی سرهنگ آقاخان خلعتبری و عضویت سرهنگ عبدالجواد قریب و چند افسر دیگر به مشهد رفت و براساس پرونده تشکیل‌شده دستور دستگیری نایب التویه آستان قدس (اسدی) را صادر کرد. می‌گویند این هیئت به زور و با آزار از اسدی اقرار گرفت. خلاصه، دادگاه صحرایی به ریاست خلعتبری و دادستانی سرهنگ قریب تشکیل یافت و اسدی را محاکمه و به اعدام محکوم کرد.
...
محمدعلی فروغی (ذُکاءالملک) رئیس دولت و نخست‌وزیر رضاشاه با نایب التولیه آستان قدس محمدولی اسدی، نسبت دوستی و خویشاوندی داشت؛ دو تن از دختران فروغی عروس اسدی بودند. از این‌رو در مقام شفاعت برآمد ولی شاه نه تنها شفاعت وی را نپذیرفت بلکه به وضع زننده‌ای فروغی را تحت نظر شهربانی در خانه‌اش زندانی ساخت و اسدی را هم تیرباران کرد
ممکن است گزاره زیر واقعی نباشد. می‌گویند هنگام بازرسی از خانه محمدولی اسدی پس از بازداشتش، تکه کاغذی در میان نامه‌های اسدی به دست آمده بود، مبنی براینکه فروغی، در پاسخ نامهٔ اسدی، ضمن شرح مطالبی دربارهٔ رضاشاه، این بیت را نیز از مولوی نوشته بود:
در کف شیر نر خونخواره‌ای
غیر تسلیم و رضا کو چاره‌ای؟
که البته بیت دوم اینگونه هم خوانده می‌شد: غیر تسلیمِ رضا کو چاره‌ای؟
شایع بود وقتی این نامه برای شاه تلگراف شد؛ وی آن‌چنان از دست فروغی خشمگین شد، که با فریاد از وی با عنوان «زن ریش‌دار» یاد کرد.
...
پس از اعدام محمدولی اسدی از پسر او، علی اکبر اسدی نماینده مجلس سلب مصونیت قضایی شد؛ او را هم به زندان انداختند؛ دیگر فرزندان اسدی هم پس از چندی، گرفتار شدند. فروغی، خانه‌نشین بود و بیشتر آثار خود را در هنگام این خانه‌نشینی نوشت. او در این مدت، همچنان عضو فرهنگستان ایران و شیر و خورشید سرخ بود و ریاست شورای عالی انتشارات و تبلیغات را نیز بر عهده داشت و هرازچندگاهی هم در دانشکده‌ها و مجامع فرهنگی سخنرانی می‌کرد. توضیح بیشنر در مقاله و ویدئو من محمدعلی فروغی (ذُکاءالمُلک) سیاست‌ورز چندساحَتی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
واقعه مسجد گوهرشاد را باید به لحاظ محلی، ملی و منطقه‌ای مورد بررسی قرار داد و به زمینه‌ها و ریشه‌ها و تبعات آن نیز توجه نمود.
خراسان در دوره قاجار منطقه‌ای استراتژیک بود و روس و انگلیس برای تسلط بر آن گاه با هم درگیر می‌شدند. آنجا راه هندوستان و افغانستان بود. بویژه تحولات اقتصادی منطقه خراسانِ آن زمان (که سیستان و مناطق هم‌مرز با هند را هم دربرمی‌گرفت)، همچنین وضعیت اجتماعی و سنتی خراسان و مشهد:
  • تحولات نظامی و ارتش در آن نواحی و...
  • تأمل در رابطه دربار با املاک وقفی آستان قدس
  • دست‌اندازی شخصی رضاشاه به موقوفات بخصوص در فریمان
  • نقش خاوری‌ها -مهاجرین شیعه افغانی از قوم هزاره در خراسان که در افواه عمومی مردم منطقه به بربری شهرت داشتند
  • نقش امثال آیت‌الله سیدحسین قمی، میرزا محمد نجفی(آقا زاده خراسانی)، سید یونس اردبیلی، بویژه محمدتقی بَهلول گنابادی، و جایگاه حوزه‌ها و مدارس علمیه در منطقه
  • مناسبات و رقابت محمدولی‌خان اسدی (مصباح دیوان) نایب التولیه با فتح الله خان پاکروان والی خراسان، سرتیپ ایرج مطبوعی فرمانده لشکر و سرهنگ بیات رییس نظمیه...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه داشته باشیم که در آن ایام رضاشاه توجه بسیاری از مردم ایران، اهل نظر و حتی امثال اقبال لاهوری را جلب کرده بود. وی می‌سرود:
آنچه بر تقدیر مشرق قادر است
حزم و جزم پهلوی و نادر است (رضا شاه و نادرشاه)
البته نگاه و دیدگاه اقبال و امثال وی بعدا این نبود. در آن ایام رضاشاه؛ فقط در ستم و سرکوب، خلاصه نمی‌شد. میهنش را دوست داشت و خدمات زیادی به ایران کرد اما افسوس که خردمندانی چون تقی‌زاده و داور و فروغی را از خود راند، تیمورتاش و... را به زندان انداخت و به استبداد رأی افتاد...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
۱۷ دی روز آغاز رفع حجاب زنان ایرانی نیست!
 ? در روز ۱۷ دی ۱۳۱۴ تاج‌الملوک آیرُملو، همسر رضاشاه و دخترانشان شمس و اشرف بدون حجاب به دانشسرای تربیت معلم رفتند. این نخستین‌بار بود که خانواده شاه بدون چادر و چاقچور و روبنده در مجمعی عمومی ظاهر می‌شدند. در به کرسی نشاندن منع پیچه و حجاب، همت و تلاش آن مرد تاثیرگذار ستودنی است. اما، ۱۷ دی روز آغاز کشف حجاب زنان ایرانی نیست. 
 ? در سخنرانی بدون روبنده طاهره قرةالعین و همچنین در دربار ناصر شاه قاجار و در محافل روشنفکری، کشف حجاب سابقه داشت. خیلی پیش از آنکه رضاشاه به ترکیه برود، تلاش برای آزادی پوشش و منع روبنده در ایران در دستور کار آزاداندیشان بود. 
 ? امثال صدیقه دولت‌آبادی‌، بی‌بی‌خانم‌استرآبادی، محترم اسکندری، زندخت شیرازی، مستوره افشار ارومی و... سالهای درازی برای دستیابی به حقوق پایه‌ای خود تلاش می‌کردند.
 ? رساله‌های متعدد «حجابیه» (در ضرورت پوشش برای زنان)، نشانگر این است که کسانی به جّد، برای رفع حجاب تلاش می‌کردند. این خیلی پیش از ۱۷ دی ۱۳۱۴ است. 
 ? کم نبودند زنان و مردانی که برای دستیابی به حق پوشش زنان تلاش می‌کردند و هزینه دادند، حتی به زندان افتادند. 
 ? ابوالقاسم آزاد مراغه‌ای با همیاری همسرش شهناز آزاد (رشدیه) دختر میرزا حسن رشدیه، نشریه‌ای به نام «نامه بانوان» منتشر کرده و انجمنی مخفی تحت عنوان «مجمع کشف حجاب» داشتند که با ضرب و زور شهربانی منحل شد و ابوالقاسم آزاد به زندان افتاد. 
 ? در سال ۱۳۰۱ خورشیدی، ابراهیم خواجه نوری در نشریه نامه جوانان از کشف حجاب و آزادی زنان نوشت و کارش به زندان افتاد و اتفاقاً در همان زمان میرزادهٔ عشقی نیز محبوس بود. او یکی از مهم‌ترین متون ادبی ضد حجابی (کفن سیاه یا شاهزاده خانم خسرو پرویز در خرابه‌های مداین) را سروده است.
 ? علاوه بر عشقی عارف قزوینی، ایرج میرزا و ملک‌الشعرای بهار و...هم اشعاری در ضرورت برداشتن چادر و روبنده سروده‌اند. اضافه کنم که یکی از مواردی که زمینه کشف حجاب را مهیا کرد، تشکیل «جمعیت نسوان وطن‌خواه» بود که ضمن دفاع از حقوق زنان از بی‌حجابی زنان نیز حمایت می‌کرد. 
 ? میرزا فتحعلی آخوند‌زاده، میرزا آقاخان کرمانی، میرزا علی اکبرطاهرزاده (صابر)، جلیل محمد قلی‌زاده، میرزا یوسف‌خان اعتصام الملک(پدر پروین اعتصامی) و میرزا حسین‌خان عدالت از رهبران برجسته جنبش آزادی‌خواهی در تبریز، همه چادر و چاقچور و روبنده را به نقد کشیده‌اند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ 
گوهرشاد، زنی هنرپرور، ادیب و خردمند بود
گوهرشاد بیگم دختر امیر غیاث‌الدین طرخان و همسر سلطان شاهرخ تیموری زنی هنرپرور، ادیب و خردمند بود. مسجد گوهرشاد که او بانی‌اش بود از شاهکارهای هنر معماری و کاشی‌کاری قرن نهم هجری است. پسران وی، الغ بیگ در سمرقند، سلطان ابراهیم میرزا در شیراز و باینسقر میرزا در هرات نه تنها حاکمانی گشاده دست در حمایت از هنرها و علوم بودند، بلکه خود هنرمندانی قابل بشمار می‌رفتند. گوهرشاد بیگم، در کهن‌سالی در هشتاد و چندسالگی، در جریان قیام یا بلوای میرزا ابوالقاسم بابر گورکانی، به دسیسه جمعی از امرا در شهر هرات کشته شد و همانجا به خاکش سپردند. می‌گویند دوست داشت مزارش در همان مسجدی که ساخته بود (گوهرشاد) باشد. مَا تَدْرِي نَفْسٌ بِأَيِّ أَرْضٍ تَمُوتُ. هیچکس نمی‌داند کِی و کجا خواهد افتاد. 
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مسجد گوهرشاد که به دلیل ظرافت و زیبایی کاشی کاری از شاهکارهای معماری ایرانی در دوره تیموری به‌شمار می‌رود. بارها و در زمان‌های مختلف، بر اثر عوامل طبیعی و انسانی صدمات فراوانی متوجه آن شده‌است؛ از جمله در زمین لرزه سال ۱۰۸۴، و گلوله‌باران روس‌ها در سال ۱۳۳۰ هـ. ق در واقعه‌ای که به مورگان شوستر (کارشناش آمریکایی مالیه که دولت ایران دعوت کرد) هم، مربوط می‌شد که روسها می‌خواستند، از ایران برود... گنبد امام رضا و نواحی اطراف آن را توپ‌باران کردند. در واقعه مزبور نه تنها گنبد و ایوان‌های مسجد، بلکه مسجد گوهرشاد هم آسیب فراوان دید. مسجد گوهرشاد، یکی از کهن‌ترین بناها در نوع خویش است. وجه تمایز آن با سایر مساجد ایران، گره خوردن آن با زنان و مسائل مربوط به آنان در بُرهه‌های مختلف تاریخی است. از گوهرشاد خاتون، بانی مسجد گرفته و پیرزن همسایه... نام گوهرشاد در دو قسمت این مسجد با کاشی معرق طراحی شده است. یکی در قسمت بالایی در نقره‌ای که به دارالسیاده متصل است و دیگری روی کتیبه ایوان مقصوره [ایوان بلند که مقصوره می‌نامند!] و پسرش یعنی شاهزاده بایسنقر با خط بسیار زیبایش آن را حک کرده و یکی از بی‌نظیرترین کتیبه‌های حرم است.
 از قضا این ایوان جنوبی، بلندترین ایوان مسجد گوهرشاد است که به آن «مقصوره» می‌گویند. یک صنعت ادبی با عنوان «تسمیه قلب» (نامگذاری معکوس).
ایوان مقصوره دو گنبد بسیار زیبا ، با دو مناره دارد. در دهنه بیرونی ایوان کتیبه‌ای است به خط باینسقر فرزند گوهرشاد خانم و شاهرخ میرزا...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
آستانه در زیر ضربات تاریخ
خراسان از آغاز تاریخ اسلام تا اوج قدرت صفویه همواره در تلاطم و اصطراب بسر برده‌است. یا عرب و غز و مغول و تیمور و ازبک... بدان می‌ریختند و یا مردم خراسان که خود همواره برای مبارزه با حکومتهای بیگانه قیام می‌کردند و به جنگ برمی‌خاستند. پس از صفویه نیز لشکرکشی‌های نادر و در دوران اخیر حملات روسهای تزاری، توپ‌باران گنبد که پَر آن مسجد گوهرشاد را هم گرفت و آشوبهای سیاسی متعدد، آرامش خراسان را کراراً به آشفتگی کشانده است. در اینجا به بزرگترین حوادثی که بر پیگر شهر و آستان قدس رضوی آثار محوناشدنی گذاشته، اشاره می‌شود.
۱- سبکنگین – سرسلسله غزنویان، آستانه را ویران کرد و این شاید به خاطر تعصب شدید مذهبی وی بود ولی سلطان محمود فرزند وی به حاکم نیشابور دستور داد که بقعه ترمیم شود و عمارت آستان قدس توسعه یابد و این بسال ۴۲۸ رخ داد.
۲- غزها – غزها بارها خراسان، بخصوص مرو و بلخ و طوس و مشهد را تاراج کردند و به قتل و جنایت پرداختند. در ۵۴۸ سلطان سنجر و زنش را گرفتار کردند و او را شهر به شهر بسته می‌گرداندند و در برابر چشمانش مردم شهرهای وی را بخون می‌کشیدند. انوری شاعر مشهور زمان در این فتنه از خاقان سمرقند خواهرزاده سنجر با این قصیده تقاضای کمک می‌کند:
بر سمرقند اگر بگذری ای باد سحر
نامه اهل خراسان به بر خلقان بر
خبرت هست کزین زیر و بم شوم غزان
نیست یک پی ز خراسان که نشد زیر و زبر(...)...
در این حوادث گنبد و بارگاه علی‌بن موسی‌الرضا نیز مصون نمانده و در ۵۵۰ هجری بقعه و حرم ویران بوده‌است، تا شرف‌الدین ابوطاهز (وجیه الملک) از عمال سلجوقیان در ۵۵۶ آنرا تجدید بنا کرده‌است.
۳- در حمله چنگیز و پسرش تولی به سال ۶۱۷ برای سومین بار، تولی پس از حمله به طوس و نیشابور و قتل عام در آنجا، به مشهد آمد و بقعه و عمارات آستانه را ویران ساخت. بعدهادر دوران سلطان محمد خدابنده که از ۷۰۳ تا ۷۱۶ سلطنت می‌کرد، آستانه تجدید بنا شد.
۴- در اوائل دوره صفویه چون پادشاهان این سلسله هنوز بر سراسر ایران تسلط کامل نیافته بودند، چندین بار مشهد طعمه غارتگران و امیران و خان‌های ایلات شد. ازجمله هجوم محمد خان و عبیدالله خان و محمدسلطان و بخصوص عبدالمومن خان ازبک که هرچه یافت برد و از آن میان میل طلای گنبد و تخم طاووس از الماس است که شاه دکنی تقدیم کرده بود. این حوادث تا سال ۹۹۶ (زمان سلطنت شاه عباس بزرگ) رخ داده‌است.
۵- در زمان شاه سلیمان صفوی (۱۰۷۷- ۱۱۰۵) زلزله شدیدی در مشهد پدید آمد که بر اثر آن گنبد شکافی بزرگ برداشت و خرابی‌های دیگر نیز بعمارات آستانه و دیگر بناهای مذهبی و مدارس وارد می‌شد که همه مرمت گردید و از این رو است که می‌بینیم در میان کتیبه‌های این عمارات نام شاه سلیمان بیش از همه سلاطین بچشم می‌خورد.
۶ – ۱۲۹۱ خورشیدی، روسها گنبد و ابنیه آستانه را به توپ بستند و چندین جای گنبد مورد اصابت توپ‌ها واقع شد. سربازان روسی رواق‌ها را اشغال کردند و گروه کثیری را کشتند. این حادثه هنوز بصورت یک خاطره شوم در اذهان مردم بیدار است.
۷- سال ۱۳۱۴ که این بحث بدان اختصاص داشت. ماجرای گوهرشاد یکی از وقایع دوران حکومت رضاشاه و نخست‌وزیری محمدعلی فروغی. خیزش مردم در جریان این واقعه همانطور که گفتم در اعتراض به اجباری شدن بر سرنهادن کلاه شاپو توسط حکومت مرکزی رخ داد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پانویس
جمعیت نسوان وطنخواه
جمعیت نسوان وطنخواه یکی از سازمان‌های رادیکال شناخته شدهٔ زنان در تهران بود که در سال ۱۳۰۱ توسط تعدادی از زنان روشنفکر ایرانی، به اهتمام محترم اسکندری تشکیل شد. هدف جمعیت نسوان وطنخواه، ترویج حقوق زنان و بهبود شرایط آنان بود. این سازمان نشریه نسوان وطنخواه را منتشر می‌کرد و فعالیت‌هایی مانند برگزاری کلاس‌های تحصیلی دختران و اکابر، تأسیس بیمارستان برای زنان فقیر، برگزاری جلسات سخنرانی و راهپیمایی داشت و نمایشی به نام آدم و حوا اجرا کرد.
جمعیت نسوان وطنخواه آخرین انجمن زنانی بود که در دورهٔ سرکوب نشریات و احزابِ کشور به‌دست رضاشاه، در سال ۱۳۱۲ بسته شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
- بعد از انقلاب در رابطه با واقعه مسجد گوهرشاد، سرلشکر ایرج مطبوعی در دوم مهر ۱۳۵۸ در سن ۸۴ سالگی اعدام شد.
- استاندار خراسان فتح الله پاکروان که سال ۱۳۳۰ درگذشت، پدر حسن پاکروان بود که بعد از تیمور بختیار، ریاست ساواک را عهده داشت و بعد از انقلاب تیرباران شد. 


همه نوشته‌ها و ویدئوها در آدرس زیر است: 
...
همنشین بهار 

 

برای ارسال این مطلب به فیس‌بوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook