زنانی که شکست را شکست دادند (۱۲)
در قسمت اول، و دوم و سوم و چهارم و پنجم و ششم و هفتم، و هشتم و نهم و دهم و یازدهم [روی هر قسمت میتوان کلیک کرد] - بعد از اشاره به جمعیت نسوان وطنخواه، توضیح کوتاهی دادهام در مورد قره العین، زینب پاشا (ده باشی زینب)، مریم عمید، محترم اسکندری، شوشا عصار، ملکتاج فیروز (نَجمالسلطنه)، توبا آزموده، بیبی مریم بختیاری، صدیقه دولت آبادی، مادام زری لازاریان، لُرتا هایراپتیان تبریزی، فاطمه سیاح، راضیه شعبانی، شمس کسمایی، قدمخیر قلاوند، روشنک نوعدوست، سوسن تسلیمی، پوری سلطانی، شمس الملوک مصاحب، فرح دیبا، معصومه شادمانی، قمرالملوک وزیری، بَدریِ آتابای، توران میرهادی، فاخره صبا، فخرعظمی ارغون، مهشید امیرشاهی، طلعت بصاری، روشنک داریوش، زند دُخت شیرازی، آذر رهنما، تانیا آشوت هاروتونیان، ژانت آفاری، وارتو طریان، نورالهدی منگنه، فرخ رو پارسا، نه نه علی، صدیقه سامی نژاد (روحانگیز)، مریم فیزوز، پردیس ثابتی، شهناز آزاد، مهین اسکویی، ایران درودی، ژاله آموزگار، منیر فرمانفرمائیان، قمر آریان، سرور کسمایی، ویدا حاجبی، لیلی افشار، هنگامه (یاشار) مفید، صدیقه سادات رسولی (روشنک)، پوران بازرگان، نسرین معظمی گلپایگانی، نسرین خسروی، لیلیت تریان، هاجر تربیت، معصومه سیحون، پَری بَرکِشلی، مریم میرزاخانی، ژاله کاظمی، مولود عاطفی، پرستو فروهر، سیمین غانم.
در این بخش به چند نفر دیگر اشاره میشود.
_________________________
شکوه ریاضی، مهم ترین معلم نقاشی مدرن ایران

_________________________
طلیعه کاردان، موسیقیدانی نقاش

_________________________
ملکه برومند- ملکه حکمت شعار

دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم نقشی به یاد خط تو بر آب میزدم
این تصنیف را سالها بعد غلامحسین بنان هم در گلهای رنگارنگ ۲۶۷ خواند.
از آثار دیگر ایشان اهنگهای محلی «هراویه» و «بای دوران» با تنظیم ابولحسن صبا، دو صدایی با تاج اصفهانی به همراه ساز صبا و مرتضی محجوبی میباشد. از آثار ضبط شده ملکه برومند تا کنون ۱۴ صفحه گرامافون (۲۸ روی صفحه) مشاهده شده که تمامی آنها باوبلن ابوالحسن صبا و پیانوی مرتضی محجوبی است، در برخی صفحهها (۶ روی صفحه) سامی مالح، نوازنده برجسته عود اهل سوریه، نیز همکاری دارد. از آثار منحصر به فرد ملکه برومند، اجراهای دوصدایی با بدیعزاده و تاج اصفهانی است. تصنیف «پیام عاشق» را هم با آهنگسازی عبدالحسین برازنده و شعر حسین صدرسالک، به زیبایی خواندهاست. مرتضی محجوبی و ابوالحسن صبا هم مینوازند.
ملکه برومند سال ۱۳۶۹ از دنیا رفت.
_________________________
فاطمه قاضیها، سندپژوه و مصحح نسخ خطی

فاطمه قاضیها، وارد حوزهای شده که در یک صد سال اخیر، در اختیار مردان بود و جز تک و توکی چون هما ناطق و منصوره اتحادیه و پوری سلطانی به آن راه نداشتند. در این حوزه امثال ایرج افشار و منوچهر ستوده، محمدتقی دانشپژوه و عبدالله انوار و...به تصحیح و چاپ خاطرات و اسناد ۱۰۰ سال اخیر همت کردند و کسی تصور نمیکرد زنان هم از عهده این کار برآیند. من خود کارم تحقیق و غبارزدایی از آینهها بوده و به فاطمه قاضیها، که متون مهمی را در تاریخ معاصر تدوین و ارائه کرده، ارج مینهم. توجه داشته باشیم که اسناد تاریخی، نه پرورده ذهن کسی است، نه متأثر از جهتگیری مورخ و مؤلف و نه حاصل سخنپردازی نویسندگان، بلکه جزئی از منابع و مآخذ تحقیقند که به علت اعتبار وجودیشان بر دیگر اقسام منابع، مقدم هستند. کار ایشان پژوهش بر اساس اسناد است. اسناد تاریخی به سبب اصالتشان در میان سرچشمههای پژوهشی بویژه پژوهشهای تاریخی از اهمیت و اعتبار خاصی برخوردارند. بدون آثار مکتوب گذشتگان و بخصوص دستنوشتههای باقی مانده از دولتمردان که اصیلترین منابع پژوهشند و بدون بررسی و تعمق در آنها، ریشهیابی رویدادهای تاریخی ممکن نیست. هیچ کتابخانهای در دنیا وجود ندارد که نام ایران باشد و بینیاز از کتابهای خانم قاضیها باشد، کارهای ایشان مرجع و منبع اصلی است. فهرست آثار این بانوی پژوهشگر خودش یک کتاب است، آثاری که مطالعه آن همه برای مورخان ضروری است. مقدمههایی که این بانوی محقق بر کتابها نوشتهاند، نیز قابل تامل و ارزشمند است. فاطمه قاضیها در بند تصویر دیگران از خودش نبوده، و برخلاف کسانی بیحرفیهایشان را با پُرحرفی میآرایند و بالای نوشته هایشان به دروغ خود را خود را مورخ یا جامعه شناس دانشگاه فلان کشور جا میزنند و همیشه دوست دارند دیده شوند، این بانوی پژوهشگر و سندپژوه، اهل مطرح کردن، شناساندن خود نبودهاست. با اینکه آثار بسیاری را از دوره قاجار منتشر کرده که هر کدام گویای بخشی از تاریخ و فرهنگ ایران زمین است و امروز مورد مراجعه و محل اعتنای پژوهشگران بسیار. امثال او نشان دادند که هم سنت به نگاه نو نیاز دارد و هم نگاه نو به سنت. نخستین کار فاطمه قاضیها، روزنامه سفرنامه ناصرالدینشاه بود و وی کندوکاو در اسناد و کتب خطی، دادههای نو و وسیعی در اختیار مخاطبان قرار داد. پیشتر خیلیها تصور شان این بود که در دوره قاجار نظم و برنامهریزی برای اداره کشور وجود نداشته، اما اسناد حاکی از این است که قاجارها برای ریزترین جزئیات هم برنامه داشتند. فاطمه قاضیها با کار جدی وارد حوزه نسخهشناسی و سندپژوهی شد. اگر بسیاری از سندپژوهان و محققان، برای خواندن خطی دشوار و مُهری مشوش و امضایی درهم پیچیده و موضعی مبهم به ایشان مراجعه میکنند، تعجبی ندارد. کتابهای روزنامه خاطرات ناصرالدین شاه در سفرهای اول، دوم و سوم فرنگستان، اسنادی از روند اجرای معاهده ترکمانچای، اسناد روابط ایران و روسیه در دوره فتحعلی شاه و محمدشاه، اسناد روابط ایران و روسیه از ناصرالدین شاه تا سقوط قاجاریه، سفرهای ناصرالدین شاه به قم و مراسم دربار ناصری «جشن آشپزان» و... از کتابهای خانم فاطمه قاضیها است.
_________________________
لیلا اسفندیاری (اگر در کوه جان خود را از دست دادم همانجا بگذارید بمانم)

...
لیلا در یک خانواده سنتی متولد شد و در دوران نوجوانی و جوانی با محدودیتهای زیادی روبرو بود. میخواست در دانشگاه حقوق بخواند اما پدرش معتقد بود، در رشته حقوق مجبور است در محیطی مردانه کار کند و موافق نبود. لیلا میکروبیولوژی خواند. و بعدها که از خانواده خویش جدا شد و تصمیم گرفت استقلال خودش را پاس بدارد، از طریق تدریس خصوصی و کار در کارخانه دستمال کاغذی مخارج خود را تأمین مینمود و پس از اتمام دانشگاه در بیمارستان آبان مشغول به کار شد. لیلا برای صعود به نانگاپاربات Nanga Parbat مصمم بود و روزانه دستکم ۷ ساعت تمرین کوهنوردی، بدنسازی، شنا و سنگنوردی را در دستور کار خود قرار داد. لیلا از خطرات صعود به ارتفاعات نانگا پاربات اطلاع داشت. نانگا پاربات در رشته کوه هیمالیا است که در پاکستان قرار دارد. ارتفاع آن ۸۱۲۶ متر از سطح دریا و نهمین قله بلند روی زمین است. صعود به آن از مشکلترین صعودهای کوهستانی است و به خاطر کوهنوردهای زیادی که در جریان صعودهای آن کشته شدهاند به کوهستان قاتل معروف است. لیلا در یکی از شاخصترین صعودهای خود موفق شد به قله دشوار نانگاپاربات صعود کند. وی همچنین در تلاش برای ثبت رکوردی جدید، قصد صعود به قله کی۲،( گاشربروم ۲) دشوارترین قله جهان را داشت که به دلیل شرایط نامساعد جوی موفق به این کار نشد و سقوط کرد. در قطعه نامآوران بهشت زهرا تهران تندیسی به یاد وی ساخته شد.
...
وی کوهنوردی را از سال ۸۱–۱۳۸۰ در سن ۳۰ سالگی آغاز کرده بود و نخستین صعود او قله توچال بود. در سال ۸۱ به عضویت باشگاه اسکی و کوهنوردی دماوند درآمد. وی با این گروه توانست بیشتر قلههای ایران را صعود کند و اغلب غارهای ایران را بپیماید. لیلا اسفندیاری موفق شد ۲۲ مرتبه قله دماوند را صعود نماید که این صعودها از ۳ مسیر مختلف انجام شد. سال ۱۳۸۱ لیلا اسفندیاری به عنوان اولین زن ایرانی موفق به پیمایش کامل غار پراو، عمیقترین غار ایران در استان کرمانشاه شد. سال۱۳۸۶ دیواره علمکوه را هم صعود کرد. همان سال تصمیم گرفت به غار ورونیکا، عمیقترین غار دنیا در آبخازیا برود که با ممانعت پلیس روسیه روبرو شد. لیلا اسفندیاری تصمیم به برنامهریزی برای صعود به نانگاپاربات گرفت. اولین صعود وی به قلل بالای ۸۰۰۰ متر در سال ۱۳۸۷ و با صعود به قله نانگاپاربات (۸۱۲۶ متر) صورت گرفت. وی در طول دوران ورزشیاش ۲ بار مجبور به جراحی دیسک کمر خود شد ولی با کمک پزشک متخصص دوباره به کوهنوردی حرفهای بازگشت. لیلا اسفندیاری که برای صعود به قلههای گاشربروم ۱و۲ به این کوهستان رفته بود. در دومین تلاش خود، ساعت ۱۴:۱۵ ظهر جمعه مورخ ۳۱ تیر ۱۳۹۰ موفق میشود قله گاشربروم ۲ را صعود کند اما در حین فرود دقایقی بعد به دلیل خستگی و از دست دادن تعادل خود از مسیر دشوار یخی زیر قله سقوط میکند. میگویند به دوستان و بستگان خود وصیت کرده بود اگر در کوه جان خود را از دست دادم همانجا بگذارید بمانم نمیخواهم دیگران به خاطر من جانشان را به خطر بیندازند، میخواهم بام جهان آرامگاه ابدیام باشد. پیکر وی در همان روز در ارتفاع ۷۶۵۰ متری پیدا شد. او تمامی فرصتها و اندوختهٔ زندگیاش را صرف کوهنوردی کرد و سرانجام در جایی آرام گرفت که آرزویش را داشت.
این بحث ادامه خواهد داشت
پانویس
- دوستان دانشور و فرهنگورز، در این بحث، به بیش از ۱۵۰ زن اشاره میشود که هر کدام زندگی متفاوتی داشتند و به شیوه خاص خویش با چالشها و مشکلات درافتادند. بدیهیست که همه در یک راستا و از یک قماش نیستند. اینکه نگاه و دیدگاه شماری از آنها حرف و حدیث دارد (که دارد)، یا با آنچه من و شما فکر میکنیم مطابق نیست، دلیل نمیشود که از آنان یاد نشود.
- کسانیکه در این بحث از آنان اسم میبرم کم و بیش شناخته شده هستند، اما دیگرانی هم هستند که از آنان کسی یاد نمیکند اما در شمار شریفترین زنان میهن ما هستند، زنان مچاله شده و رنج دیدهای که قربانی تاریخ مذکر و فقر فرهنگی بوده، به اطاعت خودخواسته و ستم مضاعف، خو کردهاند. باید در فصلی جداگانه از آنان سخن گفت.
- دوستان دانشور و فرهنگورز، در این بحث، به بیش از ۱۵۰ زن اشاره میشود که هر کدام زندگی متفاوتی داشتند و به شیوه خاص خویش با چالشها و مشکلات درافتادند. بدیهیست که همه در یک راستا و از یک قماش نیستند. اینکه نگاه و دیدگاه شماری از آنها حرف و حدیث دارد (که دارد)، یا با آنچه من و شما فکر میکنیم مطابق نیست، دلیل نمیشود که از آنان یاد نشود.
- کسانیکه در این بحث از آنان اسم میبرم کم و بیش شناخته شده هستند، اما دیگرانی هم هستند که از آنان کسی یاد نمیکند اما در شمار شریفترین زنان میهن ما هستند، زنان مچاله شده و رنج دیدهای که قربانی تاریخ مذکر و فقر فرهنگی بوده، به اطاعت خودخواسته و ستم مضاعف، خو کردهاند. باید در فصلی جداگانه از آنان سخن گفت.

░▒▓ همه نوشتهها و ویدئوها در آدرس زیر است:
...
همنشین بهار
برای ارسال این مطلب به فیسبوک، آیکون زیر را کلیک کنید:facebook