زنانی که شکست را شکست دادند (۸)
قره العین، زینب پاشا (ده باشی زینب)، مریم عمید، محترم اسکندری، شوشا عصار، ملکتاج فیروز (نَجمالسلطنه)، توبا آزموده، بیبی مریم بختیاری، صدیقه دولت آبادی، مادام زری لازاریان، لُرتا، فاطمه سیاح، راضیه شعبانی، شمس کسمایی، قدمخیر قلاوند، روشنک نوعدوست، سوسن تسلیمی، پوری سلطانی، شمسالملوک مصاحب، فرح دیبا، معصومه شادمانی، قمرالملوک وزیری، بَدریِ آتابای، توران میرهادی، فاخره صبا، فخرعظمی ارغون، مهشید امیرشاهی، طلعت بصاری، روشنک داریوش، زند دُخت شیرازی، آذر رهنما، تانیا آشوت هاروتونیان، ژانت آفاری، وارتو طریان، نورالهدی منگنه، فرخ رو پارسا و نه نه علی.
در این بخش به چند نفر دیگر اشاره میشود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
صدیقه سامی نژاد نخستین زن بازیگر ایرانی
صدیقه سامی نژاد (روحانگیز) نخستین هنرپیشه زن اولین فیلم ناطق ایرانی به نام دختر لُر، زاده شهرستان بَم بود. در نوجوانی ازدواج کرد و با همسرش به هندوستان رفت. چندی بعد عبدالحسین سپنتا در بمبئی اقدام به ساختن فیلم دختر لُر کرد و صدیقه برای نقش نخست فیلم گزیده شد. در آن روزگار که چادر و چاقچور همه جا حاکم بود! هیچ زنی قبول نمیکرد جلوی دوربین برود تا تصویرش بر پرده بیافتد اما صدیقه پذیرفت. دختر لُر بر اساس داستان عامیانه «جعفر و گلنار» شکل گرفت. یک دختر لُر (گلنار) در منطقهای تحت کنترل راهزنان مسلح به فرماندهی قلیخان در قهوهخانهای کار میکند و در آنجا با مامور دولت (جعفر)، آشنا میشود و میخواهد با او ازدواج کند. فیلم دختر لُر پس از مشکلات بسیار در آبان ۱۳۱۲ در مایاک و سپه، که دو سینمای معروف آن زمان تهران بودند، به نمایش درآمد و مورد استقبال تماشاگران سینمای آن روزگار قرار گرفت. صدیقه در فیلم شیرین و فرهاد نیز بازی کرد اما با سختیهای زیادی (که کمترینش جدایی و تنهایی بود) روبرو شد. آشنا و فامیل او را طرد کردند... همسرش هم او را رها کرد و پیوندهای بعدی نیز ازجمله با نصرتالله محتشم، به سرانجام نرسید. سال ۱۳۴۹ هنگامی که صدیقه برای فیلم مستند «سینمای ایران؛ از مشروطه تا سپنتا» در مقابل دوربین نشست، بر مصائبی که در زندگی بر او گذشته بود، به تلخی گریست. وی ۱۰ اردیبهشت ۷۶ از دنیا رفت.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
افسانه نجمآبادی
افسانه نجمآبادی (زاده ۱۳۲۵) نویسنده، پژوهشگر و استاد دانشگاه هاروارد در رشتهٔ مطالعات زنان و تاریخ (به ویژه مطالعات تاریخی در قرن نوزدهم میلادی در ایران) است. ایشان پس از تحصیلات ابتدایی و متوسطه، در دانشکده علوم دانشگاه تهران فیزیک خواند و در دانشگاه هاروارد ادامه داد. سپس، در رشته جامعهشناسی دانشگاه منچستر انگلیس دکترا گرفت و از پایاننامه خود با عنوان: «اصلاحات ارضی و تحولات اجتماعی در ایران» دفاع کرد. افسانه نجمآبادی در آثارش، مثل حکایت دختران قوچان و کتاب زنان سبیلو و مردان بدون ریش، جنسیت را مقولهٔ مهمی در تحلیل تاریخی بهشمار آوردهاست. ایشان در پروژهٔ دیجیتال «دنیای زنان در عصر قاجار» هم درگیر بوده و این پروژه را با همکاری گروه گستردهای شروع کرده که هنوز ادامه دارد. امیدوار است این پروژه بتواند حافظهٔ جمعی ما را در مورد دورهٔ قاجار تغییر بدهد، مثل اینکه در دورهٔ قاجار زنها همه بیسواد بودند که به نظر وی اشتباه است. میگوید وقتی به اواخر دوران قاجار مثلاً عصر ناصری میرسیم، همچنان که تغییر و تحولاتی در ارتباط با رفتوآمد با اروپا و عثمانی و هند و بسط ایدههای جدید در میان مردان جامعه ایجاد شدهاست، تحولاتی نیز در میان زنان جامعه به وجود میآید؛ شاهد رساله معروف «معایبالرجال» بیبیخانم استرآبادی هستیم.
...
بیبیخانم استرآبادی در ابتدای این رساله مینویسد که مادرش در دربار شکوهالسلطنه، مادر مظفرالدین شاه و زن ناصرالدین شاه، معلم بوده و می دانیم خود او نیز از نخستین زنانی است که علاوه بر نگارش کتاب، مدرسه تأسیس میکند. شاهدیم که بیشتر مدارس دخترانه در دوران مشروطه توسط زنان تأسیس شدهاند. این نشانگر چیست؟ نشانگر آن است که زنان باسواد وجود داشتهاند؛ اگر بیسواد بودند که مدرسه نمیتوانستند تأسیس کنند.
...
همانطور که اشاره شد یکی از کتابهای افسانه نجمآبادی، «حکایت دختران قوچان، از یادرفتههای انقلاب مشروطه» است. این حکایت چیست؟ فروش دختران قوچانی به ترکمانان و ارامنه عشقآباد در بهار ۱۳۲۳ هـ ق در دوران حکومت آصفالدوله در خراسان و به اسارت رفتن زنان باشقانلو، در ماه رمضان همان سال که در حمله ترکمانان به ناحیه بجنورد در زمان حکمرانی سالار مفخم رخ داد. این مسأله آنقدر مهم بود که از نخستین ماههای تشکیل مجلس اول رسیدگی به ماجرای دختران قوچان یکی از موارد تظلمخواهی ملت علیه استبداد شد.
...
افسانه نجمآبادی، در آثار خود کوشیده بر نقش زنان در جنبش مشروطه تأکید کند و به این جنبه از تاریخ مشروطه نه با محوریت دولت که با تمرکز بر نقش گروههای اجتماعی و نه تنها بر پایه اسناد مکتوب که با استفاده از کلیه اشیایی که نشانگر زیست جهان آن زمانه بودهاند، بپردازد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مریم فیروز
مریم فیزوز (۱۲۹۲ - ۱۳۸۶)، نخستین زنی بود که عضو هیئت سیاسی یک حزب در ایران شد. پیشینه اشرافی، رفتار سنتشکنانه ، آشنایی با نخبگان فرهنگی و ادبی وقت، چهرهای متفاوت به او میداد بویژه که بعد از انقلاب سالها در سلول زندان و ۱۷ سال در حبس خانگی بسر برد. مریم فیروز، در رژیم پهلوی، از مخالفان رژیم سلطنتی و از فعالان حقوق زنان در ایران بود. او دختر شاهزاده عبدالحسین میرزا فرمانفرما، نخستوزیر ایران در دوران احمدشاه، خواهر نصرت الدوله فیروز و همسر نورالدین کیانوری از رهبران حزب توده بود. مریم فیروز در مدرسه ژاندارک و دارالمعلمات تحصیل کرد. منزل او محفل شاعران، ادیبان و نویسندگان بود. نسبت اشرافی وی و اقدام جسورانهاش در پیوستن به جنبش تودهای با جنجال و سروصدای زیادی همراه شد. مریم فیروز نیز در پی کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ پس از چند سال زندگی مخفی، سال ۱۳۳۵ مجبور به ترک ایران شد و اردیبهشت ۱۳۵۸ بعد از ۲۶ سال غربت و تبعید، به ایران بازگشت و از همان سال تا زمان دستگیری در سال ۶۱، مسئول تشکیلات دمکراتیک زنان ایران و سردبیر مجله زنان بود. بعدها، در پی سرکوبی حزب توده، وی نیز به زندان افتاد (هفده بهمن ۱۳۶۱) او سخت شکنجه شد و همهٔ دوران ۹ سالهٔ زندانش را در سلول انفرادی و در سختترین شرایط گذراند. او افزون بر چند ترجمه و مقاله، کتابی بهنام چهرههای درخشان نگاشته که شرحی است از فداکاری و حمایت مردم عادی از افراد سیاسی تحت تعقیب حکومت. مریم فیروز زندگی خود را وقف آشنا کردن زنان به حقوقشان نمود. او به نسب قاجاری و اشرافی خود دست رّد زد و به تمام مزایای طبقاتی که داشت پشت کرد اما بعدها در تشکیلات، این نیت نیک در مقطعی تبدیل به اهرمی برعلیه دکتر مصدق شد. مریم فیروز، اواخر عمر در حبس خانگی بود و در آستانه ۹۵ سالگی درگذشت. پیشینه اشرافی، رفتار سنتشکنانه ، آشنایی با نخبگان فرهنگی و ادبی وقت، چهرهای متفاوت به مریم فیروز میداد بویژه که بعد از انقلاب سالها در سلول زندان تک و تنها بود و پس از آن هم ۱۷ سال در حبس خانگی بسر برد. او به نَسَب قاجاری و اشرافی خود پشت کرد اما نیات نیکش در مقطعی تبدیل به اهرمی برعلیه دکتر مصدق شد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پردیس ثابتی زیستشناس و عالم ژنتیک
پردیس ثابتی زیستشناس و عالم ژنتیک، الگوریتمی طراحی نموده که اثرات ژنتیک بر تکامل بیماری را نشان میدهد. وی هماکنون استاد دانشگاه هاروارد است. پردیس ثابتی (دختر آقای پرویز ثابتی) دو سال قبل از انقلاب، در تهران به دنیا آمد و سال ۵۷ به همراه خانواده به فلوریدا مهاجرت کرد. او بعداً زیستشناسی خواند و و دکترای ژنتیک را در سال ۲۰۰۲ از دانشگاه آکسفورد دریافت کرد. پردیس ثابتی به عنوان یکی از ۱۰۰ چهره نابغه جهان از سوی گروه بینالمللی Creators Synectics معرفی شدهاست. وی، موزیسین هم هست و یکی از ترانههایی که بزیبایی خوانده، Thousand Days است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شهناز آزاد و دغدغه آزادی حجاب
شهناز آزاد (دختر میرزا حسن رشدیه)، یک سال بعد از انتشار زبان زنان در اصفهان، نامه بانوان چهارمین روزنامه زنانه را در تهران تأسیس کرد. گرچه «نامه بانوان» یکی از مهمترین اقدامات شهناز آزاد محسوب میشود، اما وی سابقه حضور در انجمنهای زنان از جمله انجمن بانوان و بانوئیان را نیز داشتهاست. این انجمن با تمرکز بر آزادی زنان و به خصوص رفع حجاب آغاز به کار کرد. دغدغه آزادی حجاب، وی و همسرش ابوالقاسم آزاد را بر آن داشت که «مجمع کشف حجاب» را در سال ۱۳۰۲ در تهران تأسیس کنند. اما از آن جا که نظر دولت هنوز بر آزادی حجاب نبود، ابوالقاسم آزاد به خاطر آن تبعید و زندانی شد. کار حرفهای شهناز آزاد در عرصهٔ روزنامهنگاری با نامهای برای بانوان آغاز شد. وی انتشار این نشریه را در سال ۱۲۹۹ ش. در حالی که تنها ۱۹ سال داشت، شروع کرد. زیر عنوان نامه بانوان در صفحهٔ اول آن نوشته شده بود: «این روزنامه برای بیداری و رستگاری زنان بیچاره و ستمکش ایران است». از شهناز آزاد در سالهای بعد از توقف انتشار نامه بانوان اطلاعاتی در دست نیست. وی در سال ۱۳۴۰، از دنیا رفت. «شهناز آزاد» (رشدیه) حجاب را ازجمله عوامل عقبماندگی زن ایرانی میدانست. او در نخستین شماره نامه زنان، در مقاله بسیار تندی نوشت: «چه چیز است که نمیگذارد و مانع میگردد از این که با دیده بینایی خود ببینیم، با گوش شنوای خود بشنویم و با پای سالم خود در شاهراه ترقی قدم زنیم؟ آن عبارت است از حجاب، موهومات و قیدهای کهنهپرستی.» بالای لوگوی نامه زنان نوشته شده بود: «زنان نخستین معلم مردان هستند.»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مهین اسکویی، تاثیرگذارترین زن تاریخ تئاتر ایران
مهین اسکویی (مهین عباسی طاقانی)، کارگردان، مدرس تئاتر و مترجم آثار نمایشی، یکی از بنیانگذاران تئاتر آناهیتا بود. خاله او روحبخش و خواهرش پوران از خوانندگان قدیم زن ایران بودند. مهین اسکویی در ۱۶ سالگی به عنوان بازیگر در تئاتر فردوسی که زیر نظر عبدالحسین نوشین فعالیت میکرد، پا بر صحنه گذاشت. او ار نخستین زنان ایرانی بود که بر صحنه نمایش ظاهر شد. بهروایت جواد اعرابی، وی در گروه نوشین با بازیگرانی چون صادق شباویز، محمد علی جعفری، نصرت کریمی، عزتالله انتظامی، لُرتا، توران مهرزاد، حسین خیرخواه، حسن خاشع، محمد تقی کهنمویی و مصطفی اسکویی همکاری میکرد و در همان دوران با مصطفی اسکویی ازدواج کرد و پس از اجرای چند نمایش به همراه او به فرانسه و سپس به مسکو رفت و در دانشکده هنرهای تئاتری مسکو (لونا چارسکی) در رشته کارگردانی با درجه ممتاز فارغالتحصیل شد و سیستم استانیسلاوسکی را نیز در دانشکده مزبور آموزش دید و در این زمینه دیپلم افتخار گرفت. وی پس از شوروی به همراه همسرش مصطفی اسکویی در آلمان اقامت گزید و پس از بازگشت به ایران، با هم تئاتر آناهیتا را بنا گذاشتند. این زن فرهیخته و هنرمند، تمام وقت خودش را برای اتمام و تکمیل مجموعه آثار استانیسلاوسکی در ارتباط با بازیگری گذاشت و این آثار پس از سی سال تأسیس آناهیتا در سال ۱۳۶۸ منتشر شد. از آثار ترجمه شده توسط او علاوه بر سه جلد آموزش سیستم استانیسلاوسکی میتوان به نمایشهای در اعماق، ییلاقنشینها و فرزندان خورشید نوشته ماکسیم گورکی، سه خواهر، خرس وخواستگاری اثر چخوف، تاریکیهای سرکش اثر بوئرو، و فصلهایی از تاریخ تئاتر جهان اثر ماکولسکی اشاره کرد. نمایشهایی که مهین اسکویی به عنوان کارگردان و بازیگر در آنها حضور داشت عبارتند از: خانه عروسک (هنریک ایبسن)، روبهکها (لیلیان هلمن)، تانیا (آربوزف)، صاحبه مهمانخانه (گالدونی)، صاعقه (آستروفسکی)، خرس و خواستگاری، سه خواهر (چخوف)، در اعماق (ماکسیم گورکی). در آغاز تأسیس تلویزیون ثابت پاسال (شبکه ۲ سراسری فعلی) در سال ۱۳۳۷ نمایشهای زنده تلویزیونی توسط اسکوییها در آن اجرا شد. مهین در این نمایشها نیز به عنوان کارگردان و بازیگر حضور داشت. نمایشهایی مانند شبهای سپید (داستایفسکی)، گرگها و برهها (آستروفسکی)، اینس مندو، کلسکه زرین (مریمه)، غار سالامانگ (سروانتس)، پیچ خطرناک (سامرست موآم)، ابلیس (چخوف)، خانه عروسک (ایبسن) به عنوان کارگردان و بازیگر و در نمایشهای اتللو (درنقش امیلیا) و تراموایی به نام هوس (در نقش بلانش) تنها به عنوان بازیگر، از نمایشهای تلویزیونی بود که او در آن حضور داشت. تئاتر آناهیتا سال ۱۳۳۷ در یوسف آباد شروع به کار کرده بود. از آنجا که مهین اسکویی همانند همسرش مصطفی اسکویی تئاتر آناهیتا را که آندو بنیان نهادند بیاد میآورد اشاره کنم که تئاتر آناهیتا نقطه عطف تاریخ تئاتر ایران است و بوجود آمدن آناهیتا تا بدان حد مهم است که میتوان تاریخ تئاتر معاصر ایران را به دو دوره پیش و پس از آناهیتا تقسیم کرد، زندهیاد بیژن مفید، خالق «شهر قصه» گفته بود: «کسانی که در ایران با هنر تئاتر سر و کار دارند، همگی معتقدند که تا به حال هیچ تئاتری همانند تئاتر آناهیتا، با چنین زمینه درست و محکمی بوجود نیامده است.»
گروه آناهیتا روز ۲۵ اسفندماه سال ۱۳۳۷ شمسی با اجرای نمایش «اتللو» اثر مشهور شکسپیر کار خود را آغاز کرد. اجرای «اتللو» در آن زمان آنقدر موفق بود که ۱۵۸ شب اجرا شد. هنرمندان دانشآموخته در تئاتر آناهیتا و یا فعال در این تماشاخانه مربوط به چند نسل میشود که از بین آنها میتوان به اسامی زیر اشاره کرد. عزت الله انتظامی، محسن یلفانی، ناصر رحمانی نژاد، سعید سلطانپور، محمود دولتآبادی، ولی شیراندامی، مهین شهابی، مهدی فتحی، رسول نجفیان، بیژن محتشم، سیروس ابراهیمزاده، هادی مرزبان، کاظم هژیرآزاد، حسین پناهی، بیوک میرزایی، حسن مهمانی، جعفر والی، احمد دامود، پرویز بهرام، فریدون پارسانژاد، مصطفی عالمیان، سعید امیرسلیمانی، فاطمه طاهری، غلامرضا بنفشهخواه، رضا بنفشهخواه و… مهدویان، سودابه، شهرزاد، مهین، کارمن، تقی کریمی، آزرم کیکاووسی، و تعدادی دیگر از هنرمندان تئاتر کشورمان.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ایران دَرّودی و «چشم شنوا»یش
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سودابه تاجبخش
سودابه تاجبخش (۱۳۰۸-۱۴۰۳) یکی از برجستهترین خوانندگان گروه اپرای تهران، و خواهر زاده بنان بود. وی از زمان شکلگیری تالار رودکی و گروه اپرای تهران در سال ۱۳۴۶، در بسیاری از مهمترین برنامههای اپرا نقش اول را ایفا کرد. او زمانی که تنها هجده سال داشت (سال ۱۳۲۶) ، برای نخستین بار در تهران و با امکانات محدود، یک اپرا به شکل کامل روی صحنه رفت. در ادامه از آموزشهای «اولین باغچهبان» برخوردار شد و در دهه ۱۳۳۰ برای تحصیل آواز، به آلمان رفت. شودابه در مدرسه عالی موسیقی کلن از آموزشهای یوزف مترنیخ (یکی از سرشناسترین خوانندگان باریتون در آلمان) و کلمنس گلتنبرگ بهرهمند شد.
___________________
سودابه تاجبخش در اپراهای «توراندخت» و «قدرت سرنوشت» و «مادام باترفلای» برای نقش اول در تالار رودکی روی صحنه رفت و ژانت لازاریان، منتقد موسیقی مجله فردوسی در خرداد ۱۳۴۷ از او به عنوان «موفقترین خواننده زن این فصل اپرای تهران» نام برد. او دارای یک صدای سوپرانوی دراماتیک بود؛ صدایی که بسیار برای اجرای آثار پوچینی و وردی مناسب بود. سودابه تاجبخش پس از یک زمین خوردگی بخش مهمی از توانایی جسمی و ذهنیاش را از دست داد و در ۱۵ اوت ۲۰۲۴ در سن ۹۵ سالگی در مونیخ درگذشت.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
لاله حقوردی و نوآوری در مطالعات تقسیم سلولی
سال ۲۰۱۷ لاله حقوردی فیزیکدان و پژوهشگر ایرانی در انستیتوی هلمهولتز مونیخ، به دلیل مطالعه و کندوکاو در مکانیسم تقسیم وظایف سلولها و…[با سه پژوهشگر همتیم خود] برنده جایزه «شرودینگر» Erwin Schrödinger-Preis شد؛ این جایزه را آکادمی علوم اتریش برای دستاورد علمی در رشتههای ریاضیات و علوم طبیعی اهدا میکند. زمینه کار سترگ وی، بررسی و مشاهده رفتار تکسلولها برای ارائه تصویری کامل از روند تحول و رشد آنها بود.
لاله حقوردی دانشآموخته مقطع کارشناسی دانشگاه صنعتی شریف بود و پیشتر در ایران، کتاب «مرجع برتر فیزیک عمومی» را با چند محقق دیگر نوشته بود. وقتی وی بهمراه Fabian Theis، Timm Shröder و Carsten Marr، جایزه شرودینگر را گرفت، طراحی و ارائه الگوریتمهای نوین برای کندوکاو در فرایند تقسیم سلولهای بنیادی بر سر زبانها افتاد. گفته میشود لاله و همکارانش موفق به ارائه نخستین مدل رایانهای جامع برای شبیهسازی رشد سلولهای خونی شدند که میتواند به تولید نسل جدید داروهای درمان سرطان خون منجر شود. آنها میخواستند بدانند چگونه سلولهای مستقل خونی توسعه و رشد پیدا میکنند. دلیل اهمیت این موضوع در این است که با درک آن، امکان بهتری برای شناخت بیماریهای مختلف و درمان آنها در آینده به وجود میآید.
تیمی که لاله حقوردی در آن کار میکرد موفق به تولید یک فیلم میکروسکوپی دقیق و تحلیل ژنتیکی از سلولهای منفرد و اجرای موفقِ الگوریتمها و روشهای ریاضی شد. همچنین آنها یک دنباله از الگوهای بیان ژن را پیدا کردند که بررسی دگرگونیهای اولیه سلولی را امکانپذیر میکند و چه بسا این کار پایههای لازم برای تولید نقشهٔ اطلس سلولهای انسان را فراهم نماید. به نظر لاله و همکارانش در میان رفتار بهظاهر تصادفی (بهظاهر تصادفیِ) سلولهای خونی «الگویی نظامیافته» را میتوان درک و استخراج کرد و با درنظرگرفتن رفتار سلولهای خونی میتوان نحوه تحول آنها را نشان داد و اینکه یک سلول چه مسیر و تصمیمی را در ادامه تحول خود دنبال میکند. برای این کار انبوهی از تصاویر میکروسکپی، در بازههای زمانی مختلف مورد تحلیل قرار گرفتند و یک برنامه رایانهای هر یک از سلولهای خونی را بهطور مستقل در آن تصاویر ردیابی نمود. لاله حقوردی و همکارانش توانستند مسیر تحول یک سلول را از روی ضبط زماندار و با فاصله آنها دنبال کنند. حالا میشد فهمید که کدام نوع از سلولهای خونی میتوانند سلولهای بنیادی را توسعه دهند و اساساً یک سلول خونی چه مسیر و تصمیمی را در ادامه تحول خود اخذ میکند. کار مهمی که لاله انجام دادهاست، استفاده از این واقعیت است که زیست شناسان مولکولی میتوانند دست بهاندازهگیریهایی روی تکسلولهای مستقل بزنند و می توانیم مشخصی کنیم درون یک سلول مستقل کدامیک از ۲۰ هزار ژنی که انسانها دارند فعال است. با تحلیل چنین دادههایی، انبوهی از اطلاعات به دست میآید که درون بانکهای عظیمی از داده ذخیره میشوند. او کوشید با استفاده از مدلهای رایانهای رفتار هر سلول مستقل را دنبال کند. به گفته لاله حق وردی این کار شبیه به تکمیل پازلی از یک درخت بزرگ است که هر قطعه پازل را یکی از سلولهای منحصربهفرد تشکیل دادهاست.
لاله حقوردی Laleh Haghverdi در پژوهشهای زیر نقش داشتهاست:
Diffusion pseudotime robustly reconstructs lineage branching
Batch effects in single-cell RNA-sequencing data are corrected by matching mutual nearest neighbors
Diffusion maps for high-dimensional single-cell analysis of differentiation data
Decoding the regulatory network of early blood development from single-cell gene expression measurements
destiny: diffusion maps for large-scale single-cell data in R
Reconstructing gene regulatory dynamics from high-dimensional single-cell snapshot data
Sparse stabilization of dynamical systems driven by attraction and avoidance forces
Correcting batch effects in single-cell RNA sequencing data by matching mutual nearest neighbours
Sparse control of force field dynamics
Decoding the transcriptional program for blood development from whole tissue single-cell gene expression measurements
Geometric Diffusions for Reconstruction of Cell Differentiation Dynamics
Decoding the regulatory network for blood development from single cell gene expression measurements
Supplementary Figures and Text for “destiny–diffusion maps for single-cell time-course data”
Supporting Information Reconstructing gene regulatory dynamics from high-dimensional single-cell snapshot data
یادآوری کنم که اروین شرودینگر دانشمندی اتریشی بود که خدمات بسیاری به علوم تجربی کرد و در سال ۱۹۳۳ برنده جایزه نوبل شد.
این بحث ادامه خواهد داشت
پانویس
- دوستان دانشور و فرهنگورز، در این بحث، به بیش از ۱۵۰ زن اشاره میشود که هر کدام زندگی متفاوتی داشتند و به شیوه خاص خویش با چالشها و مشکلات درافتادند. بدیهیست که همه در یک راستا و از یک قماش نیستند. اینکه نگاه و دیدگاه شماری از آنها حرف و حدیث دارد (که دارد)، یا با آنچه من و شما فکر میکنیم مطابق نیست، دلیل نمیشود که از آنان یاد نشود.
- کسانیکه در این بحث از آنان اسم میبرم کم و بیش شناخته شده هستند، اما دیگرانی هم هستند که از آنان کسی یاد نمیکند اما در شمار شریفترین زنان میهن ما هستند، زنان مچاله شده و رنج دیدهای که قربانی تاریخ مذکر و فقر فرهنگی بوده، به اطاعت خودخواسته و ستم مضاعف، خو کردهاند. باید در فصلی جداگانه از آنان سخن گفت.
░▒▓ همه نوشتهها و ویدئوها در آدرس زیر است:
...
همنشین بهار
برای ارسال این مطلب به فیسبوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook