تاریخ جهان دادگاه جهان است (۶)
انقلاب آمریکا American Revolution
این بحث بخش دیگری از آشنایی با سر فصلها و نقاط عطف تاریخ جهان است.
پیش تر، دوران کلاسیک باستان، قرون وسطی، رنسانس، عصر روشنگری و انقلابِ صنعتی Industrial Revolution را توضیح دادهام.
اکنون به قسمت ششم «تاریخ جهان دادگاه جهان است» - انقلاب آمریکا و جنگهای استقلال - میرسیم؛ تحولاتی که حدود ۲۴۰ سال پیش به سیطره بریتانیا در مستعمرات سیزدهگانهاش در آمریکای شمالی پایان داد.
بهتر است این بحث را از ویدیو بشنوید.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
موج مهاجرت اروپاییها به آمریکا
انقلاب آمریکا (۱۷۷۵–۱۷۸۳) مجموعه رویدادها و اندیشهها و تغییراتی است که منجر به جدائی سیزده ایالت آمریکای شمالی از بریتانیا و تأسیس ایالات متحدهٔ آمریکا گردید.
زمان آغاز و پایان این انقلاب مورد بحث است، شماری از پژوهشگران سال ۱۷۵۷ میلادی را سال شروع آن و سال ۱۷۸۹ و ریاست جمهوری جرج واشینگتن را پایان آن میشمارند.
...
قارهی آمریکا از زمانی که توسط «کریستف کلمب» و دریانورد ایتالیایی «آمریگو وسپوچی» Amerigo Vespucci (که احتمالاً نام «آمریکا» از نام وی مشتق شده) کشف گردید، یعنی از اواخر قرن پانزدهم، تدریجاً توسط مهاجرین اروپایی که اغلب آنها انگلیسی و فرانسوی و ایرلندی و اسپانیایی بودند اشغال گردید. البته پیش تر مردمان شمال اروپا مانند وایکینگها که به زبان نروژی باستان حرف میزدند، بارها به سواحل شرقی آمریکا آمده بودند ولی موج مهاجرت اروپاییها، پس از سفر کریستف کلمب از کشور پرتغال به این قاره آغاز شد.
در سالهای ۱۶۰۰ به تدریج گروههای زیادی از اروپاییان به قاره جدید آمده و در آنجا زندگی تازهای را شروع کردند.
اسپانیاییها در منطقه فلوریدای امروز ساکن شدند. بریتانیاییها شهر جیمز تاون در ویرجینیای امروز را گرفتند، هلندیها در نیو آمستردام که اکنون نیویورک خوانده میشود، جاخوش کردند و فرانسویها نیز در ایالت جنوبی لوئیزیانا و اطراف رودخانه میسیسیپی ساکن شدند.
خلاصه، مهاجرین در سرزمین بزرگ و دستنخوردهی آمریکا برای خود شهرها و تأسیساتی به وجود آوردند. از حدود نیمهی قرن هیجدهم، بریتانیا عملاً آقا بالاسر و صاحب اختیار ساکنین این سرزمین شد.
...
جنگهای استقلال آمریکا که در ابتدا با درگیری بین پادشاهی بریتانیا و مستعمرات سیزدهگانه آن در آمریکای شمالی آغاز شد، سرانجام به یک جنگ سراسری بین چندین قدرت بزرگ اروپایی بَدل گشت که در ادامه بحث توضیح خواهم داد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مستعمرات بریتانیا در آمریکا
قسمت بزرگی از سرزمینهای شرقی قاره آمریکا مستعمره بریتانیا بود و تجار بریتانیایی با استفاده از نیروی کار بردگان آفریقایی از طریق بندرهای غربی این کشور مثل منچستر و گلاسگو و لیورپول سیستم تجاری بسیار پرسودی ایجاد کردند.
...
پس از پایان «جنگ هفت ساله» (درگیری نظامی بزرگ که بین سالهای ۱۷۵۶ تا ۱۷۶۳ میلادی بین قدرتهای بزرگ آن زمان رخ داد)، انگلستان که گرفتار وامهای سنگین شده بود، در صدد وضع مالیاتهای جدید و بسط استیلای خود بر مستعمرات برآمد. (مالیات بدون رأی، یعنی مهاجرین حق رأی نداشتند اما میبایست مالیات زیاد بپردازند)
...
انگلیس با دخالت و کنترل تجارت و بالابردن مالیاتها، حتی مالیات برای تمبر پستی، عموم مردم را ناراضی و عاصی کرد. تا جایی که فشارها به شورش علیه حکومت بریتانیا انجامید.
مهاجرنشینها از خرید چای انگلیسی (هرچند برایشان ارزانتر از چای قاچاق بود) خودداری کردند و با نیروهای انگلیسی گلاویز شدند. در جریان زد و خورد که اهالی ماساچوست در آن نقش داشتند تعدادی کشته شدند و کار بیخ پیدا کرد. این واقعه در تاریخ آمریکا به قتلعام بوستن Boston مشهور است.
در ادامه کشاکشها مردم در بندر بوستن، شبانه به کشتی انگلیس حامل چای، حمله کردند و هر چه در آن بود به دریا ریختند. (واقعه چای بوستن)
همچنین در رود آیلند، مردم کشتی انگلیسی را به آتش کشیدند. در واکنش به این اعتراضات، پارلمان انگلیس با وضع قوانین سختتر، بر فشارها افزود. معترضین هم از پا ننشستند.
سال ۱۷۶۵در نیویورک کنگرهای متشکل از ۹ کوچ نشین تشکیل شد و سران این کوچ نشینها برای اقدام علیه پادشاهی بریتانیا هم پیمان شدند و مردم را برای مبارزه با اشغالگران بسیج کردند.
درگیری از شهر بوستون شروع شد و به دنبال شدت عمل پادشاهی انگلستان به سرعت گسترش یافت.
بریتانیا از برتری نیروی دریایی خود سود برد تا شهرهای ساحلی آمریکا را تسخیر و اشغال کند؛ با این وجود شورشیان بر عمده مناطق بیرون از شهر که ۹۰ درصد جمعیت مستعمرهنشینان ساکن آن مناطق بودند تسلط داشتند.
...
از اوایل ۱۷۷۶ فرانسه با اسپانیا و جمهوری هلند که هر دو متحدش بودند، پنهانی برای انقلابیون آمریکایی مهمات و سلاح فراهم میکردند.
در ژوئیهٔ ۱۷۷۶ انگلیسیها از بوستون بیرون رانده شدند با این حال به حملات خود ادامه داده و بر استحکامات خود افزودند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فرانسه و متحدینش وارد جنگ میشوند
اوایل ۱۷۷۸ فرانسه آشکارا علیه بریتانیا وارد جنگ شد و این امر به توازن قوای نظامی دو طرف درگیر کمک شایانی کرد. اسپانیا و جمهوری هلند نیز به رویارویی با بریتانیا پرداختند. دخالت اسپانیا در جنگ به خروج انگلیسیها از فلوریدای غربی انجامید و جبههٔ جنوبی را برای آمریکاییان شورشی امن کرد.
در ۱۷۸۱ فرانسه در یک نبرد دریایی علیه انگلیس پیروز شد و ارتش بریتانیا را به تسلیم واداشت. دو سال بعد با انعقاد «معاهدهٔ پاریس» Treaty of Paris جنگ رسماً پایان یافت و حاکمیت ایالات متحده بر مناطقی که امروزه تقریباً به کانادا از شمال، فلوریدا از جنوب و رود میسیسیپی از غرب محدود است به رسمیت شناخته شد.
به موجب معاهده پاریس (۱۷۸۳) ایالات متحده بعنوان ملتی مستقل شناخته شد.
انقلاب آمریکا گرچه عمیقاً در انقلاب فرانسه و ایدههای آن تاثیر گذاشت، اما به دلیل اینکه در آن زمان آمریکا کشور کوچکی بود و سه چهار میلیون بیشتر جمعیت نداشت و از نظر جغرافیائی از بقیه دنیا جدا بود، بر خلاف انقلاب فرانسه که کل اروپا را به غلیان انداخت، بازتاب خیلی زیادی نداشت. البته آنان سنگ بنای یک دولت پیشرفته را گذاشتند و سالیانی پس از آن (۱۷۸۷) قانون اساسی نوشتند که در زمان خودش بسیار پیشرفته بود. آنزمان بیشتر کشورها قانون اساسی نداشتند و با فرمان پادشاه و حاکم اداره میشدند.
...
خوب است بدانیم کشور ما در همین تاریخی که دارم از آن صجبت میکنم در چه وضعی بود. کریم خان زند تازه درگذشته و جنازه اش سه روز روی زمین بود تا شاه جدید بقیه را از سر راه بردارد و بر کرسی شاهی بنشیند. در آن زمان به جای گفتمان سیاسی که در آمریکای تازه به استقلال رسیده مسأله حل میکرد، در ایران خون و خونریزی حاکم بود...
آقا محمدخان قاجار در پیگرد لطفعلی خان زند به این سو و آن سو لشگر میکشید و در کرمان در واکنش به حمایت مردم از لطفعلی خان زند، چشم کور میکرد و فتحعلیشاه به زنبازی مشغول بود.
بگذریم...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اعلامیه استقلال آمریکا
یکی از دستاوردهای مهم انقلاب آمریکا، اعلامیهٔ استقلال United States Declaration of Independence بود که ۴ ژوئیهٔ ۱۷۷۶ توسط میهندوستان Patriots (پهیت ریوس) تدوین و ارائه شد و پدران بنیانگذار Founding fathers جرج واشینگتن، توماس جفرسون، جان آدامز، جیمز مدیسون، جیمز مانرو، ساموئل آدامز، بنیامین فرانکلین، جرج میسون، توماس پین، و جان هنکاک آنرا امضاء کرده، به کرسی نشاندند.
هدف این اعلامیه توضیح رسمی این واقعیت به جهانیان بود که چرا تقریباً یک سال پس از آغاز جنگهای انقلاب آمریکا، کنگرهٔ این کشور رأی به استقلال از بریتانیا داد.
...
نویسندگان اعلامیه استقلال نظرشان را بر بنیاد این اصول نهادند که مردم حقوق مسلم و معینی دارند و هنگامی که حکومتی به این حقوق تعدی و تجاوز کند، مردم حق دارند که آن حکومت را «تغییر دهند و یا براندازند»
در بند دوم اعلامیه استقلال آمدهاست:
ما این حقایق را بدیهی میدانیم که همهٔ انسانها برابر آفریده شدهاند و آفریدگارشان حقوق سلبناشدنی معینی به آنها اعطا کردهاست، که حق زندگی، آزادی، و جستوجوی خوشبختی از جملهٔ آنهاست.
اگر نظامهای حکومتی به استبداد رو آورند حق مردم و بلکه وظیفه مردم است که چنین حکومتهایی را واژگون کنند و برای امنیت آیندهشان تدابیر تازه فراهم آورند.
آنگاه که در گذار رخدادهای انسانی مردمی ناگزیر میشوند رشتههای سیاسیای که آنها را با مردمی دیگر پیوند دادهاست بگسلند و برای خود در میان قدرتهای روی زمین جایگاهی جداگانه و برابر بیابند که قوانین طبیعت و خدای طبیعت آنها را سزاوار آن دانستهاست، احترام شایسته به افکار عمومی بشریت ایجاب میکند دلائلی را که آنها را به جدایی وا میدارد اعلام کنند.
...
امثال جفرسن از متفکرین عصر روشنگری مانند گوته، منتسکیو، جان لاک، و ژان ژاک روسو الهام گرفتند اما از آنان عبور کردند. بیانیه استقلال آمریکا، تفاوت زیادی با بیانیه حقوق بشر، که محصول انقلاب فرانسه بود ندارد.
اعلامیهٔ استقلال با ارج گذاشتن به مبارزه سیزده مستعمرهنشین که با بریتانیا درگیر بودند، به صراحت از تصمیم آنان به جدایی از بریتانیا دفاع کرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
رساله عقل سلیم (توماس پین)
توماس پین Thomas Paine نویسنده کتاب تاثیرگذار «عقل سلیم» Common Sense (حس مشترک) است.
رساله مزبور در عین فصاحت و تندی استقلال مهاجرنشینهای آمریکایی را با امر آزادی تمام بشر قرین میشمرد. وی بریتانیا را مظهر ستم معرفی نموده و میگفت خیال باطل است تصور شود تا ابد جزیرهای میتواند سرنوشت یک قاره را در دست بگیرد. انگلستان به اروپا تعلق دارد و آمریکا به خودش...
رساله عقل سلیم دست به دست میگشت و نسبت به جمعیت آن روزهای مستعمرهها، پرفروشترین و درگردشترین کتاب در سرتاسر تاریخ آمریکاست.
عقل سلیم زمانی به تبیین علل بایستگی رهاییِ آمریکاییان مستعمرهنشین از سلطهٔ بریتانیا میپرداخت که هنوز مناقشهها بر سر خود استقلال ادامه داشت و موضع مشخصی اتخاذ نگردیده بود.
توماس پین رسالهاش را به شیوهای نوشت و به گونهای استدلال کرد که برای عامهٔ مردم قابل فهم باشد؛ بدین منظور برخلاف نویسندگان عصر روشنگری که از فلسفه و مراجع لاتین بهره میبردند، عقل سلیم را مشابه یک موعظه و با اتکا بر کتب مقدس ساختاربندی کرد تا برای عموم مردم قابل فهم باشد و نه فقط برای روشنفکران.
گوردون اس. وود، تاریخنگار آمریکایی، عقل سلیم را «آتشافروزترین و مشهورترین رسالهٔ تمام دوران انقلاب» توصیف کرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
بردهداری، تبعیض نژادی، قتل سرخپوستان
انقلاب آمریکا بیشتر نبردی برای دستیابی به استقلال و خارج شدن از سلطهٔ امپراتوری انگلستان بود و چندان به دلایل اجتماعی صورت نگرفت.
بعبارت دیگر مستعمرهنشینان امریکایی، در قیام خود علیه پادشاهی انگلیس، نمیخواستند روابط اقتصادی و اجتماعی خود را دگرگون سازند؛ خواستار آن بودند که از آن پس دیگر منافع خود را با طبقهٔ حاکمهٔ کشور مادر تقسیم نکنند. به این ترتیب، هدف از کسب قدرت ایجاد جامعهای متفاوت با رژیم مستعمراتی پیشین نبود، بلکه نوعی جداسازی منافع بود. از همین رو بعد از انقلاب نیز، بردهداری، برخورد تحقیر آمیز با سیاهان و آزار و حذف سرخپوستان ادامه داشت.
با انقلاب آمریکا حفظ نهاد اجتماعی بردگی زیر سوال نرفت. در واقع، تقریباً همهٔ رهبران مهم انقلاب امریکا خودشان بردهدار بودند و در این زمینه پیشداوریهای ارتجاعی و عقب مانده داشتند.
پس از استقلال، تقریباً یک قرن گذشت تا بردهداری ملغی شود و در آن زمان هم بردهداری نه به دلایل اخلاقی از آنگونه که اساس و انگیزهٔ انقلاب فرانسه را تشکیل میداد، بلکه تنها به این دلیل ملغی شد که دیگر برای تعقیب سیاست توسعهطلبی سرمایهداری در این کشور کاربرد و سودی نداشت.
یک قرن دیگر هم گذشت پیش از آنکه سیاهان آمریکا بتوانند بدون آنکه کوچکترین خللی به نژادپرستی کامل فرهنگ مسلط وارد سازند، و حداقل شناسایی و پذیرش را برای برخی حقوق مدنی خود بدست آورند.
تحقیر سیاهان تا سالهای دههٔ ۱۹۶۰ معمول بود. تنظیم رابطه غیرقابل دفاع با بومیان سرخپوست، را هم نباید فراموش کرد. کشتار سرخپوستان متاسفانه واقعیت دارد و تا سالهای دههٔ ۱۹۶۰ مسئولیت این قتلعام با افتخار پذیرفته میشد (به عنوان مثال به وسیلهٔ فیلمهای هالیوودی که گاوچران آمریکایی را به عنوان نماد نیکی در برابر بومی سرخپوست به عنوان نماد شرارت و بدی قرار میداد)
...
هنگامی که اعلامیه برای نخستین بار منتشر شد، تناقض موجود بین ادعای «همهٔ انسانها برابر آفریده شدهاند» و وجود بردهداری در آمریکا انتقاد منتقدین را برانگیخت. جفرسون خودش صدها برده داشت و بردهدار بزرگ ویرجینیا به شمار میآمد. توماس دی، نویسندهٔ انگلیسی و حامی الغای بردهداری، در سال ۱۷۷۶ با اشاره به این تناقض در نامهای نوشت، «مضحکترین چیزی که در جهان وجود دارد، بیشک آمریکاییان میهنپرستاند که با یک دست قطعنامههای استقلال را امضا میکنند و با دستی دیگر بر روی بردگان وحشتزده تازیانه میکشند».
...
آبراهام لینکلن اعلامیهٔ استقلال را شالوده و اساس عقاید فلسفی و سیاسیاش میدانست و عقیده داشت که اعلامیهٔ استقلال باید مرجع تفسیر قانون اساسی ایالات متحده قرار گیرد. اما وی در رابطه با برده داری مسألهدار شده بود. لینکلن عقیده داشت که اعلامیهٔ استقلال، اگرچه والاترین اصول و ارزشهای انقلاب آمریکا را تبیین کردهاست اما با مشروعیت بخشیدن به گسترش بردهداری در راه محقق ساختن آرمانهای انقلابیاش، سیر قهقرایی را پیمودهاست. ما با اعلام اینکه همهٔ انسانها برابر آفریده شدهاند این کشور را بنیان گذاشتیم؛ اما اکنون از آن آغاز باشکوه به چنین وضعیتی تنزل پیدا کردهایم که اعلام کنیم که این «حق مقدس» برخی از انسانهاست که دیگران را به بردگی بگیرند!
بردهداری در ایالات جنوبی آمریکا رواج داشت و آخر عاقبت به جنگ داخلی کشیده شد.
این جنگ که سال ۱۸۶۱ راه افتاد سال ۱۸۶۵ با پیروزی شمالیها به رهبری لینکلن، پایان گرفت و وی در اوج جنگ داخلی اعلامیهٔ آزادی بردگان Emancipation Proclamation را صادر کرد و در قانون اساسی ایالات متحده آمریکا مُدوّن ساخت
...
به اعلامیه استقلال آمریکا برگردیم. اعلامیه استقلال آمریکا انقلابیون فرانسوی و استقلالطلبان آمریکای جنوبی را تحت تاثیر قرار داد و در سایه آن بعدها جنبش حق رأی برای زنان و اینکه «همهٔ مردان و زنان برابر آفریده شدهاند» هم بر سر زبانها افتاد.
مهمترین قسمت اعلامیه تأکید آن بر حق انقلاب بود و اشاره به این واقعیت:
کسی که منش مستبدان در یکایک کردارش نمایان گشته است، شایان فرمانروای بر مردم بپاخاسته و آزاده نیست.
در قسمت بعد به انقلاب فرانسه میپردازم.
پانویس
وایکینگها Vikings
وایکینگها (نورسها) ژرمنتبارانی بودند که بین قرون ۸ تا ۱۱ میلادی از طریق بازرگانی و جنگ به کشف اروپا پرداختند. البته شواهدی برای درست بودن افسانه رسیدن آنان به شمال قاره آمریکا هم وجود دارد. وایکینگها به زبان نروژی باستان حرف میزدند. نیاکانشان از دانمارک (حوالی دریای میان نروژ و دانمارک و دریای میان سوئد و دانمارک) سفر کرده، خود را به سوئد و نروژ رسانیده بودند.
منابع
Middlekauff, Robert. The Glorious Cause: The American Revolution, 1763–1789
Alfred F. Young, The Shoemaker and the Tea Party: Memory and the American Revolution, 1999
Wahlke, John C. ed. The Causes of the American Revolution (1967)
A Guide to the American Revolution, 1763-1783 (Virtual Programs & Services, Library of Congress)
دایرهالمعارف مصاحب
ناردو، دان. اعلامیهٔ استقلال آمریکا. ترجمهٔ مهدی حقیقتخواه.
آدرس ویدیو
...
در همین زمینه
تاریخ جهان دادگاه جهان است
تاریخ جهان از ماموت تا فیسبوک
...
سایت همنشین بهار
برای ارسال این مطلب به فیسبوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook