زنانی که شکست را شکست دادند (۱۸)
در قسمت هجدهم، یکی دو جا به جای سیمین دانشور، به اشتباه، سیمین بهبهانی گفتهام و پوزش میخواهم.
در قسمت اول، و دوم و سوم و چهارم و پنجم و ششم و هفتم، و هشتم و نهم و دهم و یازدهم و دوازدهم و سیزدهم و چهاردهم و پانزدهم و شانزدهم و هفدهم
[روی هر قسمت میتوان کلیک کرد] -
در مورد افراد زیر توضیح کوتاهی دادهام: قره العین، زینب پاشا (ده باشی زینب)، مریم عمید، محترم اسکندری، شوشا عصار، ملکتاج فیروز (نَجمالسلطنه)، توبا آزموده، بیبی مریم بختیاری، صدیقه دولت آبادی، مادام زری لازاریان، لُرتا هایراپتیان تبریزی، فاطمه سیاح، راضیه شعبانی، شمس کسمایی، قدمخیر قلاوند، روشنک نوعدوست، سوسن تسلیمی، پوری سلطانی، شمس الملوک مصاحب، فرح دیبا، معصومه شادمانی، قمرالملوک وزیری، بَدریِ آتابای، توران میرهادی، فاخره صبا، فخرعظمی ارغون، مهشید امیرشاهی، طلعت بصاری، روشنک داریوش، زند دُخت شیرازی، آذر رهنما، تانیا آشوت هاروتونیان، ژانت آفاری، وارتو طریان، نورالهدی منگنه، فرخ رو پارسا، نه نه علی، صدیقه سامی نژاد (روحانگیز)، مریم فیروز، پردیس ثابتی، شهناز آزاد، مهین اسکویی، ایران دَروّدی، ژاله آموزگار، منیر فرمانفرمائیان، قمر آریان، سرور کسمایی، ویدا حاجبی، لیلی افشار، هنگامه (یاشار) مفید، صدیقه سادات رسولی (روشنک)، پوران بازرگان، نسرین معظمی گلپایگانی، نسرین خسروی، لیلیت تریان، هاجر تربیت، معصومه سیحون، پَری بَرکِشلی، مریم میرزاخانی، ژاله کاظمی، مولود عاطفی، پرستو فروهر، سیمین غانم، شکوه ریاضی، طلیعه کامران، ملکه برومند، فاطمه قاضیها، لیلا اسفندیاری، منیر وکیلی، عاطفه گرگین، لیلی متیندفتری، مینو جوان، تاجالسلطنه، خانم موچول - بتول رضایی (پروانه)، سیمین بهبهانی، فرزانه تائیدی، بیبیخانم استرآبادی، فهیمه یمین اسفندیاری (فهیمه اکبر)، فروغ فرخزاد، سیما مافیها، ملکتاج محمدی (ملکه خانم)، پریسا، رُزیتا شرف جهان، افتخار خانم، ملوک ضرابی، لیلی امیر ارجمند، روحانگیز، هایده چنگیزیان، دنیا فنیزاده، فریده لاشایی، سیمین شفیقی، پروین اعتصامی، آفت، ستاره فرمانفرماییان، پروانه بهار، گوهر عشقی و سیمین قدیری...
...
در این بخش به چند نفر دیگر اشاره میشود.
در این بخش به چند نفر دیگر اشاره میشود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نیلوفر بیضایی
نیلوفر بیضایی (۲۵ دی ۱۳۴۵) نمایشنامهنویس و کارگردان تئاتر است. نیلوفر خانم نخستین فرزند بهرام بیضایی است و از سال ۱۹۸۵ در آلمان و در تبعید بهسر میبرد. وی پس از پایان تحصیل در رشتههای ادبیات آلمانی، تئاتر-سینما و تلویزیون و تعلیم و تربیت از دانشگاه فرانکفورت در سال ۱۹۹۴ گروه تئاتر دریچه را پایهگذاری کرد و به نمایشنامهنویسی و کارگردانی تئاتر پرداخت. آثار نمایشی او حاوی موضوعاتی چون «زن و زنانگی محصور شده»، «فردیت گمشده در جامعهٔ تودهوار»، «هویت جوئی و بیگانگی» و تبعید با نگاه منتقد اجتماعی است. او همچنین در فرم اجرایی دست به تجربههایی زده که در نوع خود در عرصهٔ تئاتر ایرانی نو بودهاند. معتقد است که برای بیان آنچه در جامعه تابو بوده یا دربارهاش به صدای بلند حرف زده نشدهاست، باید از فرمهایی استفاده کرد که تنها بر متن استوار نباشند، بلکه قابلیتهای تصویری و بصری داشته باشند و از آن طریق ناگفتههای لابه لای سطور به نمایش در آیند. ایشان از شیوههای کلاسیک نمایشی فاصله گرفته و با استفاده از کلاژها و طرحهای صحنهای، تماشاگر را به مشارکت در واقعهٔ نمایشی از طریق فعالساختن قدرت تخیل و با استفاده از تجارب شخصی خود برای تکمیل داستان فرا میخواند. او همچنین در چند نمایش خود، شیوههای گوناگون نگارشی و اجرایی تئاتر مستند را تجربه کردهاست. نیلوفر خانم اگرچه تحصیلات خودش را در آلمان به اتمام رسانده ولی شیفته زبان و ادبیات فارسی و صحنهآوردن نمایشهایی به زبان مادری ولی با فرمی مدرن و جدید است. یکی از ویژگیهای نمایشهای او استفاده از موسیقی، فیلم، عکس، اسلاید، آواز زنده … در تئاتر است که البته فقط برای پُرکردن فضاها بکار نمیروند، بلکه هر یک دارای وزنه و کاراکتر خاص خود هستند و در عین حال به گستردهتر کردن امکان دیدن، حسکردن و تجربهکردن واقعهٔ نمایشی یاری میرسانند. نمایشنامههای وی از سال ۱۹۹۵ در بسیاری از شهرهای آلمان و اروپا به صحنه رفته و در سال ۲۰۰۸ برای نخستین بار یکی از نمایشهایش (بوف کور) خارج از اروپا و در شهر تورنتوی کانادا بهروی صحنه رفت. بوف کور اثر زنده یاد صادق هدایت که نیلوفر بیضایی آن را برای صحنه تنظیم و کارگردانی کرده، پیش از آن در سالهای ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵ در اروپا نیز اجرا شده بود. نیلوفر بیضایی در سالهای ۲۰۰۶ و ۲۰۰۷ دو نمایش به نامهای «بیگانه چون من و تو» و «آوای سکوت» را به زبان آلمانی و با بازیگرانی از ملیتهای مختلف به صحنه برد که هر دو با استقبال و نقدهای خوب رسانههای آلمانی روبرو شدند. نمایش دیگر او یک پرونده، دو قتل که نمایشی مستند دربارهٔ قتلهای زنجیرهای و بخصوص قتل پروانه فروهر و داریوش فروهر است، در سال ۲۰۱۰ علاوه بر اروپا در ونکوور کانادا نیز اجرا شد. یکی از آثار نمایشی نیلوفر به زندگی و افکار طاهره قره العین و فروغ فرخزاد میپردازد. جدیدترین اثر نمایشی ایشان، در این مکان و در این زمان نام دارد که نویسندهٔ متن آن از خانم مهشید امیرشاهی است. جدا از کار تئاتر، نیلوفر خانم مقالاتی در حوزه مسایل زنان، همچنین در مورد برتولت برشت، هاینریش هاینه، میرزا فتحعلی آخوندزاده، صادق هدایت، فروغ فرخزاد، غلامحسین ساعدی و نادر نادرپور نوشتهاست.
شماری دیگر از دیگر کارهای خانم نیلوفر بیضایی:
بانو در شهر آینه، مرجان و مانی و چند مشکل کوچک، چاقو در پشت، رویاهای آبی زنان خاکستری، سه نظر دربارهٔ یک مرگ، نه بهشت نه جهنم، بیگانه چون من و تو، آوای سکوت، سرزمین هیچکس، چهره به چهره در آستانه فصلی سرد، در حضور باد، گمشدگان، اگر که عشق گناه است و...
شماری دیگر از دیگر کارهای خانم نیلوفر بیضایی:
بانو در شهر آینه، مرجان و مانی و چند مشکل کوچک، چاقو در پشت، رویاهای آبی زنان خاکستری، سه نظر دربارهٔ یک مرگ، نه بهشت نه جهنم، بیگانه چون من و تو، آوای سکوت، سرزمین هیچکس، چهره به چهره در آستانه فصلی سرد، در حضور باد، گمشدگان، اگر که عشق گناه است و...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اشرَف المُلوک (فَخرالدوله)
اشرَف المُلوک (فَخرالدوله) (۱۲۶۱ خورشیدی – دی ماه ۱۳۳۴) دختر مظفرالدین شاه، مادر دکتر علی امینی و دخترخالهٔ دکتر مصدق، واسط بین رضا شاه و خاندان قاجار بود. ایشان با آرام نگاه داشتن ایل قاجار تلاش کرد تا از وقوع خونریزیها جلوگیری کند. فخرالدوله بنیانگذار نخستین مؤسسهٔ تاکسیرانی در تهران بود. او قصد تأسیس یک مؤسسه بورس ملی را هم در ایران داشت که به علت فراهم نبودن شرایط موفق نشد. در سال ۱۳۲۸ ساخت مسجد فخرالدوله به همت او در نزدیکی خانهاش به پایان رسید. فخرالدوله مورد تحسین رجال سیاسی زمان خود بود. مشهور است که رضاشاه دربارهٔ او گفته: «قاجاریه یک مرد و نیم داشت، مردش فخرالدوله، و نیممردش آقا محمد خان بود.»
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سیمین دانشور
سیمین دانشور (۱۳۰۰ – ۱۳۹۰) نویسنده و مترجم ایرانی، نخستین زن ایرانی بود که به صورتی حرفهای در زبان فارسی داستان نوشت. مهمترین اثر سیمین خانم رمان سووشون است که نثری ساده دارد و به ۱۷ زبان ترجمه شدهاست. سووشون از جمله پرفروشترین آثار ادبیات داستانی در ایران بهشمار میرود. سیمین دانشور، همراهِ همسرش جلال آل احمد، عضو کانون نویسندگان ایران بود. سیمین خانم در سال ۱۳۰۰ خورشیدی در شیراز زاده شد. او فرزند محمدعلی دانشور (پزشک) و قمرالسلطنه حکمت (مدیر هنرستان دخترانه و نقاش) بود. تحصیلات ابتدایی و دبیرستان را در مدرسه انگلیسی مهرآیین انجام داد و در امتحان نهایی دیپلم شاگرد اول کل کشور شد. سپس برای ادامه تحصیل در رشته ادبیات فارسی به دانشکده ادبیات دانشگاه تهران رفت. ایشان، در ۱۳۲۰ خورشیدی، آغاز به مقالهنویسی برای رادیو تهران و روزنامه ایران نمود و از نام مستعار شیرازی بینام استفاده میکرد. در ۱۳۲۷ مجموعه داستان کوتاه آتش خاموش را منتشر کرد که نخستین مجموعه داستانی است که به قلم زنی ایرانی چاپ شدهاست. تشویقکننده دانشور در داستاننویسی دکتر فاطمه سیاح، استاد راهنمای وی، و صادق هدایت بودند.
در حالی که در اتوبوس از تهران راهی شیراز بود با جلال آلاحمد نویسنده و روشنفکر ایرانی آشنا شد و دو سال بعد با هم ازدواج کردند. سیمین خانم در ۱۳۲۸ با مدرک دکتری ادبیات فارسی از دانشگاه تهران فارغالتحصیل شد. عنوان رسالهٔ وی «علمالجمال و جمال در ادبیات فارسی تا قرن هفتم» بود (با راهنمایی دکتر فاطمه سیاح و بدیعالزمان فروزانفر).
سیمین دانشور در شهریور ۱۳۳۱ با دریافت بورس تحصیلی از مؤسسه فولبرایت به دانشگاه استنفورد آمریکا رفت و در آنجا یک سال در رشتهٔ زیباییشناسی تحصیل کرد. وی در این دانشگاه نزد والاس استنگر داستاننویسی، و نزد فیل پریک نمایشنامهنویسی آموخت. در این مدت دو داستان کوتاه که دانشور به زبان انگلیسی نوشته بود در ایالات متحده چاپ شد. پس از برگشتن به ایران، در هنرستان هنرهای زیبا به تدریس پرداخت؛ تا این که در سال ۱۳۳۸ استاد دانشگاه تهران در رشتهٔ باستانشناسی و تاریخ هنر شد. ایشان اندکی پیش از مرگ آلاحمد در ۱۳۴۸، رمان سَووشون را که دربارهٔ رخدادهای زمان رضاشاه است، منتشر نمود. سیمین دانشور در ۱۳۵۸ از دانشگاه تهران بازنشسته شد. از او همواره به عنوان یک جریان پیشرو و خالق آثار کمنظیر در ادبیات داستانی ایران نام میبرند.
آتش خاموش، شهری چون بهشت، به کی سلام کنم؟، از پرندههای مهاجر بپرس، ازجمله مجموعه داستانهای اوست. ایشان آثار غیرداستانی هم دارند: غروب جلال، شاهکارهای فرش ایران، راهنمای صنایع ایران، ذن بودیسم و مبانی استتیک. از سَووشون که بگذریم،سیمین خانم رمانهای زیر را هم نوشتهاند: جزیرهٔ سرگردانی، ساربانْ سرگردان، و کوه سرگردان...
سیمین دانشور کتب زیادی را هم ترجمه کردهاند:
سرباز شکلاتی، نوشتهٔ برنارد شاو، ۱۳۲۸، دشمنان، نوشتهٔ آنتوان چخوف، ۱۳۲۸، بنال وطن، نوشتهٔ آلن پیتون، ۱۳۵۱، داغ ننگ، نوشتهٔ ناتانیل هاثورن، باغ آلبالو نوشتهٔ آنتوان چخوف، ۱۳۸۱، ماه عسل آفتابی (مجموعه داستان)، نوشتهٔ ریونوسوکه آکوتاگاوا، کمدی انسانی، نوشتهٔ ویلیام سارویان و...
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مهوش
مَهوَش - معصومه عزیزی بروجردی (۱۲۹۹ - ۱۳۳۹) یکی از خوانندگان زن ایرانی در سبک موسیقی کوچهبازاری در دههٔ ۱۳۳۰ خورشیدی بود. این هنرمند از خوانندگان لالهزاری بهشمار میآمد. مهوش در آغاز در محافل و مجالس خصوصی و عروسیها برنامه داشت ولی بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ در نخستین کابارهٔ مدرن تهران یعنی کافه جمشید به روی صحنه رفت و به موازات آن در باغ-کاباره بهشت تهران فعالیت میکرد. خوانندگی مهوش شمار زیادی از مردم عادی و افراد معروف به داشمشدی یا جاهلها را به خود جذب میکرد که در بسیاری مواقع رقابت بین آنان باعث جنگ و جدال میان این افراد نیز بود. از جمله، بزرگترین دعوا در کافه جمشید میان گروهی به نام هفتکچلان با دیگر اوباش بر سر مهوش اتفاق افتاد. مهوش در چند فیلم سینمایی نیز علاوه بر رقص و خوانندگی بازی کرد. برخی از کارگردانان سینمای آن روز ایران برای تضمین موفقیت فیلمهای خود حتماً صحنهای از رقص و آواز مهوش را در فیلم خود میگنجاندند. بسیاری از ترانههای مهوش تا مدتها سر زبان مردم ایران بود و هنوز نیز گاه اشاراتی به آنها میشنوید که نسلهای بعدی نمیدانند این اشارهها به چیست. مانند ترانهٔ «مادر شوهر، دشمنته» یا «این دست کجه؟ کی میگه کجه» یا «وقتی که از هند اومدم، اینقده بودم و اینقده شدم» یا «غلطه، آی غلطه، غلطغلوط و غلطه». مهوش در زمستان سال ۱۲۹۹ خورشیدی در بروجرد به دنیا آمد. کودکی را در همین شهر گذراند اما در نوجوانی به همراه خانواده به تهران رفت. وی در تهران به یکی از بنگاههای موسیقی شاد و محفلی پیوست که به اجرای موسیقی زنده در مجالس عروسی و کافهها میپرداخت. وی در شب ۲۶ دی ماه در حال رانندگی یک اتومبیل فولکس واگن Karmann Ghia در خیابان شاه تهران بود که در تصادف با یک تاکسی کشته شد و این خبر رکورد جدیدی از فروش روزنامه در ایران آن زمان را به جای گذاشت. در مراسم تشییع جنازهٔ مهوش جمعیت عظیم و قابل توجهی از دوستدارانش شرکت داشتند. او را در گورستان ابنبابویه، شهر ری به خاک سپردند. پس از درگذشت مهوش، معلوم گشت که ایشان بخش اعظم درآمد خود را به امور خیریه اختصاص داده بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
پری زنگنه
پریرخ شاهیلانی (پری زنگنه) خواننده ایرانی در سبک اپرا است و از جمله فعالیتهای وی میتوان به کار بر روی موسیقی محلی و فولکوریک ایران اشاره نمود. ایشان هنرستان عالی موسیقی (کنسرواتوار عالی موسیقی تهران) در رشتهٔ اپرا فارغالتحصیل شدهاست. پری زنگنه تحصیلات مقدماتی خود را در تهران گذراند و نخستین درسهای آواز را نزد استاد نصرالله زرین پنجه در ردیف آوازهای ایرانی فراگرفت، سپس به هنرستان عالی موسیقی رفت. نزد خانم اولین باغچه بان (Evlin Bahceban) اپرا آموخت و برای تکمیل آموختههای خود به ایتالیا، آلمان، و اتریش سفر کرد و از چندین آکادمی فارغالتحصیل شد. در سال ۱۳۵۰ در یک حادثهٔ رانندگی و پرتاب خرده شیشههای اتومبیل، بینایی خود را از دست داد. اما نگذاشت سختی او را از پا درآورَد، پس از وقفهٔ کوتاهی به فعالیتهای خود ادامه داد. صدای او در محافل هنری مهم جهان از جمله در کشورهای گوناگون ازجمله، ژاپن، آلمان، فرانسه و آمریکا و... پخش شدهاست. از آلبومهای موسیقی ایشان میتوان اینها را برشمرد: هزار آوا، شکار آهو، رشید خان، مستم مستم، اسمر، دو به دو، بارون بارونه، بلال، تو بیا، قد بلند، آی لیلی، کورشیم، دویدم، گل گندم، گلافشان ۱ و ۲، گل غصهها، گنجشگک اشی مشی
...
پری خانم به منظور آشنایی با موسیقی محلی ایران به سرتاسر کشور سفر کردهاست. از اجراهای معروف ایشان، سولیست بودن در سمفونی شماره ۹ بتهوون است که در فلوریدا اجرا شد. بازسازی علمی ترانههای بومی و محلی ایران و اجرای آن به سبک کلاسیک از کارهای شاخص این هنرمند ارجمند است. وی برای کودکان چندین کتاب تألیف کرده و مقالات و ترانههای متعددی منتشر نمودهاست. فرهنگ جامع «آوای نامها از ایران زمین» که مهمترین نام نامه در زبان فارسی بشمار میرود، حاصل عمر اوست و تدوین آن حدود پنج سال به طول انجامیدهاست.
آواز پریها، دنیای بزرگ کودکی، سرگذشت آواز من، یادی از تابستان ده، دهکدهٔ گل آباد، شاهپرک قصه من، بر بال بادبادکها، گلهای خوب دوستی، پری لالاییها، هنر تزیین گل، سخنی به خوشی، آوای نامها از ایران زمین، آن سوی تاریکی، هفت قصه از پری قصهها و...
...
پری زنگنه هماکنون در حال نوشتن کتابی با عنوان «شما هم با من آواز بخوانید» است. از فعالیتهای وسیع اجتماعی پری زنگنه در جهت بهبود وضعیت نابینایان میتوان به برگزاری کنسرت به نفع سازمانهای فرهنگی نابینایان در سراسر ایران و جهان اشاره کرد.
پری خانم (زاده ۱۳۱۸)، از پدری کاشانی و مادری گیلانی متولد شدهاست. ایشان علاوه بر خوانندگی، در سفر تحصیلی به ژاپن، متوجه استعداد خود در هنر گلآرایی شد و آن را فراگرفت و در بازگشت به ایران نمایشگاههای گلآرایی برگزار کرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شیرین عبادی
شیرین عبادی (متولد ۳۰ خرداد ۱۳۲۶ در همدان) نخستین قاضی زن در ایران و تنها ایرانی است که جایزه صلح نوبل را دریافت کردهاست. ایشان در سال ۱۳۴۴ خورشیدی در مقطع کارشناسی حقوق در دانشگاه تهران آغاز به تحصیل کرد. در سال ۱۳۴۸ در آزمون قضاوت وزارت دادگستری قبول شد و فعالیتش را به عنوان قاضی در تهران آغاز نمود. همزمان تحصیلات خود را ادامه داده و در سال ۱۳۵۰ خورشیدی فوق لیسانس حقوق خصوصی را از دانشگاه تهران کسب کرد. شیرین عبادی دفاع بسیاری از پروندههای مخالفان سیاسی و چهرههای سرشناس فرهنگی و مطبوعاتی را در ایران برعهده داشتهاست. از جمله آنها وکالت خانوادهٔ داریوش و پروانه فروهر (که در جریان قتلهای زنجیرهای با چاقو به طرز فجیعی به قتل رسیدند) و عزتالله ابراهیمنژاد که در حمله به کوی دانشگاه کشته شد. شیرین خانم همچنین وکالت حبیبالله پیمان، و فرج سرکوهی را در کارنامه دارد. او در سال ۱۳۸۱ خورشیدی در تدوین پیشنویس قانون حمایت از کودکان و نوجوانان که بعداً به تصویب مجلس رسید همکاری داشت.
...
کمیته جایزه صلح نوبل در سال ۲۰۰۳ میلادی این جایزه را به دلیل تلاش عبادی برای ترویج مردمسالاری و رعایت حقوق بشر در ایران به ویژه در مورد حقوق زنان و کودکان به او اهدا کرد. خانم عبادی نخستین ایرانی و نخستین زن مسلمان است که این جایزه را دریافت میکند. در سال ۲۰۰۴ میلادی مجله فوربز او را یکی از «صد زن قدرتمند جهان» دانست. ایشان در سال ۱۳۸۵ یکی از حامیان اولیه و مشاوران کمپین یک میلیون امضا علیه حجاب اجباری در ایران بود.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
نگار حاجسیدجوادی
نگار دختر زندهیاد علیاصغر حاج سیدجوادی، از روزنامهنگاران و مبارزان شریف میهنمان، و کیان کاتوزیان، نویسنده دو کتاب «از سپیده تا شام» و «از کجا... تا ناکجا» است. نگار، در ابتدای سال ۱۳۶۱، وقتی ۱۲ ساله بود به همراه مادر و خواهرش، پس از یک سفر سه هفتهای و عبور از کوههای پر برف ترکیه، به پدرش در فرانسه پیوست. در پاریس تحصیلات خود را ادامه داد و پس از دیپلم، به مدرسه انسنس (INSAS) در بروکسل، که مدرسه سینما به زبان فرانسه است، رفت و در رشته مونتاژ و تصویر فارغالتحصیل شد. او بعدها با کارگردانان معتبری چون مارتین دوگوسون، زابو برایتمن، تونی مارشال، پیر گرانیه دوفر، سرژ معطی و... همکاری کرد. دو نمایشنامه نوشت که روی صحنه به اجرا درآمد و همچنین چهار فیلم کوتاه و دو مستند ساخت و دامنه فیلمنامهنویسی خود را گسترش داد. وی رمان معروفی دارد به نام Désorientale ده زوقیان تال (از شرق بازگشته) که در این اثر روزگار سپری شده را به صورت رمان و به شیوه به قول فرانسویها «ساگا فامیلیال» (saga familiale) بازگو کرده و در این رمان بلند با تلفیق تاریخ و تخیل، زندگی چند نسل از یک خانواده را به تصویر کشیدهاست. خودش میگوید این کتاب زندگینامهی خود من نیست اما به نوعی زندگینامه است. قطعاً منظورم این نیست که روال کار بسیاری از نویسندگان دیگر را کمبها جلوه بدهم. من هم بسیاری از چیزهایی را که در رمان آوردهام زندگی کردهام، اما نه دقیقاً به همان شکلی که شخصیت اصلی رمان آنها را زندگی میکند.
نگار که معتقد است انقلاب ایران درواقع از مشروطه آغاز شده و در حقیقت پایان یک دوره صد ساله است، سعی کرده این دوره را در قالب داستان بازگو کند. گفته است من رمان نویسم نه تاریخدان و از تاریخ آن چیزی را مینویسم که استنباط میکنم. ایشان در این رمان، از زبان یک راوی به نام کیمیا، تاریخ دو قرن گذشته ایران را، در قالب زندگی چند نسل از یک خانواده به رشته تحریر درآورده است. داستانی که در زمان قاجار آغاز میشود و تا امروز، با داستانهای مهاجرت یا بهتر بگویم تبعید ادامه پیدا میکند. وی تلاش داشته تحولات زن ایرانی را از زمانی که در حرمسرا زایمان میکرد، تا زمانی که به شخصیتی مستقل، مدرن و آزاد در جامعه تبدیل شد، به تصویر کشد. در رمان ده زوقیان تال، نامهای آشنای دنیای موسیقی زیاد دیده میشود، اسمهایی مثل کیور، سوسی، پتی اسمیت و... خودش گفته زمانی عاشق موسیقی راک دههی ۸۰ بودم. موزیکی که از آن بوی اعتصاب، و جنبشهای کارگری میآید. چیزهای زیادی هم از موسیقی پانک و پستپانک گرفتهام. جان لایدون، آری آپ، یان کرتیس، مارتین ال گور و... کسانی که موسیقیشان حفرههای زندگی، احساسی و فکری مرا پر کردند.
رمان Désorientale (از شرق بازگشته) تاکنون به بیش از ده زبان ترجمه شده و چندین و چند جایزه برده است. نگار معتقد است برای بسیاری از خارجیان، ایران قرن بیستم دوران به شدت ناشناختهای است. «هیچ ناظر غربی، هیچیک از صاحبنظرانی که مدعی بودند کارشناس خاورنزدیک و خاورمیانه هستند، نکوشیدند به این انقلاب همچو جنبش اعتراضی روشنفکران بنگرند.»
این بحث ادامه خواهد داشت
پانویس
- دوستان دانشور و فرهنگورز، در این بحث، به بیش از ۱۵۰ زن اشاره میشود که هر کدام زندگی متفاوتی داشتند و به شیوه خاص خویش با چالشها و مشکلات درافتادند. بدیهیست که همه در یک راستا و از یک قماش نیستند. اینکه نگاه و دیدگاه شماری از آنها حرف و حدیث دارد (که دارد)، یا با آنچه من و شما فکر میکنیم مطابق نیست، دلیل نمیشود که از آنان یاد نشود.
- کسانیکه در این بحث از آنان اسم میبرم کم و بیش شناخته شده هستند، اما دیگرانی هم هستند که از آنان کسی یاد نمیکند اما در شمار شریفترین زنان میهن ما هستند، زنان مچاله شده و رنج دیدهای که قربانی تاریخ مذکر و فقر فرهنگی بوده، به اطاعت خودخواسته و ستم مضاعف، خو کردهاند. باید در فصلی جداگانه از آنان سخن گفت.
- دوستان دانشور و فرهنگورز، در این بحث، به بیش از ۱۵۰ زن اشاره میشود که هر کدام زندگی متفاوتی داشتند و به شیوه خاص خویش با چالشها و مشکلات درافتادند. بدیهیست که همه در یک راستا و از یک قماش نیستند. اینکه نگاه و دیدگاه شماری از آنها حرف و حدیث دارد (که دارد)، یا با آنچه من و شما فکر میکنیم مطابق نیست، دلیل نمیشود که از آنان یاد نشود.
- کسانیکه در این بحث از آنان اسم میبرم کم و بیش شناخته شده هستند، اما دیگرانی هم هستند که از آنان کسی یاد نمیکند اما در شمار شریفترین زنان میهن ما هستند، زنان مچاله شده و رنج دیدهای که قربانی تاریخ مذکر و فقر فرهنگی بوده، به اطاعت خودخواسته و ستم مضاعف، خو کردهاند. باید در فصلی جداگانه از آنان سخن گفت.
░▒▓ همه نوشتهها و ویدئوها در آدرس زیر است:
...
همنشین بهار
برای ارسال این مطلب به فیسبوک، آیکون زیر را کلیک کنید:
facebook