عهدنامههای ایران در عصر قاجار (۹) Goldsmid Arbitration قرارداد(حَکَمیّتِ) گلدسمید
https://www.youtube.com/watch?v=Zj7raDaFr5A
آهنگ زیبای آغاز و پایان ویدئو Goyescas، کار «انریکه گرانادوس»، یکی از مهمترین چهرههای موسیقی اسپانیا است.
http://www.hamneshinbahar.net/mp3files/GoldsmidArbitration.mp3
خانمها و آقایان محترم، خواهران و برادران عزیز، دوستان دانشور و فرهنگورز، سلام بر شما.
در مباحث پیشین، معاهده فینکنشتاین، قرارداد مُجمَل، عهدنامهٔ مُفَصّل، عهدنامهٔ گلستان، معاهده ترکمانچای، قراردادِ نوامبر ۱۸۱۴ (عهدنامهٔ تهران)، قرارداد ارزنهالروم، و معاهده پاریس (Treaty of Paris (1857 اشاره شد، که بصورت مقاله، فایل صوتی و ویدئو، در سایت خودم موجود است.
در این قسمت به قرارداد(حَکَمیّتِ) گلدسمید Goldsmid Arbitration میپردازم. گلدسمید اسم یک فرد است. فردریک جان گلدسمید Frederic John Goldsmid. او افسر ارتش بریتانیا و مامور خدمت در کمپانی هند شرقی بود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پس از شکست ناپلئون بناپارت از روسیه، که به احتمال حملهٔ فرانسه به هند پایان میداد، انگلیس با جداکردن بخشهایی از شرق ایران و ایجاد منطقهٔ حایل، کوشید از هجوم احتمالی روسیه به هند در امان باشد. برای اجرای این سیاست ابتدا با انعقاد معاهده پاریس (۱۸۵۷م)، افغانستان را از ایران جدا کرد و سپس در سال ۱۸۷۰، گلدسمید را مأمور تحدید سرحدات بلوچستان نمود. گلدسمید که مأموریتهای گوناگونی را برای دولت بریتانیا در خاورمیانه به انجام رسانده بود پس از خدمت نظامی در چین، هند و ترکیه، با برنامه بریتانیا برای اتصال شرق و غرب بهوسیله تلگراف همکاری کرد و بعداً مدیر کمپانی دولتی تلگراف هندواروپایی شد.
در مورد انتقال و اتصال تلگراف از اروپا، گلدسمید با سران هند، منطقه بلوچستان (امروزه مشترک بین ایران و پاکستان) و امپراتوری عثمانی مذاکره کرد تا بتواند بدون مانع کارش را پیش ببرد.
با عبور سیم تلگراف از بلوچستان، دولت انگلستان ابتدا با مقاومت و مخالفت بلوچها مواجه شد. افسران انگلیسی به فرماندهی گلدسمید به این نتیجه رسیدند که تنها از طریق کنار آمدن با سران طوایف و قبایل میتوانند مشکل را حل کنند. با دادن اسلحه و پول به برخی خانها و سردارهای بلوچ، از آنها تعهد گرفتند تا از سیمهای تلگرافی مراقبت نمایند. اما همه زیر بار نمیرفتند. آنان گاه و بیگاه، سیمهای تلگراف را قطع، و برای مأموران انگلیسی مزاحمت ایجاد میکردند. این پیشامدها سبب شد دولت انگلیس از ایران بخواهد خطوط مرزی بلوچستان را با مرز هند تعیین نماید. دولت ایران با این تقاضا موافقت نمیکرد. در نتیجه، گلدسمید شماری از بلوچها را تحریک نمود تا سر به شورش بردارند. ناصرالدین شاه متوجه این خطر شده بود.
در دیوار دفاعی هندوستان، تنها منطقهای که ترتیب قطعی برای آن، مطابق نقشه انگلستان داده نشده بود، منطقه بلوچستان بود و سفیر انگلیس در تهران به ناصرالدین شاه رساند چنانچه دولت ایران خواهان دوستی با دولت انگلیس است، باید خطوط مرزی بلوچستان را با مرز هند تعیین نماید. عاقبت ناصرالدین شاه به تحدید رسمی مرزهای ایران و کلات رضا داد. در آن هنگام خان کلات که تحتالحمایه انگلیس بود، قسمتهای شرقی بلوچستان را زیر نفوذ خود داشت...
در نشستهایی که بین گلدسمید و نمایندگان ایران تشکیل شد، با همه تلاشهای سرداران بلوچ، همچنین میرزا معصوم خان و دیگر مأموران ایرانی در حفظ حقوق کشورمان، طرح یکجانبه گلدسمید، مبنای صدور رأی نهایی قرار گرفت و مناطقی از بلوچستان ایران جدا و به خان کلات داده شد. ضمن اینکه اختلاف بر سر مناطقی چون کوهک باقی ماند. کوهک از توابع شهرستان سراوان و نزدیک به مرز پاکستان است.
...
ابراهیم خان(حاکم بلوچستان) از نتیجه مذاکرات ناراضی بود و به محض مراجعت هیئتهای طرفین از بلوچستان، خودسرانه به اشغال و تصرف کوهک پرداخت. انگلیس در واکنش، دولت ایران را زیر فشار گذاشت تا از کوهک دست بردارد و به تلاش خود برای استرداد این ناحیه به خان کلات ادامه میداد و نیروهایی در پنجگور در ۲۰۰ کیلومتری سراوان مستقر کرد تا از راه تهدید نظامی دولت ایران را وادار به قبول درخواستهای خود بنماید. مسأله کش و قوس پیدا کرد و شاه مجبور به مصالحه شد و مجدداً هیئتی برای تعیین حدود مرزی تعیین گردید.
آخر سر، گرچه حاکمیت ایران بر مناطقی چون کوهک، کناربست، اسفندک، و غرب رود ماشکید(طولانیترین رودخانه شهرستان سراوان)، تأیید شد، ولی بخش عمدهای از ناحیه ماشکید و از آن مهمتر نقاط استراتژیک ناحیه میرجاوه از ایران جدا گشت.
به آغاز سخن برگردیم. گلدسمید در ۱۸۷۱ به عنوان کمیسر دولت بریتانیا، خطوط مرزی ایران و بلوچستان و در ۱۸۷۲، خطوط مرزی ایران و افغانستان را آنطور که خودش خواست تعیین کرد. مرزهای ایران و پاکستان را هم از خلیج گواتر Gwadar Bay تا کوهک (نواحی سراوان) مشخص نمود. خلیج گواتر در منتهیالیه جنوب شرقی ایران و منتهیالیه جنوب غربی پاکستان قرار دارد.
...
منطقهٔ سیستان هم به دو قسمت اصلی و خارجی تقسیم شد. مناطق غربی هیرمند از نیزار تا مَلِک سیاه کوه (که در شمال شهر زاهدان قرار دارد) به ایران و مناطق شرقی هیرمند به افغانستان واگذار شد. در بحث توزیع آب هیرمند و میزان حقابه ایران از این رود هم بی عدالتیهایی صورت گرفت و منطقه سیستان که روز و روزگاری از انبارهای غله ایران به حساب میآمد آسیب زیادی دید.
...
شایان ذکر است که رودخانه هیرمند از کوههای مرکزی افغانستان(کوههای هندوکش) سرچشمه میگیرد. هندوکش، هزاره و چند رشته کوههای دیگر. این رود از خاک افغانستان گذشته و به مرز ایران میرسد. اختلاف میان ایران و افغانستان بر سر آب هیرمند، اساساً از تاریخ تقسیم سیستان ایجاد شدهاست. به موجب قرارداد گلدسمید نه تنها قسمتهایی از سیستان از ایران جدا شد بلکه بخش بزرگی از بلوچستان ایران نیز به انگلستان واگذار گردید و مدتها تحت عنوان بلوچستان انگلیس شناخته میشد. این است مضمون قرارداد گلدسمید یا به اصطلاح حکمیت گلدسمید.
پانویس
کمپانی هند شرقی بریتانیا The British East India Company، به هدف کسب امتیازهای تجاری در هندوستان شکل گرفت و سالیان دراز همهی امور تجاری در هند شرقی(یعنی بخشی که امروزه به آن ناحیه دریایی جنوب شرق آسیا گفته میشود) در اختیارش بود و در عمل زمام امور هندوستان را تا سال ۱۸۵۸ میلادی در دست داشت. بیش از دو قرن! رشد این شرکت به جایی رسید که نیمی از کنترل تجارت دنیا را در اختیار گرفت به ویژه تجارت پنبه، ابریشم، رنگ نیل، نمک، ادویه، چای، و تریاک. کمپانی هند شرقی سرآغازی بر امپراتوری بریتانیا در هند بود...
...
«کتابچه تحدید حدود کلات و سیستان» نکات قابل تاملی دارد. چنانچه فرصت پیدا کنم، متن کامل آن را در سایت خودم ثبت میکنم.
همه نوشتهها و ویدئوها در آدرس زیر است:
...
همنشین بهار
برای ارسال این مطلب به فیسبوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook